نویسنده: مصطفی عباسی مقدم
استادیار دانشگاه کاشان Email: Abasi1234@gmail.com .
چکیده
حضرت موسی بهعنوان یکی از انبیای اولوالعزم، رسالتی جهانی و شیوههای گسترده تبلیغی داشته است. سرزمینهای مصر، کنعان، سینا، مدیَن و فلسطین، محل دعوت و فعالیت فرهنگی و دینی حضرت موسی (علیه السلام) بوده و دعوت الهی و توحیدی وی مراحل متعدد و فراز و نشیبهای زیادی (از دوره آزمون و خودسازی در مصر و مدیَن تا دوره مصاف و انقلاب و از دوره تربیت در محضر شُعیب تا دوره هدایت و پیشوایی بنیاسراییل و جامعهسازی) داشته است. مهمترین جلوه حرکت موسی، مبارزه با کفر قارونی و استکبار فرعونی بود که در جامعه بحرانزده بنیاسراییل به استضعاف و تحقیر همگانی منجر شده بود. در این مقاله، شیوههای تبلیغی حضرت موسی (علیه السلام) در چند محورِ روشهای اخلاقی (مانند گفتار نرم و دلپذیر و برخورد مهربانانه و عاطفی)، روشهای بیانی (مانند اعلام صريح رسالت و اظهار عقايد، استفاده از بينات و دلايل روشن، یادآوری نعمتهاى الهى، سرگذشت امتها و ایامالله و انذار و هشدار عذاب) و روشهای عملی و مدیریتی (برخورد شجاعانه با تهديدهاى فرعون، کنارهگیری و برائت از بیایمانان، انتخاب وزیر و جلب همكارى هارون، هجرت براى يافتن عرصههاى جديد دعوت، مقابله با جنگ روانی دشمن و اميد دادن به پیروان، مبارزه با انحرافات و خرافهها و نیز (آزمودن پیروان برای مأموریتهای سخت)) تبیین و تحلیل شدهاند.
واژگانکلیدی: تبلیغ، دعوت، روششناسی، موسی، قرآن.
مقدمه
یکی از موضوعات مهم در برداشت معارف قرآنی، استخراج راهبردها و شیوههای تربیتی و هدایتی انبیاء و اولیاء الهی است که در لابهلای آیات و مضامین قرآنی به چشم میخورد. آنچه از قول و فعل این چهرهها دیده و یا برداشت میشود، قطعاً میتواند الگوی کنشها و واکنشهای مؤمنان در زندگی فردی و اجتماعی باشد. در این میان، پیامبران و بهویژه اولوالعزم از ایشان و بهخصوص حضرت موسی، جایگاه برجستهای در منظومه دعوت قرآنی دارند. در این مقاله سعی نگارنده بر آن است که از زوایای مختلف، شیوههای اتخاذ شدة موسی را در راستای ارشاد، روشنگری و هدایت مخاطبان جستجو کند و الگوهایی از روشهای اثربخش تبلیغ و تربیت دینی را پیشِروی خوانندگان قرار دهد؛ البته به فراخور روششناسی، به اهداف، مخاطبشناسی دعوت موسی و نیز معرفی کلی آیات پیرامون موضوع نیز اشاراتی شده است. در ضرورت این پژوهش میتوان یادآوری کرد بسیاری از حالات و رخدادهایی که در داستان موسی دیده میشود در شرایط امروزی ما و جوامع دیگر دینی و غیردینی مشاهده میشود و بر این اساس، همانندسازی رفتارها و گفتارهای موسی راهگشا خواهد بود. بهعنوان پیشینه تحقیق میتوان به مباحثی از کتابهای «حوار فیالقرآن» و «خطوات علی طریق الاسلام» و «اسلوب الدعوه فیالقرآن» از علامه فضلالله و کتاب «دعوة الانبیاء الی الله» و تفسیر «المیزان» و نیز مقاله «روشهای تبلیغی حضرت موسی در قرآن» از علیاکبر ضیائی اشاره نمود.
شناختنامه حضرت موسی (علیه السلام)
موسی، پسر عمران، یکی از پیامبران بنیاسرائیل و از نسل يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم(علیه السلام) (مسعودی، 1374، 41) است که در وحی الهی به «کلیمالله» ملقب شده و از انبیاء اولوالعزم و سومین آنها محسوب میشود. موسی(علیه السلام) دعوت جهانى داشت و داراى شريعت مستقل و كتاب بود. نام او در قرآن، 143 مرتبه آمده و فرازهاى برجسته زندگانى و دعوت او در 34 سوره قرآن و در قالب حدود 420 آيه بيان شده است. اين مطلب نشان مىدهد كه قرآن در مقام كتاب كامل دعوت به انسانسازى و جامعهسازى، به زندگى موسى توجه زيادى داشته است. فرید وجدی مینویسد: «موسی در سال 1571 قبل از میلاد به دنیا آمد و در سال 1351 از دنیا رفت و روی این حساب 120 سال از عمر وی گذشته بود» (فرید وجدی، 1954، 177).
داستان دعوت حضرت موسى، ازجمله متنوعترين، طولانیترین و پرفرازونشيبترين داستان دعوت در قرآن است؛ بهويژه چگونگى دعوت مستكبران به حقجویی، يگانهپرستى و نيز كيفيت بهرهبردارى از شيوهها و ابزارهاى مختلف تبليغى را مىآموزد؛ بنابراین بررسی جامع روشهای تبلیغ و تربیت از منظر قرآن، بدون مطالعه زوایای مختلف شخصیت و سیره این پیامبر بزرگ الهی امکان نخواهد داشت؛ از طرفی با عنایت به جامعیت نسخه هدایتی و تبلیغی قرآن، شایسته است که سیره و روش دعوت انبیاء، بهویژه پیامبران اولوالعزم در نگرشی جامع و همهسونگر و بهصورت بستهای واحد مورد کاوش قرار گیرد تا شیوههای درست، کامل و راهگشایی برای انسان امروز و جوامع بشری فراهم آید.
