راهکارهای جذب فرزندان به نماز در خانواده
ساجده العبدالخانی
چكيده
انسان به گونههاى مختلف، اظهار بندگى و نياز خود را به خداوند اعلام مىدارد. با اين حال، مهمترين اظهار بندگى و عبوديت، نماز است. روح عبادت كه در فطرت انسان نهفته است بايد از همان ابتداى تولد در مسير صحيح قرار گيرد تا به عبادت خداوند منتهى میشود. از اینرو، بايد تمام شرايط براى انسان از همان كودكى مهيا شود؛ زيرا دوران كودكى، دوره تكوين و پايهگذارى شخصيت است.
مقاله حاضر، با هدف تبيين نقش شيوههاى زمينهاى و انگيزش در ترغيب كودكان به نماز، به بررسى متون اسلامى پرداخته است. شيوههاى زمينهاى، شيوههايى است كه هم قبل از تولد و هم بعد از تولد بايد توسط والدين اجرا شوند و شيوههاى انگيزشى، شيوههايى است كه كودك را به يادگيرى نماز، مقدمات آن و نيز خواندنش آن ترغيب مىنمايد و باعث ارتباط محبتآميز او با نماز و تقويت ارتباط با خداوند مىشود.
آيات و روايات، بيانگر آن است كه وجود برخى شرايط در همسرگزينى و مرحله انعقاد نطفه و شيوههايى مانند گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد، شيردادن با وضو و ... بعد از تولد توسط هر يك از والدين، زمينههاى شناخت كودك نسبت به پروردگار متعال را فراهم مىكند. همچنين انجام فعاليتهايى مانند توجه دادن كودك به محبت خدا، مأنوس ساختن كودك با مسجد و نقل داستانهاى شيرين در مورد نماز و ... از روشهاى جذب قلوب كودكان به نماز است.
واژگان کلیدی: شيوه، ترغيب، نماز، كودك، خانواده.
مقدمه
انسان از آغاز زندگى در حال آموختن و تجربه كردن است؛ ولى آنچه در كودكى و در خانواده مىآموزد، تا پايان عمر با او همراه است. كودكان، امانتهاى الهى در دست والديناند؛ پس براى حفاظت آنها از فساد و انحراف، بايد آنان را به تكيهگاهى محكم متصل نمود.
از وظايف مهم و مسئوليتهاى شرعى، آموزش نماز به كودكان و تشويق و ترغيب آنها به اجراى اين امر الهى است. بر اساس روايات و پژوهشهاى انجامشده در روانشناسى، ميل به رفتار مذهبى، از كودكى در وجود انسان ديده مىشود.
آمادگى كودك براى فراگيرى دين و نماز، پيشتر از تولد او فراهم شده است. بر اساس آيات و روايات، پدر و مادر در مذهبى كردن كودك، شرايط ازدواج، بسته شدن نطفه، دوران حمل و ....نقش بسزايى دارند.
دستورهاى حكيمانه خداوند متعال براى زمان پيش از تولد، در تكوين شخصيت مذهبى و دينى كودك مؤثر است و خداوند مىخواهد روح توحيدى كودك، بارور شده و اقرار به يگانگى خداوند، با گوشت و خون او آميخته شود.
كودك از ابتدا، فطرت پاك خداجويى دارد. دنياى درون كودك، دنياى عشق به خدا و محبت به اوست، دنياى احترام به خدا و ستايش و نيايش اوست. كودك دوست دارد نماز بخواند و روزه بگيرد. كودك، تمام ويژگىهاى مادرى مهربان و پدرى نيرومند را در خدا جستوجو مىكند. اين فطرت بيدار، فرصت ورود به دنياى عبادتها بهویژه نماز است.
در اين نوشتار، تلاش شده به شيوههاى ترغيب و جذب كودكان به نماز در خانواده پرداخته شود. براى ترغيب به نماز، دو شيوه وجود دارد؛ شيوه زمينهاى و شيوه انگيزشى.
شيوه زمينهاى
شيوه زمينهاى، رفتارهايى است كه بهطور غیرمستقیم موجب مىشود آمادگى كودكان براى جذب به نماز افزايش يابد. اين شيوه، آمادهسازى روانى، شناختى، عاطفى و رفتارى است. در مسير رشد و تحول، به همان ميزان كه عوامل تربيتى باعث رشد روانى، عاطفى و شناختى كودك مىشوند، موقعيت مثبت تكاملى را در او پديد مىآورند و به همان اندازه نيز با طهارت روحى بهحق، خدا و دين، خو مىگيرد. ( فقيهى، 1374ش، 24).
اجراى شيوه زمينهاى، پيش از تولد آغاز مىشود و پس از تولد ادامه مىيابد. در ادامه به شيوههاى پيش از تولد و پس از آن، جداگانه پرداخته خواهد شد.
الف) شيوههاى زمينهاى پيش از تولد
1. انتخاب همسر
مسئوليت سنگين خانواده، با انتخاب همسر و ازدواج آغاز میشود. در مورد انتخاب همسرى نيكو براى توليد نسلى صالح، احاديث و روايات فراوانى وجود دارد. با عمل به روايات، فرزندانى صالح و باايمان در خانواده پرورش مىيابند. همسرگزينى شرايط مختلفى دارد، ولى آنچه موردنظر است، شرايط مؤثر در تربيت دينى فرزندان است كه به مهمترين شرايط آن اشاره مىشود.
اول) متدين بودن
گوهرى گرانبهاتر از دين وجود ندارد و همه انبيا و امامان، تبليغگر آن بودهاند؛ دينى كه هر كس به آن آراسته شود، به رنگ خدا درآمده و تمام درهاى سعادت را به روى خود باز كرده است و هر كس از آن دورى گزيند، درهاى شقاوت را به روى خود گشوده است( انصاريان، 1380 ش، 154).
با توجه به اهميت دين و ديندارى، نخستين شرط همسر، تدين است؛ زيرا دين انسان را از انحرافهاى روحى و اجتماعى مصون مىدارد. زن و مرد با ايمان، فرزندان خود را مطابق آموزهها و برنامههاى دينى تربيت مىكنند؛ او را نمازخوان مىكنند و نسبت به اين امر، احساس مسئوليت مىنمايند (حجتى، 1358ش، 1، 91). خداوند متعال در قرآن مجيد مىفرمايد: «وَالطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ» زنان پاك، لايق مردان پاكاند»(نور: 26). با توجه به اين كلام الهى، زن و مرد بايد در ديندارى هم كفو باشند. در حديثى از رسول گرامى اسلام، حضرت محمد (ص)، نيز بر آن تأكيد شده است. ايشان مىفرمايد: «أَنْكِحُوا الْأَكْفَاءَ وَ انْكِحُوا فِيهِمْ وَ اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ»؛(كلينى، 1365 ق، 5، 332) (به اشخاص همشأن، زن بدهيد و از اشخاص همشأن، زن بگيريد و محل نطفههاى خود را به دقت انتخاب كنيد).
زن و مرد با ازدواج، خود را آماده ورود به عبادتى بزرگ مىكنند و بايد خشنودى حضرت حق را در نظر بگيرند و بدانند كه امانتدار اويند. كودك، چه در صلب پدر و چه در رحم مادر، با گيرندگى دقيقى، حالات و مشخصات آنها را ناخودآگاه، به خود منتقل مىنمايد. به همين دليل، خانواده بايد بر پايه نظام اسلامى و الهى باشد تا رحمت و لطف حضرت حق را به سوى خود جلب كند.
دوم) اصالت و شرافت خانوادگى
همسر بايد از خانوادهاى اصيل و نجيب باشد؛ زيرا او در تربيت كودكان تأثیر چشگیری دارد. اگر زن، خود فاقد تربيت دينى باشد، نمىتواند فرزند خوب پرورش دهد (اسلام و تعليم و تربيت، 1373ش، 93). رسول اكرم (ص) مىفرمايد: «ايّاكُمْ وَ خَضْراءَ الدِّمَنِ» (از سبزههايى كه در ميان كثافات و پليدىها مىرويند بپرهيزيد)؛ پرسيدند: «اين سبزهها چيست؟» فرمود: «الْمَرْاةُ الْحَسْنَاءُ فى مَنْبَتِ سُوءٍ» (زن زيبايى است كه در محيط پست و آلوده پرورشیافته باشد) ( كلينى،1365 ق،5، 333).
هر فرد، بخشى از خانواده و مانند شاخهاى از درخت است؛ بنابراين بايد بررسى كرد كه اين شاخه به كدام درخت متصل است و آن درخت، به چه ريشهاى و آن ريشه، از چه چيزى تغذيه كرده است (وحيدى، 1385ش، 1، 109). در قرآن نيز به خاستگاه و ريشه هر چيزى، توجه ويژه شده است:
«وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْايَتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ» (زمين پاك نيكو، گياهش به اذن خدا نيكو برآورد و زمين خشن ناپاك، جز گياهى اندك و کم ثمر بيرون نياورد. اينگونه ما آيات قدرت را براى قومى كه شكر خدا بهجای آرند مىگردانيم) (اعراف، 58).
«نكداً» به معناى شخص بخيلى است كه به آسانى چيزى به كسى نمىدهد و اگر هم بدهد، بسيار ناچيز و كمارزش خواهد بود. در اين روايت، زمين شورهزار به انسان بخيل تشبيه شده است ( مكارم شيرازى و همكاران، 1370ش، 6، 216).
