مشارکت شهروندی در سبک زندگی اسلامی
علی قنبریان؛ سطح 3\ دانشجوی دکتری مبانی نظری اسلام دانشگاه تهران، تلفن - ghanbarian.howzeh@yahoo.com.
وحید حاتمی؛ سطح3 \ دانشجوی دکتری اخلاق دانشگاه علوم حدیث.
چکیده
مشارکت شهروندان ابزاری برای تقویت مدیریت شهری در جوامع پیشرفته امروزی و از شاخصهای سبک زندگی جوامع مختلف محسوب میشود. تنوع و پیچیدگی مسائل شهری در کنار معضلهای اجرایی و مدیریتی، مشارکت شهروندان را در مسائل شهری ضروری نشان میدهد. در بحث مشارکت فعال شهروندان، رشد و تعالی شخصیت شهروندان، گسترش تواناییهای افراد، تقویت هویت شهری، تقویت حس اعتماد و همکاری میان اهالی شهر و اصلاح سبک زندگی شهروندان مدنظر است و نیز مشارکت شهروندان ابزاری برای تقویت مدیران در مدیریت شهری و ایفای وظایف آنان است. اگر سبک زندگی مردم بهگونهای باشد که از شهروند فعال به شهرنشین تنزل پیدا کنند، نه تنها شاهد رشد و تعالی شخصیت مردم و استخراج تواناییهای افراد، تقویت هویت شهری و حس اعتماد احساس تعلق به شهر و همکاری میان اهالی شهر و شهرداری نیستیم، بلکه کمترین میزان کارکرد و بهرهوری در نظام مدیریت شهری را نیز خواهیم داشت.
واژگان کلیدی: مشارکت، شهروند، سبک زندگی، شورا.
1. مقدمه
طبیعت انسان اجتماعی است و زندگی اجتماعی براساس روابط انسانها با یکدیگر امکانپذیر میشود. در این فرآیند، فرد و جامعه بر یکدیگر تأثیر میگذارند؛ در نتیجه، بر افراد جامعه لازم است نقش خود را در این اثرگذاری و اثرپذیری، بهدرستی ایفا کنند. از اینرو، افراد باید با مشارکت فعال در سرنوشت خود و جامعه، دخالت کرده و در سیاستگذاریها، تصمیمات و چگونگی ادارهی امور کشور تأثیرگذار باشند؛ چراکه اگر در تعیین سرنوشت خود مشارکت نداشته باشند، براساس سنتهای موجود در عالم خلقت، دیگران با سلطه بر آنها و بهجای آنان تصمیمگیری خواهند کرد و با ایده و ایدئولوژیهای نابهنجار به سیاستگذاری و تنظیم ادارهی امور پرداخته، جامعه را به سر منزل هدفهای موردپسندِ جهانبینی خود سوق خواهند داد و چهبسا آن را به مرحلهی هلاکت بکشانند.
از نظر سیاسی مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود، منجر به رشد و تقویت اقتدار ملی و وحدت میشود و چون در نظام مشارکتجو، از تمامی ظرفیتها، توانمندیها و استعدادهای مردم استفاده میشود، فاصلهی طبقاتی و مشکلات دولت ملی کاهش خواهد یافت. در متون اسلامی توصیههای فراوانی از بزرگان دربارهی مشارکت وجود دارد، برای نمونه حضرت علی (ع) در نامهای به مردم مصر میفرماید: ای مردم مصر، نگویید ما سرپرستی چون ملک و امامی چون علی داریم. اگر در صحنه حاضر نباشید، شکست میخورید ... جامعهای که در خواب باشد، دشمن بیدارش، او را رها نمیکند (کرمی، 14).
از دیدگاه امام خمینی (ره) اهمیت مشارکت برای تعیین سرنوشت به حدی است که آن را در کنار نماز قرار داده و میفرماید: همهی شما، همهی ما، زن و مردِ مکلف همانطور که باید نماز بخواند، همانطور باید سرنوشت خود را تعیین کند (امام خمینی، 168).
