نویسنده: سید مصطفی عبدالله زاده
چکیده
ملاحظه تأکید سنت و روایات متعدد در باب حمایت از مظلومان، از خداوند متعال، پیامبر (صلی الله علیه وآله)، اهل بیت (علیهم السلام) و فقهای شیعه، نشان از اهمیت این مساله در منظومه اسلام و یکی از مسائل پر اهمیت در دین اسلام شمرده می شود. طبق مبانی قرانی و روایی اسلام همه مظلومان جهان، مورد حمایت هستند. دین، مذهب، رنگ، نژاد، جغرافیا، جنست و مانند آنها موجب ترک حمایت و دفاع از مظلومان نمی گردد. از آنجایی که برای برخی، شبهه و سوال است که چه نیازی به حمایت مستضعفین عالم است؟ و به چه دلیل نظام اسلامی به دیگر ملت های مستضعف در مقابل مستکبران حمایت می کند؟ لذا در این نوشتار بررسی می شود آیا حمایت از مظلومان طبق مبانی آیات و روایات است یا نه؟ با تحقیقاتی که انجام شده بدست می آید: آیات و روایات متعددی از اهل بیت (علیهم السلام) دلالت بر حمایت از مستضعفین و مظلومان جهان، دارد تا جایی که بسیاری از فقهای شیعه حمایت از مظلومان را در مقابل ظالم واجب شمردند.
کلید واژه
دفاع از مظلوم، آیات، روایات، قران، مستضعفان، ظالمان، فقهای شیعه، جهاد، حمایت از مستضعفین
مقدمه
اساس جهان آفرینش بر عدل و ظلم ستیزی پایدار است و اجرای عدالت و حمایت از مستضعفان، ضروری ترین نیاز هر جامعه است. انبیاء در طول تاریخ در کنار مظلومان قرار گرفتهاند. اسلام در راه برپایی عدالت اجتماعی و گرفتن حق مظلومان (اعم از مسلمان و غیر مسلمان) از ستمگران کوچک ترین مسامحه و سازشکاری ندارد و از رنجش ظالمان و ناراحتی جنایتکاران بیمی هم ندارد. بنابراین، دین، مذهب، رنگ، نژاد، جغرافیا، جنست و مانند آنها موجب ترک حمایت و دفاع از مظلومان نمی گردد. آموزههای اسلامی بر آن است تا به ندای هر مظلوم و مستضعفی در هر جای عالم پاسخ مثبت داده و به حمایت آنان بپردازد. حمایت از مستضعفان حکم قرآنی و اسلامی است و بر هر مسلمان و دولت اسلامی است تا به حمایت از مستضعفین در هر جای جغرافیای عالم اقدام کنند و در این امر کوتاهی جایز نیست. مطالعه در آیات، روایات اهل بیت (علیهم السلام)، سیره آنان و حکومت علوی و سیاست های آن حضرت در مقاطع مختلف، به خوبی نشان می دهد که دفاع و حمایت از مظلومان مهمترین برنامه الهی بوده است. از آنجایی که برای برخی، شبهه و سوال است که چه نیازی به حمایت مستضعفین عالم است؟ و به چه دلیل نظام اسلامی به دیگر ملت های مستضعف در مقابل مستکبران حمایت می کند؟ و از طرفی دیگر چون کمتر به این بعد از اسلام پرداخته شده است لذا در این نوشتار مبانی قرآنی و روایی حمایت از مظلومان بررسی می گردد.
حمایت مظلوم در آیات قران
قران کوچک ترین ظلم و ستمی را بر مظلومان و مستضعفان روا نمی دارد و و همه مسلمانان را در جهت حمایت از مظلومان، امر به جهاد می کند. لذا خداوند متعال در آیات متعدد از مظلومان و مستضعفان حمایت کرده است که برخی از ین آیات از باب نمونه اشاره می گردد:
1. جهاد برای دفاع از مستضعفان
خداند متعال در آیه 75 سوره نساء می فرماید: «وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا»؛ شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده.