پيامبر اكرم (ص) در جاى ديگر مىفرمايد: «تزَوَّجُوا فِى الْحِجْزِ الصَّالِحِ، فَانَّ الْعِرْقِ دَسّاسَ»؛با خانواده خوب و شايسته وصلت كنيد؛ زيرا خون، اثر دارد». پس اين شرط مهم را براى ازدواج بايد در نظر داشت تا نور دو مؤمن در كنار هم قرار بگيرد و ثمرى شايسته و پاك دهد(طبرسى، بیتا، 1، 220).
2. انعقاد نطفه
پس از انتخاب همسر و ازدواج، مرحله انعقاد نطفه فرامىرسد. نطفهاى كه در رحم جايگزين میشود و «جنين»، طبق اراده آفريدگار لباس هستى مىپوشد، از خون پديد مىآيد. خون نيز عصاره خوردنىها و نوشيدنىهايى است كه پس از عمليات شگفتانگيز هضم در بدن، به وجود آمده و در رگها جريان يافته است. بىترديد نطفه پديد آمده از غذاهاى ناپاكى چون گوشت خوك يا مستكنندهها، با نطفه و خون ساخته شده از غذاهاى پاكى همانند گوشت گوسفند و مانند آنها متفاوت است.
غذا همانگونه كه در جسم اثر مىگذارد، در روح انسان نيز مؤثر است و هر غذايى، پيامد ويژهاى در جان آدمى دارد. غذاهاى پاك و حلال و ناپاك و حرام در روح و روان انسان اثرى ويژه دارند و همان اثر نيك يا بد، سازندگى يا ويرانگرى را در نطفه انسان نيز مىگذارند.
نكته ديگر اينكه حالت روانى و شرايط روحى زن و مرد در هنگام عمل جنسى نيز در سرنوشت كودك و حالات روانى و حيات معنوى و گرايشهاى او بسيار مؤثر است(محمدى ریشهری، 1377ش، 95). مواردى كه حالتهای روانى زن و مرد را در هنگام انعقاد نطفه، بهسوی معنويات سوق مىدهد، عبارتاند از:
اول) دعا كردن
يكى از اعمال قبل از انعقاد نطفه، دست به دعا برداشتن پدر و مادر است. دعا براى گرايش كودك به نماز، قدم اول است كه پدر و مادر، آن را از معبود متعالى و خالق خويش مىخواهند. اين دعا در سيره پيامبران و مردمان رشدیافته، بهخوبی جلوهگر است (مظاهرى،1381ش، 70). در دعاى حضرت زكريا (ع) آمده است: «هُنَالِكَ دَعَا زَكَريَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيِّةً طيّبة إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَآءِ» (زكريا، پروردگارش را خواند كه خدايا، به من از نزد خود فرزندى پاكيزه ببخش كه تويى شنونده دعا) (آل عمران: 38).
از اين آيه مباركه چنين برمىآيد كه درخواست فرزند و نسل پاك، سنت و روش انبياى گرامى است و ارزش ذريه و فرزندان، به پاكى آنهاست ( قرائتى، 1381ش، 2، 55؛ مکارم شیرازی، 1370 ش، 2، 402).
در بخشى از دعاى امام سجاد (ع)، دعايى مخصوص فرزندان وجود دارد كه در جملاتى از آن چنين آمده است:
«اللهم و مُنَّ عَلَىَّ ببقاء وُلدى و باصلاحهم لى و باء متاعى بهم ... و اعنى علىتربيتهِم و تاديبهم و برهم»( فاضل، 1385 ش، 182) (اى خداى من، بر من منتگذار و فرزندان مرا به من ببخش. بر من منتگذار و از نعمت صلاح و صواب محرومشان مساز و مرا از صلاح عقيدت و حسنتربيتشان بهرهمند فرماى ... پروردگارا، به من در تعليم و تربيتشان كمك كن كه در حقشان نيكويى كنم).
دوم) ياد خدا و ائمه اطهار (علیهمالسلام)
بعد از دعا كردن، زن و مرد وضو بگيرند و دو ركعت نماز بهجای آورند. همچنين حمد خداى سبحان و صلوات بر نبى اكرم (ص) و خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) را همواره بر زبان داشته باشند. ياد خداوند بزرگ و عزيز، موجب آرامش قلب مىشود و در فرزند، اثر مثبتى خواهد داشت (ميخبر، 1382ش، 54).
شايسته است پدران و مادران به پيروى از سيره رسول گرامی اسلام (ص) و حضرت خديجه (عليها السلام)، چهل روز پيش از انعقاد نطفه، شرايط ويژهاى را مهيا نمايند. پس از انعقاد نطفه در رحم مادر، دوران باردارى و نُه ماه انتظار آغاز میشود.
3. دوران باردارى
يكى از مهمترين مراحل تربیت فرزند، دوران باردارى است. در اين دوره، ساختمان روانى و جسمانى كودك پىريزى مىشود و اسلام در تربيت كودك، از آغاز تا انجام اين دوره توجه داشته است.( اسلام و تعليم و تربيت، 1373ش، 145).
مادر در اين دوره، نقش بسيار مهمى دارد. كلمه «ام» كه در قرآن و روايات آمده، به معناى ريشه و سرچشمه است و به اين دليل كه كودك، نُه ماه در رحم مادر است و تمام نيروى جسمى و روحى خود را از وجود مادر مىگيرد و از جسم و جان او تغذيه مىكند، از او نسبت به كودك تعبير به «ام» شده است.( انصاريان ، 1380 ش ، 70).
مدت اقامت نطفه در صلب پدر، بسيار كوتاه، ولى در رحم مادر نزديك به 270 روز است. به همين دليل، اثرپذيرى كودك از مادر بيشتر است و اسلام نيز براى مادر نقشى ويژه تعريف نموده است.
مادر در دوران باردارى، بايد آرامش روحى و معنوى داشته باشد. براى مثال، حضور در مجلس معصيت، در روحيه مادر اثر مىگذارد. (ميخبر، 1382ش ، 77). همچنين نبايد از هر غذايى كه ميل و طبعش اقتضا مىكند، استفاده نمايد. چهبسا از منبع حلالى تهيه نشده و آثار بدى براى او و فرزندش به همراه داشته باشد.
فرزندان مادرانى كه اخلاق اسلامى را رعايت مىكنند، از وقار و ادب برخوردارند و كانون مهر و محبت و عاطفه و عشقاند، در رحم از اين ويژگىها مايه مىگيرند ( انصاريان، 1380 ش، 437 ـ 436)؛ به همين دليل در روايات اسلامی از رسول خدا (ص) نقل شده است كه «السَّعيدُ مَنْ سَعِدَ فى بَطْنِ امِّهِ وَ الشَّقِىُّ مَنْ شَقِىَ فِى بَطْنِ امِّهِ» (پاينده، بىتا، 2، 529) (خوشبخت، كسى است كه در شكم مادرش خوشبخت شده و بدبخت كسى است كه در شكم مادرش بدبخت شده است).
در توضيح اين حديث مىتوان گفت: از مسائل شگفتانگيزى كه از گذشته تا امروز، پذيرفته شده و مورد قبول دانش و تجربه دقيق بشرى است، قانون وراثت است. اين قانون بيان مىدارد كه بسيارى از صفات و ويژگىهاى پدر و مادر، از زمان پيدايش نخستين سلول حيات فرزند در سازمان وجود پدر، تا انتقال به رحم و گذراندن مراحل رشد، به كودك آنان ارث مىرسد و اين صفات و ويژگىها، پس از ورود كودك به اين جهان، آرامآرام و پابهپاى رشد و ترقى او، آشكار و شكوفا میشوند.
اگر پدر و مادر براى رسيدن فرزند خويش به سعادت بكوشند، عبادتى بزرگ نموده و از منافع ابدى ازدواج، بهره گرفتهاند و اگر عامل شقاوت او شوند، از شجره طيبه ازدواج، سودى نبردهاند.
اگرچه وراثت، عامل مهمى در شكلگيرى زندگى انسان است، ولى تربيت نيز قدرت بیشتری دارد و ممكن است بر وراثت نيز تأثير بگذارد. به هر ميزان كه عامل تربيتى، قوىتر باشد، اثر بيشترى بر خصيصهها و صفات ارثى خواهد داشت.
افرادى كه با نقيصههاى وراثتى به دنيا مىآيند، بر اثر عامل تربيت، مىآموزند كه باوجود اين نقص، زندگى خوبى داشته باشند. مانند فردى كه با دستهاى فلج به دنيا مىآيد و ياد مىگيرد كه توانايىهاى ديگرش را به كار گيرد و با انگشتان پا بنويسد و نقص و نارسايى دست را جبران كند (قائمىاميرى، بیتا ، 52).
پس در نتيجه، مادر و شرايط روحى و معنوى او در دوران باردارى نقش مهمى در شخصيت فرزند دارد. اين تأثيرگذارى در كودك، بهصورت بالقوه است و به فعليت رسيدن آن، گذشته از قانون وراثت، به تربيت و اراده و اختيار كودك در تمام مراحل زندگى نيز بستگى دارد.
ب) شيوههاى زمينهاى پس از تولد
دين اسلام همانگونه كه مسائل مهمى را براى رشد صحيح كودك در دوران باردارى و پيش از تولد بيان نموده، آداب و نكات مهمى را نيز براى زمان تولد و در روزهاى اول زندگى بيان كرده كه براى رشد جسمى و روحى سالم كودك است.
