نگین مرادی[1]
چکیده
از مسائل مهم حوزه بهداشت روانی، سلامت روان است. اسلام و روانشناسی هدف، موضوع و راهکارهای مشترکی برای رسیدن به سلامت روان یا همان فلاح و رستگاری ارائه میدهند. انسان موضوع مشترک دین و روانشناسی است و نقطه تلاقی راهکارهای اسلامی و روانشناسی در رسیدن به هدف مشترک این دو حائز اهمیت است. سازههای شفقت خود و ذهنآگاهی، محاسبه نفس، توبه و حضور قلب، هماهنگی هرچه تمامتر دین و روانشناسی را در رسیدن بهسلامت روان و رهایی از اضطراب و دلمشغولیهای حاصل از پیشرفتهای فناوری نشان میدهد.
واژگان کلیدی: عناصر معنوی، دین اسلام و روانشناسی، سلامت روان.
مقدمه
یکی از اهداف مهمّ هر کشوری، بهبود و ارتقای سلامت روان اعضای آن است. پیشرفتهای گسترده فناوری بیش از پیش انسان را از دین دور ساخته و متخصصان روانشناسی را متوجه اثر نبود دین بر سلامت روانی افراد کرده است.
درگذشته سلامت روان با نبود بیماری یکی بود؛ اما در قرن اخیر، بهویژه در چند دهه گذشته، بسیاری از روانشناسان با نگاهی تازه به ماهیت انسان مینگرند؛ به سخن دیگر، رهایی از بیماریهای روانی، نخستین گام برای رسیدن به رشد و سلامت است و انسان پس از این گام، راهی دراز در پیش دارد. آنچه این دیدگاهها از طبیعت انسان بهدست میدهند خوشبینانه و امیدبخش است و به قابلیت پرورش و شکوفایی آنچه در توان آدمی است تأکید دارد. البته این نظریات نیز با کمبودهایی آمیخته است که به بررسی و نقد نیاز دارد، از سویی واژههای قرآنی رشد، قلب سلیم و نفس مطمئنه بهنحوی با مفهوم سلامت روان متناظرند و به مراتب مختلف آن اشاره میکنند؛ به این دلیل که سلامت روان از نظر قرآن یک مسیر است نه یک مقصد و نقطه ثابت (پرچم، قوه عود، 1389: 50).
این مقاله ابتدا به رابطه دین و روانشناسی و موضوع و اهداف مشترک این دو پرداخته و سپس به بررسی شباهتهای سازهها و مفاهیم مشترک آنها در سلامت روان میپردازد.
دین و روانشناسی
درباره اهميت مذهب در سلامت رواني میتوان به سخن بنيامين راش، پدر علم روانپزشکی، اشاره کرد. او اظهار میدارد که نقش مذهب در سلامت رواني انسان همانند اکسيژن براي تنفس است (کرمي و همکاران، 1385: 34). هرچند ممکن است چنین بهنظر آید که دین و روانشناسی دو قلمرو متفاوت و جدای از هماند. هم تاریخ طولانی مشترک و هم موضوعات مشترکی دارند. موضوع هردوی آنها انسان بوده و هدف و غایت هر دو، سلامت، سعادت و رستگاری انسان است (ون لئون[2]، 1984: 47). هردو برای رسیدن به این رستگاری دستورالعمل صادر کرده و تجویزاتی را توصیه میکنند (ادنس[3]، 1976، نقل از دلیا، 1383: 47). دین پدیدهایاست که در قالب