گفت‌وگو با شیطان در مکاشفه حاج امام‌قلی نخجوانی

گفت‌وگو با شیطان در مکاشفه حاج امام‌قلی نخجوانی

حاج امام‌قلی نخجوانی که استاد معارف مرحوم آقا سید حسن‌آقا قاضی، والد مرحوم آقا حاج میرزا علی‌آقا قاضی (ره) بود در نزد مرحوم آقا ید قریش قزوینی (ره) در اخلاقیات و معارف الهیه، مراتب استکمال را طی می‌نمود. وی می‌گوید: پس از آنکه به سن پیری و کهولت رسیدم شیطان را دیدم در حالی که هر دوی ما بالای کوهی ایستاده‌ایم. من دست خود را بر محاسنم گذارده و به او گفتم: مرا سن پیری و کهولت فرا گرفته، اگر ممکن است از من درگذر. شیطان گفت: این ‌طرف را نگاه کن. وقتی نظر کردم درّة بسیار عمیقی را دیدم که از شدت خوف و هراس، عقل انسان مبهوت می‌ماند. شیطان گفت: در دل من رحم و مروت و مِهر قرار نگرفته؛ اگر چنگال من بر تو بند گردد جای تو در ته این دره‌ای است که می‌بینی.

 

برگرفته از رساله لب‌اللباب

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

پر بازدیدترین ها

داستانی از کودکی سعدی

داستانی از کودکی سعدی

حریم و حرمت (تربیت فرزند)

حریم و حرمت (تربیت فرزند)

سعی کنید بین شما و بچه شما یک رودربایستی وجود داشته باشد و این رودربایستی را سعی کنید حفظ شود. خجالت و شرم حضوری را حتماً در میان داشته باشید و در این صورت اگر حرکت ناخوشایندی از او دیدید به او مستقیماً نگویید...
و به چند ارزد؟

و به چند ارزد؟

گوهر را به دست او سپرد و گفت: چند ارزد؟ گفت: بسیار. شاه گفت: آن را بشکن! همان دم، گوهر را بر زمین زد و آن را صد پاره کرد.
Powered by TayaCMS