اخلاق، یکی از
عناصر سهگانه دین است. «اعتقادات»، «احکام» و «اخلاق» جزو استوانههای اصلی اسلام
هست و جهت الهی بخشیدن به صفات و رفتار انسانها از اهداف عمده بعثت انبیاست.
پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» نیز فرمود: «اِنی بُعِثْتُ لاِتَمَّمَ مَکارِمَ
الاخْلاق»؛ ازاینرو کاشتن بذر کمالات اخلاقی در نهاد انسانها، بخش مهمی از رسالت
پیامبر و امامان را تشکیل میدهد و گفتار و رفتار آنان شایستهترین مظهر خصلتهای
انسانی و خداپسندانه است.
حادثه کربلا و خلقوخویی
که از حماسهسازان عاشورا به ثبت رسیده است، منبع ارزشمندی برای آموزش اخلاق و الگو
گیری درزمینه خودسازی، تربیت دینی و کرامت انسانی است که به برخی از این پندهای
اخلاقی اشاره میکنیم:
1. آزادگی
آزادی در مقابل
بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی است؛ اما «آزادگی» برتر از آزادی و نوع رهایی
انسان از قیدوبندهای ظلّت آور و حقارتبار است. آزادگی آن است که انسان کرامت و
شرافت خویش را بشناسد و تن به پستی و اسارت دنیا و زیر پا نهادن ارزشهای انسانی
ندهد.
در جریان بیعت
گرفتن از امام به نفع یزید، پاسخ انسانساز امام این بود که «لا وَ اللّهِ لا
اُعْطِیْهِم بِیَدی اِعْطاءَ الذّلیلِ وَ لا اَقِرُّ اِقْرارَ إلْعَبیدِ»؛ «نه به
خدا سوگند؛ نه دست ذلّت به آنان می دهم و نه چون بردگان تسلیم حکومت آنان میشوم!»فرهنگ آزادگی در یاران امام و شهدای کربلا نیز جلوهنمایی میکند
و هرکدام به نحوی انتخاب شهادت درراه خدا را بر ذلّت پذیری، با سرودن اشعار و بیان
جملهها اعلان کردهاند.آزادی خواهان و آزادگان جهان با «درسآموزی»
از نهضت سرخ عاشورا آنچنان تربیت میشوند که در موقعیت حساس، فداکارانه جان میدهند
تا به سعادت شهادت برسند و جامعه خود را آزاد کنند. در نهضتهای اسلامی شاهد اینچنین
آزادی خواهان و آزادگان بوده و هستیم.
2. تکریم انسان
در مکتبهای غیر
عاشورایی برای رسیدن به خواستهها از انسانها استفاده ابزاری میشود؛ لکن در مکتب
عاشورا و اندیشه عاشوراییان، مؤمن کرامت و ارزش دارد. انسانها به لحاظ ایمانشان مورداحتراماند،
ملاک هم تقوا، ایمان و تعهد است نه رنگ، زبان، قبیله و کشور؛ ازاینرو امام حسین «علیهالسلام»
در روز عاشورا خود را بر بالین یکایک یاران شهیدش رساند و سر مبارک آنان را به
دامن گرفت و بین آنان تفاوت قائل نشد. هم بر بالین علیاکبر «علیهالسلام» حاضر شد
و هم بر بالین غلام خویش جَوْن. اینگونه رفتارهای خداپسندانه، نمونهای از تکریم،
عزّت و شخصیت دادن به یاران وفادار و پاسداران حریم دین است.
تکریم و عزّت
دادن به افراد با ایمان، پیام تربیتی و اخلاقی عاشوراست.
جامعهای که
وارث فرهنگ جهاد و شهادت است، باید برای چنین انسانهای فداکار؛ جانبازان و خانوادههای
شهدا ارزش بزرگ قائل شود تا انگیزه جاننثاری الهی، همیشه جذّاب و دوستداشتنی و
دارای پیرامون باقی بماند.
