ساجده العبدالخانی
چکیده
خانواده نهادی محوری و اساسی در جامعه و مناسبترین مکان برای تأمین نیازهای مادی و معنوی انسان است؛ زنان نیز بهعنوان یکی از ارکان اصلی خانواده، نقش مهمی در تعالی، رشد و شکوفایی استعداد اعضای خانواده و ساختن جامعهای سالم دارند. در این مقاله با توجه به آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصوم -علیهمالسلام- در ابتدا به مهمترین کارکردهای خانواده اشاره شده است که عبارتاند از: تأمین نیازهای روانی- اجتماعی، تولید مثل و بقای نسل، تأمین نیازهای جنسی، جامعهپذیری است؛ سپس کارکردهای متفاوت زن و مرد در جامعه انسانی بهعنوان حکمت تفاوتها در آفرینش معرفی شده است؛ شاخصههای تکوینی زن، همچون «عاطفی بودن»، علاقه به مادری، «علاقهمندی به زینت و آرایش» و «روح اطاعت و تواضع زن» از عوامل موفقیت او در نقشهای مدیریتیاش در خانواده، در ادامه مورد بررسی قرار گرفته است. مدیریت عاطفی زنان در ایجاد بهداشت روانی خانواده، نقش مؤثری در استحکام بنیانهای خانواده دارد، زنان در نقش مادری و همسری میتوانند روابط اعضای خانواده را بر اساس عشق و محبت پایهریزی نمایند و کانون خانواده را به محیطی امن و آرامشبخش تبدیل نمایند و مودت و رحمت را در نهاد خانواده حاکم نمایند. مدیریت اقتصادی زن در خانواده برای رعایت اعتدال در اقتصاد خانواده و خودداری از اسراف و تبذیر و داشتن روحیه قناعت از مهمترین ویژگیهای همسر مطلوب در روایات اسلامی ذکر شده است. در پایان مقاله، مدیریت زن در ساختن جامعه سالم نیز تبیین شده است.
واِگان کلیدی: زن، خانواده، نقشهای مدیریتی، جامعه سالم.
مقدمه
خانواده از مهمترين واحدهاى اجتماعى است كه در همه جوامع بشرى وجود داشته است؛ اين سازمان اجتماعى اولين و بادوامترين عامل تكوين جامعه انسانى و تأثير فراوانی در رشد جسمانى، اجتماعى، اخلاقى، عاطفى، عقلانى و ...، جوامع بشرى داشته است.
ازدواج، پايه و سنگ بقاى تشكيل خانواده است؛ از اینرو در منظر خداى متعال هيچ نهادى در اسلام محبوبتر و عزيزتر از خانواده بر پا نشده است؛ «ما بنى الاسلام بناء احب الى الله تعالى اعز من التزويج» (مجلسى، 1410 ه ق، 100: 222)؛ خانواده نهادى محورى و اساسى در جامعه است و هسته اوليه جامعه بهشمار مىرود. رسيدن به مدينه فاضلهاى كه اسلام ترسيم مىكند، بدون حضور سازنده و فعال «نهاد مقدس خانواده»، امكان ندارد؛ زن و شوهر دو ركن اصلى اين نهاد هستند كه نقش زن با معنايى بىبديل در جهتگيرىهاى اين نهاد عالى، داراى اهميت است. چنانكه امام خمينى (ره) فرمودند: صلاح و فساد يك جامعه، از صلاح و فساد زن سرچشمه مىگيرد؛ زن يكتا موجودى است كه مىتواند از دامن خود افرادى را به جامعه تحويل دهد كه از بركاتش يك جامعه، بلكه جامعهها به استقامت و ارزشهاى والاى انسانى كشيده شوند و مىتواند بهعکس آن باشد» (خمينى، 1368، 181).
بيان جايگاه و شخصيت زن، مسئوليتهاى فردى، خانوادگی و اجتماعى وى و ترسيم روشن جايگاه و ساختار خانواده، در اسلام اهميت زيادى دارد. در اين نوشتار ابتدا كاركردهاى خانواده بيان مىشود، سپس هنگام تبيين شاخصههاى تكوينى زن و جايگاهش در خانواده، به نقشهاى مديريتى وى در ايجاد بهداشت روانى خانواده، مديريت اقتصادى و ايجاد جامعهاى سالم پرداخته مىشود.
مفهوم شناسى
خانواده
صاحبنظران علوم اجتماعى تعاريف متعددى از خانواده ارائه كردهاند از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- خانواده عبارت است از شركت کموبیش پايدار با فرزند يا بدون فرزند (ساموئل، 1341، 226)؛
- خانواده پديدهاى تاريخى و واحدى اجتماعى است كه واجد خصايص گروه يا نهاد است (آريانپور، 1380، 342)؛
- خانواده سازمان اجتماعى محدود و نهاد سازندهاى است كه از طريق ازدواج كه قراردادى اجتماعى است، تشكيل مىشود (فرجاد، 1355، 11).
