زنان و اصلاح الگوی مصرف در سبک زندگی اسلامی

زنان و اصلاح الگوی مصرف در سبک زندگی اسلامی

ساجده العبدالخانی[1]

چكيده‌

امروزه، رشد لجام‌گسيخته مصرف‌گرايى از معضلات بسيارى از كشورها است. جامعه و كشور مصرف‌زده كمتر به خودكفايى خواهد رسيد. اين گرايش در تمامى اقشار جامعه نفوذ كرده است و زنان نيز با آن رابطه‌اى دوسويه دارند؛ از سويى جمعيت انبوهى از مصرف‌كنندگان، زنان‌اند و از ديگر سو، زنان بر الگوى مصرف ديگران به‌ویژه افراد خانواده اثرگذارند. پس اصلاح الگوهاى مصرف در هرآنچه نگه‌دارى و حفظ آن اثر مثبت در اقتصاد فرد و جامعه دارد، ضرورى به‌نظر مى‌رسد. در اين ارتباط، زنان مى‌توانند فرهنگ صرفه‌جويى را درون خانواده نهادينه كنند كه اين خود به فرهنگ‌سازى در كل جامعه منجر خواهد شد.

بخش مهمى از آموزه‌هاى دينى كه در رابطه با مسائل اقتصادى است ناظر به بيان الگوهاى مصرفى مطلوب از نظر شرع مقدس در سبک زندگی است. در اين نوشتار، ابتدا معيار كلى اسلام در اين زمينه معرفى شده است، سپس با طرح مباحث اجتماعى مرتبط با بحث «مصرف‌گرايى»، اثر تبليغات بر مصرف‌گرايى زنان مورد بررسى قرارگرفته است.

آسيب‌هاى مصرف‌گرايى در جامعه زنان نيز از نكات مورد توجه نگارنده بوده كه در قالب دو آسيب تجمل‌گرايى و مدگرايى آمده است. از آنجا كه شناخت مصاديق زهد، قناعت، ساده‌زيستى و دورى از تجمل‌گرايى در زندگى حضرت زهرا (عليها السلام) انگيزه كافى به ویژه در زنان مسلمان مى‌تواند ايجاد كند. ذيل هربخش نمونه‌هايى از ساده‌زيستى و پرهيز از مصرف‌زدگى در زندگانى آن بزرگوار پرداخته شده است.

واژگان کلیدی: اصلاح الگوى مصرف، فرهنگ، صرفه‌جويى، اسراف، تبذير.

مقدمه‌

مصرف‌گرايى پديده‌اى اقتصادى و اثرپذیر از فرهنگ جوامع است كه پس از انقلاب صنعتى، رونق چشمگيرى يافته است. اين پديده، معضلى ملى براى كشورها است و به تعبير رهبر انقلاب: «بلاى بزرگى براى جامعه است كه روزبه‌روز شكاف‌هاى طبقاتى بين فقير و غنى را بيشتر مى‌كند» (مقام معظم رهبرى، 1381).

بى‌ترديد جامعه و كشور مصرف‌زده، به خودكفايى نخواهد رسيد و بدين دليل، اصلاح الگوهاى مصرف در هرآنچه نگه‌دارى و حفظ آن در اقتصاد فرد و جامعه اثر مثبت دارد، ضرورى است. براى رسيدن به اين استقلال و خودكفايى نياز به فرهنگ‌سازى گسترده‌اى است. نخستين مرحله جامعه‌پذيرى افراد در خانواده شكل مى‌گيرد و بايست راهى يافت كه اين فرهنگ، ابتدا در خانواده نهادينه شود و به افراد منتقل گردد. زنان كه مديران داخلى خانواده‌اند، با قدرت نفوذ عاطفى در همسر و فرزندان خود، در القاى فرهنگ صرفه‌جويى بر ساير اعضا بسيار اثرگذارند.

در ادامه، بررسی مفهومی چند واژه لازم به‌نظر می‌رسد. نخست، اصلاح: به معناى رفع عيب و فساد از چيزى است و مراد از اصلاح امور، انجام تغيير سودمند در كارهاست.(دهخدا، 1342،6: 2825)؛الگو: در لغت به معنى سرمشق، مثال و نمونه آمده است (دهخدا، 1342، 7: 77)؛ الگوى مصرف: (consumptiom pattern)رابطه نوع رفتار افراد با منابع و اموالى است كه اختيار آن‌هاست و داراى سه مؤلفه اساسى «انگيزه»، «رفتار و قواعد رفتار» و «محدوديت‌هاى نهادى و فردى» است.

مصرف‌گرايى

مصرف‌گرايى معضلى است كه روزبه‌روز شكاف‌هاى طبقاتى را بيشتر مى‌كند و اين شكاف طبقاتى گاه به حدى مى‌رسد كه مصرف برخى كالاها، نشان‌دهنده برترى اجتماعى قلمداد مى‌شود.بر اساس شاخص‌هاى جهانى، افزايش مصرف نشانه رشد اقتصادى و گسترش رفاه عمومى است، اما در دو دهه اخير، مصرف چنان بى‌رويه بوده كه به بيمارى و نابهنجارى اجتماعى تبديل شده است.