در اﯾﻦ آﯾﻪ، ﺗﺸﻮﯾﻖ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﻣﺮدان، زﻧﺎن وکودکان مستضعفی ﺷﺪه اﺳـﺖ کـﻪ ﻧﺰد ﻇﺎﻟﻤﺎن ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎن زﻧﺪگی می کنند و ﺑﻪ واﺳـﻄﻪ ﻇﻠـﻢ آﻧـﺎن، در ﺧﻮاﺳـﺖکمک می کنند. از اهداف جهاد اسلامى، تلاش براى رهايى مستضعفان از سلطه ستمگران است چنانچه آیت الله مکارم شیرازی می نویسد: «جهاد اسلامى براى بدست آوردن مال و مقام و يا منابع طبيعى و مواد خام كشورهاى ديگر نيست، براى تحصيل بازار مصرف، و يا تحميل عقيده و سياست نمىباشد، بلكه تنها براى نشر اصول فضيلت و ايمان و دفاع از ستم ديدگان و زنان و مردان بال و پرشكسته و كودكان محروم و ستم ديده است و به اين ترتيب جهاد دو هدف جامع دارد كه در آيه فوق به آن اشاره شده يكى" هدف الهى" و ديگرى" هدف انسانى" و اين دو در حقيقت از يكديگر جدا نيستند و به يك واقعيت باز مىگردند»[1]. علامه طباطبایی می نویسد: «در اين آيه شريفه تحريك و تهييجى است براى تمامى مؤمنين، چه آنهايى كه ايمانشان خالص است و چه آنهايى كه ايمانشان ضعيف و ناخالص است ... اولا اين قتالشان قتال در راه خدا است، و ثانيا قتال در راه نجات مشتى مردم ناتوان است، كه به دست كفار استضعاف شدهاند، و خلاصه كلام اين كه آيه شريفه به اين دسته از مردم مىفرمايد اگر ايمان به خدايتان ضعيف است، حداقل غيرت و تعصب كه داريد، و همين غيرت و تعصب اقتضا مىكند از جاى برخيزيد و شر دشمن را از سر يك مشت زن و بچه و مردان ضعيف كوتاه كنيد»[2].
2. جهاد با ظالمان
خداند متعال در آیه 9 سوره حجرات می فرماید: «وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ»؛ و اگر دو طايفه از مؤمنان با هم بجنگند، ميان آن دو را اصلاح دهيد، و اگر [باز] يكى از آن دو بر ديگرى تعدّى كرد، با آن [طايفهاى] كه تعدّى مىكند بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر باز گشت، ميان آنها را دادگرانه سازش دهيد و عدالت كنيد، كه خدا دادگران را دوست مىدارد.
در این آیه، خداوند امر کرده که در مقابل ظالم باید جهاد و پیکار شود چنانچه آیت الله مکارم شیرازی می نویسد: «اگر يكى از اين دو گروه بر ديگرى تجاوز و ستم، و تسليم پيشنهاد صلح نشد، شما موظفيد با طايفه باغى و ظالم پيكار كنيد، تا به فرمان خدا باز گردد و گردن نهد ... به اين ترتيب، اسلام جلوگيرى از ظلم و ستم را هر چند به قيمت جنگ با ظالم تمام شود لازم شمرده و بهاى اجراى عدالت را از خون مسلمانان نيز بالاتر دانسته است، و اين در صورتى است كه مساله از طرق مسالمتآميز حل نشود»[3].
3. عذاب الهی برای ظالمان
خداند متعال در آیه 42 سوره شوری می فرماید: «إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛ ایراد و محکومیت فقط متوجه کسانی است که به مردم ستم روا می دارند و به ناحق در زمین سرکشی می کنند، اینانند که برای آنان عذابی دردناک خواهد بود.
خداوند در این آیه برای حفظ و حمایت مظلوم، برای ستمکاران عذاب دردناک قرار داده است چنانچه در سوره فرقان آمده است: «... وَمَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا»[4]؛ و هر که از شما [در این دنیا] ستم کند، در قیامت عذابی بزرگ به او می چشانیم.
4. مستضعفین پیشوایان و وارثان زمین
خداند متعال در آیه 5 سوره قصص می فرماید: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»؛ ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.
