نویسنده کتاب نظریه اسلامی تعلیم و تربیت، خانم جمیله علم الهدی است. این کتاب توسط انتشارات دانشگاه امام صادق علیهالسلام منتشر شده است.
این اثر برآیند دو پژوهش مؤلف با عناوین «مبانی تربیت اسلامی و برنامهریزی درسی بر اساس فلسفه ملاصدرا» و «فلسفه تعلیم و تربیت رسمی از دیدگاه اسلام» است. نظریه تربیت اسلام، اگرچه بر تببینهای کلی دربارۀ انسان، هستی و ارزش و دانش استوار است، اما افزون بر آن، نوعی تئوری عمل است که ناگزیر باید از تعاملات نهادهای سیاست، اقتصاد و خانواده و حقوق و قوانین با نهاد تعلیم و تربیت، تبیینی ارائه نماید. اگرچه شاخههای مختلف تفکر فلسفی مانند انسانشناسی و معرفتشناسی و ارزششناسی و … هر یک بهنوبه خود به این پروژه مساعدت میرسانند، ولی برقراری پیوند میان این مباحث فلسفی با عمل تعلیم و تربیت بر اساس دیدگاه اسلام وظیفه اصلی نظریه تربیتی اسلام است.
مؤلف در این اثر بر آن است تا با بررسی موشکافانه نظریات مختلف حوزه فلسفه تعلیم و تربیت و نقد و تبیین متون روایی و اسلامی (با تکیهبر آراء ملاصدرا) در نهایت به دیدگاهی جامع در خصوص نظریه تعلیم و تربیت اسلامی دست یابد.
کتاب دارای یک مقدمه و نُه فصل است که عناوین فصول عبارتاند از: مبانی وجودشناسی، مبانی انسانشناسی، مبانی معرفتشناسی، مبانی ارزششناسی، ضرورت و ماهیت تعلیم و تربیت، چالشهای فلسفی تعلیم و تربیت، رویکرد تعلیم و تربیت، اهداف تعلیم و تربیت، اصول تعلیم و تربیت است.
از جمله مطالبی که در این کتاب میخوانیم این است که مفهوم تربیت اسلامی بهطور ضمنی به تربیت غیر اسلامی اشاره داد و ظرفیت پذیرش انواع تربیت سکولار را در کنار خود حفظ میکند، اما دعوت پیامبران، دعوتی عمومی است و قرآن بر یکتایی راه هدایت تأکید دارد. ن ظریه اسلامی تعلیم و تربیت، متضمن تبیینها و تجویزهایی است که علاوه بر مؤمنان، برای تربیت همه انسانها کمک کننده است و میتواند تعیین اهداف، سیاستگذاری، برنامهریزی و اقدامات آموزشی را در جوامع گوناگون جهتدهی کند. این نظریه همچون پلی است که مباحثات کلامی و فلسفی را با عمل تعلیم و تربیت پیوند میدهد و با کمک نظریه سیاسی، نظریه حقوقی و نظریه اقتصادی اسلام، برای اهداف و فرایندهای نظام آموزشی الگویی متناسب عرضه میکند. آنچه در این کتاب آمده، حاصل دو پژوهش با عنوان «مبانی تربیت اسلامی و برنامهریزی درسی بر اساس فلسفه صدرا» و «فلسفه تعلیم و تربیت رسمی از دیدگاه اسلام» همراه با برخی بحثهای تکمیلی است.