3. توکّل
داشتن تکیهگاهی
قدرتمند و استوار در شداید و حوادث، عامل ثبات قدم و نهراسیدن از دشمنان و مشکلات
است. توکل، تکیه داشتن بر نیروی الهی و نصرت اوست. قرآن کریم دستور میدهد که
مؤمنان تنها به خدا تکیه کنند. امام حسین در آغاز حرکت خویش از مدینه، تنها با
توکل به خدا این راه را برگزید و حتی توکلش بر یارانش هم نبود؛ ازاینرو از آنان
نیز خواست هر که بخواهد، میتواند برگردد. با این توکل بود که هیچ رخدادی در عزم
او خلل وارد نمیکرد.
در روز عاشورا
با شروع حمله دشمن، حضرت در نیایشی به درگاه خدا، این اتکال و اعتماد به پروردگار
را چنین بیان کرد: «انی توکلت علی اللّه ربّی و ربّکُم»؛ «بر خدایی که پروردگار من
و شماست توکل میکنم.»
این ویژگی
برجسته در لحظات آخر زندگی حضرت نیز همراه او بود. هنگامیکه نیزه خورد و زخمی بر
زمین افتاد، در مناجات عارفانه با معشوق خویش از این توکل بر ذات قادر متعال دم میزد:
«اَسْتعینُ بِکَ ضعیفا و اتوکل علیک کافیا»
امام راحل با
الهام گیری از پیامهای عاشورا، خود نمادی از این توکل خالصانه به خدا، در تمام سختیها
و پیروزیها بود که میفرمود: «اتکا به خدا بکنید. اگر ما، یک روز اتکای خودمان را
از خدا برداشتیم و روی نفت گذاشتیم، یا روی سلاح گذاشتیم، بدانید که آن روز، روزی
است که ما رو به شکست خواهیم رفت.»
ایشان در جای
دیگر میفرماید: «ملت مسلمان و بزرگ ایران با این پیروزی بزرگ نشان دادند که با
اتکال به خدای تعالی و صبر و پایداری میتوان بر بزرگترین قدرتهای شیطانی پیروز
شد.»
نیز در مورد ملت
مسلمان افغانستان میفرماید: و افغانستان هجوم ناجوانمردانه شوروی... را باقدرت
ایمان و اتکال به خدای بزرگ و اعتماد به خویش در هم کوبید. بدون شک توکل و اتکال به آفریننده یکتا آن هم در
صحنه رزم و مبارزه علیه دشمن که مجهز به انواع امکانات نظامی است نقش اصلی را در
پیروزی انقلابهای ملتهای مسلمان دارد. پیام تربیتی عاشورا نشان دادن نقش حیاتی و
قدرت ساز «توکل» در برابر تمام سختیها زمینهساز پیروزیهاست.
4. ایثار
ایثار، مقدم
داشتن دیگری بر خود است؛ چه در مسائل مالی و چه در موضوع جان، این صفت یکی از خصلتهای
ارزشمند اخلاقی است که در قرآن کریم و روایات، مورد ستایش فراوان است و از وارستگی
انسان از «خودخواهی» سرچشمه میگیرد. قرآن کریم در آیه شریف: «و یؤثرون علی انفسهم
و لو کان بهم خصاصة» از مؤمنانی یاد میکند که بااینکه خودشان نیازمندند، دیگران
را بر خویشتن مقدم میدارند.
گذشتن از خواستههای
خود به خاطر دیگری و در راه دیگری «ایثار» است. اوج ایثار، ایثار خون و جان است.
در صحنه عاشورا، نخستین ایثارگر، سید الشهداء «علیهالسلام» بود که حاضر شد فدای
دین خدا گردد و رضای او را بر همهچیز برگزید و از مردم نیز خواست کسانی که حاضرند
خون خود را در این راه نثار کنند و با او همسفر کربلا شوند.
اصحاب آن حضرت
نیز، هر کدام ایثارگرانه جان فدای امام خویش کردند. در طول حوادث کربلا، صحنههای
زیبایی از ایثارگری دیده میشود.
از جمله، وقتی
امام حسین «علیهالسلام» به فرزندان مسلم فرمود: شهادت مسلم برای شما بس است، شما
صحنه را ترک کنید، یکصدا گفتند: به خدا سوگند چنین نخواهیم کرد. جان و مال و
خانواده و هستی خود را فدای تو میکنیم و در رکابت تا شهادت میجنگیم.