حكومت جهانى مستضعفان و حمايت از مظلومان تاريخ، اراده وخواست الهى است. مسئله حاكميّت مستضعفان بر زمين، با عبارات و بيانهاى مختلفى در قرآن آمده است چنانچه در سوره اعراف آمده است: «وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا ...»[5]؛ و به آن گروهی که همواره ناتوان و زبونشان شمرده بودند، نواحی شرقی و غربی آن سرزمین را که در آن [از جهت فراوانی نعمت، ارزانی و حاصل خیزی] برکت قرار داده بودیم، بخشیدیم. همچنین خداوند متعال در مقابل ظالمان می فرماید: «... لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ - وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ...»[6]؛ ما قطعاً ستمکاران را نابود می کنیم و یقیناً شما را پس از آنان در آن سرزمین ساکن خواهیم کرد.
آیات دیگری که خداوند متعال امر به عدالت کرده و پیامبران الهی فرهنگ عدالت محوری را در بین مردم رواج دهند[7] تا جایی که خداوند متعال غیبت کردن ظالمان، توسط مظلومین را جایز دانسته است[8]. آیت الله مکارم شیرازی درباره غیبت ظالمان می نویسد: «از جمله آياتى كه در بحث تحريم" غيبت" به آن استدلال شده همين آيه است، ولى مفهوم آيه منحصر به غيبت نيست و هر نوع بدگويى را شامل مي شود. چنين افراد براى دفاع از خويشتن در برابر ظلم ظالم حق دارند اقدام به شكايت كنند و يا از مظالم و ستمگري ها آشكارا مذمت و انتقاد و غيبت نمايند و تا حق خود را نگيرند و دفع ستم ننمايند از پاى ننشينند. در حقيقت ذكر اين استثناء بخاطر آن است كه حكم اخلاقى فوق مورد سوء استفاده ظالمان و ستمگران واقع نشود، و يا بهانهاى براى تن در دادن به ستم نگردد»[9].
حمایت مظلوم در روایات
در منابع اسلامی روایات بسیاری در لزوم دفاع از مظلوم وجود دارد که از باب نمونه به برخی از این روایات اشاره می گردد:
1. مسلمان نبودن کسی که به امر مسلمانان اهتمام نمی ورزد.
ثقه الاسلام کلینی از امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل می کند: «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»[10]؛ کسی که صبح کند اما به مسائل مسلمانان اهتمامی نداشته باشد مسلمان نیست و هر كس صداى مظلومى را بشنود كه از مسلمانان كمك مى طلبد، و به كمك او نشتابد مسلمان نيست.
اين روايت «وَمَنْ سَمِعَ رَجُلًا» عام شامل حتی غير مسلمانان نيز مى شود. بنابراين، طبق روايت فوق هر كس نداى مظلوميّت مظلومى را بشنود، و استغاثه اش به گوش او برسد، و توانايى يارى رساندن به او را داشته باشد، و به ياريش نشتابد مسلمان نيست[11]. علامه مجلسی می نویسد: این روایت دلالت دارد که فریادرسی فریادرس در صورت امکان واجب است[12].
2. قصد ظلم نکردن به دیگران مساوی با بخشش گناهان
ثقه الاسلام کلینی از امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل می کند: «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهُمُ بِظُلْمِ أَحَدٍ غَفَرَ اللَّهُ مَا اجْتَرَمَ»[13]؛ هر كس صبح كند و قصد ظلم كردن به كسى را نداشته باشد، خداوند جُرم و گناه او را مىبخشد.
این حدیث هم عام است و شامل غیر مسلمانان نیز است که کسی قصد ظلم به دیگران نداشته باشد خداوند گناه او را می بخشد چنانچه در حدیث دیگری هم از امام صادق (علیه السلام) نقل شده: «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَنْوِي ظُلْمَ أَحَدٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا أَذْنَبَ ذَلِكَ الْيَوْمَ مَا لَمْ يَسْفِكْ دَماً أَوْ يَأْكُلْ مَالَ يَتِيمٍ حَرَاماً»[14]؛ هر كه صبح كند و در دل قصد ستم كردن بكسى را نكند خداوند هر گناهى كه آن روز كرده بيامرزد تا خونى نريزد، و مال يتيمى را بحرام (و ناحق) نخورد.
