ساجده العبدالخانی
چکیده
در این نوشتار سخن از بانویی به میان میآید که وی نخستین بانوی مسلمان، نخستین همسر پیامبر (ص) بوده و از هر جهت مظهر کمالات انسانی، ایثار و مقاومت، همسری خردمند، مدبر، مهربان، مادری آزموده و فضیلت پرور، مجاهدی مقاوم و صبور، ایثارگری مخلص و بی نظیر، راست قامتی با عزت و نستوه، این بانو مادر حضرت فاطمه زهرا (س)، یعنی حضرت خدیجه کبری (س) است؛ گرچه سخن گفتن پیرامون بانویی چون حضرت خدیجه (س) کار ساده ای نیست و نمیتوان با این قلمهای سرشکسته و درمانده، شخصیت چنان بانوی با عظمتی را نگاشت، ولی آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید. در این نوشتار سعی شده تا مطالبی را پیرامون شخصیت معنوی، صبر، استقامت وحمایت حضرت خدیجه (س) از پیامبر اسلام (ص) بیان کرده و نقش معنوی مؤثرآن بانوی عظمی را در گسترش اسلام ترسیم کند.
واژگانکلیدی: حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، شخصیت، معنوی، اسلام، نقش.
مقدمه
هر ایده و مکتبی برای گسترش فکر خود از ابزارهای گوناگونی استفاده میکند؛ در میان این ابزارها نیروی انسانی نقش عمدهای بر عهده دارد، کسانی که میکوشند تا پیام مذهب خود را به گوش همگان برسانند. در دین اسلام که بهعنوان آیینی جاودان به بشریت عرضه شده است، افرادی به چشم میخورند که کموبیش توان خود را در راه پیشبرد آن مصروف داشتهاند. یکی از افرادی که با هر آنچه در توان داشت به یاری اسلام و خاتم پیامبران صلیالله علیه و آله و سلم شتافت، حضرت امالمؤمنین خدیجه کبری سلامالله علیها بود؛ در ميان فضايل انساني و معنوي حضرت خديجه (س)، هزينه شدن اموال فراوان او در راه اسلام از شهرت بيشتري برخوردار است. این نوشتار بر آن است تا با جستاری در زندگی این بانوی بزرگ، اندکی از حقوق بیشمار ایشان را اداء نموده و نقش معنوی حضرت را در پیشرفت و گسترش اسلام بررسی کند. در اين نوشتار، ضمن تبيين نقش معنوی حضرت خديجه (س) در پيش برد اسلام، با چهره مؤثر آن بانوي بزرگوار و نيز چگونگي کمکهای مختلف اقتصادي و رواني حضرت خديجه (س) به رسول خدا (ص) آشنا ميشويم.
شناخت شخصيت حضرت خديجه (س)
بررسي نقش معنوی حضرت خديجه در پيش برد اسلام، نيازمند شناخت شخصيت و زندگي ايشان است.
حضرت خديجه (س) دختر خويلد بن اسد (ابن حزم، 1403 ق، 120) و از زنان فداکار و با فضيلت اسلام، نخستين همسر رسول خدا (ص) و مادر فاطمه زهرا (س) است. وي با رسول خدا (ص) خويشاوندي نزديکي دارد و با سه واسطه در نسب، به قصي بن کلاب ميرسد که جد چهارم رسول خدا (ص) است. نام مادر حضرت خديجه، فاطمه دختر زائد، از تيره عامر بن لؤي است (بلاذري، 1417 ق، 2: 23)؛ نوفل (پدر ورقه)، حزام (پدر حکيم و از اصحاب رسول خدا) و عوام (پدر زبير) از اشخاص سرشناس قريش، همگي برادران خديجه هستند (ابن حزم، 1403 ق، 121؛ ابن حجر، 1415 ق،1: 205). حضرت خديجه پانزده سال پيش از عام الفيل، در مکه متولد شد. در دوران جواني با تجارت و بازرگاني از نظر مادي جزو ثروتمندترین افراد قريش شد (ابن هشام، 1422 ق، 1: 199؛ ابن سعد، 1410 ق، 8: 13).
