نویسندگان: محسن فرمهینی فراهانی و مریم پاپازاده
چکیده
هدف مقاله حاضر بررسی روشها و شیوههای تبلیغ تربیتگرا در کودکان و نوجوانان است. در این راستا سؤال اصلی پژوهش، این است که مهمترین روشهای مؤثر تبلیغ تربیت گرا برای کودکان و نوجوانان با توجه به مقتضیات سنیشان کدام است؟ پژوهش از نوع پژوهشهای بنیادی و کیفی است که اطلاعات به شیوه اسنادی جمعآوریشده است. در مجموع هشت روش تبلیغی تأثیرگذار شناخته شدهاند که روش موعظه حسنه، روش تزئین کلام، روش اسوه سازی، روش امربهمعروف و نهی از منکر، روش پرسشگری، روش داستانسرایی، روش استفاده از رسانهها (استفاده از ابزارهای صوتی و تصویری و اینترنت و ...) و روش تجربه و مشاهده از این جمله است.
کلمات کلیدی: روشهای تبلیغ، تربیت، کودکان و نوجوان، تبلیغ تربیت گرا.
مقدمه
تحولات گسترده و پیچیده در عصر اطلاعات و ارتباطات و پیشرفتهای سریع تکنولوژی در سرتاسر جهان باعث شده است که اکثر مرزهای ارتباطی در بین جوامع انسانی از میان برداشته شود؛ در این میان برخی جوامع از این تکنولوژیها به سود خود استفاده کرده و به استثمار دین و فرهنگ جوامع دیگر پرداختهاند؛ این کشورها با تبلیغ گسترده فرهنگ و اقتصاد در قالب تولید محصولات و رسانهها و ...، سعی در مطلوب جلوه دادن اهداف استثماری خود هستند؛ ولی در مقابل جوامعی هم وجود دارند که شیوههایی را بکار میگیرند که اعضای جامعهشان حدود خود را بشناسند و تحت تأثیر این تحولات، هویت فردی و اجتماعی خود را حفظ کند و به مردم اعلان خطر کنند و یا راه صواب و ناصواب را به آنها نشان دهند. تبلیغ یکی از ضروریترین شیوههایی است که از بدو آفرینش بشر همواره مورد توجه بوده است تا انسان را از منجلاب فراموشی و عصیان به راه درست هدایت کند: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»؛ به يقين خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند (آلعمران/ 164). قرآن کریم مشحون از آیاتی است که اهمیت تبلیغ را برای هدایت بشر در راه توحید گوشزد میکند؛ بنابراین روش تبلیغ یکی از مصادیق تربیت الهی است. در این راستا مسیر زندگی جهتدار میشود. تبلیغ جهت تربیتی دارد و یکی از شیوههایی است که جوامع نهتنها برای یکپارچه کردن حاکمیت خود، بلکه برای شناساندن و تحت سلطه درآوردن جوامع دیگر از آن بهره میبرند. در حقيقت، برترين هدفى كه انبيـاء در راستاى آن بهسوی مردم برانگيخته شدند، اين بـود كه بشـر را متخلق به اخلاق و آداب الهی كنند؛ به سخن ديگر، انبـيـا آمـدنـد، تـا از انـسـان، آدم بسازند، او را از حيوانات متمايز گردانند و به او راه زندگى كردن را بیاموزند؛ امروزه تأثیر تقابل اندیشهها بهمراتب بیش از تأثیر سلاحهای نظامی است که جوامع با تبلیغات گستردهای در پی اشاعه عقاید و فرهنگ خود هستند؛ اینکه این روش چطور میتواند تربیتی باشد و اینکه تبلیغ تربیت گرا باید چه اهدافی را دنبال کند و چه شیوههایی را باید مورد استفاده قرار دهد از جمله مواردی است که در این مقاله از آن بحث خواهد شد.
تعریف تبلیغ
تبلیغ از واژه بلاغ گرفته شده و به معنی «رساندن» و «رسانیدن» آمده است. تبلیغات در عرف اسلامی عبارت است از: ارائه سیمای اسلام از طریق دلیل، برهان، بر اساس افکار و شعور مخاطبین، شرح ارزشهای الهی، بیان مقام والای رهبران آسمانی و ایجاد تکامل جامع در تودههای مردم (بابازاده، 13:1382). تبلیغ تلاشی سازمانیافته و آگاهانه بهمنظور دستکاری کردن در احساس، ادراک و تغییر نگرش و رفتار مخاطب در جهت اهداف خاص مُبلّغ است؛ بنابراین در تبلیغ باید نکات زیر مورد توجه قرار گیرد: 1- سازمانیافته و جهتدار و پیشبینیشده باشد؛ 2- آگاهانه در احساس و ادراک مخاطب دستکاری کند؛ 3- در نگرش مخاطب تغییر ایجاد کند، 4- تغییر نگرش، تغییر رفتار به همراه داشته باشد (کیا و سعیدی، 89:1383)؛ بنابراین روشن است که تبلیغ در خود هدف تغییر دارد و قطعاً افراد در جهت آنچه به آنها ابلاغ میشود واکنش نشان میدهند که این ممکن است در راستای تحقق هدف آن موضوع تبلیغ شده باشد یا در جهت عکس آن عمل کند. تبلیغ آگاهی میدهد یا از نوع کاذب با از نوع انسانی آن، از چیزی خبر میدهد و بسته به این عوامل، ما میتوانیم از انواع تبلیغات نام ببریم. تبلیغات سیاسی، تجاری، فرهنگی، دینی و... ؛ و آنچه ما از آن نام میبریم تبلیغ تربیت گرا است؛ هدف این است که تبلیغ در هر شکلی که باشد و با هر نامی که برده شود، باید جنیه تربیتی داشته باشد؛ از اینرو تبلیغ تربیت گرا موضوع بحثی که در این مقاله به آن پرداخته میشود؛ برای تبیین آن از تعریف تربیت آغاز میکنیم.
