هویت دینی
هویت مجموعه معانی است که چگونهبودن را در خصوص نقشهای اجتماعی به فرد القا میکند و یا وضعیتی است که به فرد میگوید او کیست و مجموعه معانی را برای فرد تولید میکند که مرجع کیستی او را تشکیل میدهند (خانیکی،1383: 7). هویت دینی از مهمترین زیر شاخههای هویت است که متضمن سطحی از دینداری است که با مای جمعی یا همان اجتماع دینی مقاربه دارد. هویت دینی نشاندهنده احساس تعلق به دین و جامعه دینی است. هویت دینی در واقع همان آثار و عوارض ناشی از حمل دین بر فرد است. به تعبیری بهتر با پذیرش دین به عنوان اصل اعتقادی، تعهد و احساس تعلق به آن، در زندگی و وجوه مختلف حیات فرد پرهیزگار تغییرات و نتایج مهمی حاصل میشود که همان هویت دینی است (چیتساز، 1383: 196). افرادی که دچار بحران هویت دینی و مذهبی میشوند و به عبارتی در خصوص مسائل دینی احساس بیتفاوتی و بیرغبتی میکنند با پیامدهای منفی مواجهاند، نظیر:
1. بیاعتقادی به سرچشمه هستی و نگرش اومانیستی به جهان پیرامون آن (حذف خدا محوری)؛
2. احساس پوچی، بیهدفی و نگرش نیهیلیستی به جهان و زندگی؛
3. نداشتن تعهد شخصی، گروهی و اجتماعی در تمامی عرصهها و حتی در نقشهایی که به عهده میگیرد؛
4. عدم مسئولیتپذیری در برابر خود، جامعه و دیگران؛
5. سست و بیمعیار شدن نظام ارزشهای اخلاقی و اجتماعی در فرد؛
6. خودستیزی و جامعهستیزی؛
7. ضعف باورهای دینی و کاهش خود کنترلی فرد؛
8. بیاعتمادی به خود، جامعه و در مقابل، سلبشدن اعتماد دیگران نسبت به او؛
9. کاهش شبکههای ارتباطی؛
10. رشد فردگرایی و روحیهی خودخواهی و خودپرستی (اکبری، 1387: 6 و 7).
قرآنکریم بیهویتی را پیدایشگاه خودفروشی و خودزیانی میداند؛ زیرا شخص بیهویت در یک داد و ستد، ارزندهترین گوهر و سرمایه خود را به بهای بسیار ناچیز میفروشد. پس هم خود را فروخته و هم در این داد و ستد زیان دیده است. قرآنمجید میفرماید: إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ (زمر/15) بگو زیانکاران کسانیاند که خویشتن خویش را فروختهاند. بدیهی است که این معامله نتیجهای جز خسارت و زیان ندارد و ازاینرو قرآنمجید میفرماید :وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ (بقره/102) و به بهای جانهایشان زشتترین متاع را فروختند.
بنابراین تا بدینجا این نکته به روشنی مشخص گردید که هویت دینی از اساسیترین انواع هویت است که شکلگیری صحیح آن در فرایند جامعهپذیری میتواند به عنوان یکی از مهمترین سرمایههای اجتماعی محسوب گردد. دین اسلام مجموعهای بیبدیل از آموزهها و فرامین اخلاقی است که اگر به درستی این آموزهها شناخته و در افراد درونی شوند و در ادامه، هویتی متناسب با آن شکل گیرد؛ بیشک نتیجهی آن رسیدن به جامعهای سالم و پویا خواهد بود. بنابراین، در این مسیر هرچقدر بتوانیم در شناخت و ارائهی آموزهها و فرامین دین اسلام و مکتب تشیع به مخاطبان – به خصوص نسل جوان - موفق عمل کنیم و هویتی همسو با آن آموزهها را بهوجود آوریم، هرآینه جامعهای سالم و دینمحور خواهیم داشت که هدفی جز رسیدن به کمال دینی نخواهد داشت. از سوی دیگر، امروزه رشد و ترقی علم و تکنولوژی تمامی سطوح زندگی انسانها را دچار تغیر و تحول کرده و سبک جدیدی از زندگی را جایگزین الگوهای پیشین قرار داده است، به طوری که در این میان هویت و شخصیت انسان امروزی – بهخصوص در جوامع غربی – بهشدت تحت تأثیر حاکمیت فن و تکنولوژی