3. دشمن ظالمان و یاور مظلومان
امام علی (علیه السلام) در وصیتش به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) فرمودند: «وَكُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»[15]؛ همواره دشمن ظالمان و یاور مظلومان باشید.
حضرت در این روایت به صورت مطلق فرمودند مدافع مظلومان باشید و لو این که مسلمان نباشد چنانچه امام سجاد (علیه السلام) در دعای 38 فرمودند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْهُ»[16]؛ خدايا! از تو در باره ستمدیدهای پوزش مىطلبم كه در حضور من به او ستم رسيده و من به يارى او برنخاستهام. در جای دیگر می فرماید: اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ ... أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً»[17]؛ بار خدایا به تو پناه میآورم از آنکه ستمگری را یاری کنیم یا ستمدیدهای را تنها گذاریم. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «وَ أَخِيفُوا الظَّالِمَ وَ انْصُرُوا الْمَظْلُومَ»[18]؛ و ظالمان را بترسانيد و مظلومان را يارى كنيد. همچنین امام علی (علیه السلام) می فرماید: «أحسن العدل نصرة المظلوم»[19]؛ بهترين عدالت يارى مظلوم است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «اتّقوا دعوة المظلوم وإن كان كافرا فإنّها ليس دونها حجاب»[20]؛ از نفرين مظلوم بترسيد اگر چه كافر باشد، زيرا در برابر نفرين مظلوم پرده و مانعى نيست.
4. حمایت از مظلوم پیمان خداوند با علما
امام علی (علیه السلام) در خطبه شقشقیه می فرماید: «وَمَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقِرُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَلَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا»[21]؛ و اينكه خدا بر دانشمندان واجب كرده است كه در برابر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمكش ساكت ننشينند، ريسمان شتر خلافت را بر دوشش مىافكندم.
یکی از علل هایی که امام علی (علیه السلام) خلافت را قبول کرده است بخاطر حمایت از مظلوم بوده است چنانچه در امر بیعت می فرماید: «وَايْمُ اللَّهِ لَأُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ وَلَأَقُودَنَّ الظَّالِمَ بِخِزَامَتِهِ حَتَّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَإِنْ كَانَ كَارِها»[22]؛ سوگند به خدا، حق ستمديده را از ستمگر مى ستانم و مهار در بينى ستمگر كرده، چون شتر مى كشانم تا او را به آبشخور حق برم، اگر چه، رفتن به آنجا را ناخوش دارد. در جای دیگر می فرماید: «الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَالْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ رَضِينَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ وَسَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ»[23]؛ ذليل و ستمديده نزد من عزيز است تا مادامى كه حقش را از ظالم بگیرم و قوى و ستمگر نزد من خوار است تا حق مظلوم را از او بستانم. ما راضى به خواست پروردگار و تسليم امر او هستيم. امام (علیه السلام) در جاهای متعدد به حمایت از مظلوم سفارش می کرد چنانچه در سفارش به امام حسن (علیه السلام) می فرماید: «وَلَا تَظْلِمْ كَمَا لَا تُحِبُ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ»[24]؛ ستم نکن همانطور که دوست نداری مورد ستم واقع شوی و نیکی کن همانطور که دوست داری به تو نیکی شود. همچنین در نامه خود به مالک اشتر می فرماید: «فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ»[25]؛ زیرا من بارها از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) این سخن را شنیدم که مى فرمود: امتى که در آن حق ضعیف از زورمند با صراحت گرفته نشود هرگز روى قداست و پاکى را نخواهد دید.
5. محبوبترین خلق کسی است که به مردم نفع برساند
ثقه الاسلام کلینی از امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل می کند: «الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِيَالَ اللَّهِ وَ أَدْخَلَ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ سُرُوراً»[26]؛ مردم عائله خدا هستند؛ پس محبوبترين كس نزد خدا، آن است كه به عائله او سود رساند و خانواده اى را خوشحال كند.