جلوه دیگری از
ایثار در کربلا ایثارگری سعید بن عبدالله در روز عاشوراست که هنگام اقامه نماز
امام، خود را سپر تیرهایی ساخت که از سوی دشمن میآمد. وقتی نماز امام به پایان
رسید، او سیزده تیر بر بدن داشت و براثر همین زخمها به زمین افتاد و شهید شد.
پیام عاشورا
ارائه الگوهای زنده از جلوه گری ایثار است و کسی که تربیت یافته مکتب عاشورا باشد،
او برای خدا از جان، مال و فرزندان گذشته، شهادت را انتخاب میکند.
5. جهاد با نفس
برتر و دشوارتر
از جهاد با دشمن بیرونی، مبارزه با تمنیات درونی و کنترل هوای نفس، شهوت، دنیادوستی
و فدا کردن خواستههای خویش در راه «خواسته خداست.
این خود ساختگی،
زیر بنای جهاد با دشمن بیرونی است و بدون آن، این هم بیثمر یا بی ثواب است.
درصحنه عاشورا
کسانی حضور داشتند که اهل جهاد با نفس بودند و هیچ هوا و هوسی در انگیزه آنان دخیل
نبود. از همین رو بر جاذبههای مال، مقام، شهوت، عافیتطلبی و... پیروز شدند.
از باب نمونه،
عمروبن قرظه انصاری، از شهدای کربلا، در جبهه امام حسین «علیهالسلام» و برادرش
«علی بن قرظه» در جبهه عمر سعد بود. بدون شک خودساختگی او سبب شد که هرگز محبت
برادرش باعث سستی در حمایت از امام نشود و دلیرانه در صف یاران امام، تا مرز شهادت
ایستادگی و مبارزه کند.
نافع بن هلال،
شهیدی دیگر از عاشوراییان بود. نامزد داشت و هنوز عروسی نکرده بود. در کربلا هنگامیکه
میخواست برای نبرد به میدان رود، همسرش دست به دامان او شد و گریست. این صحنه
کافی بود که هر جوانی را متزلزل، و انگیزه جهاد را از او سلب کند. با آنکه امام
حسین «علیهالسلام» نیز از او خواست که شادمانی همسرش را بر میدان رفتن ترجیح دهد،
لکن او بر این محبت بشری غلبه یافت و گفت: ای پسر پیامبر! اگر امروز تو را یاری
نکنم، فردا جواب پیامبر را چه بدهم؟ آنگاه به میدان رفت و جنگید تا شهید شد.
عباس بن علی «علیهالسلام»
روز عاشورا، وقتی تشنهلب وارد شریعه فرات شد، دست به زیر آب برد، اما با یادآوری
تشنگی امام و اهلبیت، آب را بر روی آب ریخت و ننوشید و تشنه بیرون آمد.
این نمونهها هر
کدام جلوهای از پیروزی عاشورائیان را در میدان «جهاد با نفس» نشان میدهد. یکی علاقه
به برادر و دیگری علاقه به همسر را در پای عشق به امام خود، ذبح میکند، و دیگری
تشنگی خود را در مقابل عطش امام، نادیده میگیرد ...
پیام تربیتی
عاشورا این است که اشخاصی قدم در میدان مبارزه با ستم بگذارند که نیّتهایشان خالص
باشد؛ میل به قدرت، شهرتطلبی و محبت به دنیا را در وجود خود از بین برده باشند تا
بتوانند در میدان مبارزه، ثبات قدم و استقامت داشته باشند؛ وگرنه خوف رها کردن
مبارزه و هدف و خطرِ افتادن در دام نفس اماره باقی است.
امام امت میفرماید:
«باید خودتان را بسازید تا بتوانید قیام کنید، خود ساختن به این [است]که تبعیت از
احکام خدا کنید».
نیز میفرماید:
«تا در بند خویشتن خویش و هواهای نفسانی خود باشید، نمیتوانید «جهاد فی سبیل
الله» و دفاع از «حریم الله» نمایید».
در تاریخ نهضتهای
اسلامی کشورهای ایران و افغانستان دیدیم که کسانی عزّت مندانه در جهاد و جبهه شرکت
کردند که در میدان «جهاد با نفس» به موفقیت رسیده بودند.
شهدای عاشورا،
همه مجاهدان با نفس بودند و پیام تربیتی و اخلاقیشان به آیندگان نیز همین است.
