سیده زهره سید فاطمی؛ دانشجوی دکتری تصوف و عرفان اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب قم.
چکیده
سبک زندگی مسئلهی مهمی است که بر روش و نوع گذران فاصله تولد تا مرگ دلالت میکند و بر اساس انتخاب و یا بهصورت تقلید و یا تلفیقی از هر دو عنوان بنا میشود. سبک زندگی امروز بهدلیل تبلیغات گسترده، اندیشه و تفکر انسان را بر اساس مادیگرایی، لذتجویی و تنوعطلبی نشانه گرفته است. سبک زندگی درست و عقلانی بر اساس الگوهای دینی مطرح شده در قرآن و سنت طراحی شده است؛ به اینمعنا که هدف زندگی اعتلای ارزشهای والای آدمی و رسیدن بهخدا است. برای رسیدن به اهداف بلند و متعالی انسانیت و رسیدن به الگوهای طراحی شده حضرت باریتعالی و جامعهای که در انتظار امام مهدی (عج) لحظه شماری میکند؛ «تغییر»، اولویت اولی خواهد بود که ما را برای رسیدن به جامعه مطلوب رهنمون خواهد کرد.
واژگان کلیدی : سبک زندگی، جامعه مهدوی، تغییر، هدفمندی.
مقدمه
سبک در لغت به معنای طرز، روش، قاعده و شیوه است. سبک زندگی روش و نوع گذران فاصله تولد تا مرگ است که میتواند آگاهانه، یا بهصورت تقلیدی و یا تلفیقی از هر دو باشد. سبک زندگی امروز به دلیل تبلیغات وسیع و گسترده- مثبت یا منفی– در طیف گستردهای، اندیشه و تفکر انسان را در سطح جهان بر خود متمرکز کرده است.
ارزشهای امروزی باورهای شخصی و یا گروهی است که با تبلیغات در صدد القاء آن هستند؛ اما هدف از زندگی، اعتلای ارزشهای والای آدمی و رسیدن به قرب الیالله است؛ طبق این تعریف زندگی ابزار و روشی خواهد بود که با آن فرد به بصیرت خواهد رسید، مسلم است که جامعه ما برای رسیدن به هدف متعالی انسانیت و الگوهای طراحی شده از طرف حضرت باریتعالی پایهریزی شده است، جامعهای که در انتظار امام مهدی(عج) لحظه شماری میکند. اعتقاد به امام مهدی (عج) آرمان شهری را در ذهن او ایجاد میکند که با سبک زندگی امروز او یکسره متفاوت است به همین دلیل برای رسیدن به آن جامعه ایدهآل لازم است نوع نگاه به زندگی، نحوه زندگی، معیشت و... بازنگری شود و این بازنگری کافی نیست مگر با انجام «تغییر». تغییر مبتنی بر شناخت خود و پیرامون خود، بر اساس جهانبینی الهی و اِعمال قدرت بر اصلاح کردن وضعیت موجود.
پرداختن به تغییر سبک زندگی جهت رسیدن به آرامش در جهان امروزی – که ساختهشده بهدست مادیگرایی، مصرفگرایی و مدگرایی است - ضروری بهنظر میرسد. برای تحقق و تعجیل در ظهور حضرت قائم (ع) لازم است، نوع زندگی بر اساس خودشناسی و دریافت اعتقادات براساس جهانبینی متصل به وحی تغییر پیدا کرده تا بتوان بر اساس آن به غایت و هدف متعالی خویش دست پیدا کرد. در این رابطه پرسشهای مطرح شده این خواهد بود؛ برای رسیدن به جامعه بستر ساز ظهور حضرت مهدی (ع) چه چیزی در اولویت قرار دارد ؟ آیا بین حوادث زندگی و اعمال زندگی ارتباط برقرار است ؟ اگر اینگونه است غیبت حضرت قائم (عج) از نحوه عملکرد و سلوک ما سرچشمه میگیرد.
طبق فرضیه موجود در این بحث، «تغییر» به معنای انقلاب و دگرگونی از حالت موجود برای رسیدن به حالت مطلوب است. از اصول ثابت قرآنكريم نیز اين است كه خدا نعمت را سلب، يا تبديل به نقمت نميكند، مگر آنكه متنعمان از لحاظ اخلاق و خصوصيتهاي نفساني خود را دگرگون سازند؛ «ذلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ يَكُن مُغَيِّراً نِعْمَه أَنْعَمَهَا عَلَي قَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (انفال: 53) در نتیجه تغییر در اوضاع زندگی بر اساس آيات متوجه پيوند عمل انسان با حوادث در جهان است.