در مكتب اسلام، خانواده متشكل از چند فرد است و داراى شخصيت مدنى حقوقى و معنوى است كه بر اساس نكاح (عقدى كه ارتباط يا مشروعيت ارتباط زن و مرد را معين مىسازد) پديد مىآيد (قائمى، 1386،19) بر اين اساس، خانواده در اسلام داراى ويژگىهاى خاص است كه عبارتند از:
- دوام و پايدارى نسبى؛
- وجود افراد متفاوت در آن؛
- وظايف مشترك و گوناگون بين افراد آن؛
- حقوق متقابل افراد آن نسبت به يكديگر؛
- داشتن اهداف معين و منافع مشترك؛
- شكلگيرى آن مطابق مبانى مذهبى (صافى، 1380، 111).
مديريت
مدير (manager): گرداننده/ آنکه مىگرداند/ اداره كننده/ كسى كه كارى را اداره مىكند (دهخدا، 1377، 13: 20562)؛ مديريت (management)، مصدر جعلى به معناى فرآيند بهکارگیری مؤثر منابع انسانى و امكانات مادى براى تحقق اهداف سازمانى است (توكلى، 1383، 16).
در اين پژوهش به بررسى نقش مديرتى زن به معناى نگهدارنده امكانات، استعدادها و انرژىهاى موجود در خانواده و هدايت آنها در جهت تعالى، رشد و شكوفايى استعداد اعضاى خانواده كه ثمره آن استحكام بنيانهاى خانواده و ايجاد جامعهاى سالم است، مىپردازيم.
كاركردهاى خانواده
خانواده مؤسسهاى اجتماعى است كه در دورههاى مختلف تاريخى در جوامع گوناگون وجود داشته و هماکنون نيز بهصورت هستهاى، گسترشیافته است كه كاركردهاى مختلفى دارد. در جامعههاى گوناگون، اين كاركردها و وظايف به دلايل فرهنگى، مذهبى، اجتماعى و اقتصادى متفاوت است؛ در اين قسمت با رويكرد اسلامى، به بررسى مهمترين كاركردها و وظايف آن مىپردازيم.
تأمين نيازهاى روانى- اجتماعى (بهداشت روانى)
خداوند متعال مىفرمايد: «يكى از نشانههای الهى است که براى شما از جنس خودتان حقيقتى را بيافريد تا با او انس بگيريد و آرامش يابيد و در بين شما دوستى و مهربانى قرار داد؛ در اين امر براى افرادى كه اهل تفكر باشند، آيات و نشانههايى وجود دارد» (روم: 21). نياز به آرامش و امنيت، ريشه در سرشت انسان دارد. داشتن زوج (همسر) براى هر فردى، موجب آرامش و امنيت خاطر است و ايجاد محبت و الفت بين زن و مرد در زندگى خانوادگى نيز از نشانههاى حكمت و رحمت پروردگار است. ازدواج براى انسان نوعى كمال و انسان بر اساس قانون آفرينش و حکم فطرت، براى تأمين نيازهاى مختلف روانى- اجتماعى خود به ازدواج و تشكيل خانواده نيازمند است.
تولیدمثل و بقاى نسل
حفظ بقاى نسل از موضوعهاى مهم و ثمرات بزرگ ازدواج و تشكيل خانواده است؛ به بیان دیگر تولد انسانهايى كه نيازمند تربيت و پرورش صحيح هستند از اهداف اساسى تشكيل خانواده است. از ديدگاه اسلام، وجود فرزند صالح براى پدر و مادر، يك عمل نيك، محسوب مىشود كه در سعادت دنيا و آخرت آنان، مؤثر خواهد بود (محمدى رى شهرى، 1422 هـ ق، 636).
رسول خدا- صلى الله عليه و آله- مىفرمايد: «ازدواج كنيد تا صاحب فرزند شويد و بر شمار شما افزوده شود؛ زيرا من در قيامت به امتهاى ديگر، با كثرت شما مباهات مىكنم» (احمديان، 1385، 39).
تأمين نيازهاى جنسى
هدايت و تأمين نياز جنسى بهطور صحيح، در سلامت جسم و روان و ايجاد تعادل روانى تأثير زيادى دارد. اين غريزه، نوعى کششناپذیر است كه زن و مرد را به ازدواج و تشكيل خانواده علاقهمند مىكند و موجب بقا و تداوم اين نهاد مىشود؛ بنابراين بخشى از اساس تشكيل و تداوم خانواده غريزه جنسى است. ازدواج، مناسبترين راه ارضاى ميل جنسى است و توجه به اين نياز، در طول زندگى زناشويى از وظايف زن و شوهر است. در سايه ازدواج، علاوه بر تأمين نياز جسمانى، فرد از لحاظ اخلاقى، فكرى و روانى نيز به آرامش مىرسد؛ به همين دليل تأمين نياز جنسى از وظايف و كاركردهاى مهم ازدواج است كه نقش اساسى در حفظ تعادل خانواده و جامعه دارد.
كاركرد اجتماعى سازى- جامعهپذیری
كاركرد مهم ديگر خانواده، آموزش زندگى فردى و اجتماعى به فرزندان و انتقال تجربههاى بهدست آمده در طول زندگى زن و مرد است. اين كاركرد و وظيفه خانواده، سبب نگهدارى فرزندان از خطرهاى طبيعى و اجتماعى مىشود.