مروری بر زندگی موسی
حضرت موسی(علیه السلام) در شهر منفیس از بلاد مصر قدیم از مادری بنام یوکابد به دنیا آمد. این زمان، دوره سلطنت رامسس دوم از سلسله فراعنه مصر بود که به سبب پیشگویی کاهنان و ترس از ظهور کسی که پادشاهیاش را براندازد، همه نوزادان بنیاسرائیل را معدوم میکرد. مادر موسی او را تا سه ماه مخفیانه نگه داشت و سپس او را به اتکای الهام الهی که به او شد در صندوقی نهاد و به رود نیل سپرد. از قضا آسیه، همسر فرعون، او را پیدا کرد و از آب گرفت و در اثر محبتی که به وی پیدا کرد، او را نگهداری و به تعبیر قرآن تربیت نمود. موسی در قصر فرعون بزرگ شد، اما بهتدریج ناسازگاریاش را با فرهنگ دربار و کاخ رامسس نشان داد و در جوانی راه زندگیاش را از آن محیط جدا کرد. او در این دوران، حوادث متعددی برایش رخ داد و درنهایت به پیامبری و رهبری قومش مبعوث شد. موسی، درباریان و مردم را به خداپرستی و دوری از ظلم و استکبار دعوت کرد؛ ولی با وجود معجزات متعدد و گرایش بسیاری از مردم ستمدیده بنیاسرائیل و حتی گروهی از درباریان به موسی، فرعون و لشکریانش او را انکار کردند و در تعقیب موسی و یارانش به دریا گرفتار و هلاک شدند. با نجات بنیاسرائیل از فرعونیان، دوران جدید زندگی پرفرازونشیب موسی در هدایت و رهبری مردم مصر آغاز شد و طی حوادث گوناگون، قومش را به فرمان الهی با مساعدت برادرش، هارون، آزمود و تربیت کرد و علیرغم سختیهای بسیار، پالایش کرد. به گفته طبری، موسی یکصد و بیست سال زیست (طبری، 1375، 347) و از او دو پسر برجای ماند (عمادزاده، 1388، 553) و به روایتی نیز پس از مرگ در نزدیکی بیتالمقدس مدفون شد (خراسانی، 1388، 340).
نگاهی کلی به دعوت حضرت موسى(علیه السلام)
برجستهترین جنبههای دعوت موسی را میتوان مواجهه با روحیه و رفتار استکباری فرعونيان و پایداری در تربیت و هدایت قومش دانست؛ مواجهه با فرعونى كه سمبل حكومتى قدرتمند، کفرپیشه و مستكبر بود و همه انسانها را به استضعاف مىكشيد و جامعه نیز به این خفت و استضعاف خو گرفته بود و صبر و استقامت در تربیت فکری و اخلاقی مردمی که به سبب بهانهجویی، کجفکری و کجرفتاری، فرآیند تحولشان بهکندی و سختی پیش میرفت. ازآنجاکه تکیهگاه و منبع اساسی ما در مطالعه روشهای تبلیغی موسی، متن و تفسیر آیات قرآن است، باید یادآور شویم که داستان زندگانی و دعوت موسی در سراسر قرآن و سورههای متعدد مکی و مدنی و از کوتاه و بلند جریان دارد و در هر سوره با بیان و آهنگی خاص به گوشهای از این قصه پرفراز و فرهنگساز اشاره شده است؛ سورههای بقره، آلعمران، هود، انبیاء، صافات، طه و...، مهمترین جایگاههای روایت داستان موسی بهشمار میروند.
الف. اهداف تبلیغی حضرت موسی(علیه السلام)
با توجه به گزارش قرآن، اهداف تبلیغ موسی عبارت است از:
- اتمامحجت؛ بر اساس آیه: «وَ رُسُلًا قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً» (نساء:164)؛
- احقاق حق و ابطال باطل؛ بر اساس آیههای «وَ قالَ مُوسى يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ حَقِيقٌ عَلى أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرائِيلَ» (اعراف، 104 و 105)؛
«فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِينٌ قالَ مُوسى أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَكُمْ أَسِحْرٌ هذا وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ» (یونس:76 و 77)؛
- نفی شرک، کفر و استکبار؛ «فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي»؛
«ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَی وَهَارُونَ إِلَی فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآیَاتِنَا فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِین» (یونس، 75)؛
- هدایت گروههای مختلف مخاطبان به راه درست؛ بر اساس آیه: «هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى».
ب. دورههای حیات و دعوت حضرت موسی(علیه السلام)
مىتوان بهطور عمده، مراحل زندگانى و تبلیغ ايشان را اینچنین تفكيك نمود:
- دوران تولد و پرورش در خانه و دربار فرعون؛
- دوران فرار از مصر به مَدْيَن و زندگى در محضر شعيب؛
- دوران بعثت و بازگشت به مصر و درگيرى با فرعون؛
- دوران نجات بنىاسرائيل و غرق شدن فرعون و ورود به بيتالمقدس؛
- دوران همراهى و پيشوايى بنىاسرائيل.
بديهى است كه تحقيق درباره دعوت حضرت موسی(علیه السلام)، دورههای سهگانه اخير را دربرمىگيرد؛ از اینرو به بررسى شيوههاى اتخاذ شده اين رسول الهى در اين دورههاى پرماجرا پرداخته شده است.
ج. مخاطبان تبلیغ موسی(علیه السلام)
با توجه به اهمیت مخاطبشناسی و ضرورت همراهی و همدردی با مخاطبان در مسیر پرفرازونشیب تبلیغ، حضرت موسی(علیه السلام) روشهای متنوعی را در مواجهه با گروههای مختلف اتخاذ مینمود که میتوانیم اولویت هر شیوه را نسبت به دستههای مخاطبان استخراج کنیم؛ بهعنوان نمونه، روش گفتار نرم برای فرعون مستکبر و لجوج با توجه به هدف مرحلهای موسی، اولویت یافت؛ اما مؤمنانی که بهرغم تأکید موسی(علیه السلام) بر پرهیز از شرک، در دام گوسالهپرستی افتادند، با روش توبیخ و عتاب موسی مواجه شدند؛ بنابراین تنوع مخاطبان در دعوت موسوی به قرار زیر قابل ترسیم است:
- فرعون مستکبر و مدعی خدایی؛
- درباریان، بزرگان (اشراف و مَلَأ)، ساحران و سایر نزدیکان فرعون؛
- قبطیان پیرو فرعون؛
- مشرکان و کافران بنیاسرائیل؛
- مؤمنان بنیاسرائیل؛
شیوههای تبلیغی آن حضرت موسی(علیه السلام)
هر مبلغ به دلیل تنوع ابعاد وجودی انسان از لحاظ فکری، روحی و ...، و نیز تفاوت در حقپذیری مخاطبان، باید طیف وسیعی از روشهای تبلیغی را بهکار گیرد؛ بهطورکلی میتوانیم روشهای تبلیغ حضرت موسی (علیه السلام) را به سه دسته تقسیم کرد.
الف. روشهای اخلاقی
بُعد مهمی از وجود انسان، عواطف و احساسات وی است که برای تأثیرگذاری بر این بُعد باید از اخلاق نیک و پسندیده استفاده نمود؛ چنانکه خداوند خطاب به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك» (آلعمران، 159). در سفارشهای خداوند به موسی (علیه السلام) در زمینه تبلیغ نیز بر این دسته از روشها تأکید خاصی شده است که دو نمونه بارز در ادامه معرفی شده است.