اگرچه نوزاد، معانى كلمات و جملات را نمىفهمد و مناظر و اشكال را تشخيص نمىدهد، ولى صداها و آهنگها را مىشنود و اعصاب و مغزش از آنها متأثر میشود و نمىتوان گفت ديدنىها و شنيدنىها هيچ تأثيرى در نوزاد ندارد و او نسبت به آنها بىتفاوت است (امينى، 1359ش، 105)؛ بنابراين با اجراى شيوههاى زمينهاى پس از تولد، فرزندان بهسوی حق و حقيقت، خدا و معبود يكتا و عبوديت در برابر او و نماز گزاردن در پيشگاه مقدسش رهنمون مىشوند.
1. گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد
هر ملتى شعائر مخصوصى دارند و در روزهاى ويژه و پيشآمدهاى مهم، از آن استفاده مىكنند. بعضى از ملتهاى جهان در مواقع حساس، ناقوس كليساها را به صدا درمىآورند. اسلام نيز دستور داده هنگام نماز و بعضى مواقع ديگر، ازجمله: تولد نوزاد، اذان و اقامه بگويند ( بابازاده، 1378 ش، 89).
پس از تولد و پيش از بريدن ناف، مستحب است كه در گوش راست كودك اذان و در گوش چپش اقامه خوانده شود. اين كار، روش و سيره پيامبر گرامی اسلام (ص) و امامان معصوم (علیهمالسلام) است (قائمىاميرى ، بیتا، 128). نخستين عضو نوزاد كه كار خود را شروع مىكند، گوش است.
آواى توحيد، نبوت، امامت، و زمزمه شتاب بهسوی فلاح و نماز بايد گوش كودك را نوازش بدهد تا زندگى را با اين اصول، آغاز و با آنها ختم كند؛ مسلمان به دنيا وارد شود و مسلمان از دنيا برود ( انصاريان، 1380 ش، 399 ـ 400).
در روايات اسلامى به اين كار، پناهى در برابر لغزشهاى شيطانى گفته شده است: قال رسولالله (ص): «مَنْ وُلِدَ لَهُ مَوْلُودٌ فَلْيُؤَذِّن فِى اذُنِهِ الْيُمْنَى بِاذانِ الصَّلَاة وَلْيُقِمْ فِى الْيُسْرَى فَانَّ ذَلِكَ عِصْمَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ الْافْزاعِ لَهُ»
پيامبر خدا (ص) مىفرمايد: (هركس داراى فرزند شود، شايسته است در گوش راستش اذان نماز و در گوش چپش اقامه را بخواند؛ اين کار موجب محفوظ بودن نوزاد از شيطان رانده شده و نيز بيمناك شدن شيطان از خدا میشود(نورى طبرسى، 1408 ق، 15، 138).
پس اذان و اقامه در لحظههاى اول تولد و تلقين در دقايق اول مرگ، بىاثر نيست؛ چراكه گوش، اولين عضوى است كه درك مىكند و آخرين عضوى است كه کارایی خود را از دست مىدهد ( انصاريان، 1380 ش، 400).
2. برداشتن كام نوزاد با تربت امام حسين (ع)
حضرت امام حسين (ع) چراغ هدايت و كشتى نجات و عاقبتبهخیری و فتحالفتوح كمالات اخلاقى است و تربت آن حضرت، خاك بهشت اعلى است. چه چيزى بهتر از آن مىتوان براى گشودن كام طفل پيدا كرد. تمام اعضا و جوارح طفل با تربت و در پى آن، با محبت آن حضرت انس پيدا مىكند ( كاظمى، 1386ش، 2، 76).
عن الحسين ابن أبى العلاء قال: «سَمِعْتُ ابَاعَبدِالله (ع) يَقُولُ: حَنِّكُوا اوْلَادَكُمْ بِتُرْبَة الْحُسَيْنُ (ع) فَانَّهُ امَانٌ».
حسين بن ابوالعلا از امام صادق (ع) چنين روايت كرده است: (تربت حسين (ع) را با انگشت در كام نوزادان خود نهيد؛ زيرا تربت او مايه ايمنى كودك خواهد بود) (طوسى، 1365 ش، 6، 74).
با توجه به روايت، برداشتن كام نوزاد با تربت امام حسين (ع)، از سنتهاى اسلامى و سيره اهلبيت (علیهمالسلام) و از سفارشهاى آن بزرگواران است. اين كار، آثار مثبت بسيار زيادى در روح و جان نوزاد بر جاى مىگذارد( رضوی همدانی، 1385ش، 32ـ 31).
3. رعايت آداب شير دادن
وضو، مقدمه نماز است و نهفقط موجب پاكى جسم از آلودگىها مىشود، بلكه تطهير روح را نيز به دنبال دارد. اين طهارت جسم و روح، تأثير روانى در روحيه مادر و كودك دارد. اگر مادر، هنگام شیر دادن با وضو باشد، روح كودك براى رابطه معنوى با خدا آزاد مىشود.
علاوه بر با وضو شير دادن، مادر بايد نكاتى ديگر را نيز مورد توجه قرار دهد كه به برخى از آنها اشاره مىشود.
در آغاز شير دادن، «بسمالله الرحمن الرحيم» را فراموش نكند. در روايتى از پيامبر اسلام (ص) وارد شده است: «كُلُّ امْرٍ ذِى بَالٍ لا يُذْكَرُ بسمالله فِيه فَهُوَ ابْتَرُ» (هر امر باارزش و مهمى كه بدون ذكر «بسمالله الرحمن الرحيم» انجام شود، ناقص و بدون نتيجه خواهد ماند) (حر عاملى، 1409 ق ، 7، 170).
- با ياد امام حسين (ع) به كودك خود شير دهد.
- در هنگام شير دادن، به كودك نگاه كند و با او حرف بزند و در سخن گفتن به ايام شهادت و ولادت ائمه (علیهمالسلام) توجه كند و نگران فهم كودك نباشد.
- در روزهاى هفته با ياد معصومى كه آن روز به نام وى منتسب شده، به كودك خود شير دهد.
- در پايان شيردهى شكر الهى را بهجا آورد.
مادرى كه مىخواهد فرهنگساز باشد و فرهنگ اهلبيت (علیهمالسلام) و بندگى و پرستش خداى يگانه را به كودك خود منتقل كند، لازم است فرهنگ دينى داشته باشد و با فرهنگ دينى، كودك خود را تغذيه كند و پرورش دهد.
4. عفيف و عاقل بودن مادر و دايه
مادر بايد باتقوا باشد و احتیاط کند تا با بىتقوايى، شير خود را آلوده نكند (ميخبر، 1382ش، 179). اگر مادر به هر دليلى نمىتواند فرزند خود را شير دهد، بايد در انتخاب دايه نيز دقت لازم انجام شود. روايات بسيارى، بيانگر اين مسئله است از جمله: عن ابى جعفر (ع)، قال: «عَلَيْكُمْ بِاْلوَضَّاءِ مِنَ الظُّوْرَة، فَانَّ اللَّبَنَ يُعْدِى» امام باقر (ع) مىفرمايد: (بادا بر شما كه از ميان زنان شيرده، پاكان و پاكيزگان را برگزينيد؛ زيرا شير، سرايتدهنده ويژگىهاى شخصيتى است) (کلینی، 1365 ش، 6، 44).
حديث ديگرى از امام على (ع) نيز بيانگر اهميت اين مسئله است:
عن على بن ابىطالب (ع): «قالَ انْظُرُوا مَنْ ترضِعَ اولادَكُمْ؛ فَانَّ الْوَلَدَ يَشِبُّ عَلَيهِ» امام على (ع) مىفرمايد: (بنگريد چه كسى فرزندان شما را شير مىدهد؛ زيرا كودك با شير رشد مىكند).
5. نهادن نام نيكو بهویژه اسامى ائمه (علیهمالسلام) (محمدى رى شهرى ،1377ش، 5، 2082).
انتخاب نام نيكو براى كودك، از نخستين حقوق او است. شايسته است براى فرزندانمان بهترين نامها را برگزينيم؛ زيرا نام نيك، تأثير بسزايى در شخصيت كودك دارد. اسامى ائمه اطهار (علیهمالسلام) كه نشانه بندگى در برابر پروردگار و يادآور فضايل و مكارم اخلاقى است، براى نامگذارى بهتر است (مخبر،1382ش، 162؛ حسينى، 1385ش، 67؛ على قائمىاميرى، بیتا ، 13).
عن ابى الحسن (ع)، قال:«اوَّلُ مَا يَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ انْ يُسَمِّيَهُ بِاْسمٍ حَسَنٍ، فَلْيُحْسِنْ احَدُكُمُ اسْمَ وَلَدِهِ»(حر عاملى، 1409 ق، 21، 388؛ کلینی ، 1365 ش، 6، 18).
امام كاظم (ع) مىفرمايد: نخستين نيكى پدر به فرزندش آن است كه نامى نيكو برايش برگزيند. بر هر يك از شما باد گزينش نام نيكو براى فرزندش.
جابر از امام باقر (ع) روايت مىكند كه آن حضرت به كودك خردسالى فرمود:
«مَا اسْمُكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ: قَالَ فَبِمَا تُكَنَّىَ؟ قَالَ بِعَلىٍّ فَقَالَ ابُوجَعْفَرٍ (ع) احْتَظَرْتَ لَقَدِ مِنَ الشَّيطَانِ احْتِظَاراً شَدِيداً، انَّ الشَّيطَانَ اذَا سَمِعَ مُنَادِيّاً يُنَادِى يَا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ ذَابَ كَمَا يَذُوبُ الرَّصَاصُ حَتَّى اذَا سَمِعَ مُنادِياً يُنَادِى بِاسْمِ عَدُوٍّ مِنْ اعْدائِنَا اهْتَزَّوَ اخْتَالَ»( کلینی، 1365 ش، 6، 20).