خانواده استعدادهاى روانى و ذهنى افراد را به فعليت درمیآورد، اولين سنگ بنای شخصيت كودك را بنا مىنهد، مهمترين ارزشهاى اخلاقى و هنجارهاى غیررسمی زندگى اجتماعى را آموزش مىدهد و كيفيت برقرارى روابط با ديگران را به فرزندان ياد مىدهد. در واقع خانه و خانواده مدرسهاى است كه كودك در آن زندگى اجتماعى را از اولين معلمان خود يعنى، والدين مىآموزد (هاشمى ركاوندى، 1374، 1: 111).
از مهمترين وظايف و كاركردهاى خانواده، آموزش علم، فن و هنر به فرزندان است تا بتوانند بهاندازه استعداد خود ترقى كنند. آموزش اخلاق، رفتارهاى اجتماعى و روش معاشرت، پرورش عواطف انسانى فرزندان و تقويت روح همكارى و محبت به ديگران، خدمت به جامعه و درك مسئوليتهاى فردى و اجتماعى و خانوادگى از امور مهمى است كه خانواده عهدهدار آن است (خامنهاى، 1379، ش 104، 17).
حكمت تفاوتها در آفرينش
جستجوى علتهاى تفاوت جنسى در انسان، از گذشتههاى دور مورد توجه دانشمندان بوده است كه در اين زمينه، ديدگاههاى مختلفى مطرح است. روشن است كه افعال الهى بر مبناى نظام علل و اسباب جريان مىيابد و آنچه در جهان آفرينش واقع مىشود، حلقهاى از زنجیره طویل نظام علل و اسباب است كه در رأس اين سلسله، ذات باریتعالی قرار داد (هاشمی ركاوندى، 1378، 47)؛ از اینرو تفاوت جنسيتى در انسان معلول علل خاصى است كه شناخت آن مىتواند نقش مهمى در تعليم و تربيت داشته باشد. در اين قسمت بهاختصار به اين امر اشاره مىشود.
كاركردهاى تفاوتهاى تكوينى در جامعه انسانى
تفاوتهاى انسانها، بسان ابزارى در خدمت آنهاست كه داراى كاركردهاى مثبت يا منفى است؛ بهطور مثال، مىتوان توانايىهاى متفاوت جسمى و ذهنى انسانها را براى تأمين نيازهاى مختلف جامعه بهكار گرفت. هر انسان به ميزان خدماتى كه به جامعه ارائه مىدهد از خدمات توليد شده نيز بهرهمند مىشود. چنانكه ممكن است فردى كه توانايىهاى بيشترى دارد، افراد ضعيف را به استثمار كشد، اين تفاوت از اراده و اختيار انسانها ناشى مىشود و بستگى به انتخاب راه شخص دارد؛ البته آنچه بهطور مستقيم و بهگونهای اصيل مورد اراده خداوند قرارگرفته و كاركرد طبيعى تفاوتها شمرده مىشود، چرخش زندگى اجتماعى است (جمشيدى، 1385، 230)؛ چنانکه خداوند متعال مىفرمايد: «آيا آنانند كه رحمت خدا را تقسيم مىكنند؟ ما (وسايل) معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كردهايم و برخى از آنان را از (نظر) درجات، بالاتر از بعضى (ديگر) قرار دادهايم تا بعضى از آنها بعضى (ديگر) را در خدمت گيرند؛ و رحمت پروردگار تو ازآنچه آنان مىاندوزند بهتر است» (زخرف: 32)؛ بنابراين علت تفاوتهاى زن و مرد نيز كاركردهاى هر كدام از آنهاست. تكثير نسل، ايجاد آرامش خاطر بين دو زوج، ارضاى غريزه جنسى و ...، چنين تفاوتهايى را مىطلبد. راز مهم تفاوتهاى بهکاررفته در آفرينش زن و مرد، تشكيل نظام خانوادگى است كه سنگ بناى تمدن بشرى و اساس همه خيرها و خوبىها است.
شاخصههاى تكوينى زن
هيچ تفاوتى بين زن و مرد در ويژگىهاى ذاتیشان براى تلاش در رسيدن بهمراتب كمال وجود ندارد، (ر. ك: نجم: 39؛ حجرات: 13؛ آل عمران: 195؛ احزاب: 35)؛ ولى ويژگىهاى خاص نفسانى و عقلانى اين دو جنس، آنها را از نظر آفرينش ذاتى جدا ساخته و تفاوتهايى را در تقسيم وظايفشان در زندگى ايجاب كرده است. خداى بزرگ و مهربان وظيفه مادرى را به عهده زن و پدر بودن را به عهده مرد گذاشته است كه اين تفاوت، ويژگىهاى روحى، روانى، حقوقى و وظايف متفاوتى را به وجود آورده است. زن سرچشمه جوشان مهر و محبت، صلح و صفا و عشق و وفا در زندگى است و تا وقتى كه محيط خانوادگى و اجتماعى توسط مردان آلوده به بىاعتمادى و بىعدالتى نشود، اين چشمه رحمت الهى به جوشش حيات خويش ادامه خواهد داد (هاشمی ركاوندى، 1378، 60).
