نویسنده: لیلا رزاقی
شما که یکی از هزاران کاربر شبکه اجتماعی فیسبوک هستید. میدانید که این شبکه در هنگام بازگشایی حساب کاربری قوانین خاص خود را برای کاربرانش تشریح میکند.
به این ترتیب که از کاربرانش میخواهد، با وارد کردن تاریخ تولد تایید کنند که حداقل ۱۳ سال دارند و اگر با گنجاندن تاریخ تولد مشخص شود که سن فرد زیر ۱۳ سال است، از ادامه ثبت نام او در فیسبوک جلوگیری میشود. فیسبوک این مرز سنی را با توجه به قوانین بینالمللی درباره عضویت کودکان در شبکههای اجتماعی تعیین کرده است. این شبکه در آخرین اقدام خواستار تصویب قوانین محافظتی و ایمنی سختگیرانهتر برای کاربران بین ۱۳ تا ۱۷ سال شده است، تا آنان را از خطرات احتمالی ناشی از دسترسی به صفحات غیراخلاقی و ارتباطات گسترده در شبکههای اجتماعی مصون دارد.
حضور کودکان در شبکههای اجتماعی چون فیسبوک علیرغم فیلتربودن این شبکه در ایران نیز در حال افزایش است. کودکانی که زیر سن قانونی هستند با ارائه هویت جعلی به لحاظ سنی از طریق والدین یا اطرافیانشان صاحب حساب کاربری در فیسبوک میشوند و یا در سنین بالاتر، خودشان اقدام به بازگشایی حساب میکنند. فارغ از اینکه استفاده کودکان از این شبکهها درست است یا غلط، بحث تامین امنیت آنان از خطرات احتمالی ورود به چنین شبکههایی با حجم گستردهای از دادهها قابل بررسی است. تاکنون به دلیل فیلترینگ گسترده امکان دسترسی به این شبکه برای سایر گروههای سنی وجود نداشته است، اما با زمزمههایی که در ارتباط با رفع فیلتر از این شبکه اجتماعی در جهت دسترسی آزاد جریان اطلاعات برای کاربران شنیده میشود احتمال اینکه از این پس کودکان نیز دسترسی بیشتری به اینگونه شبکهها داشته باشند دو چندان میشود. اگرچه رفع فیلتر از شبکههای اجتماعی که شکل تازهای از تعاملات روزمره را ایجاد کردهاند، حق قانونی امکان انتخاب و دسترسی به جریان آزاد اطلاعات را برای کاربر ایرانی آسان میکند، اما میتوان مانند هر پدیده که در ابتدا ممنوع بوده و حالابه شکل رسمی و قابل دسترس درآمده به آن نگاه کرد و با شیوه استفاده صحیح از آن آشنا شد.
حال که امکان استفاده از این شبکهها قرار است در آینده به صورت مجاز میسر شود، خانوادهها چگونه میتوانند کودکان را از فواید و مضرات استفاده از فیسبوک آگاه کنند؟!
