معرفی کتاب دین و چشم اندازهای نو

معرفی کتاب دین و چشم اندازهای نو

کتاب دین و چشم‌اندازهای نو، اثر پیرآلستون، سلیتون یینگرو و محمد لگنهاوسن، مترجم غلامحسین توکلی، چاپ بوستان کتاب قم است. کتاب حاضر مجموعه‌ای است از هشت مقاله که هرکدام جداگانه و به تفصیل به مسئله دین پرداخته است. هر نویسنده با رویکردی خاص؛ فلسفی، جامعه‌ شناختی و کارکردگرایانه، زوایایی از دین را بررسی کرده، لذا می‌توان هر یک از آنها را به اختصار چنین مطرح کرد.

در فصل اول، نویسنده‌ی مقاله، الستون (Alston) این پرسش را مطرح می‌کند: و آن اینکه آیا می‌شود برای دین تعریفی جامع و مانع بیان کرد؟

پس نویسنده تعاریف متعددی را که برای دین گفته شده، بررسی کرده، کاستی‌های آنها را برمی‌شمرد و می‌گوید، اشکال عمده این تعاریف، یک بعدی بودن آنهاست و در پایان نظریه خود را مطرح می‌کند و مسیری دیگر را پیش رو می‌گیرد. او مشخصه‌های دین ساز را مطرح می‌کند و به نظر او به هر نسبت که این مشخصه‌ها در جایی بیشتر باشد این واژه بهتر در آنجا به کار می‌رود. اين مقاله جست وجو در اشكال گوناگون دين در تاريخ انسان نيست بلكه ماهيت دين را به عنوان مسئله اى در فلسفه دين مدّنظر دارد. اين مقاله به تلاش هايى كه جهت ارائه تعريفى مناسب از دين به عمل آمده مى‌پردازد؛ تلاش هايى كه در نظر دارند جنبه‌هاى ‌مبنايى مفهوم دين را روشن سازند. تعريف عام دين و مشخصه‌هاى ‌آن ييك وارسى از تعاريف موجود نشانِ وجود تفسيرهايى متفاوت و فراوان از دين است. جيمز مارتينو: دين اعتقاد به خدايى سرمدى است; يعنى اعتقاد به اين كه حكمت و اراده‌اى الهى بر جهان حكم مى‌راند [خدايى] كه با بشر داراى مناسبات اخلاقى است. هربرت اسپنسر: دين تصديق اين مطلب است كه تمام اشيا تجليّات قادرى هستند كه فراتر از شناخت ماست. ج. جى. فريزر: من دين را اين گونه مى‌فهمم كه نوعى استمالت و دلجويى از قدرتهايى است كه از انسان برترند و اعتقاد برآن است كه جريان طبيعت و حيات انسانى را هدايت و كنترل مى‌كنند. اف. اچ. برادلى: دين تلاشى است براى نشان دادن واقعيت كامل خير از طريق تمام جنبه‌هاى ‌وجودى انسان. ماتيو آرنولد: دين اخلاقياتى است كه به كمك احساسات تعالى يافته برانگيخته شده و فروزان گشته است. ج. ام. ئى. مك تاگارت: دين شور و احساسى است كه بر ايمان به سازوارى ميان ما و جهان در كل تكيه دارد. سى. پى. تايل: دين آن حالت يا قالب خالص و حرمت آميز روح است كه آن را پرهيزكارى مى‌ناميم. ادوارد كايرد: دين يك فرد عبارت است از بروز تلقى نهايى وى از جهان و حاصل جمعِ معنا و مفاد بصيرت كامل وى نسبت به امور. ورژيليوزفرم: متدين بودن اين است كه به طريقى و به ميزانى سازوارى تعيين كننده اى را (هر چند ناقص و آزمايشى) با هر آن چه كه به تصريح يا به تلويح تلقى از آن و يا واكنش در مقابل آن اين باشد كه ارزش دلبستگى درون نگرانه و جدى را واجد است نشان دهيم. اگر اين تعاريف را تلاش هايى جهت بيان شرايط لازم و كافى از چيزى كه بناست از آن به عنوان دين ياد شود در نظر گيريم نشان دادن اين كه هيچ كدام از اين ها كافى و رسا نيست كار مشكلى نيست. در خصوص شرايط لازم تعريف مارتينو را در نظر گيريد. روشن است كه لزومى ندارد چنين اعتقادى در دينى وجود داشته باشد. هيچ دين شرك آميزى به يك خداى واحدِ حاكم بر جهان اذعان ندارد; و اديانى وجود دارد مثل (هينايانه) از فرق بودايى كه اصلاً اعتقاد به خدايان انسان وار (1) در آن ها جايى ندارد. برادلى و آرنولد دين را با اخلاق يكى مى‌گيرند.