2. چارچوبهای ساختیابی مبانی مشارکت
منظور از مشارکت مردم، این است که خداوند متعال تعیین سرنوشت جمعی را بهخود انسانها تفویض کرده است. از آزادیهایی که انسانها به حکم فطرت، عقل و شریعت دارند، حق تعیین سرنوشت جمعی است (عمید زنجانی، 1377: 29). هر فرد علاوهبر اینکه میتواند سرنوشتش را با اراده و تدبیر خود تعیین کند، دارای حق انتخاب، مشارکت و آزادی دیگری هم اس و آن اینکه با مشارکت و همسویی دیگران بتواند نقشی در تعیین سرنوشت جمعی داشته باشد. اگر بشر را موجودی اجتماعی بهشکل فطرتی بدانیم، شاید مجبور به اقرار شویم که انسان به تبع اجتماعیبودن، باید سیاسی هم باشد؛ چراکه تشکیل هیچ اجتماعی بدون تدبیر امور و اداره آن ممکن نیست. از طرف دیگر، شاید غیرعقلانی و ناعادلانه باشد که به انسان بگوییم، موجودی اجتماعی باش و در اجتماع زندگی کن، اما در سرنوشت اجتماعی خود دخالتی نداشته باش. براساس نظریه عدل، خداوند حکیم، انسان را در زندگی سیاسی خود آزاد گذاشته و قدرت اراده و خلق افعال سیاسی به او داده و براساس ملاکهایی که بیشتر ناشی از حسن و قبح عقلی افعال است، انسان را مسئول اعمال و کردار سیاسی خود کرده است (فیرحی، 1387: 101).
اصل عدل - برخلاف جبرگرایی - انسان را از مسئولیت تصمیمهای سیاسی تبرئه نمیکند، بلکه آحاد مؤمنان را مسئول پیامدهای زندگی سیاسی و اجتماعی خویش میداند. بر اینمبنا به بررسی موضوع مشارکت از منظر آیات، روایات، مباحث فقهی و کلامی خواهیم پرداخت.
3. مبانی مشارکت در قرآنکریم
در مقام بررسی مبانی مشارکت اجتماعی از منظر قرآنکریم، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
3.1. همیاری و همفکری اجتماعی
برخی از آیات قرآنکریم، بیشتر ناظر بر بُعد اجتماعی زندگی انسان است و بهنوعی مفهوم مشارکت، همیاری و همفکری جمعی از آن برداشت میشود. ازجمله؛ مؤلفههایی که در قرآنکریم در رابطه با مشارکت اجتماعی به بحث گذاشته شده، در قالب کلمهی «کفل» است. «یکفُلُ» به معنی سرپرست و ضامن است. چنانچه خداوند متعال در قرآنکریم میفرماید: «در آن هنگام که قلمهای خود را (برای قرعهکشی) به آب میافکندند تا کدام یک کفالت و سرپرستی مریم را عهدهدار شود» (آل عمران: 46). آنچه از این آیه برداشت میشود، تکافل و سرپرستی اجتماعی است؛ یعنی افراد جامعه هم دیگر را سرپرستی کنند و با آنچه در اختیار دارند، به یکدیگر را مساعدت کنند و یا بهگونهای با هم اتفاق نظر داشته و دارای یک تصمیم باشند؛ چه این تصمیم ایجابی باشد یا سلبی (ناصح علوان، 1373: 26).