با دکتر شیوا دولتآبادی، روانشناس، استاد دانشگاه و مدیرعامل انجمن حمایت ازحقوق کودکان در ارتباط با آسیبشناسی حضور کودکان در شبکههای اجتماعی وراهکارهایی که میتواند آنان را در مقابل خطرات احتمالی ناشی از دسترسی به محتوای برخی از صفحات این شبکهها مصون کند، سخن گفتهایم. همانطور که میدانید، شبکههای اجتماعی به سرعت در حال رشد هستند. به خصوص در سالهای اخیر در کشورما هم در فضای اینترنت این شبکهها شکل گرفته وجای خودشان را در بین کاربران فضای مجازی بازکردهاند، عضویت در شبکههای اجتماعی در میان کودکان نیز با دور زدن قوانین شبکههای اجتماعی از سوی آنها فراگیر شده است. شما بستر سازی مناسب در خصوص حضور کودکان در شبکههای اجتماعی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید اولین نکتهای که نباید از آن غافل شویم، این است که تکنولوژی در کشورهای دیگر همزمان با رشد سایر شاخصهای توسعه یافتگی درجامعه رشد میکند و رفتارهای اجتماعی هم خود را به تدریج با تغییرات تکنولوژیک وفق میدهند، از آنجا که ما خودمان تولیدکننده این ابزارهای ارتباطی نیستیم و بیشتر بهعنوان مصرفکننده از آنها استفاده میکنیم، معمولا به صورت ناگهانی با چنین پدیدههایی مواجه میشویم و تبعات استفاده نادرست از این ابزارها برای ما به مراتب بیشتر است. در جاهای دیگر دنیا این اتفاقات و تغییرات اگرچه خیلی سریع طی میشود اما چندان با تجربیات روزمره مردم در تضاد نیست، هم از نظر آنچه که ما با عنوان مصادیق مجرمانه از آن یاد میکنیم و هم از جهت تکنیک دسترسی به اطلاعات. شما میبینید استفاده از کامپیوتر به تنهایی در مدارس در کشورهای توسعه یافته سابقه ۳۰-۲۰ ساله دارد، بنابراین سالها طول کشیده و بسترسازی شده تا امروز به شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک رسیدهاند. بالطبع در طول مسیر مزایا و معایب استفاده از چنین شبکههایی هم ارزیابی شده و شیوه استفاده از این ابزارها همزمان با روی کار آمدن آنها آموزش داده میشود، چیزی که ما به دلیل مواجهه ناگهانی با چنین پدیدههایی از امکان دسترسی به آن محرومیم. وقتی این شبکهها اعلام حضور میکنند در عرصه جهانی برای خودشان یک اصول اولیهای را مطرح میکنند. بخشی از این اصول مبتنی بر دانش بشری است که سن بالای ۱۳ یا ۱۷ سال را بهعنوان ضرورتی برای ورود فرد به یک ارتباط اجتماعی مستقل و مبتنی بر عقلانیت ناشی از رشد سنی مطرح میکنند و حالا این که کاربران چگونه با این امر برخورد میکنند، برمیگردد به نوع نگرش افراد و خانوادهها و طرز استفاده از این شبکهها که با توجه به اینکه ما با ضعف آموزشی از این نظر روبهرو هستیم، افراد با دور زدن قوانین ناظر بر این شبکهها به هر شکلی که هست وارد این فضاها میشوند و این مساله نیاز به آسیب شناسی ویژ دارد که در بحث دیگری قابل بررسی است. مساله این است که ما وقتی با امکانات گستردهتر برای برقراری ارتباط مواجه میشویم، زیاد فرقی نمیکند که این نوع ارتباط از طریق فیسبوک، چت روم و ارتباط اس ام اسی یا غیره باشد، بلکه آنچه مهم است این است که ما با یک جهان پرشتاب از تسهیل ارتباط میان افراد مواجه هستیم که در مورد کودکان به دلیل آسیبپذیری بیشتر آنها ضرورت نظارت بزرگترها را میطلبد. در صورتیکه رفع فیلترها هم انجام شود بالطبع این قضیه نظارت بیشتری را از سوی بزرگترها میطلبد، این نظارت بر پایه چه اصولی باید صورت بگیرد؟
