رضاوفائی *
فتح اله کوشکی **
چکیده
تربیت یکی از اساسیترین نیازهای بشری است که در پرتو آن میتوان به سعادت که همان قرب الهی است، راه یافت. از میان دوران رشد یک فرد، دوران نوجوانی بهدلیل ویژگیهای خاص خود دارای اهمیت ویژهای است؛ بنابراین تربیت اسلامی نوجوان مسلمان، بسیار ضرورت دارد و بندگی خداوند متعال در این دوره، تنها از طریق تربیت صحیح دینی حاصل میشود. از مهمترين ابعاد تربيت ديني در دورة نوجوانی، تربيت عبادي است. هدف پژوهش حاضر، ارائه راهکارهای تربیت عبادی نوجوانان است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است که بهمنظور گردآوری دادههای لازم جهت دستیابی به اهداف پژوهش، متون موجود و مرتبط با موضوع پژوهش و با استفاده از فرمهای فیشبرداری از منابع گردآوری و با شیوه کیفی مورد تحلیل قرار گرفت است. یافتههای پژوهش نشان داد که میتوان از راهکارها و روشهایی، مانند زمینهسازی مناسب، بصیرتبخشی، الگودهی مناسب، تشویق و تنبیه، تکریم، آموزش مراقبه و محاسبه، تذکر و یادآوری، تمثیل، تلقین به نفس، موعظه، دعا، ارتباط با اماكن مذهبي در جهت تربیت عبادی نوجوانان استفاده نمود.
واژگان كليدي: تربیت، تربیت عبادی، راهکار، نوجوانان.
مقدمه
تربیت را میتوان یکی از مهمترین مسائل جوامع انسانی دانست؛ زیرا نحوه شکلگیری شخصیت انسانها به نحوه تربیت آنها بستگی دارد (ملاسلمانی و همکاران، 1389، 121)؛ تربیت همچنین یکی از اساسیترین نیازهای بشری است که در پرتو آن میتوان به سعادت راه یافت؛ بدین منظور تربیت اسلامی برای یک فرد مسلمان ضرورت بسیار دارد؛ زیرا بندگی خداوند متعال که اساس اسلام است، تنها از طریق یک تربیت صحیح دینی حاصل میشود. تربيت ديني، مفهومي عام است كه شامل حوزههاي مختلفي، همچون تربيت عقلاني، سياسي، اجتماعي، جنسي، عاطفي، اعتقادي، اخلاقي و عبادي میشود که در اصطلاح عبارت است از: مجموعه اعمال عمدي و هدفدار، بهمنظور آموزش گزارههاي معتبر يك دين به افراد ديگر بهنحویکه آن افراد در عمل و نظر به آن آموزهها متعهد و پايبند شوند (داوودی، 1383، 2، 26). يكي از مهمترين ابعاد تربيت ديني در دوره نوجوانی، تربيت عبادي است؛ اين نوع تربيت كه شامل پرورش بعد معنوي و ايجاد زمينة ارتباط با خداوند است، بسيار مورد تأكيد پيشوايان ديني(ع) است. تربيت عبادي را «آموزش عبادات به متربيان و متعهد كردن آنان به انجام آنها» ميدانند، به دیگر سخن، تربیت عبادی به معنای ایجاد تدریجی و گامبهگام روح عبادت و بندگیِ پرورگار عالم در فرزندان است (داودی، 1383، 2، 111).
در جهان فعلي که دشمنان اسلام عليه ارزشهای مقدس و انقلاب اسلامي بسيج شدهاند و به تهاجمات خود شدت دادهاند و به دنبال محو ارزشهای دين مبين اسلام هستند، بيش از هر زمان ديگري میطلبد که با اتخاذ تدابير لازم در عرصه تعليموتربيت و با اقدامات فرهنگي، تهاجم فرهنگي آنان را خنثي نموده تا نسل جوان کشور واجد ارزشهای اصيل اسلامی شده و با اعتقاد و ايمان راستين به احکام الهي عمل نمايند؛ يکي از اين ارزشهای مهم، انجام عبادت است (مرادی و موسیپور، 1392، 29)؛ از اینرو یكی از مهمترین ابعاد تربیت دینی نوجوانان، «تربیت عبادی» است. تربیت عبادی نوجوانان اهمیت خاصی در نظام آموزشی و تربیتی اسلام دارد و یکی از بزرگترین وظایف آنها است و باید با شناخت و بهکارگیری روشها و شیوههای درست به آن توجه شود (داوودی، 1383، 2، 111).
با وجود اهمیت عبادت و بهویژه اهمیت آن در دوران نوجوانی، در بحث از پیشینه راهکارهای تربیت عبادی نوجوانان، برگرفته از قرآن و سبک زندگی اهلبیت، پژوهشهایی مطابق با این عنوان یافت نشد؛ ولی منابعی دربارة روشهای تشویق به نماز را به اختصار بیان مینماییم.
مرادی و موسیپور (1392)، در پژوهشی به بررسی «راههای توسعه و ترویج فرهنگ اقامه نماز در بین دانشآموزان دختر دبیرستانهای شهر تهران»، پرداخته و به این نتیجه دستیافتهاند که دانشآموزان مناطق پایینشهر و دانشآموزان مدارس دولتی، گرایش بیشتری نسبت به نماز دارند، عوامل خانوادگی (نمازخواندن پدر و مادر و شرکت آنها در مراسمهای مذهبی) و همچنین عوامل درون مدرسهای (برگزاری نماز اول وقت و وضعیت نمازخانه)، در گرایش به نماز مؤثر هستند.
قرائتی (1391)، در کتاب «شیوههای دعوت به نماز» به بررسی اصول و قواعد کلی در دعوت به نماز پرداخته و همچنین ویژگیهای دعوتکننده به نماز را بیان کرده است. ملکی، شاملی و شکراللهی (1390)، در پژوهشی به بررسی «تربیت عبادی کودکان» پرداختهاند و ضمن پرداختن به اهمیت و ضرورت تربیت عبادی در کودکان، اصول و شیوههای مؤثر در به انجام رساندن این امر خطیر را بیان نمودهاند. نتايج پژوهش جعفري و اورنگي (1388) با عنوان «بررسي عوامل مؤثر در گرايش دانشآموزان دبیرستانهای شهر تهران نسبت به مسائل مذهبي»، نشان داد که رفتارهاي فرهنگي و اجتماعي حاکم بر خانواده (عواملي مانند تشويق فرزندان به اعمال مذهبي، مشارکت عملي والدين در مراسمهای مختلف مذهبي و...)، رفتارهاي فرهنگي و اجتماعي حاکم بر مدرسه و رفتارهاي فرهنگي- اجتماعي و اقتصادي حاکم بر جامعه در جلب و جذب دانشآموزان نسبت به انجام اعمال ديني در مرحله عملي تأثیر دارند. بگلو (1388)، در پژوهش خود با عنوان «بررسی علل و عوامل درون مدرسهای بر جذب دانشآموزان به نماز» به این نتیجه دست یافت كه حضور كاركنان مدرسه در نماز جماعت، روحاني بودن امام جماعت، تنظیم ساعت آموزشي با توجه به اوقات شرعي و نیز آموزش عملي نماز از روشهای خوب براي ترغیب دانشآموزان به نماز جماعت است. پاکدل (1387)، در پژوهشی با عنوان «بررسي راههای جذب دانشآموزان به اقامه نماز جماعت در مقطع ابتدايي شهرستان قزوين» دريافت که تأثیر کتب دينی، نمازخوان بودن پدر و مادر، شرکت مديران، معلمان و مربیان پرورشی در نماز جماعت مدرسه، تشويق دانشآموزان...، در جذب دانشآموزان به نماز به میزان خیلی زيادی مؤثر بوده است؛ بنابراین با توجه به مطالب بیان شده، این پژوهش با عنایت به سوابق نظری و پژوهشی، در نظر دارد راهکارهای ترغیب و تشویق نوجوانان به عبادت را شناسایی و تبیین نماید.
مفهومشناسی
تربیت: واژة تربیت از ریشة رَبَوَ و باب تفعیل است. در این ریشه، معنای زیادت و فزونی اخذ شده است و در مشتقات مختلف آن میتوان این معنا را بهنوعی بازیافت؛ مثلاً به تپه، رَبَوَه گفته میشود؛ زیرا نسبت به سطح زمین برآمده است (باقری، 1390، 51). در قرآن مفهوم تربیت از ریشه (ر ب و) چندان مورد توجه قرار نگرفته و در مواردی که این کلمه در ارتباط با انسان بهکار رفته عمدتاً مفهوم رشد و نمو جسمی مراد بوده است، چنانکه در آیه زیر مشهود است (باقری، 1390 52): « قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّیانی صَغیراً »؛ و بگو خدا بر والدین من که در کودکی مرا تربیت کردند، رحم نما (اسراء، 24). تربیت، مجموعه روشها و راهکارهایی است که از آغاز زندگانی انسان بهکار گرفته شده تا او در مسیر صحیح رشد و ترقی قرار گیرد و در پرتو این آموزشها، بتواند خود را از انحراف نجات دهد و راه سعادت و کمال را در پیش گیرد (شیخ حرعاملی، محمدبنحسن، 1409 ق، 97).
