نویسنده: حسین جماعتی
چکیده
اين پژوهش با رويكرد تحليلي و اسنادي و با هدف بررسي بايدها و نبايدهاي تبلیغی در رسانه ملي تدوين يافته است. سؤال اصلي اين است كه در اسلام چه ارزشهاي دینی و بايدهايي براي عرصه رسانه در میدان تبلیغ، وجود دارد؟ در این نوشتار، چارچوبهای اصلی پیام تبلیغی بیان شده است كه اصحاب رسانه در برنامههای دینی خود ملزم به رعايت آن هستند؛ چراکه رسانه ملی، وقتی «رسانه دینی» است که رسانهاي هدايتگر باشد، بهگونهاي كه در همه برنامههاي خود، ملاك را توحید، یگانگی خدا و اصول آموزههاي عقیدتی و اخلاقي قرار میدهد. مهمترين ارزشهای دینی كه بايد رسانه ملي جمهوري اسلامي ايران در برنامههای تربیت تبلیغی بدان پايبند باشد، عبارتاند از: رفع شبهات دینی، دعوت بهسوی خدا، فراخوانی به نبوت خاصه، هدایت به ولایت و امامت، بیان احکام شرعی و شناساندن فضایل و رذایل اخلاقی.
واژگان کلیدی: رسانه ملی، تبلیغ، برنامههای دینی، شبهات دینی، نبوت، امامت، اخلاق، احکام.
مقدمه
امروزه رسانه فراگیر ملی؛ یعنی رادیو و تلویزیون (صداوسیما)، یکی از ارکان اصلی جهتدهی جامعه است و بیگمان نفوذ شگرفی در افکار عمومی دارد؛ همچنین ذائقه و اندیشههای مردم در دستهای رسانه ملی است. صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان بزرگترین و مؤثرترین وسیله ارتباطجمعی، خود را پایگاه دینی تعریف و رسالت تبلیغی خویش را بر آن استوار نموده است؛ از اینرو در جهت موفقیت تبلیغ دینی، نیازمند مهارت و دانش ویژه خود است.نکته قابلتوجه اینکه تبلیغ معارف دینی در عصر کنونی، منحصر به متولیان امور دینی، مثل روحانیون نیست؛ بلکه شامل رسانه ملی نیز میشود که باید در قالب برنامههای هنری و نیز گفتاری نمایش داده شود. در همین راستا، شناخت مصادیق محتوایی تبلیغ، امری لازم به شمار میآید؛ زیرا محتوا و بسترهای تبلیغی، طبیعتاً میزان تأثیرگذاری را افزایش داده و اصل تبلیغ با آنها معنا پیدا میکند؛ همانطور که ائمه اطهار (ع) در جهت هدایت و ارشاد جامعه توجه زیاد به عنصر پیام و محتوای تبلیغی داشتند؛ از اینرو سرمشقگیری مجموعه دستاندرکاران فرهنگی رسانه ملی از آنان، بهعنوان الگوهای برتر انسانی در ابعاد مختلف تبلیغ گفتاری و رفتاری، اهمیت دارد.
تبلیغ که با انگیزه تأثیرگذاری بر مخاطب روی میدهد، باوجود «پیام دینی»؛ یعنی محتوای برآمده از متون دینی و برگرفته از دادههای دینی، معنا مییابد؛ بر این اساس، اولین ویژگی پیام مبلّغ، دینی بودن آن است؛ چه در حوزه شرع و احکام و چه در حوزه اخلاق و عقاید.
در این تحقیق نگارنده بر آن است تا به بحث و تبیین پیامهای اصلی و ریشههای دینی آن بهعنوان مصادیق محتوایی تربیت تبلیغی برای رسانه ملی بپردازد تا راهکاری مبانیمحور برای تهیه و تنظیم برنامههای فرهنگی رادیو و تلویزیون باشد.
ويژگیهاى رسانه ملی
رسانه ملی؛ بهعنوان سازمان ارتباطى داراى موقعيت و مأموريت فرهنگى - اجتماعى، ابعاد و ويژگیهاى مختلفى دارد. مهمترین اين ويژگیها عبارتاند از:
- منبع پيام آن؛ متمركز، داراى مأموريت نهادى و عملكرد حرفهاى با مختصات ويژه است؛
- انتشار پيام آن سريع، مداوم، پرگستره و تأثيرگذار است؛
- پيام آن بهعنوان يک محصول كار جمعى، امرى ساختهوپرداخته، كالايى شده و داراى ارزش مبادله و مصرف است؛
- از گيرندگان انبوه، پراكنده، داراى تجربههاى نسبتاً مشترک و نيازها و واكنشهاى قابل پيشبينى برخوردار است؛
- رابطه ميان فرستنده و گيرنده نامتقارن است؛ فرستنده، هرچند بهطور رسمى از هيچ قدرت و اختيارى در مورد گيرنده برخوردار نيست، اما معمولاً از جايگاه، قدرت، اقتدار، نفوذ و تأثير بيشتر و برترى برخوردار است (مك كوايل، 1382، 59).
تلويزيون علاوه بر ويژگیهاى سازمانى فوق، از جاذبههاى ديگرى نيز برخوردار است؛ چرايى استقبال توده مردم از این رسانه و ارتقای روزافزون جايگاه و موقعيت آن بهرغم ظهور رسانههاى رقيب و بديل بيش از هر چيز ريشه در همين جاذبههاى فنّاورانه، فنى، هنرى، محتوايى، ساختارى و زبانى دارد.