ببینید خانواده مهمترین سپر دفاعی کودک در فضای مجازی است. نباید فراموش کرد که خانوادهها بهترین مشاوران برای کاربران کودک و نوجوان اینترنت هستند به شرطی که خودشان نسبت به موارد ایمنی این گونه فضاها آگاهی داشته باشند. البته که کودکان باید خیلی خیلی بیشتر از سوءاستفادههایی که ممکن است در این فضاها از آنها شود بر حذر بشوند، اما اگر بهطور کلی بخواهیم فاکتور بگیریم از اصل اینکه ممکن است فیلترینگ از فیسبوک یا دیگر شبکههای اجتماعی برداشته شود، باید ببینیم اصولا دسترسی آزاد به اطلاعات که بعضا ممکن است متناسب با سن وسال فرزندامان نباشد و یا روابط مشتاقانه فرزندانمان را با چه ابزارهایی میخواهیم کنترل کنیم! تجربه نشان داده همواره نظارت اگر با زمینهسازی مناسب همراه باشد اثرگذاری بیشتری دارد تا کنترل و محرومسازی که همواره بشر برای رهایی از آن راهکاری پیدا کرده است. در کشور ما هم تجربه فیسبوک و سایر شبکههایی که به نوعی از دسترس عموم خارج شدند نشان داده راههای زیادی برای دسترسی به وسیله دور زدن فیلترینگ وغیره به وجود آمده که ناشی از همین محدودسازیها است و عوارض جانبی خودش را به دنبال دارد. بنابراین در درجه اول با دادن اطلاعات مناسب از فضایی که به آن ورود میکنند که تنها در سایه صمیمیت و گفتوگوی مداوم در خصوص استفاده موثر از چنین شبکههایی قابل دستیابی است و در درجه دوم با اطلاعرسانی خوب از محاسنی که دسترسی به اطلاعات از طریق چنین شبکههایی به همراه دارد میتوان تا حدی نگرانیها را کاهش داد.یعنی نقاط قوت و ضعف استفاده از چنین شبکههایی را به یک نسبت در اختیار کودکانمان قرار دهیم تا زمینه تعامل متقابل در این خصوص فراهم شود. درست است که اضافه شدن فیسبوک و شبکههای اجتماعی گستره خیلی بزرگتری از دسترسی به ارتباطات را ایجاد میکند، ولی واقعیت این است که انسانها به هرحال راههای مختلف را برای گسترش دامنه ارتباطشان پیدا میکنند و در مورد کودکان همواره این نگرانی برای بزرگترها وجود داشته که چگونه با دنیای پیرامونشان ارتباط برقرار میکنند. تلاش برای حفظ امنیت و حریم خصوصی کاربران شبکههای اجتماعی منحصر به کودکان نیست، اما با توجه به اینکه این گروه سنی در برابر خطرات آسیبپذیرترند، توجه سازمانها و فعالان حقوق کودک برای حفاظت از آنها افزایش یافته است.من فکر میکنم در این راه برقراری ارتباط صمیمانه ناشی از تعاملات بلند مدت میان بزرگترها و فرزندان میتوانند موثر باشد، در واقع تاکید من بر تقویت مهارتهای بین فردی میان والدین وفرزندان است.
چگونه باید این مهارتها را تقویت کرد؟در واقع این احساس اطمینان متقابل چگونه باید به وجود بیاید تا ضمن حفظ حریم شخصی کودک امنیت او نیز در شبکههای اجتماعی زیر نظر والدین تامین شود؟ آنچه بهعنوان زمینه اصلی در جهت بسترسازی برای پذیرش واقعیتهای اجتماعی چون دسترسی کودکان به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی چون فیسبوک مطرح است، یکی درک دو سویه از یکدیگر است که باید بین والدین و فرزندان ایجاد شود واین امر یک شبه اتفاق نمیافتد مگر اینکه زمینههای آن یعنی همدلی ودرک متقابل از یکدیگر در گذشته در فضای خانواده ایجاد شده باشد تا در نتیجه وقتی با چنین پدیدههایی مواجه میشوند بتوانند با استناد به همان رابطه صمیمی مخاطرات احتمالی استفاده از قرار گرفتن در چنین فضاهایی را کاهش دهند. به این شکل که خانوادهها میتوانند به جای محدودسازی صرف، در فضای گفتوگو و تعامل متقابل از فرزندانشان بخواهند پا به عرصههایی در فضای مجازی نگذارند، به خاطر اینکه به آنها قول و تعهد اخلاقی دادهاند. در واقع نیاز به یک واکسیناسیون اخلاقی در این حوزه داریم تا ذهن فرزندانمان را برای آنکه مارا از خودشان بدانند و احساس نزدیکی به ما داشته باشند آماده کنیم.