تربیت عبادی: تربیت عبادی به معنای ایجاد تدریجی و گامبهگام روح عبادت و بندگی و حالت تذلل و خواری نسبت به پرورگار عالم در انسان و تا مرحلة رساندن آنها به حد نهایی و کمالِ مقام عبودیت (رضایی و نجفی، 1393، 89). تربیت عبادی عبارت است از: آموزش عبادات به متربیان و متعهد کردن آنان به انجام آنها. عبادات مهم در اسلام عبارتند از: نماز، روزه، خمس، زکات و صدقه (انفاقهای مالی)، حج، ذکر خدا، دعا و تلاوت قرآن (داودی، 1390، 29).
نوجوان: نوجوانی یک پدیده اجتماعی است که شامل یک دوره طولانی گذرا از مرحله کودکی به مرحله بزرگسالی است و آن از جامعهای به جامعه دیگر بر اساس ساختار و آداب و رسومش تغییر میکند. در پایان دوره نوجوانی، رشد اجتماعی کامل میشود و نوجوان بهعنوان یک جوان اجتماعی وارد اجتماع میشود (حسینی، 1380، 134). نوجوانی دورة بزرگ شدن، دورة حرکت از نمو نایافتگی کودکی بهسوی نمو یافتگی بزرگسالی است. نوجوان، دیگر یک کودک نیست؛ اما هنوز بزرگسال هم نیست. او درگذر از یک وهلة زندگی به وهلة دیگر به سر میبرد؛ گذارهای، مانند زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی از این جمله است (کیمل و وینر، 1995، استاینبرگ، 1999).
روش پژوهش
روش پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده و بهمنظور گردآوری دادههای لازم، منابع موجود و مرتبط با استفاده از فرمهای فیشبرداری از منابع، جمعآوری شده و با شیوههای کیفی مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته است.
راهکارهای تربیت عبادی نوجوانان
1. زمینهسازی مناسب
زمینه، در لغت به معنای نقشه، طرح و موضوع است؛ از اینرو زمینهسازی نیز به معنای آماده کردن طرح و نقشه برای انجام دادن کاری است (عمید، 1367، 739). انتخاب و تنظیم زمینهها و شرایط، عامل تسهیلکنندهای برای شکلگیری و شکلدهی رفتارهای مطلوب در انسانها است؛ در این روش تربیتی به امکانات بالقوه توجه میکنیم؛ طبق این روش، باید از قبل شرایط تسهیلکننده شکلگیری حالات و رفتارهای مطلوب و از بین رفتن رفتارهای نامطلوب را به نحو مقتضی، دگرگون و تغییر داد. انسان از شرایط مختلف محیطی، اعم از شرایط زمانی، مکانی و اجتماعی تأثیر میپذیرد؛ درواقع انسان، هم از حیث ظاهر و هم از حیث باطن خویش، تحتتأثیر شرایط قرار دارد. برای زدودن برخی از حالات و رفتارهای نامطلوب و نیز برای ایجاد حالات و رفتارهای مطلوب در انسان، باید به دستکاری شرایط محیطی او پرداخت. با توجه به آنچه گفته شد، میتوان گفت، یکی از روشهای تربیتی اصلاح شرایط، روش زمینهسازی است. زمینهسازی به این معناست که با اقدامات و فعالیتهای فردی و اجتماعی خود، بستر تربیت عبادی در نوجوانان را فراهم کنیم (باقری، 1390، 136).
انجام امور به فراهم کردن زمينهها، مقدمات و شرايط پيشيني وابسته است و بدون فراهم شدن زمينهها و شرايط لازم، تحقق امور به نحو مطلوب و مفيد، امکانپذير نيست؛ عبادت نیز عوامل و زمينههاي متعدد و متنوع در آن تأثيرگذار است؛ از اينرو هیچ برنامهای در آن بدون توجه به شرايط و زمينههاي لازم به اهداف بايسته خود دست نمييابد. مفاد روش زمينهسازي، آن است که براي تحقق امر عبادت، باید ابتدا شرايط و زمينههاي متناسب با آن فراهم شود و این یک قاعده کلي و فراگير است (احمدی، 1387، 113). خداوند در مقام تربیت انسانها، در ارتباط با کسانی که پا به مرحله تکلیف گذاشتهاند، روش مورد بحث را چنین بهکار گرفته است: «وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ»؛ و ما موكلان آتش را جز فرشتگان نگردانيديم و شماره آنها را جز آزمايشى براى كسانى كه كافر شدهاند، قرار نداديم تا آنان كه اهل كتابند يقين به هم رسانند و ايمان كسانى كه ايمان آوردهاند، افزون شود و آنان كه كتاب به ايشان داده شده و [نيز] مؤمنان به شك نيفتند و تا كسانى كه در دلهایشان بيمارى است و كافران بگويند خدا از اين وصفكردن چه چيزى را اراده كرده است، اینگونه خدا هر كه را بخواهد بيراه میگذارد و هر كه را بخواهد هدايت میکند و [شماره] سپاهيان پروردگارت را جز او نمیداند و اين [آيات] جز تذكارى براى بشر نيست (مدثر، 31). خداوند برای آنکه زمینه یقین را برای اهل کتاب فراهم آورد و زمینه استواری ایمان مؤمنان را فراهم سازد، عده فرشتگان موکل بر آتش دوزخ را که در تورات و انجیل نیز ذکر شده بود، بیان میکند. يكي از اصول تربيتي در تربيت عبادي، اصل «زمينهسازي» و ايجاد آمادگي در نوجوانان از نظر روحي، رواني و عاطفي نسبت به عبادات است. اين اصل افزون بر تأكيد نسبت به عبادات، باعث آمادگي پذيرش و انجام تكاليف شرعي و همچنين جلوگيري از كمتوجهي نوجوانان نسبت به مسائل عبادي نيز ميشود؛ بر اساس اصل «آمادهسازي»، ضروري است پيش از آنکه احكام و اعمال عبادي در حق نوجوانان به مرحله وجوب برسد، زمينة رويارويي صحيح با احكام و اعمال عبادي را در آنان ايجاد کنیم؛ زيرا اين اقدام در رشد و كمال معنوي انسان تأثير مستقيم دارد. هدف از تربيت عبادي در دوره نوجوانی، پرورش و تقويت روحی عبادي و ايجاد آمادگي براي «تكليفپذيري» و تشويق كودكان به انجام تكاليف عبادي است. براي تحقق اين هدف، ميتوان براساس برنامهاي منظم، بدان جامة عمل پوشاند؛ زيرا اگر فرد بدون آمادگي قبلي مكلف به تكاليفي شود، طبيعي است كه از عهدة آن برنميآيد و چهبسا ميزان تكليفپذيري او نيز پايين آيد و يا تكاليف را بدون انگيزه و بهصورت ناقص انجام ميدهد؛ البته بايد توجه داشت كه براي ارائه هر مفهومي به نوجوان، ابتدا بايد آمادگي از نظر شناختي و عاطفي در او ايجاد شود تا درنهايت به رفتار عملي در فرد بينجامد. اولياء و مربيان نبايد بهیکباره نوجوان را به انجام تكاليف ديني و عبادي ملزم و مجبور سازند؛ بلكه اول بايد زمينة انجام برخي از مسائل ديني و عبادي را براي آنان فراهم آورند (فقیهی، 1384، 30). درحقيقت انجام عبادات در كودكي يك نوع زمينهسازي است و موجب ملكه شدن آن اعمال در روح و جان كودك ميشود؛ درنتيجه، چنين فردی بعد از سن تكليف، عبادات را با آمادگي و سهولت بيشتري انجام ميدهند؛ اما كساني كه تا هنگام رسيدن به تكليف شرعي با مسائل عبادي آشنايي نداشته و يا عبادتي را بهجا نياوردهاند، اين اعمال را با دشواري بيشتري انجام ميدهند؛ بنابراین اگر بخواهيم كودكان با عبادات خو بگيرند و بدان عادت كنند، بايد دوره كودكي را مغتنم شمرده، آنان را با اعمال و تكاليف عبادي آشنا كنیم.