تعلیم و تربیت
تربيت عبارت است از فراهم كردن زمينهها براي شكوفا كردن و به فعليت رساندن استعدادهاي بالقوه انسان بهمنظور حركت تكاملي او بهسوی هدف مطلوب، منطبق بر اصولي معين و برنامهاي منظم و سنجيده (ابراهيمزاده، 1385: 54). تربيت همانا كشاندن آدمي بهسوی ارزشهاي والاي انساني، چنانکه آن ارزشها را بفهمد، بپذيرد، دوست بدارد و عمل كند (نقيبزاده، 1374). تعليم، پرورش و استقلال نيروى فكرى دادن و زنده كردن قوه ابتكار متعلم است و تربيت، پرورش دادن و به فعليت درآوردن استعدادهاي درونى كه بالقوه در يك شىء موجود است (مطهري، 1382). تعلیم و تربیت عبارت است از مجموعه اعمال یا تأثیر عمدی و هدفدار یک انسان (مربی) بر انسان دیگر (متربی)، بهویژه عمل یا تأثیر افراد بالغ و مجرب بر کودک و نوجوان، بهمنظور ایجاد صفات (اخلاقی و علمی) یا مهارتهای حرفهای (دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 336:1372). در باب تربیت تعاریف بسیار زیادی از سوی فیلسوفان و اندیشمندان ارائه شده است که پرداختن به همه تعریف تربیت میسر نیست. باقری در کتاب نگاهی دوباره به تربیت اسلامی (1389: 72-51) به مفهومشناسی در باب تربیت پرداخته است و تربیت اسلامی را چنین تعریف میکند: تربیت شناخت خداوند بهعنوان ربّ یگانهی انسان و جهان و برگزیدن او بهعنوان ربّ خویش و تن دادن به ربوبیّت او و تن زدن از ربوبیّت غیر است.
بر کسی پوشیده نیست که پرداختن به موضوع تربیت رکن اساسی و هدف اصلی بسیاری از جوامع بوده است و هر کس متناسب شرایط و زمان، برای آن تعارف و ویژگیایی بر میشمرند که شاید نشان دهنده تعریف دقیق از تربیت نباشد؛ بنابراین برای محدود کردن تربیت از واژههایی چون تربیت اخلاقی، حرفهای، لیبرال و تریبت فردی و اجتماعی و بالاخص تربیت دینی نام میبرند. در اين ميان تربيت ديني جايگاهي خاص دارد. با وجود اين، فرآيند تربيت و بهویژه تربيت ديني امروزه با چالشهايي مواجه بوده است. برخی از این چالشها محصول شرایط جدید جهانی است و برخی دیگر از ماهیت بعضی از آموزشهای دینی برمیخیزد. تربیت دینی آن جنبه از تربیت است که کودکان و نوجوانان را با وظایف و شرایع دینی آشنا میکند، مبانی اعتقادی را در آنان رشد میدهد، آنان را پایبند به اصول و عامل به فروع بار میآورد و فطرت الهی آنان را بارور میسازد (احمدی، 28:1374). لفظ تربیت دینی به این معنا نیست که این تربیت یک بعد از تربیت باشد و دیگر ابعاد به بوته فراموشی سپرده شوند، بلکه دین میتواند همه این ابعاد را پوشش دهد و از یک تربیت کامل برخوردار بود کما اینکه دین مبین اسلام در انسان راستای بهتربن تربیت هدایت میکند.
تبلیغ تربیتگرا
در این قسمت با توجه به تعریف تربیت باید از برخی ویژگیهای تربیت و اهداف آن سخن گفت تا بتوان تبلیغ تربیتگرا را شرح داد. از آنجا كه غايت تربيت در راستاي غايت زندگي است، غايت زندگي انسان، غايت هستي خداوند است و تمامي اجزا و عناصر هستي، كه از هدايت ِ تكويني او بهره ميبرند، بهسوی خداوند در حركتاند و انسان، به منزلة موجودی آزاد و دارای اختيار، از اين امكان و فرصت برخوردار اســت تا بهسوی غايت هستي (خداوند) حركتي اختياري و آگاهانه داشــته باشد که هدايت تشــريعي خداوند (ویژه انسان و برخی ديگر از موجودات مختار عالم) ناظر به جهتدهي اين حركت آگاهانه و اختياری (در راســتاي تحقق كمال ارزشــي انسان و رسيدن بهغایت هستي؛ يعني قرب الي االله و باليدن و حركت بهسوی خدا) است.
