آسیب‌ها و تهدیدهای اختلافات مذهبی در جهان اسلام

آسیب‌ها و تهدیدهای اختلافات مذهبی در جهان اسلام

ساجده العبدالخانی[1]

چکيده

دین اسلام حفظ وحدت امت اسلامی را از اساسی‌ترین مسائل جامعه می‌داند و منادیان وحدت را تشویق و افرادی که باعث افتراق و جدایی مردم و ملت‌ها می‌شوند را مورد نکوهش قرار می‌دهد. جهان اسلام با داشتن بیش از یک‌ونیم میلیارد مسلمان و منابع مختلف مادی و معنوی دارای ظرفیت‌ها و استعدادهای فراوانی است. تفاوت‌های نژادی، زبانی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میان کشورهای اسلامی بستری برای واگرایی و اختلاف فراهم کردده است. مقاله حاضر ضمن بررسی فلسفه تفاوت‌ها و تنوع‌های میان انسان‌ها، تنوع و اختلاف از دیدگاه اسلام و انواع اختلافات مذهبی را تبیین و سپس به عوامل پیدایش اختلاف و تفرقه مذاهب را به لحاظ درونی و بیرونی پرداخته و نتایج و آثار ناشی از آن را بیان می‌کند و در پایان راهبردها و راهکارهای همگرایی و برون‌رفت از بحران اختلاف و تفرقه در سه سطح عموم مسلمانان، نخبگان و اندیشمندان، دولت‌ها و حکومت‌ها را ارائه و پیشنهاد می‌دهد.

واژگانکليدی: آسیب، تهدید، اختلاف، تفرقه، جهان اسلام.

مقدمه

سیره گران‌سنگ امامان معصوم علیهم السلام در بذل مهرورزی و رفتار کریمانه آنان در گذشت، خطاپوشی و همچنین توصیه‌های گسترده اسلام به گشاده‌رویی و محبت، حلم و مدار،ا صبر و صلح و بدی را با نیکی پاسخ دادن همه نشان از نگاه ژرف اسلام به اتحاد و انسجام و پرهیز از اختلاف و نزاع است. قرآن‌کریم نیز پرهیزگاران را به دوری از ستیزه و پاسداشت شکیبایی امر کرده و می‌فرماید: «و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و باهم نزاع نکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبایان است» (انفال: 46).

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز در این باره می‌فرماید: «آدمی آنگاه به حقیقت و کمال ایمان می‌رسد که از مجادله و بحث‌های اختلاف افکن و خصومت‌آمیز بپرهیزد، هرچند حق با او باشد» (قمی، 1344 ق، ماده مراء).

ایران ظرفیت‌های بالقوه و بالفعلی را در اختیار دارد که می‌تواند سرچشمه تغییرات شگرفی در جهان اسلام باشد و این همان نکته است که دشمنان جهان اسلام از آن آگاه‌اند. دشمنان به‌خوبی می‌دانند اگر وحدت بین ملت‌های اسلامی بیشتر شود، به‌قدرت بی‌نظیری تبدیل خواهند شد. کابوس تحقق این امر آنان را ناگزیر ساخته تا از هر ابزاری برای ایجاد تفرقه و اختلاف در جهان اسلام استفاده کنند. به‌همین جهت تمام همت خود را به‌کار بسته‌اند که میان شیعه و سنی به هر نحوی به اختلافات مذهبی و قومی دامن زنند.

این مقاله درصدد است تا به استناد قرآن و روایات آسیب‌ها و تهدیدات ناشی از اختلاف و تفرقه مذهبی جهان اسلام و فراروی انقلاب اسلامی را تبیین و تحلیل کند و راهبردها و راهکارهای برون‌رفت از این بحران را در سطوح مختلف شرح دهد.

بررسی‌های مفهومی

1. آسیب (Path)

آسیب در قاموس فارسی به معنای آزار، گزند، درد، رنج، صدمه، زیان و خسارت است (ر.ک: عمید، 1371، 1: 35). در اصطلاح عبارت است از: کلیه نواقص و یا کاستی‌هایی که جنبه‌ی داخلی دارند و از ناحیه درون به تضعیف ضریب امنیتی جامعه می‌پردازند (فصلنامه مطالعات سیاسی، 1384، 91).

بنابراین اگر به‌علل مختلف (توانمندی دشمن و یا ضعف سیستم حفاظتی خودی) تهدید عملی گشته و امنیت اهداف کاهش یابد، خسارت وارده به عنوان «آسیب» تلقی می‌شود.

2. تهدید (Threat)

تهدید که در زبان فارسی به‌معنای ترساندن و بیم دادن آمده (ر.ک: عمید، 1371، 1: 645) در فرهنگ دفاعی امنیتی این‌گونه تعریف می‌شود:

«قابلیت‌ها، نیات و گاه اقدام دشمنان بالقوه و بالفعل برای ممانعت از دستیابی موفقیت‌آمیز خودی به علایق و مقاصد امنیت ملی به‌نحوی که ثبات سیاسی و امنیت ملی کشور به‌خطر افتد» (نوروزی، 1385، 276) و از نظر اصطلاحی در فرهنگ حفاظتی:

«تهدید به هرگونه شرایطی گفته می‌شود که وقوع آن امنیت، اهداف باارزش را به‌مخاطره انداخته و یا کاهش می‌دهد» ( رشاد، بی‌تا، 22 ) و در اصطلاح سیاسی: هر اقدام و تحرک بالقوه و احتمالی سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی تهدید محسوب می‌شود که موجودیت و اهداف حیاتی یک فرد یا نهاد یا کشور را به‌خطر بیندازد. به‌طور کلی مقام معظم رهبری تهدیدات را شامل خطراهایی می‌داند که متوجه جهان اسلام است و از ورای مرزهای داخلی همراه با رعب و تطمیع می‌آیند (بیانات مقام معظم رهبری، 10/2/1380و 18/2/1383).

3. اختلاف

اختلاف، مخالف اتفاق است، به این معنا که یکی برخلاف جهت دیگری برود؛ به دیگر عبارت، اختلاف و مخالفت به مفهوم این است که هرکسی راهی و شیوه‌ای را بر خلاف رفتار و شیوه دیگری، در حالات و گفتارش برگزیند (راغب اصفهانی، 1412ق، 1: 875 و 249).

فلسفه تفاوت‌ها، تنوع‌ها و اختلافات میان انسان‌ها

در قرآن‌کریم آیات بسیاری وجود دارد که از تنوع و گوناگونی حیات بشری سخن می‌گوید؛ اگرچه همه انسان‌ها در انسان بودن مساوی هستند و از ویژگی‌های مشترکی برخوردارند، اما تفاوت‌هایی نیز با یکدیگر دارند.