برخى از اين ويژگیها عبارتند از:
- تصويرسازى و نمايشى كردن پديدهها و رويدادها؛
- ساختن شبه واقعيتها و شبه رويدادها يا خلق جهانهاى مجازى مشابه جهانهاى واقعى؛
- برداشتهاى گزينشى از واقعيت و باز تألیف هنرمندانه آن در قالبهاى جديد؛
- اسطورهسازی؛
- بهرهگيرى توأمان از عناصر بيانى مختلف؛
- تقويت معرفتشناسى حس گرا؛
- جاذبههاى هنرى و زيباشناختى متنوع (شرفالدین، 1391، 65 – 66).
همچنين تلويزيون از قابليت خلق واقعنمايانه ايدهها و آرمانها، تبديل جهان عمومى به جهان خصوصى، تقويت فردگرايى، شكلگيرى و تقويت فرهنگ پوپوليستى، افزايش تمايل به خانهنشينى و حتى گذراندن اوقات فراغت در اتاق شخصى و...، برخوردار است (نك: مک كوايل، 1382، 59؛ نولان و لنسكى، 1380، 472 ـ 473؛ باهنر، 1387، 216 ـ 219).
كاركردهاى رسانه ملی
براى رسانه ملی از جمله تلويزيون، نقشها و كاركردهاى متعددى میتوان بیان کرد؛ از جمله:
- آموزش اعم از آموزش كلاسيک و مدرسى؛ این آموزشها غالباً با هدف ايجاد، اصلاح و تغيير نگرشها و رفتارهاى عموم مخاطبان صورت میپذيرد؛
- اطلاعرسانی: كسب اطلاع از حوادث و وقايع مهم داخلى و خارجى، در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... و انتقال آنها به مردم با هدف افزايش آگاهى و ايجاد آمادگیهاى لازم براى آنها در رؤيارويى نظرى و عملى با اين مسائل؛
- ايجاد تداوم و پيوستگى فرهنگى از طريق جامعهپذيرى، انتقال ميراث فرهنگى، ايجاد پيوند ميان نسلهاى متوالى، بازتوليد و تقويت اصول و مفروضات مشترک، شكلگيرى و تعميق روح و هويت جمعى؛ اين كاركرد در فرايند ملتسازى و شكلگيرى پديده دولت ـ ملت از اهميت فوقالعادهای برخوردار است. از اين كاركرد، گاه به «ايجاد انسجام و همبستگى» تعبير میشود؛
- تفريح و سرگرمى: همه اقداماتى كه رسانه ملی بهصورت آشكار و پنهان براى پركردن اوقات فراغت و با هدف ايجاد شادى، فرح، خشنودى، رفع ملالت، رهايى از روزمرگى و...، صورت میدهد، جزو اين كاركرد شمرده میشوند. اين سنخ برنامهها، علاوه بر كاركرد معمول، نقش قابلتوجهی در افزايش اطلاعات، رشد خلّاقيتها، توسعه مهارتها، شكوفايى استعدادها، تغيير نگرشها، پرورش قواى جسمى و روحى و...، دارد (نك: سورين و تانكارد، 1381، 426 و 454؛ اسدى، 1371، 108 ـ 119؛ ساروخانى، 1375، 83 ـ 94).
كاتز، گورويچ و هاس در گونهشناسى خود از نيازهاى رسانهاى انسان، به پنج دسته اشاره كردهاند:
- نيازهاى شناختى: نيازهاى مرتبط با تقويت اطلاعات، دانش و فهم محيط؛ اين نيازها بر مبناى تمايل براى فهم و غلبه بر محيط است. آنها همچنين حس كنجكاوى و كاوشگرى ما را ارضا میكنند؛
- نيازهاى احساسى: نيازهاى مرتبط با تقويت تجربههاى زيبايى، لذت و احساس؛ جستوجوى لذت و تفريح انگيزه متداولى است كه میتواند توسط رسانهها ارضا شود؛
- نيازهاى همبستگى فردى: نيازهاى مرتبط با تقويت اعتبار، اطمينان، توازن و موقعيت فرد؛ اين نيازها ناشى از تمايل فرد براى تعالى نفس است؛
- نيازهاى همبستگى اجتماعى: نيازهاى مرتبط با تقويت خانواده، دوستان و جهان؛ اين نيازها بر مبناى تمايلات فرد براى همبستگى با ديگران است؛
- نياز براى فرار: نيازهايى كه مرتبط با فرار و رهايى از تنش و تمايل براى سرگرمى است (اس. تن، 1388، 344).
رسانه ملی همچنين علاوه بر تغييرات بينشى و رفتارى، بر ايجاد تغييرات ساختارى نيز قادر است: «... وسايل انتشار جمعى میتوانند تأثيراتى بر ساختهاى اجتماعى داشته باشند و با تحميل ارزشهاى نوينى، نظام قشربندى اجتماعى را تغيير دهند و سلسلهمراتب اجتماعى را واژگون سازند» (كازنو، 1372، 249).