نيل آدميان به قرب الي االله، مستلزم تحقق اختياري نوعي زندگاني شايستة انسان بر اساس نظام معيار دينی است كه «حيات طيبه» نام دارد. حيات طيبه، وضعيت مطلوبي از زندگاني است و هدف كلي جريان تربيت در جامعة اســلامي، «تکوين و تعالي پيوسـتة هويت متربيان بهگونهای که بتوانند موقعيت خود و ديگران در هستي را بهدرستی درک و آن را بهطور مستمر با عمل صالح فردی و جمعی متناسب با نظام معيار اسلامی اصلاح نمايند» (مبانی نظری سند تحول بنیادین، 1390)؛ بنابراین تربیت یک فرایند است که در این پیوستار باید متربی پیوسته در جهت هویتبخشی به خود و جهان پیرامونش در جهت شكوفاسازي استعدادهایش در خصوص خود، خدا، ديگران و طبيعت تلاش کند. تربيت ديني بهكارگيري تواناييهاي آدمي براي نيل به قرب الهي و جهتگيري به سمت اهداف متعالي است؛ بنابراین تبلیغ تربیتگرا بر اساس ویژگیهای یاد شده از تربیت، عبارتند از پویش در حیات طیبه و قرب الی الله است. تبلیغ تربیتگرا باید بتواتند هدف تعلیم و تربیت را تحقق بخشد؛ اینکه تبلیغ با دروغ همراه نباشد، دارای منطق و دلیل باشد، در جهت رشد و توشعه مخاطب باشد گمراهکننده نباشد، با واقعیت امروزی جامعه منطق باشد؛ و مهمتر از همه در فرد تغيير نگرش ايجاد كند و نگرش او را نسبت به خودش، هستي و ...، را تغيير دهد و اين تغيير نگرش در رفتارهاي فرد نمایان شود.
کودک و نوجوان
یکی دیگر مقولههایی که در ادامه تبلیغ تربیتگرا در این مبحث دنبال میشود، کودکان و نوجوانان هستند. حال سؤال اینجاست تبلیغ تربیتگرا برای چه افرادی بهکار گرفته شود. اصولاً در هر تبلیغی اگر به معنای رساندن پیام یا مفهوم یا اطلاعاتی باشند که دیگران باید از خبردار شوند و لازمه معرفت خود قرار دهند، چند متغیر در تأثیرگذاری این اطلاعرسانی دخیل هستند:
منبع پیام (چه کسی پیام را منتقل میکند)؛ ماهیت پیام (چگونه پیام منتقل میشود)؛ ویژگیهای مخاطبان (به چه کسی منتقل میشود)؛ بنابراین توجه به عنصر مخاطب یکی از مهمترین اصول در تبلیغ است. آشنایی با ویژگیهای مخاطبان سبب میشود که برنامهریزیها جهت محتوای پیام و شیوههای رساندن پیام آسانتر شود. اهمیت شناخت مخاطب در آنجاست که وقتی مخاطب شناسایی شد، اهداف خودبهخود جهت میگیرند.
کودکان و نوجوانان امروز به دلیل سرعت سرسامآور و شیوۀ جدید زندگی، اکثر اوقات خود را در برابر تلویزیون، کامپیوتر و فضای مجازی سپری میکنند، یا سرگرم بازیهای خشن ویدیویی میشوند و والدین به جای توجه درست و اصولی به کودکان، خود را راضی میکنند که بیشتر کار کنند تا بتوانند امکانات مادی مدرنتری در اختیار فرزندانشان قرار دهند. کودکان و نوجوانان در این دنیای بدون مرز ارتباطی نیاز به راهنمایی دارند و این راهنمایی باید در جریان یک ارتباط متقابل محترمانه به آنان ارائه شود، چراکه رشد اخلاقی و دینی نهفقط ناشی از تواناییهای فکری، بلکه همچنین حاصل چگونگی روابط با والدین و مربیان و معلمان و همسالان و نوع ارزشهای اجتماعی - فرهنگی و عواطفی است که در این ارتباطها با نوجوانان و جوانان مبادله میشود. در این بین آشنایی با ویژگیهای مخاطبانی که میخواهند مورد ارشاد و راهنمایی قرار بگیرد کمک شایانی به این امر میکند. بسیاری از اصول دینی و اخلاقی و ارزشی از لحاظ ماهیتی تفاوتی با هم ندارند، آنچه اهمیت دارد کیفیت انتقال و انتظار رفتار حاصل از تأثیرگذاری آن مفهوم در حیطه شخصیت فرد در سطوح مختلف سنی است.