(نامت چيست؟ گفت: محمد. حضرت فرمود: كنيهات چيست؟ گفت: على؛ حضرت فرمود: تو بهوسیله اين كنيه، بر خود دژى ساختهاى كه شيطان بر تو راهى ندارد. هرگاه شيطان بشنود شخصى را به نام محمد يا على مىخوانند، مثل سرب ذوب مىشود و هرگاه بشنود كسى را به نام يكى از دشمنان ما مىخوانند، به شادى و نشاط درمىآيد و به خود مىبالد).
روايتى ديگر از آن بزرگوار:
عن ابى جعفر (ع)، قال: «اصْدَقُ الْاسْمَاءِ مَا سُمىبِالْعُبُودِيَّهِ وَ افَضَلُهَا اسْمَاءُ الْانْبِياءِ» امام باقر (ع) مىفرمايد: (راستترين نامها، نامىاست كه از بندگى خدا حكايت كند و برترين نامها، نام پيامبران خداست)(کلینی، 1365 ش، 6، 18 ).
با توجه به سخنان ائمه اطهار (ع)، نام نيك، نامى است كه زينت آخرت، جلوه بندگى خداوند متعال و برازنده شخصيت انسان باشد و وابستگى كودك را به خدا برساند و احياى سنت و مذهب و مكتب اسلامى باشد تا انسان را از ابتدا در مسير عبوديت و بندگى خداوند قرار داده و جلوه زيباى عبوديت؛ يعنى نماز در او متبلور شود.
6. احترام و تكريم كودك
بزرگداشت و احترام به شخصيت، براى هر انسانى، نيازى طبيعى است. به دليل غريزه حب ذات، كودك ميل دارد ديگران شخصيت او را بپذيرند و گرامى بدارند.
مربى لايق، كسى است كه غريزه حب ذات را در كودك بهخوبی رهبرى كند و از طريق شايسته و صحيح، اين خواهش نفسانى را ارضا نمايد و در پرتو آن، سجاياى اخلاقى و ملكات پسنديده را در وى ايجاد و او را از خطراتى كه ممكن است از اين راه دامنگیرش شود، بركنار نگاه دارد( فلسفى، 1342 ش، 2، 120).
با برآوردن اين نياز در خانواده، كودك احساس آرامش مىكند و خود را بزرگ و محترم مىداند و تلاش مىكند شخصيت خود را حفظ و تقويت كند. بدینوسیله مىتوان او را به كارهاى نيك، ازجمله: نماز تشويق نمود و از كارهاى بد و اخلاق زشت، ازجمله: بىنمازى با بيان اينكه به شخصيت والاى او آسيب مىرساند، برحذر داشت (امينى، 1359ش، 2، 187).
عن ابى قتاده: «انَّ النَّبىَّ وَ هُوَ حامِلُ امَامَة بِنتِ زَينَبَ فَاذا رَكَعَ وَضَعَهَا فَاذا قَامَ رَفَعَها»ابوقتاده مىگويد: (يك روز پيامبر (ص) در حالیکه امامه، دختر زينب را در آغوش داشت، به نماز ايستاد. هرگاه به ركوع مىرفت، او را بر زمين مىنهاد و آنگاهکه برمىخواست، وى را برمىداشت (ابن ابى الدنيا، 1405 ق، 1، 391).
7. مأنوس ساختن كودك با پيامبر (ص) و اهلبيت (ع)
در روايات فراوان، پيامبر (ص) سفارش فرموده است كه فرزندان خود را بر محبت اهلبيت (علیهمالسلام) و بهویژه پيامبر (ص) و حضرت على (ع) تربيت كنيد. امام على (ع) در مورد محبت پيامبر (ص) نقل مىفرمايد:
«ادِّبُوا اوْلادَكُمْ عَلى ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِيِّكُمْ وَ حُبِّ اهلبيتهِ وَ قِراءَة القُرآنِ» (فرزندان خود را بر سه خصلت تربيت كنيد: دوست داشتن پيامبرتان، اهلبيت او و خواندن قرآن) (محمدىرى شهرى، 1377ش، 14، 7104).
اين سفارشها به اين دليل است كه مهر و محبت به هر چيز و هر كس، نقش و تأثير بسزايى در زندگى انسان دارد و آثار و عوارضى بر آن مترتب است كه جاى ترديد نيست. اگر محبوب كودك، فردى نمازخوان باشد، او نيز به نماز روى مىآورد. براى اين كار، مىتوان با بيان احاديث و رواياتى كه ائمه اطهار (عليهم السلام) درباره مهرورزى به كودك مىفرمايند، بذر محبت ايشان را در دل كودكان كاشت(فقيهى، 1374ش، 39؛ فلسفى،1342ش، 2، 192). بيان سفارشهاى پيامبر (ص) و ائمه (عليهم السلام) درباره كودك، زمينه لازم را در او ايجاد مىكند كه به خواستههاى آنان بهویژه خواندن نماز، پاسخ مثبت بدهد.
پيامبر اكرم (ص) مىفرمايد: «الْوَلَدُ الصَّالِحُ رَيْحانَة مِن رَياحينِ الجَنَّة» (فرزند صالح، گلى از گلهاى بهشت است) (کلینی، 1365 ق، 6، 3) و نيز فرموده است: «الْوَلَدُ كَبِدُ الْمُؤمِنِ انْ ماتَ قَبْلَهُ صارَ شَفيعاً وَ انْ ماتَ بَعْدَهُ يَسْتَغْفِرُ اللهَ لَهُ فَيَغْفِرُ لَهُ» (فرزند، جگرگوشه مؤمن است؛ اگر پيش از پدر بميرد، برايش شفاعت مىكند و اگر بعد از پدر بميرد، برايش استغفار مىكند و خداوند در اثر استغفار فرزند، پدر را مىبخشد)(نورى طبرسى ، 1408 ق، 15: 112).
همچنين مىفرمايد: «انَّ لِكُلِّ شَجَرَة ثَمَرَة، وَ ثَمَرَة القَلْبِ الوَلَدُ» هر درختى ميوهاى دارد و ميوه دل، فرزند است(محمدى رى شهرى، 1377ش، 14، 7078).
8. وفا به عهد با كودك
در روايات فراوانى، به پدر و مادر دستور داده شده به وعدههايى كه به كودكان مىدهند، عمل كنند و اگر چنين نكنند، خشم خداوند متعال دامنگير آنها خواهد شد.
الامام الكاظم (ع): «اذا وَعَدْتُمُ الصِّغارَ فَأفُوا لَهُمْ، فَانَّهُمْ يَرَونَ انَّكُمْ انْتُمُ الذَّينَترزُقُونَهُمْ وَ انَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لا يَغْضَبُ بِشَىءٍ كَغَضَبِهِ لِلنِّساءِ وَ الصِّبْيَانِ» حضرت امام موسى كاظم (ع) فرموده است: (هرگاه كه به كودكان وعده مىدهيد، به آن وفا كنيد؛ زيرا آنان مىپندارند كه شما روزی دهنده ايشان هستيد. همانا خداوند شكوهمند بزرگوار، بهاندازهای كه براى زنان و كودكان خشم مىگيرد، براى هیچچیز به خشم نمىآيد)( کلینی، 1365 ق، 6، 50).
از اميرمؤمنان، حضرت على (ع)، نيز روايت شده كه فرمود:
«لايَعِدُ احَدُكُمْ صَبِيَّهُ ثُمَّ لايَفى لَهُ. انَّ الْكِذْبَ يَهْدِى الَى الْفُجُورِ وَ الْفُجُورُ يَهْدِى الْى النَّارِ» (هيچيك از شما نبايد به فرزندش وعدهاى دهد و به آن وفا نكند؛ زيرا اين دروغگويى، كودك را به بدكارگى سوق مىدهد و بدكارگى هم او را به سوى آتش مىكشاند)( مجلسى، 1404ق، 69، 259)..
9. رعايت و آموزش آداب غذا خوردن
يكى از مواردى كه در دستورهاى اسلامى بسيار بر آن تأكيد شده است، كنترل غذاى روح و جسم است. ابتدايىترين مرحله، توجه به غذايى است كه جسم كودك را رشد مىدهد. از اينرو، در قرآن كريم آمده است: «فَلْيَنْظُرِ الْإنسَنُ إلَي طَعَامِهِ» (پس انسان بايد به غذايش نگاه كند)(عبس، 24) يعنى بنگرد كه چه مىخورد و چه مىخوراند؟ لقمه حرام، مانع آشنايى فرزند با روح آموزههاى اسلامى مىشود و كودك به ديندارى و گرايشهاى مذهبى بهویژه نماز، ميل و اشتياق نشان نمىدهد؛ چراكه لقمه حرام، بذر تربيت را از بين مىبرد (رضوی همدانی، 1385ش، 33).
پس از آن، بايد آداب غذا خوردن را به كودك آموزش داد. اگر والدين، خود اين آداب را رعايت كنند، فرزندان با ديدن رفتار آنها، بهطور غيرمستقيم آن آداب و سنن دينى را مىآموزند و رعايت مىكنند. در سيره حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) آمده است كه شبها به بچهها غذاى سبك مىدادند تا بتوانند در نماز شب همراه مادر خود باشند و براى نماز صبح هم بهآسانی بلند شوند( فقيهى، 1374ش، 46).