همچنین افراد بشر دارای هوش و ذکاوت متفاوتی‌اند و هرکدام نیز در زمینه خاصی از علم، استعداد و علاقه دارند، اگرچه شرایط محیطی نیز در ایجاد فرصت‌های کسب علم و دانش اثرگذار است. قرآن‌کریم درباره اختلاف سطح علم و دانش مردمان می‌گوید:

«درجات کسانی را که بخواهیم بالا می‌بریم و فوق هر صاحب دانشی دانشوری است» (یوسف: 76).

برخورداری از سطح اقتصادی و معیشت زندگی انسان‌ها نیز با یکدیگر متفاوت است: برخی فقیرند و برخی دیگر ثروتمند. خداوند می‌فرماید: «ما معاش آنان را در زندگی قرار داده‌ایم تا برخی از آنها برحی (دیگر) را در خدمت گیرند» (زخرف: 32). اگرچه باوجود این تفاوت‌ها، امکان ایجاد همزیستی، وحدت و همدلی میان انسان‌ها وجود دارد. به‌ویژه اینکه آموزه‌های دین مبین اسلام بر این مطلب اصرار فراوان دارند. در این نوشتار ابتدا به بیان تفاوت‌ها و تنوع‌ها میان انسان‌ها می‌پردازیم.

1. تنوع نژادی و قومی

به فرموده قرآن‌کریم نیای همه افراد بشر، یک مرد و یک زن یعنی همان آدم و حواست: «ای مردم، از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را نیز از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیاری را پراکند، بترسید» (نساء: 1). اما با این وجود با گذشت زمان و ادامه نسل بشر و گسترش محل زندگی آنان متناسب با شرایط محیط زندگی و اختلاف آب و هوایی، ظاهر انسان‌ها به‌شکل‌های گوناگون و متفاوت از یکدیگر پدیدار گشت و نژادهای مختلف بشری در روی زمین شکل گرفت.

2. نوع زبانی

وجود انواع گوناگون زبانی مختلف، از بارزترین تفاوت‌های به‌وجود آمده در حیات بشر به شمار می‌رود. خداوند متعال این قدرت را به انسان بخشیده است تا آنچه را که در درون دارد، با زبان و سخن گفتن بیان و اظهار کند: «انسان را آفرید و او را بیان آموخت» (الرحمن: 3 و 4). قرآن‌کریم همان‌گونه که آفرینش آسمان‌ها و زمین را از نشانه‌های خداوند معرفی می‌کند، تعدد و تنوع زبانی مردم دنیا را نیز از نشانه‌های خالق جهان برمی‌شمارد و می‌فرماید: «و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین و اختلاف زبانی شما و رنگ‌های شما است» (روم: 22).

3. نوع ادیان

از آنجا که انسان موجودی است برخوردار از اندیشه و فهم، از همان آغاز حیات بشری، دین همراه و همزاد او بوده؛ به همین دلیل برمی از دانشمندان تاریخ ادیان معتقدند که دین با آغاز تاریخ حیات بشری روی زمین، یعنی حدود دو میلیون سال پیش آغاز گشته است (الموسوعة العربیة العالمیه، 1416ق، 10: 1569).

ازاین‌رو، بسیاری از مورخان باور دارند که در طول تاریخ، ملل و جوامع زیادی بوده‌اند که از هیچ علم، دانش، هنر، فلسفه و تمدنی برخوردار نبوده‌اند، اما هیچ جامعه انسانی را بدون دین نمی‌توان یافت.

همان‌گونه که تنوع و تفاوت در ابعاد مختلف زندگی بشر پدیدار گشته، در زمینه دین نیز این تنوع مشاهده می‌شود؛ اما خداوند سبحان، انسان را سرگردان رها نکرده تا در برابر امواج پرسش‌ها بی‌پناه بماند، بلکه برای یافتن پاسخ صحیح، پیامبران را فرستاد تا بشر را به دین استوار و صراط مستقیم رهنمون کنند.

با توجه به آیات قرآن‌کریم درباره ادیان، درمی‌یابیم که آیات بسیاری به ادیان مختلف بشری اشاره دارد. در این‌باره بیان چند نکته مهم به‌نظر می‌رسد:

  1. وجود تنوع و تعدد دینی را نمی‌توان نادیده انگاشت: «در دین هیچ اجباری نیست» (بقره: 256).

«دین شما برای خودتان و دین من برای خودم» (کافرون: 6)؛

  1. فرد پرهیزگار در دعوت دیگران به دین خود بایست شیوه مناسب را در پیش گرفته، از جدل و جنجال بپرهیزد: «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن» (نحل: 125).
  2. انسان در دینداری و انتخاب عقیده باید رسیدن به‌حقیقت را هدف خویش قرار دهد، پس برای جست‌وجوی حقیقت و یافتن راه راست نسبت به ادیان و آرای دیگر نیز بایست تحقیق و بررسی کرد «آنان که به سخن گوش فرا می‌دهند و بهترین آن را پیروی می‌کنند» (زمر: 18).
  3. اختلاف ادیان در میان بشر نبایستی به درگیری و نزاع منجر شود؛ زیرا اصل و اساس در میان مردم جهان، همزیستی مسالمت‌آمیز و یکپارچگی و داشتن روابط بر اساس احترام متقابل است.

تنوع و اختلاف از دیدگاه اسلام

دیدگاه اسلام درباره تنوع و تمایز میان فرزندان آدمی چیست؟

قرآن‌کریم شمار زیادی از مظاهر تنوع در خلقت و حیات را برشمرده است تا انسان‌ها را به درنگ و اندیشه فراخواند. برخی از مهم‌ترین دلایل این تنوع عبارت‌اند از:

1. تنوع به‌منظور شناخت

تنوع نتیجه تمایز در فرهنگ‌ها، روش‌ها و شرایط زندگی و یا عوامل دیگری است. این تنوع پدیده آمده در حیات بشر راهی است برای شناخت و ارتباط جوامع مختلف بشری، زیرا هر مجموعه انسانی می‌خواهد واقعیات دیگر مجامع را بشناسد؛ چراکه انسان بنفس خود دانستن را دوست دارد و به علم و دانش گرایش دارد. از همین روی می‌خواهد با دیگر ابنای بشر ارتباط برقرار کند و با آنان آشنا گردد. ازهمین روی قرآن‌کریم به‌حقیقت تنوع بشری اشاره می‌کند و آن را راهی برای شناخت یکدیگر معرفی می‌کند (حجرات: 13).