منظور از كودك، هر انسان داراي كمتر از 18 سال سن است (بخش اول، ماده يك پيماننامه حقوق كودك، 3). این پیماننامه با بیان این موضوع شروع میشود که هر شخص زیر 18 سال (تعریف کودک)، بدون توجه به جنسیت، اصل و نسب، دین یا ناتوانیهای احتمالی نیاز به مراقبت و حفاظت دارد، زیرا کودکان اغلب بسیار آسیبپذیر هستند (کنوانسیون، 1989 بند 1 و 2)؛ البته این تعریف بسته به شرایط و اوضاع احوال جوامع متغیرهای سنی خاصی را در بر میگیرد. بسیاری از نظریهپردازان به مراحل رشد انسان توجه داشتهاند و ویژگیهای تربیت هر مرحله را شرح دادهاند؛ برای تربیت صحیح آشنایی با این ویژگیها و شناخت آنان آثار تربیتی فراوانی بر جای میگذارد.
تلاش برای آشنایی با مفهوم نوجوانی و تعریف و تبیین آن نیز از نتایج روانشناختی در گستره جدید تمدن است. مطابق یافتههای روانشناختی، نوجوانی مرحلهای در چرخه تحول روانی است که پس از کودکی به وقوع میپیوندد و دوره تغییرات عمیق و واقعاً به منزله دگرگون شدن است. نوجوانی و بهویژه سالهای اول آن، قبل از هر چیز دوران تغییرات جسمانی، جنسی، روانی و نیز تغییر در الزامات اجتماعی است (کیگان و همکاران، 1390) تغییرات فیزیولوژیک و بروز آثار و صفات جنسی ثانوی تنها اتفاق دوران نوجوانی نیست؛ بلکه تحولات و تظاهرات روانی هم در کنار آن به وقوع میپیوندد. تغییرات جسمی و روانی باعث متحول شدن شخصیت فرد و شکلگیری آن میشود؛ در نتیجه در چنین تحولات عمیقی، نوجوان قدم به دنیای درون خود میگذارد؛ قدرت تفکر را درک میکند و سازشهای دوران کودکی را کنار مینهد (منصور، 1384).
غزالی با آموزش برهانی یا جدلی- کلامی عقاید کودکان، مخالف است، چراکه کودک مایههای وجودی برای فهم و درک و هضم این گونه آموزشها ندارد؛ لذا غزالی پیشنهاد میکند آنها قرآن کریم بخوانند، تفسیر بیاموزند، با احادیث آشنا شوند؛ احکام شرعی را پاس بدارند؛ عبادت کنند تا اندکاندک با برهانهای قرآنی خو بگیرند و هنجارهای شرعی بر آنان تابیدن گیرد؛ به این ترتیب هم آموختههای عقیدتی کودکان در جانشان ریشه میکند و هم از یورش شوم اندیشههای مخالف در امان میمانند و روح پاک آنان، دستخوش اندیشههای ناخوش و نادرست نخواهد شد (رفیعی، 1390: 235). اگر کشوری بخواهد که به اهداف آرمانی خود برسد، تمام تلاش خود را در جهت تعلیم و تربیت کودکان بهکار میگیرد و از کودکی شخصیت فرد شکل میگیرد و این کودک شهروند جامعهای میشود که از آن تأثیر پذیرفته است؛ کودکان با طبع لطیفی که دارند در مقابل هجمه اطلاعات و تبلیغات به ساختن باورهای خود میپردازند؛ مخاطبشماری در تبلیغ جایگاه ویژهای برای نحوه اثرگذاری تبلیغ دارد.
روشها و شیوههای تبلیغ تربیتگرا در کودکان و نوجوانان
روش عبارت است از مجموع وسایل و راههایی که رسیدن به هدفی را امکانپذیر میسازد و به مجموعه شیوهها و تدابیری گفته میشود که برای شناخت حقیقت و برکناری از لغزش بهکار برده میشود. بهطور دقیقتر روش به سه چیز اطلاق میشود: مجموعه راههایی که انسان را به کشف مجهولات و حل مشکلات هدایت میدانند؛ 2- مجموعه قواعدی که هنگام بررسی و پژوهش واقعیات باید بهکار گرفته شوند؛ 3- مجموعه ابزار یا فنونی که آدمی را در مسیر رسیدن از مجهولات به معلومات راهبری میکند (فرمهینیفراهانی، 240:1394)؛ بنابراین وقتی که اهداف تعیین شد نوبت به این میرسد که این اهداف چگونه تحقق مییابند. روشها و وسیلههای رسیدن به هدف چیستند؟
روش موعظه حسنه
بدون شک استفاده از روش سخنرانی اگر به شکل صحیح و اصولی بهکار گرفته شود، یکی از متداولترین روشهای آموزشی و تربیتی محسوب میشود. اولین گام، ایجاد فضایی است که مخاطب در آن تشویش خاطر نشود از ارشاد تحمیلی بدون توجه به موقعیت به وجود آمده، بپرهیزد. پند و موعظه گاه در مستمع مقاومت و لجاجت بر میانگیزد؛ از اینرو در قرآن به هنگام سخن از این روش، قید «حسنه» آمده است تا آن را از موعظه سیّئه جدا سازد: «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» (مردم را با موعظه حسنه به راه خدایت دعوت کن)؛ حال سؤال این است که موعظه حسنه چیست؟ وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ: در این آیه ذکر شده است که دعوت دیگران به راه خدا هنگامی شایسته و خوب (احسن) است که مبتنی بر عمل صالح و اعتقاد سالم باشد. به عبارت دیگر پند و موعظه دیگران و دعوت آنان به راه، هنگامی نا مذموم است که گوینده خود عامل باشد و عمل او بر خاسته از اعتقاد و التزام نسبت به حق باشد (باقری، 215:1389). سعدی بر این باور است که نصیحت داروی شفابخش است و درمان قطعی در پی دارد.