خدیجه را نباید تنها یک بانوی سرمایهدار دانست که شتران حامل مالالتجاره را به مناطق مختلف میفرستاد و سودهای کلان به دست میآورد، بلکه وی بهعنوان یک شخصیت معنوی، عفیف، پاکدامن و ایثارگر، دارای شناخت و فکر بلند و تیزبین مطرح بود. این بانوی بزرگ، حتی در دوران جاهلیت که پاکدامنی جایگاهی نداشت، به دلیل عفت و دامنپاکش، طاهره نامیده میشد؛ «و کانت تُدعی فی الجاهلّیة بالطّاهره لشدّة عفافها و صیانتها» (ذهبی، 1413 ق، 2: 111)؛ در جایی دیگرآمده است: ... و چون خود را به درجهاي از کمال و پاکي رسيد که به او لقب «طاهره» دادند (ابن عبدالبر، 1422 ق، 4: 379؛ ابن حجر،1415 ق، 8: 347؛ حلبي، 1: 199)؛ بعد از اسلام نيز ایشان بهعنوان نخستين «أمّ المؤمنين» در قرآن مورد توجه قرار گرفت. خدیجه آنچنان بر بلندای معنویت صعود کرده است که پیامبر خدا (ص) به کمال وی شهادت داده و فرموده است: «کمل من الرجال کثیر و لم یکمل من النساء الاّ أربع: آسیة بنت مزاحم امرأة فرعون و مریم بنت عمران و خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد (ص)».(طباطبائی، 1360، 19: 346)؛ مردان بسیاری قلّه کمال را فتح نمودهاند، ولی از زنان، چهار نفر به این قلّه دست پیداکردهاند: آسیه دختر مزاحم و همسر فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد (ص) این بانوی با معرفت، آنچنان حقیقتشناس و تیزبین است که در میان همه مردان و زنان عصر بعثت، اولین فردی است که نبوت رسول خدا را تصدیق میکند و مدال پرافتخار ایمان را به دست میآورد (مجلسي، 1403 ق، 16: 2؛ ابن هشام، 1: 257؛ ذهبی، 1413 ق، 2: 109)؛ خدیجه از بهترین زنان بهشت و برگزیده خداوند تبارکوتعالی است (مجلسي، 1403 ق، 16: 2)؛ مقام این بانوی بزرگ بهاندازهای رفیع است که پیامبر خدا (ص) خطاب به وی فرمودند: «یا خدیجة انّ اللّه عزّوجلّ لیباهی بکِ کرام ملائکته کلُّ یومٍ مرارا» (بحرانی، 1429 ق، 11: 41)؛ خدیجه! خداوند عز و جل روزی چندین بار به عظمت تو در نزد ملائکه مقربش مباهات میکند؛ در مورد دیگر نیز فرموده است: «قال جبرئیل: هذه خدیجة فاقرء علیهاالسلام من ربّها و منّی و بشّرها بیت فی الجّنة» (بخاري، 1401 ق، 5: 112)؛سلام خداوند و مرا به خدیجه ابلاغ کن و مژده خانهای در بهشت را به او بده.
حضرت ابوطالب (ع) به هنگام خواندن خطبه عقد ازدواج پيامبر و حضرت خديجه (س) که حدود 15 سال قبل از بعثت اتفاق افتاد، جناب خديجه را چنين توصيف کرده است: «ان خديجه امراة کاملة ميمونة فاضلة تخشي العار و تحذر الشنار؛ (مجلسي، 1403 ق، 16: 56)؛ همانا خديجه، بانويي کامل، پرميمنت و مبارک و زيبنده است؛ بانويي که ساحتش از هر ننگ و بدنامي دور بوده، او باشخصيت و آبرومند است».