2. رقابت سازنده

طبیعی به‌نظر می‌رسد که هر ملت و مجموعه بشری می‌خواهد در برابر دیگر مردمان موقعیت خود را تحکیم و آن را تثبیت کند؛ اما راه مناسب تحقق چنین هدفی چیست؟ به‌نظر ما برای رسیدن به این مقصود دو روش وجود دارد:

الف. تلاش برای نابودی و به‌ضعف کشانیدن دیگران؛ اگر این هدف محقق شود و مجموعه‌ای بتواند جلوی پیشرفت دیگران را بگیرد، در میدان رقابت، خود قوی می‌ماند؛ زیرا قدرت مزاحمی برای خود باقی نمی‌گذارد؛

ب. تمرکز بر تقویت خود و رشد توانایی‌ها به منظور پیشی گرفتن از دیگران؛

راه اول، روش نزاع و درگیری است، اما راه دوم، رقابتی سازنده قلمداد می‌شود. مثال ساده آن مسابقه دومیدانی است، در نظر بگیرید دو نفر در مسابقه‌ی دو شرکت کرده‌اند؛ هرکدام از این دو تلاش می‌کند تا مسافت بیشتری بدود و جلو بیافتد.

قرآن‌کریم نیز انسان‌ها را به استفاده از واقعیت «تنوع» در جهت ایجاد روحیه رقابت سازنده و مثبت فرامی‌خواند. تا هرگروه از راه ساختن خویش و تلاش در انجام امور خیر و شایسته و خدمت‌رسانی بتواند برتری و پیشرفت خود را به اثبات برساند:

«برای هریک از شما (امت‌ها) شریعت و راه روشنی قرار داده‌ایم و اگر خدا می‌خواست شما را یک امت قرار می‌داد، اما خواست تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید. پس در کارهای نیک بر یکدیگر سبقت بگیرید. بازگشت همه شما به‌سوی خداست. آنگاه درباره آنچه در آن اختلاف می‌کردید آگاهتان خواهد کرد» (مائده: 48).

حکمت خداوند در ایجاد تفاوت میان انسان‌ها، آزمودن آنها بر اساس میزان توان ذاتی و امکانات طبیعی است که برای هر گروه و امتی فراهم ساخته است تا روشن شود کدام گروه شناخت و آگاهی از حیات و در به تسخیر درآوردن آن و در نتیجه کدام گروه در ایمان و عمل صالح برتر از دیگر اقوام است (مدرسی، ١۴١٩ق، 2: 393).

بنابراین زندگی دنیوی میدان شکوفایی توان و انرژی انسان و بروز شایستگی‌ها و پیشرفت است. رستگاری و پیروزی نیز از آنِ شایسته‌ترین خواهد بود.

انواع اختلافات مذهبی

الف. اختلاف معقول

اختلاف معقول عبارت است از اختلافی که ناشی از چگونگی اطلاعات مربوط به مسئله و استعدادها، به‌ویژه نبوغ و عموم موضع‌گیری‌های طبیعی و قانونی است که اشخاص در ارتباط با حقایق دارند، مانند اختلاف‌نظر در دریافت واقعیات عالم هستی از دیدگاه علوم نظری و فلسفه‌ها، این همان اختلاف معقول است که نه تنها نبایستی مورد تردید و انکار قرار بگیرد، بلکه مایه گسترش و عمق بیشتر در معارف نیز می‌گردد. روایت معروف «اختلاف امت من رحمت است» (قمی، 1344 ق، 2: 42) اشاره به‌همین اختلاف معقول دارد.

بر اساس همین نگرش بوده است که بیشتر قریب به اتفاق دانشمندان اسلامی، چه در فقه و اصول و فهم احادیث، چه در فلسفه و کلام و ادبیات و دیگر موارد با کمال رضایت به بحث و کاوش و اظهارنظرهای مختلف می‌پرداختند و هیچ‌یک دیگری را خارج از اسلام تلقی نمی‌کرد (جعفری، 1396).

ب. اختلاف نامعقول

عبارت است از اختلافی که ناشی از عوامل غیرقانونی و انحرافی است، مانند پیروی از هوی و هوس که از مهم‌ترین نمودهای آن، خودنمایی و شهرت‌پرستی است. در طول تاریخ، اشخاصی بوده‌اند که خواسته‌اند خود را مطرح کنند و با تظاهراتی همچون آزادی فکر، اراده و بیان، اما در حقیقت با عشق به‌قدرت، مشهور شوند. عشقی که نهایت ناتوانی انسانی را اثبات می‌کند. همان‌گونه که در سازندگان و ترویج کنندگان مذاهب دروغین می‌بینیم، از اساسی‌ترین عوامل به‌دست آوردن قدرت در طول تاریخ، ایجاد اختلاف در عقیده و ایده آل‌های متحد کنندۀ یک جامعه می‌گردد، بلکه گاهی عامل شدیدترین خصومت‌ها و تضادها در میان مردم یک یا چند جامعه می‌شود که در عمق، افکار و عقاید مشترک بسیاری با یکدیگر داشته‌اند. زیرا عقاید و آرمان‌ها تفسیرکننده‌ی هدف و فلسفه حیات انسان‌هاست، بازی با آنها یا به‌وجود آوردن اختلاف‌های نامعقول میان انسان‌ها برای نیل به قدرت، از ضد انسانی‌ترین روش‌های قدرت‌طلبان محسوب می‌شود (موثقی، 1375،26 ـ 28).

عوامل پیدایش اختلاف و تفرقه

از بزرگ‌ترین ناهنجاری‌های جامعه موضوع اختلاف است. از همین جهت است که دین مبین اسلام با تعابیر تندی مسلمانان را از اختلاف و پراکندگی نهی کرده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم توصیه می‌کنند: «شخصی که به اندازۀ یک وجب، از جماعت مسلمین کناره بگیرد و در آن حال بمیرد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است» (النیشابوری، 1418 ق،53). ازاین‌رو، برای ریشه‌کن کردن اختلاف و ناهنجاری‌های جامعه اسلامی، ابتدا بایست با علل آن مبارزه کرد نه با معلول، نفاق و اختلاف نوعی بیماری و ناهنجاری اجتماعی است و برای از بین بردن این بیماری و نیل به‌وحدت امت اسلامی ضروری است.

1. ناپاکی‌های درونی

همان‌گونه که در کلام علی علیه السلام هم گذشت از چیزهایی که سبب تفرقه و اختلاف در جامعه است، ناپاکی‌های درونی افراد است و با مصادیق متعددی می‌تواند بروز کند که در ادامه به برخی از این مصادیق اشاره می‌شود:

1. 1. خودمحوری

شخصی که خودمحور است، تنها به‌دنبال هوس‌های خویش است و به غیر از منافع شخصی به چیز دیگری نمی‌اندیشد و همه چیز را فدای مصالح مادی خویش می‌کند. در نظر امیرالمؤمنین علی علیه السلام سرچشمه تمام عقده‌هایی که منجر به اختلافات می‌شود، خودپرستی و خودمحوری است و این تلازم به‌حدی است که ایشان از اختلاف نیروها به اختلاف هوس‌ها تعبیر می‌کنند و خودمحوری و خودپرستی را بزرگ‌ترین خطری می‌داند که هویت جامعه اسلامی را تهدید می‌کند (محمدی ری‌شهری، بی‌تا، 37).