عاطفى بودن زن
زن در كنار لطافت و جاذبهظاهرى، لطافت روحى و رقت قلب زيادى نيز دارد. وى زودتر از مرد هيجانى شده، اسير احساسات مىشود. در متون دينى به اين ويژگى عاطفى زن توجه خاصى شده است. امام سجاد (ع) مىفرمايد: «من شأن النساء الرقه و الجزع، فلم تملك نفسها؛ حال زنان، نازكدلى و آشكار نمودن غم در گرفتارىهاست كه در نتيجه آن اختيار از دست مىدهد» (مجلسى، 1410 ه ق، 45: 2).
زن به دليل زود رنج بودن- كه از لطافت روحى او سرچشمه مىگيرد- به همان اندازه كه از خشونت مرد نگران است، به علاقه و حمايت او نياز دارد و همواره در پى تسخير دل اوست و اظهار محبت مرد را جزو خاطرات فراموش ناشدنى خود قرار مىدهد، پيامبر اكرم- صلیالله عليه و آله و سلم- فرموده است: «قول الرجال للمرأه انى احبك لايذهب من قلبها ابداً؛ سخن مردان براى زنان كه تو را دوست مىدارم از قلب او هرگز بيرون نمىرود» (كلينى، 1429 ه ق، 10: 569).
شهيد مطهرى در اين زمينه مىگويد: «زن مىخواهد قلب مرد را در اختيار داشته باشد و مرد حامى و مدافع او باشد». (مطهرى، 1374، 94)؛ زن موجودى عاطفى و عاطفى بودن او يك ارزش است (سجادى، 1380، 148).
علاقه به مادرى
علاقه مادرى از ديگر ويژگىهاى زن است كه قدرت عاطفه از آن حمايت مىكند؛ بر اساس اين علاقه او بهگونهای خلق شده است كه رنج باردارى زايمان، شيردهى و مراقبت نوزاد را تحمل مىنمايد. قرآن كريم در بيان اين ويژگى و با هدف احترام به مقام مادر و تقديس حس مادرى مىفرمايد: «وصينا الانسان بوالديه حملته امه وهنا على و هن و فصاله فى عامين ان اشكرلى ولوالديك الى المصير؛ (لقمان: 14) و انسان را نسبت به پدر و مادرش سفارش کرديم، مادرش او را در دوران حاملگى و ضعفهاى مضاعف حمل كرد و او را دو سال شير داد كه سپاسگزار من، پدر و مادرش باشد كه فرجام (همه شما) فقط بهسوی من است».
علاقهمندى به زينت و آرايش
تمايل به آرايش، زيبايى و تجمل از ويژگىهاى مهم زنان است. قرآن در اين رابطه مىفرمايد: «أو من ينشوا فى الحليه ...؛ آيا كسى (را شريك خدا قرار مىدهند) كه در زيور پرورشیافته ...». (زخرف: 18). قرآن حس تجملگرايى زن را كه تجلىگاه آن محيط زندگى خانوادگى است و به بركت آن خشكى و يكنواختى زندگى تبديل به طراوت و جاذبههاى هنرى مىشود، به اين مشروط كرده است كه در معرض ديد نامحرمان قرار نگيرد و تعادل نظام خانواده و جامعه را بر هم نزند.
«ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها؛ زنان جز آنچه آشكار است از زيور آلاتشان را ننمايانند». (نور: 31).
«ولا يبدين زينتهن الا لبعولتهن او آبائهن ...؛ زنان زينت خود را جز براى شوهران و پدران ارائه ندهند» (نور: 31).
زنان، همواره به دنبال زيبايى و زيباسازى خود و زندگى خويش هستند و در همه رفتارها و انتخابهاى خويش امور و اشيايى را مورد توجه قرار مىدهند كه بهرهاى از زيبايى و لطافت و ظرافت در آن باشد (هاشمى ركاوندى، 1378، 105).
روح اطاعت و تواضع زن مهمترين ويژگى زن كه تمام ویژگیهای فرعى او بر اساس آن استوار است، شدت عواطف يا «دگرخواهى» در وجود او است. زن بهطور فطرى و طبيعى به محور عواطف نزديكتر و به همان نسبت از خودخواهى و توجه به خود دورتر است؛ تا آنجا كه مىتوان گفت مدار زندگى زن را «ديگر خواهى» يا توجه به غير تشكيل مىدهد (سادات،1361، 17).
زنان بيشتر به خود و زندگى خانوادگى مىانديشند. رقت عاطفى و خصلت دگر خواهی، همراه با سلامت فطرى و اخلاقى زن، سبب مىشود در محيط زندگى خود از طرف مردان مورد احترام، تشويق و توجه واقع شوند كه به همان مقدار تمايل باطنى آنها به اطاعت از همسران خود بيشتر مىشود (هاشمى ركاوندى، 1378، 66).
امام سجاد (ع) در رساله حقوق مىفرمايد: «و اما حق همسر اين است از جانب خداوند او را گرامى دارد و با او به نرمى برخورد كند و اگرچه حق شوهر واجبتر است، مرد موظف است با زن مهربانى و شفقت نمايد». امام زینالعابدین (ع) با اين كلام زيبا مردان را به احترام و مهربانى به زنان سفارش مىنمايند؛ زيرا اين شفقت و مهربانى روح اطاعت و تواضع را در زنان زنده نگه مىدارد.
