نویسنده کتاب حقوق تربیتی کودک در اسلام، محمدعلی حاجیآبادی است. این کتاب مشتمل بر سه فصل با عناوینی همچون: ماهیت و قلمرو حقوق تربیتی کودکان و تضمینهای ناظر به آن، مبانی حقوق تربیتی کودکان، حقوق کودک در حیطههای گوناگون تربیتی با نگاه به مبانی خاص آنها است.
این کتاب میکوشد موضوع بسیار مهم و حیاتی تربیت را از منظر متون اسلامی را بررسی کند؛ البته تدوین نظام جامع حقوق تربیت کودک در اسلام تنها به آموزههای تصریحشده در متون معتبر اسلامی محدود نمیشود و آنچه عقل سلیم بشری بر آن اجماع دارد، نیز موردپذیرش اسلام بهعنوان یک مکتب تربیتی است؛ به سخن دیگر منبع نظام حقوق تربیتی اسلام به قرآن، سنت و سیره پیامبر و اهلبیت محدود نمیشود و استفاده از رهیافتهای علمی و تجربیات معتبری که مخالفت قطعی با آموزههای شرعی ندارد، نیز از دیدگاه دینی معتبر اسلامی، از منابع علمی معتبر و رهیافتهای فکری اندیشمندان مسلمان است که در چارچوبها و با روش استنباط اسلامی استفاده میشوند. ولی تکیه این کتاب بیشتر بر متون اسلامی است.
نویسنده در این کتاب بر این باور است که استخراج و تدوین حقوق تربیتی کودکان هرگز به معنای آن نیست که در عمل هم باید تربیت کودکان شکل و صبغه حقوقی به خود بگیرد، حق تعلیم و تربیت کودکان نباید از ضمانت اجرای قوی خود که همانا عشق و دلدادگی والدین و مربیان است، جدا شود. استخراج این حقوق راهی است بهسوی آشناسازی بیشتر والدین و مربیان، دولتمردان و جامعه با وظایف و مسئولیتهای خطیری که نسبت به تربیت کودکان دارند. اینیک واقعیت است که جهان کنونی بیشتر جهان قواعد و مقررات نوشته و مکتوب است تا قواعد و مقررات نانوشته بسیار معتبر و لازمالاجرایی که در ضمیر انسانهای گذشته در باب تربیت کودک وجود داشت.
حق کودک در یادگیری معارف و علوم دینی، نقش تربیت اخلاقی در تحقق امنیت، نظم و سعادت اجتماعی برای کودک و جامعه، حق برخورداری از روابط عاطفی صحیح و مطلوب، حق بهرهمندی کودک از آموزشهای لازم در کم و کیف بروز عواطف، ازجمله مباحث مطرح شده در این کتاب هستند.
در مقدمه این کتاب آمده است که: در سده اخیر، بهویژه در دهه معاصر، مباحث مربوط به حقوق کودکان، اذهان اندیشمندان و صاحبنظران و بشردوستان را به خود مشغول داشته است؛ نویسندگان بسیاری دراینباره قلمزدهاند، اعلامیهها و بیانیههایی از سوی مجامع گوناگون ملی، منطقهای و بینالمللی صادرشده و سازمانها و نهادهایی برای حفاظت و حمایت از حقوق کودکان تأسیسشده است. این همه، در کنار همه مباحثی است که پیرامون حقوق بشر مطرح است؛ گاه نگاه به کودک بهعنوان یک انسان و با قطعنظر از نیازها و اقتضائات جسمی و روحی او در دوران کودکی است و گاه توجه به کودک با توجه به موقعیت و وضعیت او در مرحلهای از عمر است که از آن به طفولیت و کودکی تعبیر میشود.
باوجود این مباحث یادشده، حقوق کودکان بحث بیشتری میطلبد؛ زیرا گرچه امروزه در این امر که حیات بشر و حقوق او متأثر از خواستها، نیازها، ویژگیها، اقتضائات و خصایص فکری و روحی اوست، تردیدی نیست و نیز بر این عقیده که دوران کودکی پایه و اساس عمر انسان محسوبم شود و شخصیت انسان در بزرگسالی مرهون رشد و چگونگی تكوین شاکله او در کودکی است، نوعی اتفاقنظر وجود دارد؛ اما به لحاظ فاصله گرفتن بشر از منبع عظیم وحی و آموزههای گرانسنگ پیامبر و اهلبیت و حاکمیت بینش مادی و لائیک بر فضای فکری، سیاسی و اجتماعی جامعه بشری، گستره و عمق مباحث حقوقی همچنان ناکاویده، مبهم و ناقص باقی مانده است. این مسئله بهویژه در بعد حقوق تربیتی انسان، و بهویژه کودک، بیشتر محسوس و ملموس است؛ زیرا در باب ضرورت و اهمیت تعلیم و تربیت کودک جای هیچ تردیدی نیست، بهگونهای که برخی انسان شدن آدمی را مرهون تعلیم و تربیت او دانستهاند و بی تعلیم و تربیت، آدمی را حیوانی وحشی بیش نخواندهاند.