لقمان حكيم به فرزندش چنين مىفرمايد:
«يا بُنَىَّ اذا امْتَلَأتِ الْمِعْدَة نامَت الْفِكْرَة وَ خَرَسَتِ الْحِكْمَة وَ قَعَدَتٍ الْاعْضاءُ عَنِ الْعِبَادَة» (فرزندم، چون معده از غذا پر شود، انديشه فرو میخوابد و از كار مىافتد و زبان حكمت، گنگ و اعضاى بدن از عبادت بازمىماند)(شعيرى، 1364 ش، 1،186).
10. نمازخواندن در پيش روى كودك
چشمان كودك، دريچههايى به دنياى خارجاند (خانواده و تربيت كودك، بیتا، 56) و تقليد، از سرمايههاى بزرگ تكامل وترقى آدمى است كه خداوند متعال اين حس را از كودكى در نهاد بشر قرار داده است(فلسفى،1342ش، 2، 128). به اين مطلب در قرآن كريم نيز اشاره شده است: «بَلْ قَالُوا إنَّا وَجَدْنَآ ءَابَآءَنَا عَلَي أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَي ءَاثَرِهِم مُّهْتَدونَ» (بلكه گفتند ما پدرانمان را به آيينى يافتيم و البته ما هم در پى آنها بر هدايت هستيم)(زخرف، 22).
خدايى كه تقليد را اينگونه ناپسند مىدارد، اين نعمت را به كودك داده و اگر در دوران كودكى اين نعمت از انسان گرفته شود، كوچكترين نكتهاى را نمىآموزد. قرآن مجيد مىفرمايد: «ما همه شما را از شكمهاى مادران بيرون كشيديم؛ درحالىكه چيزى نمىدانستيد» (نحل: 78). «لا تعلمون» با تقليد، به علم و دانش و آگاهى مىرسند. اگر تقليد نبود، كودك زبان نمىآموخت، راه نمىرفت و حركت نمىكرد.
اميرمؤمنان، حضرت على (ع)، مىفرمايد: «انَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْارْضِ الْخالِيَة ما الْقِىَ فِيها مِنْ شَىءٍ قَبِلَتْهُ؛ (همانا قلب نوجوان، چونان زمين كاشته نشده، آماده پذيرش هر بذرى است كه در آن پاشيده شود)(نهجالبلاغه، 1381ش، نامه 31/ 22).
از اين نعمت تا زمانى كه تعقل و تفكر پيدا نكرده بايد استفاده كرد. پس از تكامل عقل، تقليد جاى خود را به ابتكار، تفكر، برهان و انديشيدن مىدهد. براى نمازخوان كردن كودك بايد دو مرحله را گذراند. نخست بايد روح تقليد را در او زنده كرد تا نماز را بياموزد، همانگونه كه زبان را مىآموزد. در مرحله بعد، بايد تعقل و انديشه فرزند را بهكار گرفت.
شايسته است هنگامىكه پدر، مادر و يا ديگر اعضاى خانواده در خانه نماز مىخوانند، ترتيبى بدهند تا نماز خواندن آنها در حوزه ديد نوزادان و كودكان خردسال قرار داشته باشد. ديدن رفتار در مقایسه با توضیح آن در مخاطب تأثير بيشترى دارد؛ بنابراين، ديدن صحنه نماز خواندن والدين نيز اثر پايدارترى در روح كودك بهجا مىگذارد. (خانواده و تربيت كودك، بیتا، ص 11؛ افروز، 1371 ش، 22). در حديثى از امام صادق (ع) آمده است:
«انَّ رَسولَ الله (ص) كانَ فِى الصَّلاة وَ الَى جانِبِهِ الْحُسينُ بنُ عَلىٍّ (ع) فَكَبَّرَ رَسولُ الله (ص) فَلَمْ يُحْرِ الْحُسينُ بِالتَّكْبِيرِ ثُمَّ كَبَّرَ رَسُولُ الله (ص) فَلَمْ يُحْرِ الْحُسينُ بِالْتَّكبِيرِ ثُمَّ كَبَّرَ رَسولُ الله (ص) فَلَمْ يُحْرِ الْحُسَينُ التَّكبِيرَ، فَلَمْ يَزَل رَسولُ الله (ص) يُكَبِرُ وَ يُعالِجُ الحسينُ التَّكْبَيرَ فَلَمْ يُحْرِ حَتّى اكْمَلَ سَبعَ تَكبيرات، فاحارَ الحسينُ التَّكبِيرَ فِى السّابعة فَصارَت سِنَّة» (امام حسين (ع) در كودكى در كنار جد بزرگوارشان پيامبر (ص) به نماز ايستاده بود. چون پيامبر (ص) تكبير گفت، او نيز تكبير گفت [و چون هنوز زبان مباركش عادت به سخنگويى نكرده بود، آهنگ تكبير خوب انجام نگرفت]، پيامبر (ص) تكبير خود را تكرار كرد و امام حسين (ع) [بهتر از قبل] تكبير گفت و باز پيامبر تكبير فرمود تا در هفتمين بار، تكبير امام حسين (ع) به مانند تكبير جدش رسول الله (ص) مطابق گرديد و آنگاه نماز آغاز شد)( طوسى، 1365 ش، 2: 67).
حضرت امام حسن مجتبى (ع) مىفرمايد:
(من در دوران كودكى به سر مىبردم و مادرم را مىديدم كه چگونه به راز و نياز مىپردازد؛ از جمله، شبى ديدم مادرم در محراب عبادت به نماز ايستاده و مرتب به ركوع و سجود مىپرداخت. او در اين حال بود تا اينكه شب به پايان رسيد)( فيض كاشانى، بیتا، 4: 208).
11. آشنا كردن كودك با پروردگار و نعمتهاى او
يكى از شيوههاى زمينهاى، آشنا ساختن كودك با خدا و آفريدگار جهان هستى است. شناخت خداوند متعال سرمايهاى طبيعى است كه اسلام آن را بخشى از سرشت بشر مىداند؛ بنابراين، والدين بايد از آغاز به اين ميل فطرى كودك توجه كنند و تربيت را بر اساس فطرت الهى استوار كنند. چنين تربيتى، پاك و ثابت و پايدار خواهد ماند.( فيض كاشانى، بیتا، 4، 359).
مربى لايق و وظيفهشناس به پيروى از قرآن شريف، با كودك از رحمت نامحدود خدا سخن مىگويد و از ابتدا بذر اميد در دل او مىريزد و به او مىفهماند كه نااميدى از رحمت خداوند، گناه بزرگى است.
آگاه كردن كودك به اين مسائل، تأثير فراوانى در عبوديت او در بزرگسالى خواهد داشت. لقمان حكيم در اين مورد به فرزندش فرمود: «يا بُنَىَّ ... وَاطِلِ التَّفَكُّرَ فِى مَلَكُوتِ السَّمَواتِ وَ الْارْضِ وَ الْجِبَالِ وَ مَا خَلَقَ اللهُ فَكَفى بِهذا واعِظاً لِقَلْبِكَ» فرزندم، در ملكوت آسمانها، زمين، كوهها و ساير آفرينش خداوند بسيار بينديش؛ زيرا تفكر و تدبير در جهان هستى، بهترين پنددهنده و بيداركننده قلب توست(العكبرى البغدادى (شيخ مفيد)، 1379ش، 340).
همچنين در حديثى از امام صادق (ع) آمده است كه مىفرمايد: «افْتَحُوا عَلى صِبيانِكُم اوَّلَ كَلمة لا الهَ الّا الله» (زمانى كه كوكانتان زبان به سخن مىگشايند، به آنان «لا اله الا الله» آموزش دهيد تا افتتاح سخن گفتن آنها با اين كلمه طيبه آغاز شود).
مفهوم خدا از كودكى در ذهن جاى مىگيرد و كودك درمىيابد كه جهان آفريدگارى دارد. حال چگونه بايد خداى جهان را به كودك معرفى كرد؟ خدایی که بايد منبع نيكىها، نيروها، رحمتها و محبتها است باید به كودك شناسانده شود. كودك را پيش از هفت سالگى نبايد از خدا ترساند و بايد همواره از مهربانى و زيبايى خدا سخن گفت.
از حدود هفت سالگى كوشش شود كه خوف خدا را هم در دل او اندازند و ضرورت مجازات برگناه را گوشزد نمايند تا كودك دريابد همانگونه كه خداوند براى خوبان مهر و عطا دارد، براى بدكاران، كيفر و عقوبت دارد.
يادآورى نعمتهاى الهى و زيبايىهاى آفرينش، بهتر است در قالب پرسش و پاسخ براى كودك باشد. سخن لقمان به فرزندش، مؤيد اين مطلب است:
«يا بُنَىَّ مَنْ ذَالَّذِى عَبَدَ اللهَ فَخَذَ لَهُ وَ مَنْ ذَالَّذِى ابْتَغَاهُ فَلَمْ يَجِدْهُ يا بُنَىَّ وَ مَنْ ذَالَّذِى ذَكَرَهُ فَلَمْ يَذْكُرْهُ وَ مَنْ ذَالَّذِى تَوَكَّلَ عَلَى اللهِ فَوَكَّلَهُ إلى غَيْرِهِ، وَ مَنْ ذَالَّذِى تَضَرَّعَ الَيْهِ جَلَّ ذِكْرُهُ فَلَمْ يَرْحَمْهُ» فرزندم، چه كسى خدا را عبادت كرد، اما خداوند او را از يارى و عنايتش محروم ساخت؟ چه كسى خدا را جست و او را نيافت؟ فرزندم، چه كسى خدا را ياد كرد، اما خدا يادش نكرد؟ چه كسى بر خدا توكل كرد و خدا او را به ديگرى واگذاشت؟ چه كسى به درگاه او زارى و تضرع كرد و خدا او را مورد لطف و محبت خويش قرار نداد؟(العكبرى البغدادى (شيخ مفيد)، 1379ش، 337).