رفتار در بشر نمود مییابد و این رفتار بهعنوان طرزِ بودن، عملکردن و زیستن موجود زنده که بر اساس یک مبادلهکنشی فضایی زمانی بین ارگانیزم و محیط از اعمال فیزیولوژیک متمایز میگردد (منصور، دادستان، راد 1365: 178). تاریخ دین، مطمئناً اندازه خود بشر قدمت دارد؛ در حالی که روانشناسی معاصر پدیده نسبتاً جدیدی است (لاندین[4]، 1972: 33). روانشناسی، مطالعه علمی رفتار و فرآیندهای روانی است (هیلگارد و همکاران) و روانشناسی دین در حقیقت یکی از شاخههای روانشناسی است که اگر بخواهیم آن را بهصورت اجمالی تعریف کنیم، میشود گفت: «بررسی علمی دین با رویکرد روانشناختی»؛ یا اگر بخواهم، بهتعبیر سادهتر بگوییم «استفاده از تمام ظرفیتها و قانونمندیهای روانشناسی برای توصیف و تبیین پدیدارهای دینی» است. منظور از پدیدارهای دینی، رفتارها، افکار و احساساتی است که در فرد بهوجود میآید؛ ولی منشأ دینی دارد؛ یعنی کارهایی را از روی تدین انجام میدهد. فردی که نماز میخواند، دعا و نیایش میکند، به زیارت میرود، به خدا باور دارد، ایمان دارد، توکل به خدا دارد، توبه میکند، احساس خوف و خشیت در مقابل خداوند دارد و نیز اگر خلافی انجام داد، احساس گناه میکند، همه، نمونههایی از پدیدارهای دینی است؛ یعنی رفتار هست، باور هست یا احساساتی هست که منشأ آن، در حقیقت، دینداری انسان است. کار روانشناسی دین این است که به بررسی اینها میپردازد. حال ممکن است اینها را توصیف و تبیین بکند یا حتی درباره مسائل مختلف، پیشبینی کند؛ پس ما میتوانیم مکتب دیگری در مقابل روانشناسی جدید داشته باشیم که به آن روانشناسی دینی میگویند که یکی از مصداقهای آن روانشناسی اسلامی است. ما در زمینه آثار مثبت دین تحقیقات زیادی داریم؛ یعنی رابطه دینداری را با بهداشت روانی، با سلامت، با شادکامی، با رضایت از زندگی و خیلی از مقولات مختلف بررسی کردهاند و حتی میتوانیم بگوییم از تلاقی دین و روانشناسی در حدود دهپانزده سال اخیر یک رشته یا مکتب جدیدی در روانشناسی بهوجود آمده که به آن Positiv Psycology میگویند؛ یعنی روانشناسی مثبت. تمام کدها و واژههایی که بهکار میروند ما را به این نتیجه میرساند که در حقیقت این مکتب و گرایش جدید در روانشناسی، از تلاقی روانشناسی با دین بهوجود آمده است که این چیزها را بهوجود آورده است و این است که میگویند نگاهمان به توانشهای مثبت انسان باشد. به مقولاتی مانند امید، شادی، شادکامی، رضایت از زندگی و شجاعت توجه فراوان دارند. خودشکوفایی انسان، کمال انسان و... در این بحثهایشان از ظرفیتها و پتانسیلهای دین هم خیلی استفاده میکنند (آذربایجانی، 1388: 5).