1. قول لين، گفتار نرم و دلپذير
حضرت موسى(علیه السلام) با راهنمايى الهى، با لحنى نرم و گفتاری دلنشین که از شيوههاى مشترك و اصول اوليه دعوت مبلغان آسمانى است، فرعون را به ترك طغيان و توجه باطنى به پروردگار فرا مىخواند؛ «إِذهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى * فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُأَوْ يَخْشى»؛ (طه، 43-44)؛ بهسوی فرعون برويد كه او به سركشى برخاسته و با او سخنى نرم بگوييد شايد كه پند بپذيرد يا بترسد؛ از سويى ديگر، خداوند در اين آيات، يكى از آداب تبليغ را بيان مىكند، اینكه بايد نرم و آرام و نه خشن و غليظ باشد ؛ بهويژه در برابر انسانهاى متكبر كه شدت برخورد، بر سركشى، تكبر و خشونت آنها مىافزايد (احمد عدوى، 1399، 240). در سوره نازعات نيز، فرمان اين مأموريت تبليغى به شكلى بيان شده است كه غیرمستقیم به نرمخویی سفارش مىكند؛ «اِذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى * فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكّى * وَأَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى» (نازعات (79) 17-19)؛ بهسوی فرعون برو كه او سرکشی کرده است. پس به او بگو: پس به او بگو: آيا مىخواهى كه (از پليدىها) پاك شوى؟ و ترا به سوى پروردگارت هدايت كنم تا بترسى (و سركشى نكنى). لحن اين آيه حاوى پرسشى نرم و درخواستى لطيف است تا همه مبلغان به هدايت هر منحرفى اميدوار باشند و در هر شرايطى پيام هدايت را به گوش او برسانند. موسى قطعاً مأموريت فوق را بهخوبى انجام داده است؛ همچنين در سوره طه آمده است: «فَأْتِياهُ فَقُولا إِنّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِىإِسْرائِيلَ وَلاتُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الهُدى»؛ (طه (20)، 47)؛ پس بهسوی او برويد و بگوييد: ما دو فرستاده پروردگار توايم، پس فرزندان اسرائيل را با ما بفرست و عذابشان مكن؛ بهراستى ما براى تو از جانب پروردگارت معجزهاى آوردهايم و بر هر كس كه از هدايت پيروى كند، درود باد.
2. برخورد مهربانانه و عاطفی
تبليغ، از آنجا که علاوهبر انديشه و خرد انسانها با قلبها و عواطفشان نيز سروكار دارد، انبيا و مبلغان الهى بهتناسب شرايط و مخاطبان گوناگون از استدلال عقلى و يا بيان عاطفى براى تأثيرگذارى و اقناع آنها بهره جستهاند. در روش عاطفى قرآن، مطالب استدلالى و برهانى با لطافت خاصی مطرح و عواطف انسانى را تحريك مىكند و در قلب مىنشيند و در انسان تغييرات ريشهاى و عميق ايجاد مىنمايد (ضيائى،1367، 136). در راستای این رویکرد، حضرت موسی از راههای مختلفی استفاده مینماید که عبارتنداز:
- گاهى از استفهام (پرسش)، كه در تحريك عواطف مؤثر است، بهره مىجويد؛ «أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إلهاً وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى العالَمِينَ» (اعراف (7)، 140)؛ آيا غير از خدا براى شما معبودى بجويم، درحالیکه او شما را بر جهانيان برترى داده است؟ همچنین حضرت پس از بازگشت از ميقات و مواجهشدن با گمراهى قوم، اینچنین از روش استفهام- با رویکرد دلسوزانه و عاطفی- استفاده مىكند؛ «فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَفَطالَ عَلَيْكُمُ العَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِى» (طه (20)، 86)؛ پس موسى خشمگين و اندوهناك بهسوی قوم خود برگشت و گفت: اى قوم من آيا پروردگارتان به شما وعده نيكو نداد؟ آيا اين مدت بر شما طولانى شد يا مىخواستيد خشمى از پروردگارتان بر شما فرود آيد كه با وعده من مخالفت كرديد)؟
- يكى دیگر از راههاى اعمال برخورد عاطفی، تصريح به رابطه مخاطب با مبلغ است كه خيرخواهى و دلسوزى مبلغ را تلقين مىكند؛ مانند عبارت «يا قوم» كه بارها در صدر جملات موسى آمده و يا كاربرد عبارت «ربّى و ربّكم» بهجای کلمه الله و رب كه جملگى حكايت از سرنوشت واحد طرفين مینماید و بهوجود آورنده جو تفاهم و همدردى است.
- راه سوم، اعمال شیوه عاطفی، اشاره به چیستی و پیامدهای اعمال مخاطب است؛ چنانکه موسی (علیه السلام) در مواجهه با قوم خود با بیان ستمى كه با گوسالهپرستی بر خويشتن روا داشتهاند، دلشان را مخاطب قرار مىدهد؛ «وَإِذ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ العِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ» (بقره (2)، 54)؛ و چون موسى به قوم خود گفت: اى قوم من، شما با پرستش گوساله بر خود ستم كرديد، پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد.
ب. روشهای بیانی
1. اعلام صريح رسالت و اظهار عقايد
در آغاز هر دعوت، اعلام مواضع اصولى و ريشهاى همراه با قاطعيت و اطمينان، مخاطبان را به اقناع كامل نزديك مینمايد و جایی برای تردید و ضعف نمیگذارد که حضرت موسی (علیه السلام) در سه محور به این مهم اقدام مینماید:
- 1. در ابتدا بر صدق و راستگویی خويش تأكيد مىورزد؛ «حَقِيقٌ عَلى أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلّا الحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ» (اعراف (7)، 105)؛ شايسته است كه بر خدا جز سخن حق نگويم. من درحقيقت دليلى روشن از سوى پروردگارتان براى شما آوردهام.
- 2. آنگاه در آغاز مناظرات خود با فرعون، اشراف و درباريان و يا توده مردم، رسالت و نبوت خويش را با صراحت و قاطعيت معرفى میکرد؛ درحالیکه از مدتها پيش، فرعون بنا به رأى كاهنان، بهشدت از ظهور چهرهاى الهى كه ويرانگر كاخ و تخت ستم بود، بيم داشت و بر اين مبنا، همه ايادى خود را برای از بردن چنين فردى بسيج كرده بود. «وَجاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ * أَنْ أَدُّوا إِلىَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ *وَأَنْ لاتَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّى آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» (دخان (44)، 17 تا 19)؛ و پيامبرى بزرگوار بر ايشان آمد كه میفرمود: «بندگان خدا را به من بسپاريد؛ زيرا من فرستادهاى امين براى شما هستم؛ و بر خدا برترى مجوييد كه من برايتان حجتى آشكار آوردهام» و هنگامی که فرعون و اشراف قوم كه تهمت سحر و جادوگرى به او زدند در پاسخ آنها مىگويد: «أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمّا جاءَكُمْ أَسِحْرٌ هذا وَلا يُفْلِحُ السّاحِرُونَ» (يونس،10 و 77)؛ آيا وقتى حق به سوى شما آمد مىگوييد: اين سحر است؟ و حال آنكه جادوگران رستگار نمىشوند.
- 3. در محور سوم، خداى واقعى را با جملاتى ساده و بليغ مىشناساند؛ «إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ الَّذِى لا إِلهَ إِلّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَىءٍ عِلْماً» (طه (20)، 98)؛ معبود شما تنها آن خدايى است كه جز او معبودى نيست و دانش او همه چيز را فرا گرفته است.