12. پذيرش سخن حق از كودك
پذيرش سخن حقى كه كودك بيان مىكند، مساوى با القاى حقايق به اوست و اين كار، از شيوههاى زمينهاى براى جذب او به نماز است؛ زيرا انجام فريضه نماز، اداى حقى است كه بزرگترها از كودكان توقع دارند(فقيهى، 1374ش، 48).
«عَنْ ابنِ مَسْعُودٍ قَالَ قُلْتُ لِلنَّبِىِّ (ص): عَلِّمْنِى كَلِمَاتٍ جَوامِعَ نَوافِعَ فَقالَ (ص) .. وَ اقَبِلِ الْحَقَّ مِمَّنْ جاءَ بِهِ صَغِيراً اوْ كَبِيراً وَ انْ كَانَ بَغِيضاً، وَ ازْدِدِ الْباطِلَ مِمَّنْ جاءَ بِهِ صَغِيراً اوْ كَبِيراً وَ ان كانَ حَبِيباً قَريِباً» (ابن مسعود گفت: به پيامبر (ص) عرض كردم كه به من جملاتى جامع و سودمند آموزش بدهيد. پيامبر (ص) فرمود: حق را از هر كس چه كودك، چه بزرگسال بپذير؛ اگرچه به ذهن تو خيلى بعيد مىنمايد و تو از آن ناراحتى و باطل را از هر كس، چه كودك و چه بزرگسال رد كن؛ اگرچه دوست دارى به ذهن تو نزديك آيد»(عبدالحفيظ، 1421ق،320).
شيوه انگيزشى
براى جذب افراد به رفتار موردنظر، افزون بر آگاهىبخشى، ايجاد انگيزه، ميل و تحريك عواطف و احساسات، بسيار مهم است. شيوههاى انگيزاننده، كودك را به يادگيرى نماز، مقدمات آن و نيز خواندن آن متمايل مىكند و او را براى بهجا آوردن منظم و منضبط نماز ترغيب مىكند و باعث بهبود ارتباط با نماز و تكامل رابطهاش با خداوند مىشود؛ بهعبارتدیگر، اين شيوهها، فعاليتهايى است كه رغبت و انگيزه نماز خواندن را در كودك افزايش مىدهد و او را به نماز خواندن مايل مىسازد ( فقيهى، 1374ش، 26) این شیوهها عبارتاند از:
1. آگاه كردن كودك از محبت خداوند
توجه دادن كودك به محبت پروردگار و اينكه خداوند بیشتر از پدر و مادر نيز كودكان را دوست دارد و مهربانى او از هرکسی بيشتر است و نيز گفتن اينكه خداوند به سبب كودكان، به بزرگترها لطف مىكند، تأثير زيادى در سلامت روان كودكان دارد. امام صادق (ع) مىفرمايد: «انَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَيَرْحَمُ العَبدَ لِشِدَّة حُبِّهِ لِوَلَدِهِ» (خداوند، عزوجل به بنده به خاطر محبت شديد او به فرزندش، رحم مىكند(محمدى رى شهرى، 1377ش، مجلسى، 1404ق 101: 91).
كودكى كه چنين سخنانى را در مورد لطف پروردگار و محبت او بشنود، مىخواهد اين محبت را جبران كند. به چنين كودكى بايد آموخت كه بهترين شيوه براى مهرورزى به پروردگار، نماز خواندن است. بدين وسيله، انگيزه و رغبت به نماز در او ايجاد مىشود(قائمى امیری، بیتا، 58).
2. مأنوس كردن كودك با مسجد و مكانهاى مذهبى
سزاوار است كه والدين، كودكان را براى نماز جماعت به مسجد ببرند تا آنان با صفوف توحيدى، مأنوس و از هواى پاك و فضاى ملكوتى مسجد بهرهمند شوند(رضوی همدانی، 1385ش، 41).
حضور كودك در نماز جماعت و آشنايى با فضاى معنوی آن، در او ايجاد انگيزه و رغبت مىكند. على بن ابراهيم در تفسير خود در ذيل آيه «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ» (حجر: 94) مىنويسد:
«فَانَّها نَزَلَتُ بِمَكَّة بَعْدَ انْ نُبِّىَّ رَسُولُ الله (ص) الى انْ قَالَ ثُمَّ دَخَلَ ابُوطَالِبٍ الَى النَّبِىِّ (ص) وَ هُوَ يُصَلِّى وَ عَلِىٌّ (ع) بِجَنْبِهِ وَ كانَ مَعَ ابِى طَالِبٍ جَعْفَرٌ فَقَالَ لَهُ ابُوطَالِبٍ صَلِّ جَنَاحَ ابْنِ عَمِّكَ فَوَقَفَ جَعْفَرٌ عَلَى يَسَارِ رَسُولِ الله (ص)» (روزى ابوطالب به همراه فرزندش، جعفر به حضور پيامبر (ص) وارد شد، در حالىكه آن حضرت نماز مىخواند و على (ع) به او اقتدا كرده بود. ابوطالب به جعفر گفت: فرزندم كنار عموزادهات بايست و نماز بخوان. پس جعفر سمت چپ پيامبر (ص) به نماز ايستاد) ( نورى طبرسى، 1408 ق، 6، 455).
در اين روايت، دو نكته قابل توجه است؛ نخست، نماز خواندن حضرت على (ع) در كنار پيامبر (ص) در دوران دوم كودكى و ديگری، سخن ابوطالب كه به فرزند خود مىگويد: «كنار عموزادهات نماز بخوان». اين دو نكته بيانگر اين است كه شركت دادن فرزندان در نماز جماعت، بهترين انگيزه براى جذب آنها به نماز است» (فقيهى، 1374ش، 56).
با شركت دادن كودكان در مجالس سوگوارى اهلبيت (عليهم السلام) و بهویژه عزادارىهاى ماه محرم، روح و جسم آنان را با اهلبيت (عليهم السلام) آشنا سازيم. همچنين با شركت دادن آنان در محافل شادى خاندان پيامبر (ص) و بيان ثواب بزرگداشت اعياد اسلامى براى آنها، پيامدهاى مثبت و ارزنده اين مجالس و محافل را در روح و روان كودك به نظاره بنشينيم.
احساسات مذهبى، ژرفترين احساسات و گرايشهاى كودكانه است و اگر زمينه رشد و ظرفيت پذيرش در آنها فراهم شود، كودك در مسير ترقى و تكامل و گرايش به رفتار عبادى بهویژه نماز، قرار مىگيرد. نكته مهمى كه ممكن است بازدارنده باشد، افراط و تفريط در اين امور است كه نتيجهاى زيانبار به دنبال خواهد آورد(افروز، 1371 ش، 36).
3. بيان آثار نماز براى كودك
بيان برخى از آثار نماز، مانند توجه ويژه خدا به نمازگزار و مباهات خداوند بر فرشتگانش، كودكان را براى از دست ندادن چنين موقعيتى برمىانگيزد تا كاری خلاف ميل او انجام ندهند. همچنين با توصيف بهشت و نعمتهايش با زبانى كودكانه، ميل و انگيزه لازم در آنها ايجاد مىشود.
4. نقل داستانهاى شيرين در مورد نماز
كودكان به داستان علاقه دارند. با استفاده از اين علاقه و نقل داستانهاى شيرينى از نمازگزاران، مىتوان انگيزه كافى را براى خواندن نماز ايجاد كرد. بهتر است نقش اول قصه، كودك باشد و لفظ «نماز» پىدرپى تكرار نشود و به طور غیرمستقیم بيان شود ( افروز، 1371 ش، 28).
5. آمادهسازى مقدمات نماز و ايجاد شرايط جذاب
اول) مسواك زدن
بوى بد دهان نمازگزار، سبب بيزارى كودك مىشود. او گمان مىكند كه همه نمازخوانها دهانشان بوى بد مىدهد. از اينرو، به مسواك زدن، سفارش و تأكيد فراوان شده است. حضرت محمد (ص) مىفرمايد: «السِّواكَ مَطْهَرَة لِلْفَمِ مَرضاة لِلرَّبِّ وَ مَجْلاة لِلْبَصَرِ» (مسواكزدن موجب پاكى دهان و رضايت پروردگار و روشنى چشم است ( کلینی، 1365 ق، 6، 495).
دوم) استفاده از بوى خوش
همراه كردن بوى خوش و نماز، موجب ايجاد انگيزه در كودك و جذب او به نماز مىشود. عطرآگين كردن فضا، نماز را براى كودك خوشايند مىكند تا به نماز علاقهمند شده و نمازخوان شود. پيامبر گرامى اسلام (ص) در حديثى مىفرمايد: «انَّ اللهَ تَعالى طَيِّبٌ يُحِبُّ الطِّيبَ ...» (خداوند خوشبو است و بوى خوش را دوست دارد (پاینده، بیتا ،2، 296).