2. 1. کینه‌ورزی و عقده‌های شخصی

در طول تاریخ افرادی را می‌توان یافت که به‌دلیل کینه و عقده‌های شخصی از جرگه اسلام هم خارج‌شده و حتی در مقابل جبهه حق و امام معصوم هم ایستادند و باعث اختلاف و شکاف در جامعه اسلامی شدند. افرادی که در زمان حکومت علی علیه السلام به‌دلیل کینه‌ای که از او به‌علت جنگ‌های بدر، خیبر، حنین و... در دل داشتند در مقابل حضرت ایستادند و دل‌هایشان مالامال از حقد و کینه نسبت به علی علیه السلام بود. آنها به بهانه‌های مختلف از جبهه حق جدا گشته و باعث از هم پاشیدگی امت مسلمان شدند.

3. 1. دنیاگرایی

 از آفات اساسی است که به‌ویژه خواص جامعه را در معرض تهدید قرار می‌دهد، به‌گونه‌ای که به‌دلیل منافع شخصی از قبیل: مال دوستی، ریاست‌طلبی و... تمام نیرو و قدرت خود را در مقابل جبهه حق قرار داده و با جمع‌آوری عِده و عُده برای نیل به امیال شیطانی خویش تلاش می‌کنند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بزرگ‌ترین نگرانی امت خویش را دنیادوستی عنوان کرده است و بیان‌ کردند: «بیشترین نگرانی من بر شما، از برکاتی است که خداوند از زمین بر شما عنایت می‌دارد؛ هنگامی‌که از حضرت پرسیده شد که منظور شما از برکات چیست؟ ایشان در جواب فرمودند: (زهرة الدنیا)؛ زیبایی دنیا» (فیض کاشانی، 1387، 358).

4. 1. تعصب و جزم‌اندیشی

تعصب، طرفداری از اعتقادی نامستدل و ناموجه است و حالتی روانی است که چشمان انسان را می‌بندد، تا حقایق و واقعیت‌ها را نبیند، به‌گونه‌ای که در برابر حقایق از خود مقاومت نشان می‌دهد و به‌هیچ شکل آن را نمی‌پذیرد. افراد متعصب، عقاید و اندیشه دیگران را باطل و خود را حق می‌دانند و برداشت خود را صحیح و فهم دیگران را نادرست تلقی می‌کنند و به‌عقل و استدلال توجه نمی‌کنند و درواقع اینان ایمان ندارند؛ زیرا ایمان ریشه در عقلانیت و آگاهی دارد، در حالی‌که شخص متعصب بر جهل و بی‌توجه به منطق و استدلال که مایه سقوط فرد و جامعه است اصرار دارد. انسانی‌که تعصب دارد از مرام و مسلک و حزبی، به‌گونه مطلق، حتی پس از دانستن بطلان آن، حمایت می‌نماید، همان‌طور که مشرکان می‌گفتند: «ما پدران خود را بر آئینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا می‌کنیم» (زخرف: 23).

طرفداری از اعتقادی خاص هنگامی‌که با تعصب و جزم انگاری همراه شود، باعث می‌شود که شخص در زمان نیاز به موضع‌گیری از اظهار حقایق عاجز شود و در حق دیگران از نسبت‌های ناروا و اهانت‌ها دریغ نکند و در نهایت آنها را تکفیر کند در تاریخ پیش از اسلام مشاهده می‌شود در میان اعراب تعصب‌های قبیله‌ای به‌شدت رایج بود و این مطلب همواره باعث جنگ و خونریزی بود.

2. کفر و بی‌ایمانی

از مهم‌ترین اسباب تفرقه، ایمان نداشتن به‌خداوند است. در جامعه‌ای که جهان مادی را اصل می‌داند، هر دسته و گروهی برای دستیابی به‌دنیا با هر وسیله‌ای تلاش می‌کند. در نتیجه، آن جامعه دچار تفرقه و چندگانگی می‌شود. خداوند در قرآن‌کریم می‌فرماید: «آنان که به‌خدا و رسولان او کافر می‌شوند و می‌خواهند که میان خدا و پیامبرانش جدایی اندازند (می‌گویند که اینان فرستاده خدا نیستند) و می‌گویند که ما به برخی از گفتار پیامبران ایمان آورده‌ایم و به برخی دیگر ایمان نیاورده‌ایم و می‌خواهند میان کفر و ایمان راهی (از روی هوا و هوس) اختیار کنند» (نساء: 150).

3. بی‌بهره بودن از خردورزی

خداوند در وصف یهودیان، دلیل استقامت نکردن آنان را در جنگ‌ها، پراکندگی دل‌های آنها می‌داند و بهره نبردن از اندیشه و خردورزی را سبب پراکندگی دل‌ها می‌شمارد: (یهودیان از ترس) بر جنگ با شما جمع نمی‌شوند مگر در قریه محکم حصار یا پشت دیوار، دشمنی و کارزار بین خودشان سخت است، (ولی هنگام کارزار با دیگری فرار می‌کنند و) شما آنان را جمع و متفق می‌پندارید، در صورتی که دل‌هایشان سخت متفرق است؛ زیرا آن قوم دارای فهم و عقل نیستند (حشر: 14).

4. جدایی روحی و جسمی

جدایی و دوری جسمی به‌تدریج به جدایی روحی و اختلاف عقاید می‌انجامد. شاید از آیه زیر همراه با تفسیر آن بتوان این نکته را نتیجه گرفت: «و شما مسلمانان مانند ملت‌هایی نباشید که پس از آنکه آیات و ادله روشن (از جانب خدا) برای هدایت آنها آمد، باز راه تفرقه و اختلاف را پیمودند» (آل‌عمران: 105).

بعید نیست که جمله «مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّناتُ» متعلق به «اخْتَلَفُوا» تنها باشد؛ بنابراین، مراد از اختلاف، جدایی از نظر عقیده است، چنانکه مقصود از تفرقه، جدایی و پراکندگی از نظر بدن‌هاست. دلیل مقدم داشتن تفرقه بر اختلاف آن است که جنبه مقدم‌های دارد و مؤدی به آن می‌شود؛ زیرا مردم هر اندازه در حال اجتماع باشند و با هم الفت پیدا کنند، عقایدشان به یکدیگر نزدیک‌تر می‌شود

و با هم متحد می‌شوند. هنگامی‌که تفرقه داشتند و از یکدیگر جدا شدند، آن دوری و جدایی ناگزیر مایه اختلاف مشرب‌ها و مسلک‌ها می‌شود تا جایی‌که وحدت و یگانگی به‌طور کلی از میان آنان رخت برمی‌بندد. به هر حال معنای آیه این‌گونه می‌شود: «مانند اشخاصی نباشید که از یکدیگر جدا شدند و از جماعت کناره‌گیری کردند تا سرانجام، آن کناره‌گیری و جدایی موجب اختلاف آنان در آرا و عقاید شد» اگر مردمی از اجتماع و تعاون دست بردارند و به جاده اتحاد گام ننهند، ستمی بزرگ بر خویشتن روا داشته‌اند. ) طباطبایی، 1374، 3: 374، ذیل آیه 105 سوره آل‌عمران).