2. بصیرت بخشی
بصيرت، نيرويى باطنى است که به نور قدس روشن شده و از پرتو آن، صاحب بصيرت، حقايق و باطن اشيا را درمییابد. بصيرت بهمثابه بَصَر (چشم)، براى نفس است. بصيرت از ريشة بصر، اما با معنايى متفاوت است؛ زيرا بصر به معناى چشم سر و بصيرت به معناى چشم دل است (معین، 1387، 587). بصيرت را به معناي روشنبینی، روشندلی، درک عميق، بينش، بينايي، دانايي، زيرکي و هوشياري و چراغ راه نيز دانستهاند. بصيرت، يکي از صفات انساني است که به ضمير و دل او مربوط ميشود. اگر بصيرت انسان کامل شود، کمال و سعادت او را به دنبال دارد و به او کمک ميکند تا داراي تحليل صحيح از اوضاع پيراموني خويش شود. بصيرت، چشم بيناي دل و نورافکن براي تشخيص راه درست از نادرست و تشخيص حق از باطل است (سعیدی شاهرودی، 1388، 210). در روش اعطای بینش که مطابق با اصل تحول درونی است، سعی بر آن است که برداشت انسان از امور، دگرگون شود تا تغییر رفتار انجام پذیرد. درک حضور خداوند در تمامی ذرات هستی و تفکر در آفرینش عالم کبیر، آسمان و زمین و نظامات آن و سپس از طریق آفرینش عالم صغیر، یعنی انسان، مردم را متوجه اصل توحید میسازد. با بینش دادن انسان در مورد نظام هستی، دنیا، حقیقت انسان، تاریخ انسان، مرگ و پس از مرگ، هدفمندی جهان و زندگی در آن را گوشزد میکند (شاوردی و کشاورز، 1390، 48). در قرآن، روش اعطاي بينش و بصیرت مورد استفاده قرار گرفته است: «قَدْ جَائكم بَصائِرُ مِن رَبّكم فَمَنْ اَبْصَرَ فَلنِفْسِهِ و مَن عَمِي فَعَليها...»؛ «به راستي بینشهایی از نزد رب شما، برايتان آمده است؛ پس هر كه در پرتو آن بينا شود، به سود خود چنين كرده و هر كه كوري ورزد، به زيان خود عمل كرده است...» (انعام، 104)؛ همچنین امام صادق(ص) در اینباره نیز میفرمایند: «هر کس بدون بصیرت عمل کند، مانند کسی است که بیراهه میرود و به میزان شتابی که دارد از هدف دورتر میشود» (کلینی، 1344، 1، 43)؛ یعنی در حرکت و فعالیت به معرفت بصیرتی نیاز است و تا انسان مسیر راه را نشناسد به مقصد نخواهد رسید (ابن شعبه حرانی، 1404 ه ق، 171). عدم نگرش صحیح در فرآیند عبادت، بسیار زیانمند است. امام علی(ص) فرمودند: «نابینایی قابل تحملتر و آسانتر از بیبصیرتی و کورعقلی است» (آمدی تمیمی، 1373، 481) و در روایتی پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «كوردل و کور عقل که نابینای واقعی است، كسی نیست كه چشم ندارد، بلكه كسی است كه چشمِ بصیرتش کور است» (محمدی ریشهری، 1379، 1، 558). توجه به روش بصیرتبخشی به ارتقای معنوی، عبادی و تدین عملی متربیان میانجامد (مطهری، 1370، 3، 182) و باعث میشود افراد در راه تحقق احیای تفکر دینی و غلبه حق بر باطل و حاکمیت ارزشهای اسلامی تلاش مجدانه داشته و علیه باطل، مبارزه کنند؛ بنابراین نوجوانان دارای قابلیتهایی هستند که با بینش صحیح میتوانند زمینههای رفتار پسندیده و مطلوب را، بهویژه در زمینه عبادت و تربیت عبادی فراهم سازند.
3. الگودهی مناسب
در این روش، انسان نمونهای عینی را مطلوب خویش میگیرد و به شبیهسازی دست میزند و تلاش میکند در همه امور، خود را همانند الگوی مطلوب خویش سازد و گام در جای گام او بگذارد. در این ارتباط خداوند در قرآن میفرمایند: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا»؛ «قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست، براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد میکند» (احزاب، 21)، «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ...»؛ «قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست» (ممتحنه، 4)؛ همچنین امام علی(ص) تو از پیامبر پاکیزه و پاک خویش پیروی کن که او برای الگوطلبان اسوه (ای نیکو) است... (نهجالبلاغه، خطبه 160). بهدلیل نیاز فطری آدمی به الگو و همانندسازی، درعبادت نیز لازم است الگوهای والا بهدرستی معرفی شوند تا نوجوان با بینشی روشن مصداق کمال حقیقی را تشخیص دهد. توجه به الگوهای کامل باعث میشود که انسان، هدف تربیت و در نتیجه راه تربیت را فراموش نکند و پیوسته در راه اتصال به صفات و کمالات آنان گام بردارد؛ از اینرو امیرمؤمنان علی(ص) با بیان ویژگیهای و صفات انسانهای نمونه و تربیتشدگان مدرسه پیامبراکرم (ص)، این راه را چنین تبیین میکند: «همانا مثل آل محمد(ص) به ستارگان آسمان نماید، اگر ستارهای فرو شد، ستاره دیگر برآید، گویی خدا نیکویی خود را در حق شما به کمال رسانده و آنچه را آرزو دارید به شما نمایانده» (نهجالبلاغه، خطبه 100). هرکسی میتواند در مرتبه خود الگوی شایستهای برای دیگران باشد و این امر زمانی میتواند سامانی درست بیابد که الگوها به مسئولیت خطیر خود واقف باشند. حضرت علی(ص) همچنین میفرمایند: «کسی که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد و پیش از آنکه به گفتار تربیت کند با کردار تعلیم دهد و آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند، سزاوار تعظیم است از آنکه دیگری را تعلیم دهد و ادب بیاموزد» (نهجالبلاغه، حکمت 73). براي ايجاد تربيت ديني، بهویژه تربیت عبادی در نوجوانان، عوامل زيادي دخالت دارند كه اسوهسازي و همانندسازی فرد با الگو و اسوه، يكي از عوامل مهم تربيتي محسوب ميشود. نوجوان بايد با كسي همانندسازی كند كه با او پيوند عاطفي برقرار نمايد. نوجوانان عميقاً نسبت به رفتار الگوهاي مطلوبشان علاقهمند و كنجكاو هستند و در سر، انديشه بازنمایی چنان رفتاري را پرورش ميدهند. هر قدر الگوهاي بزرگسال براي نوجوان، مطلوبتر و محبوبتر باشند، ميزان تأثیرپذیری بيشتر و پايدارتر ميشود. نوجوانان رفتار الگوهاي مطلوبشان را بسيار دوست دارند و مايلند كه با آنها همانندسازی كنند و بهصورت ارادي و غیرارادی تلاش ميكنند كه رفتاري نظير رفتار آنها داشته باشند و يا بهگونهای بينديشند، بگويند و عمل نمايند كه مورد توجه و تأیيد آنها باشد؛ «الگوسازی شخصيت نوجوانان بر پايه دو عامل است: 1. ارائه الگوي رفتاري شايسته و پذیرفتهشده خود به او؛ 2. تشريح و ارائه الگوهاي مورد انتظار جامعه».
نوجوانان، نظام ارزشها و رفتارهاي الگوهاي بزرگسال را بهعنوان يك هدف رفتاري مطلوب ميپذيرند، بهویژه زماني كه رفتار الگوها ترسيمي از شيوه و طريق متعالي زندگي بوده و پاسخي براي نيازهاي فطري آنها باشد. زماني كه الگوهاي رفتاري نوجوان با تعظيم، تكريم و درعینحال گشاده و متبسم حاضر ميشوند و به عبادت و اعمال عبادی میپردازند، نوجوانان سعي ميكنند با انگيزه فراوان اين رفتارهاي الگوها را به خاطر بسپارند و اشتياق بازآفرینی اين رفتارها را ميتوان از نگاه نظارهگر آنها دريافت. در این روش مربی میکوشد نمونه رفتار و کردار مطلوب را عملاً در معرض دید نوجوان قرار دهد و بدینگونه او را دگرگون سازد تا به پیروی بپردازد و حالت نیکویی مطابق با عمل الگو و اسوه در خویش پدید آورد (باقری، 1390، 144)؛ بنابراین اسلام برای عالمان، دانشمندان و الگوهای جامعه اهمیت و نقش سازندهای قائل است.
4. تبشیر
تبشیر، مظهری از فضل و رحمت است و یکی از مهمترین ابزار انبیا در مسیر دعوت خویش بوده و در آیات فراوانی مشتقات بشارت ذکر شده و آن عبارت است از: بشارت دادن به عطایایی که پس از به دوش گرفتن تکالیف به فرد ارزانی خواهد شد (باقری،1390، 1، 169). از مهمترین نتایج تبشیر برای متربی میتوان به این موارد اشاره نمود: اولا در پیشگاه خداوند محفوظ مانده و هیچ کاری از او فوت و فراموش نخواهد شد. «وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا»؛ و کتاب اعمال نیک و بد خلق را پیش نهند، آنگاه اهل عصیان را از آنچه در نامه عمل آنهاست، ترسان و هراسان بینی، در حالی که (با خود) گویند: ای وای بر ما، این چگونه کتابی است که اعمال کوچک و بزرگ ما را سر مویی فرو نگذاشته، جز آنکه همه را احصا کرده است؟! و در آن کتاب همه اعمال خود را حاضر بینند و خدا به هیچکس ستم نخواهد کرد (کهف،49)؛ ثانیا پاداش آن بهصورت بسیار انبوه به وی خواهد رسید و همچنین در آیهای دیگر آمده که: «قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ؟» ای رسول ما، از قول من به امت بگو: ای بندگان من که ایمان آوردهاید، خدا ترس و پرهیزکار باشید که آنان که متقی و نیکوکارند (علاوه بر آخرت) در دنیا (هم) نصیبشان نیکویی و خوشی است و زمین خدا بسیار پهناور است (اگر در مکانی ایمان و حفظ تقوا مشکل شد به شهر و دیاری دیگر روید و به راه دین صبر پیشه کنید که) البته صابران به حد کامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد (زمر، 10). با توجه به نتایج شگفتانگیز این شیوه، باید از آن برای مقاومسازی متربی در قبال تهدیدات اعتقادی و دعوت به عبادت و سوق بهسوی معارف اسلامی استفاده نمود؛ البته قابل توجه است که لحاظ کردن سن متربی برای این امر ضروری است؛ زیرا تبشیر مستلزم نوعی آیندهبینی است؛ از اینرو هرگاه فرد در سنین پایین باشد، باید دامنه تبشیر برای او کوتاهتر در نظر گرفته شود تا فرد سریعتر به محصول نهایی دست یابد؛ بنابراین از آنجا که روحیه نوجوانی سرشار از امید است، باید به نوجوانان با اشاره به آیات قرآن و روایات ائمه بشارت داد که هرچه بکارند، نزد خدای متعال برداشت میکنند؛ از اینرو باید در برابر انجام اعمال و عبادات، صبر و شکیبایی داشته باشند و از نیروی نوجوانی برای انجام اعمال و عبادات استفاده کنند و بدانند که همهچیز در پیشگاه خداوند متعال ثبت و ضبط خواهد شد.
