نویسنده: دکتر رضا شکرانی و محمد باوی پور
چکیده
برادری ایمانی یکی از اصول حاکم بر زندگی مؤمنان است که خداوند میان آنها بر قرار کرده و در صورت تحقق آن، افراد جامعه به آسایش و آرامش زندگی دنیوی و سعادتمندی اخروی نائل میشوند؛ از اینرو جامعه مطلوب محقق میشود و در صورت عدم رعایت این اصل، زمینه بسیاری از مشکلات اجتماعی فراهم میشود. اهمیت این نوشتار از آنرو است که در جامعه اسلامی امروز، بسیاری از آداب و حقوق برادری ایمانی و یا همان اخوّت دینی، فراموش یا کمرنگ شده و بسیاری از ظواهر دین که اعتبار آن در پرتو این اصل است، اعتبار ذاتی و مستقل یافته است. در این مقاله سعی شده است این قانون تشریعی که در قرآن مطرح شده، در پرتو روایات ائمه اطهار (علیهمالسلام) و بهویژه روایات امام صادق (علیهالسلام) به دلیل فراوانی روایات آن حضرت، مورد بررسی قرار گیرد؛ بنابراین برادری ایمانی، اهمیت، آداب و حقوق آن، از این منظر مورد بررسی قرار میگیرد.
واژگان کلیدی: برادری ایمانی، حقوق، آداب و اخلاق برادری، سبک زندگی، روایات.
مقدمه
با نگاهی به اوضاع امروز جهان درمییابیم که افراد بشر بیش از آنکه به فکر فطرت الهی و انسانی خود باشند، با پیروی از امیال خود و جهالت عملی خویش به دفن آن ودیعه الهی مبادرت کردهاند. آنان غالب جلوههای فطرت خود را، بهویژه در بخش جلوههای اجتماعی به فراموشی سپردهاند؛ بهگونهای که از نظر آنان مساعدت و کمک به دیگران، امری بیفایده، بلکه غرامت تلقی میشود. ایشان پیش از هر چیز، تنها به خود میاندیشند و در قالبی مفرطانه، بیگانگی بیاندازهای را با دیگران احساس میکنند و ارزشها بیشتر در رفاه و سود بیشتر، آنهم بهگونهای مطلقاً فردی، خلاصه میشود.
غرض آنکه انسانها باوجود آنکه از ذات و فطرتی پاک و ارزشمند برخوردارند، در بسیاری از اوقات با آلوده کردن فطرت الهی خود، جلوههای این ودیعه الهی را ـ بهویژه در بعد اجتماعی آن ـ از بین میبرند و صدمات جبرانناپذیری را به خود و جامعه یا حتی در سطوح بینالملل وارد میکنند و در یک کلمه مدنیّت خود را خدشهدار میکنند و این امر در عصر حاضر، بیش از گذشته نمایان است (جوادی آملی، 1386، 289 ـ 291)؛ بنابراین توجه به ارزشها از جمله «اخوت دینی»، چیزی جز پاسخ به فطرت ودیعه گذاشته در طبیعت انسان نیست.
در قرآن کریم اخوّت و یا برادری به معنای برادر نَسَبی و رضاعی و دینی بهکاررفته است (هاشمی رفسنجانی، 1383، 2، 487)؛ معنای اصلی «أخ» شریک در ولادت یا شیرخوارگی است که برادر نسبی و رضاعی را شامل میشود و دیگر مفاهیم مانند همقبیلگی، مشارکت در کار و صنعت، دین و دوستی، بهصورت استعاره و مجاز بهکاررفته است (ن.ک: الراغب الاصفهانی، 1412، 68)، که در این مقاله معنای استعاری و مجازی آن، یعنی برادری دینی و دوستی، مورد نظر است.
اهمیّت برادری ایمانی
روابط برادری ایمانی که خداوند بر اساس آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه» (حجرات، 10)، میان همه مسلمانان و اهل ایمان برقرار کرده است، بهترین زمینهساز اصلاح روابط و مناسبات اجتماعی است، اما به سبب بیگانگی با حقایق والای دینی و جهتگیریهای اسلامی و نیز قشریگرایی و خشکمغزی، مهجور و متروک شده است و جز نامی از آن رایج نیست (دلشاد تهرانی، 1385، 559)؛ بیان «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه» قانونى را در بين مؤمنان تشريع مىكند و نسبتى را برقرار مىسازد كه قبلاً برقرار نبود و آن نسبت برادرى است كه آثارى شرعى و حقوقى نيز دارد (الطباطبایی، 1417، 18، 315).
امام خمینی (ره) در خصوص این قانون، چنین بیان فرمودهاند: «همین حکمی که در قرآن هست که مؤمنین برادر هستند، اين يك اخلاقى، اجتماعى و سياسى است. اگر مؤمنين، طوايف مختلفهاى كه در اسلام هستند و همه هم مؤمن به خدا و پيغمبر اسلام هستند، اينها با هم برادر باشند، همانطوری كه برادر با برادر نظر محبت دارد، همه قشرها باهم نظر محبت داشته باشند، اين علاوهبر اينكه يك اخلاق بزرگ اسلامى است و نتايج بزرگ اخلاقى دارد، يك حكم بزرگ اجتماعى و نتايج بزرگ اجتماعى دارد» (امام خمینی، 1362، 13، 23).
خداوند با این بیان، مؤمنان را به یکدیگر پیوند داده و این پیوند معنوی و روحی چنان محکم است که آنان را چون پیکری واحد میسازد. امام صادق (علیهالسلام) نیز فرموده است: «الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ، وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَه وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا»؛ «مؤمن، برادر مؤمن است همانند يك پيكرند كه اگر عضوى از اعضاى او به درد آيد، رنج آن را در ساير اعضا احساس خواهد كرد. روح آنان باهم متّحد است، زيرا روح مؤمن با روح خدا در اتّصال است، شديدتر از اتّصالى كه شعاع خورشيد با خورشيد دارد»(الکلینی، 1362، 2، 166).
بر این اساس در قرآن کریم، اخوّت دینی از نعمتهای الهی شمرده شده که شایسته یادآوری نیز هست: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَه اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَه مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» (آلعمران، آیه 103)؛ «و همگى به ريسمان خدا [قرآن و اسلام و هرگونه وسيله وحدت]، چنگ زنيد و پراكنده نشويد! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد و او ميان دلهای شما، الفت ايجاد كرد و به بركتِ نعمتِ او، برادر شديد! و شما بر لبِ حفرهاى از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد اینچنین، خداوند آيات خود را براى شما آشكار مىسازد شايد، پذيراى هدايت شويد».
در این آیه پذیرش اسلام بهعنوان یکی از عوامل اخوّت مؤمنان مطرحشده است. (ن.ک: فضلالله، 1419، 6، 192)؛ امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) دراینباره چنین فرمودهاند: «إنّ اللهَ عزَّوجَلَّ جَعَلَ الإسلامَ صِراطاً مُنیرَ الأعلامِ، مُشرِقَ المَنارِ، فیه تأتَلِفُ القُلُوبِ و علیه تَأخَّی الإخوانُ» (محمدی ریشهری، 1383، ج 6، ص 2542) «خدای عزوجل اسلام را راهی قرار داد که نشانههای آن تابان و علایم راهیابی آن درخشان است. در اسلام دلها باهم الفت میگیرند و بر اساس آن برادران باهم پیوند برادری میبندند».