رسانه فراگیر ملی، در كنار ساير عوامل جامعهپذيركننده، نقش بسيار مهمى در انتقال فرهنگ، جامعهپذيرى و تعليم و تربيت اجتماعى افراد ايفا میكنند. در تأثيربخشى رسانه ملی، هرچند تعابير بعضاً مبالغهآميزى بهكار رفته، اما نقش و تأثير تعيين كننده آنها در سطوح شناختى (دانشها، بينشها، عقايد)؛ عاطفى (گرايشها، نگرشها، احساسات و ترجيحات) و رفتارى (كنشها و واكنشها) بهعنوان سطوح كانونى فرهنگ، انكارناپذير است.
نقش رسانه ملی در ترویج فرهنگ دینی
اوّلین و مهمترین عنصر در تبلیغ، مبلّغ است که بدون آن، تبلیغ انجام نمیگیرد. مبلّغ، عهدهدار ارائه پیامی دینی است و وظیفه دارد که آن را به مردم برساند. با توجه به اینکه در گذر زمان، مبلّغ توسعه معنایی و مصداقی پیدا میکند، رسانه ملی در جامعه اسلامی، مبلّغ دینی محسوب میشود. یک رسانه، فقط به جهت اینکه تحت تملک مسلمانان است یا به دست یک گروه یا مركز اسلامی اداره میشود، اسلامی به شمار نمیآید. رسانه، تنها زمانی اسلامی است كه ارزشهای مبتنی بر اصول و مبانی دینی را پی گیرد. چنانکه بارها امام خمینی (رحمهالله) در سخنان خویش فرمودند: صداوسیما بهعنوان رسانه ملی و دستگاه آموزشی و تربیتی دارای رسالت الهی است؛ در یکی از این سخنان امام خمینی درباره اهمیت تبلیغ فرهنگ اسلامى بهوسیله رادیو و تلویزیون میفرماید: «تبلیغات مسئلهاى است پر اهمیت و حساس، یعنى دنیا با تبلیغات حركت میكند. آنقدرى كه دشمنان ما از حربه تبلیغات استفاده میكنند از طریق دیگرى نمیكنند؛ و ما هم باید به مسئله تبلیغات بسیار اهمیت دهیم و از همهچیزهایی كه هست، بیشتر به آن توجه كنیم؛ باید تبلیغات فرهنگى ما بهویژه در رادیو و تلویزیون بیشتر باشد؛ چراکه الآن وضع طورى شده است كه آن روستایى كه در صحرا مشغول امر كشاورزى است؛ هم به رادیو گوش میدهد و در بعضى نقاط تلویزیون هم هست. آنقدری كه رادیو و تلویزیون میتواند به مردم خدمت كند، روزنامهها و دستگاههاى دیگر نمیتوانند خدمت كنند» (خمینی، 1378، 17، 243).
امام خمينى (رحمهالله) در تشريح نقش و رسالت اجتماعى رسانه ملی میفرمايد: «اهميت راديو و تلويزيون بيشتر از همه است، اين دستگاهها، دستگاههاى تربيتى است، بايد تمام اقشار ملت با اين دستگاهها تربيت بشوند، يک دانشگاه عمومى است... بايد اين دستگاه، دستگاهى باشد كه بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن كند، تمام را مبارز بار بياورد، تمام را متفكر بار بياورد و...، آنكه از همه خدمتها بالاتر است، اين است كه نيروى انسانى ما را رشد بدهد و اين به عهده مطبوعات است، مجلههاست، راديو و تلويزيون است، سينماهاست، تئاترهاست، اينها میتوانند نيروى انسانى ما را تقويت كنند و تربيت صحيح بكنند و خدمتشان ارزشمند باشد» (همان، 6، 399).
آيتالله العظمى خامنهاى نيز در جلسات متعدد با مديران، گردانندگان و دستاندركاران رسانه ملى، مواضع روشنگرانهاى را جهت سامانيابى فعاليتهاى رسانه ملی و هدايت آن در جهت اهداف و آرمانهاى انقلاب و نظام اسلامى ارائه فرمودند كه در ذيل به شمهاى از برجستهترين نكات مستفاد از اين فرمايشهای متناسب با موضوع نوشتار اشاره شده است:
- حركت در مسير تبديل شدن به يک دانشگاه؛ تدريس اصول، پايهها، مفاهيم و درسهاى اسلام ناب، انقلابى و واقعى؛ متدين كردن عميق مردم؛ رعايت و انعكاس گرايشهاى اصولى نظام؛ عدم تخطى و تخلف از اصول اساسى نظام و انقلاب اسلامى؛[1]
- رسوخ فكر انقلاب و اسلام با همه ملحقاتش به ذهن، فكر، روح و عمل مردم ايران و ساير مخاطبان؛ آموزنده بودن يعنى كيفيت دهنده و پرورش دهنده روح و فكر مخاطب و جهت دهنده به تلاش و زندگى او؛[2]
- سازندگى بر پايه اهداف متعالى؛ همسويى كليه برنامهها باارزشهای متعالى اسلام و انقلاب حتى برنامههاى شوخى و سرگرمى؛ حركت و عمل در جهت سياستهاى نظام جمهورى اسلامى؛ رعايت افكار اصولى و معيارهاى اسلامى و انقلابى در كليه برنامهها؛[3]
- هدايت مخاطب به رفتار سالم و انديشه درست؛ آموزش ديندارى، تعهد، انضباط، محبت، تعاون، ايجاد عشق به وطن؛ پرهيز از ترغيب مخاطب به خواستههاى انحرافى و غلط، بیبندوباری، معاشرتهاى نامشروع، خشونت، تقليد از بيگانه؛[4] از اينرو، تبليغ و ترويج فرهنگ و آموزههای دينى بخشى از رسالت تعيينى و مأموريت محوّل رسانه ملى است. در بسیاری از جوامع توسعهیافته و در حال توسعه تا جایی كه «تلویزیون همچون یک همدم» مجازی وارد زندگی انسانها شده و جای بسیاری از نهادها و مؤسسات را گرفته است؛ نهادهای مذهبی بخشی از كاركردهای خود را به این رسانه سپردهاند و بهاینترتیب، نسبتی نو از تعامل مذهب و تلویزیون به وجود آمده است. این پدیده مورد بررسی بسیاری از محققان قرار گرفته است:
پیتر هورسفیلد (1984 م) معتقد است كه تلویزیون با برجستهسازی برخی از موضوعات و مسائل مذهبی در سطح جامعه بر ادراک و برداشت مراكز مذهبی مثل كلیسا تأثیر میگذارد.