فصل دوم: الستون در این بخش بحث زبان دینی را مطرح می‌کند (Religious laguge). او به گزاره‌های کلامی می‌پردازد و اینکه زبان دینی در حقیقت، پرداختن به مسائل کلامی است که همان وجود افعال موجودات فوق طبیعی است. نویسنده در ادامه تئوری تحقیق‌پذیری معنا را مطرح می‌کند؛ این تئوری بر این اصل استوار است که گزاره‌هایی معنا‌ دارند که تجربی باشند. حال سؤال این است که اگر دین چنین نباشد، چه کارکرد دیگری می‌تواند داشته باشد؟

فصل سوم: در قرن بیستم علوم انسانی بیشترین تأثیر را بر دین داشته‌اند و در تئوری‌هایی که در علوم انسانی مطرح شده تلاش بر این بوده که دین را زیر سؤال برند. مشهورترین نظریه از آن فروید است. چگونگی پیدایی دین، الستون در این مقاله‌ می‌کوشد با توجه به چگونگی به پیدایش دین، این نظریه را نقد کند و نشان دهد که تئوری فروید اساس محکمی ندارد.

فصل چهارم: نظریه‌ی طبیعت‌گرایان؛ این نظریه بر این باور است که چیزی ورای جهان طبیعت وجود ندارد. طرفداران این نظریه بر این باورند که با حذف موجودات فوق طبیعی، دیگر جایی برای ادیان باقی نمی‌ماند و در عین حال عقیده دارند که دین در حیات جمعی و فردی انسان‌ها کارکردهای فراوان و متنوعی دارد و حذف دین نوعی خلاء پدید می‌آورد. حال با از میان رفتن دین چه چیزی جامی این کارکردها را پرخواهد کرد؟ آنها کوشیدند دینی پدید آورند که بر باورهای فوق طبیعی، استوار نباشد.

فصل پنجم: رابطه علم و دین و چگونگی رابطه‌ بین آنها.

میلتون یینگر» در مقاله دین و علم، سؤالات جدیدی را طرح می‌کند از جمله اینکه آیا میان افزایش سطح تحصیلات افراد و با شدت و ضعیف‌ دینی بودن آنها و نحوه‌ی – نگرش آنها به چند چون رابطه‌ی علم و دین، رابطه‌ای هست یا نه؟ و تأثیر دین بر علم چگونه است و علم چه نوع تأثیراتی بر دین داشته است؟

فصل ششم: دین و نیازهای فرد. میلتون یینگر در این بخش از نیازهایی صحبت می‌کند که انسان معاصر را به سمت دین می‌کشد: آوارگی روحی، تحییر، احساس بی‌پناهی، احساس پوچی و افسردگی و تنهایی. اینها همه نتیجه‌ی فشارهایی هستند که پیشرفت صنعت به جا گذاشته است و در پی آن، تغییراتی که در ساختارها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی پدید آمده است. لذا مردم برای رهایی از این فشارها به سراغ دین می‌روند و جنبش‌های نو پدید دینی مدعی پاسخ‌گویی به آنها هستند و مردم نیز آنها را می‌پسندند. باید توجه داشت که در هر جامعه‌ای با توجه به سوابق فرهنگی و اجتماعی، نوع خاصی از این فرقه‌ها ظهور می‌کند.

نویسنده در این بخش به تفصیل به بررسی بعضی از جنبش‌ها همچون گروه اکسفورد، فرقه معرفت مسیحی در غرب و فرقه سوکاگاکایی در ژاپن می‌پردازد.

فصل هفتم: می‌توان گفت، از جمله دلائل عمده گرایش انسان به دین معالجه نابسامانی‌های روحی می‌باشد و دین‌داران باور دارند که دین به این نابسامانی پاسخ می‌دهد. در این بخش میلتون یینگر به رابطه دین با روان پزشکی می‌پردازد و اینکه دین چگونه توجه عمل‌گرایانه روانکاوان را به خود جلب کرده است.

فصل هشتم: در مقاله مبناگرایی و شناخت‌ شناسی دینی، دکتر لگنهاوسن» به طور خاص به چالش میان گزاره‌های دینی و معرفت‌شناسی جدید به طور عام و متافیزیک می‌پردازد؛ و اینکه میان عقل‌گرایان و تجربه‌گرایان چه برخوردی در میان بوده است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

اين نوشتار با روش توصيفي-تحليلي به جايگاه انسان كامل در نظام هستي ا ز منظر عارفان مسلمان پرداخته است. از منظر آنان انسان كامل، خليفه حق‌تعالي، قطب عالم امكان و واسطه دريافت فيض از حق‌تعالي است. به عقيده بسياري از عرفا، انسان كامل به منزله روح عالم هستي مي‌ماند؛ همان‌گونه که روح امور بدن را تدبير مي‌كند، انسان كامل هم امور عالم را تدبير مي‌نمايد؛ گرچه به لحاظ بشري خود وي توجه نداشته باشد. هرگاه انسان كامل از عالم دنيا به عالم آخرت منتقل شود، خزائن الهي نيز به آن عالم منتقل خواهند شد، بساط عالم ماده جمع خواهد شد و رستاخيز قيام خواهد كرد. اين باور اهل تصوف، با عقايد شيعي، بسيار هماهنگ است؛ زيرا روايات شيعي نيز در اين معنا، صراحت دارد كه هرگاه حجت خدا از روي زمين ارتحال يابد، زمين متلاشي خواهد شد؛ ويژگي‌هاي كه از زبان اهل تصوف براي اهليبت بيان شده است، حاكي از اين مطلب است كه از منظر آنان انسان كامل، منطبق بر اهلبيت (ع) مي‌شود.
حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي، حقيقتي است كه از هر قيدي رها است؛ از اين حقيقت به غيب الغيوب و هويت مطلقه و وجود من حيث هو هو، نيز تعبير كرده‌اند. اين حقيقت در مرتبه اطلاق هيچ حكمي را نمي‌پذيرد، به همه موجودات نسبت يكسان دارد؛ اما از لازمه آن، علم به ذات و شعور به كمال ذاتي و اسمائي است. علم به ذات موجب، افتادن بي‌تعين در دام تعين مي‌شود.
جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

