معنای سیر و سلوک عرفانی در کلام علامه طهرانی (ره)
علامه طهرانی(ره) در رساله لباللباب چنین بیان میکنند: «بشر مادّی در بیداء ظلمت مادّیت زندگی میکند و در دریای بیکران شهوات و کثرات غوطه میزند؛ هر لحظه موجی از علائق و وابستگیهای مادّی او را به طرفی پرتاب میکند، هنوز از لطمات و صدمات آن موج به حال نیامده که موجی سهمگینتر و دهشتانگیزتر که از علاقة به مال، ثروت، زن و فرزند سرچشمه میگیرد، سیلیهای متوالی به صورت او نواخته و او را در قعر امواج خروشان این بحر ژرف و دریای هولناک فرو میبرد، بهطوری که ناله و فریادش در میان نهیب امواج ناپدید میشود. به هر جانب که مینگرد میبیند که حرمان و حسرت که از آثار و لوازم لاینفکّ مادّه فسادپذیر است، او را تهدید و ترعیب مینماید؛ در این میان، فقط گاهگاهی یک نسیم جانبخش و روح افزائی به نام جَذبه او را نوازش میدهد و چنین مییابد که لحظهای نسیم مهر انگیز او را به جانبی میکشد و به مقصدی سوق میدهد؛ این نسیم متمادی نبوده و گاه و بیگاه میورزد «و ان لربکم فی ایّام دهر کم نفحات الا فتعرضوا لها و لا تعرضوا عنها».[1] در این موقع سالک به سوی خدا، جانی گرفته و از تأثیر همان جذبة الهیّه تصمیم میگیرد که از عالم کثرت عبور کند و به هر ترتیب که میسور است، بار سفر بر بندد و از این غوغای پر دغدغه و مولم خود را خلاص کند. این سفر را در عرف و اصطلاح عرفاء، سیر و سلوک مینامند؛ سلوک، یعنی پیمودن راه و سیر، یعنی تماشای آثار و ویژگیهای منازل و مراحلی که در بین راه است؛ زاد و توشة این سفر روحانی، مجاهده و ریاضت نفسانی است؛ زیرا قطع علائق مادّه بسیار صعب و دشوار است؛ بنابراین اندک اندک رشتههای علقة کثرت را پاره نموده و از عالم طبع سفر مینماید و از عالم خیالات که او را «برزخ» مینامند، خارج میشود.
برگرفته از لباللباب
[1] ـ (بدانید و آگاه باشید که پروردگارتان را در ایّام روزگار شما نسیمهائی است، هان بکوشید که که خود را در معرض آنها قرار دهید و از آنها روی نگردانید).