نصیحت که خالی بود ار غرض چو داروی تلخ است دفع مرض (بوستان، باب 1، 64)
ولی معتقد است آنجا که لجاج و خودخواهی حاکم است و از موعظه و نصیحت کاری ساخته نیست، نصیحت کردن را امری بیهوده دانسته و دراینباره گفته است:
یکی را نصیحت مگو ای شگفت که دانی که در وی نخواهد گرفت
زکف رفته بیچارهای را لگام نگویند کآهسته ران ای غلام (بوستان، باب 1، 113).
وی در اختلاف طبایع و تفاوت تواناییها و روحیات به این تجربه برخورد کرده که پارهای از مردم از موعظه و نصیحت طرفی بر نمیبندند و با دلمردگی و افسردگی با آن برخورد میکنند؛ ولی افراد زندهدل و بیدار وقتی سخن از دل گوینده برآید، بر دل آنها مینشیند و تأثیر عمیق خود را میگذارد (بهشتی، فقیهی و ابو جعفری، 59:1387).
توجه به اصل مخاطبشناسی نیز در روش موعظه حسنه بسیار مفید است. خواجه طوسی بر این باور است که تربیتپذیری کودکان و نوجوانان از میانسالان بیشتر است. وی از سقراط چنین نقل میکند که به او گفتند چرا مجالست تو بیشتر با نوخاستگان و نوجوانان است؟ او پاسخ داد، زیرا شاخههایتر و نازکِ درخت چون کج شود به سهولت میتوان آن را راست کرد، ولی چوبهای زفت و خشک که از طراوت تهی است، هرگز به استقامت نگراید (اخلاق ناصری، 229:1360). خواجه طوسی با الهام گرفتن از سخن بلند پیامبر (ص) که میفرمایند پیامبران الهی مأمورند به میزان عقل و درک مردم با آنان سخن گویند (اخلاق ناصری، 1360:283)؛ و نیز با استفاده از روش حکیمان که در رویارویی با افراد به قیاس بسنده میکردند و گاه خطابه و شعر و جدل و اقناعیات نیز استفاده میکردند، به معلمان و مبلغان توصیه میکند که برای رشد و پرورش متربیان، متعلمان و مخاطبان، نخست باید به ویژگیهای متفاوت آنان شناخته شود.
روش تزئین کلام
کلام آیینه مفاهیم و معانی است. این آینه هر چه مصفاتر باشد به همان میزان بر شفافیت و نفوذ مفاهیم و معانی خواهد افزود. فرد باید در پی خلق تعبیرهای بلند باشد. گاه تعبیری بهتنهایی به وزن کتابی سخن دارد و اثرش در آدمی پایدار و پردوام است. از جمله آسيبهاي آموزش مفاهیم ديني، بهکارگیری واژههاي سخت و نامأنوس است. مهارت لازم در روش، زيباگويي، تسلط بر لغات ويژه، شعرخواني، مطالعه كتابهاي ادبي، بازآفريني جملات، از ویژگیهای بارز یک سخنران، مربی، مبلغ هستند. باید کلام مبلغ آهنگین و رسا باشد که برای کودک و نوجوان دلپذیر باشد. برقراری ارتباط چهره به چهره و عاطفی نیز تأثیر بیشتری از یک سخنرانی محض دارد. «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ»؛ کیست خوش گفتارتر از آنکس که بهسوی خدا دعوت نماید و کار نیک کند و بگوید: من [در برابر خدا] از تســلیم شدگانم (فصلت/ 33). در بدو امر افراد را متهم به بیدینی نکنند و اگر قصد تبشیر و انذار دارند، اول به شناسایی مشکل اقدام کنند و راه کارهاییهایی در حد ظرفیت آنها و به روش غیر مستقیم اقدام کنند؛ مانند امام سجاد (ع) که با نثری روان و سلیس در قالب دعا بسیاری ار مفاهیم تربیتی را تبیین میکرد و از این طریق به تبشیر و اتذار میپرداخت و به بهترین نحو با زبان دعا به تبلیغ معارف الهی میپرداخت. کودکان و نوجوانان برای رفع حس کنجکاوی و جستجوگری خود با شتاب به سمت هر عملی میشتابند.
روش اسوهسازی
اُسوه و إِسوه عبارت از حالتی است که انسان به هنگام پیروی از غیر خود پیدا میکند و بر حسب اینکه پیروی از چه کسی باشد، ممکن است اسوهای نیک یا بد برای انسان فراهم آید. در این روش مربی میکوشد نمونه آن رفتار و کردار مطلوب را عملاً در معرض دید متربی قرار دهد؛ بدینگونه موقعیت اجتماعی او را دگرگون کند تا به پیروی پردازد و حالت نیکویی مطابق با آن عمل نمونه در خویش پدید آورد. این حالت متربی اسوه نام دارد و در گرو پیروی از عمل مزبور است و در این صورت میتوان در این عمل، اسوه خوبی برای فرد وجود دارد؛ «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ در وجود رسول خدا (ص) برای شما اسوه نیکویی هست (احزاب/21).