امروزه با پيشرفت روانشناسي و شناخت بیشتر ابعاد رواني انسان، معلوم شده است كه اعتقاد و التزام انسان به عقايد و فرایض ديني تا حد زيادي، در نجات او از ناملايمات زندگي مؤثر است. اين امر بهویژه وقتي اهميت خاص مییابد كه در عصر حاضر و با پيشرفت علم و فناوری كه مشكلاتِ انسان امروزي را دچار پیچیدگیهای خاصی کرده است، انسان چارهای جز پناهبردن به منبع لايزال الهي و رویآوردن به معنويات و كمكگرفتن از آن ندارد. سلامت روان از جمله گمشدههایی است كه انسان در فراق آن مینالد. پيشرفت علم و فناوری، نهتنها نتوانسته انسان را به سلامت روحيرواني برساند، او را در ناآرامی و اضطراب و ترديد رها ساخته است. زندگي شهرنشيني عصر صنعت، انسانها را هرچه بیشتر، از خود و اصل خود دور ساخته است (طهماسبی، 1389: 45). در حالی که جستوجو در آیات و روایات اسلامی نشان از وجود همان مفاهیم روانشناسی دارد که اکنون بهعنوان راهکارهایی برای سلامت روان انسان تجویز میشود...به این دلیل که یکی از مهمترین مسائل دین اسلام، توجه به بهداشت و سلامت روان است. در دیدگاه دینی آسیبشناسی بهداشت روانی و پیامدهای ویرانکننده آشفتگی و ناآرامی در روان آدمی و نیز اصول درمانی آن به گونههای مختلفی بیان شده است. بر اساس يافتههاى پژوهشى، دين واجد مؤلفههای مهمى براى سازشيافتگى انسان است و كسانى كه ارزشهاى دين را بر ديگر ارزشها ترجيح میدهند، از هنجارمندى منطقیتر و سلامت روانى افزونترى برخوردارند (نک: جانبزرگى، 1382، 338؛ شجاعى، 1383، 191). کارل گوستاو يونگ میگوید: «من صدها تن از بيماران را درمان کردهام. از ميان بيماراني که در نیمه عمر خود (35سالگي به بعد) بهسر میبرند حتي يک بيمار را نيز نديدهام که اساساً مشکلش نياز به يک گرايش ديني در زندگي نباشد. بهجرئت میتوانم بگويم که تکتک آنها به اين دليل قرباني بيماري رواني شده بودند که آن چيزي را که اديان موجود در هر زمانی به پيروان خود میدهند، نداشتند و فردفرد آنها، تنها، وقتی که به دين و دیدگاههای ديني بازگشته بودند بهطور کامل درمان شدند.» (بوترابي، 1382: 206). در تحقيق ديگري که پالوما و پندلتون درباره نقش مذهب در سلامت روان انجام دادند، مشاهده شد که اعتقادات مذهبي و نمازخواندن، ارتباط قوي و مستقيمي با احساس رضايت کامل از زندگي دارد (کرمي و همکاران، 1385: 36). از سویی تاریخ روانشناسی نیز سرشار از مفاهیمی است که در راستای افزایش سلامت، بهبود روشهای پردازش هیجانی و فکری و ارتقای دستگاههای رواندرمانی مطرحشدهاند؛
رابطه دین و روانشناسی با سلامت روان
آیا عناصر معنوی دین و روانشناسی در ایجاد سلامت روان شباهتی به هم دارند؟ همگام با گسترش پژوهشها در این زمینه، سازهای جدید با عنوان «شفقت به خود» در روانشناسی مطرح شد (نوربالا، برج علی، نوربالا، 1392: 78). نف(2003) شفقت خود را بهعنوان سازهای سهمؤلفهای، شامل این موارد تعریف میکند: مهربانی با خود در مقابل قضاوت خود (درک خود بهجای قضاوت یا انتقاد و نوعی مهرورزی و حمایت نسبت به کاستیها و بیکفایتیهای خود)، اشتراکات انسانی در مقابل انزوا (اعتراف به اینکه همه انسانها دارای نقصاند و اشتباه میکنند) و به هوشیاری در مقابل همسانسازی افراطی (آگاهی متعادل و روشن از تجارب زمان حال که باعث