بررسی واژه سبک زندگی
سبک زندگی از مسائل مهم مطرح شده در جوامع امروزی است. برای بیان معنای سبک زندگی لازم است این واژه مرکب، جدای از هم بررسی گردد، تا بتوان بدرستی در مورد آن اظهار نظر کرد. سبک در لغت بهمعنای طور، عمل، طرز، روش، قاعده و شیوه است. زندگی به لحاظ فیزیولوژی حالتی است که موجودات زنده را از اشیاء غیر زنده یا ارگانیسمهای مرده متمایز میکند که توسط رشد از طریق سوخت و ساز و تولیدمثل آشکارمیشود. این معنا، سادهترین و ابتداییترین تعبیر زندگی است؛ اما میتوان گفت: زندگی انتخاب و نوع عمل در فاصله میان تولد تا مرگ است و براساس تعلیم قرآن، حیات حقیقی در نتیجه ایمان بهخدا است (نحل: 97) درنتیجه نحوهی سلوک و زندگی تعیینکننده وضعیت دنیای پس از این دنیا خواهد بود.
سبک زندگی (Life Style) به معنای شیوه زندگی خاص یک فرد، گروه یا جامعه است. که نخستین بار توسط آلفرد آدلر (۱۸۷۰ـ۱۹۳۷) روانشناس اتریشی استفاده شد و امروز به دلیل تبلیغات وسیع و گسترده تفکر انسان را بر خود متمرکز کرده است. زیرا سبکهای زندگی مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها در هر چیزی را در برمیگیرد. که همه اینها میتواند از موسیقی عامه، تلویزیون، آگهیها و حتی تعامل انسان با خانه و خانواده و نوع نگاه و تفکر او به زندگی سرچشمه بگیرد. همچنین میتواند تلقی و تربیت فرد از نحوهی زندگی او در دوران کودکی یا بزرگسالی را در برگرفته باشد. لازم است گفته شود سبک زندگی فرد، میتواند اجزای رفتار شخصی او باشد یا نباشد؛ زیرا بیشتر مردم معتقدند که باید سبک زندگیشان را آزادانه انتخاب کنند (حسینی فایق، 1378).
اما این سوال همواره مطرح است که آیا سبک و مدلی که اکنون زندگی میکنیم، مطلوب است؟ سبک زندگی مطلوب بر چه فرضیههایی استوار است؟ آیا سبک زندگی مترادف فرهنگ زندگی است؟ در واقع، سبک زندگی بر چه اساس و مبنایی پیریزی میشود؟
آنچه که درسبک زندگی مهم تلقی میشود، نحوه و نگاه به زندگی است که از طرف عدهای با استفاده از تبلیغات وسیع طراحی میشود و هر روز بر طبق آن شیوهای جدید جلوهگری میکند. از آنجا که در بین ارزشهای مطرحشده، باورهای شخصی و گروهی است که با سروصدا و تبلیغات در صدد القاء آن هستند؛ این پرسش مطرح میشود که آیا دریافت اینگونه القائات و تقلیدکردن درست است؟ اگر بنابر اشاعه ارزشهای فرد یا گروههای خاص بیرون از فرهنگ و جامعه ما است، پس ارزشهای ما و نوع تلقی من بهعنوان یک انسان در کجا مطرح میشود؟
لازم است گفته شود این نوشتار در صدد پاسخ به این پرسشها و مطالب نیست، بلکه این سوالات حکایت از واقع مینماید. به عبارتی دیگر، سمتوسوی زندگی امروز ما در جهت اهداف شرکتهای تجاری است که در حالت خوشبینانه در صدد فروش اجناس خود هستند، امروز نوع رنگ و لباس ما و حتی نحوهی خوردن و ساعتهای فراغت ما از بیرون و از بلندگوهای تبلیغاتی هدایت و انتخاب میشود. جالب است بدانیم روند رو به جلوی این نوع زندگی در صدد فراموشکردن ارزشهای دینی و اخلاقی در سطح گسترده است. از اینرو، در مطالعه جنبههای مختلف زندگی میتوان به سه سطح مختلف و مرتبط با هم اشاره کرد که میتواند با موضوع سبک زندگی در ارتباط باشد (همان).