شهروزی شارح بزرگ حکمه الاشراق، در زمینه اسوهسازی به دو نکته مهم اشاره کرده است.
ا- شرایط اسوهها: مربیان و اسوهسازان باید سه ویژگی داشته باشند؛ نخست، از حلم، علم، وقار و عقل بهرهمند باشد؛ دوم، مهذب و تربیت یافته باشند و به دانستههای خود التزام داشته باشند؛ سوم، با آداب اجتماعی آشنا باشند.
2- بازداشتن کودک از اضلال عملی، شهروزی یکی از وظایف اولیا و مربیان را بازداشتن کودک از مجالس با فرو مایگان و زشتخویان دانسته است. دلایلی که وی اقامه کرده است این است که نفس کودک ساده و بسیط است و به سرعت از نمونه عملی تأثیر میپذیرد و معاشرت با بدان و زشتخویان تأثیر شگرفی در شکلگیری شخصیت کودک دارد و این خود اضلال عملی است (بهشتی، 1394: 112). مولوی روش اسوهسازی را در قالب تمثیلی زیبا بیان میکند و این روش را به امیرالمؤمنین (ع) استناد میدهد: زنی سراسیمه نزد امام علی (ع) رفت و گفت: اماما کودکم بر ناودان رفته و هرچه او را میخوانم گوش نمیکند و اینک در خطر سقوط است و رهایی فرزندم تنها به دست توست، چه کنم؟ امام علی (ع) فرمود: کودک دیگری را به بام ببر تا چون کودک آن را بیند الگو بگیرد و بر بام رود و از خطر سقوط رهایی یابد؛ مادر چنین کرد و فرزندش از خطر مصون ماند (بهشتی، فقیهی و ابو جعفری، 1391 :234).
روش امر به معروف و نهی از منکر
این روش اثرات قابل ملاحظهای در تبلیغ هنجارها و آداب و اصول دارد؛ مثلاً هنگامیکه شخصی از ماری نهی میشود، فرد پی به ناهنجار بودن رفتارش میبرد و اگر اصول آن بهدرستی رعایت شود، هر فردی که امر به معروف و نهی از منکر میکند، نمونه تبلیغ عملی محسوب میشود. امام صادق (ع): «إِنَّمَا يَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ مَنْ كَانَتْ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ عَامِلٌ بِمَا يَأْمُرُ بِهِ تَارِكٌ لِمَا يَنْهَى عَنْهُ عَادِلٌ فِيمَا يَأْمُرُ عَادِلٌ فِيمَا يَنْهَى رَفِيقٌ فِيمَا يَأْمُرُ رَفِيقٌ فِيمَا يَنْهَى»؛ كسى مىتوانـد امر به معروف و نهى از منكر كند كه داراى سه صفت باشد: 1 ـ به آنچه امر مىكند عمل كند و از آنچه نهى مىكند اجتناب نمايد؛ 2 ـ در امر كردن و نهى نمودن ميانهروى را پيشه خود كند؛ 3 ـ از روى دلسوزى و مهربـانى و با مـدارا امـر و نهى كن ( عاملی،16، 150، 21210، قابل دسترس در www.aviny.com).
امر به معروف و نهی از منکر یک تبلیغ زبانی و قلبی است. قال امیرالمومنین (ع): «مَن تَرَكَ إنكارَ الْمُنكَرٍ بِقَلبِهِ و يَدِهِ ولِسانِهِ فَهُوَ مَيِّتٌ بَينَ الْأحياءِ؛ كسى كه منكَر را با قلب و دست و زبانش انكار نكند، مردهاى ميان زندگان است »( همان ).
امر به معروف و نهی از منکر از آنجا روش تبلیغی محسوب می شود که افرادی که معروف به امر نیک و ناهی امور ناپسند هستند، مانند تابلوهایی هستند که در گوشه کنار اجتماع نصب شدهاند و حاوی پیامهای معرفتشناختی و کاربردی هستند. این تذکارها برای فرد مورد خطاب این پرسش را به دنبال دارد که چرا من از این کار نهی میشوم و یا چرا کارم باعث تشویق دیگران شده است... انجام امر به معروف و نهی از منکر خودآگاهی و دیگر آگاهی به دنبال دارد و هر فرد حاوی پیامی است که با این عمل به تبلیغ آن میپردازد.