سوم) اذان زيبا و نماز خواندن با صداى خوش
گوينده ذكرالهى و سرود آسمانى، بايد صدايى خوش و جذاب داشته باشد؛ زيرا صداى خوش و آهنگين باعث توجه ويژه كودك مىشود و كشش قابل توجهى را براى اقامه نماز با والدين كسب مىكند.
اذان، شيطانها را به فرار وامىدارد. در احاديث سفارش شده است كه در خانههايتان، اذان بگوييد تا شيطان طرد شود و فرزندانتان با اين نغمه ملكوتى آشنا شوند(فقيهى، 1374ش، 96).
چهارم) ابراز شادمانى از فرا رسيدن وقت نماز
جايى كه پدر و مادر با رسيدن وقت نماز، شاد مىشوند، كودك نيز نماز را موجب شادى خود مىداند. كودك با ديدن چهره مصمم و متبسم والدين براى نماز و سخن با خالق هستى، غرق در سرور و شادى مىشود و مىكوشد با انگيزه، اين رفتار آنان را به ياد بسپارد. همچنين بايد براى نوزادان و شيرخوارگان نيز فضاى مناسب و جذابی آماده شود و به اين نكته، توجه نمود كه اگر در هنگام نماز، شير از كودك گرسنه دريغ شود، از نماز تنفر پيدا مىكند؛ زيرا نماز را مانع رسيدن به نياز اساسىاش مىبيند. شير دادن كودك در هنگام نماز، موجب انس او با نماز مىشود و در بزرگسالى به نماز روى مىآورد ( فقيهى، 1374ش، 33).
عمار سابطى از امام صادق (ع) روايت مىكند: «لا بَاْسَ انْ تَحْمِلَ الْمَرْاة صبیهها وَ هِىَ تُصَلِّىَ وَترضِعَهُ وَ هِىَ تَتَشَهَّدَ؛ زنى كه در حال نماز است، اشكال ندارد كودك خود را، درحالىكه تشهد مىخواند، شير دهد(حرعاملى، 1409 ق ، 7، 280).
پنجم) آمادهسازى وسايل انفرادى براى نماز كودك
براى ايجاد انگيزه، خانواده مىتواند براى كودكان جانمازى مستقل و مشخص با رنگ روشن و زيبا آماده كند و هنگام نماز، آن را به سوى قبله پهن كند، درون آن تسبيح زيبا و مهرى كوچك قرار بدهد و به كودك تفهيم كند كه اين لوازم، متعلق به اوست. اگر كودك آنان، دختر است، براى او مقنعه و چادر كوچكى آماده شود تا دلگرم و خوشحال گردد و از كودكى خود را با اين فرهنگ، هماهنگ كند(رضوىهمدانى، 1385ش، 50).
6. كوتاه كردن نماز براى رعايت حال كودك
يكى از آموزههاى اسلام، ميانهروى در عبادت است. در مورد كودكان، بايد دقت شود تا با عبادت و نماز زياد و طولانى، خسته و افسرده نشوند؛ چون اين احساس خستگى، تنفر كودك را از نماز بر جاى مىگذارد. بنابراين، ضرورى است از طولانى كردن نماز و انجام مستحبات در هنگام حضور آنها خوددارى شود ( فقيهى، 1374ش، 33؛ جمشيدى ، 1377ش، 78) امام باقر (ع) از رسول اكرم (ص) نقل كرده كه ايشان مىفرمايد:
انَّ هَذَا الذِّينَ مَتِينٌ فَاوْغِلُوا فِيهِ بِرِفْقٍ وَ لا تُكَرِّهُوا عِبادَة اللهِ الى عِبَادِاللهِ فَتَكُونُوا كَالرَّاكِبِ الْمُنْبَتِّ الَّذِى لَا سَفَراً قَطَعَ وَ لَا ظَهْراً ابقى» اسلام، آيين محكم و استوار الهى و دين سهل و خالى از مشقت است. با مدارا، در آن قدم برداريد و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحميل ننماييد و همانند سوارى نباشيد كه مركب خود را خسته و فرسوده مىكند و در نتيجه نه راه سفر را پيموده و نه مركبش سالم مانده است) ( كلينى، 1365 ق ، 2، 86).
بايد در نمازهاى جماعت به كودكان توجه ويژه داشت. انس بن مالك مىگويد:
«كانَ رسولالله يَسْمَعُ الصَّبىَّ مَعَ امِّهِ وَ هُوَ فِى الصَّلاةِ فَيَقْرَا بِالسورَةِ الْخَفِيفَة اوِ الْقَصيرَة» (هنگامىكه پيامبر (ص) در حال نماز، صداى كودكى را، كه با مادرش بود، مىشنيد، سورههاى سبك و كوتاه را قرائت مىفرمود) (كلينى، 1365 ق، 1، 353).
6. بازى با كودك
يكى از روشهاى جذب كودكان، بازى كردن با آنهاست. بازى افزون بر اينكه براى كودكان، سرورانگیز و نشاطبخش است، موجب رشد استعدادها و تلطيف عواطف آنها نيز مىشود و اگر بازى، سالم باشد تفكر كودك را رشد داده و او را بهسوی اعمال و عبادات سوق مىدهد.
حضرت على (ع) در اين مورد مىفرمايد: «من كان له ولد صبا» (هر كس كودكى دارد، بايد با او كودكى پيشه كند) ( كلينى، 1365 ق، 6، 49).
جابر مىگويد:
«دَخَلْتُ عَلَى النَّبِىَّ (ص) و الحسن و الحسين (ع) عَلى ظَهْرِهِ وَ هُوَ يَجْثُوا لَهُما وَ يَقُولُ نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُكُما وَ نِعْمَ الْعِدْلانِ انْتُما» (بر پيامبر (ص) وارد شدم. ديدم كه امام حسن (ع) و امام حسين (ع) بر پشت آن حضرت سوارند و پيامبر (ص) براى آنان زانو زده و خم شده است و مىفرمايد: چه شتر خوبى داريد و چه بار خوبى هستيد شما)(مجلسی، 1404ق، 43، 285).
ليث بن سعد نيز مىگويد:
«انَّ النَّبِىَّ كانَ يُصَلّى يَوْماً فِى فِئَة وَ الْحُسَيْنُ صَغِيرٌ بِالْقُرْبِ مِنهُ فَكانَ النَّبِىُّ (ص) اذا سَجَدَ جاءَ الْحُسَيْنُ فَرَكَبَ ظَهْرَهُ ثُمَّ حَرَّكَ رِجْلَيْهِ وَ قالَ حَلّ حَلّ، فَاذا ارادَ انْ يَرْفَعَ رَاسَهُ اخَذَهُ فَوَضَعَه الى جانِبِه فَاذا سَجَدَ عادَعَلى ظَهْرِهِ وَ قَالَ: حَلّ حَلّ فَلَمْ يَزَل يَفْعَل ذلِكَ حَتّى فَرَغَ النَّبِىَّ (ص) مِنْ صَلاتِهِ فَقالَ، يَهودِىٌ: يا مُحَمَّدُ انَّكُمْ لَتَفْعَلُونَ بِالصَّبيانِ شَيئاً ما نَفْعَلُهُ نَحنُ. فَقالَ النَّبِىَّ: اما لَوْ كُنْتُمْ تُؤمِنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ لِرَحِمْتُم الصِّبيانَ. قالَ: فَانّى أوَمِنُ بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ»
(روزى پيامبر (ص) همراه گروهى نماز مىگزارد. امام حسين (ع) كه در كودكى به سر مىبرد، نزديك پيامبر (ص) بود. هرگاه پيامبر (ص) به سجده مىرفت، امام حسين (ع) مىآمد و بر پشت او سوار مىشد و دو پايش را تكان مىداد و مىگفت: «تندتر برو! تندتر برو!». آنگاهکه پيامبر (ص) مىخواست سر از سجده بردارد، او را مىگرفت و به كنار خويش مىنهاد. آن دَم كه پيامبر (ص) ديگر بار به سجده مىرفت، باز امام حسين (ع) بر پشت ايشان سوار مىشد و مىگفت: «تندتر برو! تندتر برو!». تا لحظهاى كه پيامبر (ص) نماز را به پايان برد، همين حال ادامه داشت. يك يهودى كه در آنجا بود گفت: «محمد! شما با كودكان بهگونهای رفتار مىكنيد كه ما نمىكنيم» پيامبر (ص) فرمود: «شما نيز اگر به خدا و رسول او ايمان مىداشتيد، مانند ما به كودكان مهر مىورزيديد. يهودى گفت: «من نيز به خدا و رسولش ايمان مىآورم) (مجلسی، 1404ق، 43، 279).
7. تشويق كودك به نماز
اوليا و مربيان مىتوانند با تشويق، كودك را به كارهاى مطلوب خود وادارند و از كارى كه بدان راضى نيستند، بازدارند. كودك، در سايه تشويق از بسيارى خواستهها و تمنيات خود چشمپوشى مىكند و به راهى مىرود كه تشويقگر او مىخواهد.
فردى كه مورد تشويق قرار مىگيرد، از كار خود احساس رضايت و خوشحالى مىنمايد و همين احساس رضايت، او را از خستگى و بىميلى رها مىكند. كودكان بيش از همه نياز به تشويق و تأييد دارند. تشويق كودك هنگامى كه به نماز ايستاده، انگيزه كافى را در او براى خواندن نماز ايجاد مىكند و باعث تقويت اين رفتار در كودك مىشود. نكته مهم اين است كه تشويق كردن و هديه دادن، بايد نسبتى متغير داشته باشد؛ مرتبهاى پس از دو وعده نماز و بار ديگر بعد از پنج وعده نماز، به او هديه داده شود. تشويق بعدى پس از ده وعده نماز تكرار گردد.