نقشهاى مديريتى زن با توجه به كاركردهاى خانواده
مديريت به معناى هدايت و بهکارگیری مؤثر منابع انسانى و امكانات مادى براى تحقق اهداف نهادها است. مديريت درست در تداوم، استمرار و موفقيت نهاد خانواده كه اصلىترين نهاد جامعه است، بسيار تأثيرگذار است و زنان كه پايه و ركن اصلى اين نهاد گرانمایه را تشكيل مىدهند با توجه به شاخصههاى وجودىشان كه خداوند متعال در آنان قرار داده است، نقش مهم و حياتى در رشد، بالندگى و پيشرفت اين نهاد را به عهده دارند كه بهتبع آن جامعه نيز از اين رشد و بالندگى برخوردار مىشود.
پيامبر گرامى (ص) زن شايسته و صالح را كه نقش خويش را بهخوبی ايفا مىكند، يكى از كارگزاران خداوند بر روى زمين معرفى مىنمايد. مردى به خدمت رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: من همسرى دارم كه وقتى داخل منزل مىشوم به استقبال من مىآيد و آنگاهکه خارج مىشوم، مرا مشايعت مىكند و هنگامیکه مرا غمگين مىبيند به من مىگويد: چه چيز باعث ناراحتى شما شده است. اگر براى درآمد و خرج منزل ناراحت هستى، كه تأمين آن به عهده خداوند است و اگر غم و اندوهت به خاطر امر آخرتت هست، خداوند اهتمام و غمت را زياد كند. پيامبر (ص) فرمود: «ان الله عمالًا و هذه من عماله لها نصف اجر شهيد؛ همانا براى خداوند كارگزارانى است و اين زن در زمره كارگزاران اوست او نصف پاداش شهيد را داراست» (طبرسى، 1412 هـ ق، 2: 32).
در اين سخن كوتاه به تحليل و بررسى زمينههاى مديريتى زن در بخشهاى گوناگون مىپردازيم.
الف) مديريت عاطفى زن در ايجاد بهداشت روانى
بهداشت يا سلامت روان عبارت است از «سازگارى فرد با خود، محيط و استفاده موفقيتآميز از تمامى توانايىها و قابليتهاى خويش در زندگى». (نوابى نژاد، 1380، 125)؛ گرچه ايجاد آرامش خاطر در كانون خانواده، وظيفه اساسى همسران است، ولى با توجه به آيات و روايات مىتوان به نقش محورى و برجسته زن در ايجاد آرامش پى برد؛ به همين دليل اگرچه در آيه «21 سوره روم» زن و مرد مايه آرامش خاطر يكديگر معرفى مىشوند، («و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ...») اما در سوره «اعراف آيه 189» اين نقش فقط براى زنان مطرح است.
«هو الذين خلقكم من نفس واحده و جعل منها زوجها ليسكن اليها فلما تخشيها ...؛ و خدايى است كه (همه) شما را از يك فرد آفريد و همسرش را نيز از جنس او قرار داد تا در كنار او بياسايد ...». روشن است كه در آيه شريفه مراد از «زوج» زنان هستند و سكونت حاصله از مصاحبت با آنان براى مردان مطرح است (طباطبایی،1393 هـ ق، 8: 374).
ذكر اختصاصى اين نكته درباره زنان، احتمالاً ناظر به نقش برجسته و محوريت آنان در ايجاد آرامش و قرار در كانون خانواده است. چنانچه در جريان چگونگى آفرينش حوا، حضرت آدم (ع) پس از آگاهى از خلقت حوا از پروردگارش مىپرسد، اين كيست كه نزديكى و نگاه به او موجب آرامش و قرارم شده است (جوادى آملى، 1374، 35). همانگونه كه در روايت آمده، نزديكى و نگاه آدم به حوا مايه انس او شده است و خداوند نيز همين اصل را پايه برقرارى ارتباط آنها قرار داد؛ از اینرو زنان نقش محورى و اصيلى در تأمين آرامش خاطر در كانون خانواده دارند و اين مسئوليتى است كه آفرينش بر عهده آنان گذاشته است. جهت اعمال مديريت عاطفى براى ايجاد بهداشت روانى در خانواده، زنان مىتوانند رفتارهايى را مورد توجه خاص قرار دهند كه به برخى از آنها اشاره مىشود (تاجيك اسماعيلى، 1380، 53).
احترام و تكريم شوهر
با توجه به اینکه در زندگى زناشويى نقش محبت و اظهار عواطف بيشتر مناسب ساختار روانى و جسمى زن است، احساس دلگرمى و اطمينان خاطر را شوهر بايد در فضاى خانواده ايجاد كند، زن بايستى دقت داشته باشد كه احترام او نسبت به شوهر هم يك نياز روانى و عامل علاقه و محبت بيشتر شوهر نسبت به اوست.
همدلى و همراهى با شوهر
زن بايستى در مسائل و مشكلاتى كه شوهر در اداره زندگى در پيش روى خود دارد با او همدلى و اين همدلى را به صورتهاى مختلف ابراز نمايد و اين احساس همدلى، جرئت و شهامت شوهر را در مقابله با سختىها و نيروى روانى او را افزايش مىدهد.