6. صبر و استقامت
برای مقابله با
فشارهای درونی و بیرونی و غلبه بر مشکلات در راه رسیدن به هدف، پایداری و استقامت
لازم است. بدون صبر، در هیچ کاری نمیتوان به نتیجه مطلوب رسید. برای اینکه مصیبتها
و دشواریهای راه، انسان را از پای در نیاورد، باید صبور بود. این دعوت دین در همه
مراحل است و در عاشورا نیز با این جلوه عظیم روحی روبهرو هستیم و آنچه حماسه
کربلا را به اوج ماندگاری و تأثیرگذاری و فتح معنوی میرساند، روحیه مقاومت امام
حسین «علیهالسلام» و یاران و همراهان او بود.
امام شهیدان، از
آغاز، نیروهایی را به همراهی طلبید که مقاوم باشند. در یکی از منزلگاههای میان
راه، فرمود: «اَیُّهَا النّاسُ فَمَنْ کانَ منکم یَصْبِرُ عَلی حدِّ السیفِ وَ
طَعْن الاسِنّةِ فَلیقم مَعَنا و اِلاّ فَلْیَنْصَرِف عَنّا»؛ «ای مردم! هر کدام
از شما که تحمل تیزی شمشیر و زخم و ضربت نیزه ها را دارد همراه ما بماند و الاّ
باز گردد.»
سختترین ضربههای
روحی و مصیبت شهادت فرزندان و یاران، بر امام حسین «علیهالسلام» وارد شد، لکن در
همه آنها خود را نباخت و مقاومت و ایستادگی کرد. هنگام خروج از مکّه در خطبهای
با اشاره به حوادث آینده و پیشگویی شهادت خویش، فرمود: «نَصْبِرُ عَلی بَلائِه وَ
یُوَفّینا اُجورَ الصّابِرینَ»؛ «ما، به رضای خدا رضاییم، بر بلای او صبر میکنیم،
او نیز پاداش صابران را به ما میدهد.» با توجه به اینکه صحنه کارزار، همراه با
زخم و ضربه و مرگ و درگیری و اسارت و صدها خوف و خطر است، امام حسین «علیهالسلام»
شرط همراهی را صبر دانست تا یاران صبورش تا نهایت کار با او بمانند.
در میان
بازماندگان شهداء عبدالله بن جعفر - همسر حضرت زینب «علیهاالسلام» - که در مدینه
مانده بود، دو فرزندش در کربلا در رکاب سالار شهیدان، شهید شدند. برخی به او زخم
زبان میزدند، امّا او با ایمان و صبر والا، داغ دو جوان را تحمل میکرد و میگفت:
آنچه شهادت این دو فرزند را بر من آسان میسازد آن است که آن دو، در کنار برادرم و
پسر عمویم حسین بن علی «علیهالسلام» کشته شدند، درحالیکه نسبت به او ازجانگذشتگی
نشان دادند و در کنار او صبر و مقاومت کردند.
صبر و پایداری
شهدای کربلا و بازماندگان آنان بهعنوان یک «مقام» و خصلت برجسته و ارزشمند به ثبت
رسیده است و زیارتنامههای آن شهدا گویای روشن آن است.
در نهضتهای
اسلامی ایران، افغانستان، لبنان و... اگر پایداری مردم در مبارزه و تحمّل دشواریها
و شهادتها نبود، و اگر رزمندگان اسلام در جبههها، آن همه تلفات و شداید را تحمّل
نمیکردند، نهضتهای اسلامی به پیروزی نمیرسید.
امام امت در
مورد مقاومت مجاهدین افغانستان میفرماید: «[برای] این افغانستان، دست شوروی هر
روز فاجعه درست میکند، البته ملّت افغانستان هم همچو در مقابلش ایستادهاند که
شاید او را پشیمان کرده باشند.».
بدون شک، حادثه
کربلا آموزگار مقاومت بود و آثار تربیتی آن در جهان اسلام و بهویژه تشیّع در
مبارزات حقطلبانه جلوه گری مینماید. مقاومت شهدای کربلا شهادت و سختیهای جنگ را
برای رزمندگان و مجاهدان اسلام قابل تحمّل و آسان کرده است، چنانکه خانوادههای
شهدا نیز از صبر زینب کبری صبوری آموختهاند و پدران، مادران و همسران، داغ جوانان
خویش را با الهام از واقعه عاشورا تحمل کرده و میکنند.
