در حکایات چنین آوردهاند که حاتم کر[1] به بغداد در آمد. خلیفه را خبر دادند که زاهد خراسان آمده است. کس کرد [2] و او را بخواند تا ورا[3] ببیند.
چون نزد او آمد، خلیفه را گفت: السلام علیک، یا زاهدا!
خلیفه او را گفت: من زاهد نیستم که همه دنیا زیر فرمان من است.
زاهد توای. گفت: لابل، تو ای زاهد. که خدای، تعالی، گفت: متاع الدنیا قلیل.
زاهد آن باشد که به قلیل قناعت کرده باشد، و تو به قلیل قناعت کردهای.
من به دنیا و عقبی قناعت نمیکنم، چگونه زاهد باشم؟
برگرفته از شرح تعرف
پینوشتها
[1] ـ حاتم کر یا حاتم اَصَم [متوفای 237 هـ . ق] اهل بلخ بود جنید وی را به صدق ستوده است، نقل شده است که یک دم بی توکل ر نیاورد و یک قدم بی صدق بر نداشت.
[2] ـ کس کرد: کسی را فرستاد، گسیل کرد.
[3] ـ وِرا : صورت تخفیف یافته وی را.