محمد بن عمر بن واقد، از نفيسه دختر منيه (از زنان همعصر حضرت خديجه (س)) نقل ميکند: «خديجه، دختر خويلد بن اسد بن عبدالعزّي بن قصيّ، بانويي خردمند، دورانديش و والاگهر بود؛ خداوند متعال براي او خير و کرامت اراده نمود. خديجه از نظر نسب، شرف و ثروت، برگزيدهترين زن قريش بود؛ تمام مردان قريش در آرزوي ازدواج با او بودند و براي اين منظور از او خواستگاري کرده و (حتي) حاضر بودند، مهريهاي سنگين بپردازند»(ابن سعد، 1410 ق، 1: 106؛ ابن حجر، 1415 ق، 8: 101).
نخستين همسر رسول خدا (ص)
حضرت خديجه، نخستين زني بود که رسول خدا (ص) با او ازدواج کرد (مسعودي، 1409 ق، 3: 283). جلد هشتم طبقات الکبري به معرفي زنان صحابه اختصاص دارد؛ در اين بخش از کتاب مزبور، ابن سعد ابتدا شرححال خديجه و در ادامه شرححال دختران آن حضرت را آورده است؛ يعقوبي به نقل از عمار بن ياسر درباره خواستگاري رسول خدا (ص) از خديجه گويد: «من آگاهترین مردم به ازدواج خديجه با رسول خدا (ص) هستم؛ زيرا من دوست پيامبر بودم؛ روزي من و پيامبر (ص) ميان صفا و مروه راه ميرفتيم؛ در راه به خديجه دختر خويلد و خواهرش هاله برخورديم؛ هاله پيش من آمده، گفت: اي عمار، آيا دوست تو علاقهاي به خديجه دارد؟ گفتم: به خدا سوگند نميدانم! خود را به پيامبر که از من دور شده بود، رساندم و سخنان هاله را به او بازگفتم. فرمود: «بازگرد و با او روزي را براي خواستگاري قرار بگذار»، من چنان کردم؛ چونه آن روز فرارسيد، خديجه پدرش مرده بود؛ پس به سراغ عمويش عمرو بن اسد فرستاد، محمد (ص) نيز به همراه چند تن از عموهايش که ابوطالب پيشاپيش آنان حرکت ميکرد، آمدند؛ ابوطالب در جلسه خواستگاري ضمن ستايش خداوند متعال و معرفي خاندان خود، گفت: همانا برادرزاده من، محمد بن عبدالله با مردي از قريش سنجيده نميشود؛ مگر آنکه بر وي برتري مييابد و با کسي مقايسه نميشود؛ مگر آنکه از او بزرگتر است و اگر به مال اندک است، مال، روزي دگرگون شونده و سايهرونده است؛ او به خديجه مايل و خديجه نيز به او علاقهمند است و کابيني که از او ميخواهيد، از مال من پرداخت خواهد شد؛ سپس مهريه ايشان را دوازده اوقيه (چهل درهم) قرار داد»(ابن سعد، 1410 ق، 8:14).
رسول خدا (ص) از سن 25 تا 50 سالگي، يعني قريب 25 سال از عمرش را که تمام دوران جواني آن حضرت بود، با خديجه گذراند و تا خديجه زنده بود، با زن ديگري ازدواج نکرد؛ بعد از درگذشت آن بانوي مکرمه نيز هميشه از او ياد ميکرد و او را بهترين همسرش ميدانست. در منابع تاريخي فرزنداني براي رسول خدا (ص) از حضرت خديجه ذکر شده است که همگي آنان قبل از اسلام درگذشتند (ابن سعد، 1410 ق، 1: 106؛ يعقوبي، 2: 32؛ ابن عبدالبر، 1422 ق، 4: 379) فاطمه زهرا (س)، تنها يادگار باقيمانده از رسول خدا (ص) و خديجه بود که خداوند متعال امامت را در نسل او قرار داد.
تأثير معنویت و مسلماني حضرت خديجه (س) در گسترش اسلام
ابتداي بعثت رسول خدا (ص) و در مدت سه سال دعوت پنهاني آن حضرت، تنها چند نفر از خاندان ايشان مسلمان شدند؛ در ميان مردان، نخستين شخص، حضرت علي (ع) و از بين زنان، خديجه بود (قمي، 1404 ق، 1: 378؛ ابن سعد، 1410 ق، 8:15).