الف. سطح ساختاری: هر فرد میتواند در سطح ساختاری تفاوتها و تشابهات میان کشورها، جوامع و فرهنگها را و همچنین تفاوتهایی که در طول زمان و در جوامع مختلف روی داده است، را مورد آزمون و مطالعه قرار دهد. این تفاوتها میان ساختار فرهنگها و جوامع، درقالب اشکال زندگی (سبکهای زندگی) دستهبندی میشوند و میتوانند بازگوکننده اشکال مختلف جامعه و فرهنگ رایج آن باشند.
ب. سطح موقعیتی: این سطح به شباهتها و تفاوتهای جوانب مختلف زندگی، در میان طبقهبندیهای وسیعتر میپردازد. مانند: طبقات و گروههایی که در ساختار جامعه، موقعیتهای متنوع و مختلفی دارند. این دستهبندی که از طریق موقعیت فرد در ساختار اجتماعی خاص تعریف میشود، سبکهای زندگی نامیده میشوند. برای نمونه سبک زندگی فردی از طبقه مرفه یک جامعه، با سبک زندگی کارگران همان جامعه تفاوت دارد.
ج. سطح فردی: هر فرد سعی دارد تا تفاوتها و تشابهات را میان روشهای مختلفی که افراد از طریق آنها با واقعیات روبرو میشوند و زندگی خود را اداره میکنند، درک کند و بداند افراد چگونه شخصیت و هویت خود را رشد میدهند و با دیگر افراد ارتباط برقرار میکنند. ذات و هویت فرد همواره در حال تغییر و تحول است. به همین دلیل سبک زندگی افراد نیز همواره ثابت و یکنواخت نمیماند.
در این سه مورد آنچه که به صورت مشترک در همه موارد دیده میشود، انتخاب با نگاه دیگران است که هرکدام میتواند دو نوع از سبکشناسی را شامل شود:
۱. ایستا :(static) سبک هر طبقه اجتماعی، جدا از تغییرات دائمی خود و مداخلات سبکهای طبقات دیگر مورد توجه قرار میگیرد؛
۲. پویا (dynamic): جریان سبکها و طبقات اجتماعی از لحاظ تحولات داخلی خود و مناسبات متقابلی بررسی میشود که با یکدیگر و نیز با سایر شئون زندگی عملی و نظری جامعه دارند.
اما هرکدام از این دو صورت – پویا و ایستا- باید در آن نظر و ارزشهای شخص دخیل باشد.
هدف از زندگی
پس از این توضیح باید اضافه شود که تمایل نویسنده بر این است سبک زندگی را بر اساس روش و الگوهای دینی مطرح شده در قرآن و سنت پیگیری کند، به اینمعنا که هدف زندگی اعتلای ارزشهای والای آدمی و رسیدن به قرب الیالله است؛ طبق این تعریف زندگی ابزار و روشی است که با آن فرد به بصیرت خواهد رسید.
لازم است گفته شود «رفتار اجتماعی و سبک زندگی تابع تفسیر ما از زندگی است، هر هدفی که ما برای زندگی معین کنیم، بهطور طبیعی متناسب با خودش، سبک زندگی مشخصی را به ما پیشنهاد میدهد. یک نقطهی اصلی وجود دارد و آن «ایمان» است. هدفی را باید ترسیم کنیم - هدف زندگی را - و به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت در این بخشها امکانپذیر نیست؛ حال آن چیزی که به آن ایمان داریم، میتواند لیبرالیسم، کاپیتالیسم، کمونیسم باشد، فاشیسم و یا توحید ناب باشد؛ سرانجام به یک چیزی باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئلهی ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلی اعتقاد؛ یک چنین ایمانی باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگی انتخاب خواهد شد» (مقام معظم رهبری، 23/7/1391(
طبیعی است که نگاه بر مبنای انسانشناسی توحیدی دربردارندهی هدف و غایتی است که دنیا را مزرعه آخرت میداند و تصویرِ درستی از خود و متناسب با سبک زندگی خویش طراحی میکند. مسلم است که جامعه ما برای رسیدن به هدف متعالی انسانیت و الگوهای طراحی شده از طرف حضرت باریتعالی پایهریزی شده، جامعهای که در انتظار امام مهدی (عج) لحظه شماری میکند. اعتقاد به امام مهدی (عج) آرمان شهری را در ذهن ایجاد میکند که با سبک زندگی امروز او یکسره متفاوت است، به همین دلیل برای رسیدن به آن جامعهی ایدهآل لازم است نوع نگاه به زندگی، نحوه زندگی، معیشت و... بازنگری شود و این بازنگری کافی نیست مگر با انجام «تغییر».