5. فتنه‌های بیرونی

دسته دیگری از عوامل که باعث اختلاف در درون خانواده امت اسلام می‌شود، عوامل بیرونی‌اند، عواملی همانند وسوسه افراد شرور و فرصت‌طلب، اشخاصی‌که یا از طرف دشمن مأمورند یا برای منافع خود دست به نیرنگ زده و ایجاد فتنه کرده و بین افراد و گروه‌ها و قبیله‌ها که به‌طور مسالمت‌آمیز در کنار هم زندگی می‌کنند، تفرقه می‌اندازند. علی علیه السلام سرچشمه تمام این فتنه‌ها را شیطان می‌داند و از او به‌عنوان عامل ایجاد اختلاف و شکاف نام می‌برند و می‌فرماید:

«شیطان راهه‌ای خود را بر شما هموار می‌کند، می‌خواهد با گسستن گروه‌های همبستگی و ایجاد شکاف در صفوف متحد شما دینتان را سست کند و به‌جای همبستگی و اتحاد، تفرقه و نفاق در میان شما ایجاد کند، درنتیجه تفرقه و آشوب و فساد در جامعه پدید آورد، بنابراین ضروری است که شما با وسوسه‌ها و افسون‌های او پیکار کنید» (نهج‌البلاغه، خطبه 121).

در قرآن‌کریم «شیطان» در دو معنا به‌کار رفته است:

  • به معنای انسان‌هایی که درصدد گمراهی و به دام افکندن همنوعان خویش هستند؛
  • به معنای موجودات غیبی که در دل آدمی وسوسه ایجاد می‌کنند (محمدی ری‌شهری، بی‌تا، 41).

5. 1. دوستی با کافران و دشمنان

قرآن‌کریم در موارد متعدد، مسلمانان را از دوستی با کافران و دشمنان اسلام برحذر می‌دارد. ازجمله می‌خوانیم:

ای اهل ایمان، یهود و نصارا را به‌دوستی مگیرید. آنان برخی دوستدار برخی دیگرند و هرکه از شما پرهیزگاران با آنها دوستی کند، به‌حقیقت، از آنان خواهد بود. همانا خدا، ستمکاران را هدایت نخواهد کرد (مائده: 51).

بایستی دانست برقراری دوستی با تقلید کورکورانه و پیروی از قدرت‌های جهانی و بیگانه تفاوت دارد. عقب‌ماندگی ملت‌های اسلامی در صنعت به همراه فقر فرهنگی، برخی از آنان را وادار می‌دارند که از عادت‌ها و رسوم غرب برای خود الگو بسازند و به‌پندار خود می‌اندیشند، تقلید در پوشاک، خوراک و وسایل تجملی، صنعت و تکنیک و علوم پیشرفته را برایشان به ارمغان خواهد آورد، غافل از آنکه جز ذلت و وابستگی و دودستگی، سودی نخواهد داشت. در اصول بسیاری از خواری‌های مسلمانان در همین خودکم‌بینی‌ها ریشه دارد.

5. 2. اختلاف‌نظر اهل علم

از آسیب‌هایی که ممکن است متوجه جامعه شود، اختلاف زیاد در فتاوا و احکام است. هرگاه نظر خواص مردم با هم متفاوت باشد، تکلیف عامه مردم روشن است. اختلاف علما در برخی امور، همانند مسائل عبادی، مشکلی به‌وجود نمی‌آورد، اما اختلاف در مباحث اجتماعی و حکومتی، در سیر تکاملی و بهم‌پیوستگی جامعه اثر بسزایی می‌گذارد. حضرت علی علیه السلام از این عامل چنین یاد می‌کند:

«گاهی یک دعوا مطرح می‌شود و قاضی به رأی خود حکم می‌کند. پس از آن، عین جریان نزد قاضی دیگری عنوان می‌شود و درست برخلاف اولی رأی می‌دهد. پس همه نزد پیشوایان که آنان را به قضاوت منصوب داشته‌اند، گرد می‌آیند. او رأی همه را تصدیق می‌کند و فتوای همگان را درست می‌شمارد. در صورتی‌که خدای آنها یکی، پیامبرشان یکی و کتابشان یکی است. آیا خداوند متعال آنها را به پراکندگی و اختلاف فرمان داده است و آنها اطاعتش کرده‌اند یا آنها را از اختلاف نهی فرموده است و معصیتش کرده‌اند» (صبحی‌صالح، 160؛ فیض الاسلام، 74).

5. 3. رهبران ناشایسته

اگر رهبری جامعه به‌دست اشخاصیی باشد که ریاست را شغل خویش قرار می‌دهند و آن را گذرگاهی برای رسیدن به منافع شخصی می‌دانند، آن جامعه روی رستگاری را نمی‌بیند. رهبری جامعه منحصر به پادشاهان و حاکمان و به‌عبارتی، گردانندگان امور سیاسی نیست، بلکه دانشمندان حتی در صورتی‌که در اجرای امور حکومتی نیز نقشی نداشته باشند، بالاترین سهم را در هدایت جامعه می‌توانند به‌عهده بگیرند. همچنین برخی از دانشمندان و رهبران فکری فاسد، با ایجاد ادیان و مذاهب منحرف و ساختن فرقه‌ها و دسته‌هایی که به‌ظاهر هدفمندند، اما درواقع، مگر دنیاپرستی و اجرای نیرنگ استعمارگران، هدف دیگری ندارند، در خدمت اهداف استعمار قرار می‌گیرند.