هداف تعلیم و تربیت شامل: الف: اهداف اصلی؛ ب: اهداف تدریجی. هدف اصلی تعلیم و تربیت زمینهسازی و کمک به یادگیرندگان جهت شناخت ذات واقعیت و اثبات آن در خویشتن است. غایت آفرینش ظهور حقیقت از پس جلوههای آن نو به نو است و هدف تعلیم و تربیت نیز دانستن حقیقت و پیوستن به آن است. اهداف تربیتی بهتدریج هدف نهایی و اصلی تعلیم و تربیت را محقق میسازند. خیزش اهداف تربیتی از مبانی اعتقادی و نظام ارزشی متوقف بر شرایط محیطی است؛ و در هر شرایطی دستهای از ارزشها اولویت مییابند. ارزش یا آرمان ما در اهداف تعلیم و تربیتاند. آرمان تقوی ما در اهداف تعلیم و تربیت است که هدف اساسی و نهایی شناخت و اصلاح موقعیت از آن متولد میشود، ولی اهداف تدریجی تعلیم و تربیت برحسب شرایط پدیدار میشود. بهطور خلاصه بررسی آیات قرآن نشان میدهد که تقوی بر سه رکن استوار است که عبارتند از: الف: شناسایی موقعیت تهدیدآمیز؛ ب: تدکز مستمر نسبت به این موقعیت؛ ج: اقدام برای اصلاح موقعیت و تدارک جهت تغییر آن اهداف تدریجی تعلیم و تربیت بهطور خلاصه شامل موارد زیر است:
شناخت موقعیت (عناصر اساسی موقعیت یا موقعیت در حال تجزیه)؛ شناخت خود (شناسنده و تغییردهنده موقعیت)؛ به یاد داشتن موقعیت (موقعیت ویژه و تهدیدآمیز)؛ گرایش و رغبت به اصلاح موقعیت گزینش معیار (نفی جمود، نفی نسبیت، اولویتبندی منافع، تفکر انتقادی، نقد خویشتن، تأمل درونی، تأمل و استدلال، شرح صدر)؛ ساماندهی محیط طبیعی شناخت طبیعت، آموختن طبیعت، تکریم طبیعت، بهرهگیری از طبیعت، حفظ طبیعت، کنترل طبیعت ساماندهی روابط اجتماعی (نظم، احسان، ستمناپذیری، سازشپذیری، صداقت، مدارا، بینیازی، تعاون) اماندهی خود (زهد، اعتدال، پرهیزکاری، تولی، تبری، مراقبه، توکل، محاسبه).
الگوی اهداف تربیتی
الگوی اهداف تربیتی عبارت از: سامانه خاصی است که در آن اهداف تربیتی بهصورت ویژهای به یکدیگر مربوط میگردند. توجه به دو قسمت آغازین و نهایی یعنی انسان موجود و مطلوب برای تدوین الگوی اهداف ضروری است. الگوی اهداف تربیتی همچنین بر اساس انتظارات اجتماعی تدوین میشود.
وبر اساس مبانی انسانشناختی اسلامی لزوماً یک الگوی تکاملی است. ویژگی تکاملی الگوی اهداف تربیتی ناشی از ارزشمداری تعلیم و تربیت است زیرا اهداف تربیتی فرزندان ارزشها هستند و ارزشها معطوف به صفات اخلاقی (فضایل و رذایل) میباشند.
اصول تعلیم و تربیت
اصول و اهداف هردو ماهیت تجویزی دارند و جهت دهنده به عمل هستند ولی به لحاظ کلیت و توالی باهم متفاوتاند یعنی اهداف کلیتر از اصول هستند و بر آنها مقدم میباشند. اصول از اهداف ناشی میشوند و فراگیری کمتری دارند اهداف نیز که تجویزی هستند خود از جنس اصولاند بلکه آنها در واقع فراگیرترین و مهمترین اصول تربیتی هستند. اصول تعلیم و تربیت عبارتاند از یکسری گزارههای تجویزی که لازم است مفاد آن ها در تمام مؤلفههای تعلیم و تربیت جاری گردد. برنامهریزی فعالیتهای تربیتی با توجه به آن ها صورت میگیرد و اقدامات تربیتی نیز بر اساس این نوع گزارههای تجویزی هدایتکننده اجرا و ارزشیابی میشود. اصول تعلیم و تربیت، تعیین اولویتها، تدوین محتوای آموزشی، تنظیم فرصتها و فعالیتهای یادگیری، تعیین رویکردی مدیریتی و تخصیص منابع، بهکارگیری روشهای تدریس، تعیین شاخصها و شیوههای ارزشیابی، تعیین رویکردهای کلان برنامه درسی و برنامهریزی آموزشی، نحوه ارتقاء یادگیرندگان و یاد دهندگان حدودوثغور مشارکتهای اجتماعی و غیره را هدایت میکند.