ماهیت تغییر
براستی تغییر به چه معناست؟ و از کجا شروع میشود؟ در جهت تغییر سبک زندگی دو مسئله کلیدی وجود دارد: اول شناخت؛ دوم اصلاح؛ البته برای اجرای هر دوی اینها شهامت عنصر ضروری به نظر میرسد.
الف. شناخت: شناخت بر دو محور خودشناسی بر اساس «من عرف نفسه فقد عرف ربه» (غررالحكم: ص۵۸۸، ح ۳۰۱ و مصباح الشريعة، ۱۳) و شناخت اصل اعتقادات بر اساس مکتب الهی اسلام است؛ در سایه این شناخت فرد متوجه میشود که هستی عبث و بیهوده آفریده نشده «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکمْ عَبَثا» (مومنون: 115) و بر این اساس، به غایت و هدف متعالی خویش علم پیدا میکند.
در اینصورت مبنای زندگی فرد طبق فرمایش امام صادق (ع) تغییر میکند و به آرامش میرسد؛ زیرا امام صادق (ع) در پاسخ به این سوال که زندگی خود را بر چه بنا کردید؟ فرمود: بر چهار اصل: دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم؛ دانستم که خدا مرا میبیند پس حیا کردم؛ دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد پس تلاش کردم، دانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم (مجلسی، 1404، ج20، 228) در این صورت اگر انسان خويش را تغيير داد و به حق عمل كرد، به نعمتهاي الهي و حيات آرماني دست مييابد.
فرد با توجه به شناختی که در مرحله اول به دست آورده، متوجه نقایص خود میشود و فاصله خود را با استانداردهای موجود میسنجد. بنابراین درصدد گذر از وضعیت کنونی خود خواهد شد و تصمیم برگذر از حالت پیش آمده در این مقاله «تغییر» نامیده میشود. تغییر به معنای انقلاب و دگرگونی از حالت موجود برای رسیدن به حالت مطلوب است. این حالت مطلوب را فرد بر اساس مرحله اول شناخت بدست آورده است؛ لازم است شهامت اجرای این تغییر را در خود بهوجود آورد و نشانه شهامت قدرت بر عمل است.
شهامت اجرای تغییر در تمام مراحل زندگی از نحوه تفکر، سخنگفتن، سلوک با مردم، حتی ملاک و معیار خرید روزانه بر اساس جهانبینی الهی خواهد بود.شهامتِ شكستن سنتهاي خرافي و باطلزدايي و حقگرايي؛ زیرا افراد به اندازه سهم خاص نظري و عملي خويش تصميم ميگيرند. برخي از آنها در همين حد قدرت دارند كه نكات حق را از جامعه فرا گيرند و نكات باطل را كنار نهند و كمبودهاي آن را براي خود، به تنهايي، ترميم کنند و گليم خويش را از سياهي و تباهي جامعه درآورند. اما برخي ديگر قدرتي فراتر از اين دارند و ميتوانند در محدودههاي متفاوت، به اصلاح ديگران بپردازند. در اين ميان، افرادي استثنايي نيز هستند كه به اصلاح همه جامعه همت ميگمارند و در انديشه احياي حق و ميراندن باطل هستند و در اين راه، از هيچ ايثار و نثاري دريغ ندارند. آنان از هرگونه جهاد و اجتهاد بهره ميبرند تا امتي حقگرا و باطلزدا بسازند. در مورد اين افراد ميتوان گفت كه اصالت از آن آنها است و نه جامعه؛ زيرا قدرت ايشان بيش از جامعه است. به بيان ديگر، در نظام فاعلي، اصالت از آن قوي است. اگر توانِ جامعه بيش از فرد باشد، اثرگذاري و اصالت از او است؛ و اگر فرد قدرتمندتر از جامعه باشد، او است كه بر جامعه تأثير ميگذارد (جوادیآملی، 1389: 169).