آیهی دوم سورهی مائده ازجمله آیاتی است که مردم را به مشارکت دستهجمعی برای بهوجود آوردن مصالح زندگی اجتماعی دستور میدهد: «و (همواره) در راه نیکی و پرهیزکاری با هم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید» (مائده، 2). شاید گویاترین و صریحترین آیه دربارهی لزوم تبعیت دولت از افکار عمومی و رأی صاحبان اندیشه سیاسی (مشارکت سیاسی) آیه 61 توبه باشد که به اعتراض منافقان فرصتطلب، به ویژگی بارز مردمی بودن پیامبر (ص) اشاره میکند و نه تنها نسبتی که منافقان به پیامبر اعظم دادهاند را نفی نکرده، بلکه بر آن تأکید کرده است. این صفت را منافقان بهعنوان صفت ذم از پیامبر یاد کردهاند، ولی خداوند بهعنوان صفت مدح یاد کرده است: ازجمله منافقان، کسانی هستند که پیامبر خدا را میآزارند و دربارهی او میگویند که گوش است (یعنی سخت وابسته به آرای اطرافیان خویش بوده و استقلال رأی و اراده ندارد) به آنها بگو گوشبودن پیامبر به سود شما است (زیرا علت گوشبودن پیامبر دو چیز است) یکی اینکه بهخدا باور دارد و (قهراً) بیشتر از آنچه خدا به او اختیار داده و تکلیف فرموده است، نمیطلبد و دیگر اینکه به مؤمنان نیز اعتماد دارد (و برای اندیشه آنان اعتبار قائل است) و او رحمتی است برای کسانی از شما که ایمان آوردند و آنان که پیامبر خدا را آزار میدهند، عذاب دردناکی در انتظارشان خواهد بود (ورکیانی، 1388: 18).
3.2. شورا
شورا و مشورت، از آموزهها و تعالیم دینی است که فرهنگ اسلامی بر آن اهتمام و تأکید داشته است. مشورت به مفهوم تبادل آرا و افکار بهمنظور دستیابی به تصمیم صواب یا صوابتر، از وظایف حکومت اسلامی و کارگزاران نظام دینی است. هرچند شیوهها و مکانیزمهای شورا و مشورت هیچگاه روند شخصی را طی نکرده است، اما با توجه به مباحث نظری مقولهء شورا، اهتمام فرهنگ سیاسی اسلام به نقش افراد و جامعه در تعیین سرنوشتشان بهخوبی آشکار میشود. بنابراین، مشورت و شورا به مفهوم تضارب آرا و اختیار از اصحاب خرد برای رسیدن بهنظر صواب یا احسن (سجادی، 1382: 119) خود زمینههای جدی مشارکت را در جامعه دینی فراهم میکند.
قرآنکریم مهمترین و معتبرترین منبع برای دریافت احکام و موازین شرعی است. قرآن یکی از امتیازات جامعه اسلامی را حرکت و عمل بر پایهی مشورت، تبادلنظر و تصمیمگیری جمعی دانسته و بر آن تأکید کرده است. در آیات متعددی بر ضرورت شورا توجه شده و بدان تصریح میشود که برای رعایت اختصار به ذکر دو آیه از آن بسنده میشود. « ... و در کارها با آنان مشورت کن» (آلعمران: 159)؛ « ... و مؤمنان کارشان را با مشورت انجام میدهند» (شوری: 38). در هر دو آیه به صراحت هرچه تمام، اصل شورا مطرح گشته و از پیامبر اکرم خواسته شده است تا در کارهای اجتماعی و تصمیمگیریهای عمومی بر پایه شور و مشورت با دیگران عمل کند (مرتضوی، 1388: 126).
پیامبر گرامی اسلام دارای سه شخصیت بودند: نخست اینکه انسانی والاقدر و شخصیتی برجسته در جامعه خویش؛ دوم آنکه پیغمبری حامل رسالت الهی برای جهانیان در نهایت اینکه، زعیمی وارسته و شایسته بودند که زعامت سیاسی، اداری و اجتماعی امت را بر عهده دارد. مخاطب آیات بیان شده همین شخصیت سوم او است؛ زیرا پیغمبر در امر نبوت با کسی مشورت نمیکند و امور شخصی نیز مورد نظر این آیات نیست؛ بلکه مقصود مشورت در امور حکومت است و از اینرو، این آیه بهعنوان دستور کلی برای تمامی زعمای اسلامی صادر شده است (معرفت، 1376: 252).
