در خبر آمده است که در زمان جرجیس[1](ع)، امیری بود کافر و قوم وی بسیار فساد کردندی. خداوند تعالی به سبب ایشان باران از آسمان بازگرفت و خلقی بسیار از قوم وی هلاک شدند و هیچ باران نیامد. آن امیر کافر برخاست و سپاه تعبیه کرد[2] و میآمد تا به درِ خانة جرجیس (ع).
او را خبر کردند که این کافر بر تو سپاه آورده است.
گفت: بنگرید تا چه خواهد؟
گفت: بیرون آی و پیغام من به خدای خویش برسان و بگوی از آسمان باران بازگرفتی تا خلقی بسیار هلاک شدند، اگر[3] باران فرستی و اگر نی ترا بیازارم.
جرجیس (ع) به خانه بازآمد و دو رکعت نماز کرد و سر به سجده نهاد.
جبرئیل(ع) بیامد که مراد چیست؟
گفت: یا جبرئیل! خداوند عزوجل داناتر که این کافر چه میگوید.
جبرئیل (ع) برفت و بازآمد و گفت: یا جرجیس؛ بگوی که تو عاجزی و ضعیف و من قادرم و قوی. مرا چگونه توانی آزردن؟
جرجیس(ع) پیغام بگزارد.
آن کافر گفت: راست میگوید؛ من عاجزم و ضعیف. دست من به آزار او نرسد. ولیکن دوستان او را بیازارم یکی را به زیر تازیانه درآرم و یکی را به زیر شمشیر و یکی را به آب اندازم و یکی را به آتش ـ تا از هر جائی نالهئی از دوستان او برآید، چون دوستان او را آزردم او را آزرده باشم.
خداوند تعالی جبرئیل را بفرستاد که یا جرجیس آن بنده مرا بگوی که بازگرد تا باران بفرستم.
آن امیر بازگشت سه شبانروز پیوسته باران درگرفت و روز چهارم آفتاب کرد و گیاهبرست و چنان شد که مرد اندران میان برفتی.
چون یک هفته برآمد امیر آن نیکوئی بدید باز سپاه تعبیه کرد و آمد به نزدیک جرجیس (ع) .
جرجیس بیرون آمد و گفت: باران آمد، اکنون چه میخواهی؟
گفت: ای پیغامبر خدای به جنگ نیامدهام چه به صلح آمدهام، کسی که از جهت دوستان خویش چندین نیکوئی کند با او صلح کنم تا از جمله دوستان او باشم.
بستان العارفین، ص 5 ـ 92.
[1]ـ جرجیس: نام پیغمبری است از بنی اسرائیل که به انواع عقوبت او را میکشتند باز زنده میشد و امت خود را دعوت میکرد.
[2]ـ تعبیه کردن: آماده کردن؛ آرایش جنگی دادن.
[3]ـ اگر: یا. معنی جمله آنست که یا باران فرست یا [اگر نفرستی] ترا بیازارم.