8. آموزش شيوه نماز خواندن به كودك
كودكى كه نداند چگونه نماز بخواند، مىكوشد فكر نماز را از ذهنش دور كند و بدين ترتيب از نماز، بازمىماند. از سوى ديگر نبايد انتظار داشت كه كودك در زمانى كوتاه، همهچیز را بياموزد. آموزش فشرده، كودك را خسته مىكند و چندان تأثيرى بر او نخواهد داشت. از اينرو، در دستورهاى اسلامى آمده است كه اگر مىخواهيد به كودك، نماز بياموزيد، اين كار را بهتدریج و در چند سال، انجام دهيد ( قائمى امیری، بیتا،60). در حديثى از امام صادق (ع) آمده است:
«اذا بَلَغَ الْغُلامُ ثَلاثَ سِنينَ يُقالُ لَهُ قُلْ: لااله الَّا الله سَبْعَ مَرّاتٍ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتّى يَتِمَّ لَهُ ثَلاثُ سِنينَ وَ سَبعَة اشْهُرٍ وَ عِشْرُونَ يَوماً فَيُقالُ لَهُ قُلْ: مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله سَبْعَ مَراتٍ. وَ يُتْرَكُ حَتّى يَتِمَّ لَه ارْبَعُ سِنينَ ثُمَّ يُقالُ لَه قُلْ سَبْعَ مَراتٍ (ص) ثُمَّ يُتْرَكَ حَتّى يَتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنينَ يُقالُ لَهُ ايَّهُمَا يَمينُكَ وَ ايُّهُما شُمالُكَ فَاذا عَرَفَ ذلِك حُوِّلَ وَجْهَهُ الى القِبْلَة وَ يُقالُ لَهُ: ثُمَّ اسْجُد ثُمَّ يُتْرَكَ حَتّى يَتِمَّ لَهُ سِتُّ سِنينَ فَاذا تَمَّ لَهُ سِتُّ سِنينَ صَلِّى وَ عُلِّم الركوعُ و السّجودُ حَتّى يَتِمَّ لَهُ سَبعُ سِنينَ فَاذا تَمَّ لَهُ سَبْعَ سِنينَ قِيلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَكَ وَ كَفَّيْكَ فَاذا غَسَلَهُما قِيلَ لَهُ صَلّ»
هنگامى كه كودك سه ساله شد، به او گفته شود تا هفت مرتبه «لا اله الا الله» بگويد. سپس او را رها كنيد تا اينكه سه سال و هفت ماه و بيست روز شود. آنگاه به او بگوييد هفت مرتبه «محمد رسول الله» را بگويد. سپس او را آزاد بگذاريد، تا چهار سال او تمام شود. آنگاه به او گفته شود كه هفت مرتبه «صل الله على محمد و آل محمد» را بگويد. سپس او را رها كنيد تا پايان پنج سالگى. آنگاه دست راست و چپش را به او ياد دهيد. وقتى آنها را شناخت، او را به قبله نشانده و به او گفته شود: «سجده كن!» سپس او را تا شش سالگى رها كنيد و در فاصله شش تا هفت سالگى، صلوات و ركوع و سجود را به او ياد دهيد. هنگامى كه هفت سالش تمام شد، به او بگوييد: «دست و صورتت را بشوى» و هنگامى كه شست، به او بگوييد: «نماز بخوان ...» (شیخ صدوق، 1404 ق، 1: 281؛ مجلسی، 1404 ق، 101، 94).
جمعبندی
انسان بهگونههاى مختلفى بندگى و نياز خود را به خداوند عرضه مىكند كه زيباترين راه بندگى و عبوديت، نماز است. روح عبادت كه در فطرت انسان نهفته است، بايد از زمان تولد در مسير صحيح قرار بگيرد تا به عبادت خداوند بينجامد. پس لازم است تمام شرايط از كودكى مهيا شود.
خانواده نقش اساسى در تربيت دينى ايفا مىكند؛ زيرا كودك در خانواده به دنيا مىآيد و جهان اطراف خود را لمس مىكند. تمام اجزاى اين محيط، بهویژه عوامل انسانى آن بر كودك تأثير مهمى دارند.
با توجه به اهميت خانواده در زمينه تربيت كودك، بايد شرايط لازم براى تربيت دينى در اين مكان مهيا گردد. اين كار به دو شيوه انجامشدنى است:
- شيوههاى زمينهاى كه شامل شيوههاى زمينهاى پيش از تولد و شيوههاى زمينهاى پس از تولد مىشود؛
- شيوههاى انگيزشى.
اين پژوهش، به بخش كوچكى از عوامل پرداخته و مىتوان با كارهاى گستردهتر، مسئله را به صورت بنيادى و اساسى حل كرد.
منابع
* قرآن كريم
* نهجالبلاغه، (1381)، ترجمه محمددشتى، بى جا: انتشارات خوشرو.
* صحيفه سجاديه، (1385)، ترجمه جواد فاضل ، تهران: انتشارات سبحان.
- ابن ابى الدنيا، عبدالله بن محمد،( 1405 ق)، كتاب العيال، بى جا: مؤسسه الرسالة.
- افروز، غلامعلى،( 1371)، روانشناسى و تربيت كودكان و نوجوانان، تهران: انتشارات انجمن اولياء و مربيان.
- امينى، ابراهيم، (1359)، آيينتربيت، تهران: انتشارات اسلامى.
- انصاريان، حسين، (1380)، نظام خانواده در اسلام، قم: انتشارات امابيها.
- بابازاده، على اكبر، (1378)، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، تهران: انتشارات بدر.
- پاينده، ابوالقاسم، (بىتا)، نهج الفصاحه، بى جا: انتشارات بدرقه جاويدان.
8.جمشيدى، نرگس، (1377)، نقش والدين و مربيان در گرايش كودكان و نوجوانان به نماز، ستاد اقامه نماز.
- حجتى، محمد باقر، (1358)، اسلام و تعليم و تربيت، تهران: دفترنشر و فرهنگ اسلامى.
- حرعاملى، محمد بن حسن، (1409 ق)، وسائل الشيعه، قم: مؤسسه آلالبيت.
- حسينى، ابوالقاسم، (1379)، حديث رويش، تهران: مؤسسه فرهنگى منادىتربيت.
- رضوىهمدانى، سيد جلال، (1385)، توسعه معنوى در پرتو نماز، قم: انتشارات سوم شعبان.
- شعيرى، محمدبن محمد، (1364)، جامع الأخبار، بيروت: مؤسسه الاعلمى للمطبوعات.
- صدوق، ابن بابويه قمى، (1404ق)، من لا يحضره الفقيه، مصحح على اكبر غفارى، قم: جامعه مدرسين.
- طبرسى، حسن بن فضل، (بیتا)، مكارم الأخلاق، قم: انتشارات شريف رضى.
- طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن، (1365)، تهذيب الاحكام، بىجا: دارالكتب الاسلاميه.
17.عبد الحفيظ ، محمد نور، (1421ق)، منهج التربية النبوية للطفل، سويد، بینا .
- العكبرى البغدادى (شيخ مفيد)، محمد بن محمد بن النعمان، (1379)، الاختصاص، بىجا: انتشارات مكتبه الصدوق.
- فقيهى، على نقى، (1374)، شيوههاى ترغيب و جذب به نماز، تهران: مؤسسه انتشاراتى مهرتابان.
- فلسفى، محمد تقى، (1342)، كودك از نظر وراثت و تربيت، تهران: انتشارات نشر معارف اسلامى.
- فيض كاشانى، محسن، (بیتا)، محجة البيضاء، بيروت: مؤسسه الاعلمى للمطبوعات.
- قائمىاميرى، على، (بیتا)، تربيت و بازسازى كودكان، بىجا: انتشارات اميركبير.
- خانواده و تربيت كودك، (بىتا)، تهران، انتشارات اميرى.
- نقش مادر در تربيت، (بیتا)، تهران: انتشارات دارالتبليغ اسلامى.
- قرائتى، محسن، (1381)، درسهايى از قرآن، تهران: انتشارات مركز فرهنگى.
- كاظمى، محسن، (1386)، چگونه فرزند نابغه داشته باشيم، بىجا: انتشارات ميم.
- كلينى، محمدبن يعقوب، (1365ق) ، الكافى، تهران: دارالكتب الاسلامى.
- مجلسى، محمد باقر، (1404ق)، بحارالانوار لجامعه الائمه الاطهار (ع)، بيروت: مؤسسه الوفاء.
- محمدى رى شهرى، محمد،(1377)، ميزان الحكمة، ترجمه حميدرضا شيخى، بىجا: انتشارات دارالحديث.
- مظاهرى، حسين، (1381)، تربيت فرزندان از نظر اسلام، قم: انتشارات امابيها .
- مكارم شيرازى، ناصر و همكاران، (1370)، تفسير نمونه، قم: دارالكتب السلاميه.
- ميخبر، سيما، (1382)، ريحانه بهشتى يا فرزند صالح، قم: انتشارات نورالزهرا (س).
- نورى طبرسى، حسين، (1408ق)، مستدرك الوسايل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسه آلبيت.
- وحيدى، محمد، (1385)، احكام خانواده، بىجا: انتشارات سنابل.