بهترین زمان برای این امر، دوران نونهالی است؛ چراکه فطرت خداجویی نونهالان دستنخورده است و این، کار مربی را بسیار ساده میکند. حضرت علی (علیهالسلام) خطاب به فرزند بزرگوارش میفرماید: «و اجمعت علیه من ادبک... و انت مقبل العمر... ذو نیة سلیمة و نفس صافیة». [1] و بر ادب آموختن تو همت گماشتم در حالی که کودک و دارای نیتی سالم و نفسی پاک بودی.
در جای دیگری میفرماید: «فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لُبّک». [2] من به تربیت تو پرداختم پیش از آنکه دلت سخت و فکرت مشغول شود.
قلب کودک، چونان زمین خالی است که هر بذری را در آن بریزید، رشد خواهد کرد: «قلب الحدث کالارض الخالیة ما القی فیها من شیء قبلته». [3] مطلبی که در کودکی به انسان آموخته میشود، گویا بر روی سنگ حک میشود و تا پایان عمر در ذهن او خواهد ماند. معروف است که میگویند: «العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر». [4] آموختن در کودکی، به سان نقش بر روی سنگ است. نخستین آموزشها پس از تولد آغاز میشود. اذان و اقامه در گوش راست و چپ نوزاد، نخستین آموزههای دینی (توحید، نبوت، امامت و...) را به کودک القا میکند؛ البته این آموزش مستقیم نیست؛ اما در ضمیر ناخودآگاه او تأثیر خواهد داشت.
روزی، خانمی فرانسوی، تحت عمل جراحی قرار داشت. زمانی که تیغ جراح به عصبی از اعصاب مغز او رسید، در حالت بیهوشی مطلق، شروع به خواندن سرودی آلمانی کرد. گروه جراحی شگفتزده شدند و شگفتی آنان زمانی فزونی یافت که پس از عمل جراحی فهمیدند آن خانم اصلاً زبان آلمانی را فرانگرفته است. پس از پژوهشهایی در این زمینه، روشن شد که وقتی نوزادی بوده است، سربازان آلمانی به فرانسه حمله کرده و وارد محل سکونت آن نوزاد شده و در آن هنگام، سرود میخواندهاند و آن سرود در ضمیر ناخودآگاه وی نقش بسته است. [5]
آموزش مستقیم ارزشهای دینی را از 2 سالگی آغاز میکنیم؛ زیرا حس مذهبی در کودک از این سن آغاز میشود. در ابتدا و بهمرور، صلوات بر محمد و آل محمد، لا اله الا الله، تلاوت قرآن و خوبی و بدی، وضو، نماز، محرم و نامحرم و... را به کودک میآموزیم.
منبع: نسیم مهر جلد 1، پرسش و پاسخ تربیت کودک و نوجوان؛ حسین دهنوی