پروردگار متعال نيز در پاسخ فرعون، با بيان زيبايى میفرماید: «قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى * قالَ رَبُّنا الَّذِى أَعْطى كُلَّ شَىءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» (همان، 49 – 50)؛ فرعون گفت: اى موسى، پروردگار شما دو تن كيست؟ موسی گفت: پروردگار ما كسىاست كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست، داده و سپس آن را هدايت فرموده است.
2. استفاده از بينات و دلايل روشن
خداوند در چند آیه از معجزات موسی (علیه السلام) یاد مینماید، ازجمله میفرماید: «فَلَمّا جاءَهُمْ مُوسى بِآياتِنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلّا سِحْرٌ مُفْتَرىً» (قصص (28)، 36)؛ پس چون موسى آيات روشن ما را براى آنان آورده، گفتند: اين جز سحرى ساختگى نيست. «وَلَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا وَسُلْطانٍ مُبِينٍ * إِلى فِرْعَوْنَ وَهامانَ وَقارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ كَذّابٌ» (غافر (40)، 23-24)؛ و به يقين ما موسى را با آيات خود و حجتى آشكار ، بهسوی فرعون، هامان و قارون فرستاديم؛ آنها گفتند موسی، افسونگرى شياد است. صاحب تفسیرالمیزان دراینباره مینویسد: بعيد نيست مراد از «آيات» معجزات و خارقالعادههايى باشد كه موسى با آنها بهسوی فرعون فرستاده شد؛ از قبيل عصا، يد بيضاء و غير آن دو؛ و مراد از «سُلْطانٍ مُبِينٍ» سلطه الهى است كه خدا بهوسیله آن موسى (علیه السلام) را تأیید و فرعون را از كشتن موسى و خاموش كردن نور او منصرف کرد. هرچند معجزات متعددى به اذن الهى و با دست حضرت موسى بهمنظور اتمامحجت و اقناع بنىاسرائيل و فرعونيان صورت گرفت، اما اساس دعوت موسى(علیه السلام) را دلايل روشن و بيانات مستدل و خردپذير تشكيل مىداد؛ «وَأَنْ لاتَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّى آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» (دخان (44)، آيه 19)؛ و بر خداى برترى مجوييد كه من براى شما حجتى آشكار آوردهام.
«وَ فِى مُوسى إِذْ أَرْسَلْناهُ إِلى فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» (ذاريات (51)، آيه 38)؛ و نيز در موسى، زمانى كه او را با حجتى آشكار بهسوی فرعون گسيل داشتيم. در تفسیر نمونه آمده: «سلطان» چيزى است كه مايه تسلط شود و منظور در اينجا، معجزه يا دليل و منطق نيرومند عقلى يا هر دو است كه «موسى» در برابر فرعون از آن استفاده كرد. تعبير «سلطان مبين» در آيات مختلف قرآن بسيار بهکار رفته و غالباً به معنى دليل منطقى روشن و آشكار است ( مکارم، 22، 362).
3. یادآوری نعمتهاى الهى، سرگذشت امتها و ایامالله
موسى(علیه السلام) در بسيارى از فرصتهاى تبليغى، نعمتهاى الهى بىشمارى را كه مردم در آن غرق بودند به ایشان یادآوری میکرد؛ در اين بيانات تبليغى، وى بيشتر به ذكر نعمتهای اجتماعى و معنوى، مانند فضيلتهايى كه خدا به بنىاسرائيل عطا فرموده، میپرداخت و در پی آن نعمتهاى ظاهرى و دنيوى را نیز گوشزد مینمود. موسى خطاب به بنىاسرائيل مىگويد: «وَإِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذ جَعَلَ فِيكُمْ أَنبِياءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَآتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ العالَمِينَ»؛(مائده (5)، 20)؛ موسى به قوم خود گفت: اى قوم من، نعمت خدا را بر خود ياد كنيد، آنگاه كه در ميان شما پيامبرانى قرار داد و شما را پادشاهانى ساخت و آنچه را كه به هیچکس از جهانيان نداده بود، به شما داد). «يا بَنِىإِسْرائِيلَ قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الأَيْمَنِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ المَنَّ وَالسَّلْوى» (طه (20)، 80)؛ اى فرزندان اسرائيل، درحقيقت ما شما را از دشمنانتان رهانيديم و در جانب راست طور با شما وعده نهاديم و بر شما ترنجبين و بلدرچين فرو فرستاديم.
يكى از مهمترين اقدامات تبليغى موسى (علیه السلام) اين بود كه روحيه ذلتپذيرى را از قوم بنىاسرائيل دور کرد و اين كارى بس دشوار بود؛ از اینرو نعمتهاى الهى و فضيلتهاى بنىاسرائيل را به آنها يادآور شد (احمد عدوى،1399، 176)؛ از اینرو میتوان گفت يادآورى نعمتهاى الهى بهجز هدف اصلى كه همان هدايت مردم به توحيد است، هدف تربيتى و تبليغى ديگرى نيز دارد كه عبارت است از: خوديابى و اعتمادبهنفس و زنده نمودن عزتنفس ايمانى در مخاطبان كه خود اين حالت نيز مىتواند راه را براى پذيرش كامل دعوت، هموارتر سازد؛ چنانکه وقتی قوم فراموشكارش از روى ظاهربينى، چون قومى بتپرست را مشاهده مىكنند و از موسى معبودى چون بتهاى آنان درخواست مىكنند،[1] با دلسوزى آشکارى مىگويد؛ «قالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إلهاً وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى العالَمِينَ * وَ إِذ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ العَذابِ يُقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَفِى ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ» (اعراف (7)، آيات 140 و 141)؛ گفت: آيا غير از خدا معبودى براى شما بجويم؟ با اینکه او شما را بر جهانيان برترى داده است؛ و ياد كن هنگامى را كه شما را از فرعونيان نجات داديم كه شما را سخت شكنجه مىكردند؛ پسرانتان را مىكشتند و دخترانتان را زنده باقى مىگذاشتند و در اين، براى شما آزمايش بزرگى از سوى خدا بود. شبيه اين يادآورىها در سوره ابراهيم، آيه ششم نيز آمده است. موسی (علیه السلام) یادآوری ایامالله را نیز اینچنین گوشزد میکند: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اللَّهِ إِنَّ فِى ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبّارٍ شَكُورٍ» (ابراهيم (14)، آيه 5) و درحقيقت، موسى را با آيات خود فرستاديم و به او فرموديم كه قوم خود را از تاريكىها بهسوی روشنى بيرون آر و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن، كه قطعاً در اين، براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست.
براى ایامالله مصاديق متعددى ذكر كردهاند؛ از جمله وقايعى كه بر امتهاى معروف و بزرگ پيشين همچون قوم نوح، عاد و ثمود گذشته است و يا آنچه از ابنعباس نقل شده كه گفت: «ايام الله عبارتند از: نعمتها و بلاهاى الهى؛ نعمت الهى، ابرهاى غليظى است كه باعث برف و باران مىشوند، همچنين شكافته شدن دريا براى عبور بنىاسرائيل و موارد ديگر؛ همچنین بلاى الهى عبارت است از: هلاكت برخى از امتهاى گذشته» (احمد عدوى، 1399، 231). همچنین نقل سرگذشت عبرتآموز و وصف عذاب اقوام گذشته، یکی از یادآوریهای مکرر موسی بوده است.