7. عمل به تکلیف
مکتبی بودن یک
مسلمان را ازاینجا میتوان شناخت که در همه ابعاد زندگی و کارهای فردی و اجتماعی،
نسبت به آنچه «وظیفه دینی» است، متعبّد و عامل باشد. تکلیف در شرایط مختلف فرق میکند.
عمل به تکلیف ممکن است مطابق خواسته قلبی انسان باشد یا مخالف؛ موردپسند مردم باشد
یا نه. مسلمان چون در برابر خداوند تعهد سپرده است، عملکرد او نیز باید طبق خواسته
او باشد و «عمل به تکلیف» را فدای هیچچیزی نکند.
فرهنگ «عمل به
تکلیف» وقتی در جامعه و میان افراد حاکم باشد، همواره احساس پیروزی میکنند. به
تعبیر قرآن کریم به «اَحْدی الْحُسنَیَین» میرسند و در مبارزات هم چه کشته شوند و
چه به پیروزی نظامی، سیاسی و... برسند، هر دو صورت برای آنان خوب است.
امامان معصوم «علیهمالسلام»،
در شرایط مختلف اجتماعی مطابق تکلیف عمل میکردند. قضیه عاشورا نیز یکی از جلوههای
عمل به وظیفه بود. شرایط و شناخت زمینهها اقتضای چنین تکلیفی را داشت، لذا امام
حسین «علیهالسلام» فرموده است: «اَرْجُو اَنْ یَکُونَ خَیْرا ما ارادَ اللّهِ
بِنا، قُتِلْنَا اَمْ ظَفَرْنا»؛ «امیدواریم آنچه خدا برای ما اراده فرموده است،
خیر باشد، چه کشته شویم و چه پیروز گردیم».
امام امّت بر اساس
همین فرهنگ میفرمود: «همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم، نه مأمور نتیجه.»
پیام اخلاقی و
تربیتی عاشورا برای همه، بهویژه آنان که موقعیت ویژه و وظیفه بیشتر دارند و برای
دیگران الگو هستند، «شناخت تکلیف» و «عمل به تکلیف» است. نقش شناخت تکلیف و عمل به
آن در سرنوشت جوامع، بسیار با اهمیّت و حیاتی است. در زمان سالار شهیدان «علیهالسلام»
چنانچه همه پیروان حق وظیفه خویش را میشناختند و مانند شهدای کربلا با جانبازی و
حمایت از امام خویش به وظیفه عمل میکردند، مسیر تاریخ به گونه دیگری رقم میخورد
و سرنوشت اسلام و مسلمانان به گونه دیگری میشد.
امروز نیز باید جنبههای
مختلف تکلیف را شناخت و نسبت به انجام آن متعهد بود و پیروزی را در انجاموظیفه
دانست. اگر چنین اندیشه و تفکری در جامعه تحقق پیدا کند، آثار و نتایج آن آرامش
روحی و امنیت اجتماعی خواهد بود.
8. محبت به خدا
محبت خداوند
موجب میشود همه گامها در جهت رضای دوست برداشته شود و انسان در ادای تکلیف تزلزل
و ترس به خود راه ندهد و دوست داشتن مردم نیز باعث اعتنای به آنان و موجب حرکت
برای رفع مشکلات آن ها میشود.
این دو ویژگی در
سالار شهیدان و یاران شهیدش درخشش خاصّی دارد. فرازهایی از مناجات وی در عصر روز
عرفه در صحرای عرفات با خدای خویش، نشان دهنده محبّت او به خداوند متعال است.
در روز عاشورا هراندازه
عقربههای ساعت به ظهر نزدیک میشد و بحرانیترین لحظات نزدیکتر میگردید، آن
عاشق دلباخته با سپری شدن لحظههای فراق و نزدیک شدن وعده وصل، مصممتر و چهرش شکفتهتر
میشد و وجد و شور خاصی در امام «علیهالسلام» مشاهده میگردید. همین حالت عشق و
علاقه ملاقات با معبود در یاران شهیدش نیز مشاهده میشد.
در مورد محبت و
علاقه حضرت به مردم، همین بس که روزی در حال عبور، مساکینی را دید که دور هم جمع
شده و مشغول خوردن بودند. امام را که دیدند به وی سلام کرده، به حضرت تعارف کردند.