5. تشویق
تشویق به معنای برانگیختن، به شوق آوردن، راغب ساختن و شایق کردن است (معین،1387، 1، 1088)؛ روش تشویق بهکار گرفتن آدابی برای تحقیق این معنا در آدمی است ؛ یعنی آدابی برای برانگیختگی شکوفا شدن استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق است؛ چنانکه خداوند در قرآن کریم به پیامبر(ص) در مورد تشویق به عبادت میفرماید: «وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى»؛ ای پیامبر! اهلت را به برپایی نماز فراخوان و در این امر پایداری و صبوری پیشه کن (طه، 132)؛ امیرمؤمنان علی(ص) درباره نقش پاداش و کیفر الهی در تربیت آدمی فرموده است: «همانا خدای سبحان پاداش را بر طاعت و کیفر را بر معصیت خود قرار داده است تا بندگانش را از عذاب خویش باز دارد و بهسوی بهشت روانه سازد (نهجالبلاغه، حکمت 368).
پیامآوران الهی مردمان را با بشارت و انذار بهسوی مقصد کمال هدایت میکردند و شأن پیامبر اکرم(ص) نیز این بود؛ چنانکه امیرمؤمنان علی(ص) فرمودند: «همانا خداوند محمد(ص) را نشانهای ساخت برای قیامت و مژده دهنده به بهشت...» (نهج البلاغه، خطبه 160). هنر مربی برانگیختن و باز داشتن است؛ یعنی هنر راغب کردن به اتصاف به کمالات حقیقی و هشیار نمودن در دوری از آنچه موجب تباهی است؛ در اینباره باید میان نیکان، بدان، شایستگان و ناشایستگان فرق گذاشت و با هر یک به تناسب وضع و حالش رفتار نمود و بهوسیله تشویق و تنبیه مناسب آنان را راهنمایی نمود، چنانکه امیرمؤمنان علی(ص)، در عهدنامه مالک اشتر فرمودند: «هرگز نباید نیکوکار و بدکار در نزد تو یکسان باشند، چراکه رغبت نیکوکار را در نیکی کم کند و بدکار را به بدی وادار نماید و هر یک از ایشان را مطابق کارش جزا ده» (نهجالبلاغه، نامه 53). روش تشویق، روشی نیکو در برانگیختن انسان بهسوی مراتب کمال حقیقی است. پیامبر اکرم(ص) در رسالت تربیتی خود، مردمان را با راغب ساختن بهسوی حق برانگیخت و با هشیار ساختن و ادب نمودن، از هلاکت دور ساخت؛ بنابراین روش تشویق، علم و هنر انگیختن و باز داشتن است که در میدان عمل به شناخت، محبت، ظرافت و دقتی طبیبانه نیاز دارد تا نقش خود را در تربیت بهدرستی ایفا نماید. تشویق، عاملی در برانگیختن آدمیان بهسوی اهداف عبادت و نیز وسیلهای برای تقویت انسان در خیرها و ترغیب به تلاش بیشتر و فراهم کردن نشاط لازم در عبادت است؛ زیرا انسان در فطرتش عشق به کمال مطلق و انزجار از نقص و مایل به کمالات، نیکویی و دوستدار تشویق و قدردانی است. یكی از روشهای مؤثر در تربیت، برانگیختن نوجوانان بهسوی کمال و دور کردن آنها از هر نقصی است؛ در این راستا، تشویق و قدردانی در روح و روان نوجوان اثر میگذارد و او را به انجام اعمال نیك ترغیب میکند.
6. تکریم
از سرمایههای فطری که بر اساس مشیّت الهی در باطن هر کس نهاده شده، غریزه حُب ذات و توجه دادن انسان به مقام و موقعیت خویش است (قرائتی،1391، 182)؛ این راهکار همه انسانها را به جهت اینکه در همه آنها غريزه حب ذات وجود دارد و هر كس دوست دارد كه ديگران به او احترام بگذارند، را شامل میشود. خداوند در قرآن کریم در مورد تکریم انسان میفرمایند: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا»؛ و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مرکبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفریدههای خود برترى آشكار داديم (اسراء، 70). آیه بالا چنین بیان میکند که خداوند بر نوع بشر منت نهاده و به او دو چیز بخشیده است: نخست کرامت و بزرگواری و دوم برتری بر سایر مخلوقات؛ منظور از تکریم، اعطای ویژگیهایی است به او که در سایر موجودات و پدیدهها نیست و منظور از برتری، اعطای ویژگیهایی است به انسان که دیگر موجودات در آن شریک هستند، ولی انسان در حد اعلاء از آن برخوردار است. نظر به اینکه انسان از این دو مزیت عالی و فطری برخوردار است، احترام و تکریم وی یک وظیفه اساسی است. این راهکار، احترام به شخصیت نوجوان را سرلوحة کار خویش قرار میدهد تا اعتمادبهنفس مخاطب را برانگیخته و تقویت کند و او را به ارزش وجودی خویش واقف ساخته و به عرصة معارف اسلامی رهنمون سازد. این شیوه در حقیقت پشتوانه سلامت روان بشر و از مهمترین عوامل رشد شخصیت اوست؛ بنابراین نوجوانی که بهقدر کافی از اکرام و احترام برخوردار است، روحیهای طبیعی و روانی متعادل خواهد داشت و به سمت عبادت، گرایشی قوی پیدا خواهد نمود؛ بنابراین ضروری است که مربی و راهنما با احترام با نوجوانانی که اهتمام جدی به عبادت دارند، برخورد کند و این عامل زمینه مناسبی برای شوق به عبادت ایجاد مینماید (اشتهاردی، 1372، 279)؛ بنابراین تکریم و احترام از نیازهای فطری و روحی نوجوانان است؛ پس باید آنان را به سبب انجام عبادات مورد تکریم و احترام قرار داد، بهطوریکه نوجوان زمینة شکوفایی این نیاز خود را در انجام عبادات ببیند و هرچه بیشتر در انجام عبادات مشتاقتر شود.
7. آموزش مراقبه و محاسبه
مراقبه به معنای خود را پاس داشتن و مراقب خود بودن (معین،1387، 3، 3985) و محاسبه به معنای رسیدگی بهحساب خویش و حسابخواهی و حسابرسی است (معین،1387، 3، 3889-3888) و ازآنجاکه آدمی پیوسته در معرض اشتباه، گناه، تباهی و پلیدی است، لازم است خود، حریم حقیقت خویش را پاس دارد و بهحساب خویش توجه نماید تا از لغزیدن خود جلوگیری نماید یا در صورت لغزش بهسرعت بازگردد و آن را جبران سازد؛ مراقبه و محاسبه، روشی برای حفظ حقیقت آدمی، ارزشهای والای انسانی، تداوم عمل ایمانی، بازگشت از اشتباهها، گناهها و تصحیح بهموقع کردارها و رفتارها است. انسان برای سیر درست در جهت کمال مطلق، نیازمند مرزبانی خویش است؛ زیرا هیچچیز مانند دریده شدن حریمهای حقیقت آدمی، تباهکننده فرد و جامعه نیست؛ چنانکه در قرآن کریم خداوند میفرمایند: «اقرب کتاب کَفى بنفسه الیوت عَلَیْکَ حَسیباً»؛ «(و به او مىگوییم): کتابت را بخوان، کافى است که امروز، خود حسابگر خویش باشى» (اسراء، 14)، «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ»؛ هر کس بهقدر ذرهاى عمل خیر کند آن را خواهد دید و بهقدر ذرهاى از هر کس عمل شر سرزند به آن خواهد رسید (زلزال، 7 و 8)؛ همچنین امیرمؤمنان علی(ص) میفرمایند: «آنکه حساب نفس خود کرد، سود برد و آنکه از آن غافل ماند، زیان دید» (نهجالبلاغه، حکمت 208). غفلت و ظلمت یکی از آفات اساسی شکوفایی حقیقت آدمی است و روش مراقبه و محاسبه، راهی برای جلوگیری از فرورفتن در غفلت و راهی برای بازگشت از ظلمت است؛ از اینرو در به سامان آوردن آدمی بسیار مؤثر است، چنانکه از امیرمؤمنان(ص) روایت شده است: ثمره و نتیجه مراقبه، محاسبه نفس و به صلاح و سامان آوردن خویش است (آمدی تمیمی،1373، 3، 344). امیرمؤمنان علی(ص) پیوسته بر مراقبه و محاسبه تأکید میکرد و تلاش مینمود مردمان را بدان برانگیزد، چنانکه میفرمود: پس حساب نفس خود گیر که دیگران را حسابرسی است، چیر(مسلط) (نهجالبلاغه، کلام 222)؛ از اینرو مربی باید در جهت آگاهی متربی در باب مراقبت از خود و محاسبه نفس و اعمال خود، تلاش فراوان نماید؛ زیرا با مراقبت و محاسبه است که متربی و نوجوان ارزش وجودی خود را درک کرده و در جهت حفظ خود و مراقبت و حسابرسی به عبادت روی خواهد آورد؛ از اینرو از عوامل مهم تربیت اسلامی مراقبه و محاسبه است كه انسان هر از گاهی باید خود را سنجیده و با خود حسابوکتاب نماید، كارهایش را بازبینی كرده و اعمالش را بیاد آورد و خود را در محضر خداوند ببیند. انسان در جایگاه متهم و در محضر خداوند باید بهصورت سمبلیك جوابگوی رفتار و اعمال خود باشد و هر لحظه نسبت به تصحیح عملكرد خود اقدام نموده و از عملكرد بد خود در زمان گذشته نیز ابراز مغفرت نماید؛ اما در نظامهای تربیتی غیردینی این بعد نظارتی تربیتی وجود ندارد.