سرگذشت اقوام گذشته، چراغ راه آیندگان است تا بهوسیله آن از عوامل شکست و پیروزی آنها درس عبرت گیرند. حضرت موسی (علیه السلام) سرگذشت اقوام ستمگر همچون قوم نوح، عاد و ثمود که در برابر پیامهای الهی به لجاجت پرداختند را به قوم خویش متذکر میشود: «أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَؤُاْ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عَادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فىِ أَفْوَاهِهِمْ وَ قَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَ إِنَّا لَفِى شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيب»؛ «آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند، به شما نرسيد؟» قوم نوح، عاد و ثمود و آنها كه پس از ايشان بودند؛ همانها كه جز خداوند از آنان آگاه نيست؛ پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، ولى آنها از روى تعجب و استهزا دست بر دهان گرفتند و گفتند: ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، كافريم! و نسبت به آنچه ما را بهسوی آن مىخوانيد، شک و ترديد داريم! (یونس، 9).
4. بشارت
بشارت با ایجاد امید برای تلاش در مسیر حق، نقش مهمی در تبلیغ ایفا مینماید؛ از اینرو از شیوههای تبلیغ موسی استفاده از بشارت الهی در کنار انذار است. خداوند میفرماید: «...وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ...»؛ و خداوند با موسى سخن گفت. پيامبرانى كه بشارتدهنده و بيمدهنده بودند تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند) (نساء، 164 و 165) «وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى وَ أَخيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ» (يونس، 87) و به موسى و برادرش وحى كرديم كه: «براى قوم خود، خانههايى در سرزمين مصر انتخاب كنيد و خانههايتان را مقابل يكديگر (و متمركز) قرار دهيد! و نماز را برپا داريد! و به مؤمنان بشارت ده (كه سرانجام پيروز مىشوند!) (یونس 87).
5. انذار و هشدار عذاب
يادآورى نعمتهاى الهى و به معناى ديگر بشارت و تشويق، بيشتر مورد عنايت موسى در مسير تبليغ بوده است؛ اما با این وجود، يكى از شيوههاى بهکار گرفته موسى در تبليغ، انذار و هشدار دادن به عذابها و خطرهاى احتمالى است؛ «قالَ لَهُمْ مُوسى وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ وَقَدْ خابَ مَنِ افْتَرى» (طه، آيه 61)؛ موسى به ساحران گفت: واى بر شما، به خدا دروغ مبنديد كه شما را با عذاب سخت هلاك مىكند و هر كه دروغ بندد، نوميد میشود. همچنین موسی هنگام ورود قوم خویش به سرزمین مقدس، آنها را از ارتداد برحذر میدارد: «يا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ التَّىِ كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلا تَرْتَدُّوا عَلى أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ» (مائده (5)، آيه 21)؛ اى قوم من، به سرزمين مقدسى كه خداوند براى شما مقرر داشته است، درآييد و به عقب بازنگردید كه زيانكار خواهيد شد. همچنین مطابق حكايت سوره طه، آنگاهکه در سخن نرم و دلپذير تأثيرى نمىبيند، به انذار رو مىآورد؛«وإِنّا قَدْ أُوحِىَ إِلَيْنا أَنَّ العَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلّى» (طه (20)، آيه 48)؛ درحقيقت بهسوی ما وحى آمده كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كند و روى گرداند.
ج. روشهای عملی و مدیریتی
1. برخورد شجاعانه با تهديدهاى فرعون
موسی(علیه السلام) نیز نرمخو و آسانگير در مراحل نخستين دعوت، آنگاه که با دشمنىهاى غیرمنطقی و عناد روزافزون و حتى تهديدهاى شديد فرعون و درباريان مواجه مىشود، با شجاعتى وصفناپذير در برابر تمام قدرت و شوكت فرعونى مىايستد و پاسخهايى دندانشكن ابراز مىدارد؛ چراکه در منطق انبيا و سيره رسولان، نرمخویی است؛ اما هراس و محافظهكارى بههیچروی وجود ندارد. بهعنوانمثال زمانى كه فرعون به قوم خود گفت: رسولى كه بهسوی شما فرستاده شده مجنون است، موسى اظهار داشت كه اگر شما عاقليد پروردگار من، خالق آسمانها، زمين و موجودات ميان آنهاست؛ «قالَ رَبُّ المَشْرِقِ وَالمَغْرِبِ وَما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» (شعراء (26)، آيه 28)؛ سپس فرعون شروع به تهديد مىكند: اگر معبودى جز من اتخاذ كنى تو را قطعاً به زندان در خواهم افكند. (همان، آيه 29) و موسى در پاسخ او با صراحت مىگويد: «أَوَ لَوْ جِئْتُكَ بِشَىءٍ مُبِينٍ» (همان، آيه 30) حتى اگر استدلال روشنى بياوريم؟.
بايد توجه داشت كه عظمت و اقتدار دستگاه حكومت فرعونى به اندازهاى بود كه بر اساس آيات قرآن، پيامبر بزرگى چون موسى(علیه السلام) در چند موضع، ابتدا دچار هراس مىشود، «قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى» (طه (20)، آيه 45)؛ آن دو گفتند: پروردگارا ما مىترسيم كه او آسيبى به ما برساند و يا آنکه سرکشی کند.
اما موسی با توكل بر خدا و جلب حمايت الهى، اطمينان و آرامش مىيابد. خداوند پيش از دعوت فرعون خطاب به موسی(علیه السلام) مىگويد: «قَالَ لَا تخََافَا إِنَّنىِ مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَ أَرَى» ( همان، 46)؛ فرمود: نترسيد! من با شما هستم؛ (همهچیز را) مىشنوم و مىبينم!. همچنین موسی هنگام شروع مقابله با ساحران، قدرى نگران میشود؛ «فأوجَس فِى نَفسِهِ خِيفَةَ مُّوسَى». (همان، آيه 67)؛ که خداى تعالى او را اميد و آرامش مىبخشد؛ «قُلْنا لاتَخَفْإِنَّكَ أَنْتَ الاْعْلى» (همان، آيه 68) (گفتم: مترس که تو خود برترى.
2. کنارهگیری و برائت از بیایمانان
همچون ابراهيم، نوح و ساير حقباوران توحيدمدار، موسی(علیه السلام) نیز ضمن دوستى با مؤمنان و نرمخویی با مخاطبان، در برابر لجاجت و حقناپذيرى بىدليل گروهى از آنها، روش برائت را با درجات مختلف در پيش مىگيرد. سادهترين شكل اين برائت در چنين جملاتى آشكار است که پس از ذکر نعمتهای خدا ابراز میکند؛ «وَقالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِى الأَرضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ» (ابراهيم (14)، آيه 8)؛ و موسى گفت: اگر شما و هر كه در روى زمين است همگى كافر شويد، بى گمان، خدا بىنياز و ستوده صفات است.