شایان ذکر است در اموری که بیان شرعی دارد، مشورت صورت نمیپذیرد، اما در اموری که امر و نهی شرعی نرسیده است، مشورت موضوعیت مییابد. وقتی شارع مقدس دستور میدهد «و أمرُهم شوری بینهم» یعنی جامعه اسلامی باید در کارهای مربوط به شئون عامه، مشورت انجام دهد. اسلام در این زمینه، «عرف عقلا» را قبول دارد (معرفت، 1376: 253).
3.3. امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر بهعنوان روش واقعی تغییر و اصلاح اجتماعی و برخورد با حالات انحرافی که بر جامعه دینی و دولت اسلامی عارض میشود، رسالتی همگانی است که بهخوبی زمینههای مشارکت و رقابت سیاسی افراد و نیروها را فراهم میآورد (سجادی، 1382: 93). مسلمانان بر اساس وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر، دارای اراده آزاد و حق انتخاب هستند و در قبال خوبی و بدی زندگی اجتماعی و رفتار افراد نسبت به هم دیگر مسئولیت دارند. چراکه در حقوق اسلامی رابطه مردم با یکدیگر و نیز مناسبات اجتماعی بهگونهای تعریف میشود که سرنوشت هرکس با سرنوشت دیگران گره خورده است (جوان آراسته، 1387: 165).
بر این اساس، امر به معروف و نهی از منکر تنها در محدوده اعمال و رفتار فردی ناظر به رابطه خلق با خالق محدود نمیشود، بلکه شامل روابط اجتماعی افراد و تعامل اجتماعی و سیاسی در درون جامعه اسلامی نیز میشود. هرچند امر به معروف و نهی از منکر بهعنوان دو فرع از فروع دین مطرح است، اما از نظر تأثیری که از مجموعه تعالیم دینی میگذارد، چنان وسیع است که بخش اعظم شریعت را در بر میگیرد (مکارم شیرازی، 1377: 262).
بنابراین، امر و نهی در امور مربوط به مدیریت سیاسی و ادارهی جامعه، از حوزههای این تکلیف دینی بهشمار میآید. دیدگاه جامعنگر به دین که تعالیم دینی را از حوزهی فردیت و معنویت به گستره اجتماع و امور عرفی تسری میدهد، عرصه سیاست و اجتماع را بارزترین نمود امر به معروف و نهی از منکر میداند. با این تفکر، کلیه شهروندان در قبال اوضاع جاری جامعه، رفتار و کردار صاحبان قدرت و کارگزاران حکومت اسلامی، وظیفهی نقد، نصیحت و نظارت را بر عهده دارند. این امر به مفهوم ایجاد زمینههای مشارکت سیاسی افراد در حکومت دینی است؛ زیرا در این صورت، کلیه افراد و سازمانها در جامعه اسلامی وظیفه دارند تا در تعیین سرنوشت خود سهیم شوند و با اعمال نظارت، نصیحت و انتقاد دلسوزانه، زمینههای مدیریت مناسب را تدارک دیده و استحکام نظام سیاسی متکی بر تعالیم دینی را فراهم آورند.
علاوه بر این، در آیههای متعددی از قرآنکریم آشکارا تأکید شده است که نظارت مردم بر روند امور جامعهی اسلامی، نه تنها حق که وظیفه|ای تخلفناپذیر است. برای نمونه به این آیه شریفه میتوان استناد کرد: «باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند» (آلعمران: 104). طبق این کلام آسمانی باید از میان جامعه اسلامی، گروهی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند. ظهور امر در این آیهی شریفه، تردیدی در وجوب نظارت همگانی باقی نمیگذارد (اسماعیلی، 1384: 59). در قرآنکریم آیههای فراوانی درباره امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
«مردان و زنان باایمان، دوستان یکدیگرند که به کارهای پسندیده وا میدارند و از کارهای ناپسند باز میدارند و نماز را برپا و زکات میدهند ... » (توبه: 71).
«شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدید، بهکار پسندیده فرمان میدهید و از کار ناپسند باز میدارید و به خدا ایمان دارید» (آلعمران: 110).
«همان کسانیکه چون در زمین به آنها توانایی دهیم، نماز برپا میدارند و زکات میدهند و به کارهای پسندیده وا میدارند و از کارهای ناپسند باز میدارند و فرجام همه کارها از آن خدا است» (حج: 41).
اغلب از معنی امر به معروف و نهی از منکر یک برداشت انتقادی میشود، در صورتیکه امر به معروف و نهی از منکر انتقاد نیست. شاید نهی از منکر جنبهی انتقادی داشته باشد، اما امر به معروف جنبهی سازندگی دارد؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر، هم جلو برندهاند و هم بازدارنده. مردم با مشارکت خود جامعهای را شکل میدهند که همواره در حال حرکت بهسوی معروفها است و معروفها را از قوه به فعل در میآورد و با یک وضع نقادانه جلو منکرات و موانع تکامل را میگیرد. این کار در سطح کلان جامعه، از رهبران نظام سیاسی گرفته تا اجزای آن و تمامی نهادهای اجتماعی انجام میپذیرد (عمید زنجانی، 1377: 37). البته حوزههای امر به معروف و نهی از منکر براساس قانون و شرع تعیین میشود که مردم نسبت به هم، در چه مواردی حق دخالت و بازدارندگی دارند و در چه مواردی این حق را ندارند؛ اما اگر امر به معروف و نهی از منکر بهطور فردی و سلیقهای و جهتدار صورت گیرد و هماهنگ با هدف و ساختار اجتماعی و نظام سیاسی انجام نگیرد، جامعه را دچار هرج و مرج و بینظمی خواهد کرد (جعفری، 1382: 237).
3.4. اراده جمعی
از اولین مفاهیمی که در متون اسلامی بر مشارکت مردم دلالت میکند «اراده جمعی» است. اراده جمعی انسانها از آیه شریفهی «خداوند تغییر نمیدهد سرنوشت قومی را مگر اینکه آنها در خود، تغییر ایجاد کنند» (رعد: 11) استنباط میشود. در این آیه، اراده جمعی بهعنوان عاملی مستقل در برابر ارادهی خداوند مطرح شده است. اگر این آیهی شریفه و آیات متشابه و نصوصی از این دست در روایات نبود، این تفکر که ما در برابر اراده خداوند، اراده انسان را تعیینکننده سرنوشتش بدانیم، شرکآلود بهنظر میرسید؛ زیرا اصالتدادن به اراده انسان در برابر اراده خدا، نوعی اومانیسم و شرک است. اما قرآن، این اجازه را داده است و حاکمیت اراده جمعی، همانند ولایت طولی، از اراده تشریعی ازلی و الهی سرچشمه گرفته است، منافاتی با توحید ندارد، بلکه عین توحید است. بنابراین، با اینکه اراده خداوند به تمامی عرصههای آفرینش حاکم است، اما باری تعالی از روی حکمت بالغه خود، این آزادی را به انسان داده است که اراده مستقل داشته باشد و سرنوشت خود را پیشبینی کند و بتواند آینده خود را بسازد (عمید زنجانی، 1377: 33). آیه مذکور حاکی از اراده تکوینی خدا در حوزه جامعه سیاسی است و موکول به این است که انسانها، خود اراده جمعی در پیش گیرند که این حاصل همان مشارکت اجتماعی و سیاسی است (موسوی لاری، 1378: 151).