شاكر بودن و قناعتپیشگی
تأمين معاش به عهده مرد است و گاه به دلايل گوناگون كمبودها و نارسايىهايى از اين نظر در زندگى وجود دارد. اینکه زن در ضمن همراهى با شوهر براى بهبود وضع زندگى، روحيه شكر قناعت و سپاسگزارى ازآنچه در زندگى حاصل شده، داشته باشد در تشكيل خانوادهاى صميمى و مستحكم بسيار مؤثر خواهد بود.
عفت و چشمپوشى از غير
يكى از وظايف اساسى كه هم از نظر حساسيت و نياز روحى شوهر حائز اهميت است و از سويى با توجه به موازين شرعى بايستى آن را رعايت كرد، عفت زن، حفظ خويش از نامحرم و وفادارى كامل نسبت به شوهر است. در زندگى خانوادگى، كمال روحى شوهر، غيرت و كمال روحى زن عفت اوست و اين دو صفت در كنار يكديگر خانواده را در درون بهسوی وحدت روحى، صميميت و عشق بين زن و شوهر سوق مىدهد و آلودگىهاى اخلاقى خانواده و جامعه جلوگيرى مىكند و بدين طريق بهداشت روانى در خانواده و جامعه حاكم مىشود.
در مديريت و اداره خانواده، ابتكار عملى و تدبير اساسى به عهده زن است، اين مديريت هم در جنبه عاطفى و روانى و هم در اداره امور منزل است. زن با ايجاد فضاى مناسب عاطفى و روانى نيز ايجاد محيط زيبا و نشاطبخش در خانه سنگ بناى يك جامعه سالم و پويا را فراهم مىكند؛ بدين سبب زن سرچشمه جوشان مهر، محبت، صلح، صفا، عشق و وفا در زندگى انسان است و تا وقتیکه محيط زندگى خانوادگى و اجتماعى آلوده به بىاعتمادى و بىعدالتى نشود، اين چشمه رحمتاللهی به جوشش حيات خودش ادامه خواهد داد (هاشمى كاوندى، 1378، 60).
اصولاً عشق و محبت لازمه استمرار زندگى است. زنان در نقش مادرى و همسرى مىتوانند روابط اعضاى خانواده را بر اساس عشق و محبت پايهريزى نمايند و كانون خانواده را به محيطى امن و آرامشبخش تبديل نمايند و مودة و رحمت را در نهاد خانواده حاكم نمايند. در حقيقت فرد در خانواده متولد مىشود، در سازمان خانواده زندگى مىكند در مواقع نياز به خانواده روى مىآورد و در پرتو زندگى خانوادگى به آرامش مىرسد (روم/21).
ب)مديريت اقتصادى زن
تأمين و اداره اقتصادى خانواده، همچون پرداخت هزينه خوراك زن و فرزندان (نفقه)، جامه و نيازهايى مانند مسكن، درمان و بهداشت، نيازهاى رفاهى و روحى همه بر عهده پدر خانواده است؛ اين هزينه را اسلام به دودسته ضروريات و نيازهاى درجهدو تقسيم مىكند كه بخش اول، جزو حقوق مسلم قانونى زن و فرزند و اعضاى خانواده است و ترك آن علاوه بر غضب خداوند، داراى ضمانت اجراى قانونى و قضايى است. بخش دوم را حقوقدانان مسلمان، مستحبات مىنامند که همچون تفريحات سالم، مسافرت و ...، اگرچه ترك آن ضمانت اجرائى قضايى ندارد، ولى کاملاً ترجيح دارد. به هر صورت، مرد براى آنکه بتواند اين هزينهها را بپردازد، بايستى داراى كار و درآمد باشد (نوابى نژاد، 1380، 101).
پيامبر اكرم (ص) مىفرمايد: آن كسى كه براى رفع نياز اهلوعیال و تأمين معاش خانواده تلاش مىكند، همانند جهادگر در راه خداست (الكاد على عياله كالمجاهد فى سبيل الله) (حر عاملی، 1409 هـ ق، 17: 64).
زنان در گذشته و حال نقش قابلتوجهی در توليد و افزايش درآمد و بهبود اقتصاد خانواده داشته و دارند، اما از مهمترين سیاستگذاریها در محيط خانه و خانواده، سياستگذارى در نحوه توزيع و مصرف درآمد خانواده است؛ امروزه زنان، بهویژه در شهرها در مورد توزيع و نحوه هزينه درآمد خانواده، نقش عمدهترى را به عهده دارند؛ زيرا در موارد زيادى مردان، اين مسئوليت را به زنان واگذار كردهاند (نوابى نژاد، 1380، 34).
رعايت اعتدال در اقتصاد خانواده و خوددارى از اسراف و تبذير، مهمترين سياست خانواده است. در روايات اسلامى از ويژگىهاى مهم همسر مطلوب آن است كه از اموال همسر خود به نحو شايستهاى مراقبت كند. امام رضا (ع) دراینباره فرمودهاند: «ما افاد عبد فائده خيراً من زوجه صالحه اذا رآها سرته و اذا غاب عنها حفظته فى نفسها و مالها؛ براى بنده فايدهاى بهتر از اين نسبت كه داراى همسرى باشد كه هرگاه او را مىبيند، مسرورش سازد و در غياب او، از خود و مال همسرش مراقبت كند» (حر عاملى،1409 هـ ق، 20: 19).