بر اساس شرايط سياسي و اجتماعي حاکم بر جامعه عصر جاهلي، اسلام حضرت خديجه ميتوانست، توان تبليغي رسول خدا (ص) را بالا برده و راهکاري مناسب براي برونرفت از مشکلاتي باشد که اسلام نياوردن برخي نزديکان پيامبر (ص) براي آن حضرت به وجود آورد. کيفيت حضور خديجه در نماز همراه رسول خدا (ص) علاوه بر آنکه مايه خوشحالي و آرامش خاطر پيامبر بود، زمينه توسعه و ترويج فرهنگ اسلام در بين خوشحالي و آرامش خاطر پيامبر (ص) بود، زمينه توسعه و ترويج فرهنگ اسلام در بين زنان را نيز فراهم ساخت. عفيف کندي در چگونگي اين حضور گويد: «من مرد تاجري بودم و در يکي از روزها با عباس بن عبدالمطلب که به تجارت اشتغال داشت، بهقصد خریدوفروش وارد گفتوگو شدم؛ ناگهان مردي از گوشه در وارد شد و در مقابل کعبه ايستاد و به نماز مشغول شد؛ پس از او، زني و بعد، جواني آمدند و با او به نماز مشغول شدند؛ از عباس درباره اين دين پرسيدم؟ عباس گفت: اين محمد بن عبدالله است که گمان ميکند رسول خداوند است و به همين زوديها، گنجهاي کسري و قيصر به روي او گشوده ميشود! او نيز خديجه دختر خويلد، همسر او است که به وي ايمان آورده و آن جوان هم پسرعمويش علي بن ابیطالب است که به او گرويده است»؛ عفيف گويد: «کاش من آن روز به او ايمان آورده بودم و از وي پيروي ميکردم!»(بخاري، 1401 ق،7:74).
جايگاه حضرت خديجه (س) نزد رسول خدا (ص)
در روايت رسول خدا (ص)، خديجه از زنان بهشتي و از بهترين زنان و در کنار حضرت مريم بن عمران و آسيه که قرآن کريم به بهشتي بودن آنان بشارت داده، ياد شده است (بخاري، 1401 ق،4: 278؛ طبراني، 1: 266)؛ در ثناي او همين بس که رسول خدا (ص) فرمود: «سوگند به خدا که حقتعالی بهتر از او به من نداد؛ وي ايمان آورد؛ در حالي مردم کافر بودند؛ مرا تصديق کرد؛ زماني که مردم مرا تکذيب کردند؛ مرا با اموالش همراهي کرد؛ خداوند مرا از او به فرزنداني روزي داد؛ هنگامیکه مرا از فرزندان زنان ديگر محروم کرد»(طبري، 1996 م، 1: 109).
در روايتي ديگر، چنين آمده است که: «ان جبرئيل اتي رسول الله (ص) فقال: اقرا خديجه السلام من ربها، فقال رسول الله (ص): يا خديجه! هذا جبرئيل يقرئک السلام من ربک، فقالت خديجه: الله السلام و منه السلام و علي جبرئيل السلام؛ (ابن حجر، 1415 ق، 8: 102)؛ جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: از طرف خداي بلندمرتبه به خديجه سلام ميرسانم؛ آن حضرت فرمود: اي خديجه! اين جبرئيل است که از طرف خداوند به شما سلام ميرساند، خديجه فرمود: خداوند متعال، خود سلام است؛ سلام از اوست و بر جبرئيل نيز سلام باد».
در روايات بسياري حضرت خديجه از زبان رسول خدا (ص) مدح شده است؛ چنانکه روايت شده پيامبر فرمود: «جبرئيل نزد من آمد و گفت: خديجه را به خانهاي مرصّع به ياقوت و زبرجد (در بهشت) مژده ده که نه صدايي در آن است و نه بيماري و سختي است» (ابن قانع، 1418 ق، 1: 139؛ طبراني، 2: 188)؛ علاوه بر مدح شخص حضرت خديجه از خانه وي، پس از مسجدالحرام، بهعنوان برترين خانههاي مکه ياد شده است و اين فضيلت خانه خديجه ا زآنرو است که آيات بسياري از قرآن کريم در اين خانه بر پيامبر اکرم (ص) نازل شد و فرزندان خديجه در اين خانه به دنيا آمدهاند( سندي، 1421 ق،294-297).