شده و بشر دچار نوعی ازخودبیگانگی شخصیتی شده است. بدینسان ازخودگانگی بهشدت سبک زندگی وی را تحت تأثیر قرار داده است. چنانچه جوامع پیشرفته از طریق قدرت رسانهای خویش، ابتدا با درونیکردن شیوههای نگرش و رفتار مورد دلخواه خود، هویتی متناسب با اهداف خویش (مصرفگرایی و دنیامحوری) بهوجود میآورند و در ادامه با مدیریت شیوهی تفکر و رفتار افراد، سبک زندگی آنان را نیز به شکل نامحسوس کنترل و هدایت میکنند. سبک زندگی که بنای آن بر مبنای پارادایمهای جوامع غربی بوده و در بسیاری از موارد، یکسره با بستر دینی جامعه ما بیگانه است. بنابراین پر واضح است که در این بعد زمانی، کارگزاران اجرایی جامعه ایران -که اساس آن مبتنی بر تعالیم و آموزههای اسلام و مکتب تشیع است- بیش از پیش نیازمند این امر هستند تا آموزهها و دستورالعملهای اسلامی را پیرامون شیوه و سبک زندگی استخراج کرده و با معرفی آن به نسل نو، در جهت ایجاد هویتی متناسب با آموزههای اسلامی گام بر دارند، بدیهی است هر چقدر در این زمینه موفقتر عمل کنیم، به تناسب شاهد شکلگیری و ترویج هویتی اسلامی و شیوهی تفکر و رفتاری اسلامی خواهیم بود. از اینرو با توجه به ضرورت آنچه بدان اشاره شد، در ادامه به برخی از شاخصههای اصلی سبک زندگی مورد توافق اسلام و مکتب تشیع - که عمل به آنها میتواند در شکلگیری و غنای هویت اسلامی ایرانیان مفید باشد - خواهیم پرداخت.
بخش دوم: بررسی دیدگاه مکتب اسلام پیرامون سبک زندگی
1. 2: مدیریت بدن
پس از مطالعات محققان در این زمینه، مهمترین شاخصههای که توانستند مدیریت بدن را تعریف کنند عبارت است از؛ نوع لباس پوشیدن، آرایش موی سر و استفاده از پیرایهها. همچنین شیوهی مدیریت بهداشت و سلامت بدن در زمرهی شاخصهای مدیریت بدن قرار گرفت که در ادامه به دیدگاه اسلام در خصوص هر یک میپردازیم.
1. 1. 2: آراستگی و نظم ظاهری در اسلام
امروزه روانشناسان میگویند فردی که مدام در پی وفقدادن خود با الگوها و مدهای ارائه شده در جامعه باشد، دچار ضعف شخصیت است. اما جوانی که با سلیقهی خود لباس بر تن میکند و سادگی و متانت را اصل در پوشش خود قرار میدهد، دارای روحی قوی و به خود متکی است.
2. 1. 2: اهمیت آراستگی در آموزههای دینی
اگر منظور از آراستگی، طهارت و پاکیزگی باشد - به جهت اصرار و سفارشهای زیاد اسلام در این خصوص - جایگاه رفیع آن در اندیشه اسلامی بر کسی پوشیده نیست. در شان این مقام همین بس که پاکیزگی را علامت ایمان معرفی کردهاند.
3. 1. 2: آرایش و آراستگی در سیره پیامبر اکرم
الف. حالات چهره و قيافه ظاهري: موي سر، از عناصر اصلي در شكل ظاهري هر فرد است:
از امام صادق(ع) اينگونه روايت شده است كه ميفرمود: «إِنَّ مِنْ أَجْمَلِ الْجَمَالِ الشَّعْرَ الْحَسَن؛ از جمله زيباترين زیباییها موي زيباست .
در اهميت شانه همين بس كه در روايت است كه يكي از اشيايي كه رسول خدا (ص) در همهی سفرها به همراه داشت، شانه بود. علاوه بر موي سر، مواظبت بر ريش و سبيل نيز مورد توجه شارع مقدس قرار گرفته است. رسول خدا (ص) ميفرمايد: «لَا يُطَوِّلَنَّ أَحَدُكُمْ شَارِبَهُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَتَّخِذُهُ مَخْبَأً يَسْتَتِرُ بِهِ: هرگز كسي از شما سبيل خود را بلند نسازد كه به تحقيق، شيطان آن را پناهگاه خود ميكند و خويشتن را با آن مخفي ميسازد». كنايه از اينكه جايگاه آلودگيها و میکروبها خواهد شد.