کودکان به خصوص به این گونه تعاملات که ناشی از اهمیت احساسی خانواده به شرایط آنها است واکنش مثبت نشان میدهند. نکته دیگری که حائز اهمیت است و میتواند در جهت مصونسازی کودکان در فضای مجازی مفید واقع شود، این است که هر دو گروه باهم به این جستوجوگریها در فضای وبسایتهای اجتماعی بپردازند. به این طریق نظارت والدین بر فعالیت کودکان در میان صفحات رنگارنگ شبکههای اجتماعی بیشتر میشود و از طرفی کودکان نیز از اینکه بزرگترها در این جستوجوها در کنار آنها هستند احساس امنیت بیشتری میکنند. با این کار به نوعی به آنها اطمینان میدهیم که میتوانند با ما در ارتباط با علامتهای سوال که در اینگونه فضاها برایشان به وجود میآید مشورت کنند و به نوعی خودشان را در کنار ما از بلایایی که اطلاعات نابجا میتواند برای آنها داشته باشد، حفظ کنند. این کار به والدین کمک میکند تا ضمن حفظ حریم خصوصی فرزندان بتوانند بهتر با نحوه فعالیت و ارتباطات آن آشنا شوند. ضمن اینکه گفتوگو، تحلیل و روشن کردن ذهن فرزندان برای اینکه بتوانند با محتواهایی که متناسب با سنشان نیست خودشان را حفظ کنند اینها چیزهایی است که واقعا نیاز به وقت، حوصله و نظارت دوستانه دارد. اگر ارتباط دوستانه باشد کودکان به این باور میرسند که شما همیشه آماده صحبت با آنها در رابطه با هر مشکل یا مسالهای که برای آنها در فضای مجازی رخ میدهد، هستید. اگر چنین شرایطی فراهم نشود، باید انتظار داشته باشیم که همیشه از اینکه تسهیلاتی به وجود میآید که توان نظارت لحظه به لحظه را از ما میگیرد غافلگیر شویم. از طرفی رسانهها و آموزش وپرورش نیز در مدارس میتوانند طریقه استفاده از این گونه فضاها را در برنامههای ویژه آموزشی خود بگنجانند تا بسترسازی لازم جهت مصونسازی کودکان در فضای مجازی، در خانه ودر اجتماع به موازات هم صورت گیرد. فکر میکنید موازیسازی و ایجاد شبکههای اجتماعی مخصوص کودکان تا چه حد میتواند فضا را برای استفاده کودکان از این شبکهها امنتر کند. آیا میتوان از آن به عنوان طرحی جایگزین برای دسترسی کودکان به شبکههای اجتماعی که بیشترین کاربردش برای بزرگسالان است استفاده کرد؟ اتفاقا یک تجربهای هم که در جاهای دیگر اجرا شده و شاید معقولانهتر هم باشد، ایجاد شبکههای اجتماعی مخصوص کودکان است، اگر چنین شبکههایی در ایران هم به مرور زمان توسط طراحان ایجاد شود، شاید تا حدودی نگرانیها در مورد کودکان از نظر محتوای شبکهای که به آن دسترسی دارند، صفحاتی که به آن مراجعه میکنند وسایر مسائل نگرانکننده برای والدین کاهش یابد. بنابراین اگر کودکان بپذیرند که در فضایی متناسب با سن و روحیات خودشان وارد فضای مجازی شوند مسلما خطرات کمتری در انتظار ارتباطهای گستردهتر است. اگر بخواهیم وارد رفتار شناسی کودکان شویم باید بدانیم که به هر حال فرزندان این زمانه نیاز دارند با رفتارهایی که کاملا رفتارهای بدیهی و روزمره شده با هم تعامل کنند و نمیشود این روند را متوقف کرد، در این بین محتوای این تعاملات است که نگرانکننده است. بنابراین میشود به عنوان یک توصیه در جهت ایمنسازی استفاده از چنین شبکههایی برای کودکان گفت که اگر تصمیم بر این شد که فیلترها برداشته شوند، یکسری شبکههایی متناسب با سن کودکان و نیازهایشان با در نظر گرفتن واقعیاتی که در جامعه با آن مواجه هستیم هم در صورت امکان راهاندازی شوند تا در عین حال که تعلق کودکان به حضور در فضای مجازی در سطح گستردهتر حفظ میشود، از خطرهای محتوایی ناشی از دسترسی به شبکههای اجتماعی مخصوص بزرگسالان مصون بمانند.