امام متواضعانه از اسب پیاده شد، دعوت آنان را پذیرفت و در کنارشان نشست و آنان را
مورد لطف و محبت ویژه خویش قرار داد و فرمود: اگر نانهای شما از صدقه نمیبود، من
نیز با شما همسفره میشدم و از غذای شما میخوردم؛ لکن ما، صدقه نمیخوریم. شما
برخیزید و با من به منزل بیایید و از سفره ما استفاده کنید تا من هم با شما همسفره
و همغذا شوم، و چنین کردند.
امام «علیهالسلام»
با این رفتار خویش هم به نیازمندان شخصیت میداد و هم به وظیفه اخلاقی خود عمل میکرد!
منابع
1.
محمد باقر
مجلسی؛ بحارالانوار، ج 45، ص 7 و ابو مخنف؛ وقعة الطف، قم، جامعه مدرسین؛ 1367، ص
209.
2.
محمد باقر
مجلسی؛ پیشین، ج 44، ص 352 و ج 45، ص 14.
3.
عبدالرزاق
الموسوی مقرم، مقتل الحسین، دار الکتاب الاسلامی، 1399 ق، چاپ پنجم، ص 249؛ موسوعة
کلمات امام حسین «علیه السلام»، پیشین، ص 463.
4.
محمد بن جریر
طبری، تاریخ الطبری، ج 3، جزء پنجم، مؤسسه عزّ الدین، بیروت، 1407 ق، چاپ
5.
محمد باقر
مجلسی؛ پیشین، ج 45، ص 9.
6.
عبدالرزاق
الموسوی المقرم؛ پیشین، ص 282.
7.
صحیفه نور، ج
20، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، ص 77.
8.
منظور پیروزی
انقلاب اسلامی است.
9.
صحیفه نور،
پیشین، ص 492.
10. همان، ج 18، وزارت ارشاد اسلامی، 1365 ش، ص 91.
11. سید
مصطفی حسینی دشتی؛ پیشین، ص 602.
12. سوره
حشر (59) آیه 9.
13. محمد
باقر مجلسی؛ پیشین، ص 366 - 367؛ باقر شریف القرشی؛ پیشین؛ ص 48.
14. خوارزمی؛ پیشین، ص 229؛ محمد باقر مجلسی؛ پیشین، ص 393.
15. و روی
انّ سعید ابن عبداللّه الحنفی تقدم امام الحسین «علیه السلام»، فاستهدف له یرمونه
باالنبل، فما اخذ الحسین یمینا و شمالاً الاقام بین یدیه، فما زال یرمی حتی سقط
الی الارض... عبدالرزاق الموسوی المقرم؛ پیشین، ص 245.
16. محمد باقر مجلسی؛ پیشین، ج 45، ص 22، سید محسن امین، اعیان
الشیعه، ج اول؛ دار التعاریف للمطبوعات، بیروت، ص 605.
17. احمدی صابری همدانی؛ ادب الحسین، جامعه مدرسین، قم، 1407
ق، چاپ دوم، ص 210.
18. محمد باقر مجلسی؛ پیشین، ج 45، 41.. کلمات قصار امام راحل، مؤسسه
تنظیم و نشر آثار امام خمینی «ره»، ص 66.
19. همان، ص
75.
20. الحافظ سلیمان القندوزی الحنفی، ینابیع المودّة، باب 61،
مکتبة المحمدی، قم، 1385 ق، چاپ هشتم، ص 338.
21. محمد
باقر مجلسی؛ پیشین، ج 44، ص 367.
22. ابو مخنف؛ پیشین، ص 274 - 273.
23. عباس
قمی؛ مفاتیح الجنان، زیارت اربعین، ص 855.
24. صحیفه نور، ج 18، ص 91.
25. سوره
توبه (9) آیه 52.
26. سید
محسن امین؛ پیشین، ص 597.
27. کلمات قصار امام راحل، ص 50.
28. عباس قمی؛ پیشین؛ دعای عرفه.
29. محمد باقر مجلسی؛ پیشین، ج 44، ص 297.
30. سید
محسن امین، پیشین، ص 580.
منبع : شمیم یاس، شماره 59