در روایتی پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) فرمودهاند: «مَا اسْتَفَادَ امْرُؤٌ مُسْلِمٌ فَائِدَه بَعْدَ فَائِدَه الْإِسْلَامِ مِثْلَ أَخٍ يَسْتَفِيدُهُ فِي اللَّه عزَّ و جلَّ» (المجلسی، 1403، 71، 275)؛ «هیچ مسلمانی پس از بهره اسلام آوردن بهرهای همچون برادری خدایی، به دست نیاورده است».
این رابطه ایمانی خود پیوند وثیقی با ایمان فرد دارد به این معنا که هر چه دایره انسانیتِ آدمی و ایمان الهی وسیعتر شود، پیوند انسان با دیگر انسانها و با اهل ایمان قویتر میشود. ایمان تنها امری درونی و شخصی نیست، بلکه نشانه بودنش در نمودهای عینی و عملی و نشانه کمالش در جلوههای اجتماعی است ؛ چنانکه از پیشوایان معصوم چنین نقل شده است: «لَا يُكْمِلُ عَبْدٌ حَقِيقَه الْإِيمَانِ حَتَّى يُحِبَّ أَخَاهُ الْمُؤْمِن» (المجلسی، 1403، 71، 236)؛ «حقیقت ایمان بنده کامل نمیشود تا وقتیکه برادرش را دوست بدارد».
در روایتی دیگر امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «مِنْ حُبِّ الرَّجُلِ دِينَهُ حُبُّهُ إِخْوَانَه» (المجلسی، 1403، 66، 237)؛ «از نشانههای دوست داشتن دین فرد، دوست داشتن برادرانش است».
محبت ایمانی میان برادران، بستر حرکت صحیح اجتماعی است، زیرا انسان نیازمند امنیت اجتماعیِ همه جانبه است که مهمترین عامل تحقق صحیحِ آن، پیوند انسانهایی است که با جانودل به یکدیگر محبت میورزند و در راه امنیت و راحتی یکدیگر گام میزنند (دلشاد تهرانی، 1385، 561).
امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «لِكُلِّ شَيْءٍ شَيْءٌ يَسْتَرِيحُ إِلَيْهِ، وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْتَرِيحُ إِلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ، كَمَا يَسْتَرِيحُ الطَّيْرُ إِلَى شَكْلِه». (المجلسی، 1403، 71، 234)؛ «برای هر چیزی وسیلهای است که بدان راحتی و آسایش مییابد و مؤمن به برادر ایمانیاش راحتی و آسایش مییابد، همانگونه که پرنده به همجنس خود آرام میگیرد»؛ بر همین اساس امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَيْنُهُ وَ دَلِيلُهُ لَا يَخُونُهُ وَ لَا يَظْلِمُهُ وَ لَا يَغُشُّهُ وَ لَا يَعِدُهُ عِدَه فَيُخْلِفَه» (الکلینی، 1362، 2، 166)؛ «مؤمن برادر مؤمن است، چشم او و راهنمای او است، به او خیانت و ستم نمیکند، فریبش نمیدهد و وعدهای نمیدهد که به آن عمل نکند».
در واقع برادر ایمانی همچون پشتوانه و یاوری میماند که در عرصههای متعدد حضور دارد و تو را بر علیه دشمنت یاری میدهد. حفص بن بختری گوید: نزد امام صادق (علیهالسلام) بودم که مردی بر ایشان وارد شد. حضرت به من فرمودند: او را دوست داری؟ گفتم: آری، حضرت فرمودند: «وَ لِمَ لَا تُحِبُّهُ وَ هُوَ أَخُوكَ وَ شَرِيكُكَ فِي دِينِكَ وَ عَوْنُكَ عَلَى عَدُوِّكَ وَ رِزْقُهُ عَلَى غَيْرِك» (الکلینی، 1362، 2، 166)؛ «و چرا دوستش نداشته باشی که او برادر، شریک در دین و یاورت بر ضد دشمنت است، حال آنکه روزیاش به عهده دیگر جز تو است».
در اینجا باید به این نکته اشاره نمود که قسمت مهم و بخش عظیمی از تعالیم دینی مربوط بهنظام اجتماعی است و اسلام تنها دینی است که با صراحت پایه بنای دعوت خود را روی اجتماع گذاشته و در هیچیک از شئون خود، امر اجتماع را به اهمال واگذار نکرده و همه احکام خود را در قالب اجتماع ریخته و روح اجتماع را در همه این احکام تا آخرین حد ممکن دمیده است (الطباطبایی، 1417، 4، 148)؛ و علاوه به دعوت به اصل اجتماع، دستور ساختن یک اجتماع اسلامی، بر مبنای اخوّت ایمانی را داده است تا زمینه رشد معنوی برای هر فرد، بهتر فراهم شود؛ به اين معنا که فرد و جامعه در صورت التزام به اصل برادری ایمانی، موفق به کسب کمالات انساني و مادي و معنوي ميشوند و جامعه مطلوب الهی را تشکیل میدهند؛ به این جهت که جامعه ايماني پيکري تفکيک شده و اعضا و اجزاي آن جدا و بريده از هم نيست و سلامت و سامان يک گروه اجتماعي، در گرو سلامت و سامان ديگر گروهها است. از امام صادق (علیهالسلام) روايت شده است که فرمودهاند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه بَنُو أَبٍ وَ أُمٍّ وَ إِذَا ضَرَبَ عَلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ عِرْقٌ سَهِرَ لَهُ الْآخَرُون»؛ «در واقع مؤمنان برادر يکديگرند و فرزندان يك پدر و مادرند و چون از یکی از آنان رگى زده شود، ديگران برای او بیخوابى كشند» (الکلینی، 1362، 2، 165).
تبیین معنای برادری ایمانی
از منظر آموزههای اسلامی رابطه برادری ایمانی رابطهای نیست که فقط نامی را با خود به همراه داشته باشد بلکه در این رابطه، مناسبات و ضوابطی مطرح شده است تا افراد بتوانند هر چه بیشتر از این رابطه بهره ببرند تا زمینهساز اصلاح فرد و جامعه و درنتیجه رسیدن به کمال مطلوب شود.
در برخی از احادیث نارضایتیهای امام صادق (علیهالسلام) نسبت به محقق نشدن برادری ایمانی به معنای واقعی آن در بین اصحاب را میبینیم؛ از جمله امام صادق (علیهالسلام) به مفضل فرمودهاند: «أَ يَجِيءُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ إِلَى أَخِيهِ فَيُدْخِلُ يَدَهُ فِي كِيسِهِ وَ يَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ لَا يَجْبَهُهُ وَ لَا يَجِدُ فِي نَفْسِهِ أَلَماً؟»؛ «آيا يكى از شما به نزد برادرش مىآيد تا دست در جيب او كند و به اندازه نياز خود از آن بردارد و آن برادر، جلوی او را نگيرد و در دل خود ناراحتياى احساس نكند؟».
مفضل در پاسخ به سؤال حضرت گوید: لَا وَ اللَّهِ مَا هُمْ كَذَا، نه به خدا به اين وضع نيستند؛ سپس حضرت فرمودند: «وَ اللَّهِ لَوْ كَانُوا کذا ثُمَّ اجْتَمَعَتْ شِيعَه جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَى فَخِذِ شَاه لَأَصْدَرَهُم»؛ «به خدا اگر چنين بودند و همه شيعه جعفر بن محمد بر سر ران گوسفندى گرد میآمدند جواب همه را ميداد» (المجلسی، 1403، 71، 230).