5. 4. تلاش استعمارگران برای اختلاف و تفرقه‌افکنی

از برنامه‌های استعمارگران برای اختلاف و تفرقه‌افکنی می‌توان از این موارد یاد کرد:

  1. تلاش برای قطع ارتباط امت اسلامی با تاریخ درخشانش که میان ملت‌های اسلامی مشترک است؛
  2. قطع ارتباط ملت با زبان قرآن و گسترش و رواج زبان‌های محلی و عامیانه و رواج زبان‌های غربی نه به‌هدف رواج زبانی جهانی و سودمند، بلکه به‌عنوان جانشینی برای زبان اصیل عربی؛
  3. گسترش روح تنگ‌نظرانه ملی‌گرایی که عامل دیگری برای ایجاد دشمنی و کینه‌توزی است؛
  4. کوشش برای نابودی آثار و نشانه‌های شخصیت اسلامی و به‌دنبال آن، از بین بردن هویت اسلامی؛
  5. پاره‌پاره ساختن جهان اسلام به واحدهای سیاسی؛
  6. نابود کردن شخصیت اقتصادی مستقل امت و مرتبط ساختن آن به دایره بزرگ اقتصادی و به‌دنبال آن، بهره‌برداری از این وابستگی برای هدف‌های فرهنگی و سیاسی خود، راهکار دیگر استعمار است؛
  7. اجرای برنامه‌های گسترده برای ضربه زدن به اخلاقیات اسلامی، از گسترش شخصیت منسجم اسلامی جلوگیری می‌کند و نابودی روابط و علایق سالم خانوادگی و تحریک غرایز را در پی دارد. استعمارگران این‌کار را به‌طور یکسان در سطح نظری با رواج اندیشه‌های نابودکننده اخلاقی، مانند نسبیت در اخلاق (نسبی بودن معیارهای اخلاقی) و تردید در حرمت احکام دینی اجرا می‌کنند (علل انحطاط تمدن‌ها از دیدگاه قرآن، 240 ـ 241).

نتایج و آثار اختلافات و تفرقه‌های مذهبی

قرآن برای اختلاف و تفرقه آثار مخربی را یادآوری می‌کند و از مردم می‌خواهد به‌جهت رهایی از پیامدهای زشت و زیان‌بار این آثار دست از اختلاف و تفرقه بردارند و به اتحاد و همبستگی روی‌آورند. در ادامه به برخی از آثار اختلاف و تفرقه اشاره می‌کنیم.

1. سیطره کفار و ظالمین بر مؤمنین و مسلمانان

از نتایج تفرقه سیطره کفار بر مسلمانان است، نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در همین زمینه یادآور می‌شوند:

«هیچ امتی پس از پیامبرشان اختلاف نکردند؛ مگر آنکه گروه باطل بر حق‌گرایان چیره و مسلط شدند» (ابن شعبه حرانی، 1404ق).

قرآن با بیان داستان قوم موسی علیه السلام به انگیزه و سیاست‌های فرعونی در ایجاد تفرقه و اختلاف میان قوم بنی‌اسرائیل اشاره می‌کند. و درباره شیوه سیطره ذلت آفرین فرعون می‌فرماید: «فرعون در زمین علو و برتری جست و اهل زمین را به گروه‌ها و دسته‌های چندی تقسیم کرد تا گروهی از ایشان را ضعیف و ناتوان قرار دهد و به قتل و کشتار برخی اقدام کند و زنانشان را به بی‌حیایی کشد و آنان را برای مقاصد نفسانی و شوم، زنده نگه دارد» (قصص: 4).

در تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه می‌فرماید:

«فرعون برای تقویت کردن پایه‌های استکبار خود به چند جنایت بزرگ دست زد: نخست کوشید در میان مردم مصر تفرقه بیندازد (وَجَعَلَ أهلَها شِیَعاً) همان سیاستی که در طول تاریخ پایه اصلی حکومت مستکبران را تشکیل می‌داده است، چراکه حکومت اقلیتی ناچیز بر اکثریتی بزرگ مگر با برنامه «تفرقه بینداز و حکومت کن» امکان‌پذیر نیست آنها همیشه از «توحید کلمه» و «کلمه توحید» وحشت داشته و دارند، آنها از پیوستگی صفوف مردم به‌شدت می‌ترسند و به‌همین دلیل حکومت طبقاتی تنها راه حفظ آنان است، همان کاری که فرعون و فراعنه در هر عصر و زمان کرده و می‌کنند» (مکارم شیرازی، 1374، 16: 12).

2. حاکم شدن کم‌خردان و فرومایگان

دیگر از آثار تفرقه، حاکم شدن فرومایگان و افراد پست بر افراد فرهیخته و نخبه است؛ زیرا با اختلاف، فرهیختگان و نخبگان قوم تضعیف‌شده و از صحنه کنار گذاشته می‌شوند و یا با ترور فیزیکی از بین خواهند رفت و زمینه برای قدرت یافتن فرومایگان فراهم می‌شود. برخی از مفسرین تعبیر برانگیختن عذاب از زیر پای مردم که در آیه 65 انعام آمده را به‌معنای قدرت یافتن فرومایگان و اشخاصی دانسته‌اند که بی‌خیرند (قمی، 1404 ق، 1: 211).

3. ناامنی و خونریزی

از دیگر آثار شوم و پیامدهای زیان‌بار تفرقه و اختلاف بین امت اسلامی ایجاد ناامنی و در نتیجه خونریزی در جامعه خواهد بود. قرآن هشدار می‌دهد که در پی اختلاف اگر جنگی برافروخته شود تنها دامن فتنه جویان را نمی‌گیرد، بلکه همه از این آتش زیان می‌بینند و می‌فرماید: «و از فتنه‌ای بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمی‌رسد؛ بلکه همه را فرا خواهد گرفت؛ چراکه دیگران سکوت اختیار کردند» (انفال: 25).

و بدانید خداوند کیفر شدید دارد (مکارم شیرازی، 1374، 7: 131).

در تفسیر نمونه، ذیل این آیه آمده:

 فتنه به معنای بلاها و مصیبت‌های اجتماعی است که دامن همه را می‌گیرد و به اصطلاح خشک و تر در آن می‌سوزند و در حقیقت خاصیت حوادث اجتماعی چنین است، هنگامی که جامعه در ادای رسالت خود کوتاهی کند و بر اثر آن قانون‌شکنی‌ها و هرج‌ومرج‌ها و ناامنی‌ها و مانند آن به بار آید نیکان و بدان در آتش آن می‌سوزند و این اخطاری است که خداوند در این آیه به همه جوامع اسلامی می‌کند و مفهوم آن این است.

4. از بین رفتن هیبت و ابهت امت اسلامی

از دیگر آثار تنازع و تفرقه، از بین رفتن ابهت و شوکت مسلمانان و جامعه اسلامی است. هنگامی‌که مردم به مخالفت و دشمنی باهم پرداختند و نیرویی که بایستی صرف مبارزه با دشمن بکنند از بین رفت ضعیف شده و هیبتی که در برابر دشمن داشت از بین خواهد رفت و دشمن جسارت تعرض به خاک و مال و ناموس آنها را پیدا می‌کند، خداوند می‌فرماید: «از خدا و رسولش اطاعت کنید و با یکدیگر به نزاع نپردازید چرا که فشل خواهید شد و ابهت شما از بین خواهد رفت» (انفال: 46).

در برخی تفاسیر وَلاتَنَازَعُوا به معنی اختلاف نکنید آمده است (طباطبایی، 1374، 9: 96).