روش پرسشگری
پرسشگری یکی از روشهایی است که به تصحیح افکار و وهم زدایی بسیاری از اندیشههایی میپردازد که اغلب نوجوانان و جوانان با مواجه هستند. مبلغ باید جستجو کند ریشه این افکار از کجا نشئت گرفته است و اقوالی که بیان شدهاند، بر چه اساسی پایدارند و ما با چه منطقی میتوانیم آنرا ریشهکن کنیم. در این میان سختی کار آنجاست که تعصب و احساسات وارد میشوند و راه هرگونه استدالال بسته شده است. با پرسشگری میتوان فکر را در ذهن مخاطب به جریان درآورد و از محسوسات نیز باید کمک گرفت. عکس آنچه را که بر آن اصرار میورزد، در ضمن این گذر به سمت مقصود باید مطلوب را با استدلالهایی متین بیان کرد. در پیریزی مبانی فکری نوجوان، بهکار بستن این شیوه لازم است. در کودکی ديگران تصمیمگیرنده بودند كه چه كاري را انجام دهد و چه كاري را انجام ندهد. در كل، كودكان یاد گرفته بودند كه با استانداردها و ملاكهای معيني زندگي كنند؛ ولی در گذر از مرحله کودکی، مسائلی که در دوره نوجوانی اهمیت ویژهای پیدا میکنند، عبارتند از: تحول شناختی در نوجوانی، تحول در قضاوتهای اخلاقی، مسائل عاطفی - اجتماعی، بحرانهای دوره نوجوانی و هویتیابی ورود به اجتماعی که خلاف تصوارت پیشینش بوده است. در دوره نوجوانی استقلال فکری جایگزین تقلید میشود و کردار و رفتار اسوهها، این بار با دلیل و منطق فرد پذیرفته میشود. آنچه را در کودکی یاد گرفته ضمیمه معرفت دوران نوجوانی میشود و اگر خلاف آنچه که آموخته، ثابت شود، نوجوان به بحران هویت دچا میشود و روشهای ساده تبلیغ، مانند موعظه و نصیحت کارساز نخواهد بود. بهکارگیری و آموزش مفاهیم را از خلال تجربههای کودکان باید آغاز شود. در کودکی حتی تفکرات انتزاعیاشان درباره مسائلی که با آن درگیر هستند، شکل میدهند و باید مراقب بود افکار آنها را جهت بخشید.
روش داستانسرایی
خداوند حكيم در بسيارى از موارد پيام آسمانى خود را در دل داستانها و آن هم به صورت ديالوگ و غير مستقيم ابلاغ نموده است، كه از اين رهگذر روح و جان انسان را نوازش می دهد و چنان بر جذابيّت پيام میافزاید كه به آسانى بر قلب انسان می نشیند؛ بنابراين شايسته است بهویژه در عصر جهانى شدن تدبيرى بيانديشيم كه تعليم و تربيت دينى براى مردم و بهویژه جوانان جذاب باشد، به طوری كه آنان از روى آگاهى، انتخاب، اختيار و اشتیاق به دين روى آورند (انصارى،1382).
محتوای کتابها را میتوان به صورت یادآوری نعمتها و عبرت آموزی (قصهگویی) تدوین کرد. قصهگویی از گستردهترین روشهای قابل استفاده است و به تناسب صفات و ویژگیهایی که مد نظر است، باید از قصهها بهره جست. در این باب میتوان هم از قصههای قرآن و قصههای تاریخی و هم قصههای خیالی بسیاری از مقررات، هنجارهای اجتماعی و دستورالعملهای زندگی را منتقل کنند. برای شخصیت داستان که اغلب کودکان با آن همذات پنداری میکنند، میتوان محتواهای تربیتی را با آن انعکاس داد و از این طریق هم میتوان اسوهسازی کرد. کودکان و نوجوانان با داستانسرایی با مفاهیمی آشنا میشوند که درزندگی روزمره خود بارها با آن مواجه بودهند. احترام به پدر و مادر، رعایت حقوق دیگران، عدالتخواهی، آشنایی با قوانین و مقررات، جستجوگر، کنجکاوی و بهویژه قضاوتهای اخلاقی در ارتباط با شخصیتهای داستان و ...، از جمله مواردی است که با نظارت صحیح میتوان آنها را در کودک درونی کرد.
رسانهها (استفاده از ابزارهای صوتی و تصویری و اینترنت و ...)
امروزه از واژه تبلیغ این انتظار میرود که فقط با ایراد سخنرانی در قالب موعظه و نصیحت میتوان به تربیت دینی اقدام کرد. ولی باید از رقیبهای اصلی چون رسانه و مجلهها، کتابها و برنامههای صوتی و تصویری و اینترنت و ...، توجه کافی داشته باشیم. باید مفاهیم دینی را از حالت انتزاعی خارج شود و از امور عینی مثال زده شود. میتوان شخصیتهای داستان را به تصویر کشید و به جای قهرمانان کاذب، کودکان از قهرمانان ملی استفاده کرد. با ساختن برنامههایی که دغدغههای اصلی کودکان و نوجوانان هستند، مانند بازیهای رایانهای، مرورگرهای ملی، طراحی وبسایتها و شبکههای اجتماعی که با نگرشها و هنجارهای اسلامی مطابقت کند و بومی شده باشند، قطعا اثرات مثبتتری بر رفتار و نگرش افراد ایجاد میکند. همه عوامل تربیتی، مانند خانواده، مدرسه، رسانههای جمعی و مؤسسات فرهنگی، مساجد، در راه هدایت و سوق دادن افراد به سوی فطرت الهی و گرایشها و نیازهای اساسی دینی افراد تلاش کنند؛ از اينرو در تبليغات بايد براي نمايش و پيـامهـاي بـصري، ارزش بيـشتري قائـل شويم. فيلم به عنوان يك تجربه تكامل يافته زبان تـصويري، ايـن امكـان را دارد كـه دريـك زمان، تمام انسانها را ازپيام خود برخورداركند.