میشود جنبههای دردناک یک تجربه، نه نادیده گرفته شوند و نه بهطور مکرر، ذهن را اشغال کنند)، امروزه ترکیب این سه مؤلفه مرتبط، مشخصه فردی است که در قبال خود شفقت دارد (نف، 2009): از طرفی دین اسلام مسئله محاسبه نفس و توبه را مطرح میکند. منظور از محاسبه نفس این است که هر کس در پایان هر سال یا ماه یا هفته یا در پایان هر روز، به محاسبه کارهاى خویشتن بپردازد و عملکرد خود را در زمینه خوبیها و بدیها، اطاعت و عصیان، خداپرستى و هواپرستی دقیقاً محاسبه کند (مکارم شیرازی، 1377: 253). قرآن کریم با هشدار از حسابرسی روز قیامت به مؤمنان این آمادگی را میدهد که به محاسبه عمل خود بپردازند: «و ان تُبْدُوا ما فى اَنْفُسِکُمْ اَو تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللّهُ»؛ و آنان که به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو (پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان میآورند و به رستاخیز یقین دارند (بقره، 4). این مسئله بهقدری مهم است که یکى از نامهای روز قیامت، «یومالحساب» است: «اِنَّ الَّذینَ یَضِلـُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ لَهُـمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ»؛ كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدى بهدلیل فراموشكردن روز حساب دارند (ص، 26). همچنین حضرت موسىبنجعفر علیهم السلام فرمود: از ما نيست كسى كه هر روز، نفس خود را حسابرسی نكند که اگر كار نيكى كرده است از خدا زيادى آن را خواهد و اگر گناه و كار بدى كرده، از خدا آمرزش خواهد و بهسوی او بازگشت كند و توبه نمايد (اصول كافى، ج4: 190). مولا علی علیه السلام نیز میفرمایند: در تعجبم از کسی که ناامید میشود از رحمت خدا و از محوکنندگان گناهان که با او است، پرسیدند محوکنندگان گناه چه چیزی است؟ فرمود: استغفار (عین الحیوه: 187). بر طبق آیات و روایات، دین اسلام بحث محاسبه نفس را با توبه کامل میکند؛ به این دلیل که دین اسلام بر پایه بخشش خداوند و مهر و عطوفتش به مؤمنان، برپا شده است و نمیپسندد که مؤمنان بهدلیل گناهانی که انجام میدهند خود را سرزنش کنند و از رحمت خداوند ناامید شوند؛ بلکه میخواهد مؤمنان توبه کنند و به درگاه خداوند بازگردند. در مقایسه این مفاهیم میتوان گفت دین اسلام بر ثبت و محاسبه لحظهبهلحظه اعمال انسان تأکید میکند و در مؤلفه سوم شفقت خود یعنی به هوشیاری هم به این موضوع پرداخته شده است؛ اما تفاوتی که در این دو مشاهده میشود در شفقت خود بهعنوان یک مؤلفه روانشناختی به انسان توصیه میشود که ضعفهای خود را درک کند، اشتباهات خود را بهعنوان اشتراکات انسانی (همه انسانها جایزالخطا هستند) بپذیرد. از سویی دین اسلام با توجه به قوه اختیاری که در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده است خواستار توجه انسان به ذرهذره اعمالش و پیامد این اعمال است؛ چنانکه قرآن میفرماید: (فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَيْرًا يَرَهُ﴾؛ پس هر كس به اندازه سنگيني ذرهای، كار خير انجام داده آن را ميبيند (زلزال، 7)، (وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا يَرَهُ﴾؛ و هر كس به اندازه ذرهای، كار بد كرده آن را ميبيند (زلزال، 8).