واژه «ریح» را لغت نویسان و مفسران ازجمله صاحب مفردات این‌گونه معنا کرده‌اند: «ریح» گاهی به مفهوم پیروزی و غلبه به‌کار می‌رود. مجمع‌البیان گوید: تذهب ریحکم یعنی تذهب صولتکم و قوتکم (طبرسی، 1338 ق، 4: 843). ذهاب ریح به معنای از دست دادن صولت و قدرت است تفسیر المحرر الوجیز می‌گوید: مراد از ریح نصر و قوت است (ابن عطیه اندلسی، 1413 ق، 2: 537).

زمخشری می‌گوید: «الریح»: الدوله (زمخشری، 1407ق، 2: 226).

به هر تقدیر، باد سمبل حرکت است، عامل حرکت کشتی‌ها، جدایی کاه از دانه، عامل گردافشانی و تلقیح گیاهان و درختان و بشارت‌دهنده باران است. این‌که قرآن می‌گوید: نزاع و اختلاف مایه ذهاب ریح است یعنی آنچه جامعه دینی را به‌حرکت درمی آورد و حیات و عزتمندی و شوکت می‌دهد وحدت و همدلی است، اگر کشمکش و تفرقه در این جامعه نفوذ کرد همه این حرکت‌ها و برکت‌ها از بین خواهد رفت.

5. فشل شدن و شکست

از دیگر آثاری که اختلاف و تفرقه به‌دنبال دارد شکست است قرآن می‌فرماید:

«منازعه نکنید و درگیری در جامعه به‌وجود نیاورید تا ضعیف و سست نشوید» (آل‌عمران: 152).

بر اساس اصول جامعه‌شناختی قرآن، نزاع و درگیری باعث تضعیف و در نهایت نابودی جامعه اسلامی می‌شود. با مراجعه به تاریخ می‌بینیم چه بسیار حکومت‌هایی بر سر کار آمدند و به‌حق هم بودند، اما در اثر سستی و کاهلی و تفرقه، شکست خوردند و دشمن بر آنها غلبه کرد، نمونه بارز آن شکست لشکریان اسلام در جنگ احد است. هنگامی‌که مسلمانان با دادن تلفات و خسارات سنگین به مدینه بازگشتند، می‌گفتند مگر خداوند به ما وعده فتح و پیروزی نداده بود؟ پس چرا در این جنگ شکست خوردیم؟

خداوند در پاسخ به آنها می‌فرماید: «خداوند، وعده خود را به شما، (درباره پیروزی بر دشمن در احد) تحقق بخشید؛ در آن هنگام (که در آغاز جنگ)، دشمنان را به فرمان او، به‌قتل می‌رساندید؛ (و این پیروزی ادامه داشت) تا اینکه سست شدید؛ و (بر سر رها کردن سنگرها) در کار خود به نزاع پرداختید» (آل‌عمران: 153).

نتیجه گیری

برای عبور از موانع و مشکلات و رسیدن به‌ثبات و نقطه مطلوب در همگرایی جهان اسلام بایست‌ به‌دنبال راهکارها و راهبردهای میان‌مدت و بلندمدت بود. همگرایی هرچه عمیق‌تر و ابعاد گسترده‌تری داشته باشد، از استحکام و پایایی بیشتری برخوردار است.

با توجه به آسیب‌های مطرح‌شده در بخش پیشین، راهبردهای همگرایی را در سه سطح زیر می‌توان مطرح کرد:

1. در سطح نخبگان و اندیشمندان

مهم‌ترین بخش در رساندن جامعه به‌همگرایی و وحدت، نخبگان و متفکرین و دانشمندان هستند. راهکارها و راهبردهایی که می‌توان در این سطح بیان کرده و قابل‌پیگیری است، به‌شرح زیر است:

  1. به‌رسمیت شناختن اختلاف‌سلیقه و اندیشه پایبندی به اصول و ادبیات نقد؛
  2. تکیه بر عناصر مشترک دینی؛
  3. بحث و گفت‌وگوی عالمانه و منصفانه همراه با رعایت اصول اخلاقی؛
  4. رفع سوء‌تفاهم؛ شهید مطهری درباره این آسیب چنین می‌نگارد: از ابتلائات مسلمین این است که گذشته از این‌که از لحاظ پاره‌ای معتقدات تفرق و تشتت پیدا کرده‌اند و مذهب‌ها و فرقه‌ها در میان آنها پیدا شده است، دچار سوء‌تفاهم‌های زیادی نسبت به یکدیگر هستند؛ یعنی گذشته از پاره‌ای اختلافات عقیده‌ای دچار توهمات بیجای بسیاری درباره یکدیگراند، در گذشته و حاضر آتش‌افروزانی بوده و هستند که کوششان بر این بوده و هست که بر بدبینی‌های مسلمین نسبت به یکدیگر بیفزایند. تهدیدی که از ناحیه سوء‌تفاهم‌های بیجا و خوب درک نکردن یکدیگر متوجه مسلمین است بیش از آن است که از ناحیه خود اختلافات مذهبی متوجه آنها است (مطهری، 1387، 204)؛
  5. خرافه زدایی؛
  6. شناسایی کانون فساد و منبع اختلاف؛
  7. جلوگیری از تبلیغات منفی مذهبی.

2. در سطح ملت‌ها

در این زمینه می‌توان به راهکارهای زیر اشاره کرد:

الف. روحیه تعامل و مدارا در برخورد با مخالفان؛

ب. رعایت حقوق متقابل: دلیل این اصل و قاعده روایاتی است که از اهل‌بیت رسیده است. در وصیت امام علی علیه السلام به فرزندش حسن علیه السلام آمده است که فرمود: «پسرکم! خود را میان خویش و دیگری میزانی بشمار، پس آنچه برای خود دوست می‌داری برای جز خوددوست بدار؛ و آنچه تو را خوش نیاید برای او ناخوش بشمار؛ و ستم مکن چنان‌که دوست نداری بر تو ستم رود و نیکی کن چنان‌که دوست می‌داری به تو نیکی کنند؛ و آنچه از جز خود زشت می‌داری برای خود زشت بدان و از مردم برای خود آن را بپسند که از خود می‌پسندی در حق آنان و مگوی به دیگران آنچه خوش نداری شنیدن آن و مگو آنچه را ندانی، هرچند اندک بود آنچه می‌دانی و مگو آنچه را دوست نداری به تو گویند» (نهج‌البلاغه، نامه 31)؛

ج. احترام به مقدسات صاحبان مذاهب.