در ادامه این آيه و امثال آن برائت موسوى جدىتر مىشود؛ «وَ قالَ مُوسى إِنِّى عُذتُ بِرَبِّى وَرَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لايُؤْمِنُ بِيَوْمِ الحِسابِ» (غافر (40)، آيه 27)؛ و موسى گفت: من از هر متكبرى كه به روز حساب عقيده ندارد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه بردهام. در آيه ديگر، مرحله ديگر، يعنى كنارهگيرى يا برائت عملى بيان مىشود؛ «وَإِنِّى عُذتُ بِرَبِّى وَرَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ * وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِى فَاعْتَزِلُونِ» (دخان (44)، آيات 20-21) و به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مىبرم از اینکه مرا سنگباران كنيد؛ و اگر به من ايمان نمىآوريد، پس از من كناره گيريد.
3. انتخاب وزیر و جلب همكارى هارون
از شيوههاى مهم در تبليغ هدفدار و هماهنگ، بهرهگيرى از نيروهاى همعقيده و تقسيم كار ميان آنها و رفع نواقص احتمالى است؛ از سويى، چون كمالات ظاهرى و معنوى در هيچكس بهطور كامل گرد نمىآيند، بايد از فضايل و فنون افراد مختلف در عرصه دعوت نيز استفاده مطلوب شود تا روند تبليغ به نتايج قابلقبول بينجامد. موسى با شناخت كامل شرايط موجود، از وضعيت خود تا قدرت و شوكت مخالفان و جهل و خرافه حاكم بر مردم، خواهان پشتيبانى و همراهى هارون شد و حتى مقام نبوت را از خداوند برايش طلبيد؛ «وَاجْعَلْ لِى وَزِيراً مِنْ أَهْلِى * هرُونَ أَخِى * أُشْدُدْ بِهِ أَزْرِى * وَأَشْرِكْهُ فِىأَمْرِى» (طه (20)، آيات 29- 32)؛ و براى من دستيارى از كسانم قرار ده، هارون، برادرم را، پشتم را به او استوار كن و او را شريك كارم گردان. برادر موسى، هارون نيز شخصيتى بزرگ، دنیادیده و خداجو و موحد بود كه با گفتارى شيوا، دلنشین و منطقى استوار مىتوانست بهخوبى از عهده حمايت موسى برآيد و ضمن دادن اطمينان بيشتر به موسى، در مسير دعوت، او را از مشورتها و چارهجويىهاى خود بهرهمند سازد و در صورت وجود كمبودها و نواقص، آنها را مرتفع نمايد. وَ أخى هارونَ هو أفصحُ مِنِّى لِساناً فأرْسِلْهُ مَعِى رِدْءاً يُصَدِّقُنى» (قصص (28)، آيه 34)؛ و برادرم هارون از من زبانآورتر است، پس او را با من به دستيارى گسيل دار تا مرا تصديق كند.
حضرت موسى تكليف دعوت فرعون را بر خود سنگين يافت و از خداوند شرح صدر و تسهيل امر را خواستار شد و از خداوند مسألت نمود كه برادرش هارون كه از وى فصيحتر است، به معاضدت او مبعوث گردد و وزير او باشد. دعاى او مستجاب گرديد و همراه برادرش هارون روى به مصر آورد. (خزائلى، 1371، 620).
4. هجرت براى يافتن عرصههاى جديد دعوت
هجرت، همواره يكى از طرق يافتن عرصههاى جديد دعوت براى انبيا بوده است. موسى سفرهاى هجرتگونه متعددى در طول حيات پربرکت خود انجام داد. اولين سفر او هنگامى است كه درگيرى او با يكى از قبطيان به قتل او منجر مىشود و فرعون حكم اعدام او را صادر مىکند. يكى از خويشان فرعون بهنام حزقيل (مؤمن آلفرعون) موسى را با خبر كرد و او را به دور شدن از مصر سفارش نمود؛ پس موسى شتابان، بدون توشه راه با پاى پياده بهسوی مدين روانه شد و سفر دشوار او هشت روز به طول انجاميد تا آنکه به خدمت حضرت شعيب رسيد و مدت ده سال در آنجا بماند.
دومين سفر او، سفر بازگشت از مدين به مصر بود كه پس از نيل به مقام نبوت بود. در اين زمان، او پس از مشاهده آيات الهى مثل عصاى معجزهآسا و يد بيضا كه به او اختصاص داده شده بود، در نزديكى مصر مأموريت يافت تا همراه برادرش هارون به دعوت فرعونيان بشتابد.
سفر بعد موسى، پس از مراحل مختلف دعوت او، يعنى دعوت بنىاسرائيل و دعوت فرعون در مَلأ ديگران صورت گرفت؛ آن زمان كه عليرغم فرجامخواهىهاى مكرر موسى براى رفع عذاب الهى از فرعونيان، آنها هرگز از كفر و معاصى خود دست برنمىداشتند و با ستمهاى مدام به بنىاسرائيل و پيروان موسى، آنها را به ستوه آورده بودند. به هر ترتيب، در اين شرايط، موسى با راهنمايى الهى تصميم گرفت شبانه با پيروان خود بهسوی فلسطين (بيتالمقدس) هجرت نمايد؛ «وَ أوْحَينا إلى مُوسى أن أسْرِ بِعبادِى إنَّكُم مُتَّبَعُونَ» (شعراء (26)، آيه 52) و به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه حركت ده که شما تحت تعقیبید). بيان تفسير نمونه دراینباره چنين است: پس از ماجراى ايمان ساحران و تهديدهاى فرعون، موسى به فرمان الهى، دور از چشم دشمنان، بنىاسرائيل را بسيج كرد و فرمان حركت داد و بهویژه شب را براى اين كار انتخاب كرد تا حركتش سنجيدهتر باشد. (مكارم، 1374، 5، 236).
نويسنده كتاب تحقيقى در دين يهود، دو هجرت برای موسی حکایت میکند:
موسى دو هجرت داشت؛ يكى زمانى كه به دفاع از يك فرد بنىاسرائيلى با قبطيان در افتاد و يكى از آنان كشته شد و او از ترس مأموران فرعون و با پيشنهاد خيرخواهانه مؤمن آل فرعون از شهر خارج شد و به صحراهاى دور رفت و سختى فراوان متحمل شد (آشتيانى، 1368، 120).
و مرحله دوم هجرت را اینچنین بيان مىكند: «او تصميم گرفت با خروج نيروى اجتماعى پيرو خويش از قلب دولت جبار و استثمارگر فرعون، ضربه سياسى و اقتصادى عظيمى بر او وارد كند. فرعون چون به سياست موسى پى برد و فهميد كه اين حركت چه لطمهاى به دستگاه حكومتش وارد مىكند، به تعقيب موسى شتافت. او از مصر خارج شد و موسى پس از غرق شدن فرعون مأمور شد آنها را به سرزمين مقدس و موعود يعنى شام و بيتالمقدس كوچ دهد كه در اين مسير با نافرمانىها و انحرافات قوم بنىاسرائيل روبهرو شد كه باعث سرگردانى طولانى آنان در بيابان گشت» (آشتيانى، 1368، 120).