از عوامل مهم گرايش به مصرف‌گرايى، سياست‌هاى نظام سرمايه‌دارى حاكم بر دنياست؛ چراكه نظام سرمايه‌دارى براى تداوم خود بايست به ترويج مصرف‌گرايى دامن بزند و با بهره‌گيرى از رسانه‌هاى جمعى و تبليغات نوين، آن را تسريع بخشد. انحراف ملت‌ها و دولت‌ها از الگوى صحيح مصرف، از نقشه‌هاى ضدانسانى قدرت‌هاى بيگانه است: «قدرت‌هاى استكبارى، ملت‌هاى ستمديده زير سلطه را در همه چيز، عقب نگه‌داشته و كشورهايى مصرفى بار آورده‌اند»(امام خمينى، 1385، 156).

آنها كه نبض اقتصاد دنيا را به‌دست گرفته‌اند، با هدف دستيابى به سودهاى كلان، احساس نياز را در ملت‌ها به‌وجود مى‌آورند و لذت مصرف كالاهاى خود را تبليغ مى‌كنند. آنها با اين شيوه، كشورهاى جهان سوم را به بازارهاى هميشگى محصولات خود تبديل كرده‌اند. توفيق اين سياست تا جايى است كه برخى براى ارضاى اين عطش درونى و ميل به مصرف، از زندگى معنوى خود چشم‌پوشى كرده‌اند. به گفته اريك فروم - نويسنده كتاب به‌نام زندگى -مصرف‌گرايى آن‌قدر با انسان عجين مى‌شود كه او داوطلبانه براى رفع نيازهاى مصرفى خويش، همه زندگى معنوى خود را در سوداى رفع نيازهاى پدید آمده از تبليغات و چشم‌وهم‌چشمى‌ها به فراموشى مى‌سپارد.نظام سرمايه‌دارى به افراد مى‌آموزد كه مصرف كردن، راه رسيدن به وضع دلخواه ‌است. وضع دلخواه‌ (Utility)در اين نگاه، رضايت‌مندى و فايده‌اى است كه انسان از مصرف كالا يا خدمات به دست مى‌آورد (حسينى، 1379، 102).

اسلام در پى خوشبختى و رضايتمندى درونى بشر است، اما خوشبختى را رسيدن به بيشترين لذت ناشى از مصرف كالاها و خدمات نمى‌بيند، اسلام رسيدن به خشنودى خداوند را كاميابى بزرگ معرفى مى‌كند: «... و رضوان من الله‌اکبر ذلك هو الفوز العظيم؛ (توبه/ 72)در بهشت‌هايى جاويدان [به آنها وعده داده شده‌] و خشنودى خدا بزرگ‌تر است. اين است همان كاميابى». به‌همين علت مصرف‌کننده مسلمان در تقسيم درآمد خود، تنها به فراهم شدن نيازهاى دنيايى نمى‌انديشد، بلكه برآورده شدن نيازهاى معنوى، در تعريف او از وضع دلخواه، سهم زيادى دارد.

بسيارى از آموزه‌هاى اخلاق كاربردى در مورد اخلاق مصرف است و مفاهيمى همچون ساده‌زيستى، زهد، قناعت و دورى از اسراف و تبذير را در برمی‌گیرد كه از ويژگى‌هاى زندگى معصومان (عليهم السلام) است. شهيد مطهرى (ره) در تبيين سيره عملى پيامبر اكرم 9 مى‌نويسد:

ما در شرح حال رسول اكرم 9 مى‌خوانيم: «كان رسول الله خفيف المؤونة» اولين چيزى كه در سيره پيغمبر اكرم 9 به چشم مى‌خورد، اين است كه مردى سبک خرج بود؛ لباس و خوراكش و همچنين در نشست و برخاست و مسافرت، بسيار ساده بود (مطهرى، 1385، 25: 480).

پيامبر اكرم 9 نيز كم‌خرج بودن را از بركت‌هاى اخلاقى زن و صفات زنان شايسته معرفى مى‌کند(كلينى، 1365، 5: 564)و در ديگر جاى زنى را كه در اداره خانه و صرفه‌جويى، ياور و همكار شوهر باشد، زن صالحى مى‌داند: «المرأة الصالحة أحد الكاسبين»(طوسى، 1388، 614). اين ويژگى‌ها در حضرت زهراى مرضيه (عليها السلام) جمع بود و آن حضرت با مديريت لازم و بردبارى، همه تلخى‌ها را به‌كام على 7 شيرين مى‌كرد و در برابر مشكلات مالى، عقب‌نشينى نمى‌کردند. حضرت على 7 مى‌فرمايد: تزوجت فاطمه و ما كان لى فراشو صدقتى اليوم لو قسّمت على بنى‌هاشم لوسعتهم.با فاطمه ازدواج كردم؛ درحالى‌كه زيراندازى در خانه نداشتيم و حال آنكه صدقه آن روز من به قدرى بود كه اگر ميان بنى‌هاشم تقسيم مى‌شد، بى‌نياز مى‌گشتند(مجلسى، 1403، 41: 43).

روزى پيامبر 9به دخترش فرمود: «اى دختر عزيزم، اين‌گونه تلخى‌ها را در دنيا براى رسيدن به پاداش اخروى پذيرا باش». آن بانوى گرامى، زبان به سپاس پروردگار گشود و فرمود: «يا رسول الله الحمدلله على نعمائهو الشكر على آلائه؛ اى رسول خدا! سپاس خدايى را كه نعمت‌هايش را ارزانى داشته و باز شكر در برابر عطاياى بى‌پايان الهى». در اين حال اين آيه نازل شد: «و لسوف يعطيك ربك فترضى؛ اى پيامبر، ما آن‌قدر پاداش خواهيم داد كه راضى شوى»(مجلسى، 1403، 43: 85).