8. تذکر و یادآوری
تذکر یعنی یادآوری و یادآوردن آنچه انسان به فراموشی سپرده است؛ مانند تذکر نعمتها و یاد منعم و خدایی که در همهجا حاضراست. پیامآوران الهی در تربیت خود، مردمان را متذکر نعمتها، مرحمتهای خداوند و محضر حق و حضور میکردند. بعد از تذکر نعمتهای الهی و یادآوری آن به انسان برای سپاسگزاری و به یاد داشتن الطاف الهی، یاد مرگ جایگاهی اساسی دارد؛ زیرا غفلت آدمی از مرگ و معاد، خود بزرگترین عامل عصیان و فساد است. امیرمومنان علی(ص) میفرمایند: «خوشا کسی که معاد را به یاد آورد و برای حساب کار کرد و به گذران روز قناعت نمود و از خدا راضی بود» (نهج البلاغه، حکمت 42)؛ همچنین خداوند در قرآن میفرمایند: «وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»؛ و آیات خدا را به مسخره نگیرید و به یاد آرید نعمت خدا را که به شما لطف فرمود و (بهویژه نعمت بزرگ) کتاب آسمانی و حکمت الهی را که به شما فرستاد و شما را به اندرز آن بهرهمند گرداند و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا به همهچیز آگاه است (بقره: 231)؛ در آیه دیگری آمده که: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»؛ همگی به رشته (دین) خدا چنگ زده و به راههای متفرق نروید و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید، خدا در دلهای شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف و نعمت خدا همه برادر دینی یکدیگر شدید و در پرتگاه آتش بودید، خدا شما را نجات داد؛ بدینگونه خدا آیاتش را برای (راهنمایی) شما بیان میکند، باشد که هدایت شوید» (آل عمران، 103)؛ یا در این آیه میفرمایند: «أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ «آیا تعجب کردهاید که مردی از جانب خدا به یادآوری شما فرستاده شده تا شما را (از هول و عذاب قیامت) بترساند؟ و متذکر باشید که خدا شما را پس از هلاک قوم نوح جانشین آن گروه کرد و در خلقت (و نعمت) شما بیفزود، پس انواع نعمتهای خدا را به یاد آرید، شاید که رستگار شوید» (اعراف، 69)؛ به خاطر آوردن نعمتهای خداوند، زمینه را برای عبادت و بندگی او فراهم میسازد؛ از اینرو خدای متعال پس از متذکر شدن اعطای نعمت کوثر به پیامبر خویش، او را به انجام عباداتی همچون نماز و قربانی کردن فرامیخواند: «اِءنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ»(کوثر،1 و 2)، ما به تو کوثر [خیروبرکت فراوان] عطا کردیم! پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن.
این نکته نیز روشن است که عبادتی که با یاد نعمتهای خداوند و به شکرانه آن تحقق یابد، برترین نوع عبادت محسوب میشود؛ همچنین در روايات زيادي به اين روش توجه شده است؛ چنانكه خداوند متعال به حضرت موسي(ص) وحي فرستاد: «مردم را به من علاقهمند كن و آنان را نيز نزد من محبوب ساز؛ عرض نمود چگونه؟ وحي آمد: نعمتهاي مرا براي آنان بازگو كن، آنان خود عاشق من خواهند شد» (مجلسي،1403، 2، 4). يادآوري و ذكر نعمتهاي الهی از جمله شيوههايي است كه در ايجاد انگيزه براي توجه دادن فطرت پاك كودك به صاحب نعمت و سپاسگزاري از او بسيار مؤثر است. ذكر نعمتها ميتواند زمينة بسيار مناسبي براي رشد و تعميق بينش الهي نوجوانان و در نتيجه، گرايش به صاحب نعمت و زمينههاي شكرگزاري را در آنان فراهم سازد؛ بنابراين بايد تمهیدی اندیشید كه محبت خدا در دل نوجوان جاي گيرد. در اين صورت، او با عشق دروني به احكام و تكاليف الهی عمل ميكند. براي رسيدن به اين هدف، ضروري است از نعمتها، مهربانيت، بخشندگي و توجه خاص خداوند به بندگانش سخن بگوييم و او را بهترين دوست انسانها معرفي كنيم؛ همچنين بايد محبت خداوند را نيز براي آنان بيان كنيم (ملکی و همکاران، 1390، 108).
از آنجایی که روحیه سپاسگزاری در نوجوانان بالا است، باید تلاش شود که همواره نوجوانان با انجام عبادات، خدای متعال را بهسبب نعمتهای بیحدوحصرش شکرگذار باشند و قرآن کریم سرشار از تذکر و یادآوریهای عبرتآمیز است که خود سرمایهای عظیم برای دوران نوجوانی است؛ از اینرو آدمی به سبب فرورفتن در تاریکیهای مرتبه حیوانی و گرفتار شدن دربندهای دنیایی، دچار غفلت از یاد حق و فراموش کردن حقیقت هستی میشود؛ در نتیجه حقیقت خویش را از یاد میبرد و در این صورت متصف به صفات شیطانی میشود و همه کجیها و تباهیها از اینجا برمیخیزد؛ از اینرو راه نجات انسان، متذکر شدن او به حقیقتش و رجوع دادن وی به معارف و حقایقی است که بر طبق سرشت اوست.
