راهکارهای مأنوس‏‌نمودن کودکان با مسجد بر مبنای اصول بنیادین تربیتی

راهکارهای مأنوس‏‌نمودن کودکان با مسجد بر مبنای اصول بنیادین تربیتی

رحیم دهقان *

چکیده

مأنوس نمودن کودکان با مساجد در ایام کودکی می‌تواند ارتباط آنها با مساجد در ایام نوجوانی و جوانی را به دنبال داشته باشد؛ تحقق این امر نیازمند سازوکارهای مناسبی، چون ابراز محبت به کودکان، احترام گذاشتن و سلام کردن به آنها، ارائه الگوی تربیتی مناسب به کودک، جذاب نمودن محیط فیزیکی و معنوی مسجد، بازی‌های کودکان در مساجد و آشنا نمودن کودکان با احادیثِ ورود آنها به مسجد است که می‌توان از آنها تحت عنوان راهکارهای مأنوس نمودن کودکان با مسجد یاد نمود. این راهکارها بر اصولی بنیادین استوار است که در این مقاله با روش تحلیلی و استنادی و با استفاده از مطالعۀ سیره و سنت اهل‌بیت (ع)، مورد بحث و بررسی قرار داده شده است.

واژگان كليدي: کودک، مسجد، تربیت کودک، سیره اهلبیت (ع)، تربیت دینی.

مقدمه

امروزه بیشتر جوانان و نوجوانان، ارتباط وثیقی با مساجد نداشته و بیشتر اوقات خود را در فضاهای مجازی سپری می‌کنند که این امر ریشه در تربیت نشدن آنها بر مبنای اصول صحیح تربیتی در ایام کودکی و خردسالی دارد. آشنا نمودن افراد در ایام کودکی با فضاهای معنوی، به‌ویژه مساجد، می‌تواند مسیر تربیتی آنها را در مسیر درست و هدایت‌یافته‌ای تضمین نماید. مأنوس شدن انسان با مساجد و فضاهای معنوی در دوران خردسالی و کودکی، در بردارندة اموری چون خودشناسی و خودباوری فردی، ایجاد عزت و اعتمادبه‌نفس، تقویت روحیۀ مذهبی، فعلیت یافتن فطرت و طبیعت کودک است و درنهایت باعث قرار گرفتن او در مسیر انسان‌های کاملی، چون اهلبیت(ع) را به دنبال خواهد داشت که تضمین‌کنندۀ سیر تربیتی او در مسیر صحیح است. بااین‌حال، مأنوس شدن انسان با مساجد و دیگر فضاهای معنوی در دوران خردسالی و کودکی نیازمند سازوکارها و لوازمی است که در این مقاله مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است. درواقع سؤال اصلی در این مقاله، این است که راهکارهای مهم در جهت ایجاد روحیۀ مذهبی و متمایل ساختن کودکان به مسجد و اماکن مذهبی چیست؟ در جهت پاسخ به این سؤال، ابتدا تلاش خواهم شد تا تصویری از تربیت مسجدیِ کودک در سنت و سیرۀ اهل‌بیت ارائه داده شود؛ سپس در بخش دوم مقاله، اصول بنیادینی مورد تبیین قرار خواهد گرفت که باید در تمام مراحل تربیت کودکان و نوجوانان مورد توجه قرار داده شوند؛ در بخش سوم، بر مبنای اصول بنیادین، تلاش شده تا با تکیه ‌بر سیره و سنت اهل‌بیت (ع)، راهکارهایی را برای جذب نمودن کودکان و مأنوس نمودن آنها با فضاهای معنوی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته شود.

1. حضور کودکان در مساجد در سنت و سیرۀ اهل‌بیت(ع)