قرآن‌كريم با معرفى روش‌هاى نادرست مصرف كه آدمى را از كمال دور می‌کند، الگوهاى درست مصرف را تبيين کرده است. قرآن، رفاه‌زدگى را كه ناهنجارى رفتارى در حوزه مصرف است، مايه هلاكت معرفى مى‌كند:وإذا أردنا ان نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها فحق عليها القول فدمرناها تدميرا؛ و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم خوش‌گذرانش را وا مى‌گذرايم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] نازل گردد، پس آن را [يكسره‌] زير و رو كنيم (اسراء: 16).

و از مسلمانان مى‌خواهد از اسراف و تبذير در هرشكل آن، اجتناب كنند(اعراف/ 31؛ اسراء/ 26) و الگوى مصرفى خود را اصلاح کنند.

از آنجا كه در خانواده انتقال مؤثر فرهنگ دينى ديده مى‌شود، بایست نقش اين نهاد را در درونى كردن ارزش‌هايى همچون ساده‌زيستى و پرهيز از مصرف‌گرايى در نظر گرفت. فرهنگ خانواده حد آرمانى مصرف كالا را براى اعضا تعريف مى‌كند. اگر مادر، اين مفهوم را براى فرزندان «به دست آمدن بيشترين كارآيى همراه با بهره‌ورى مادى و معنوى» تعريف كند، ديگر مصرف مسرفانه، دلخواه فرزندان نخواهد بود و قناعت نيز مى‌تواند احساس «به فايده رسيدن» را در شخص بپروراند. در اين صورت، نان‌آور خانواده مجبور نيست براى برآوردن نيازهاى كاذب و غير واقعى اعضا، به شغل‌هاى دوم و سوم روى‌آورد. با اجراى اين برنامه، تعادل روانى بر خانواده و در نتيجه بر اجتماع حاكم خواهد شد. مادر مى‌تواند با زهد و قناعت خود، اعتدال روحى و معنوى خانواده را در تنگ‌دستى نيز حفظ كند و الگوى جامعى براى فرزندان خود باشد.

اثر تبليغات بر مصرف‌گرايى زنان

مفهوم تبليغات در دنياى كنونى «نوعى پيام‌رسانى است كه به‌منظور اثرگذارى در نفس پيام‌گير انجام مى‌شود»(حسينى، 1379، 175). امروزه تبليغات، ابزارى قدرتمند در دست سرمايه‌داران است؛ آنان رسانه‌هاى جمعى را در اختيار گرفته‌اند و پى‌درپى ذهن و انديشه مخاطبان را به انتخاب كالاهاى موردنظر خود سوق مى‌دهند و با تحريك مستقيم و غيرمستقيم غرايز طبيعى آنها روحيه مصرف‌گرايى را ترويج مى‌كنند. در اين ميان رابطه معنادارى بين زنان و سرمايه‌دارى وجود دارد؛ زنان در واقع مخاطبان خاصى براى سرمايه‌دارى‌اند. پيام‌هاى مصرف‌گرايى بيش از هرگروهى در جامعه، زنان را مخاطب خویش مى‌کند. اين پيام‌ها به تعبير بودريار رابطه زنان را با خودشان بر اساس مصرف شكل مى‌دهند (مشيرزاده، بی‌تا،202).

در كشورهاى غربى كه مهد مصرف‌گرايى‌اند، زن نقش دوگانه‌اى دارد؛ از سويى به بيمارى مصرف‌گرايى مبتلاست و از دیگر سوى تبليغ‌گر آن است(مظفرى، 1385، 116)؛ زنان در دستگاه‌هاى تبليغاتى و رسانه‌ها، به‌عنوان مشوقان مصرف انبوه كالا به‌شكلى غیرمستقیم و يا براى فروش مستقيم كالایی ... عمل مى‌كنند. بى‌اغراق مى‌توان گفت اين حد از استفاده ابزارى از زنان در سطحى وسيع، در تاريخ و در همه نظام‌هاى اقتصادى ديگر، بى‌سابقه يا كم‌سابقه بوده است(مشيرزاده، بی‌تا،202).

به‌كارگيرى جاذبه‌هاى زنانه در تبليغ كالاهاى بى‌ارزش، حيثيت و شرافت زن را افسوس‌برانگيز به حراج گذاشته‌اند و بهترين شايستگى‌هاى زن را در ويژگى‌هاى جسمى او خلاصه مى‌كنند تا با برانگيختن غرايز طبيعى انسانى، براى فراهم کردن سود قدرت‌طلبان دنيا گام‌هاى اثر‌گذاری بردارد. شهيد مطهرى (ره) در تشريح اين مطلب مى‌نويسد:

تكامل ماشينيسم و رشد روزافزون توليد به ميزان بیش‌ازحد نياز واقعى انسان‌ها و ضرورت تحميل بر مصرف‌كننده با هزاران افسون، نيرنگ و فوريت استخدام همه وسايل سمعى، بصرى، فكرى، احساسى، ذوقى، هنرى و شهوانى براى تبديل انسان‌ها به‌شکل عامل بى‌اراده مصرف، دیگر بار ايجاب كرد كه سرمايه‌دارى از وجود زن، بهره‌كشى كند، اما نه از نيروى بدنى و قدرت كار زن به‌شکل كارگری ساده و شريك با مرد در توليد؛ بلكه از نيروى جاذبه و زيبايى او و از گرو گذاشتن شرافت و حيثيتش و از قدرت افسونگری او در تسخير انديشه‌ها، اراده‌ها و مسخ آنها و در تحميل مصرف بر مصرف‌كننده و بديهى است كه همه اينها به‌حساب آزادى او و تساوى‌اش با مرد گذاشته مى‌شود(مطهرى، 1385، 18).