«بانوى اسلامى در خانه امين اموال و حافظ حيثيت و شرف شوهر است، سعى دارد در غياب او آبرويش را حفظ كند و مال و دارايى خانواده را از اتلاف و دستبردها و مصرفهاى بيهوده مصون دارد» (قائمى، 1386، 11).
قناعت
قناعت از صفات ممتاز اخلاقى است و وجود زنانى قانع و حقشناس در خانواده سبب استحكام بنياد خانواده مىشود. قناعت در لغت به معنى تنازل است تا آنجا كه فرد حيات خود را با امكاناتى كه در اختيار دارد، منطبق سازد. از مصداقهاى آن، رضايت دادن به چيزى است كه به او مىرسد (مصطفوى، 1402 هـ ق، 9: 327)؛ در علم اخلاق نيز ملكه قناعت، ضد «حرص» و حالتى نفسانى شمرده شده است كه سبب مىشود آدمى بهقدر نياز و ضرورت اكتفا كند و خود را براى افزودن مال به رنج و زحمت بيندازد (نراقى، 1364، 397).
در اهميت قناعت همين نكته كافى است كه امام زینالعابدین (ع) در پاسخ فردى كه از ايشان جوياى برترين اعمال شده بود، فرمودند: «هو يقنع بالقوت ...؛ برترين عمل اين است كه به آنچه در دست تو است، قانع باشى» (نورى، 1408 هـ ق، 15: 232)؛ زنان با بهرهمندى از اين فضيلت و مديريت كردن در اقتصاد خانواده آثار گرانقدری در خانواده به ارمغان مىآورند از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
آسايش
اولين ثمره شيرين قناعت، آسايش و راحتى فردى است كه به اين صفت متصف مىشود، رسول خدا (ص) قناعت را عين راحتى دانسته و فرمودهاند: «القناعه راحه؛ قناعت راحتى است». ايشان آرامش را ثمره قناعت به شمار آوردهاند: «ثمره القناعه الراحه» (نوری، 1408 هـ ق، 78: 128).
برخوردارى از زندگى گوارا
در بعد خانوادگى اكتفا كردن به امكانات موجود، بسيارى از نگرانىها را از زندگى مشترك دور مىسازد. فعاليتهاى طاقتفرسا، نگرانى از كمبودها، اظهار نياز به ديگران و ... با قناعت از خانواده دور مىشود و زندگى گوارايى را به ارمغان مىآورد. در روايت زندگى با قناعت را گواراترين زندگى به شمار آوردهاند: از حضرت على (ع) نقل شده است: «القناعه اهنأ العيش؛ گواراترين زندگى قناعت است» (آمدى، ۱۴۱۳ هـ ق، 103) و در روايتى ديگر قناعت مصداق حيات طيبه دانسته شده است. «سئل على (ع) عن قوله تعالى فلنجينه حياه طيبه فقال: هى القناعه؛ (آمدى، ۱۴۱۳ هـ ق، 393) از امير مؤمنان درباره سخن خداوند متعال كه فرمود: ما به او حيات طيبه عطا مىكنيم، پرسيده شد، پس حضرت فرمودند، حيات طيبه، قناعت است».
مديريت زنان در بهبود وضع اقتصادى خانواده و بسنده كردن به امكانات موجود و سروسامان دادن به وضعيت اقتصادى خانواده، زمينه بروز هرگونه ناراحتى درباره معيشت را از همسر دور مىكند و محيطى آرام براى خانواده به همراه مىآورد. مقابل قناعت و ميانهروى و اعتدال اقتصادى ولخرجى و اسراف است كه هم ناسپاسى به نعمتهاى خداست، هم زمينهساز بروز فقر و تنگدستى و هم هدر دادن امكانات است. تجملگرايى بيش از آنکه راحتى بياورد، ناراحتى مىآفريند و بهجای آرامش، زندگىها را دستخوش آشفتگىها و زلزلههاى ويرانگر مىسازد.
ج) مديريت زن در ساختن جامعه سالم
خانواده، قديمىترين و فراگيرترين نهادى است كه در تمام جوامع بشرى با الگوهاى مختلف وجود داشته و كاركردهاى فراوانى دارد؛ يكى از مهمترين كاركردهاى نهاد خانواده، فرآيند «جامعهپذيرى» و نظام كنترل اجتماعى است. خانواده بهعنوان سلولهاى تشکیلدهنده پيكر جامعه، اگر سالم و كارآمد باشد، سلامتى و سعادت جامعه را در پى دارد و اگر متزلزل و متلاشى باشد، بهمثابه سلولهاى سرطانى است و پيكره جامعه را دچار هرجومرج و بىنظمى مىكند (عربى، 1386، 1: 205).
جامعهپذيرى از مهمترين كاركردهاى نهاد خانواده است كه از طريق آن، فرد نگرشها و رفتارهاى مناسب بافرهنگ خود را مىآموزد؛ در اين ميان مديريت زن با توجه به نقشهاى همسرى و مادرى در خانواده براى شكلگيرى صحيح شخصيت فرزندان و همسر نقشى بىبديل است.