علاوه بر رسول خدا (ص) اهلبیت آن حضرت نيز همواره افتخار ميکردند که مادرشان خديجه است. امام حسين (ع) در مقابل لشکر ابن زياد در خطابهاي فرمود: «هل تعلمون انّ جدتي خديجه بنت خويلد...؛ (فتال النيشابوري، 1: 421)؛ آيا ميدانيد که مادربزرگ من، خديجه دختر خويلد است... ». در بين زنان رسول خدا (ص)، اين افتخار نصيب حضرت خديجه شد که نسل پيامبر (ص) از طريق او باقي بماند و يازده امام معصوم از نسل او و از طريق فاطمه (س) به وجود بيايد.
خديجه، يار هميشه همراه
خديجه، زني نمونه در تمام مراحل زندگاني پيامبر اکرم (ص)، بهویژه در مراحل دعوت آن حضرت بود. او همسري همراه، مهربان و دلسوز براي آن حضرت به شمار ميرفت؛ سالها پيش از بعثت، هنگامیکه محمد (ص) طبق عادت هرساله براي مدتي براي عبادت به کوه حرا ميرفت تا خود را آماده دريافت وحي نمايد، حضرت خديجه ضمن همدلي با او، پيوسته او را پشتيباني ميکرد؛ گاه با بردن توشه غذا براي آن حضرت، در پايين کوه حرا ايشان را ملاقات ميکرد و همچنين هنگامیکه آن حضرت در غار حرا به نبوت برگزيده شد و نخستين وحي الهي را دريافت کرد، وي اولين زني بود که آن حضرت را تصديق کرد و همه ثروت و دارايي خويش را در راه دعوت رسول خدا (ص) ايثار کرد (بلاذري، 1417ق ، 1 : 116). او در سالهاي نخست بعثت، يار و غمخوار پيامبر (ص) بود؛ هنگامیکه مشرکان مکه بر تحريم اقتصادي و اجتماعي بنيهاشم، همپيمان شدند و آنان را در شعب ابيطالب محصور کردند و از هرگونه ارتباط آنها با قبايل ديگر ممانعت ميورزيدند، حضرت خديجه با فرستادن نماندگاني از طرف خود، سعي در متقاعد کردن ابوجهل داشت تا مانع ورود مواد غذايي به شعب ابوطالب نشود؛ وقتي از کار خويش نتيجه نگرفت با کمک برادرزادهاش، حکيم بن حزام، براي شعب آذوقه تهيه کرد (ابن هشام، 1422ق ، 1: 379 ؛ بلاذري، 1417ق ، 1: 272).
حضرت خديجه در تمام مدت دوران بعثت، بهویژه در دوران سه سال محصور شدن بنیهاشم در شعب ابیطالب، اموالش را در راه حفظ و ماندگاري اسلام انفاق کرد (يعقوبي، 2:31) و در همه سختيها و رنجها، همراه پيامبر (ص) بود؛ همين همراهي و همدلي خديجه(س) مايه آرامش پيامبر(ص) در برابر آزارهاي مشرکان بود؛ علاوه بر خديجه(س) خواهرش اميمه نيز به تأسی از او، رسول خدا(ص) را همراهي نمود و در مواردي نيز از زنان براي رسول خدا(ص) بيعت گرفت (رازي، 1371، 19: 171).