اهمیت این مسئله را امام صادق (علیهالسلام) بهگونهای دیگر در روایتی بیان فرمودهاند که فرد در صورتی در زمره شیعیان قلمداد میشود که نسبت به این مسئله اهتمام کامل بورزد و در واقع تجسّم انسان شیعه در اینگونه مناسبات نمود پیدا میکند. محمد بن عجلان گوید: در نزد امام صادق (علیهالسلام) بودم که مردی وارد شد و سلام کرد. سپس حضرت از او در مورد عیادت اغنیا از برادران مریض فقیر و همچنین دیدار و همنشینی آنها با ایشان پرسش نمودند. آن مرد در جواب گفت: این موارد کم است و هنگامیکه حضرت از دستگیری و مال دادن اغنیا به فقیران که از برادران دینی آنان بودند پرسش نمودند آن مرد در جواب گفت: شما خویهایی را یادآور میشوید که در نزد ما کم اتفاق میافتد. آنگاه حضرت به او فرمود: «فَكَيْفَ تَزْعُمُ هَؤُلَاءِ أَنَّهُمْ شِيعَه؟» «پس چگونه آنها خود را شيعه ميدانند؟» (الکلینی، 1362، 2، 173).
در روایتی دیگر برادری شیعی به اینگونه مطرح شده که باید کمترین چیز همچون نمک، با دیگر برادران شیعه تقسیم شود. مُعَلَّى بن خُنَيْس گوید: شبی بارانی امام صادق (علیهالسلام) از منزل بهطرف سایبان بنی ساعده بیرون رفتند. من نیز از پی ایشان رفتم، دیدم در سایبان بنی ساعده عدهای در خواب هستند، امام صادق (علیهالسلام) برای هر نفر یک یا دو نان در زیر جامهاش میگذاشت تا آنکه برای همه چنین کردند، آنگاه برگشتیم. عرض کردم سرورم فدایت شوم آيا اينها حق را مىشناسند؟ (آيا به خداوند و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و امامت شما ايمان دارند؟!) حضرت فرمودند: «لَوْ عَرَفُوا لَوَاسَيْنَاهُمْ بِالدُّقَّه وَ الدُّقَّه هِيَ الْمِلْحُ»؛ «اگر میشناختند حتی نمک را هم با آنان تقسیم میکردیم». (المجلسی، 1403، 47، 20).
امام صادق (علیهالسلام) این رابطه را رابطهای دو سویه معرفی میفرمایند، بهگونهای که افراد در آن نمیتوانند نسبت به یکدیگر بیتفاوت باشند، بلکه در تمام زمینهها چه مادی و چه معنوی به یکدیگر کمکرسانی میکنند و سبب آرامش یکدیگرند: «لِكُلِّ شَيْءٍ شَيْءٌ يَسْتَرِيحُ إِلَيْهِ، وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْتَرِيحُ إِلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ، كَمَا يَسْتَرِيحُ الطَّائِرُ إِلَى شَكْلِهِ»؛«برای هر چیزی وسیله ای است که بدان راحتی و آسایش مییابد و مؤمن به برادر ایمانیاش راحتی و آسایش مییابد چنانکه پرنده به همگِن خود آرام میگیرد» (المجلسی، 1403، 71، 355)؛از اینرو آن حضرت تأکید فراوان به ارتباط با یکدیگر بهصورت پیدرپی دارند، چه اینکه چنین ارتباطی زمینهساز بسیاری از مناسبات و نتایج مهمی است که در برادری ایمانی مطرح میشود: «تَوَاصَلُوا وَ تَبَارُّوا وَ تَرَاحَمُوا وَ كُونُوا إِخْوَه بَرَرَه كَمَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل»؛ «با یکدیگر پيوستگى و خوشرفتاری و مهرورزى داشته باشيد و برادرانى نيكوكار باشيد چنانکه خداى عزوجل دستورتان داده است»(الکلینی، 1362، 2، 175).
این حدیث بهوضوح به این نکته اشاره دارد که نیکی کردن و مهربانی به یکدیگر و معنا یافتن برادری ایمانی در گرو ارتباط پیدرپی است. همچنین میتوان به این نکته اشاره نمود که روایاتی که دیدن چهره برادران را عبادت معرفی میکند، ناظر به این ارتباط است: «النَّظَرُ إِلَى الْأَخِ تَوَدُّهُ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَه»؛ «نگاه به برادر دينى از روى دوستى عبادت است»(المجلسی، 1403، 71، 73).
در روایاتی امام صادق (علیهالسلام) به برخی از آثار این ارتباط اشاره نمودهاند از جمله اینکه فرمودهاند: «تَبَارُّوا وَ تَوَاصَلُوا فَيُنْسِئُ اللَّهُ فِي آجَالِكُمْ، وَ يَزِيدُ فِي أَمْوَالِكُمْ وَ تُعْطَوْنَ الْعَافِيَه فِي جَمِيعِ أُمُورِكُم»؛
«به یکدیگر نیکی کنید و با هم رابطه داشته باشید تا خداوند مرگتان را تأخیر بیندازد و داراییهایتان را فزونی بخشد و در تمامی امورات زندگیتان عافیت عنایت نماید» (المجلسی، 1403، 71، 277).
همچنین حضرت زنده شدن مسئله ولایت و امامت را در پرتو چنین ارتباطهایی معرفی فرمودهاند؛ در روایتی آمده است که امام صادق (علیهالسلام) از فضیل پرسیدند: «تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟» «آيا با هم مىنشينيد و گفتوگو میکنید؟» فضیل گوید: گفتم آرى فدایت شوم، امام فرمودند: «تِلْكَ الْمَجَالِسُ أُحِبُّهَا؛ فَأَحْيُوا أَمْرَنَا؛ يَا فُضَيْلُ فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا»؛ «من اینگونه مجالس را دوست ميدارم؛ پس اى فضيل امر ما را احيا كنيد، خداوند رحمت كند كسى را كه امر ما را احيا ميكند» (الصدوق، 1402، 33).
نتایج برادری ایمانی
در این بخش ضمن میبردن به معنای واقعی اخوّت ایمانی، به نتایج حاصل از این ارتباط میپردازیم:
الف) اصلاح یکدیگر
از مهمترین کارکردها و نتایج اخوّت ایمانی، برطرف شدن عیوب و نواقصی است که برادران به یکدیگر تذکّر میدهند؛ از اینرو زمینهساز تکامل انسان میشود، چراکه مؤمنان آینه یکدیگرند؛ «الْمُؤْمِنُ مِرْآه لِأَخِيهِ الْمُؤْمِن» (المجلسی، 1403، 71، 233).
نیز دوستداشتنیترین برادران آن کسانی معرفی شدهاند که عیبهای برادرش را به او هدیه میدهد: «أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيُوبِي»؛ «دوستداشتنیترین برادرم کسی است که عیبهایم را به من پیشکش کند» (الکلینی، 1362، 2، 639).
در اخوّت ایمانی بیتفاوتی به یکدیگر معنا ندارد، بلکه همه در برابر یکدیگر مسئول هستند و کوتاهی هر یک نسبت به دیگری، درواقع خیانت محسوب میشود: «مَنْ رَأَى أَخَاهُ عَلَى أَمْرٍ يَكْرَهُهُ فَلَمْ يَرُدَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ، فَقَدْ خَانَه»؛ «هر که برادر خود را گرفتار امری ناخوشایند ببیند و بتواند آن را از او برطرف سازد و چنین نکند، بیگمان به او خیانت ورزیده است» (المجلسی، 1403، 71، 190).