نظام سرمايه‌دارى با در نظر گرفتن روحيه تجمل‌طلبى زنان، براى مصرف كالاهاى خود، آنان را هدف قرار داده و با شعار مصرف بيشتر براى آسايش و لذت بيشتر، به استفاده از انواع وسايل تشريفاتى، مصرف مواد غذايى آماده، نيمه‌آماده و ديگر كالاهاى توليدى خود تشويقشان مى‌كند. اين نظام، زن مصرف‌كننده خوب را زن شاد، موفق و خوشبخت معرفى مى‌کنند. براى نمونه از بارزترين صورت‌هاى مصرف‌گرايى براى موردپسند قرار‌گرفتن، تشويق به استفاده از لوازم آرايشى است.(مشيرزاده، بی‌تا،202)

تشويق به مصرف روزافزون در خانه و خانواده، زاييده تبليغات دروغين رسانه‌ها و ديگر عوامل فرهنگى- اجتماعى است كه با برهم زدن تعادل روانى خانواده، موجب ازهم‌گسيختگى اين نهاد مقدس شده و به منافع ملى نيز آسيب وارد مى‌كند. زن مسلمان با داشتن آگاهى و بينش ژرف و مقاومت در برابر تبليغات فريبنده، حيله‌هاى استعمارى غرب را خنثى مى‌كند و راه را براى ورود الگوهاى غيردينى در جامعه مسدود مى‌کند.

آسيب‌هاى مصرف‌گرايى در زنان

مصرف‌گرايى، مصرف نامتعارف و يا مصرف بدون اعتدال، خسارت‌هاى سنگينى بر پيكره اجتماع وارد مى‌کند. در بانوان و دختران با توجه به شديدتر بودن ميل به زيبايى و زيبانمايى دو آسيب جدى خود را نشان مى‌دهد: تجمل‌گرايى و مدگرايى.

الف. تجمل‌گرايى‌

واژه «تجمل» در لغت، بار معنايى مثبتى دارد و به معناى آراستن و زيباكردن است(المنجد، ذيل ماده جمل). در روايات آمده امام حسن مجتبى 7 هنگامى كه براى نماز برمى‌خاست، بهترين لباس‌هاى خود را مى‌پوشيد. از ايشان پرسيدند: «چرا بهترين لباس‌هاى خود را مى‌پوشيد؟» فرمود: «إنّ الله جميل يحب الجمال فأتجمل لربى و هو يقول؛ خذوا زينتكم عند كل مسجد. فأحب أن ألبس أجود ثيابى» (عياشى، بی‌تا، 2: 14).

«تجمل‌گرايى» معنايى متفاوت دارد و معناى اصطلاحى آن، استفاده از كالاهاى لوكس و غيرضرورى است كه به‌ویژه دامن‌گير زنان شده است. سبك زندگى بسيارى از خانواده‌ها، تجمل‌گرايى شده و افراد بر اساس شرايط و محيط خانوادگى و روحيه چشم‌وهم‌چشمى، به آن خو گرفته‌اند. مقام معظم رهبرى در اين مورد مى‌فرمايد: «در مصارف گوناگون شخصى و خانوادگى، اسراف فردى صورت مى‌گيرد. تجمل‌گرايى‌ها، چشم‌وهم‌چشمى‌ها، هوسرانی افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چيزهاى غيرلازم خريدن؛ اينها از موارد اسراف است» (مقام معظم رهبرى، فروردين 1388).

عادت ناپسند تجمل‌گرايى بر اقشار كم‌درآمد دو فشار وارد مى‌كند: اول، فشار اقتصادى؛ چراكه با زياد شدن تقاضا براى كالاهاى لوكس و گرايش توليدكنندگان به توليد آن و محدود بودن منابع توليد و سرمايه، توليد كالاهاى اساسى كاهش و قيمت آنها افزايش مى‌يابد (شاه‌آبادى، 1380، 80).

دوم، فشار روانى؛ بدين‌گونه كه اسراف در استفاده از وسايل تجملاتى، اسباب خودنمايى و فخرفروشى شده و صرفه‌جويى و ساده‌زيستى، ارزش برتر نيست. در اين وضعيت، اقشار كم‌درآمد براى بالاتر نشان‌دادن شأن و رتبه اجتماعى خود، سعى در تهيه وسايل گران‌قيمت دارند. آنان‌گاه براى رسيدن به اين هدف، سال‌ها خود را در دام «زندگى قسطى» اسير مى‌كنند كه خود، عاملى براى اختلاف خانوادگى و نگرانى روحى مى‌شود. به‌همين دليل در روايات، افراد از مقايسه وضعيت زندگى خود با اشخاص ثروتمندتر نهى شده‌اند. امام صادق 7 به يكى از اصحاب فرمود:

أنظر من هو دونك فى المقدرة ولا تنظر إلى من هو فوقك فى المقدرة فإن ذلك أقنع لك بما قسم لك (کلینی، 1365، 8: 244). پيوسته در امور دنيا به افراد پايين‌تر از خود بنگر و هرگز به توانگران توجه نكن؛ زيرا اين شيوه باعث مى‌شود كه تو بر امكانات موجود خود قانع و راضى باشى.