3. در سطح دولت‌ها

در راستای همگرایی جهان اسلام در سطح دولت‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد:

الف. اتخاذ سیاست‌هایی که بتواند امت اسلامی را به‌وحدت رساند؛

 ب. تصویب قوانینی در کشورهای اسلامی، برای جلوگیری عملی از اختلاف و امکان بازخواست از دولت‌های حمایتگر از مسببان تفرقه؛

 ج. تعمیق روابط کشورهای اسلامی: هرچند وابستگی بسیاری از دولت‌های اسلامی به قدرت‌های بزرگ، روابط حسنه بین کشورهای اسلامی را با مشکل روبه‌رو ساخته، اما نزدیک‌تر شدن دولت‌های اسلامی به یکدیگر و پافشاری بر منافع مشترک برمحور تعالیم اسلامی، زمینه استفاده نادرست دشمنان اسلام را از جدایی بین کشورهای اسلامی کاهش خواهد داد؛

د. استفاده از ظرفیت سازمان کنفرانس اسلامی و بخش‌های مختلف آن؛

ج. بنیان‌گذاری رسانه‌های فراگیر بین دولتی که بر مبنای تقریب و همگرایی که به‌تولید آثار مشترک بپردازد؛

و. حمایت از مجامع علمی و اندیشمندانی که در جهت همگرایی جهان اسلام به کوشش علمی و عملی مشغول هستند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

اين نوشتار با روش توصيفي-تحليلي به جايگاه انسان كامل در نظام هستي ا ز منظر عارفان مسلمان پرداخته است. از منظر آنان انسان كامل، خليفه حق‌تعالي، قطب عالم امكان و واسطه دريافت فيض از حق‌تعالي است. به عقيده بسياري از عرفا، انسان كامل به منزله روح عالم هستي مي‌ماند؛ همان‌گونه که روح امور بدن را تدبير مي‌كند، انسان كامل هم امور عالم را تدبير مي‌نمايد؛ گرچه به لحاظ بشري خود وي توجه نداشته باشد. هرگاه انسان كامل از عالم دنيا به عالم آخرت منتقل شود، خزائن الهي نيز به آن عالم منتقل خواهند شد، بساط عالم ماده جمع خواهد شد و رستاخيز قيام خواهد كرد. اين باور اهل تصوف، با عقايد شيعي، بسيار هماهنگ است؛ زيرا روايات شيعي نيز در اين معنا، صراحت دارد كه هرگاه حجت خدا از روي زمين ارتحال يابد، زمين متلاشي خواهد شد؛ ويژگي‌هاي كه از زبان اهل تصوف براي اهليبت بيان شده است، حاكي از اين مطلب است كه از منظر آنان انسان كامل، منطبق بر اهلبيت (ع) مي‌شود.
حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي، حقيقتي است كه از هر قيدي رها است؛ از اين حقيقت به غيب الغيوب و هويت مطلقه و وجود من حيث هو هو، نيز تعبير كرده‌اند. اين حقيقت در مرتبه اطلاق هيچ حكمي را نمي‌پذيرد، به همه موجودات نسبت يكسان دارد؛ اما از لازمه آن، علم به ذات و شعور به كمال ذاتي و اسمائي است. علم به ذات موجب، افتادن بي‌تعين در دام تعين مي‌شود.
جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

عقل در نظام سلوکی عرفا، دارای دو جایگاه مجزا است. عقل در مراحل ابتدایی سلوک هدایتگر، راهگشا و روشنگر است؛ اما در مراحل عالی‌تر سلوکشان هدایتگری و راهبری از عقلانیت و تعقل جدا می‌شود؛ در این راستا باید توجه داشت که منزلت عقل نفی نمی‌شود، بلکه عقلانیت در صیرورت وجودی عارف به امری فراعقلی و نه غیرعقلی تبدّل و تحول می‌یابد. متاسفانه نزد برخی راهروان طریق سلوک این امر به مثابه ضد عقلی بودن تعالیم عرفانی تلقی می‌شود، حال آن‌که میان امر فراعقلی و امر غیر عقلی تفاوت و تمایز معناداری است که می بایست مورد توجه و تأمل عرفان پژوهان و سالکان راه قرار گیرد؛ در این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم انسان‌شناختی و وجودشناختی مفهوم عقل، به تفاوت و تمایز میان این دو ساحت اشاره و لوازم معرفت شناختی آن استخراج خواهد شد.
الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

قرآن کریم با استفاده از آیات خویش انسان را به‌سوی کمال سوق می‌دهد؛ پس باید بر طبق این فرمان‌ها روند زندگی را در مسیر رویش قرارداد. با بررسی و تحلیل الگوی رویش می‌توان اصلی‌ترین نقش را در خود فرد و آن جامعه جستجو کرد که ایمان را در درون خویش حس نمودند و فطرتشان علی‌رغم، القائات منفی افراد دیگر، ایشان را به این مسیر نزدیک نمودند، مانند همسر فرعون که با توجه به محیطی دور از معنویات، به دیندار شد...

پر بازدیدترین ها

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

این پژوهش نشان می‌دهد که ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل خود، ایجاد رابطه درست بین فرد و دیگران و ایجاد رابطه با خدا و کسب آرامش در پرتو آن از آثار رشد معنوی است؛ همچنین، تفکر، ایمان، انجام خوبی و ترک زشتی از علل رشد معنوی و جهل، کفرورزی و پیروی از شهویات از موانع رشد معنوی است.
مهارت‌های معنوی در زندگی از نگاه آموزه‌های دینی

مهارت‌های معنوی در زندگی از نگاه آموزه‌های دینی

با توجه به رشد و توسعه زندگی آدمی و پیچیدگی‌های ارتباطی وی با دنیای درون و بیرون، آموختن مهارت‌های معنوی در زندگی، ضرورتی انکارناپذیر است؛ مهارت‌های زندگی، توانایی‌هایی هستند كه زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید فرد را فراهم آورده...
انسان از منظر کریشنا مورتی

انسان از منظر کریشنا مورتی

کریشنامورتی در جای‌جای گفته‌های خویش به موضوع دانستگی اشاره می‌کند و سرانجام پند او این است که باید از هر دانستگی رها شد تا آزاد گشت و انسان شد...
نگاهی به کلیات بایسته‌های عرفان پژوهی معاصر

نگاهی به کلیات بایسته‌های عرفان پژوهی معاصر

از گذشته و به‌ویژه در سال‌های اخیر از یک‌سو به دلیل ورود عرفان‌های نوظهور به فضای فکری جامعه و از سویی دیگر گرایش‌های فرقه‌ای و انجام اعمال بدعت‌آمیز و منافی شرع توسط اقطاب و طریقت‌های صوفیه، مطالعات عرفانی با چالش‌های مختلف و فراوانی روبه‌رو بوده است...
حقیقت یوگا

حقیقت یوگا

در این مقاله با تکیه بر اصلی‌ترین متن یوگا، یعنی یوگاسوتره، حقیقت یوگا بررسی شده است و رابطه آن با آیین هندوییسم، اهداف و آثار آن مورد بررسی قرار گرفته است...
Powered by TayaCMS