در خصوص اینکه روابط ایمانی باید اصلاح شود، قرآن کریم میفرماید: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ) (حجرات، آیه 10)؛ «مؤمنان برادر يكديگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهيد و تقواى الهى پيشه كنيد، باشد كه مشمول رحمت او شويد!» در واقع برادری دینی، مقتضی اصلاح بین مؤمنان است (هاشمی رفسنجانی، 1383، 2، 488)؛ حال در اینجا جای سؤال است که رابطه اخوّت ایمانی که مطلوب قرآن است، چگونه است که مسلمانان را بهره درستی از آن نیست؟!
ب) برآوردن نیاز یکدیگر
روایات فراوانی با عنوان «قضاء حوائج الأخوان»، از ائمه اطهار (علیهمالسلام) در کتب روایی ما نقل شده و به آثار آن نیز در جهت ترغیب افراد پرداخته شده است. در برخی از این روایات، سعی و کوشش در پی کار برادران مسلمان خود نیز مورد توجه است که مسئلهای جدا از برآوردن حاجت برادر مسلمان است، خواه برآورده شود، خواه برآورده نشود.
امام صادق (علیهالسلام) در این رابطه فرمودهاند: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَمْشِي لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فِي حَاجَه إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَه حَسَنَه وَ حَطَّ عَنْهُ بِهَا سَيِّئَه وَ رَفَعَ لَهُ بِهَا دَرَجَه وَ زِيدَ بَعْدَ ذَلِكَ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ شُفِّعَ فِي عَشْرِ حَاجَات»؛ «هیچ مؤمنى نيست كه در راه حاجت برادر مؤمنش گام بردارد، جز آنكه خداى عزوجل برايش در هر قدمى حسنهاى نويسد و گناهى فرو ريزد و درجهاى بالا برد و سپس ده حسنه بیفزاید و در ده حاجت او را شفيع گرداند» (الکلینی، 1362، 2، 197).
همچنین فرمودهاند: «مَنْ ذَهَبَ مَعَ أَخِيهِ فِي حَاجَه قَضَاهَا أَوْ لَمْ يَقْضِهَا كَانَ كَمَنْ عَبَدَ اللَّهَ عُمُرَهُ» فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: أَخْرُجُ مَعَ أَخِي فِي حَاجَه وَ أَقْطَعُ الطَّوَافَ؟ فَقَالَ: «نَعَم»؛ «هر كه همراه برادر خويش برود خواه كارش را انجام دهد و خواه ندهد، همچون كسى خواهد بود كه یکعمر خداى را پرستيده باشد» مردى پرسيد: [هنگامیکه در طواف هستم و برادرم از من درخواست حاجتی داشت] پى حاجت برادر خود با وى بروم و طواف را هم قطع کنم؟ حضرت فرمودند: «آرى» (الصدوق، 1402، 68).
در مورد برآوردن نیاز برادران، امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «اللَّهُ فِي عَوْنِ الْمُؤْمِنِ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُ فِي عَوْنِ أَخِيه»؛ «تا زمانى كه مؤمن در راه كمك برادرش باشد، خدا در راه كمك به او است» (الکلینی، 1362، 2، 200).
بدیهی است در صورتی این نتایج حاصل شود که شخص تنها به قصد خدمت به برادر دینی خود در پی کار او رود و نه بهمنظور جلب منافع آن کار برای خود، در این صورت است که نتایج حاصل از آن تأثیر مثبت در جهت کمال فرد خواهد داشت. امام صادق (علیهالسلام) در این رابطه فرمودهاند: «مَنْ سَعَى فِي حَاجَه أَخِيهِ بِغَيْرِ نِيَّه فَهُوَ لَا يُبَالِي قُضِيَتْ أَمْ لَمْ تُقْضَ فَقَدْ تَبَوَّأَ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّار»؛ «هر كه در كار برادر خويش بىنيت بكوشد و برای او اهمیت نداشته باشد که کار او انجام شود یا انجام نشود، جايگاه او در آتش خواهد بود» (الصدوق، 1402، 71).
همچنین آن حضرت به نقل از رسولالله (صلّی الله علیه و آله) فرمودهاند: «مَنْ سَعَى فِي حَاجَه لِأَخِيهِ فَلَمْ يَنْصَحْهُ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَه»؛ «هر كه دنبال انجام حاجت برادر دينى خود رود ولى خيرانديشى براى او نكند به خدا و رسولش خيانت كرده است»(الکلینی، 1362، 2، 362).
در حدیثی دیگر از آن حضرت آمده است: «أَيُّمَا رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا اسْتَعَانَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ فِي حَاجَه فَلَمْ يُبَالِغْ فِيهَا بِكُلِّ جُهْدٍ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْمُؤْمِنِينَ»؛«هر كه از ياران ما كه يكى از برادران دينیاش در كارى از او كمك و يارى بخواهد و تا آنجا كه میتواند در آن كوشش نكند به خدا و رسول او و مؤمنين خيانت كرده است» سپس ابو بصیر گوید به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم مقصود شما از «مؤمنين» چيست؟ امام فرمودند: «مِنْ لَدُنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى آخِرِهِم»؛ «از زمان امير المؤمنين (عليه السّلام) تا آخر آنان»(الکلینی، 1362، 2، 362).
پشت کردن به یاری یکدیگر چنان در نزد پیشوایان حق نکوهیده است که چنین کسانی خائن به خدا و فرستاده او معرفی شدهاند. در حدیثی در این باره هشداری سخت داده شده است تا اهل ایمان فقط به خود ننگرند و فارغ از مسئولیتهای انسانی و ایمانی زیست نکنند. امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «أَيُّمَا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَيْرِهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَه مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّه عَيْنَاهُ مَغْلُولَه يَدَاهُ إِلَى عُنُقِهِ فَيُقَالُ هَذَا الْخَائِنُ الَّذِي خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّار»؛ «هر مؤمنی که نیاز مؤمن را پاسخ نگوید در حالی که می توانست از خود و یا از دیگری نیاز او را رفع کند، چنین کسی را خداوند در روز قیامت با صورت سیاه و چشمان بهت زده و دست به گردن بسته محشور خواهد کرد، آنگاه فرماید: این همان کسی است که به خدا و رسول او خیانت کرده است و فرمان دهد که او را به جهنّم ببرند».
عرضه نیاز به برادر دینی خود یکی از راهکارهایی است که سبب تقویت پیوند اخوّت میشود زیرا این عرضه نیاز، نشانه اعتماد انسان به برادر دینی خود است. امام صادق (علیهالسلام) دراینباره فرمودهاند: «كَفَى بِالْمَرْءِ اعْتِمَاداً عَلَى أَخِيهِ أَنْ يُنْزِلَ بِهِ حَاجَتَه»؛ «در اعتماد انسان به برادرش همین بس که نیاز خود را به او بگوید» (الکلینی، 1362، 2، 198).