روند افزايش تجمل‌گرايى، حركت خانواده را به‌سوى اهداف مقدس خود با مانع روبه‌رو مى‌کند؛ به‌گونه‌ای که نان‌آور يا نان‌آوران خانواده براى برآوردن هزينه‌هاى گزاف چنين مصارفى، به شغل‌هاى دوم و سوم روى مى‌آورند و وظيفه خود را تنها فراهم کردن معاش اعضا مى‌بينند و از ساير وظايف، به‌ویژه تكاليف تربيتى و فرهنگى خود فاصله مى‌گيرند. در اين رقابت ناسالم، چه‌بسا به فراهم سازی درآمد از راه‌هاى نامشروع روى‌آورند. در روايتى، عبدالله بن مسعود از رسول اكرم 9 نقل مى‌كند:

زمانى فرا رسد كه دين ديندار سالم نمى‌ماند ... اصحاب پرسيدند: «اى پيامبر، چه زمانى چنين خواهد شد؟» پيامبر جواب داد: زمانى‌كه زندگى مردم از طريق طبيعى و مشروع اداره نمى‌شود، جز اينكه به راه‌هاى خلاف متوسل شوند! در آن عصر، هلاكت شخص از طريق پدر و مادر يا همسر و فرزندان صورت مى‌گيرد. اصحاب با تعجب بيشتر عرض كردند: «چگونه؟» فرمود: او را در اثر فقر و ندارى سرزنش کرده و به زندگى مافوق توانش مجبور مى‌کنند و اين‌گونه، وى را به هلاكت واقعى مى‌رسانند (نورى، 1382، 11: 387).

زنان كه مديريت مصرف خانواده را در دست دارند، مى‌توانند با آموزش فرهنگ صحيح مصرف به بقيه اعضا، از بروز چنين آسيب‌هايى جلوگيرى کنند. از ديگر نمونه‌هاى بارز ميل به تجمل در زنان، علاقه به داشتن زيورآلات بيش از اندازه به‌ویژه طلا است كه هم زينت و هم پس‌انداز به‌شمار مى‌آيد. پس‌انداز طلا، راكد كردن بخشى از ثروت است و پس‌انداز مولدى نيست. اين‌كار به‌طور پوشيده روحيه چشم‌وهم‌چشمى را ترويج مى‌دهد؛ زيرا استفاده از سرمايه‌هاى غيرمولد، از شيوه‌هاى نشان دادن ثروت و موقعيت محسوب مى‌شود. در روايات، از مال راكد به «مال صامت» تعبير شده است. در حديثى، زراره از امام صادق 7 نقل مى‌كند كه فرمود: «ما يخلف الرجل بعده شيئا اشد عليه من المال الصامت. قال قلت له: كيف يصنع؟ قال: يجعله فى الحائط و البستان و الدار؛ بدترين چيزى كه شخص از خود به‌جای مى‌گذارد، مال راكد است. زراره گفت: پس با آنچه كند؟ فرمود: آن را در ساختن بنايى، بستان يا خانه‌ای سرمايه‌گذارى كند»(شيخ صدوق، 1413، 3: 170).

مقام معظم رهبرى نيز دراين‌باره مى‌فرمايد: «شأن زن مسلمان بالاتر از اين است كه در دورانى كه بسيارى از مردم جامعه ما محتاج كمك‌اند، كسانى بروند پول بدهند، طلا بخرند، زينت‌آلات بخرند، وسايل زندگى رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روش‌ها و منش‌هاى زندگى، اسراف كنند. اسراف، الگوى زن مسلمان نيست» (مقام معظم رهبرى، 25/ 9/ 1371، به مناسبت روز زن).

اگر زنان با بازار سرمايه‌گذارى آشنا باشند، به‌جاى دامن زدن به فرهنگ تجمل‌گرايى، از اموال خود در رشد اقتصادى و توليد ثروت ملى بهره مى‌گيرند. اگر محصولاتى خريدارى شود كه پاسخ‌گوى نيازهاى حقيقى باشد، نشان مى‌دهد كه هنوز تبليغات در جامعه اثر نكرده است. در بسيارى از مجموعه‌هاى تلويزيونى، زوج‌هاى جوان از ابتدا خانه‌اى با تمامى وسايل تجملاتى و غيرضرورى دارند. اين‌كار هم‌سطح توقع جوانان را بالا مى‌برد و هم مى‌آموزد كه این كمترين امكانات مورد نياز براى شروع يك زندگى است كه با الگوهاى دينى براى تشكيل خانواده نيز در تضاد است. حضرت زهرا (عليها السلام) و حضرت على 7 كه برترين افراد امت و خانواده نمونه اسلام بودند، با جهيزيه ساده و مختصرى زندگى مشترك خود را آغاز کردند. هنگامى‌كه آن وسايل ساده براى جهيزيه عروس فراهم شد، به‌حضور پيامبر (ص) آوردند. پيامبر لحظاتى آن لوازم را با دست مبارك خود زيرورو كرد و سپس فرمود: «بارالها، اين ازدواج را بر اين خانواده كه بيشتر ظروفشان گلين و سفالين است، مبارك فرما»(مجلسی، 1403، 43: 130). وليمه و جشن عروسى آنان نيز با لباس و آرايشى ساده برگزار شد و با غذايى متعارف از مهمان‌ها پذيرايى شد. فقرا در آن مهمانى دعوت بودند و پيامبر اكرم 9 دستور داد براى فقرايى كه به مجلس نيامدند نيز غذا فرستاده شود.