9. تمثیل
از آنجایی که بسیاری از حقایق، در حوزه امور عقلی و حکمتها دستهبندی میشود و بهسادگی از طریق ابزارهای شناختی حسی قابلدرک و فهم نیست و بسیاری از مردم به بلوغ عقلی نمیرسند و در وادی محسوسات و خیالات زندگی به سر میبرند، لازم است که مباحث عقلانی و حکمتهای عالی و بلند را به شکل محسوس و از طریق بیان تمثیلات و تشبیهات به افراد منتقل کرد؛ از اینروست که خداوند بسیاری از معارف و حقایق بلند را به شکل تمثیل بیان کرده است و در استفاده از تمثیل و تشبیه برای بیان مقاصد عالی، هیچ ابایی ندارد؛ «إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ»؛ خداى را از اينكه به پشهای يا فروتر [يا فراتر] از آن، مثل زند شرم نيايد؛ پس كسانى كه ايمان آوردهاند میدانند كه آن [مثل] از جانب پروردگارشان بهجاست، ولى كسانى كه به كفر گراییدهاند، میگویند خدا از اين مثل چه قصد داشته است [خدا] بسيارى را با آن گمراه و بسيارى را با آن راهنمايى میکند و [لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمیکند (بقره، ۲۶) و یا در این آیه میفرمایند: «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»؛ مَثَل (صدقات) كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند دانهای است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهای صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر كس كه بخواهد (آن را) چند برابر میکند و خداوند گشايشگر داناست (بقره، ۲۶۱)؛ در آیه دیگری میفرمایند: «مَثَلُ مَا يُنْفِقُونَ فِي هَذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»؛ مثل آنچه [آنان] در زندگى اين دنيا [در راه دشمنى با پيامبر] خرج میکنند، همانند بادى است كه در آن سرماى سختى است كه به كشتزار قومى كه بر خود ستم نمودهاند بوزد و آن را تباه سازد و خدا به آنان ستم نكرده، بلكه آنان خود بر خويشتن ستم کردهاند» (آلعمران، ۱۱۷)؛ اگر به آیات قرآنی نگاه شود، بهخوبی روشن میشود که تا چه اندازه از این روش تربیتی استفاده شده است. بیان امثال در قرآن بسیار زیاد است و خداوند خود بهصراحت بر استفاده از این روش در آیات قرآنی تأکید دارد؛ «أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ»؛ [همو كه] از آسمان آبى فرو فرستاد، پس رودخانههایی بهاندازه گنجايش خودشان روان شدند و سيل كفى بلند روى خود برداشت و ازآنچه براى به دست آوردن زينتى يا كالايى در آتش میگدازند، هم نظير آن كفى برمىآيد؛ خداوند حق و باطل را چنين مثل میزند، اما كف بيرون افتاده از ميان میرود، ولى آنچه به مردم سود میرساند در زمين [باقى] میماند، خداوند مثلها را چنين میزند (رعد، ۱۷)؛ از اینروست که در روایات چندی به این نکته توجه داده شده که پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم»؛ ما پیغمبران مأموریم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوئیم» (کافی، 1، 23) و (مجلسی،1403، 17، 41). در این زمینه، یعنی استفاده از روش تمثیل میتوان به حديثی از مولا على(ص) اشاره نمود؛ آن حضرت در ترسيم وضعيت انسان گناهكار و متقى و عاقبت آن دو میفرماید: آگاه باشيد همانا گناهان همانند مرکبهای چموشاند كه سواران خود (گناهكاران) را افسار رها شده و در آتش دوزخ میاندازند؛ اما تقوا همانند مرکبهای رام و فرمانبرداری هستند كه سواران خود را افسار بر دست، وارد بهشت جاويدان میکنند (آمدی تمیمی،1373، 1، 73)؛ بنابراین با توجه به تفاوتهای بسیار در سطح فهم و ادراکی انسانها، بهویژه کودکان و نوجوانانی که به بلوغ عقلی و فکری نرسیدهاند، بهرهگیری از تمثیلات و تشبیهات بسیار مهم و اساسی است. با توجه به منابع تربیت عبادی اسلامی (قرآن کریم، نهجالبلاغه، احادیث و روایات، صحیفه سجادیه، مفاتیحالجنان و...) که همگی پر از تمثیل هستند، باید از این روش بهخوبی استفاده شود. دوره نوجوانی از چنان ویژگیها و ظرفیتهایی برخوردار است که اگر از روش تمثیل برای تربیت عبادی آنان استفاده شود، همانند حکاکی بر روی سنگ است که بهراحتی پاک نخواهد شد؛ از اینرو چون انسانها با موجودات مادی و محسوس بیشتر آشنایی دارند، مطالب عمیق و عقلانی را میتوان با استفاده از شیوه تمثیل معقول به محسوس به او منتقل کرد تا بدینوسیله کمکم زمینه درک مسائل عقلانی و غیرمحسوس نیز برای او فراهم شود.
10. تلقین به نفس
تلقين به نفس به اين معناست كه از طريق به زبان آوردن قولي معين، بهمقتضای آن، تغييري در ضمير پديد آيد. تلقين، گفتاري است؛ اما با اندك گسترشي در آن، ميتوان براي تلقين رفتاري نيز جايي در نظر گرفت. مراد از تلقين رفتاري، آن است كه با آشكار ساختن عملي در اعضا و جوارح، سايه و طنين آن عمل را به درون بيفكنيم. پیشفرض اين روش، تأثير لايههاي شخصيتي انسان (ظاهر و باطن) در يكديگر است. از اين روش در روانشناسي تغيير رفتار به «روش آموزش به خود دستور دادن» تعبير ميشود. در آيات و روايات، توصيههاي زيادي بر بهکارگیری اين روش شده است؛ «وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ»؛ و در دل خويش پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس بىصداى بلند ياد كن و از غافلان مباش (اعراف، 205).
در قرآن علاوهبر اينكه ما را به ذكر خدا توصيه ميكند، بهکارگیری آهنگ و لحن مناسب آن را بهگونهای كه بيشترين تأثير را براي نفس داشته باشد، خاطرنشان ميسازد؛ آهنگ و لحني كه خشيت دلِ را به همراه داشته باشد. در قرآن كريم در موارد زيادي امر به ذكر نام خداوند شده است و اين يعني، آوردن لفظي به زبان، براي جاري شدن آثار آن در دل است. خداوند ميفرمايد: «وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا»؛ «و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان ياد كن» (انسان: 25)؛ «وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» نام پروردگار خود را ياد كن و تنها به او بپرداز»(مزمل، 8). در جاي ديگري نيز ميفرمايد: «وَ قُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ، وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحضُرُون»؛ و بگو پروردگارا از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم و پروردگارا از اينكه [آنها] به پيش من حاضر شوند به تو پناه میبرم (مؤمنون: 97 و 98)؛ در اين آيات براي مصون ماندن از وسوسههاي شيطان، به گفتن عباراتي امر مينمايد تا بر اثر جاري شدن اين جملات بر زبان، ملكه استعاذه به پروردگار و در نتيجه دوري از لغزش، در باطن انسان پديد آيد؛ در آیه دیگری نیز میفرمایند: «وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً»؛ و در [روي] زمين به نخوت گام برمدار؛ چراکه هرگز زمين را نميتواني شكافت و در بلندي به كوهها نميتواني رسيد (اسراء، 37)؛ اين دستورها از آنجا ناشي ميشود كه پی آمد رفتار مذموم در اعضا و جوارح، باطني شدن ویژگی متناسب با آن رفتار خواهد بود. هرگاه رفتاري مذموم در جوارح آدمي نمودار شود، آهنگي باطني خواهد داشت. نقش خودپرستی و تکبر در ظاهر، فرعوني شدن دل را در پي دارد (باقری، 1390، 66)؛ ازاينرو خداوند متعال در رفتار ظاهري انسان نيز حساس است و او را از زشتيها و رفتارهاي ناپسند ظاهري نيز بر حذر ميدارد؛ همچنین در نهجالبلاغه، امام علی(ص) میفرمایند: «إنْ لَم تَكُنْ حَليماً فَتَحَلَّمْ فإنّه قَلَّ مَنْ تَشبَّه بِقَومٍ الا اَوشَكَ أنْ يَكونَ مِنْهُم؛ اگر بردبار نيستي، پس خود را بردبار جلوه ده؛ چه اندك پيش ميآيد كه كسي خود را به گروهي شبيه سازد و جزء آنان نشود (نهجالبلاغه، حکمت 207). در اين روش مربي به نوجوان ياد ميدهد كه در موقعیتهای مختلف از طريق به زبان آوردن ذکر يا در دل گذراندن آن یا انجام دادن عملی، نفس خويش را براي انجام عملي يا ترك آن مهيا نمايد؛ بنابراین از راهکارهای تربیت عبادی نوجوانان، تلقین به نفس است و از آنجا که نوجوانان آموزشپذیر هستند، باید ابتدا به آنان عبادات را آموزش داد تا یاد بگیرند و سپس علاقهمند به انجام آنها شوند.
با نوجوانان باید با زبان خودشان با آنها صحبت کرد. نوجوانی فرصت طلایی است که ظرفیت یادگیری در آن بالا است و یادگیری چیزی جز تکرار نیست، نوجوان باید عبادات را تکرار کند تا فعل از عمل به فعل به نفس تبدیل شود، بهطوریکه لذت انجام عبادت در آنها نهادینه شود.
11. موعظه
موعظه در اصل به معنای منعی است که با بیم دادن همراه است و نیز گفتهاند موعظه یادآوری قلب نسبت بهخوبیها است در آنچه موجب رقت قلب میشود (الفراهیدی، 1414 ق، 3، 1966)؛ بنابراین موعظه چیزی است که قلب را نرمی و رقت میبخشد و عواطف را تحریک میکند و موجب میشود که انسان از کجی و پلیدی دست برداشته و بهراستی و خوبی روی آورد. در سخنان امیرمؤمنان علی(ص) چنین وارد شده است (آمدی تمیمی، 1373، 1، 319)؛ موعظه سودمند آن است که باز دارد؛ با توجه به مفهوم موعظه، این روش راهی در زدودن قساوت از دل و فراهم کردن زمینه لطافت آن در جهت دوری از زشتی، پلیدی و گرایش به عبادت خداوند است. موعظه عامل باز دارنده از طغیان شهوات و موجب تسکین هواهای نفسانی است؛ از اینرو بستر مناسب احیای دل آدمی است. امیرمؤمنان علی (ص)، در نامه تربیتی خود به فرزندش حسن(ص) سفارش کرده است که قلبش را با موعظه جانبخش احیا کند: «أحی قلبک بالموعظة»؛ دلت را به موعظه زنده دار (نهج البلاغه، نامه 31).
موعظه نیکو انسان را از غفلت گرانبار دنیاطلبی و هواپرستی بیرون میبرد و موانع سخت تربیت را میزداید و به سبب رقتی که در وجود او فراهم مینماید، دلش را در معرض تابش انوار هدایت حق قرار میدهد. حضرت علی(ص) بهترین موعظه را قرآن دانسته و میفرماید: «آگاه باشید این قرآن پند دهندهای است که نمیفریبد و هدایتکنندهای است که گمراه نمیسازد و هیچکس با داشتن قرآن نیازی ندارد و بدون قرآن بینیاز نخواهد بود» (نهجالبلاغه، خطبه 176).