به اعتقاد جیزس مارتین باربرو، نكته مهم این است كه برخی از مذاهب قدرت و توانایی آن را دارند كه رادیو و تلویزیون را همانند واسطه جدید در خدمت تجربه دینی قرار دهند (باربرو، 1382، 144).
راجرز معتقد است در جوامعی كه بر اثر حملات رسانههای پستمدرن به زانو درآمدهاند، تلویزیون دینی تنها حكم مسكّنی را دارد كه گهگاه برای فرد دردمند آرامش فراهم میآورد. مصلحان، اندیشمندان و دلسوزان جامعه باید به فكر علاج قطعی و نجات بشریت از انحطاط باشند؛ اما تا آن موقع، استفاده از این مسكّنها نهتنها اشتباه نیست، بلكه كار درستی هم است؛ باید مدام بر كیفیت چنین مسكّنهایی افزود تا زمان علاج قطعی فرا رسد (تلويزيون ديني ـ تسكين يا علاج، 145).
لید اسكافیلد كلارک معتقد است كه تلویزیون دینی، معنا و مضمون فرهنگی خود را از جایگاه دین در حوزه غیرمذهبی رسانهها اخذ میكند؛ بنابراین گسترش وسوسهانگیز نقش این پدیده، خود را هم در دینزدایی آشكار ساخته و هم در تحولات به وقوع پیوسته در زمینه پخش برنامههای تلویزیونی (كلارك و هوور، 1385، 30)؛ بنابراین، رسانه ملی، بهعنوان فنّاوری برتر و فراگیر و مهمترین كانال فرهنگساز، كه هدایتگری روند كلی فرهنگ جامعه را بر عهده دارد، در کنار دو عامل خانه و مدرسه، بر روح مخاطبان بهویژه کودک و نوجوان تأثیر بسزایی میگذارند. توجه به آثار مثبت تربیتی رادیو و تلویزیون، ما را در انتقال ارزشها و مفاهیم دینی بیشازپیش موفق میسازد؛ چراکه این رسانه ملی، در ایجاد انگیزه و تأیید یک عمل و یا شکلدهی یک عادت خوب یا بد مؤثرند. اگر برنامهها، هدفها و پیام رادیو و تلویزیون با عقاید و ارزشهای معنوی جامعه، خانواده همسو و هماهنگ باشند، در نتیجه میتوان به نسلی با ایمان امیدوار بود.
موارد تربیت تبلیغی در رسانه ملی
در فضای تبلیغ دینی، باید محتوای پیام دارای قداست باشد و به خدای متعال منتهی شود؛ از اینرو مبلّغ دینی كه میخواهد پيامى را به جامعه برساند، بايد با ماهيت پيام آشنا باشد و فهميده كه هدف دین الهی و اصول و پايههاى آن چيست؟ چراکه انسان مقهور اطلاعاتى است كه به او میرسد؛ يعنى با توجه به اطلاعاتى كه به او میرسد فكر و داورى میكند و تصميم میگيرد و گرايش به عمل پیدا میكند.
مسئولان فرهنگی و تربیتی رادیو و تلویزیون؛ باید مصادیق مهم و بنیادین پیامهای دینی را بشناسند، بهگونهای كه بتوانند اجزاى اهم و مهم آن را تشخيص دهند و با نیروی انسانی متخصصی که دارند، برنامههای خود را بر اساس آن تنظیم کنند.
در اینجا با الگوگیری و سرمشق از روشها و شیوههای تبلیغی پیشوایان معصوم (ع)، به تبیین مهمترین بسترها و محتوای پیام تبلیغی میپردازیم تا رسانه ملی با تأسی از این سیره و روش تبلیغی در عنصر پیام، برنامههای تربیتی و اخلاقی و اعتقادی خود را بر پایه این بسترها و محتوا به جامعه اسلامی عرضه دارد.
1. رفع شبهات دینی
رفع شبهات دینی، از راه پاسخ دادن به آنها بهوسیله متخصصان و مبلّغان دینی در قالب برنامههای مختلف فرهنگی، یکی از مصادیق تربیت تبلیغی رسانه ملی است. از این طریق جلوگیری از انحرافها، کج رویها و کجفهمیها میشود.