در آغاز زندگى، حضرت على 7 و حضرت فاطمه (عليها السلام) خانه‌اى مستقل نداشتند. حضرت على 7 ابتدا محل سكونت همسرش را در اطاقى قرار داد كه يكى از انصار در اختيارش نهاده بود. پس از مدتى، اين زوج جوان به خانه حارثه‌بن نعمان منتقل شدند كه در محله بنى‌النجار در نزديكى خانه پيامبر (ص) بود. بعدها حجره‌اى در كنار حجره پيامبر (ص) براى آنان ساخته شد و تا پايان زندگى مشترك در آن ساكن بودند. در بيان ارزش واقعى اين منزل، همين بس كه به‌دليل فضيلت‌هاى اهل اين خانه، نور خدا از آن جلوه‌گر بود. در احاديث آمده وقتى آيه‌ شريفه «فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الآصَالِ؛ در خانه‌هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‌] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه‌] ها هربامداد و شامگاه او را نيايش مى‌كنند.» (نور/ 36) نازل شد، ابوبكر از پيامبر 9 پرسيد: «آيا خانه فاطمه (عليها السلام) و على 7 از اين خانه‌هاست؟» حضرت فرمود: «بله خانه آنان از بافضيلت‌ترين خانه‌هاست».

در زندگى مشترك آنان، دختر گرامى نبى اكرم 9 كه تربيت يافته مكتب وحى بود، هيچ‌گاه تقاضايى فراتر از توان از همسر خود نكرد و مى‌فرمود: «يا اباالحسن إنى لأستحيى من الهى أن تكلف نفسك مالاتقدر عليه ...؛ يا اباالحسن، من از پروردگار شرم دارم كه از تو بيشتر از آنچه در توان توست، انتظار داشته باشم ...»(مجلسی، 1403، 23: 325).

حضرت زهرا (عليها السلام) قناعت و زهد را به اميد جلب رحمت الهى انتخاب كرده بود و در برابر تعجب سلمان از ساده‌زيستى حضرت، فرمود: «يا سلمان، ان الله ذخّر لنا الثياب و الكراسى ليوم آخر؛ اى سلمان، خداوند بزرگ، لباس‌هاى زينتى و تخت‌هاى طلايى را براى ما در روز قيامت ذخيره كرده است»(نيلى پور، 1377، 233).

ب. مدگرايى‌

نوگرايى و زيبادوستى از ويژگى‌هاى ذاتى انسان است كه به‌شكل سليقه‌ورزى در انتخاب، نمايان مى‌شود. اگر اين سليقه‌ورزى در خريد كالاى مرغوب و براى استفاده بهينه از آن باشد، مورد تصدیق پيشوايان دين نيز است. امام صادق (ع) به عاصم بن حميد فرمود: «كالاى نيكو بخر و كالاى نيكو بفروش؛ زيرا هنگامی‌که كالاى خوب را بفروشى، مى‌گويند: خداوند تو و فروشنده‌ات را بركت دهد.»(کلینی،1365، 5: 202). اسلام، انسان را از آفت سليقه‌ورزى در قالب مدگرايى پرهيز داده و او را از گرفتارشدن در دام تكبر، تفاخر،اشرافيت‌گرايى و غفلت از محتواى واقعى و معنوى زندگى برحذر داشته است.

در جامعه‌شناسى اقتصاد، مدگرايى را ولع مصرف‌كننده در استفاده از كالايى خاص براى به دست‌آوردن مطلوبيت تعريف مى‌كنند (صائمى، 1388، 210)كه در نتيجه خريدار، بدون نياز واقعى، با خريد كالايى كه «مد روز» شده، به ترويج فرهنگ مصرف دامن مى‌زند و به‌ظاهر از آن لذت مى‌برد.

عوامل مختلفى در مدگرايى دخالت دارند كه تحميل سليقه ناشى از الگوهاى نشان داده شده در تبليغات از آن جمله است. اين الگوها با تغيير و همانندكردن سليقه‌هاى عمومى با آنچه خود در نظر دارند، مصرف‌جامعه را به‌سوى دلخواه خود هدايت مى‌كنند؛ به دیگر عبارت با تغيير مزاج مصرف‌كنندگان، كالاى خود را بر آنان تحميل مى‌کنند. گاه ديده مى‌شود كه مدل لباس يا رنگ ويژه‌اى «مد» مى‌شود كه پيشتر، كسى آن مدل يا رنگ را نمى‌پسنديد.

مدپرستى، تحميل يا تلقين سليقه است كه نظام سرمايه‌دارى مى‌كوشد با آن، تمام جامعه، به‌ویژه زنان را زير سلطه فرهنگى خود درآورد؛ سرمايه‌دارى، حوزه «مد» را كه در فرهنگ‌هاى ماقبل سرمايه‌دارى، مختص اعيان و طبقات ممتاز جامعه و ابزار «تمايز» طبقاتى آنها بود، به‌كل جمعيت مؤنث بسط داد و از اين طريق توانست بازارى همیشگی و مطمئن براى يشاخه‌ای از صنعت به‌وجود آورد كه بوستلو آن را «صنعت سليقه» مى‌نامد(مشيرزاده، بی‌تا،203).

پيامدهاى منفى سياست مدگرايى در جامعه باعث شده بازار رفتن و پرسه‌زدن در خيابان براى تماشاى ويترين مغازه‌ها و مدل‌هاى جديد، بهانه‌اى براى حضور كاذب زنان در جامعه شود و اعتياد به خريد و مصرف كالاهاى «مد روز» در دختران و زنان به‌وجود آيد. براى رهايى از اين هجمه فرهنگى، راهى جز كسب بينش و آگاهى در ميان بانوان براى اثرپذيرى از فرهنگ فاطمى وجود ندارد.