3.5. اطاعت جمعی
از مصادیق مشارکت جمعی در اسلام، مسئلهی اطاعت از خدا و رسول او و اولی الامر است؛ چون نفس این طاعت، مشارکت جمعی را میطلبد، در حالیکه منبعث از اراده آزاد انسانها است. بنابراین اگر خداوند، بهرسول خدا یا امام- چه امامی بااصالت یا نیابی- دستور دهد بهشکل جمعی از او اطاعت کنیم و این اطاعت جمعی، از نصوصی چون آیه شریفه: «... خدا، پیامبر و اولوالامر را اطاعت کنید» (نساء، 59) برداشت میشود و با گسترهای که دارد، تمامی عرصههای زندگی را در بر میگیرد. وقتی به صورت طولی و از بالا نگاه کنیم، این فرمان است و هنگامیکه از پایین نگاه کنیم، این اطاعت منبعث از اراده مردم است و نافی اختیار آنها نیست و علاوه بر آن، اطاعتی بر مبنای معرفت و شناخت - و نه کورکورانه- است (عمید زنجانی، 1377: 34). بنابراین هیچیک از این اطاعتها کورکورانه یا خارج از حدود آزادی و اختیار انسان نیست، بلکه یک اطاعت انتخاب شده و آگاهانه است و مشارکت جمعی مبتنی بر شناخت و آگاهی را میطلبد.
4. عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندی
در توضیح اینکه چه کسی یا چه کسانی در مسائل شهری مشارکت میکنند و عوامل مشارکت شهروندی چیست؟ باید گفت که منابع ساختاری بهخصوص ویژگیهای تحصیلی، درآمد و موقعیت شغلی همراه با عوامل مرتبط، همچون جنس و سن نقش مهمی ایفا میکنند (نوریس، 2005).
4.1. جنسیت
جنسیت شاید اولین و مهمترین عامل تعیینکنندهی مشارکت بهحساب آید. در بحث از مشارکت شهروندی، برخی مانند جین جاکت، موری گوت و دیگران بر این باورند که پارهای عوامل خاص جنسیتی، در زمینهی مشارکت زنان مؤثر است. به سخن دیگر، جدا از اینکه زنان شهروندان جامعهاند و زیر نفوذ همان عواملی هستند که مردان تحتتأثیر آن قرار دارند؛ زنان بهصرف زنبودن به ابعاد دیگری از مسائل توجه دارند و این توجه در نوع رفتار آنها تأثیر بر جای میگذارد. هرچند باید توجه کنیم که برخی دیگر از صاحبنظران منکر تفاوت جنسیتی در مشارکت شهروندی هستند (عبدالمطلب، 1392: 42).
4.2. سن
از آنجا که اجتماعیشدن افراد جامعه تا حدود بسیاری در خانواده صورت میگیرد و جوانان در علایق اجتماعی والدین خود بسیار سهیم هستند، مطالعات نشان میدهد که افزایش سن با علاقهی بیشتر به مشارکت همبستگی دارد. چنانکه افراد جامعهی گروه سنی 25 تا 34 سال، بیش از گروه سنی 18 تا 24 سال، بر مشارکت علاقه دارند و این علاقه برای بزرگسالان، در گروه سنی 45 تا 54 سال، در بیشترین سطح خود است.
4.3. تحصیلات
در جامعهشناسی طبقهی متوسط جدید با معیار تحصیلات و تخصص شناخته میشوند. به همین دلیل نیز مشارکتجویی، از محصولات طبقهی متوسط تحصیلکرده بهشمار میآید. مفروض این است که مدیران مدارس و آموزشگاهها، مؤسسات فنیوحرفهای، صاحبان حرف و مشاغل محلی، در برابر مدیریت شهری و برنامههای مشارکتی حساسیت بیشتری از خود نشان میدهند.