فردی که بر اثر درد متوجه فساد در دندان خود میشود، باید به پزشک مراجعه کند. روند معالجه او به همراه اراده بر اصلاح، همچنین شهامت تحمل دردِ اصلاحِ دندان فاسد و پرداخت هزینه درمان، همه لازمه تغییر است که باید در جهت سلامت دهان و دندان اجرا شود.فردی که تاکنون به بیراهه رفته است با دعا و آرزوی دیدار محبوب، هرگز به وصال نخواهد رسید؛ مگر اینکه اهتمام به تغییر را با تمام وجود، رکن اصلی زندگی خویش تا رسیدن به حد مطلوب قرار دهد.
باید دانست محور تمام تحولها در اين آيات، همان جهش نفساني و تبدل دروني است. اگر نفس انسان رو به صلاح گرايد، در سايه لطف خداوندي توفيق رهيدن از نقص و رسيدن به كمال نصيب او ميشود. زیرا هرگز خداوند سبحان در ابتدا كسي را گمراه نميكند برخلاف هدايت كه اساس كار خداوند رحمان بر آن است و ناقص را كامل ميكند و كامل را به مراحل نهايي كمال ميسور ميرساند. پس، افزون بر هدايت تكويني و تشريعي همگاني، هدايت سومي نیز هست كه مخصوص پويندگان راه خدا و راهيان طريق اهتداي او است؛ يعني اگر كسي پس از تبيّن حق و ظهور باطل، راه پيامبران الهي را پيمود، در تداوم و تكميل اين اهتدا، فيض خاص تكوين الهي دستگيرش ميشود و راه را براي او روشنتر ميكند و امكانات طي آن مسير را فراهمتر ميکند و هرگونه موانع تكامل را از سر راهش برميدارد؛ «فسنيسّره لليسري» (لیل: 10) و «ويزيد الله الّذين اهتدوا هدي» (مریم: 76) و «يهدي به الله من اتّبع رضوانه سبل السّلام» (مائده: 15) و «ويهدي إليه من أناب» (رعد: 27) كسي كه چند نوبت بهسوي خدا بازگشت و تناوب در رجوع به سمت خدا برايش ملكه شد و حالت خاصي بهنام انابه پيدا كرد يا بر اثر قطع همه علاقهها و انقطاع صرف بهسوي خدا جزو منيبان شد، از فيض تكويني ويژهاي برخوردار ميشود كه ديگران به آن دست نمييابند «ألله يجتبي إليه من يشاء و يهدي إليه من ينيب» (شوری: 13) (جوادیآملی، 1385: 364 ).
از اصول ثابت قرآنكريم اين است كه خدا نعمت را سلب، يا تبديل به نقمت نميكند، مگر آنكه متنعمان از لحاظ اخلاق و خصوصيتهاي نفساني خود را دگرگون کنند؛ «ذلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ يَكُن مُغَيِّراً نِعْمَه أَنْعَمَهَا عَلَي قَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (انفال: 53). مفاد اين آيه مبين ضابطه كلي و سنت مستمر الهي است كه آنچه از جانب خدا است، نعمت و رحمت است؛ «وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَه فَمِنَ اللَّهِ» (نحل: 53) و انسان برخوردار از نعمت، داراي اختيار است و ميتواند با حسن استفاده از نعمت، افزون بر تداوم آن از نعمت خاص ديگر نيز برای پاداش بهرهمند شود و هم ميتواند با سوء اختيار خود، نعمت را تبديل به نقمت كند و افزون بر گرفتار رنج و زحمت شدن، مانع فيض خاص الهي شود؛ «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» (رعد: 11)؛ خدا وضع و حال هيچ ملتي را تغيير نميدهد تا آنان حال و روحيه خود را تغيير دهند؛ يعني همانگونه كه انسان ميتواند با سوء اختيار خود نعمت را نقمت كند، ميتواند با حسن اختيار خويش قبيح را حَسن كند و چون حَسن در هر حال نعمت است و نعمت خير است و خير مساوق با وجود است، حسنات هم «من عند الله» است و هم «من الله»، ولي قبايح و سيّئات تنها از جنبه وجودي آن كه خير و نعمت است «من عند الله» است، اما از جنبه قبيح و سيئه بودن كه شرّ است «من الله» نيست و به خدا نسبت ندارد، بلكه منسوب به انسان است و منسوب نبودن شرور به خدا با توحيد افعالي منافات ندارد؛ چون جهات شر و قبح، فقدان و نقص و عيب است و خداي سبحان منزه از عيب است (جوادیآملی، 1388: 154).