تحقیق و پژوهش درباره حقوق تربیتی کودک از چند جهت ضروری است. نخستین جهت، که در ادامه توضیح بیشتر آن خواهد آمد، آن است که جز چند مقاله و چند صفحه از کتابهایی که بهطورکلی درباره حقوق کودک از دیدگاه اسلام نوشتهشدهاند، متن دیگری وجود ندارد و نوشتههای موجود نیز کاستیهای قابلتوجهی دارد، ازاینرو لازم است درباره این موضوع مهم تحقیق شود... .
پرسش اصلی کتاب حاضر آن است که حقوقی که اسلام برای تعلیم و تربیت کودکان در ساحتهای گوناگون آن به رسمیت شناخته است کداماند؟ پاسخ به این سؤال متضمن یافتن پاسخ، یا پاسخهایی برای پرسشهای ذیل است:
- معنا و مفهوم حقوق تربیتی کودک چیست؟ - ویژگیهای حقوق تربیتی کودکان کداماند؟ - در متون اسلامی چه تضمینهایی برای حقوق تربیتی کودکان در نظر گرفتهشده است؟ - حقوق تربیتی کودکان ازنظر اسلام بر چه مبناهایی استوار است؟
- چه حقوقی برای تربیت کودک در نظر گرفتهشده است؟ هدف نگارنده کتاب، استخراج حقوق تربیتی کودک از نظر اسلام است. در این راستا تعیین و تبیین مبانی حقوق تربیتی کودک از منظر اسلامی، هدف دوم و میانه این کتاب به شمار میآید. مقایسه مبانی حقوق تربیتی کودک از دیدگاه اسلام با آنچه در اعلامیهها و بیانیههای بینالمللی آمده نیز هدف دیگر ما در این کتاب است.
تحقیق بنیادی این کتاب بر اساس منابع موجود کتابخانهای و با استخراج گزارههای ناظر به حقوق تربیتی کودک، برحسب معنا و مفهوم ارائهشده از حقوق تربیتی کودک و تحلیل آنها، به طبقهبندی منطقی آنها میپردازد. آنچه درروش شناسی این تحقیق مهم است، کیفیت استنباط حقوق از متون دینی است؛ برحسب معنایی که در فصل آینده از حقوحقوق ارائه خواهیم کرد، از شیوههای ذیل برای استخراج حقوق تربیتی کودکان از متون اسلامی، یعنی قرآن و کتابهای روایی معتبر بهره بردهایم:
الف) تصریح متون دینی به آنچه حقوق تربیتی کودکان بهحساب میآید. البته این امر که چه چیزی تربیت هست و چه چیزی در زمره تربیت کودکان محسوب نمیشود به نوع برداشت ما از واژه تربیت بستگی دارد. در فصل آینده واژه تربیت و حقوق تربیتی و معناهایی که این دو اصطلاح میتوانند داشته باشند بیانشده و معنای مورد نظر ما از آنها نیز مشخص خواهد شد.
ب) برحسب معنایی که از اصطلاح تربیت و حق تربیتی اراده میشود، ممکن است در روایات به واژه حق تصریح نشده، و واژه حق یا حقوق به کار نرفته باشد ولی از اموری در ارتباط با تعلیم و تربیت کودکان سخن گفته باشد و بهنوعی بر رعایت آنها تأکید کرده باشد (خواه تأكید به حدی باشد که از آن وجوب فهمیده شود، یا استحباب) یا از عدم رعایت آنها نهی شده باشد (خواه حرمت استفاده شود، خواه کراهت). اینهمه بیانگر آن است که کودک شایستگی و استحقاق اینگونه امور را دارد و حق اوست.
ج) گاه در متون دینی اموری در ارتباط با تعلیم و تربیت انسان بیان شده است که اختصاصی به کودک ندارد، ولی نسبت به کودکان به لحاظ ویژگیها و شرایط آنان اهمیت بسیار بیشتری دارد، این امر نیز ما را به حقوق تربیتی کودکان رهنمون میشود.