4.4. مذهب
مذهب و مشارکت، پیوند دیرینه و دو جانبه دارند، ضمن آنکه نوع رابطه و میزان اثرگذاری هر یک بر دیگری پیچیده است. همچنین میزان پایبندی افراد به مذهب و گرایش به اصول و آموزههای آن مذهب متفاوت است. بهنظر میرسد دخالت متغیرهای فراوان و تعییر رفتار مشارکتی نیروهای مذهبی و غیرمذهبی در قبال رویدادهای مختلف شهری، بیانگر اثرپذیری عامل مذهب از عوامل دیگر در فرآیند اثرگذاری بر مسائل شهری است.
در جوامع مختلف، افراد براساس آیین خاص خود در مسائل شهری و اجتماعی مشارکت میکنند. این ارتباط از طریق مراسم و تشریفات خاص برقرار میشود و در جوامع مختلف بهگونههای متفاوت تجلی مییابد. با چنین رهیافتی از مشارکت شهروندی میتوان بهخوبی دریافت که گونهای از مشارکت که در آیینی پسندیده و مطلوب است، میتواند در آیین دیگر ناپسند و نامطلوب و در تعارض با هنجارهای آن باشد (ایوبی، 1387: 189 – 191).
4.5. رسانهها
یافتههای تحقیقی نشان میدهد که حضور وسایل ارتباط جمعی محلی، بر سطح مشارکت اثرگذار است. در نواحی روستایی بهطور معمول، این تأثیر مثبت است و باعث افزایش مشارکت شده است. در مراکز شهری نقش وسایل ارتباط جمعی بهشکلهای متفاوتی اثرگذار بوده است. وسایل ارتباط جمعی با توجه به اندازههای متفاوت محیط شهر، اثرهای متفاوتی را دربر داشته است که به ایجاد انواع گوناگونی از مشارکت منجر شده است (یونگ، 1993: 154).
نتیجهگیری
مباحث مربوط به مشارکت عمومی و حق تعیین سرنوشت، ازجمله مباحثی است که در تاریخ تفکر سیاسی غرب بهطور منسجم در قالب جهان بینی اومانیستی مورد توجه قرار میگیرد. غرباندیشان سیاسی در جوامع مسلمان این شبهه و ایراد را به اندیشه اسلامی وارد میکردند که حوزه تفکر در دین الهی نمیتواند از مرز حق و تکلیف و بایدها و نبایدها فراتر رود و با شگردهای مختلف سعی در حاشیهسازی اندیشههای اسلامی میکردند. اما همه این ایرادها با بررسی متون دینی و توجه به آیین اسلام قابلیت پاسخگویی دارد.
مفهوم مشارکت عمومی با اینکه اصطلاح جدیدی در علوم سیاسی بهشمار میآید، اما مبانی و مؤلفههایی به وفور یافت میشود که حکایت از وجود آن در اندیشهی دینی باشد. در این مقاله به برخی از این مؤلفهها در قالب مباحث قرآنی اشاره شد که ازجمله مباحث مربوط به شوراء، امر به معروف، ارادهی جمعی و ... بیانگر ادعای بیان شده است.
بنابراین، اندیشهی اسلامی نه تنها حق مشارکت مردم در حوزههای کلان جامعه را به رسمیت میشناسد، بلکه در چارچوبی خاص، مردم را فراتر از حق، به مشارکت در احقاق حقوق و تعیین درست سرنوشت خویش برای تحقق جامعه آرمانی مکلف میکند. با این تفاوت که مشارکت در اندیشهی اسلام و مشارکت جمعی وسیلهای است برای رسیدن به اهداف و آرمانهای وحیانی، در حالیکه در غرب این وسیله ضداندیشههای توحیدی و برای تحقق آرمانهای بشری استفاده میشود.
فهرست منابع
- قرآنکریم.
- خمینی، سیدروحالله (1370) صحیفه نور، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- عبدالله، عبدالمطلب (1392) مشارکت شهروندی، تهران: مؤسسه نشر شهر.
- کرمی، سعید (1382) رسانهها و راههای تقویت مشارکت مردم در صحنههای سیاسی و اجتماعی، قم: بوستان کتاب.