از نگاه امام صادق (علیهالسلام) این پیوند برادری باید بهگونهای باشد که در صورت نیاز فردی به برادر خود بدون اینکه خود را در رنج قرار دهد، نیازش را به برادرش بگوید: «إِذَا ضَاقَ أَحَدُكُمْ فَلْيُعْلِمْ أَخَاهُ وَ لَا يُعِينُ عَلَى نَفْسِه»؛ «اگر كسى تنگدست شود، بايد برادر ايمانى خود را مطّلع سازد و سلامت خود را به خطر نیندازد»(الکلینی، 1362، 4، 49)
البته نباید از نظر دور داشت که برآوردن نیاز دیگران مختص به برادران دینی نیست بلکه تلاش در جهت برآوردن نیاز بندگان خدا خود مورد توجه است. امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: خَلْقِي عِيَالِي، فَأَحَبُّهُمْ إِلَيَّ أَعْنَاهُمْ بِأُمُورِهِمْ وَ أَقْوَمُهُمْ بِشَأْنِهِمْ وَ أَسْعَاهُمْ فِي حَوَائِجِهِم»؛ «خداوند عزوجل فرمود: آفريدگان من عيال من هستند و كسانى را بيشتر دوست دارم كه بیشتر آنها را یاری کنند و به اموراتشان بیشتر بپردازند و در حاجتهاى آنان بيشتر بكوشند»(الصدوق، 1402، 70).
این نکته در روایات متعددی از امام صادق (علیهالسلام) مورد توجه قرار گرفته است. (ن.ک: القزوینی،1420، 15، 41 ـ 64 و 245 ـ 252) آن حضرت ضمن پیگیری جدّی در برآوردن حوائج مؤمنان، آنان را به سبقت گرفتن در این امر سفارش مینمودند: «تَنَافَسُوا فِي الْمَعْرُوفِ لِإِخْوَانِكُمْ وَ كُونُوا مِنْ أَهْلِهِ، فَإِنَّ لِلْجَنَّه بَاباً يُقَالُ لَهُ: الْمَعْرُوفُ لَا يَدْخُلُهُ إِلَّا مَنِ اصْطَنَعَ الْمَعْرُوفَ فِي الْحَيَاه الدُّنْيَا، فَإِنَّ الْعَبْدَ لَيَمْشِي فِي حَاجَه أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فَيُوَكِّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مَلَكَيْنِ وَاحِداً عَنْ يَمِينِهِ وَ آخَرَ عَنْ شِمَالِهِ يَسْتَغْفِرَانِ لَهُ رَبَّهُ وَ يَدْعُوَانِ بِقَضَاءِ حَاجَتِهِ، ثُمَّ قَالَ: وَ اللَّهِ لَرَسُولُ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله) أَسَرُّ بِقَضَاءِ حَاجَه الْمُؤْمِنِ إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْهِ مِنْ صَاحِبِ الْحَاجَه»؛ «در نيكى رساندن به برادران خود با يكديگر مسابقه گذاريد و اهل نيكى باشيد، زيرا بهشت را دری است بنام معروف (نيكى و احسان) كه جز كسى كه در زندگى دنيا نيكى كرده، داخل آن نشود، همانا بنده در راه برآوردن حاجت برادر مؤمن خود گام بردارد و خداى عزوجل دو فرشته بر او گمارد، يكى در طرف راست و ديگرى در جانب چپ او كه برايش از پروردگار آمرزش خواهند و براى روا شدن حاجت او دعا كنند؛ سپس فرمود: به خدا كه چون مؤمن به حاجتش رسد، پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) از خود او مسرورتر است» (الکلینی، 1362، 2، 195).
در روایتی دیگر امام صادق (علیهالسلام) دوری از ملالت و کسالت را به عنوان راهکارهایی در جهت برآوردن نیاز مؤمنان بیان فرمودهاند: أَبو كَهْمَس از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «... وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً، لَقَضَاءُ حَاجَه امْرِئٍ مُسْلِمٍ وَ تَنْفِيسُ كُرْبَتِهِ أَفْضَلُ مِنْ حِجَّه وَ طَوَافٍ وَ حِجَّه وَ طَوَافٍ حَتَّى عَقَدَ عَشَرَه ثُمَّ خَلَا يَدَهُ وَ قَالَ: اتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَمَلُّوا مِنَ الْخَيْرِ وَ لَا تَكْسَلُوا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولَهُ صلّی الله علیه و آله غَنِيَّانِ عَنْكُمْ وَ عَنْ أَعْمَالِكُمْ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِلُطْفِهِ سَبَباً يُدْخِلُكُمْ بِهِ الْجَنَّه»؛ «و به آنکه حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) را به حق برانگيخت تا مژدهبخش و بيمده باشد، برآوردن حاجت يك مسلمان و گرهگشایی از گرفتارى او برتر است از يك حج و طواف و باز حج و طواف و تا ده بار با انگشت خود شمرد و آنگاه دست خود را باز كرد و فرمود: از خدا بترسيد و از كار خير تنگدل و تنبل نشويد كه خداوند عزوجل و رسولش از شما بىنيازند و هم از اعمال شما و شمایيد كه نيازمندان به درگاه خدا عزوجل می باشيد و همانا خدا عز و جل خواسته از لطف خود وسيلهاى باشد كه بدان شما را به بهشت برد»(المجلسی، 1403، 71، 318).
امام صادق (علیهالسلام) در این روایت به دو نکته لطیف اشاره میفرمایند یکی اینکه حضرت لازمه انجام حقوق برادران را نسبت به یکدیگر، دوری از تنبلی و بیحوصلگی دانستهاند؛ نکته دوم اینکه قراردادن این وظایف، در واقع لطفی از جانب خداوند متعال است که اینگونه افراد از این مسیر وارد بهشت میشوند که در واقع همان دستیابی به کمال انسانیت است.
از دید امام صادق (علیهالسلام) برآوردن نیاز مؤمنان و به خصوص فقیران شیعه، راهی هموار برای بهشتی شدن است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً مِنْ خَلْقِهِ انْتَجَبَهُمْ لِقَضَاءِ حَوَائِجِ فُقَرَاءِ شِيعَتِنَا لِيُثِيبَهُمْ عَلَى ذَلِكَ الْجَنَّه فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَكُونَ مِنْهُمْ فَكُنْ»؛ «همانا خداى عزوجل دستهاى از مخلوقش را آفريده و ايشان را براى قضاء حوائج شيعيان فقير ما انتخاب فرموده تا در برابر آن بهشت را به ايشان پاداش دهد، پس اگر می توانى از آنها باش» (الکلینی، 1362، 2، 193)؛از اینرو است که برای برآوردن نیاز مؤمنان ثوابهای زیادی بر شمرده شده است؛ آن حضرت فرمودهاند: «مَنْ طَافَ بِهَذَا الْبَيْتِ طَوَافاً وَاحِداً كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ سِتَّه آلَافِ حَسَنَه وَ مَحَا عَنْهُ سِتَّه آلَافِ سَيِّئَه وَ رَفَعَ اللَّهُ لَهُ سِتَّه آلَافِ دَرَجَه حَتَّى إِذَا كَانَ عِنْدَ الْمُلْتَزَمِ فَتَحَ اللَّهُ لَهُ سَبْعَه أَبْوَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّه»؛ «هر كس گرد اين خانه (كعبه) يك طواف كند خداى عز و جل برايش شش هزار حسنه نويسد و شش هزار گناه از او بزدايد و شش هزار درجه برايش بالا برد و چون نزد ملتزم (قسمتى از ديوار پشت خانه كعبه) رسد. خدا هفت در از درهاى بهشت برايش گشايد»راوی گوید قربانت، اين همه فضيلت براى طواف است؟ حضرت فرمودند: «نَعَمْ وَ أُخْبِرُكَ بِأَفْضَلَ مِنْ ذَلِكَ قَضَاءُ حَاجَه الْمُسْلِمِ أَفْضَلُ مِنْ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ حَتَّى بَلَغَ عَشْراً» (الکلینی، 1362، 2، 194).