این روایت عام است و شامل مسلمان و غیر مسلمان نیز می شود. در روایت دیگری آمده: «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ قَالَ أَنْفَعُ النَّاسِ لِلنَّاسِ»[27]؛ از پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) پرسيدند: محبوب ترين مردم، نزد خدا كيست؟ فرمود: سودمندترينِ مردم، براى مردم است. امام علی (علیه السلام می فرماید: «وَمَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَمَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَه وَ كَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى يَنْزِعَ أَوْ يَتُوبَ وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ [يَسْمَعُ] سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ»[28]؛ و هر كه بر بندگان خدا ستم كند، افزون بر بندگان، خدا نيز خصم او بود. و خدا با هر كه خصومت كند، حجتش را نادرست سازد و همواره با او در جنگ باشد تا از اين كار باز ايستد و توبه كند. هيچ چيز چون ستمكارى، نعمت خدا را ديگرگون نكند و خشم خدا را برنينگيزد، زيرا خدا دعاى ستمديدگان را مى شنود و در كمين ستمكاران است.
6. تغییر نعمت ها و نزول بلا به وسیله ظلم
شیخ صدوق (رحمه الله تعالی) از امام سجاد (علیه السلام) نقل می کند: «الذُّنُوبُ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ الْبَغْيُ عَلَى النَّاس ... وَ الذُّنُوبُ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ ... وَالتَّطَاوُلُ عَلَى النَّاسِ ... وَ الذُّنُوبُ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلَاءَ تَرْكُ إِغَاثَةِ الْمَلْهُوفِ وَ تَرْكُ مُعَاوَنَةِ الْمَظْلُومِ»[29]؛ گناهاني که باعث تغيير نعمت حق بر عبد است عبارت است از: ستم بر مردم ... و گناهاني که باعث زوال نعمت است: تعدي و تجاوز به حقوق مردم ... وگناهاني که باعث نزول بلاست: ترک فرياد رسي نسبت به انسان دل سوخته ي گرفتار، وترک ياري مظلوم.
طبق این روایت ظلم به مردم موجب تغییر نعمت و نزول بلا می شود تا جایی که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «ليس من شيعتنا من ظلم الناس»[30]؛ از شیعه ما نیست کسی که به مردم ظلم می کند. همچنین امام باقر (علیه السلام) به معمر می فرماید: «و ليس منا و لا منكم من ظلم الناس»[31]؛ نیست از ما و از شما (شیعیان) کسی که ظلم به مردم می کنند.
در این روایات و روایات دیگری از اهل بیت (علیهم السلام) آمده که از مظلوم باید حمایت شود تا جایی که وقتی زمین پر از ظلم و جور شده امام زمان (علیه السلام) برای برپایی عدل و حمایت از مظلومان و مستضعفین قیام می کند[32]. مظلوم اعم از مسلمان یا غیر مسلمان مورد حمایت اهل بیت (علیهم السلام) بودند چنانچه در سیره امام علی (علیه السلام) آمده است: «وَ قَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهَدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلْبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رِعَاثَهَا مَا تُمْنَعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لَا أُرِيقَ لَهُ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ عِنْدِي بِهِ جَدِيراً»[33]؛ بمن خبر رسیده است که مردانى از آن سپاهیان بر زن مسلمان یا غیر مسلمان که معاهده زندگى در جوامع اسلامى او را تامین نموده است، هجوم برده، خلخال از پا و دستبند از دست آنان در آورده اند، گردن بندها و گوشوارههاى آنان را به یغما برده اند، این بینوایان در برابر آن غارتگران نمى توانسته از او ممانعت كنند مگر آنكه صدا به گريه و زارى بلند نموده از خويشان خود كمك بطلبد، پس دشمنان (از اين كارزار) با غنيمت و دارائى بسيار باز گشتند در صورتي كه يك نفر از آنها زخمى نرسيد و خونى از آنها ريخته نشد، اگر مرد مسلمانى از شنيدن اين واقعه از حزن و اندوه بميرد، بر او ملامت نيست، بلكه به نزد من هم به مردن سزاوار است. نزد امام علی (علیه السلام) عرب و عجم فرقی نمی کرد و عرب را بر عجم برتری نمی داد و هر کسی که مظلوم بود حمایت می کرد[34].