انسان در مواجهه با دیگران و نیز در زندگی روزمره، گاه با پرسشها و شبهاتی مواجه میشود که اندیشه او را به چالش میکشد؛ دستگیری از چنین انسانی، آنهم به روش صحیح و عالمانه، عملی بسیار ظریف و حساس است که ائمه اطهار (ع) به آن میپرداختند. با مروری به دورههای مختلف حیات ائمه، از زمان خانهنشینی و حکومت ظاهری امام علی (ع) تا غیبت صغرای امام مهدی (عج)، در توجه به تبلیغات باواسطه و چه بیواسطه آنان، میتوان توجه ویژه آنان را به این مسئله دریافت.
در این راستا، رسانه ملی با کمک مبلّغان دینی میتواند پاسخگوی نیاز معرفتی مخاطبان بهویژه نسل جوان باشد. هرچند این برنامههای در رادیو و تلویزیون بعضی مواقع انجام میگیرد، اما خیلی کم و لازم است؛ توسعه آموزشها و توسعه توان تبلیغی در رادیو و تلویزیون و حمایت ویژه و جدّی از این اقدامات بیشازپیش ضروری است. مبلغان دینی علاوه بر سخن گفتن در منبرها و مواعظ، به دلیل ضرورت و اهمیت پاسخگویی به شبهات و ترویج معارف دینی، رسانه ملی باید با تهیه برنامههای مختص پاسخ به شبهات، فرصتی را برای مبلّغان دینی فراهم کند تا در فضای کارهای فرهنگی رسانه ملی شرکت ویژه داشته باشند.
2. دعوت بهسوی خدا
غایت و نهایت تبلیغ انبیاء، پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع)، دعوت به توحید، بندگى خدا، اجتناب از طاغوت است؛ تمام دعوتهای آنان با جهتگیری و قصد دعوت بهسوی الله و باوراندن خدای واحد و خالق بوده است: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت؛ ما در هر امتى رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب كنيد» (نحل/36). توحید تنها یک نظریه فلسفی و فکری نیست؛ بلکه یک روش زندگی برای انسانها است؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرتهای گوناگون را از زندگی بشر کوتاه نمودن است؛ توحید که پیام اصلی پیامبر اسلام (ص) و همه پیامبران است، به معنای این است که در زندگی و در مسیر انسان و در انتخاب روشهای زندگی، قدرتهای طاغوتی و شیطانها نباید دخالت کنند و زندگی انسانها را دستخوش هوسها و تمایلات خود قرار دهند.
انجام واجبات و ترک منکرات به توحید وابسته است، ملاک قبولیت اعمال در درگاه الهی عقیده صحیح است و بدون تصحیح عقیده، هیچ عملی در درگاه الهی پذیرفته نیست؛ بنابراین توحید، اساس اسلام و حقیقت دین است و همه احکام و اوامر اسلام، برنامهها و روشهای آن از توحید نشئت میگیرند. مدار تثبیت احکام و قوّت عبادات و اعمال در دل مسلمانان به توحید وابسته است.
اگر توحید با همان معنای واقعی که اسلام آن را تفسیر کرد و همه پیامبران و اوصیای پاک آنان و ائمه اطهار (ع)، حامل آن پیام بودند، در زندگی جامعه اسلامی و بشری تحقق پیدا کند، انسانها به سعادت حقیقی و رستگاری دنیوی و اخروی خواهند رسید؛ دنیایشان آباد خواهد شد؛ دنیایی در خدمت تکامل و تعالی حقیقی انسان خواهند بود.
پیامبران و ائمه (ع) با همه تفاوتهایی که در مخاطبان آنان وجود داشته، میکوشیدند تا آنان را با اساسیترین عنصر عقیدتی آشنا سازند و به دلیل همین گوناگونی باور مخاطبان، روشهای مختلفی برای عرضه اندیشه توحیدی بهکار میبستند. در این راستا، رسانه ملی، باید بهوسیله تهیه برنامههای فرهنگی و هنری با کمک متخصصان دینی به توحید و فرمانبرداری از خدا که اساس زندگی آدمی بر آن استوار است، فرا بخواند.
3. فراخوانی به نبوت خاصه
یکی دیگر از مصادیق هدایتگری رسانه ملی در عنصر پیام، دعوت به نبوت و سیره پیامبر اکرم (ص) و تعمیق باورهای مردم در این زمینه است؛ چراکه مشکلاتی در جامعه اسلامی پدید آمده است که عملاً آگاهیهای مسلمانان را از سیره پیامبر (ص) و شریعت و احکام دین کاهش داده است؛ بهعلاوه رسالت پيامبر اسلام (ص) با همه رسالتهای ديگر اين تفاوت را دارد كه از نوع قانون و نه برنامه است یعنی قانون اساسی بشريت است (مطهرى، 1395، 26).