درخور تأمل است كه در اين دو آيه سخن از گرفتن نعمت نيست، بلكه بحث تغيير و تبديل نعمت است. براي نمونه، علم كه مآيه جمال و كمال فرد است؛ زماني همان علم، سبب ريختن آبروي او است، بدينصورت كه عملنكردن به آن، زمينه فهم و برداشتهاي نادرست را فراهم ميكند و به گونهاي او را رسوا ميکند كه هيچ جاهلي آنچنان رسوا نشده باشد (همان: 188).
نقش انسان در تبديل نعمت به نقمت
امام صادق (ع) ميفرماید: پدرم ميفرمود، قضاي حتمي خداوند به اين تعلق گرفته كه هرگاه نعمتي به بندگان بخشد آن را سلب نكند، مگر اينكه آنان گناهي را پديد آورند كه مستوجب پاداش بد گردند (عروسیحویزی، 1415، 2: 129) نعمت وجود حضرت حجت (ع) همان نعمتی است که خداوند بهرهمندی از او را نصیب بندگان خود فرموده است و طولانی شدن زمان غیبت او، بر اثر همان نوع زندگی است که انتخاب کرده است. از اصول ثابت قرآنكريم اين است كه خدا نعمت «حس و لمس وجود حجتالله علیهالسلام» را سلب، يا تبديل به نقمت نميكند، مگر آنكه متنعمان از لحاظ اخلاق و خصوصيتهاي نفساني خود را دگرگون سازند؛ اين كيفر دوری از زندگی مهدوی، بدان سبب است كه خدا نعمتي را كه بر قومي ارزاني داشته تغيير نميدهد، جز اينكه آنان هرچه را در دل دارند تغيير دهند. ضابطه كلي و سنت مستمر الهي است كه آنچه از جانب خدا است، نعمت و رحمت است؛ انسان برخوردار از نعمت، داراي اختيار است و ميتواند با حسن استفاده از نعمت، افزون بر تداوم آن از نعمت خاص ديگر نيز به عنوان پاداش بهرهمند گردد و ميتواند با سوء اختيار خود، نعمت را تبديل به نقمت كند و افزون بر گرفتار رنج و زحمت شدن، مانع فيض خاص الهي شود؛ «إنّ الله لايغيّر ما بِقومٍ حتّي يغيّروا ما بأنفسهم»؛ زیرا خدا وضع و حال ملتي را تغيير نميدهد تا آنان حال و روحيه خود را تغيير دهند (جوادیآملی، 1383: 409).
روشن است كه اعتقادِ صرف به اين عناصر و اصول كارساز نيست، بلكه بايد جامه عمل بپوشند؛ زيرا سنت الهي در نظام هستي اين است كه تا انسان خويشتن خود را متحول نکند، زندگي فردي و اجتماعي وي تغيير نميکند: «إنَّ اللهَ لايُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّي يُغَيِّروا ما بِأنفُسِهِم» (رعد: 11).
نتیجه تغییر، پيوند عمل انسان با جهان
نسبت اعمال انسان با حوادث زندگی او – اعم از نیک و بد - که پیش میآید، اگر خوب تبین و فهم شود انگیزه تغییر را به سمت خوبی و نیکی برای فرد فراهم میکند. طوری که روند زندگی او توسط انتخابش به سمتوسویی خواهد رفت که چون نیک میخواهد، باید نیک بیندیشد و نیک عمل کند. در اینجا برای نمونه به چند دسته آيات مربوط به پيوند عمل انسان با جهان اشاره میشود:
يك: آياتي است كه رابطه مستقيم بين كردار انسان و پديدههاي جهان را بيان ميكند و ناظر به خوب و بد آن نيست؛ اگرچه برخي از آنها ناگزیر به تنبيه و اعلان خطر اشاره دارد؛ مانند: «إنّ اللّه لايغيّر ما بقوم حتّي يغيّروا ما بأنفسهم»؛ خداوند حال هيچ گروهي را تغيير نميدهد تا زماني كه خود آن گروه حالشان را تغيير دهند. در آيه ديگر نعمتها را گوشزد فرموده و اعلام داشته است: اگر حق آنها را پاس ندارند و نافرماني كنند چه بسا مبدل به عذاب يا سلب نعمت گردد:«ذلك بأنّ اللّه لم يكن مغيّراً نعمةً أنعمها علي قومٍ حتّي يغيّروا ما بأنفسهم و أنّ اللّه سميع عليم» ؛ حكم ازلي و ثابت خدا اين است كه هرگاه نعمتي به قومي داد آن را تغيير ندهد، تا وقتي كه آن قوم حال خود را تغيير دهند و خدا شنوا و دانا است.