«آرى، اكنون تو را به بهتر از طواف هم خبر می دهم، برآورده ساختن حاجت مسلمان بهتر است از طوافى و طوافى و طوافى تا به ده طواف رسد».
نکته دیگر در اینباره این است که امام صادق (علیهالسلام) بر این مطلب تأکید دارند که قبل از آنکه از شما درخواستی صورت بگیرد، خود اقدامی در برآوردن نیاز برادر دینیتان به عمل آورید: «إِذَا عَلِمَ الرَّجُلُ أَنَّ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ مُحْتَاجٌ، فَلَمْ يُعْطِهِ شَيْئاً حَتَّى سَأَلَهُ ثُمَّ أَعْطَاهُ لَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْه»؛ «چون كسى بداند كه برادر مؤمنش نيازمند است به او چيزى ندهد تا از او خواهش كند و آنگاه بدهد ثوابى از آن نبرد» (المجلسی، 1403، 71، 312).
اسحاق بن ابراهیم بن یعقوب گوید: با معلّی بن خنیس در خدمت امام صادق (علیهالسلام) بودم، در این هنگام مردی از اهل خراسان وارد شد، عرض کرد: یا ابن رسول الله (صلّی الله علیه و آله) من از ارادتمندان شما اهل بیت (علیهم السلام) هستم و بین من و شما فاصله زیادی است، خرج سفرم تمام شده است و امکان برگشت به سوی خانوادهام را ندارم مگر اینکه شما کمک بفرمایید. امام صادق (علیهالسلام) نگاهی به راست و چپ نموده و فرمودند: «أَ لَا تَسْمَعُونَ مَا يَقُولُ أَخُوكُمْ، إِنَّمَا الْمَعْرُوفُ ابْتِدَاءٌ، فَأَمَّا مَا أَعْطَيْتَ بَعْدَ مَا سَأَلَ، فَإِنَّمَا هُوَ مُكَافَأَه لِمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ مَاءِ وَجْهِهِ.» (المجلسی، 1403، 47، 61).
«مگر نمیشنوید برادر شما چه میگوید؟! كار خير آن است كه در ابتدا صورت بگیرد و اگر به كسى پس از اينكه سؤال كرد چيزى بدهى، پاداش آبروى ريخته او است».
ج) مواسات و برابری در مال
دین خود را مؤظف به هدایت انسانها و سوق دادن آنان به سوی سعادت و کمال انسانی آنها میداند؛ از این جهت، بیشتر توجه دین معطوف به این است که دستورالعملها، تکالیف و مسؤولیتهایی برای انسانها مقرر دارد که با انجام آنها به کمال و سعادت دست یابند (مصباح یزدی، 1388، 1، 100). مواسات از جمله حقوقی است که فرد مسلمان بر برادر خود دارد و امامان معصوم (علیهم السلام) آن را جزء سختترین فرائضی برشمردهاند که خداوند بر بندگانش قرار داده است: عبد الأعلی ابن اعين گوید: برخى از ياران ما نامه نوشتند و از امام صادق (علیهالسلام) مسائلى را پرسيدند و به من دستور دادند كه از حضرت درباره حقى كه مسلمان بر برادر خود دارد بپرسم، من از حضرت این مسئله را پرسيدم، اما پاسخى نداند، چون آمدم كه با حضرت وداع كنم، عرض کردم از شما پرسش كردم و پاسخى نشنيدم. حضرت فرمودند: «إِنِّي أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا إِنَّ مِنْ أَشَدِّ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ ثَلَاثَ خِصَالٍ إِنْصَافُ الْمُؤْمِنِ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّى لَا يَرْضَى لِأَخِيهِ مِنْ نَفْسِهِ إِلَّا مَا يَرْضَى لِنَفْسِهِ وَ مُوَاسَاه الْأَخِ فِي الْمَالِ وَ ذِكْرُ اللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍٍ لَيْسَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَكِنْ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَيَدَعُه»؛ «مىترسم كافر شويد، همانا سختترين چيزى كه خداوند بر آفريدگان خود واجب كرده سه خصلت است: نخست اينكه از خود در باره ديگران انصاف دهد به حدى كه در حق برادر خود چيزى را نپسندد مگر آنچه براى خود مىپسندد. ديگر آنكه با برادر خود در مال برابرى كند. سوم آنكه در هر حال خدا را به ياد آرد و اين به گفتن سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه نيست بلكه ياد خدا او را از ارتكاب حرام باز دارد» (الصدوق، 1402، 40).
آن حضرت یاری رساندن به برادران را عاملی جهت تقرّب به خداوند متعال معرّفی فرمودهاند: «تَقَرَّبُوا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِمُوَاسَاه إِخْوَانِكُم» (المجلسی، 1403، 71، 391).
آن حضرت در حدیثی به مفضل از جمله خصائص شیعیان را مواسات میدانند: «اخْتَبِرْ شِيعَتَنَا فِي خَصْلَتَيْنِ فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ»؛ «شيعيان ما را به دو خصلت بيازماى و هر كه آن دو را دارا باشد با وى معاشرت کن و اگر نه از وى بپرهيز و بپرهیز»؛ سپس مفضل گوید به حضرت عرض کردم آن دو ویژگی چه هستند؟ امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «الْمُحَافَظَه عَلَى الصَّلَوَاتِ فِي مَوَاقِيتِهِنَّ وَ الْمُوَاسَاه لِلْإِخْوَانِ وَ إِنْ كَانَ الشَّيْءُ قَلِيلاً»؛ «نمازها را به وقت گزاردن و محافظت بر آن و مواسات با برادران اگر چه با چيز كمى باشد» (الصدوق، 1402، 36).
مواسات با برادران که از مهمترین مصادیق برادری دینی است به جهت سنگینی چنین وظیفهای از نگاه امام صادق (علیهالسلام) تحقق کامل آن در زمان قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه) است: اسحاق بن عمار گوید: نزد امام صادق (علیهالسلام) بودم که از مواسات با برادران و آنچه درباره همدیگر باید انجام دهند، یاد فرمودند و من از این سخن امام به اندازه ای متأثر شدم که از چهره من دریافتند؛ سپس حضرت فرمودند: «إِنَّمَا ذَلِكَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ وَجَبَ عَلَيْهِمْ أَنْ يُجَهِّزُوا إِخْوَانَهُمْ وَ أَنْ يُقَوُّوهُم» «این روش در زمانی خواهد بود که قائم قیام کند آنگاه بر آنان واجب است که همدیگر را ساز و برگ دهند و نیرومند سازند»(الصدوق، 1402، 36).
این روایت به این مطلب اشاره دارد که به نتیجه رسیدن ظهور قائم (عجّل الله تعالی فرجه)، بخشی مهمی از آن، در گرو تحقق این امر است که در واقع امری واجب میشود.
د) رعایت حقوق یکدیگر
در اهمیت این مسئله امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ الْمُؤْمِن»؛ «خداوند به چيزى برتر از اداء حق مؤمن عبادت نشده است» (الکلینی، 1362، 2، 170)؛ این بیان به این جهت است که حق مؤمن برتر از کعبه دانسته شده است؛ چنانکه آن حضرت فرمودهاند: «وَ اللَّهِ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَأَعْظَمُ حَقّاً مِنَ الْكَعْبَه»؛ «به خدا قسم حق مؤمن از كعبه هم بزرگتر است»(المجلسی، 1403، 65، 64).