در اهمیت و ضرورت باورمندی به نبوت در زندگی باید گفت: پس از شناخت كمال نهايى و سعادت حقيقى انسان، بايد راه رسيدن به اين مقام را شناخت. از ديدگاه اسلام، راه رسيدن به كمال و سعادت، «عبادت» است. عبادت و عبوديت؛ یعنی اينكه انسان وجود خويش را مجراى احكام الهى و خواست و اراده خداوند قرار دهد و ضمير خود را براى قبول اوامر و نواهى خداوند هموار سازد؛ البته عبادت مفهومى كلى و مبهم دارد و آدمى نيازمند است كه بهصورت جزئى و ريز، وظيفه بندگى خويش را بشناسد و آييننامه زندگى و رفتار خود را بداند. براى فهم آيين زندگى، يا بايد بر فهم بشرى تكيه كرد يا بايد از طريق وحى به آن دست يافت يا از هر دو كمک گرفت. اسلام، هم از عقل و فهم بشرى و تجربيات انسانى كمک میگيرد و هم وحى، نبوّت و كتب آسمانى را در كنار درک بشرى، براى هدايت و ارائه طريق عبادت در اختيار انسان مینهد. عقل، راهكارهاى جزئى و ريز را به آدمى نشان نمیدهد، اما وحى، رسولان الهى، كتب آسمانى و پيشوايان معصوم (ع)، دستورات جزئى و آيينهاى ريز زندگى را براى انسان مشخص میكنند؛
از اینرو، وظیفه سنگینی بر دوش رسانه ملی نهاده شده است تا به روشنگری مردم در زمینه نبوت خاصه دست بزنند.
4. هدایت به ولایت و امامت
فراخواندن و راهنمایی به امامت و ولایت از دیگر وظایف تبلیغی رسانه ملی است؛ همانگونه که دعوت و هدایت به نبوت، دعوت و هدایت به خداوند است، فراخوانی و ارشاد به امامت و ولایت نیز دعوت به خداوند به شمار میآید. خدای متعال در قرآن کریم به پیامبرش میفرماید: «بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمیكنم، جز دوستداشتن نزدیكانم (اهلبیتم)» (شوری/23).
دوستی اهلبیت عصمت و طهارت (ع)، از امور ضروری دیانت است؛ امام صادق (ع) میفرماید: «مائیم كه خدا اطاعت ما را واجب ساخته، مردم راهى جز معرفت ما ندارند و بر نشناختن ما معذور نباشند. هر كه ما را شناسد مؤمن و هر كه انكار كند، كافر است و كسى كه نشناسد و انكار هم نكند، گمراه است تا زمانى كه بهسوی هدایتى كه خدا بر او واجب ساخته و آن اطاعت حتمى ماست برگردد و اگر به همان حال گمراهى بمیرد خدا، هر چه خواهد با او كند» (کلینی، 1407، 1، 187).
از آنجایی که پیامد اعتقاد به ولایت و امامت ائمه اطهار (ع)، پذیرش اعمال مردم است، ائمه تأکید بسیاری به این امر داشتهاند تا جایی که در احادیث میخوانیم: امام صادق (ع) فرمود: «اسلام بر پنج بنا بر پا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت و مسلمانان به چیزی مهمتر از ولایت مأمور نشدهاند» (برقی، 1371، 1، 286).
امام رضا (ع) نیز فرمود: «هرکسی متذكر مصیبتهاى ما اهلبیت شود و گریه كند یا اینكه كسى را بگریاند، چشم او گریه نكند روزى كه همه چشمها گریه كند و كسى كه بنشیند در مجلسى كه امر ما در آن مجلس زنده شود (یعنى علوم ما اهلبیت را یاد گیرد و تعلیم مردم كند)؛ روزى كه دلها در آن روز بمیرد، دل او نمیمیرد» (صدوق، 1378، 1، 294).
5. بیان احکام شرعی
بیان احکام شرعی و تشویق مردم در عمل به آن، یکی از روشهای تربیتی و تبلیغی ائمه اطهار (ع) در عنصر پیام بوده است. آنان در تبلیغهای خود، به مردم یادآوری میکردند که اطاعت خدای متعال، در انجام فرایض و خودداری از معصیت الهی، نشانه عقل و عاقبتاندیشی یک فرد مسلمان است و اهمال در واجبات و عصیان پروردگار، نوعی نادانی و غرور است.
امام باقر (ع) به شیعیانی که گمان داشتند محبت ورزی نسبت به امام علی (ع)، برایشان کافی است و دیگر نیازی به عمل صالح ندارند، این پیام را فرستاد که: «به شیعیان ما این پیغام را برسان كه: هرگز ثواب خدا به كسى جز با عمل نرسد و به آنها برسان كه پر حسرتترین مردم روز قیامت كسى است كه عدالتى را ستاید و سپس به خلاف آن گراید» (کلینی، 1407، 2، 300).
امام علی (ع) نیز در خطبهای خطاب به مردم میفرماید: «بندگان خدا! پرهیزگارى و خداترسى، عاقبتاندیشى است، مغرور نشدن به خدا، عصمت (مصونیت از گناه) است. بندگان خدا! آنكس به حال خود دلسوزتر است كه از همه بیشتر اطاعت خدا كند و آنكس بدخواهتر خویش است كه بیش از همه معصیت خدا كند. بندگان خدا! هر كه اطاعت خدا كند، امان و بشارت یابد، هر كه گناه كند، نومید و پشیمان شود و [از بلا و كفر] سالم نماند» (ابن شعبه حرانی، 1404، 150).
از اینرو یکی دیگر از وظایف تبلیغی رسانه ملی در موارد محتوایی و پیامی تبلیغ، کوشش و تلاش در جهت نشر و حفظ احکام اسلامی است. رادیو و تلویزیون با ساخت و تهیه برنامههای ویژه احکام بهصورت دائمی و همیشگی و با بهکارگیری کارشناسان فقه اسلامی، مردم را به رعایت شریعت و احکام اسلامی تشویق نمایند. آنچه گاهی چنین برنامههایی در رادیو و تلویزیون میبینیم، پاسخگوی مسائل شرعی مردم نیست و فقط به گفتار خلاصه میشود، ولی از آموزش احکام به شیوههای هنری خبری نیست.