در قرآن کریم آیات فراوانی دیده میشود که فرزندان مورد پند و موعظة پدران قرارگرفتهاند. خداوند در سورة لقمان به موعظه لقمان به فرزندش اشاره میکند: «واذقال لقمان لابنه وهو یعظه یا بنی لاتشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم»؛ (به یاد بیاور) هنگامی که لقمان به فرزندش- درحالیکه او را موعظه میکرد- گفت: «پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک و ظلم بزرگی است (لقمان، 13).
در جای دیگری خداوند از زبان حضرت نوح(ص) نقل میکند: «وهی تجری بهم فی موج کالجبالو نادی نوح ابنه وکان فی معزل یا بنی ارکب معنا ولاتکن مع الکافرین»؛ و کشتی آنها را از میان امواجی هم چون کوهها حرکت میداد؛ (در این هنگام) نوح فرزندش را که در گوشهای بود، صدا زد: "پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش» (هود،42)؛ همچنین در آیات دیگری نیز میتوان به پند و موعظه حضرت یعقوب به حضرت یوسف اشاره کرد: «قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ»؛ «[يعقوب] گفت: اى پسرك من خوابت را براى برادرانت حكايت مكن كه براى تو نيرنگى میاندیشند؛ زيرا شيطان براى آدمى دشمنى آشكار است» (یوسف،5).
در جای دیگری حضرت ابراهیم به حضرت اسماعیل میفرماید: «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»؛ و وقتى با او به جايگاه سعى رسيد گفت: اى پسرك من، در خواب [چنين] میبینم كه تو را سر میبرم، پس ببين چه به نظرت میآید؛ گفت: اى پدر، من، آنچه را مأموری بكن، انشاءالله مرا از شكيبايان خواهى يافت» (صافات،102)، بدیهی است که تربیت دینی را نمیتوان تنها به بُعد شناختی آن کاهش داد و در صورت کنار گذاشتن جنبههای عملی و عاطفی در دین، تربیت دینی تحقق تام نخواهد داشت؛ از اینرو وجود بُعد احساسی و تجربه درونی در دین ایجاب میکند که آموزشهای دینی از جنبههای عملی و احساسی برخوردار باشد. نوجوان با روشهایی از جمله موعظه، میتواند با تکیهبر شوق ناشی از آن به کسب عادات اخلاقی و دینی نائل شود (باقرنیا، 1393، 73). ازآنجاکه نوجوانان روحیه تحریکپذیری و کنجکاوی بالایی دارند، باید با پند و اندرز دادن بهموقع، آنها را نسبت به انجام عبادات تحریک کرد و روحیه کنجکاوی و پرسشگریشان را بهخوبی پاسخ داد. نوجوانان به دلیل اینکه سرشار از انرژی هستند، ممکن است در انجام عبادات مقاومت از خود نشان دهند؛ از اینرو نباید هیچگاه از پند و موعظه دادن به نوجوانان خسته شد.
12. دعا
دعا، بزرگترين لطف الهي بر بنده است. دعا، سرچشمه خيرات و توجهات حضرت حق بر آدميان است؛ دعا، «مغز عبادت» و «لباس افتخار» پارسايان در دنيا و دلباختگان آخرت است. بايد اذعان نمود كه باشكوهترين حالت انسان، در لحظه دعا و نيايش به منصه ظهور ميرسد؛ زماني كه او خاضعانه و خاشعانه در محضر معبود خود اظهار عجز و ناتواني ميكند و از او ياري ميطلبد؛ او بدينوسیله از همه تعلقات مادي و دنيوي رها ميشود و تنها به «او» ميانديشد و با «او» سخن ميگويد. او مسببالاسباب عالم را فقط «او» دانسته و از همه ميبُرد تا تنها به خالق خود پيوند يابد. دعا، نقطة اتصال روح جوياي حقيقت به مبدأ و حقيقت آفرینش است (بهشتی و قریب، 1390، 30). دعا و نیایش، گرایش روح آدمی به مبدأ هستی است که بهصورت یک تفرع، درخواست کمک یا تأمل و کشف و شهود بروز میکند و روان انسانی را به آستانه خداوند عروج میدهد (کارل الکسیس، 1385، 58)؛ بهعبارتدیگر دعا، یکی از گنجینههای غنی و سرشار از معارف اصیل و فضایل دینی، اخلاقی و کلامی، همنوا با نوای فطرت و راهنمایی، جهت تعدیل و هدایت خواستههای انسان بهسوی مقصد و مأوایی حقیقی است.
شهید مطهری 1 در اهمیت دعا و نیایش میفرمایند: «دعا هم طلب و هم مطلوب است، هم وسیله و هم غایت است، هم مقدمه و هم نتیجه است و به همین دلایل است که اولیا خدا هیچچیز را بهاندازه دعا خوش نداشتهاند» (مطهری، 1391، 226). به جهت آثار شگرف تربیتی است که امیرمؤمنان(ص) در تربیت فرزند دلبندش او را سخت به دعا و نیایش سفارش و آثار و فواید گرانسنگ آن را بیان میدارد و میفرماید: «قد اذن لک فی الدّعاء و تکفّل لک بالاجابة و امرک ان تسأله لیعطیک... فاذا نادیته سمع نداک و اذا ناجیته علم نجواک فافضیت الیه بحاجتک»؛ بدان خدا... به تو اجازه درخواست و دعا داده و اجابت آن را به عهده گرفته است، تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند... هرگاه او را بخوانی، ندایت را میشنود و چون با او راز دل گویی راز تو را میداند، پس حاجت خود را با به او بگوی و آنچه در دلداری نزد او بازگوی، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن تا غمهای تو را برطرف کند و در مشکلات تو را یاری رساند (نهجالبلاغه، نامه 31)؛ بنابراین دعا کمککننده انسان است و او را از ظلمت دور میکند و وقتیکه انسان از ظلمت بیرون رود، انسانی میشود که همهچیزش برای خدا است؛ از اینرو متربی باید با دقت روی مضامین و محتوای دعا بیندیشد؛ زیرا مضمون دعاها با بیانی بسیار شیوا، جذاب و لطیف مرز میان ارزشهای دینی و ضدارزشها را نمایان میسازد و میتواند کمک زیادی به تربیت عبادی نوجوان کند.
13. ارتباط با اماكن مذهبي
حضور در اماكن و برنامههاي مذهبي، بهويژه نماز جماعت، اگر با تشويق همراه باشد، نوجوانان را به حضور در مسجد و اقامه نماز ترغيب ميكند. شهيد مطهري با توجه به نقش مسجد در تشويق كودكان به عبادت معتقد است: نوجوان را بايد به محيط مشوق نماز خواندن دعوت کرد؛ به تجربه ثابت شده است كه اگر نوجوان به مسجد نرود و در جمع نباشد و عبادت جمع را نبيند، به اين كار تشويق نميشود؛ چون اصلاً حضور در جمع مشوق انسان است. فرد بزرگسال نیز وقتي خودش را در جمع اهل عبادت ميبيند، روح عبادت بيشتري پيدا ميكند. متأسفانه كم رفتن ما به مسجد و مجالس ديني و اينكه نوجوانان كمتر در مجالس مذهبي شركت ميكنند، سبب ميشود كه از ابتدا رغبت به عبادت پيدا نكنند (مطهری، 1373، 100)؛ از اینرو یکى از راههای قراردادن محبت اهلبیت در دل کودکان و نوجوانان، پدید آوردن صحنهها و فضاهایى است که آنها در شرایط روحى خاصی قرار بگیرند و بهتدریج حق درونى آنان بیدار و جذب شوند؛ چهبسا اگر آنان را به حال خود رها کرد، به این سمت و جهت کشیده نشوند و به مجالس دعا و توسل نیایند؛ ولى اگر ترتیبى دهیم که در این فضا قرار گیرند، جذب آن مىشوند؛ مثلاً اردوهاى فرهنگى و زیارتى و دیدار از حرمها، زیارتگاهها، شرکت در مجالس دینى، دعا، توسل، عزادارى و ملاقات باشخصیتهای معنوى، برگزار شود.
جمعبندی
با بررسي گروهي از روايات تربيتي و بنابر عقیده متخصصان تعليم و تربيت مسلمان، درمییابیم كه دين اسلام به تربيت ديني نوجوانان، بهویژه تربيت عبادي، تأكيد زيادي كرده است تا زمينة دستيابي نوجوانان به مراحل عالي كمال فراهم شود. براي تحقق اين هدف و علاقهمند كردن نوجوانان به فراگيري و انجام تكاليف عبادي، ضروري است اقدامهاي لازم و مقتضي را از همان دوران نوجوانی به عمل آورد. به اين ترتيب که با برنامهريزي دقيق سعي شود مطالب ديني و عبادي مورد نياز و ضروري را بهصورت ساده و قابلفهم به نوجوانان آموزش داد و آنان را به انجام اعمال و پايبندي به آن تشويق كرد. براي موفقيت در امر تربيت عبادي ضروري است به نكات زیر توجه شود.