امام سجاد (ع) گناهاني كه سبب تغيير نعمت ميشود را چنين برشمرده است: جور و ستم بر مردم، عادت خير را از دستدادن و از بينبردن، خوبي را براي خود خواستن و برگزيدن، كفران نعمت و ترك شكر كردن (عروسیحویزی، 1415، 2: 487).
دو: آياتي است كه دربارهی پيوند عمل انسان با پديدههاي گوارا و دلپذير است؛ مانند: «و أن لو استقاموا علي الطّريقة لأسقيناهم ماءً غدقاً» (جن: 16)؛ اگر مردم بر راه مستقيم بودند ما آنان را از آب فراوان برخوردار ميساختيم. اگر به تأویل این آیه پرداخته شود اینگونه خواهد بود که وجود مردم در راه مستقیم باعث ایجاد فرج و زمینهسازی برای ظهور حضرت مهدی (ع) خواهد شد.
«يا أيّها الّذين آمنوا إن تتّقوا اللّه يجعل لكم فرقاناً و يكفّر عنكم سيّئاتكم و يغفر لكم و اللّه ذوالفضل العظيم» (انفال: 29) اي اهل ايمان اگر خدا ترس و پرهيزكار باشيد خداوند به شما فرقان و نيروي تشخيص حق از باطل ميبخشد و گناهان شما را بپوشاند و شما را بيامرزد كه خداوند داراي فضل و رحمت بيانتها است. تذکر این نکته لازم است که بين تقوا، بينش و ارزشهاي دروني و بروني همواره پيوند عمیقی برقرار است.
«و لو أنّ أهل القري آمنوا و اتّقوا لفتحنا عليهم بركات من السّماء و الأرض» (اعراف: 96) (جوادیآملی، 1384: 68) چنانچه مردم شهرها همه ايمان آورده و پرهيزكار ميشدند، همانا ما درهاي بركات آسمان و زمين را بر روي آنان ميگشوديم.
سه: توجه به آياتي كه درباره پيوند كردار انسان با پديدهها، نتايج شوم و ناپسند دلالت میکند؛ مانند: «قل للّذين كفروا إن ينتهوا يُغفرلهم ما قدسلف و إن يعودوا فقد مضت سنّتُ الأوّلين» (انفال: 38)؛ اي پيامبر به كافران بگو اگر از كردار و انديشههاي كفرآميز خود دست كشيده به راه ايمان باز آيند هرچه از پيش كردهاند بخشيده ميشود و اگر به همان اعمال تبهكارانه بازگردند به سرنوشت شوم و ناپسندي كه به عنوان «سنّت» بر اقوام پيشين جاري بوده است گرفتار خواهند شد.
«ثم أرسلنا رُسُلَنا تترا كلّ ما جاء أُمّة رسولُها كذّبوه فأتبعنا بعضَهم بعضاً و جعلناهم أحاديثَ فبعداً لقوم لايؤمنون» (مومنون: 44)؛ ما پيامبراني را پياپي براي هدايت خلق فرستاديم و هر قومي كه رسولي برايشان آمد آن رسول را تكذيب و انكار كردند. ما هم از پي يكديگر همه را هلاك كرديم و آنان را بهصورت تاريخ درآورديم كه هيچ اثري از آنها نيست مگر در حدّ حديث و سخن و نيز داستانهاي آن اقوام را عبرت ديگران ساختيم. قوم بيايمان از رحمت خدا دور باد.
«عسي ربّكم أن يرحمكم و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم للكافرينَ حصيراً» (اسراء: 8)؛ شايد پروردگار شما را رحمت كند و چنانچه ديگر بار به تباهي باز گرديد ما نيز بازميگرديم و آتش جهنم را حاصر قرار داده و بدانيد شما در محاصره آتش خواهيد بود.