عقل در نظام سلوکی عرفا، دارای دو جایگاه مجزا است. عقل در مراحل ابتدایی سلوک هدایتگر، راهگشا و روشنگر است؛ اما در مراحل عالی‌تر سلوکشان هدایتگری و راهبری از عقلانیت و تعقل جدا می‌شود؛ در این راستا باید توجه داشت که منزلت عقل نفی نمی‌شود، بلکه عقلانیت در صیرورت وجودی عارف به امری فراعقلی و نه غیرعقلی تبدّل و تحول می‌یابد. متاسفانه نزد برخی راهروان طریق سلوک این امر به مثابه ضد عقلی بودن تعالیم عرفانی تلقی می‌شود، حال آن‌که میان امر فراعقلی و امر غیر عقلی تفاوت و تمایز معناداری است که می بایست مورد توجه و تأمل عرفان پژوهان و سالکان راه قرار گیرد؛ در این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم انسان‌شناختی و وجودشناختی مفهوم عقل، به تفاوت و تمایز میان این دو ساحت اشاره و لوازم معرفت شناختی آن استخراج خواهد شد.
الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

قرآن کریم با استفاده از آیات خویش انسان را به‌سوی کمال سوق می‌دهد؛ پس باید بر طبق این فرمان‌ها روند زندگی را در مسیر رویش قرارداد. با بررسی و تحلیل الگوی رویش می‌توان اصلی‌ترین نقش را در خود فرد و آن جامعه جستجو کرد که ایمان را در درون خویش حس نمودند و فطرتشان علی‌رغم، القائات منفی افراد دیگر، ایشان را به این مسیر نزدیک نمودند، مانند همسر فرعون که با توجه به محیطی دور از معنویات، به دیندار شد...

پر بازدیدترین ها

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

این پژوهش نشان می‌دهد که ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل خود، ایجاد رابطه درست بین فرد و دیگران و ایجاد رابطه با خدا و کسب آرامش در پرتو آن از آثار رشد معنوی است؛ همچنین، تفکر، ایمان، انجام خوبی و ترک زشتی از علل رشد معنوی و جهل، کفرورزی و پیروی از شهویات از موانع رشد معنوی است.
عناصر معنوی دین اسلام و علم روان‌شناسی در ایجاد سلامت روان

عناصر معنوی دین اسلام و علم روان‌شناسی در ایجاد سلامت روان

از مسائل مهم حوزه بهداشت روانی، سلامت روان است. اسلام و روانشناسی هدف، موضوع و راهکارهای مشترکی برای رسیدن به ‌سلامت روان یا همان فلاح و رستگاری ارائه می‌دهند. انسان موضوع مشترک دین و روانشناسی است و نقطه تلاقی راهکارهای اسلامی و روانشناسی در رسیدن به هدف مشترک این دو حائز اهمیت است. سازه‌های شفقت خود و ذهن‌آگاهی، محاسبه نفس، توبه و حضور قلب، هماهنگی هرچه تمام‌تر دین و روانشناسی را در رسیدن به‌سلامت روان و رهایی از اضطراب و دل‌مشغولی‌های حاصل از پیشرفت‌های فناوری نشان می‌دهد.
درمان دردهای اخلاقی در نهج‌البلاغه

درمان دردهای اخلاقی در نهج‌البلاغه

نهج‌البلاغه علاوه بر مباحث تاریخی، اخلاقی، کلامی، فلسفی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و... به طب و درمان نیز اشاره کرده است. این مقاله دربارة راهکارهایی است که حضرت علی(ع) برای درمان دردهای اخلاقی و روحی توصیه نموده‌اند. از جملة این دردها می‌توان به افسردگی، ترس، شهوت، عیب‌جویی، تکبر، حسد، خشم، غفلت‌زدگی و شتاب‌زدگی اشاره نمود...
عرفان اشو

عرفان اشو

انسان از منظر کریشنا مورتی

انسان از منظر کریشنا مورتی

کریشنامورتی در جای‌جای گفته‌های خویش به موضوع دانستگی اشاره می‌کند و سرانجام پند او این است که باید از هر دانستگی رها شد تا آزاد گشت و انسان شد...
Powered by TayaCMS