ب. پاكيزگي دهان:
بيشك، داشتن دندانهای تميز و سفيد، خواستهی هر فرد آراسته است؛ زيرا علاوه بر تأثير بسزا در سلامت جسمي افراد، در زيبايي ظاهري نيز مؤثر است. در روایات آمده است پيامبر گرامي اسلام (ص) هر زمان برای نماز شب بلند میشد، دهانش را مسواک میزد. ایشان سه نوبت مسواک میزند: پیش از خواب، پس از بیدار شدن و پیش از آنکه نماز بخواند.
ج. استفاده از بوي خوش:
استعمال بوي خوش براي ظاهرشدن در ميان مردم مورد عنايت ويژه رسول خدا(ص) بوده است. نقل شده كه هزينه عطر رسول خدا (ص) گاه بيش از خوراك ايشان بوده است.
د. لباس عامل زيبايي: از لطفهایی كه خداوند به انسان عطا فرموده و او را از ساير جانداران متمايز ساخته است، نعمت حجب و حيا است كه در فطرت او نهاده شده و روشنترين شكل بروز آن احساس نياز به پوشش زيبا و تميزي است كه شايسته منزلت اجتماعي فرد باشد و آدمي را در منظر ديگران خوشايند سازد. امام صادق (ع) ميفرمايد: «لباس را زيبا بپوش؛ زيرا خداوند، زيباست و زيبايي را دوست دارد؛ اما بايد از حلال باشد».
4. 1. 4: لزوم رعایت عدالت در آرایش
ضرورت آراستگي مورد اتفاق همگان است؛ اما به این دلیل که سليقههاي افراد در زمانها و مکانهای گوناگون متفاوت است، هرگز نميتوان الگوي ثابتي را ارائه كرد؛ اما در مجموع ميتوان عرف و اعتدال را معيار قرار داد و بر محور آن، برنامه تزيين و تجمل را طراحي كرد؛ به گونهای كه نه به طور كلي از آراستگي، نظافت و تزيين بدن و لباس دست شست و نه آن را اصل قرار داد و همه همت و درآمد را صرف تزيين و تجمل كرد.
بدان جهت که هر چیزی محدودیتهای منطقی و ضروری دارد و برخی مصلحتها، برخی آزادیها را محدود میکنند؛ باید در این مورد نیز همچون هزاران مورد دیگر رعایت حد و مرزها و شئون لازم را کرد. برای مثال، اگرچه مردان هم میتوانند از آرایش و زینتهای موجود بهره بگیرند اما از هر آرایشی نهی شدهاند که موجب شباهت ایشان به زنان بشود. پیامبر خدا (ص) لعن فرموده است مردانى را كه خود را به زنان شبیه و زنانى را كه خود را به مردان شبیه مىكنند.
2. 2. الگوی رفتار اسلامی
اگر به طور كلي نوع تعاملهای رایج در هر جامعه را به چهار سطح رفتاری، از لحاظ گرمی (دارای بار عاطفی و اخلاقی)، سردی (خالی از بار عاطفی و ابزاری)، برابری و نابرابری تقسیم کنیم؛ چهار نوع تعامل شکل خواهد گرفت:
1. تعامل سرد برابر: وارد کردن محرکی منفی از شخص «الف» به شخص «ب» و پاسخ متقابل شخص «ب» به شخص الف. مثل تنازع و خصومتي برابر بین دو نفر؛
2. تعامل سرد نابرابر: وارد کردن محرک منفی از شخص «الف» به شخص «ب» بدون پاسخ از سوی شخص «ب». مثل تنازع و خصومتي نابرابر بین دو شخص به طوري كه يكي از طرفين واردكننده يك طرفهی خصومت و زيان است و طرف ديگر تنها دريافتكننده است و توانايي پاسخ متقابل زيان را ندارد؛
3. تعامل گرم برابر: اعطای محرک مثبت از جانب «الف» به فرد «ب» و پاسخ متقابل مثبت «ب» به وي؛ مثل هدیهدادن و هدیهگرفتن متقابل بين دو نفر؛
4. تعامل گرم نابرابر: اعطای محرک مثبت از جانب «الف» به فرد «ب» بدون چشمداشتی نسبت به جبران متقابل از جانب شخص «ب».