نتیجهگیری
سبکهای زندگی مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها در هر چیزی را در برمیگیرد و میتواند اجزای رفتار شخصی او باشد یا نباشد؛ زیرا بیشتر مردم معتقدند که باید سبک زندگیشان را آزادانه انتخاب کنند. اما این انتخاب آزادِ بدون داشتن جهانبینی توحیدی، انسان متزلزلی خواهد ساخت که تمایلاتش هر روز او را به یک طرف خواهد برد در نتیجه آرامشِ در زندگی را تجربه نخواهد کرد.
سبک زندگی، نحوه و نگاه به زندگی است که در حال حاضر از طرف عدهای با استفاده از تبلیغات وسیع طراحی می شود و هر روز به شیوهای جدید جلوهگری میکند و باعث از بینرفتن نوع تلقی درست فرد از زندگی خواهد شد. روند رو به جلوی این نوع زندگی در صدد فراموشکردن ارزشهای دینی و اخلاقی در سطح گسترده را موجب میشود که با باورهای دینی و بومی ما صددرصد در تضاد است. طبیعی است که نگاه بر مبنای انسانشناسی توحیدی در بردارنده هدف و غایتی است که دنیا را مزرعه آخرت میداند و تصویر درستی از سبک زندگی خویش را طراحی میکند و جامعهای را ترسیم خواهد کرد که در انتظار امام مهدی (عج) لحظه شماری میکند.
برای رسیدن به جامعه ایدهآل لازم است نوع نگاه به زندگی، نحوه زندگی، معیشت و... بازنگری شود؛ این بازنگری منجر به «تغییر» خواهد شد. تغییر، در دو مسئله کلیدی، شناخت بر اساس «من عرف نفسه فقد عرف ربه» و اصلاح روند زندگی که برای اجرای هر دوی اینها داشتن شهامت ضروری بهنظر میرسد. «تغییر» به معنای انقلاب و دگرگونی از حالت فرد برای رسیدن به حالت مطلوب. این حالت مطلوب را فرد بر اساس مرحله اول شناخت خویش بهدست آورده است. شهامت اجرای تغییر در تمام مراحل زندگی از نحوه تفکر، سخن گفتن، سلوک با مردم و حتی ملاک و معیار خرید روزانه بر اساس جهانبینی الهی در فرد صورت خواهد گرفت.
محور تمام تحولها، جهش نفساني و تبدل دروني نفس انسان است که رو به صلاح میگرايد و در سايه لطف خداوند توفيق رهيدن از نقص و رسيدن به كمال نصيب او ميشود. براساس آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» برای رسیدن به جامعه مهدوی و بهعبارتی دیگر، برای بسترسازی زمینه ظهور لازم است تغییر در همهی جوانب زندگی فرد ایجاد شود؛ زیرا وجود حضرت حجت (ع) همان نعمتی است که خداوند بهرهمندی از او را نصیب بندگان خود فرموده است و طولانیشدن زمان غیبت او، بر اثر همان نوع زندگی است که انتخاب کرده است.
------------------------------------------------------
فهرست منابع
- قرآنکریم.
- لغتنامه دهخدا.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد (1366) غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات.
- جوادیآملی، عبدالله (1389) فلسفه حقوق بشر، قم، موسسه اسراء.
- --- (1385) هدایت در قرآن، علی عباسیان، قم، موسسه اسراء.
- --- (1388) اسلام و محیط زیست، عباس رحیمیان، قم، موسسه اسراء.
- --- (1383) توحید در قرآن، قم، موسسه اسراء.
- --- (1384) معاد در قرآن، قم، موسسه اسراء.
- عروسیحویزی، علیبنجمعه (1415) نورالثقلین،ج2، سید هاشم رسولی محلاتی، قم، انتشارات اسماعیلیان.
- گیلانی، عبدالرزاق (1377) مصباح الشریعه، رضا مرندی، تهران، نشر پیام حق.
- مجلسی، محمد باقر (1404) بحارالانوار، ج20، بیروت، موسسه الوفاء.
- حسینی فایق (1387) سبک زندگی، هویت و ارزش، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 14 و 15 پاییز و زمستان.
- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان استان خراسان شمالی 23/7/1391 برگرفته از سایت رهبری.