باسمه تعالی
ملا محمدتقى مجلسى (ره) در اجازهنامهاى كه در سالهاى آخرين عمر براى فرزندش علامه محمدباقر مجلسى نوشت، راه او را - كه ادامه راه خودش بود براى وى - چنين ترسيم كرد:
«پس به درستى كه من، او و نفس خطاكار خود را به تقواى خداى تبارك و تعالى وصيت مىكنم، كه آن وصيت خداى تعالى به انسانهاى اولين و آخرين است و اينكه مراقبت خود را بذل كند و اخلاص در علم و عمل داشته باشد كه بهدرستى مردم همگى هلاك مىشوند، مگر عالمان؛ و عالمان همگى هلاك مىشوند؛ مگر عاملان به علم خویش؛ و عاملان همگى هلاك مىشوند، مگر مخلصان؛ و مخلصان نيز در معرض خطرى بزرگ قرار دارند.
اينكه در هر روز جزئى از قرآن عظيم را با تدبر و تفكر بخواند. در هر روز وصيت مولاى ما اميرالمؤمنين (عليه السلام) به فرزندش امام حسن (عليه السلام)، سرور جوانان بهشت، را كه در نهجالبلاغه ذكر شده را ملاحظه نمايد و به آن و ديگر وصاياى آن حضرت و ائمه معصومين - صلوات الله عليهم اجمعين - عمل نمايد. رياضت و جهاد بانفس را ترك نكند كه خداى تعالى فرموده: «وَالذّينَ جاهَـدُوا فينا لَنَهْـدينَّـهُمْ سُبُـلَنا وَ اِنَّ الله لَمَـعَ المُحْسَنينَ» (عنكبوت، 69) و كسانى كه در راه ما مجاهده كردند، به يقين ما آنان را به راههاى خود هدايت مىكنيم و به درستى كه خداوند با احسانكنندگان است.
و بر اوست كه در اخبارى كه درباره اخلاق شايسته و رفتار ناپسند وارد شده، تدبر نمايد و از ناپسند آن اجتناب كند. بر اوست كه به دعا مداومت داشته باشد و از خداى تعالى بخواهد كه او را از اولياء قرار دهد، «اَلا اِنَّ اَولياءِ اللهِ لاخَوْفٌ عَلَيهِمْ و لا هُمْ يحزنون» () آنان كه خوفى برايشان نيست و محزون نمىگردند... ». قصص العلما، ص228.