ما در دوران خاصى قرار گرفتهايم كه در آن، ويژگىهاى جديدى نسبت به گذشته در حال ظهور است. پويايى هر نظام تربيتى، در اين است كه اصول، روشها و كاركردهاى خود را از حالت ايستا خارج كند و بتواند خواستههايش را متناسب با دگرگونىهاى محيطى شاداب و زنده نگه دارد؛ در غير اين صورت، محكوم به مرگ خواهد بود. شايد مهمترين خصيصه قرن حاضر، ظهور نتايج چيزى است كه از آن به عنوان «انقلاب ارتباطات» ياد كردهاند. وجه بارز و چالشآفرين انقلاب ارتباطات براى تربيت دينى، خصيصه «ساختزدايى» آن است، به اين معنا كه واقعيتها و مفاهيم متقابل - همچون «دور- نزديك» و «ممنوع - مجاز» كه تربيت دينى را با نظر به آنها سامان دادهايم - تقابل خود را از دست مىدهند (باقری،1388، 59-85). ساختار «دور-نزديك» كه به تقابل مكانى مربوط است، از نظر تربيت دينى و اخلاقی تاكنون مهم بوده است؛ زيرا تلاشهاى تربيتى بر آن بوده است كه با دور كردن افراد از محيطهاى نامطلوب، آنان را مصونيت بخشيد؛ امّا در عصر ارتباطات، تلويزيون، رايانه و ساير شبكههاى ارتباطى، اين فاصلههاى مكانى و زمانى را در مىنوردند. ساختار «ممنوع-مجاز» نيز با شبكههاى ارتباطى در عرض اين ساختزدايى است. بسيارى از امور كه در گذشته ممنوع محسوب مىشد، امروز مجاز يا اجتناب ناپذير شده و فضا به گونهاى دگرگون مىشود كه بسيارى از امور را به تدريج و در عمل، تحميل مىكند. در اين شرايط چنان كه گاه والدين مىگويند، نمىشود كودكان و نوجوانان را مهار كرد و آنها را در محدوده امور مجاز نگاه داشت (همان، 60-59). شناخت عوامل نگران کننده، ارتباط آنها با سیره عملی معصومین، آموزش مهارتهای زندگی در پیچ و خم تکنولوژیهای امروزی، بهرهگيرى از عنصر «زيبايى شناختى» در تربيت دينى و استفاده از قلم زیبا و هنرهای زیبا و ...، از جمله موارد تبلیغیای هستند که با کمک رسانهها میتوان به اشاعه آن پرداخت.
روش تجربه و مشاهده
در اين روش کودکان و نوجوانان با تجربههاي معين درگير ميشوند؛ و به واسطهي عمل كردن، به يادگيري ميپردازند و بسیاری از ارزشها را میتوان درونی ساخت؛ براي نمونه فردی که مستقیم در اهدای کمک به نیازمندان شرکت میکند و و با کار گروهی و جمعی خدمات شهروندی ارائه میدهد، اثر عمل خود را مستقیم مشاهده میکند، با اين تجربه اصول و نگرشهاي خاص اخلاقي را فرا ميگيرد. تجربه زیسته کوکان و نوجوانان در تبیین تبلیغ تربیتگرا نیز نقش عمدهای دارد. هر کدام دنیایی از اطلاعات و بازخورد هستند. میتوان کودکان و نوجوانان را به مکانهایی مانند مساجد و بقعه متبرکه برد و از نزدیک به دلیل وجود این امکان پیببرند؛ بردن آنها به طبیعت زیبا و آشنایی با نمونههای عینی زیبایی شناختی طبیعت بسیار تأثیرگذار است.
جمعبندی
در این مقاله سعی بر این بود که رسالت تبلیغ را به نهاد یا شخص خاصی محدود نکنیم که انجام این رسالت الهی از دیگران ساقط شود، بلکه تبلیغ وظیفهای است که بر دوش تک تک افراد جامعه در جهت رسیدن به اهداف خداگونه در همه ابعاد زندگی است. همه باد مصداق عینی تربیت الهی باشند تا بتوانند خود اسوه و الگویی بشند برای فردی که توسط آنها تربیت میشود. در کودک و نوجوان ایجاد انگیزه کند. او را تشویق به مطالعه جهان کند، برای کشف معنای زندگی به آنها کمک کنند. به باورهای درست آنها مداومت بخشیم و به ايجاد اعتقاد در کودک و نوجوان نسبت به نظارت مستمر خدا بر اعمال همه انسانها کوشا باشیم. براى خودسازى، خوديابى محاسبه نفس، زمينهسازى کنیم و از همه روشهای تبلیغ در جهت تعلیم و تربیت اسلامی بهترین بهره را ببریم.