در نقل‌هاى تاريخ به مواردى برمى‌خوريم كه حضرت زهرا (عليها السلام) زيورآلاتى را كه‌همسرش به او هديه مى‌داد، در بين فقرا تقسيم مى‌کرد. برخى يهوديان مدينه با ديدن زهد دختر پيامبر 9، نور ايمان بر دل‌هایشان مى‌تابيد و مسلمان مى‌شدند (مجلسی، 1403، 43: 69-74).

اين روايات، نشانگر بى‌اعتنايى به‌دنيا در فرهنگ حاكم بر زندگى حضرت زهرا (عليها السلام) بود؛ حضرت با داشتن زندگى فقيرانه، براى خشنودى خداوند از هرراهى كه مى‌توانستند، به نيازمندان كمك مى‌كرد و اخلاص عمل ايشان، دل‌هاى حقيقت‌جو را به اسلام متوجه مى‌کرد.

نقش زنان در استفاده بهينه از انرژى‌

در دنياى حاضر هدر رفت حامل‌هاى انرژى - آب، برق و مواد سوختى - در اثر استفاده نادرست، جهان را با «بحران مصرف» روبه‌رو ساخته است، به‌گونه‌ای که چگونگى مديريت اين بحران، از عوامل اثرگذار در مسايل اقتصادى- سياسى به‌شمار مى‌آيد.

امروزه بسيارى از كشورهاى توسعه‌نيافته به‌دليل نداشتن الگوى مطلوب مصرف، با وجود برخوردارى از منابع و ذخاير طبيعى فراوان، از آنها بهره‌بردارى بهينه نمى‌كنند و در روند رشد، با موانع بزرگى روبه‌رو شده‌اند. كشورها براى برون‌رفت از اين بحران، به دگرگونى بنيادين در الگوى مصرف ملى نيازمندند. با توجه به اينكه هرنوع دگرگونى در الگوى مصرف ملى، مربوط به دگرگونى در باور و رفتار افراد و خانواده‌ها است، مى‌توان با سياست‌هاى فرهنگى مناسب، آگاه‌سازى جامعه و اتخاذ تدابيرى براى ايجاد تغيير در رفتار افراد نسبت به چگونگى مصرف و مصرف بهينه و جلوگيرى از اسراف و تبذير، افراد جامعه را متوجه اهميت موضوع ساخت و انگيزه آنها را در رعايت و اصلاح الگوهاى مصرف تقويت كرد. مبلغان دينى نقش سازنده‌اى در آگاه‌سازى جامعه براى مصرف صحيح انرژى دارند.

آمار نشان مى‌دهد بيشترين هدر رفت انرژى در مصارف خانگى روى مى‌دهد. پس خانواده، نخستين نهادى است كه مى‌تواند در اين زمينه مؤثر عمل كند؛ زنان با مديريت‌صحيح منابعى همچون آب، برق و مواد سوختى در نهادينه شدن فرهنگ صرفه‌جويى نقش تعيين‌كننده‌اى دارند.

الف. مصرف آب‌

آب، نعمت الهى و سرمايه ملى است. در متون دينى از آن به «طعم حيات» تعبير مى‌شود (مجلسی، 1403،10: 84). در دیگر جاى، خداوند مى‌فرمايد: «و اللهُ خلق كلَّ دابّةٍ مِن ماء ...؛ و خداست كه هرجنبنده‌اى را [ابتدا] از آبى آفريد»(نور: 45). براى صرفه‌جويى در مصرف آب نيز سفارش‌هاى فراوانى شده است. در وسائل الشيعه بنا بر نقل شيخ صدوق آمده است كه رسول خدا 9 فرمود: «الوضوء بمد و الغسل بصاع و سيأتى أقوام بعدى يستقلون ذلك اولئك على خلاف سنتى و الآخذ على سنتى معى فى حظيرة القدس. (راوندى، بی‌تا: 44)وضو با يك مدو غسل با يك صاع آب انجام بگيرد و به زودى پس از من مردمى خواهند آمد كه اين مقدار را اندك مى‌شمارند؛ اينان برخلاف سنت من هستند و كسانى كه بر سنت من ثابت‌قدم باشند، همراه من در بهشت خواهند بود.

در احاديث، هدر دادن مقدار آبى كه بتوان از آن در ديگر جای استفاده كرد، اسراف شمرده شده است(مجلسی، 1403، 10:84). به‌دليل ارتباط زياد زنان با بهداشت و نظافت محيط زندگى، صرفه‌جويى آنها در مصرف آب، تعيين‌كننده است. به‌كارگيرى راه‌هاى مصرف كمتر آب در هنگام نظافت و استحمام، كمك زيادى به حفظ ذخاير آب تصفيه‌شده مى‌كند. در اين زمينه آگاهى‌بخشى به خانم‌هاى خانه‌دار، صرفه‌جويى و مصرف بهينه را به‌دنبال خواهد داشت.