5. مرحلهبندی زمانی و اولویتبندی مخاطبان
چنانکه در قسمت دورههای تبلیغ موسی یادآور شدیم، وی در هر زمانی به فراخور شرایط محیط و مخاطبان، روشها و ابزارهای مناسب را بهکار گرفته است. در برخورد با ساحران و متخصصان فن غالب زمانه، یعنی جادوگری، زبانی منطقی اتخاذ میکند و بهتدریج آنها را اقناع مینماید. آنگاهکه با مردم ناسپاس و عهدشکن قومش مواجه میشود، دنیاطلبی آنها را آماج انتقاد قرار میدهد و خداجویی را راه فلاح میشمرد. بر اساس شناخت شرایط مخاطبان، طرحهایی ویژه مانند دعوت 70 نفر به اردوی میقات برای تربیت مؤمنان برجسته اجرا میکند؛ «وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِّمِيقَاتِنَا» اعراف، 155). همچنین وقتی هراس قومش از شکنجههای فرعون و بزرگان دربارش مشاهده میکند با یادآوری داستان صبر پیشینیان و پیروزی آنان بر این ترس غلبه میکند.
6. مقابله با جنگ روانی دشمن و اميد دادن به پیروان
مواجهه با قدرتهاى بزرگ كارى نيست كه هر فرد یا افرادی قادر به تحمل آن باشند، پس ممكن است بهزودى دچار ضعف روحى و نوميدى شوند. وظيفه پيشواى دانا، كاردان و آيندهنگر، پيشگيرى از اين آفت است. موسى بدينمنظور، پيوسته مؤمنان را با بيان آيات الهى و الطاف خداوندى، به نجات و پيروزى بر فرعونيان ستمكار اميدوارتر مىساخت.
در سوره يونس آمده است: «فَما آمَنَ لِمُوسى إِلّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَإِيْهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ» (يونس (10) آيه 83)؛ سرانجام كسى به موسى ايمان نياورد مگر فرزندانى از قوم وى، در حالى كه بيم داشتند از آنکه مبادا فرعون و سران آنها ايشان را آزار رسانند. اينها در حالى ايمان آوردند كه شمشير فرعونيان بالاى سر ايشان آماده بود، اما ايمانى داشتند كه تهديد و خشونت در آن مؤثر نبود و هيچ اعتنايى به وعدهها نمىكردند، آنچنانکه ساحران دربار ايمان آورده و از هيچ تهديدى نمىترسيدند (احمد عدوى، 1399ق، 225).
با وجود اين، موسى آنها را در برابر تهديدها و فشارها، به رحمت خدا اميدوارى مىبخشید: «وَقالَ مُوسى يا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ» (يونس (10)، 84)؛ و موسى گفت: اى قوم من، اگر به خدا ايمان آوردهايد و اهل تسليميد، بر او توكل كنيد؛ در مقطعى ديگر، چون تصميم فرعون مبنى بر كشتن تمام پسران و زنده نگهداشتن دختران اعلام شد و رعب و وحشتى عميق بر بنىاسرائيل سايه افكند و بهشدت نگرانشان ساخت، موسى با بيان مؤثر و نافذ در دل آنان بذر اميد كاشت؛ «قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَالعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ * قالُوا أُوذِينا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنا وَمِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِى الأَرضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ» (اعراف (7)، 128-129)؛ موسى به قوم خود گفت: از خدا يارى جوييد و پايدارى ورزيد كه زمين از آنِ خداست؛ آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىدهد و فرجام نيك براى پرهيزگاران است. گفتند: پيش از آنکه تو نزد ما بيايى و بعد از آنکه بهسوی ما آمدى، مورد آزار قرار گرفتیم. گفت: اميد است كه پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند و شما را روى زمين جانشين آنان سازد، آنگاه بنگرد كه چگونه عمل مىكنيد.
حكايت بنىاسرائيل در قرآن نشان مىدهد كه آنان با صبر و حوصله به اين رهنمود موسى عمل كردند تا وعده الهى تحقق يافت؛ «وَأَوْرَثْنا القَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الأَرضِ وَمَغارِبَها الَّتِى بارَكْنا فِيها وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ الحُسْنى عَلى بَنِىإِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَدَمَّرْنا ماكانَ يَصْنَعُ فِرْعَونُ وَقَوْمُهُ وَماكانُوا يَعْرِشُونَ» (همان، آيه 137)؛ و به آن گروهى كه پيوسته تضعيف مىشدند، بخشهاى غرب و شرق سرزمين فلسطين را كه در آن بركت قرار داده بوديم، به ميراث عطا كرديم؛ و به پاس آنکه صبر كردند، وعده نيكوى پروردگارت به فرزندان اسرائيل تحقق يافت و آنچه را كه فرعون و قومش ساخته و افراشته بودند ويران كرديم.
7. مبارزه با انحرافات و خرافهها
وقتى بنىاسرائيل پس از هلاكت فرعون، وارث زمين و عهدهدار حكومت شدند در معرض آزمايشى حساس قرار گرفتند و در مسير بازگشت از حركت شبانه خود، بر قومى بتپرست گذشتند. رسوبات فرهنگ شرك و بتپرستى در ذهن و دل اين مردم موجب شد که اين كار در نظرشان مطلوب افتد و از موسى خواستند معبودى بر ايشان قرار دهد؛ «قالُوا يامُوسى اجْعَلْ لَنا إلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (همان، 138) گفتند: اى موسى همانگونه كه براى آنان خدايانى است، براى ما نيز خدايى قرار ده.