او به قوه عشق و محبت بر دلها نفوذ مىكند تا آن حد كه مىتوان گفت: هيچچيز بهاندازه مادر در تربيت و تشكيل ساختمان روحى افراد خانواده مؤثر نيست. زن در نقش مادرى، طفل را نه ماه در رحم و دو سال در آغوشش حمايت مىكند. نقطه آغازين سعادت و يا شقاوت انسانها محيطى است كه مادر ركن اساسى آن محسوب مىشود؛ از این جهت كودك مانند مومى است كه در ميان دستان قدرتمند مادر قابليت تبديل به هر شكل را دارد (حسينى، 1383، 263)؛ بانوى خانه، الگوى رفتار براى خانواده است. از طريق اوست كه شخصيت كودكان رنگ مىگيرد و پايههاى اخلاقى و رفتارى كودك گذارده مىشود. در خانهاى كه مادر بیبندوبار، بداخلاق و خشن باشد، امكان داشتن فرزند متعادل بسيار اندك است (قائمى، 1386، 114)؛ زن در نقش همسرى خود نيز داراى بيشترين سهم در مديريت و اداره خانواده است كه اين مديريت هم جنبه عاطفى و روانى دارد و هم در اداره امور جارى منزل دخيل است.
زن در نقش همسرى فردى است اجتماعى، دوستدار شوهر كه خود را مكلف به نيكى نسبت به او مىداند، وظيفه او خوشرفتاری، خوشخلقى و دلجويى از همسر است و از همه فرصتها براى وصول به اين هدف سود مىجويد. بانوى مسلمان شريك زندگى شوهر است. او در نقش همسرى مهربان كه در برابر مشكلات و دشوارىهاى زندگى همسرش را آرامش و تسكين مىبخشد و سبب مىشود که سختىهاى حاصل از برخورد با افراد جامعه و مشكلات زندگى براى او قابلتحمل شود (قائمى، 1386، 10).
در روايتى از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است: «الا كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته ... فامرئه راعيه على اهل بيت بعلها و ولده و هى مسئووله عنهم، الا فكلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته؛ بدانيد همه شما نگهبانيد (حافظ مصالح) و همه شما در برابر كسانى كه حافظ آنان هستيد مسئوليد ... زن نيز حافظ مصالح خانواده شوهر و فرزندان اوست و در برابر آنان مسئول است؛ بدانيد همه شما نگهبانيد (حافظ مصالح) و همه شما در برابر كسانى كه مأمور نگهبانى آنها هستيد مسئوليد» (مكارم شيرازى، 1380، 24: 294).
اين روايت بهصراحت نقش مهم زنان در حفظ خانواده و مصلحت افراد آن را مشخص مىكند. زنان مىتوانند با بهرهگيرى از شيوههاى مناسب و مؤثر مديريت، از منابع مادى كه در اختيار خانواده است، بهخوبی استفاده كنند، باعث رفع نيازهاى طبيعى و فطرى افراد خانواده شوند تا خانواده استحكام بيشترى پيدا كند كه ثمره وجود چنين خانوادههايى، جامعهاى سالم و پويا خواهد بود؛ چراکه خانواده خشت زيربنايى جامعه است و نقش عمدهاى در ساختن جامعهاى سالم و نيرومند دارد.
جمعبندی
ازدواج و تشكيل خانواده خدمتى براى پديد آمدن يك كانون آسايش و خوشبختى و نشاط طبيعى است. خانواده مناسبترين جايگاه براى تأمين نيازهاى مادى و معنوى انسان است و مىتواند بهترين بستر را براى تأمين امنيت و آرامش روانى و نيز پرورش نسل جديد فراهم آورد.
رياست، مديريت و مسئوليت اصلى خانواده به عهده مرد گذاشته شده و اين امر در واقع تكليف و مسئوليت و تعهد سنگينى است كه به مرد در خانواده داده شده است، لكن زنان با توجه به ويژگىهايى كه آفرينش در وجود آنان نهاده است در امور داخلى خانه و تدبير در امور خانواده و فراهم كردن فضاى مناسب عاطفى و روانى و محيط نشاطآمیز و لذتبخش و تربيت فرزندان و بهسازى اقتصادى، سهم زيادى دارند. زنان با احترام و تكريم و همدلى با شوهر و حفظ عفت و پاکدامنی نقش مهمى را در ايجاد بهداشت روانى خانواده به عهده دارند و با قناعتپیشگی و شاكر بودن، آسايش و راحتى و زندگى گوارايى را براى خود و خانواده به ارمغان مىآورند. اسلام با تأكيد بر سازوکارهای خانواده، رشد معنوى و روانى جامعه بشرى را در پرتو نظام سالم خانواده مىداند. با به وجود آمدن خانوادههاى سالم و متعادل، پرتحرک و پرنشاط، شاهد جامعهاى سالم و پويا خواهيم بود و از آنجا كه زنان در اين راستا نقش مهمى را ايفا مىكنند، شقاوت و سعادت هر جامعه را بايد به چگونگى مديريت زنان و جايگاه اجتماعى آنان و در نتيجه استحكام خانواده نسبت داد.