هر دو، بنابراین، انسان را مسئول اعمال و آینده خویش میدانند و برای انسان، آزادی، اختیار و مسئولیت قائلاند؛ با این تفاوت که در دین اسلام همچنان که بشارت پاداش به اعمال نیکو داده شده است، در آیات بسیاری نیز به انسان هشدار داده است که اگر محاسبه نفس را برای روز آخر واگذارد نتیجه مطلوبی نخواهد گرفت مگر آنکه توبه کند و از لطف خداوند ناامید نشود. از لابهلای آیات و روایات دین اسلام متوجه میشویم که مؤمنان پس از محاسبه نفس و توبه، باید زندگی خود را دوباره بیافرینند؛ یعنی همان مهربانبودن با خود و قضاوتنکردن خود. از سویی دیگر در روانشناسی، سازه ذهنآگاهی مطرح شده است که به معنای توجه هدفمند و دور از قضاوتی است که در لحظهلحظه زندگی صورت میگیرد (کارات زین، 1994: 4). در ذهنآگاهی به فرد آموزش داده میشود افکار و احساسات خود را همانطور که ایجاد میشود، بدون قضاوت، ارزیابی یا تلاش براي تغییردادن یا اجتنابنمودن از آنها تجربه نماید (اکبری، شفیعآبادی، کرمی، دلاور، 3: 1391). یکی دیگر از اصول ذهنآگاهی غربی، کیفیتبخشی به آگاهی درونی است که از طریق آموزش حضور ذهن انجام میگیرد. در اسلام علاوه بر توجه به خودشناسی (مطابق با مؤلفه اول شفقت خود یعنی درک خود) که آنرا سودمندترین معارف میداند به حضور قلب در انجام عبادتها تأکید فراوانی شده است. وجه مشترك دیگري که در ذهنآگاهی غربی و پروتکل تدوینی آن وجود دارد این است که در ذهنآگاهی غربی، براي ایجاد حضور قلب اذکاری همچون «مانترا» استفاده میشود که در اسلام نیز اذکار و تسبیحات گوناگون برای آرامش درونی و تمرکز و پیوند با خداوند توصیه شده است. همانطور که میدانیم اسلام از ریشه (سلم) بهمعنای تسلیمشدن است. در ذهنآگاهی غربی، پذیرشِ [حق] یکی از اصول زیربنایی محسوب میشود؛ بنابراین یکی از اصول زیربنایی این طرح درمانی، تسلیم در برابر رضای خداوند و پذیرش تقدیر است (اکبری، شفیعآبادی، کرمی، دلاور، 1391: 4). جوادي آملی (1375) ذکر را نوعی ارتباط پیوسته و دائمی با خداوند میداند که پیوند بین خالق و مخلوق را در عرصه زندگی میسر میکند. گفتنی است که قرآن بهعنوان برنامه هدایت، بسیار دقیق و زیبا به بیان خصوصیات مؤمنان پرداخته و آنان را کسانی معرفی کرده است که پس از شناخت خداوند بهعنوان فرمانروا و فریادرس زندگیشان، دیگر نگران چیزی نیستند و بسیار هوشیارانه و دقیق در مسیر تعیینشده پروردگارشان حرکت مینمایند و در این راه هیچ خوف و هراسی به دل ندارند. امامعلی علیه السلام فرمودند:
لاتُشعِر قَلبَکَ الهَمَّ علی ما فاتَ فَیَشغُلَکَ عمّا هو آتٍ؛ دل خود را به اندوه آنچه از دست رفته و گذشته، مشغول مساز تا تو را از آنچه خواهد آمد، غافل نسازد و باز ندارد (غررالحکم، ج 6: 345). خداوند توبه بندگانش را میپذیرد و از گناهان آنان میگذرد. امیدواربودن به خدا و مأیوسنگشتن از درگاه او، آنان در زمان حال زندگی میکنند در آرامشی هستند که نه غصهای بر گذشته دارند و نه ترس و هراسی از آینده. ذهنآگاهی در انسان مؤمن بیشازپیش خود را نمایان میسازد، آنجا که خداوند میفرماید:
(إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَهُ أَلَّاتَخَافُوا وَ لَاتَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ) (فصلت، 30)؛ در حقیقت، كساني كه گفتند پروردگار ما خداوند يگانه است سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنها نازل ميشوند [و میگویند] كه نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتي كه به شما وعده داده شده است یا در جایی دیگر میفرماید: (إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ) (احقاف، 13)؛ كسانى كه گفتند پروردگار ما الله است سپس استقامت كردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین مىشوند. (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُوا الصَّلَاهَ و َآتَوُا الزَّكَاهَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ و َلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ) (بقره، ۲۷۷)؛ كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و نماز بر پا داشته و زكات دادهاند، پاداش آنان نزد پروردگارشان خواهد بود و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين میشوند. خوف و حزن در این آیات و آیات دیگر قرآن بهمعنای ترس از آینده (خوف) و غصه و حسرت بر گذشته (حزن) است. اشاره آیات به مؤمنانی است که پروردگار خود را، الله برگزیدند و سپس اعمال صالح انجام دادند و نماز و زکات را ادا کردند و ایشان نه ترس و خوفی از آینده دارند و نه حزن و غصهای بر گذشته و در آرامشی به سر میبرند که فرشتگان آن را برایشان به ارمغان میآورند و بعد از گرفتن چنین پاداشی در دنیا، در آخرت هم مشمول رحمت الهی قرارگرفته و در باغهای بهشت استقرار مییابند. بهشت جایی است که جدایی، تنهایی، درد، رنج، خستگی، دلزدگی، دلمردگی و... وجود ندارد.