6. شناساندن فضایل و رذایل اخلاقی
یکی دیگر از موارد تبلیغی رسانه ملی، آگاهی دادن مخاطبان به فضایل و رذایل اخلاقی و نیز هدایت افراد جامعه اسلامی، بهسوی کسب فضایل اخلاقی و دوری از رذایل است. همانطور که ائمه اطهار (ع)، از هر راه ممکن برای هدایت مردم و آشنا کردن آنان به اخلاق الهی، سعی و تلاش میکردند. به نظر میرسد شيوههايى را كه رسانه ملی میتواند براى تحقق اين مورد تبلیغی بهکار بگیرد، بدين قرارند:
الف. اعطاى بينش و اصلاح نگرش: رفتارهاى اخلاقى افراد جامعه برآمده از دودسته بينش است؛ دسته نخست، باورهاى كلى انسان نسبت به خدا، جهان طبیعت، انسان، دنيا، نظام هستی و معاد كه از آنها به جهانبينى الهی و یا فلسفه حيات ياد میشود، است؛ بديهى است كه نگاه انسان به جهان اطراف خود، در رفتارهاى اخلاقى او مؤثر است. باورهايى مانند احاطه و حضور خداوند، انسجام توحيدى عالم يا نظام تقدير، توكل بر خداوند يا تفويض امور به او، تسليم و رضا و ...، که همگى در رفتارهاى اخلاقى انسان نمود دارند.
امروزه روانشناسانِ سلامت به اين نكته توجه دادهاند كه جهانبينى و حس انسجام نسبت به عالم، يک منبع عمومى مقاومت براى انسان فراهم میكند كه در حفظ سلامت و متانت اخلاقى در مقابل حوادث سخت عالم تأثيرگذار است.
دسته دوم، بينشهايى است كه مربوط به درستى عمل است و اينكه اين رفتار خاص همسو با هدف و نیت عملكننده و در حقيقت مربوط به نحوه پردازش اطلاعات است. گاهى رفتارهاى غيراخلاقى يا صفات نامطلوب در اثر بينشهاى ناصوابى است كه بهتدريج الگوهاى فكرى فرد شدهاند. برخى الگوهاى تفكر غيرمنطقى میتوانند مانع هرگونه تغيير رفتار اخلاقى شوند؛ از اینرو، رسانه ملی میتواند با کمک متخصصان اخلاق و تربیت، الگوهاى تفكر غيرمنطقی و غیراخلاقی را بهوسیله پردازش اخلاق دینی و جايگزين كردن باورها و بينشهاى دینی، درمان نماید.
ب. نمایش و یا بیان پیامدهای رذایل اخلاقى: به اين صورت كه با مطرح کردن مسائل و افعال اخلاقى و ارائه پیامدهای خوب یا بد آن افعال، در هدایتگری مخاطبان بهسوی فضائل اخلاقی و دوری از رذایل تأثیر میگذارد و مخاطب را بهصورت ناخودآگاه در رفتارهاى اخلاقیاش هدايت میكند تا فعل درست را انتخاب کند.
در روش علماى اخلاق نيز چنين فرآيندی صورت میگيرد؛ برای نمونه، علمای اخلاق با استفاده از ادله نقلی، به بیان پيامدهاى عمل با شيوه استدلالى میپردازند و این باعث میشود که بهطور واضح آن پیامد براى فرد مجسم مىشود و مخاطب تصديق و باور میكند كه اين عمل داراى چنين پيامدهايى است. در حقيقت موقعيت را براى او توصيف میكند، بدون آنكه امر يا نهى در كار باشد و اين خود فرد است كه با درک اين نتايج، دست به انتخاب میزند و به انجام يا ترک عمل تصميم میگيرد.
قرآن کریم، گاه با تجسم چهره ملكوتى عمل، از همين شيوه استفاده میكنند: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چراکه بعضى از گمانها گناه است و هرگز [در كار ديگران] تجسّس نكنيد و هيچيک از شما ديگرى را غيبت نكند، آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! [به يقين] همه شما از اين امر كراهت داريد، تقواى الهى پيشه كنيد كه خداوند توبهپذير و مهربان است» (حجرات/12).
گاهى نيز با ترسيم نتايج دنيوى يا اخروى اعمال، افراد را با عواقب رفتارشان آشنا میسازد: «از يكديگر درباره مجرمان میپرسند: «چه چيز شما را در آتش [سَقَر] درآورد؟» گويند: از نمازگزاران نبوديم و بينوايان را غذا نمیداديم و ...» (مدّثر/40-44).
ج. مشورت و مشاوره: رسانه ملی میتواند با تهیه برنامههای مشورت و مشاوره، يک رابطه تعاملى ميان خود و مخاطبان ارائه دهد و به تجزیهوتحلیل مسائل اخلاقی و تربیتی بپردازند و به راهحل مشتركى در مسائل اخلاقى و تربیتی نائل شود. اين شيوه علاوه بر آنكه به تكريم شخصيت مخاطبان میانجامد، رشد عقلانى را در جهت تربيت اخلاقى، موجب میشود: «هر كس با صاحبان خرد مشورت كند، از نور عقل و خردمندى آنان استفاده میبرد» (تمیمی آمدی، 1410، 627).