در روایتی دیگر أَبَان بن تَغْلِب گوید به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: از حقی که مؤمن بر مؤمن دارد مرا آگاه کن؟ حضرت فرمودند: «يَا أَبَانُ دَعْهُ لَا تَرِدْه»؛ «ای ابان از این بگذر و آن را بر زبان نیاور»؛ سپس ابان اصرار ورزید آنگاه امام فرمودند: «يَا أَبَانُ تُقَاسِمُهُ شَطْرَ مَالِكَ»؛ «باید نیمی از مال خود را به او بدهی»؛ ابان گوید: سپس حضرت به من نگريست و چون ديدند كه چه حالى به من دست داد، فرمودند: «يَا أَبَانُ أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ ذَكَرَ الْمُؤْثِرِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ؟ أَمَّا إِذَا أَنْتَ قَاسَمْتَهُ فَلَمْ تُؤْثِرْهُ بَعْدُ إِنَّمَا أَنْتَ وَ هُوَ سَوَاءٌ إِنَّمَا تُؤْثِرُهُ إِذَا أَنْتَ أَعْطَيْتَهُ مِنَ النِّصْفِ الْآخَرِ»؛ «اى ابان، مگر نمي دانى كه خداى عز و جل كسانى را كه ديگران را بر خود ترجيح دادهاند، ياد فرموده؟ ـ اشاره به آیه 9 سوره حشر دارد ـ آگاه باش كه چون تو نيمى از مالت را به او بدهى او را بر خود ترجيح ندادهاى، بلكه تو و او برابر شدهايد، ترجيح او بر تو زمانى است كه از نصف ديگر به او بدهى(الکلینی، 1362، 2، 171).
آشنایی به حقوق، لازمه پیوند درست برادری است و نیازمند آگاهی طرفین از این حقوق است. امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ أَنْ يَعْرِفَ أَخُوهُ حَقَّهُ وَ لَا يَعْرِفَ حَقَّ أَخِيه»؛«براى مرد بسى زشت است كه برادر او حق وى را بشناسد ولى او حق برادرى را نشناسد» (الصدوق، 1402، 42).
امام صادق (علیهالسلام) این حقوق را هفت حق معرفی میفرمایند و ضمن واجب دانستن تمامی آنها، هشدار جدّی به تضییعکننده این حقوق دادهاند. مُعَلَّی بن خُنَیس گوید به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: حق مسلمان بر مسلمان چيست؟ حضرت فرمودند: «له سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ، مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلَّا وَ هُوَ عَلَيْهِ وَاجِبٌ، إِنْ ضَيَّعَ مِنْهَا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ وِلَايَه اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ وَ لَمْ يَكُنْ لِلَّهِ فِيهِ مِنْ نَصِيبٍ.» «براى او هفت حق واجب است كه همه آنها بر عهده برادرش واجب است و اگر برخى از آنها را تباه و ضايع كند از ولايت و اطاعت خدا بيرون رود و خدا از او بهره (اطاعت و بندگى) ندارد».
معلّی بن خنیس گوید به امام عرض کردم: فدایت شوم این حقوق چه هستند؟ امام فرمودند: «يَا مُعَلَّى إِنِّي عَلَيْكَ شَفِيقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَيِّعَ وَ لَا تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لَا تَعْمَلَ.» «اى معلّى، من بر تو نگرانم و مي ترسم ضايع گذارى و مراعات نكنى و بدانى و عمل ننمایى»؛ معلّی خطاب به امام عرض کرد: لا قُوَّه إِلَّا بِاللَّهِ؛ نکته بسیار مهم در بیان حضرت خطاب به معلّی این است که تباه کردن حتی یکی از این حقوق، به منزله بیرون رفتن از ولايت و اطاعت خداوند است و این مهم، هم تکلیف شیعیان آن حضرت را در توجه به حقوق اجتماعی روشن و سنگین میسازد و هم برای پیروان آن حضرت بسیار مباهات است که پیشوای مکتب جعفری تا چه حد به حقوق اجتماعی اهمیت میدهند. در ادامه حضرت این هفت حقوق را بر میشمرند: «أَيْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ وَ الْحَقُّ الثَّانِي أَنْ تَجْتَنِبَ سَخَطَهُ وَ تَتَّبِعَ مَرْضَاتَهُ وَ تُطِيعَ أَمْرَهُ وَ الْحَقُّ الثَّالِثُ أَنْ تُعِينَهُ بِنَفْسِكَ وَ مَالِكَ وَ لِسَانِكَ وَ يَدِكَ وَ رِجْلِكَ وَ الْحَقُّ الرَّابِعُ أَنْ تَكُونَ عَيْنَهُ وَ دَلِيلَهُ وَ مِرْآتَهُ وَ الْحَقُّ الْخَامِسُ أَنْ لَا تَشْبَعَ وَ يَجُوعُ وَ لَا تَرْوَى وَ يَظْمَأُ وَ لَا تَلْبَسَ وَ يَعْرَى وَ الْحَقُّ السَّادِسُ أَنْ يَكُونَ لَكَ خَادِمٌ وَ لَيْسَ لِأَخِيكَ خَادِمٌ فَوَاجِبٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَكَ فَيَغْسِلَ ثِيَابَهُ وَ يَصْنَعَ طَعَامَهُ وَ يَمْهَدَ فِرَاشَهُ وَ الْحَقُّ السَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِيبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِيضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَه تُبَادِرُهُ إِلَى قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ يَسْأَلَكَهَا وَ لَكِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَه فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ وَصَلْتَ وَلَايَتَكَ بِوَلَايَتِهِ وَ وَلَايَتَهُ بِوَلَايَتِك»؛ «آسانترين آن حقوق اين است كه آنچه براى خود دوست دارى، براى او هم دوست داشته باش، و آنچه براى خود نمی پسندى، بر او نيز نپسندى؛ حق دوم آنكه از آنچه ناخرسند دارد، دورى كنى و خوشنودى او را پيروى نموده و فرمانش ببرى؛ حق سوم آنكه با جان، مال، زبان، دست و پاى خويش او را يارى كن؛ چهارم آنكه چشم، راهنما و آئينه او باشى؛ حق پنجم آنكه تو سير نباشى و او گرسنه يا سيرآب باشى و او تشنه يا پوشيده باشى و او برهنه؛ ششم آنكه اگر تو خدمتگزار دارى و برادرت ندارد، واجب است خدمتگزارت را بفرستى كه جامههايش را بشويد و غذايش را درست كند و بسترش را مرتب نمايد؛حق هفتم آنكه سوگندش را تصديق كنى؛ دعوتش را بپذيرى؛ در بيماريش از او عيادت كنى و بر جنازهاش حاضر شوى و چون بدانى حاجتى دارد، در انجام آن سبقتگيرى و او را مجبور نسازى كه از تو بخواهد، بلكه خودت پيشدستى كنى، چون چنين كردى دوستى خود را به دوستى او پيوستهاى و دوستى او را به دوستى خود». این قسمت از حدیث که حضرت فرمودند: «فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ وَصَلْتَ وَلَايَتَكَ بِوَلَايَتِهِ وَ وَلَايَتَهُ بِوَلَايَتِك»، اشاره به این آیه 71 سوره توبه دارد که میفرماید: (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ)؛ «و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند».
