مردمداری و فروتنی
در قرآن، در آیات بسیاری بر فروتنی و پرهیز از هر گونه تکبّر در سخن گفتن،[1] راه رفتن،[2] نگاه کردن [3]و... سفارش و تأکید فراوان شده است تا جایی که قرآن، به پیامبر (ص) سفارش میکند که: «پیروان مؤمنت را زیر بال و پَر بگیر»[4] و از رسول خدا روایت شده است: «هر که برای خدا [در مقابل مردم] فروتنی کند، خداوند، او را بالا میبرد و به او میگوید: سرفراز باش! خدا او را سرافراز میکند. پس در چشم مردم، بزرگ است و در نظر خودش، کوچک...».[5]
پرهیز از غیبت، تهمت، عیبجویی، مسخره کردن و ...
قرآن، همان گونه که مسلمانان را به فضایل اخلاقی دعوت میکند، از رذایل اخلاقی نیز پرهیز میدهد و در آیات بسیاری، آنها را از ارتکاب چنین اعمالی بر حذر میدارد: «و غیبت یکدیگر را نکنید. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟...»[6] و «و کسانی که مردان و زنان مؤمن را بی آن که جرمی مرتکب شده باشند، میآزارند، حقّا که متحمّل بهتان و گناهی آشکار شدهاند»[7] و «وای بر هر عیبجو و بدگوی دیگران!».[8]
دوستی با خوبان، بر پایه ارزشهای خوب
دوستی و محبّت، باید بر محور اعتقاد و ارزشهای اسلامی شکل گیرد. به تعبیر قرآن، مسلمانان باید در دوستیابیهای خود، اصل «تولّا» یعنی «دوستی باخدا و دوستان او» را همواره مدّ نظر داشته باشند: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، دشمنِ من و دشمنِ خودتان را دوستانِ خود مگیرید...؛ [چراکه] چنین افرادی، شایسته دوستی و محبّت نیستند».[9]
قرآن، به نقش تأثیرگذار دوستیها در زندگی دنیوی و اخروی انسان، توجّه میدهد و به حال کسانی که افراد گناهکار و مفسد را به دوستی گرفتهاند (در قیامت)، اشاره میکند، آنجا که میگویند: «ای وای بر من! کاش فلانی را دوست نمیگرفتم»23 و یا «ایکاش فاصله میان من و تو، فاصله بین مشرق و مغرب بود!».[10]
خداوند، همچنین به پایداری و دوام دوستیهایی که بر اساس اعتقاد به خداوند و ارزشهای اسلامی شکلگرفتهاند، اشاره میکند و میفرماید: «در آن روز، حتّی دوستان، دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران».[11]
احترام به پدر و مادر
یکی از موضوعاتی که در قرآن، بسیار به آن سفارش شده است، احترام گذاشتن فرزندان به پدر و مادر و دستگیری نمودن از آنها در ایام ناتوانی و پیری است: «و پروردگارت مقرّر کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر [خود]، نیکی کنید. هرگاه تا تو زندهای، هر دو یا یکی از آنان به کهنسالی رسند، به آنان اُفّ مگو و آنان را به درشتی خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگوی».[12] خداوند، بهویژه به نقش اساسی مادران در رشد و پرورش انسان اشاره میکند و میفرماید: «و ما انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را [در شکم خود در ایام بارداری] در حال ضعف، حمل کرد و سپس از دو سال، از شیرش بازگرفت و سفارش کردیم که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار که بازگشت [همه] بهسوی من است».[13]
دوری از تعصّب و لجاجت
« به یادآورید هنگامیکه کافران، در دلهای خود، تعصّب و لجاجت و خشم و نخوت جاهلیت داشتند و [در مقابل]، خداوند، آرامش را بر رسول خود و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا مُلزَم کرد...».[14]
قرآن، علّت اصلی انحراف مشرکان را تقلید کورکورانه و تعصّب (وابستگی شدید فکری و عملی) و لجاجت معرّفی کرده است؛ زیرا این صفات موجب میشوند که درهای معرفت و آگاهی، به روی انسان، بسته شود و او حق و حقیقت را انکار کند. امام علی (ع)، لجاجت را عامل تباهی اندیشه و فکر[15] و بدنام شدن انسان[16]و بذر همه بدیها [17]و بلاها و گرفتاریها دانستهاند.[18] ایشان میفرماید: «مبادا بر مرکب لجاجتْ سوار شوی که سرکش و بیمحابا، تو را بهسوی هلاکت و نابودی میبرد!».[19]
داستایوفسکی، معتقد است: «اگر خدا نباشد، هر کاری مجاز است».
کسب رضایت خداوند، والاترین ارزش زندگی
شهروندی در جامعه اسلامی، ریشه و رویکردی خدایی دارد، بهطوریکه هر شهروند، زندگی و عبادتش برای خداوند است و در راستای تحقّق راه و رسم دین خداوند در سرزمین خداوند، کوشش میکند و مبدأ الهی و مقصد الهی دارد. ازاینرو، والاترین ارزش در زندگی مسلمانان، اعتقاد به وجود خدای یکتایی است که زندگی و مرگ و پیروزی و شکست و... در دست اوست و بدون این اعتقاد، زندگی آنها پوچ و فاقد هرگونه ارزش و معنایی است: «بهراستی، نماز و حج و زندگی و مرگم، از آنِ خداوند پروردگار جهانیان است که شریک و همراهی ندارد».[20]
داستایوفسکی، معتقد است: «اگر خدا نباشد، هر کاری مجاز است». با اعتقاد به خداوند است که زندگی، رنگ الهی به خود میگیرد و همه ارزشها، در راستای خشنودی معشوق حقیقی، معنا مییابد و اگر چنین شد، انسان، دیگر به هیچچیز و هیچکس نیازمند نیست؛ چونکه تنها خدا برای او کفایت میکند: «... و کسی که بر خدا توکّل کند، او برایش کافی است...».[21]
منابع:
مجله حدیث زندگی / کتاب: قرآن ـ منشور زندگی، یوسف قرضاوی، مترجم: عبدالعزیز
---------------------------------------------
پینوشتها
[1] ر.ک: سوره لقمان، آیه 19.
[2] ر.ک: سوره اسراء، آیه 37.
[3] ر.ک: سوره لقمان، آیه 18.
[4] سوره شعراء، آیه 215.
[5] میزان الحکمة، ج 11، ص 5096.
[6] سوره فرقان، آیه 28.
[7] سوره زخرف، آیه 37 ـ 38.
[8] سوره زخرف، آیه 67.
[9] سوره اسراء، آیه 23.
[10] سوره لقمان، آیه 14.
[11] سوره فتح، آیه 26.
[12] ر.ک: غُرر الحکم، ج 1، ص 269.
[13] ر.ک: همان، ص 101.
[14] ر.ک: همان، ص 98.
[15] ر.ک: همان، ج 4، ص 85.
[16] نهج البلاغة، نامه 31.
[17] سوره انعام، آیه 162 ـ 163.
[18] سوره حجرات، آیه 12.
[19] سوره احزاب، آیه 58.
[20] سوره هُمزة، آیه 1.
[21] سوره ممتحنه، آیه 1.