موسى(علیه السلام)، بىدرنگ با پاسخى قاطع و ناشى از خشمى فروخفته، آنان را به نادانى نسبت داد و دلايل قانعكنندهاى بر بطلان خواسته آنها عرضه فرمود: «إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَباطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (همان، 139)؛ درحقيقت آنچه ايشان در آنند نابود و زايل و آنچه انجام مىدادند باطل است. و به اين استدلال نيز بسنده نكرد و با تغيير لحن خطاب از عقل به دل، وجدان ايشان را پريشان و تحتتأثير قرار داد؛ «قالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إلهاً وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى العالَمِينَ * وَ إِذ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ العَذابِ يُقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَفِى ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ» (همان، 140 – 141)؛ گفت: آيا غير از خدا معبودى براى شما بجويم؟ با اينكه او شما را بر جهانيان فضيلت داده است؛ و ياد كن هنگامى كه شما را از ظلم فرعونيان نجات داديم كه شما را سخت شكنجه مىكردند، پسرانتان را مىكشتند و دخترانتان را زنده باقى مىگذاشتند و در اين، براى شما آزمايش بزرگى از سوى خدايتان بود. همچنين هنگامى كه موسى با گروهى از نخبگان بنىاسرائيل به ميقات طور رفت و چهل روز از قوم غايب شد، مردم ظاهربین و سطحىنگر دنبالهرو سامرى، گوسالهپرست شده و بهسادگی به پرستش گوساله طلايى دستساز او پرداختند. موسى پس از بازگشت، مبارزه جدى خود را با آفت جديدی كه به جان ايمان و توحيد مردم افتاده بود را آغاز کرد. «فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِغَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَفَطالَ عَلَيْكُمُ العَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِین (طه (20)، 86)؛ (پس موسى خشمگين و اندوهناك بهسوی قوم خود برگشت و گفت: اى قوم من، آيا پروردگارتان وعده نيكو به شما نداد؟ آيا اين مدت بر شما طولانى شد يا مىخواستيد خشمى از پروردگارتان بر شما فرود آيد؟ پس با وعده من مخالفت كرديد)؟
حضرت موسی(علیه السلام) در ابتدا با استدلال و توجه دادن فطرت مخاطبان و در انتها با برخورد قهرآميز در محو آثار شرك جديد كوشيد؛ او گفت: پس برو كه بهره تو در زندگى اين است كه هرکسی به نزديكت آمد بگويى به من دست نزنيد و تو را موعدى خواهد بود كه هرگز از آن تخلف نخواهد گشت و اینکه آن خدايى كه پيوسته ملازمش بودى بنگر، آن را قطعاً مىسوزانيم و خاكسترش مىكنيم و در دريا فرومىپاشيم. (همان، 97).
نمونه مبارزه موسى با عقايد و سنتهاى خرافى را در داستان ذبح بقره شاهديم كه خداوند علت ذبح بقره را در آيه 68 بقره، مبارزه با انحراف اعتقادى بنىاسرائيل معرفى مىكند (مجلسى، 1403، 13، 213).
8. آزمودن پیروان برای مأموریتهای سخت
گاهى مبلغ ناگزير از امتحان و آزمايش پيروان خود مىشود تا مخلص را از مدعى و اهل ايمان را از اهل نفاق تميز دهد. موسى(علیه السلام) براى قومش، از ايشان عهد و ميثاق مىستاند كه اعمال ويژهاى را انجام دهند: «وَرَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَقُلْنا لَهُمْ ادْخُلُوا البابَ سُجَّداً وَقُلْنا لَهُمْ لاتَعْدُوا فِى السَّبْتِ وَأَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً» (نساء (4)، 154)؛ و كوه طور را براى اتمام حجت و اخذ پيمان بر فراز سر آنها افراشتيم و آنها را گفتيم: به حال سجده بدين درگاه درآیید.
و نيز گفتيم: از حكم روز شنبه تعدى نكنيد و از آنها پيمانى سخت گرفتيم. قوم فرعون نيز مانند قوم موسى مورد ابتلا و آزمايش الهى قرار گرفتند؛ چه، آنها نيز مخاطب دعوت موسوى بودند و بهطور مساوى از هدايتهاى او بهرهمند میشوند؛ «وَلَقَدْ فَتَنّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ»؛ دخان (44)، 17) و ما پیش از این، قوم فرعون را آزموديم و رسولى بزرگوار بهسوی آنها فرستاديم. از مطالعه داستان گاو بنىاسرائيل نيز كه حكم الهى به ذبح آن متعلق به این قوم بود و ايشان با بهانههاى واهى از امتثال آن شانه خالى مىكردند، برمىآيد كه هدف آن آزمايش مردم بوده است.
جمعبندی
با عنایت به اهمیت و الهامبخشی اقدامات و روشهای تبلیغی حضرت موسی و قدر و منزلتی که قرآن برای شخصیت و عملکرد این پیامبر الهی قائل است، در این مقاله ابتدا مروری بر زندگانی موسی و تنوع اهداف و مخاطبان دعوتش صورت گرفته است؛ سپس با تقسیم روشهای تبلیغ آن حضرت به سه محور با استناد به آیات و تفاسیر معلوم شد که مهمترین روشهای تبلیغی وی در جهت مبارزه با شرک و کفر، استکبار و هدایت و ارشاد اقشار مخاطبان در این محورها به ترتیب زیر بوده است: محور روشهای اخلاقی، شامل دو روش: قول ليّن، گفتار نرم و دلپذير؛ برخورد مهربانانه و عاطفی؛ محور روشهای بیانی، شامل پنج روش: اعلام صريح رسالت و اظهار عقايد؛ استفاده از بينات و دلايل روشن؛ یادآوری نعمتهاى الهى، سرگذشت امتها و ایامالله؛ بشارت؛ انذار و هشدار و محور روشهای عملی و مدیریتی شامل: برخورد شجاعانه با تهديدهاى فرعون؛ کنارهگیری و برائت از بیایمانان؛ انتخاب وزیر و جلب همكارى هارون؛ هجرت براى يافتن عرصههاى جديد دعوت، مرحلهبندی زمانی و اولویتبندی مخاطبان، مقابله با جنگ روانی دشمن و اميد دادن به پیروان، مبارزه با انحرافات، خرافهها و آزمودن پیروان برای مأموریتهای سخت بودند.
منابع
* قرآن مجيد؛ ترجمه محمدمهدی فولادوند؛ تحقيق و نشر دارالقرآن الكريم؛ 1373.
- احمد عدوى، محمد؛ دعوةالرسل الىالله؛ بيروت: دارالمعرفة، 1399ق.
- آشتيانى، جلالالدین؛ تحقيقى در دين يهود؛ تهران: نشر نگارش، 1368.
- خراسانی، محمدهاشم؛ منتخب التواریخ؛ تهران: اسلامیه، 1388.
- خزائلى، محمد؛ اعلام قرآن؛ تهران: اميركبير، 1371.
- طبری، محمدبنجریر؛ تاریخ طبری؛ ترجمه ابوالقاسم پاینده؛ تهران: اساطیر، چاپ پنجم، 1375.
- عمادزاده اصفهانی، حسین؛ تاریخ انبیاء؛ تهران: انتشارات اسلام، 1388.
- مجلسى، محمدباقر؛ بحارالأنوار الجامعه لدرراخبارالائمة الاطهار؛ بيروت: داراحياء التراث العربى، 1403.
- مسعودی، علیبنحسین؛ مروج الذهب؛ ترجمه ابوالقاسم پاینده؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1374.
- مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه؛ تهران: دارالكتب الإسلامية، چاپ اول، 1374.
- وجدی، محمد فرید؛ دائرةالمعارف القرن الرابع عشر العشرین؛ بیروت: دارالمعرفه، 1954 م.
- ضيائى، على اكبر؛ مقاله «روشهاى تبليغى حضرت موسى»؛ تهران: هشتمين كنفرانس انديشه اسلامى، 1367.
پینوشتها
1. قالوا يا موسى اجعل لنا الها كما لهم الهة (اعراف(7)، 138)؛ گفتند: اى موسى، براى ما نيز معبودى قرار ده، همانگونه كه آنان معبودهايى دارند.