اصرار به ملتزم بودن به چنین حقوقی از سوی امام صادق (علیهالسلام) به جهت آثار و کارکردهای این حقوق است که موجب رشد و تکامل افراد و جامعه میشود؛ به این معنا که هر اندازه انسان به آموزههای دینی و از آن جمله حقوق برادران خود، ارج نهد و به آنها ملتزم باشد، به همان نسبت راه رسیدن به تکامل خود و به تبع آن، جامعه را هموار کرده است؛ از اینرو امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «إنَّهُ مَنْ عَظَّمَ دِينَ اللَّهِ عَظَّمَ حَقَّ إِخْوَانِهِ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِدِينِهِ اسْتَخَفَّ بِإِخْوَانِه»؛ «به یقین هر كس دين خدا را بزرگ داند حق برادران را بزرگ شمارد و هر كس دينش را سبك گيرد برادرانش را هم سبك شمارد» (المجلسی، 1403، 71، 287).
در این روایت حضرت رابطه علّی و معلولی را میان دینداری و آموزهای دینی که در اینجا مسئله حقوق برادران است، را بیان میکنند. این رویکرد پیشوایان به حقوق و وظایف برادری ایمانی بس سنگین و تعهدآور است و آنان خود نسبت به این امر حساس بودند و حقوق انسانها را به طورکلی و حقوق مسلمانها و هم پیوندها را به طور خاص از هر چیز مهمتر میشمرند و به رعایت و ادای آنها پایبندی داشتند (دلشاد تهرانی، 1385، 575).
در روایت زیر امام صادق (علیهالسلام)، اجابت برادر دینی را واجبتر از طواف واجب حج معرفی میکنند: ابان بن تغلب گوید: با امام صادق (علیهالسلام) طواف می کردم؛ مردی از اصحاب به من برخورد و درخواست کرد همراه او بروم که حاجتی دارد؛ او به من اشاره کرد که با وی بروم، اما دوست نداشتم از پیش امام صادق (علیهالسلام) بروم، لذا شروع به طواف کردم که دوباره به من اشاره نمود و امام صادق (علیهالسلام) او را دید. به من فرمودند: «يَا أَبَانُ إِيَّاكَ يُرِيدُ هَذَا»؛ «ای ابان آیا این شخص تو را میخواهد؟» عرض کردم: آری، فرمودند: «فَمَنْ هُوَ» «او کیست؟» گفتم: یکی از دوستان ما است. فرمودند: «هُوَ عَلَى مِثْلِ مَا أَنْتَ عَلَيْهِ» «او مذهب و عقیده تو را دارد؟» گفتم: آری، فرمودند: «فَاذْهَبْ إِلَيْهِ» «نزدش برو!» عرض کردم: طواف را بشکنم؟ فرمودند: آری، گفتم: هر چند طواف واجب باشد؟ فرمودند: آری، ابان گوید: به دنبال این سخن من همراه او رفتم» (الکلینی، 1362، 2، 172).
از این روایات و مانند آن معلوم میشود که حقوق و وظایف مسلمانان نسبت به یکدیگر تا چه حد سنگین است و پیشوایان دین تا چه اندازه بر رعایت آن تأکید و اصرار داشتهاند؛ اینها نشانههای جامعه ایمانی است و فقدان یا کاستی این روابط نشانه ناتوانیهای فردی، اجتماعی و ضعفهای اعتقادی و ایمانی است (دلشاد تهرانی، 1385، 577).
شهید مطهری با اشاره به آیه 72 سوره احزاب در خصوص مسئله حق و تکلیف مینویسد: «آن امانت بزرگ که همه از تحمل آن سرباز زدند و تنها انسان آن را پذیرفت، تکلیف و مسئولیت است. آدمی اگر بخواهد از قید تکالیف و حقوق، خود را آزاد بداند، باید قبلاً از انسانیّت استعفا بدهد و جزو جمادات و یا نباتات و حدّاقل جزو حیوانات در آید تا بتواند از آنچه لازمه انسانیّت است، یعنی قبول وظایف و تکالیف و حقوق، خود را آزاد سازد» (مطهری، 1379، 106).
نکته لازم به ذکر درباره حقوق، منشأ حقوق است که در فلسفه حقوق اسلامی برای ما بسیار کارگشا است. امام سجاد (علیهالسلام) در رساله حقوق، اصل و اساس همه حقوق دیگر را حق خداوند دانستهاند که سایر حقوق، متفرّع بر این حقند: «هُوَ أَصْلُ الْحُقُوقِ وَ مِنْهُ تَفَرَّعَ» (ابن شعبه حرانى، 1404، 255)؛ در واقع حقوقی که انسانها بر یکدیگر دارند، برگرفته شده از حقی است که خداوند بر انسانها دارد چه اینکه او مالک حقیقی هر موجودی است؛ زیرا هر جا بخواهد حقی برای کسی در مورد چیزی یا کسی ثابت شود، مبتنی بر این است که یک نحوه مالکیتی برای او نسبت به آن شیء یا شخص درست شود (مصباح یزدی، 1388، 1، 103).
ﻫ) نیکی کردن به یکدیگر
برّ و نیکی کردن به برادران که جزء اعمال صالح محسوب میشود (المجلسی، 1403، 68، 350)، از جمله مواردی است که ائمه اطهار (علیهم السلام) یاران خود را بدان ترغیب میفرمودند.
جمیل بن درّاج گوید از امام صادق (علیهالسلام) شنیدم که فرمودند: «إِنَّ مِمَّا خَصَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْمُؤْمِنَ أَنْ يُعَرِّفَهُ بِرَّ إِخْوَانِهِ وَ إِنْ قَلَّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِالْكَثْرَه وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ: (وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَه) ثُمَّ قَالَ: (وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (حشر، آیه 9) وَ مَنْ عَرَّفَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَحَبَّهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَفَّاهُ أَجْرَهُ يَوْمَ الْقِيَامَه بِغَيْرِ حِسَابٍ. ثُمَّ قَالَ: يَا جَمِيلُ ارْوِ هَذَا الْحَدِيثَ لِإِخْوَانِكَ فَإِنَّهُ تَرْغِيبٌ فِي الْبِرّ»؛ «از جمله آنچه خداى عزوجل مؤمن را بدان اختصاص داده اين است كه او را شناسا و قدردان احسان برادران خود نمايد، اگر چه كم باشد، (تا از آنها سپاسگزارى كند و خودش هم در مقام احسان برآيد) و احسان و نيكى به كميت زياد نيست (بلكه مراعات كيفيت مهمتر است)؛ از اينرو خداى عزوجل در كتابش فرمايد: «اگر چه تنگدست و در مضيقه باشند، ديگران را بر خود ترجيح دهند» (پس در موردى كه مؤمن چيزى را كه خود بدان محتاج است به ديگران بخشد، احسانى با ارزش نموده، اگرچه آن چيز از لحاظ كميت اندك باشد)؛ سپس خداى عزوجل میفرمايد: «هر كه بخل خود را نگه دارد (و به ديگران احسان كند) آنان رستگارانند» و هر كه را خداى عزوجل به اين خصلت شناخت او را دوست دارد و هر كه را خداى تبارك و تعالى دوست داشت، مزدش را روز قيامت بدون حساب، كامل دهد؛ سپس فرمود، اى جميل اين حديث را به برادرانت بگو كه موجب تشويق آنها به احسان است» (الکلینی، 1362، 2، 206).
بدیهی است که نیکی کردن حوزه وسیعی را در بر دارد؛ مواردی چون کمک کردن، مواسات در مال برای نیازمندان، سیر کردن گرسنگی برادران، برطرف کردن غم و ناراحتی، دیدار یکدیگر، مهربانی به یکدیگر و از این دست موارد که به عنوان حقوق برادران نیز مطرح میشود. (ن.ک: القزوینی، 1420، 15، 67 ـ 75).
ادامه دارد