ثروت حضرت خديجه(س) و پيشرفت اسلام
خديجه(س) قبل از اينکه با رسول خدا(ص) ازدواج کند، از ثروتمندترين زنان جزیرةالعرب بود. بخش مهم ثروت او، از طريق تجارت بهدستآمده بود به نظر ميرسد، دستکم بخشي از ثروت حضرت خديجه(س) از طريق پدرش به وي به ارث رسيده باشد؛ حضرت خديجه(س) اموالش را به مضاربه به مردان اميني ميسپرد تا به سفرهاي تجارتي بروند و بعد از بازگشت، سود حاصله را برابر قانون مضاربه تقسيم کنند؛ از اینرو با شناختي که قبل از بعثت از درايت، راستگويي، امانتداري و اخلاق نيکوي رسول خدا(ص) داشت از او خواست تا به همراه غلامش ميسر براي تجارت به شام برود (ابن کثير، 1398 ق، 2: 294). رسول خدا(ص) با پذيرفتن پيشنهاد خديجه(س) کاروان را تا شام همراهي کرد و با دادوستدهای خود، کاروان را از سود سرشاي بهرهمند ساخت؛ خديجه(س) نيز آنچه را که وعده کرده بود به آن حضرت پرداخت (ابن سعد، 1410 ق، 8: 13).
راز موفقيت خديجه(س) در تجارت، بهکارگیری مردان امين و با درايت بود درباره مقدار دقيق اموال اين بانوي بزرگوار به هنگام ظهور اسلام، سندي در دست نيست؛ ولي ازآنجاکه قريش تشکيلات اقتصادي کارآمدي داشت و تجارت نقش اصلي را در اقتصاد آنان ايفا ميکرد، ميتوان تخمين زد که ثروت بازرگاني خديجه(س) در منطقه حجاز، نقش مؤثر و پراهميتي را براي معرفي و پيشبرد اسلام ايفاد کرده و در جاهاي مختلف، غبار غم از چهره مبارک رسول خدا(ص) زدوده است.
حضرت خديجه به آن درجه معنویت رسیده بود که دل از مال دنیا بریده و تمام اموال خود را در راه خدا انفاق کرد، بهگونهای که مصداق کامل و بارز آيه شريفه 262 سوره بقره: (الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ثُمَّ لاَ يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواُ مَنًّا وَلاَ أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ) است که ميفرمايد: آنان داراييهاي خويش را در راه خدا انفاق ميکنند؛ آنگاه از پي آنچه انفاق نمودهاند، نه منتي ميگذارند و نه آزاري میرسانند، (اينان) پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است و آنان نه بيمي خواهند داشت و نه اندوهگين ميشوند.
آري، آن حضرت بدون هيچگونه چشمداشتي، همه اموال خويش را در راه اقامه توحيد در جامعه شرکآلود جهان عصر بعثت، در اختيار آخرين فرستاده الهي گذاشت؛ رسول خدا(ص) فرمود: ما نفعني مال قط مثل ما نفعني مال خديجه؛ (صدوق، 1417 ق، 468)؛ هرگز هيچ ثروتي همانند ثروت خديجه، به من سود نبخشيد. اموال خديجه(س) بهقدری زياد بود که ظاهراً تا هجرت رسول خدا(ص) به مدينه، توسط آن حضرت صرف تقويت اسلام شد رسول خدا(ص) در واپسين روزهاي خود در مکه، به حضرت علي(ع) دستور داد به کمک اموال باقي مانده خديجه(س) براي هجرت خود و فواطم (فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت محمد و فاطمه بنت زبير بن عبدالمطلب) و کساني از بنيهاشم که همراه او هجرت کنند، چند عدد شتر بخرد ابوعبيده گويد: به عبدالله بن ابيرافع، گفتند: آيا رسول خدا(ص) چيزي داشت که اينگونه خرج کند؟ گفت: من از پدرم درباره همين موضوع پرسيدم، گفت: مگر از ثروت خديجه(س) خبر نداري؟ رسول خدا(ص) فرمود: هيچ مالي به اندازه ثروت خديجه(س) مرا نفع نداد تا زماني که رسول خدا(ص) در مکه بود، با مال خديجه(س) بدهکار و اسير را آزاد و از ناتوان دستگيري ميکرد و به نيازمندان ميبخشيد و فقراي اصحاب خود را مهمان ميکرد و هزينه آنان را که ميخواستند هجرت کنند، ميپرداخت؛ خديجه(س) علاوه بر وقف اموال خود، بهترين يار صميمي او در خانه و در برابر فشارهاي رواني قريش بر رسول خدا(ص) بود (مجلسي، 1403 ق، 19: 63)؛ بدين ترتيب، ثروت خديجه(س) در راه گسترش اسلام نقش مؤثری را ايفا کرد؛ بهویژه زماني که قريش با بهکارگیری همه توان خود، از حربه اقتصاد نيز غافل نماند و با ايجاد تنگناهاي مالي، مدت سه سال پيامبر(ص) و يارانش را محاصره کامل اقتصادي قرار داد در چنين شرايطي، اموال خديجه توانست در راه پيشرفت و تقويت اسلام، بخش مهمي از توطئههاي اقتصادي قريش را خنثي نمايد و کمک شايستهاي به مسلمانان در اين زمينه باشد. حضرت خديجه(س) علاوه بر کمک به اهداف دعوت پيامبر(ص) به عواطف آن حضرت نيز همواره پاسخ مثبت ميداد؛ چنانکه وقتي حلميه سعديه، دايه رسول خدا(ص) نزد آن حضرت آمد و حليمه از خشکسالي و هلاکت چهارپايش شکات کرد، رسول خدا(ص) با خديجه(س) دراینباره سخن گفت و آن حضرت، چهل گوسفند و يک شتر بارکش به او داد و با نيکي او را به خانوادهاش باز گرداند (بلاذري، 1417 ق، 1: 105).
ثويبه، دايه ديگر رسول اکرم(ص) نيز با اینکه چند روزي بيشتر آن حضرت را شير نداده بود، علاوه بر رسول خدا(ص) مورد تقدير حضرت خديجه(س) بود و از عنايات او بيبهره نماند، حضرت خديجه ضمن نيکي به او از ابولهب عموي آن حضرت خواست ثويبه را به او بفروشد تا آزادش کند؛ ولي ابولهب پيشنهاد خديجه را نپذيرفت و از فروختن وي سرباز زد (بلاذري، 1417 ق، 1: 106)؛ نمونه ديگر، خريدن زيدبن حارثه و بخشيدن آن به رسول خدا(ص) است، هنگامیکه رسول اکرم(ص) در بازار نوجوان زيبارويي را دید که از عقل و ادب برخوردار بود، فرمود: اگر نزد من مالي بود او را خريداري ميکردم (ابن عساکر، 1415 ق، 10: 137)؛ حضرت خديجه بهمحض شنيدن سخن آن حضرت، زيد را به هفتصد درهم خريد و آن را به رسول(ص) اهدا کرد (ابن اثير، 1415 ق، 2: 351) و آن حضرت نيز زيد را پذيرفت و سپس او را آزاد کرد.
ايثار حضرت خديجه(س) در صرف اموال خود براي پيشبرد دعوت الهي پيامبر(ص) سرمش زنان مسلمان گشت و آنان در مقاطع مختلف دوران هجرت، با اهداي اموال و زيورآلات خويش، بنيههاي اقتصادي دولت تازه تأسیس مدينه را تقويت کردند و آن را از تنگناهاي مالي نجات دادند و با ايثارگري خود، در حل مشکلات اقتصادي مدينه قدم برداشتند؛ از نمونههاي بارز اين تأسی به حضرت خديجه(س) فداکاري «رمله» دختر حارث بن ثعلبه است که خانه وسيع و نزديک به مسجد خودش را در اختيار رسول خدا(ص) گذاشت و آن منزل به جهت موقعيت مناسبي که داشت، مورد استفادههاي متفاوتي مانند مهمانسراي حکومتي و محل ملاقات حضرت با روساي قبايل قرار گرفت (ابن اثير، 1415 ق، 6:115).