بهاختصار میتوان گفت انسان مؤمن، با توکل بر پروردگارش ذهنآگاهِ کامل است (وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَهُوَ حَسْبُهُ) (طلاق، 3)؛ و او را از جایى كه گمان ندارد روزى مىدهد و هر كس بر خدا توكل كند، كفایت امرش را مىكند خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند و خدا براى هر چیزى اندازهاى قرار داده است.
مقایسه عناصر معنوی
در جدول زیر میتوان بهاختصار، در باب مقایسه عناصر معنوی دین و روانشناسی به نکاتی اشاره کرد:
شفقت خود
|
محاسبه نفس
|
توبه
|
ذهنآگاهی
|
حضور قلب
|
مهربانی با خود (در مقابل قضاوت خود)
|
ارزیابی خود
|
ارزیابی و اعتراف به گناه
|
عدم قضاوت
|
-
|
اشتراکات انسانی در مقابل انزوا
|
توجه به اعمال خود
|
عدم عذاب وجدان
|
توجه هدفمند
|
توجه خالصانه در عبادات
|
به هوشیاری در مقابل همسانسازی افراطی
|
ثبت روزانه رفتار در حافظه
|
توجه روزانه به تکرار نکردن گناه
|
در لحظه بودن
|
در لحظه بودن
|
-
|
-
|
اذکار استغفار
|
ذکر مانترا
|
اذکار و تسبیحات دینی
|
نتیجهگیری
امروزه متخصصان حوزه سلامت روان، متوجه نیاز بشر به دین و معنویت حاصل از آن شدهاند. دین و روانشناسی، سلامت روان را نوعی مسیر میدانند نه یک مقصد و نقطه ثابت. هرچند دین اسلام بر پایه بینش به جهان آخرت و روز حساب بنا شده است و مؤمنان باید پیوسته متوجه اعمال و نیات خود باشند، همیشه درِ رحمت و بخشش خداوند به روی مؤمنان باز است و توبه از گناهان، در دین اسلام مفری برای جلوگیری از ناامیدی و یاس در زندگی است، چنانکه قرآن میفرماید: لاتقنطوا من رحمه الله ان الله يغفر الذنوب جميعاً؛ بگو: اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مىآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است (زمر، ۵۳). تا جایی که فرد گناهکار پس از توبه، زندگی خود را از سر میگیرد و اضطراب و عذاب وجدان حاصل از گناه زندگی او را تحت تأثیر نمیگذارد. از سویی در روانشناسی سازه شفقت خود بهعنوان مهربانی با خود، پذیرش اشتباهات و به هوشیاری در زندگی میپردازد که همسوی تعالیم دینی ماست. همچنین دین اسلام به مسئله حضور قلب در عبادات اهتمام ویژهای دارد و حضور قلب را روح هر عبادتی میداند. در روانشناسی نیز سازه ذهنآگاهی به توجه هدفمندِ عاری از قضاوت در لحظهلحظه زندگی اشاره دارد؛ بنابراین، نقطه تلاقی دین و روانشناسی در این پژوهش، هماهنگی مفاهیم روانشناسی و آموزههای معنوی دین اسلام است.