بنابراین طبق همین روایات، فقهای شیعه همچون کاشف الغطاء و دیگران فتوا دادند که کمک به مظلوم در مقابل ظالم واجب است[35]. حتی قائل به وجوب دروغ و قسم دروغ برای حفظ مظلوم و مالش هستند[36]. امام خمینی (رحمه الله) برای دفاع از مظلوم می فرماید: «ما در اقصى بلاد دنيا اگر يك كسى بهمان بگويد كه «يا للمسلمين»، ما موظفيم كه به درد آنها برسيم، هر قدرى مىتوانيم. ما نمىگوييم كه ما مىتوانيم همه جا چه بكنيم. ما آن قدرى كه مىتوانيم دفاع از حق مسلمين مىكنيم. مسلمين معنايش نيست ايرانى، مسلمين. كسى كه يك مسلمى فرياد زد كه به داد ما برسيد و نرود سراغش، فكر او نباشد، اين مسلم نيست، اين انحراف است، ملتفت نيستيد شماها، اين انحراف است از اسلام، اين بىتوجهى است به مقاصد اسلام. اسلام براى ايران نيامده، اسلام براى عالم آمده. بعثت، بعثت براى همه است و همه بايد تابع باشند»[37].
نتیجه
در مجموع مطالبی که در بررسی مبانی قرآنی و روایی حمایت از مظلومان بیان شد میتوان به این نتیجه رسید که از نظر آیات و روایات حمایت از مظلومان و مستضعفین عالم واجب است و لو این که آنان مسلمان نباشند. طبق مبانی قران، جهاد برای دفاع از مستضعفان و جهاد با ظالمان واجب است. همچنین خداوند متعال برای حمایت از مظلومان، عذاب دردناک برای ظالمان قرار داده است و مستضعفین را وارثان بر روی زمین قرار داد. در روایات متعدد بیان شده کسی که به امر مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نیست و کسی که قصدش این باشد که به دیگران ظلم نکند گناهان او بخشیده می شود و اهل بیت (علیهم السلام) سفارش کردند یاور مظلومان باشد و حمایت مظلوم پیمان خدا با علما است. همچنین محبوب ترین خلق نزد خداوند کسی است که به دیگران نفع برساند. ظلم و ستم موجب نزول بلا و تغییر نعمت ها است تا جایی که در سیره امام علی (علیه السلام) در کشیدن خلخال از زن مسلمان و یهودی آمده است که فرمود: «اگر مرد مسلمانى از شنيدن اين واقعه از حزن و اندوه بميرد، بر او ملامت نيست، بلكه به نزد من هم به مردن سزاوار است». بنابر همین روایات، فقهای شیعه به وجوب حمایت از مظلومان فتوا دادند.
منابع
- ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبة الله، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، قم، چاپ اول، 1404ق.
- ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي (للصدوق)، كتابچى، تهران، چاپ ششم، 1376ش.
- ابن بابويه، محمد بن على، معاني الأخبار، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ اول، 1403ق.
- ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ دوم، 1413ق.
- ابن حيون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار (عليهم السلام)، جامعه مدرسين، قم، چاپ اول، 1409ق.
- پاينده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه وآله)، دنياى دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382ش.
- تبريزى، جواد بن على، أسس الحدود و التعزيرات، دفتر مؤلف، قم - ايران، اول، 1417ق
- تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم (مجموعة من كلمات و حكم الإمام علي عليه السلام)، دار الكتاب الإسلامي، قم، چاپ دوم، 1410ق.
- خميني، سيد روح الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی (ره)، 1364ش.
- شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
- طباطبايى، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، لبنان - بيروت، چاپ دوم، 1390ق.
- علامه حلی، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، قواعد الأحكام في معرفة الحلال و الحرام، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1413ق.
- على بن الحسين عليه السلام، امام چهارم، الصحيفة السجادية، دفتر نشر الهادى، قم، چاپ اول، 1376ش.
- كاشف الغطاء، جعفر بن خضر مالكى، كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء (ط - الحديثة)، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1422ق.
- كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية)، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1403ق.
- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، كتابخانه آيه الله مرعشي نجفي، قم، چاپ اول، 1406ق.
- مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية - ايران - تهران، چاپ 10، 1371ش.
- نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، دار إحياء التراث العربي، بيروت، لبنان، هفتم، بی تا.