جدول شماره 1: تقسیمبندی انواع روابط اجتماعی
تعامل سرد برابر
B - A -
تعامل سرد نابرابر
B A+
تعامل گرم برابر
B + A+
تعامل گرم نابرابر
B A+
(منبع: حسن دوست فرخانی،1390)
نکته قابل یادآوری مبنی بر متون اسلام این است که الگوی رفتاری و سبک تعاملاتی مورد نظر اسلام در برخورد با دیگران، در واقع تعاملات از نوع سطح سوم و به مخصوص چهارم است، بدین توضیح که مادامی نوع روابط افراد با یکدیگر خالی از بار اخلاقی باشد، نگرش افراد نسبت به یکدیگر حالتی ابزاری و مادی پیدا کرده و با کوچکترین محرکی منفی از هر یک از دو سو کل روابط از بین میرود.
در بخش تعاملات سرد برابر، افراد پیوسته به فکر ضربهزدن به یکدیگر و استفاده بیشتر از دیگری به نفع خویشاند. در نوع دومین تعاملات نیز شاهد شکلگیری ستم و استبداد از جانب یکی از طرفین تعامل خواهیم بود، این نوع تعامل نیز ناپسند و مردود است. اما در تعاملات نوع سوم و چهارم، رويكرد اتخاذشده جنبهاي گرم و مثبت دارد، بدين توضيح كه نگاه افراد به یکدیگر دارای بار عاطفی و اخلاقی مناسب است و افراد آنچه را که برای خود میپسندند، برای دیگران نیز میپسندند .
اما آنچه که بیشتر در نص قرآن و زندگی پیامبر و امامان معصوم (ع) وجود دارد و به آن پیشنهاد شده است، روابط از نوع گرم نابرابر است. این سبک از روابط به شدت برگرفته از اخلاق اسلامی بوده و بالاترین پاداشهای الهی نیز بدان اختصاص دارد، مصادیق این ادعا را میتوان در توصیهی فراوان اسلام به مسلمانان در رواج اخلاق زیر جستوجو کرد، به عبارت دیگر، در هر یک از فضایل اخلاقی زیر توصیه به وجوب عمل به روابط متقابل- از نوع گرم برابر و بیشتر نابرابر- دیده میشود. (حسن دوست فرخانی، اسماعیل زاده،1391).
3. 2: الگوی مصرف اسلامی
مصرف از مؤلفههای اساسی زندگی بشر است و جداکردن انسان از آن کاری ناممکن است. بیگمان مصرف، به خودی خود نه تنها پدیدهای ناپسند نیست که بسیار بایسته و لازم است؛ چراکه مصرف، از شیوههای جایگزینناپذیر برای پاسخگویی به نیازهای طبیعی و غریزی انسان است که بدون آن، حیات مادی و معنوی انسانها دستخوش آشفتگی و نابسامانی خواهد شد و معیشت انسان، لذت و لطف خود را از دست خواهد داد؛ اما نکته اینجا است که گاهی مصرف شکل طبیعی خود را از دست داده، بهجای آنکه به عنوان یک پدیدهی حیاتی در خدمت انسان باشد، انسان به خدمت او در میآید. بدینگونه وسیله به هدف تبدیل میشود و همهی قوای مادی و معنوی انسان که باید با مصرفِ درست به اوج تکامل و تعالی برسد، بر اثر مصرفزدگی در سراشیبی سقوط قرار میگیرد.
از اینجا است که ضرورت «اصلاح الگوی مصرف» آشکار میشود و اهمیت دغدغهی مقام معظم رهبری در اینباره و ارزشمندی اعلام سال 1388 به عنوان سال «حرکت به سوی اصلاح الگوی مصرف» از سوی ایشان آشکار میشود. ایشان در اینباره میفرماید: ما بایستی به سمت اصلاح الگوی مصرف حرکت کنیم. مسئولین کشور در درجه اول، چه قوه مقننه، چه قوه مجریه و چه سایر مسئولین کشور، قوه قضائیه و غیر آنها و اشخاص و شخصیتها در رتبههای مختلف اجتماعی و آحاد مردم از فقیر و غنی، بایستی به این اصل توجه کند، باید الگوی مصرف را اصلاح کنند.»
1. 3. 2: مصرف بر اساس نیاز حقیقی، نه بر پایه نیاز کاذب و زیادهخواهی
از دیدگاه اسلام، نیاز مادی آدمی باید در حد متعارف فراهم گردد؛ اما مصارف بیهوده و کاذب به هیچ روی تأیید نشده است. نیازهای کاذب آدمی را به مصرفگرایی و تجملگرایی میکشاند و به امیال نفسانی وی دامن میزند و با گرایشهای متعالی اسلام؛ همانند: عدالتخواهی و نوعدوستی و ارزشهای اصیلی همچون زهد و قناعت در تضاد است. اولیای الهی از یکسو، با ارائه الگوی عملی مصرف که مبتنی بر ارزشهای دینی است، به تبلیغ مصرف اسلامی میپرداختهاند و با زهد و سادهزیستی، هرگونه مصرفگرایی و تجملپرستی را مردود دانستهاند و از سوی دیگر، با تعدیل و کنترل تبلیغات، هرگونه اقدام مسلمانان را که نشان از مصرفگرایی داشته را نکوهیده معرفی کردهاند.».