نقش عاطفي حضرت خديجه(س)
ايثار اموال، کمک حضرت خديجه(س) به رسول خدا(ص) نبود؛ چراکه ايجاد زمينههاي مناسب براي تبليغ آن حضرت و موضعگیریهای شايسته او در موقعیتهای مختلف نيز کمک شاياني به پيامبر(ص) مينمود؛ البته بايد به اين نکته توجه داشت که ملاک انتخاب شدن خديجه(س) از طرف پيامبر(ص) بهعنوان همسر، نه ثروت او و نه قبيله و تبارش بود، بلکه پاکي و صداقت خديجه و ايمان و عشق او به پيامبر(ص) و راهي که در پيش گرفت بود، از هر چيزي در نزد خدا(ص) با ارزشتر بود؛ از طرف ديگر، حضرت خديجه(س) هرگز از رنجها و گرفتاريهاي راه رسالت، شکايتي نکرد و موجب تضعيف روحيه همسرش نشد و اين همراهي و همدلي از کمکهاي مالي خديجه(س) نيز بالاتر بود؛ آري، حضرت خديجه(س) قدر و ارزش رسول خدا(ص) را به نيکويي شناخت و با تمام وجود با آن حضرت پيوند خورد و تمام ايثار و احسان او نيز از همين بينش مايه ميگرفت؛ از اینرو پيوسته در جهت ياري آن حضرت ميجوشد و هرگز رنجها و سختیها، عامل سستي و رویگردانی او نشد و در راستاي رشد و توسعه اسلام، بيشترين کمک عاطفي و روحي را به رسول اکرم(ص) نمود.
تکريم حضرت خديجه (س)
زمان درگذشت حضرت خديجه(س) را به اختلاف، سه تا سیوپنج روز پس از درگذشت ابوطالب(ع)، در دهم، رمضان، سال دهم بعثت، يعني سه سال پيش از هجرت (يعقوبي، 2: 35) و در سن 65 سالگي دانستهاند (ابن سعد، 1410 ق، 8: 14)؛ بدن مطهر آن حضرت در قبرستان حجون دفن شد؛ رسول خدا(ص) از اين مصيبت سخت محزون گشت و آن سال را به جهت از دست دادن دو يار باوفاي خويش، سال حزن و اندوه ناميد (ابن سعد، 1410 ق، 2: 35؛ تقي الدين، 1420 ق، 1: 45)؛ رسول(ص) با ردايي که پيوسته دست و صورت خود را با آن پاک ميکرد و به هنگام نزول وحي بر سر ميکشيد، حضرت خديجه(س) را کفن کرد و با دست خويش درون قبر نهاد.
خديجه(س) همسر مهربان و با وفا و ياور صميمي پيامبر(ص) بود، تاريخ جهان، زني همانند خديجه(س) که اينگونه در راه خدا و رسيدن به اهداف مقدس شوهرش خدمتگذار باشد به خود نديده است (ميرشريفي، 1385، 55)؛ از اینرو آن حضرت پيوسته در تمام طول زندگاني خود، هنگامیکه نام خديجه به ميان ميآمد خاطره آن بانوي فداکار را به بزرگي ياد مينمود و برايش استغفار ميکرد؛ تا جايي که دوستان حضرت خديجه را تکريم مينمود (بلاذري، 1417 ق، 1: 109) و با فرستادن هديه براي آنان، ياد آن بانو را در خاطرهها زنده نگاه ميداشت (بخاري،1401 ق، 4:231؛ ابن حيان، 1414 ق، 15:467)؛ حتي حسادت برخي از همسران رسول(ص) به حضرت خديجه(س) نيز مانع نميشد تا آن حضرت دست از تحسين خديجه بردارد.
شهيد مطهري نمونه عالي نقش مؤثر زنان در معنویت و تمدن اسلام را به حضرت خديجه(س) مثال زده و چنين مينويسد: «هنگام مبعث، چهره بانويي را مشاهده ميکنيم که در آنوقت، سخت مايه تسلي خاطر پيامبر(ص) بوده و در نهایت صميميت، تمام هستي خود را نثار اسلام کرده است؛ اين بانو، «خديجه» محترمه است که پانزده سال از حضرت محمد(ص) بزرگتر بوده و وقتي از دنيا رفت، تقریباً 65 ساله بود؛ اما رسول خدا تا پايان عمر او را فراموش نميکرد و نامش که برده ميشد، گاهي اشک در چشمش حلقه ميزد و ميگفت: نميدانيد از وقتیکه مرا تنها گذاشته بودند، اين زن چه فداکاريها کرد» (مطهري، 17: 404).