پینوشتها:
[1]- مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج4، ص10.
[2]- طباطبايى، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، ج4، ص419.
[3]- مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج22، ص167.
[4]- سوره فرقان؛ آیه 19.
[5]- سوره اعراف؛ آیه 137.
[6]- سوره ابراهیم؛ آیات 13 و 14.
[7]- «قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ»؛ سوره اعراف، آیه 29- «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...»؛ سوره حدید، آیه 25- «فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ»؛ سوره مائده، آیه 42.
[8]- «لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا»؛ خدا دوست نمىدارد كه كسى با گفتار زشت به عيب خلق صدا بلند كند مگر آنكه ظلمى به او رسيده باشد كه خدا شنوا و به اقوال و احوال بندگان دانا است: سوره نساء، آیه 148.
[9]- مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج4، ص184.
[10]- كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج2، ص164.
[11]- «البته مسلمان نبودن به معنای کافر بودن آن شخص و کفر فقهی نیست بلکه نشان از اهمیت کمک به مستضعفین است».
[12]- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج9، ص465.
[13]- كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج2، ص332.
[14]- همان.
[15]- شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص421.
[16]- على بن الحسين (عليه السلام)، امام چهارم، الصحيفة السجادية، ص 166.
[17]- همان، ص56.
[18]- ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ج1، ص521.
[19]- تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، ص192.
[20]- پاينده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه وآله)، ص164.
[21]- شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص 50.
[22]- همان، 194.
[23]- همان، ص81.
[24]- همان، ص397.
[25][25]- همان، ص 439.
[26]- كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج2، ص164.
[27]- همان.
[28]- شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص 428 و 429.
[29]- ابن بابويه، محمد بن على، معاني الأخبار، ص270 و 271.
[30]- ابن حيون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار (عليهم السلام)، ج3، ص456.
[31]- همان، ص488.
[32]- «يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً»؛ ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي (للصدوق)، ص26.
[33]- كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص5- شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص69 و 70.
[34]- «آكد الأسباب في تقاعد العرب عن أمير المؤمنين ع أمر المال فإنه لم يكن يفضل شريفا على مشروف ولا عربيا على عجمي ولا يصانع الرؤساء و أمراء القبائل كما يصنع الملوك ولا يستميل أحدا إلى نفسه»؛ ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبة الله، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج2، ص197- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، ج29، ص493 و ج41، ص133.
[35]- «وإعانة المظلوم على الظالم في دفع الظلم عنه فيما يتعلّق بالأعراض و النفوس واجبة على المكلّفين وجوباً كفائيّاً، فتجب المحاربة في دفعه عنها وجوباً كفائيّاً مع ظنّ السلامة»؛ كاشف الغطاء، جعفر بن خضر مالكى، كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء، ج4، ص367- «و لكن الأظهر الجواز بل الوجوب إذا انطبق عليه عنوان الدفاع عن عرض المؤمن، كما إذا استغاث صاحب العرض، كما هو مقتضى قوله عليه السّلام: «من سمع مناديا ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم»، وعونك الضعيف من أفضل الصدقة. وعلى الجملة، لا تأمّل في جواز دفاع المكلف عن عرضه بل عرض أخيه المؤمن، فإنّ الدفاع عن المال إذا كان أمرا جائزا يكون الدفاع عن العرض اولى بالجواز»؛ تبريزى، جواد بن على، أسس الحدود و التعزيرات، ص466.
[36]- «وقد تجب الكاذبة إذا تضمّنت تخليص مؤمن، أو مال مظلوم، أو دفع ظلم عن إنسان أو ماله أو عرضه»؛ علامه حلی، حسن بن يوسف، قواعد الأحكام في معرفة الحلال و الحرام، ج3، ص270- «جاز له مع الكذب اليمين عليه ولا إثم ولا كفارة بلا خلاف ولا إشكال، لما عرفت مثل أن يحلف لدفع ظالم عن إنسان أو ماله أو عرضه»؛ نجفى، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج35، ص 342.
[37]- خميني، سيد روح الله، صحیفه امام، ج19، ص229 و 230.