2. 3. 2: اعتدال و میانهروی در مصرف
توصیههای فراوان دینی به زهد، قناعت و پرهیز از اسراف و مصرفگرایی، باعث شده است تا برخی که آگاهی همه جانبه از دین مقدس اسلام را ندارند، در دامن تفریط بیفتند و زندگی را بر خویش سخت گیرند، و خود را بدون هیچ منع شرعی و عرفی، از بسیاری از نعمتهای خداوند محروم دارند؛ اما همانگونه که افراط در مصرف و اسراف با روح اسلام ناسازگار است، اسلام، تفریط و کوتاهی در مصرف را نیز پشتیبانی نمیکند.
اسلام همانگونه که در همهی ابعاد زندگی، انسانها را به میانهروی توصیه کرده است، دربارهی مصرف نعمت حلال نیز به اعتدال توصیه کرده و از افراط و تفریط در اینباره باز داشته است. در حدیثی دلنشین از رسول اکرم (ص) میخوانیم: « به راستی پرهیزگار، ادبی نیک از خداوند متعال آموخته است: هرگاه خدا [روزی را] بر او گشایش دهد، او بر [زندگی] خود گشایش دهد، و زمانی که خداوند، بر او تنگ گیرد، او نیز [بر خود] سخت گیرد ».
مدل تحلیلی پژوهش
نتیجهگیری
با توجه به تمام آنچه پیرامون مفهوم هویت و سبک زندگی و چگونگی ارتباط میان آنها یادآوری شد، میتوان چنین نتیجه گرفت که مفهوم هویت دینی به دلیل ماهیت و محتوایی که دارد، جزء مهمترین بعد هویت است که نقش تعیینکنندهای در هویتیابی افراد یک جامعه را بازی میکند. چنانچه میتوان ادعا داشت تقویت این بعد از هویت، موجب دوام و قوام سایر ابعاد هویت میشود و از سویدیگر، چالش در این حوزه میتواند زمینهساز بحران در سایر ابعاد هویت شود. هر چقدر مبنای نظام اجتماعی جامعهای بر اساس آموزههای دینی استوار باشد، مفهوم هویت دینی نقش مهمی در زندگی افراد بازی خواهد کرد. به عبارتدیگر، شاید بتوان گفت هویت دینی از مهمترین عناصر ایجادکننده همگنی و همبستگی اجتماعی در سطح جوامع است که طی فرآیندی با ایجاد تعلق خاطر به دین و مذهب در بین افراد جامعه، نقش بسیار مهمی در ایجاد و شکلگیری هویت جمعی دارد. دین اسلام و مکتب تشیع به عنوان آخرین رهآورد مذهبی جهان، از مهمترین مذاهب دنیا است که برای سرتاسر حوزههای زندگی فردی و جمعی انسانها برنامه هدفمند داشته و کمال بشر را منوط به رعایت و استمرار در آن فرامین میداند.
بنابراین در جامعه ایران که مبنای اعتقادی آن بر آموزههای دین اسلام و مکتب تشیع بنا شده، هرچقدر بتوان در شکلگیری و ایجاد بستری مناسب برای ظهور هویت اسلامی شیعی موفق عمل کرد، در ادامه نیز تمام زوایای زندگی فردی و اجتماعی افراد را میتوان تحت تأثر قرار داده و شیوهی زندگی افراد جامعه را به سمت سعادت حقیقی هدایت کرد. به عبارتی بهتر، سبک زندگی و کیفیت رفتار انسانها در طول زندگی روزمره به شدت وابسته به چگونگی شکلگیری هویت مذهبی آنها است. هرچقدر در جامعه اسلامی ایران نیز بتوانیم هویتی متناسب با آموزههای مکتب اسلام بهوجود آوریم، در نهایت، سبک زندگی اسلامی کاملتری خواهیم داشت. منع از این رویکرد نیز میتواند بر رشد الگوهای زندگی جوامع بیگانه بیفزاید و به دنبال آن هویت افراد جامعه را تحت تأثیر قرار دهد.