ب. مصرف برق‌

برق، نقش تعيين‌كننده‌اى در صنعت، كشاورزى، مصارف خانگى و غيره دارد و از اين‌رو آن را «انرژى مادر» ناميده‌اند.(کلینی، 1365،6: 460). بالا بودن هزينه فراهم سازی برق و ضعيف بودن ضريب‌ذخيره‌سازى آن، ضرورت صرفه‌جويى و لزوم استفاده بهينه آن را دوچندان مى‌كند.در روايات، كارهايى همچون روشن كردن چراغى كه به آن نيازى نيست، از مصاديق «تضييع مال» معرفى شده است. حضرت على 7 در روايتى، روشن كردن چراغ در نور خورشيد را اسراف و تلف كردن مال دانسته، مى‌فرمايد:

«خمس تذهب ضياعا: ... سراج تقده فيشمس الدهن يذهب والضوء لاينتفع به پنج چيز ضايع مى‌شود و از بين مى‌رود: ... (يكى از آنها) چراغى كه آن را در نور خورشيد برافروزى. (در اين فرض) روغن به مصرف مى‌رسد، ولى از نور آن بهره‌اى برده نمى‌شود»(مجلسی، 1403،68: 47).

لزوم صرفه‌جويى در مصرف آب و برق و بهره‌ورى بهينه از آن، مسئله‌اى شرعى است چنانچه فتاواى فقهى عصر ما نيز به آن تصريح كرده‌اند. در استفتائات امام خمينى (ره) مى‌خوانيم: «اگر زياده‌روى در مصرف آب و برق، موجب اتلاف و ضرر باشد، موجب ضمان است» (الخمينى، بی‌تا، 2: 622).

نتيجه‌گيرى‌

ژرف‌نگرى در مصرف، به‌ویژه در خانواده به‌روشنی نشان مى‌دهد كه نقش زنان در اين امور، بسيار مهم و اثرگذار است؛ به‌گونه‌ای که افزون بر مهار مصرف شخصى، در بقيه اعضاى خانواده نيز مى‌توانند مؤثر باشند. بهترين الگو براى دختران كه زنان آينده جامعه‌اند، زنان هستند كه مى‌توانند با يادآورى‌هاى مادرانه، الگوى صحيح مصرف را در فرزندان نهادينه کنند. با اثرپذيرى از فرهنگ اسلامى و شناخت مصاديق ساده‌زيستى و قناعت در زندگى، زنان و مردان در مسير ساده‌زيستى و پيشگيرى از اسراف و اصلاح الگوى مصرف پيش خواهند رفت.

اهميت مديريت منابع اقتصادى خانواده تا آنجاست كه مديريت درست در اين بخش به تحكيم بنيان خانواده و كاهش تنش‌ها و دشواری‌های خانوادگى خواهد انجاميد. زن كه مشاورى دلسوز در امور اقتصادى همسر خويش است، بایست برنامه‌هاى اقتصادى و هزينه‌هاى معيشتى را متناسب با سطح درآمد خانوار تنظيم کند و با تدبير در بهينه كردن مصارف از جمله مصرف انرژى، از هدر رفت سرمايه جلوگيرى كند. سپردن تدبير امور معيشتى و دخل‌وخرج خانه به زنان نشان داده كه آنان انگيزه لازم براى صرفه‌جويى در هزينه‌ها را دارند.

از ديگر راهكارهاى زنان در راه اصلاح الگوى مصرف، مبارزه با رفاه‌زدگى است كه بخش زيادى از هزينه‌هاى زايد خانوار را به خود اختصاص داده است. براى مبارزه عملى با رفاه‌زدگى، كارهايى بایست انجام داد كه تنها بانوان فهيم و باايمان از عهده آن برمى‌آيند. در محيطى كه باقى گذاشتن مقدارى از غذا در ظرف يا استفاده از چند لباس مختلف در يك جشن، نشان‌دهنده شأن اجتماعى افراد است، رفتار اقتصادى بانويى فرهيخته، تمامى ارزش‌هاى كاذب تجمل‌گرايى را خنثى مى‌كند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

شادی و نشاط در سبک زندگی اسلامی

شادی و نشاط در سبک زندگی اسلامی

ساختار وجودی انسان به‌گونه‌ای است که تفریح و شادی و نشاط از نیازهای اساسی او محسوب می‌شود؛ چراکه روح و جسم انسان بعد از مدتی فعالیت خسته شده و نیاز دارد با راهکارهایی این خستگی را از خود دور کند. اما روش‌هایی که شهروندان برای شادی و نشاط بر می‌گزینند مختلف بوده ...
سبک زندگی و فرهنگ ازدواج

سبک زندگی و فرهنگ ازدواج

در این مقاله سعی شده با تبیین مفاهیم سبک زندگی و زندگی اسلامی - ازدواج در ادیان - کشورها و فرهنگ‌های مختلف بررسی، موانع و مشکلات موجود در مسیر ازدواج را بیان کرده و پیشنهاداتی برای ازدواج و تشکیل زندگی مطابق فرهنگ و آموزهای دینی و اسلامی ارائه شود...
نقش خانواده در گسترش سبک زندگی اسلامی

نقش خانواده در گسترش سبک زندگی اسلامی

ضرورت شکل‌گیری فرهنگ دینی، ذهن را به سبک زندگی خانواده که نخستین آموزشگاه فرد است، رهنمون می‌سازد؛ خانواده با نقش‌های تربیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می‌تواند در اصلاح سبک زندگی تأثیرگذار باشد. سبک زندگی اسلامی...
کلیات و مبانی نظری سبک زندگی اسلامی

کلیات و مبانی نظری سبک زندگی اسلامی

جامعه ایرانی جامعه‌ای دیندار و خدامحور است و در آن پایبندی به دین و سنت تا حدود زیادی یافت می­شود. اما با ظهور نگرش­ها و اندیشه­‌های غربی و جلوه‌­های مدرنیته چالش‌هایی بروز پیدا کرد...
Powered by TayaCMS