- زمینهسازی مناسب: یعنی ایجاد آمادگی در نوجوانان ازنظر روحی، روانی و عاطفی نسبت به عبادات که باعث آمادگی پذیرش و انجام تکالیف شرعی و همچنین جلوگیری از کمتوجهی کودکان نسبت به مسائل عبادی میشود؛
- بصیرت بخشی: باعث میشود افراد در راه تحقق احیای تفکر دینی و غلبه حق بر باطل و حاکمیت ارزشهای اسلامی تلاش مجدانه داشته و علیه باطل، مبارزه کنند؛
- الگوهای کامل: این نکته مهم تربیتی باعث میشود انسان هدف تربیت و درنتیجه راه تربیت را فراموش نکند و پیوسته در راه اتصال به صفات و کمالات آنان گام بردارد؛
- شیوه تبشیر: این شیوه سبب مقاومسازی متربی در قبال تهدیدات اعتقادی و دعوت به عبادت و سوق بهسوی معارف اسلامی میشود؛
- روش تشویق و تنبیه: یعنی آدابی که سببی برای برانگیختگی و بازدارندگی برای شکوفا شدن استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق هستند؛
- غریزة حب ذات در نوجوانان و تکریم آنان: باعث میشود روحیهای طبیعی و روانی متعادل داشته باشند و به سمت عبادت گرایشی قوی پیدا کنند؛
- مراقبه و محاسبه: سبب میشود متربی و نوجوان ارزش وجودی خود را درک کرده و در جهت حفظ خود و مراقبت و حسابرسی به عبادت روی آورد؛
- تذکر و يادآوري نعمتهاي الهی: از جمله شيوههايي است كه در ايجاد انگيزه براي توجه دادن فطرت پاك نوجوان به صاحب نعمت و سپاسگزاري از او بسيار مؤثر است؛
- بهرهگیری از تمثیلات و تشبیهات: این روش، بهویژه برای کودکان و نوجوانانی است که به بلوغ عقلی و فکری نرسیدهاند، کاربرد دارد؛ چراکه خداوند بسیاری از معارف و حقایق بلند را به شکل تمثیل بیان کرده است؛
- بهکارگیری آهنگ و لحن مناسب: آنگونهای كه بيشترين تأثير را براي نفس داشته باشد؛
- موعظه: که قلب را نرمی و رقت میبخشد و عواطف را تحریک میکند و موجب میشود که انسان از کجی و پلیدی دست بکشد و بهراستی، خوبی و عبادت گرایش پیدا کند؛
- دعا و نیایش: که بهصورت یک تفرع، درخواست کمک یا تأمل و کشف و شهود بروز میکند و روان انسانی را به آستانه خداوند عروج میدهد؛
- ارتباط با اماکن مذهبی: این شیوه بهعنوان مشوق، رغبت به عبادت را زیاد میکند.
منابع
* قرآن کریم
- شریف الرضی، محمدابنحسین؛ نهجالبلاغه؛ ترجمه محمد دشتی، قم: نشر مشهور، 1379.
- ابن شعبه حرانی و حسنبنعلی؛ تحف العقول؛ قم: جامعه مدرسین، 1404 ق.
- آمدی تمیمی، عبدالواحد؛ غررالحکم و دررالکلم؛ شرح محمدتقی خوانساری، تهران: دانشگاه تهران، 1373.
- احمدي، احمد؛ اصول و روشهای تربيت در اسلام؛ اصفهان: دانشگاه اصفهان، 1387.
- اشتهاردی، عبدوس؛ فرازهایی برجسته از سیره امامان شیعه؛ قم: تبلیغات اسلامی، 1372.
- باقری، خسرو؛ نگاهی دوباره به تربیت اسلامی؛ تهران: انتشارات مدرسه، 1390.
- باقرینیا، حسن؛ «روش تربیتی موعظه؛ چالشها و آسیبها با تأکید بر آموزههای قرآنی»؛ فصلنامه معارف قرآنی، سال 5، شماره 16، صص 75-57، 1393.
- بهشتی، سعید؛ قریب، مسعود؛ «نقش دعا در تربیت انسان از دیدگاه قرآن و کلام معصومین (ع)»؛ دوره 3، شماره 1، 1390.
- بهشتی، سعید و نیکویی، روشنک؛ «کاوشهایی در باب فلسفه تربیت دینی از دیدگاه اسلام»؛ فصلنامه علمی- پژوهشی روانشناسی تربیتی، 18، 1389.
- بگلو، بهروز؛ بررسي علل و عوامل درون مدرسهای بر جذب دانشآموزان به نماز (طرح پژوهشی)؛ وزارت آموزشوپرورش، تهران: 1388.
- پاینده، ابوالقاسم؛ نهج الفصاحه؛ تهران: دنیای دانش، 1382.
- پاكدل، زهرا؛ بررسي راههای جذب دانشآموزان به اقامه نماز جماعت در مقطع ابتدايي شهرستان قزوين (طرح پژوهشی). سازمان آموزشوپرورش استان قزوين، 1387.
- حسینی، حسین؛ مجموعه مقالات بررسی مسائل مطبوعات؛ جلد دوم، مرکز مطالعه و تحقیقات رسانهها، 1380.
- جعفري اورنگی، اکبر؛ (بررسي عوامل مؤثر در گرايش دانشآموزان دبیرستانهای شهر تهران نسبت به مسائل مذهبي طرح پژوهشی)؛ سازمان آموزشوپرورش شهر تهران، 1388.
- داوودي، محمد؛ سيرة تربيتي پيامبر(ص) و اهلبيت؛ ج 2، تربيت ديني، قم: پژوهشكدة حوزه و دانشگاه، چ 1، 1383.
- داودی، محمد؛ تربیت دینی؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،1390.
- دلشاد تهرانی، مصطفی؛ سیری در تربیت اسلامی؛ تهران: انتشارات خانه اندیشه جوان، 1376.
- رحیمیان، محمدحسن و رهبر، محمدتقی؛ اخلاق و تربیت اسلامی؛ تهران: انتشارات سمت، چاپ دوازدهم، 1385.
- رضایی، محمدعلی و نجفی، حمید؛ «تربیت عبادی از منظر قرآن»؛ دو فصلنامه علمی- ترویجی قرآن و علم، سال هشتم، شماره 14، صفحات 85- 120، 1393.
- سعیدی شاهرودی، علی؛ حاکمیت دینی: اصول و مبانی، قم: زمزم هدایت، 1388.
- شیخ حرعاملی، محمدبنحسن؛ وسایل الشیعه؛ قم: مؤسسه آلالبیت (ع)، 1409 ق.
- شاوردی، شهرزاد؛ کشاورز، رقیه؛ «اصول و شیوههای تربیت انسان در سوره مبارکه انعام»؛ فصلنامه قرآنی کوثر، شماره 40، .1390.
- فرمهینی فراهانی، محسن؛ تربیت در نهج البلاغه؛ تهران: انتشارات آییژ، 1390.
- فقيهي، علينقي؛ شيوههاي ترغيب و جذب به نماز؛ تهران: مؤسسة مهر تابان، چ 1، 1384.
- فکری، شهناز؛ شیوههای تشویق نوجوانان و جوانان به نماز؛ قم: انتشارات خادم الرضا (ص)، 1394.
- قائمی، علی؛ پرورش مذهبی کودک؛ قم: انتشارات ارشاد، 1385.
- قرائتی، محسن؛ امر به معروف و نهی از منکر؛ تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1391.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید؛ تهران، امیرکبیر، 1367.
- کارل، الکسیس؛ انسان موجودی ناشناخته؛ ترجمه پرویز دبیری تهران؛ مهرافروز، 1385.
- کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول کافی؛ تهران: علمیه الاسلامیه، 1344.
- مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ بیروت: مؤسسة الوفاء، 1403 ق.
- مرادی، خدیجه؛ موسیپور، نعمتالله؛ «راههای توسعه و ترویج فرهنگ اقامة نماز در بین دانشآموزان دختر دبیرستانهای شهر تهران»؛ سال دوازدهم، شماره 47، 1392.
- مطهرى، مرتضى؛ مجموعه آثار؛ تهران: صدرا، 1370.
- مطهري، مرتضي؛ گفتارهاي معنوي؛ تهران: صدرا، 1373.
- مطهری، مرتضی؛ تعلیم و تربیت در اسلام؛ تهران: انتشارات صدرا، 1389.
- مطهرى، مرتضى؛ بیست گفتار؛ تهران: صدرا، 1391.
- معین، محمد؛ فرهنگ معین؛ تهران: بهزاد، 1387.
- ملکی، حسن؛ شاملی، عباسعلی؛ شکر اللهی، مهدی؛ «تربيت عبادي كودكان، اسلام و پژوهشهاي تربيتي»؛ سال سوم، شماره اول، 1390.
- محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه؛ ترجمة حمیدرضا شیخی، قم: دارالحدیث، 1379.
* . دانشجوی دکتری مطالعات برنامه درسی دانشگاه علامه طباطباییvafaeireza10@gmail.com.
** . دانشجوي دكتري فلسفه تعليم و تربيت دانشگاه خوارزمي، amirmoradi8@yahoo.com