مشورت و مشاوره زمينه رشد و چشمه هدايت است و آنكه خود را از شَور با ديگران بینياز بداند، خويشتن را به مخاطره افكنده است (سید رضی، 1414، 506).
در اين شيوه، هدفْ دست يافتن مخاطب به نيروى عقلانى و تصميمگيرى صحيح در مسائل اخلاقى است؛ يعنى با مشاوره او را مهيا سازد كه به شيوه «خودرهبرى» و «فعال» سكّان هدايت خود را در مسير تربيت اخلاقى بهدست گيرد و بتواند مشكلات اخلاقیاش را حل كند.
نتیجهگیری
دعوت به خدای تعالی و توحید، دعوت به نبوت پیامبر اسلام (ص)، ولایت ائمه معصومان (ع)، فراخوانی برای عمل به احکام الهی، انجام عمل صالح، شناساندن فضایل و رذایل اخلاقی، دعوت به علم، دانش، مبارزه با تمام بدیها، ظلم رذایل اخلاقی و ...، از مواردی است که ائمه اطهار (ع) در هدایت مردم بر آنها پافشاری داشتهاند؛ بیش و پیش از همه آنان به عنصر خداشناسی و باور به یگانگی او که زیربنای تمامی اندیشهها و نگرههای حیاتی انسانی است، تأکید میورزیدند؛ از اینرو با توجه به اهمیت رسانه ملی و تأثیر برنامههای آن بر افراد جامعه، لازم است با کمک دانشمندان متخصصان دین، به تربیت تبلیغی بپردازد.
منابع
*قرآن کریم
- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی؛ (1404 ق)؛ تحف العقول عن آل الرسول (ص)، 1 جلد، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
- اس. تن؛ (1388)؛ نظريهها و پژوهشهاى ارتباط جمعى، مترجم: نعيم بديعى، 1 جلد، تهران: همشهرى.
- اسدى، على؛ (1371)؛ افكار عمومى و ارتباطات، 1 جلد، تهران: سروش.
- باربرو، جیزس مارتین؛ (1382)؛ رسانههای گروهی به مثابه جايگاه مقدسسازی دوباره فرهنگهای معاصر، بازانديشی درباره رسانه، دين و فرهنگ، مترجم: مسعود آريايینيا، 1 جلد، تهران: سروش.
- باهنر، ناصر؛ (1387)؛ رسانهها و دين، از رسانههاى سنتى اسلامى تا تلويزيون، 1 جلد، تهران: مركز تحقيقات صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران.
- برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد؛ (1371 ق)؛ المحاسن، 2 جلد، قم: دار الکتب الإسلامیة.
- تلويزيون دينی ـ تسكين يا علاج، نشریه سروش، شماره 25.
- تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد؛ (1410 ق)؛ غرر الحکم و درر الکلم، 1 جلد، قم: دار الکتاب الإسلامی.
- خمینی، سید روح الله؛ (1378)؛ صحیفه امام، 22 جلد، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- ساروخانى، باقر؛ (1375)؛ جامعهشناسى ارتباطات، 1 جلد، تهران: اطلاعات.
- سورين، ورنر جوزف و تانكارد، جيمز؛ (1381 ش)؛ نظريههاى ارتباطات، مترجم: عليرضا دهقان، 1 جلد، تهران: دانشگاه تهران.
- سید رضی، محمد بن حسین؛ (1414 ق)؛ نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، 1 جلد، قم: هجرت.
- شرف الدين، سيدحسين؛ (1391)؛ «نقش رسانههاى جمعى در انتقال ارزشهاى اجتماعى (با تأكيد بر رسانه ملى)»، نشریه معرفت، شماره 179، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی.
- صدوق، محمد بن علی؛ (1378 ق)؛ عیون اخبار الرضا (ع)، 2 جلد، تهران: جهان.
- کلینی، محمد بن یعقوب؛ (1407 ق)؛ الکافی، 8 جلد، تهران: دار الکتب الإسلامیة.
- كازنو، ژان؛ (1372)؛ جامعهشناسى وسايل ارتباط جمعى، مترجم: باقر ساروخانى و منوچهر محسنى، 1 جلد، تهران: اطلاعات.
- كلارک، لين اسكافيلد، استوارت ام. هوور؛ (1385)؛ رسانه، فرهنگ دينی، بازانديشی درباره رسانه، دين و فرهنگ، مترجم: مسعود آريايینيا، تهران: سروش.
- مطهرى، مرتضى؛ (1395)؛ ختم نبوّت، 1 جلد، قم: صدرا.
- مک كوايل، دنيس؛ (1382)؛ درآمدى بر نظريه ارتباطات جمعى، مترجم: پرويز اجلالى، 1 جلد، تهران: مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها.
- نولان، پاتريک و لنسكى، گرهارد؛ (1380)؛ جامعههاى انسانى، مترجم: ناصر موفقيان، 1 جلد، تهران: نی.
-----------------------------------------------
پینوشتها
[1]. در ديدار با مسئولان صدا و سيماى جمهورى اسلامى، 7/5/1369.
[2]. در ديدار با اعضاى شوراى سياستگذارى صداوسيما، 14/12/69.
[3]. در ديدار با گروه اجتماعى صداى جمهورى اسلامى ايران، 29/11/70.
[4]. حكم انتصاب دكتر لاريجانى، 3/5/1378.