سنت و سیرۀ اهل‌بیت (ع)، همواره به این شکل بوده که فرزندان را در ایام خردسالی با خود به مراسم‌های مذهبی در مسجد می‌بردند تا از همان ایام کودکی با فضای مسجد مأنوس شوند. احادیث متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد پیامبر(ص) همواره کودکان خود را با خود به مسجد می‌برد. در کتب حدیثی چنین نقل شده است که امام حسين(ص) نزد پيامبر(ص) مى‌آمد و در‌حالى‌كه آن حضرت در سجده بود از صف‌های جماعت عبور مى‌كرد و نزد آن حضرت مى‌رسيد و بر كمر حضرت سوار مى‌شد؛ پيامبر(ص) نیز از سجده بلند مى‌شد، درحالی‌که یک‌ دست بر كمر حسين(ص) و دست ديگر را روى زانوى مبارك خود گذاشته بود (هلالی، 1416 ق، 401؛ هلالی، 1377، 131)؛ همچنین نقل شده است که امام حسن(ص) درحالی‌که پیامبر(ص) بر فراز منبر در حال ایراد خطبه بودند از منبر بالا مى‌رفت و بر گردن آن حضرت سوار مى‌شد و پاهايش را روى سينه مبارك آويزان مى‌كرد، اما پیامبر همچنان او را نگاه مى‌داشت تا خطبه‌اش به پايان مى‌رسيد (ابن‌بابویه، 1380، 1، 613؛ هلالی، 1416 ق، 401)؛ همین‌طور از سوی امام صادق(ص) توصیه‌ شده است که فرمودند: «در طواف كعبه، كودكان‌ خود را همراه ببريد و در سنگ زدن بر سر شيطان از آنان نيابت كنيد» (کلینی، 1363، 4، 33)؛ این شواهد نشان می‌دهد که پیامبر و اهل‌بیت(ص)، همواره کودکان را با خود به مسجد می‌بردند تا از ایام کودکی با فضای مسجد مأنوس شوند؛ البته اجباری در این مسئله در ایام کودکی نباید باشد؛ چراکه مأنوس نمودن کودکان با مسجد و فضاهای معنوی و نیز قرار دادن آنها در مسیر تربیت دینی، فرآیندی تدریجی و چندمرحله‌ای است که متناسب با طبیعت کودک است؛ البته در برخی از روایات آوردن کودکان به مسجد را نهی نموده‌اند؛ از جمله این بیان حضرت علی(ص) که فرمودند: «از آوردن کودکان و مجانین به مسجد بپرهیزید» (ابن‌بابویه، 1413 ق: 1، 237)، اینجا نهی ناظر به آوردن آنها از روی امر و اجبار است؛ طبیعی است در مأنوس نمودن کودک به‌صورت طبیعی و در قالب بازی کودکانه در مسجد، منافاتی با این‌گونه روایات نخواهد داشت؛ از همین‌رو امام صادق(ص) مراحل رشد تربیتی فرزند را این‌گونه ترسیم فرموده‌اند که: «فرزندت را تحمل كن تا شش سال بر او بيايد؛ سپس او را در مكتب شش سال تأديب كن، پس ‌از آن او را هفت سال همراه خود بدار و او را با ادب خويش ادب كن، پس اگر پذيرفت و شايسته گشت كه هيچ، وگرنه او را رهاساز» (بروجردی، 1386، 26، 849).

 از امام صادق و امام باقر(ع)، مراحل تربیت کودک این‌گونه نقل شده كه ‌فرمودند: «هنگامی‌که پسر سه‌ساله شود به او گفته مى‌شود: هفت‌بار لا اله الّا الله بگوید، سپس رها مى‌شود تا سه سال و هفت ماه و بيست روزش كامل شود؛ سپس به او گفته مى‌شود كه هفت بار بگوید محمّد رسول خداست؛ باز رها مى‌شود تا چهار سالش كامل شود؛ سپس به او گفته مى‌شود تا هفت بار بگوید صلّى اللَّه على محمّد وآله (درود خدا بر محمّد و خاندان او باد)؛ سپس رها مى‌شود تا پنج سالش كامل شود؛ پس از آن به او گفته مى‌شود که دست راست و چپت كدام است و چون دست راست و چپش را شناخت، چهره‌اش را به‌سوی قبله مى‌گردانند و به او گفته مى‌شود که سجده كند؛ سپس رها مى‌شود تا هفت سالش كامل شود و چون هفت سال او تمام شد به او گفته مى‌شود که صورت و دو دستت را بشوى و چون اين دو را شست، به او گفته مى‌شود که نماز بخوان و سپس رها مى‌شود تا نه سالش كامل شود و چون نه سالش تمام شد، وضو به او مى‌آموزند و براى وضو او را تنبيه مى‌كنند و دستور نمازخواندن به‌ او داده مى‌شود و براى نماز تنبيه مى‌شود و چون وضو و نماز را آموخت، خداوند او و پدر و مادرش را مى‌آمرزد» (بروجردی، 1386، 26، 853)؛ در این نقل‌قول که مراحل تربیت دختربچه را بیان می‌کند، دستور دادن و سختی گرفتن بر فرزند در انجام عبادات، به زمان بلوغ و پس‌ از آن اختصاص یافته است؛ از این‌رو قبل از سن بلوغ، نباید تحمیلی بر کودکان از این‌ جهت صورت گیرد. در همین راستا از امام صادق(ص) پرسيده شد که در چه سنى كودكان‌ را به روزه گرفتن وادار كنيم؟ ایشان پاسخ فرمودند: در سن پانزده‌سالگی و يا چهارده‌سالگی و اگر در اثر اشتياق، قبل از رسيدن به اين سن روزه گرفتند، مانع آنان نشويد (کلینی، 1363،3، 174)؛ درعین‌حال، مواخذه نمودن فرزند به جهت انجام ندادن واجبات از زمان بلوغ به بعد در روایات توصیه شده است؛ از این‌رو در بیان برخی از فقها آمده است که «كودكان‌ خود را نماز بياموزيد و ايشان را به سبب آن مؤاخذه كنيد و هرگاه به احتلام برسند، یعنی پيش از بلوغ نيز گفته‌اند كه ايشان را بايد به نماز خواندن عادت داد، یعنی هرگاه شش‌ساله شوند؛ بعضى نیز گفته‌اند که هرگاه هفت‌ساله شوند و هر دو در حديث‌ وارد شده‌ است» (خوانساری، 1366، 4، 354).

 با توجه به مطالب بیان شده، برخی از اصول خاص تربیتی که در فرآیند مأنوس نمودن کودک با مساجد لازم است که مدنظر قرار داده شود، در این بخش مورد بحث قرار گرفته است.

2. اصول بنیادین در تربیت کودک؛ پیش‌شرط‌هایی برای مأنوس‌شدن با مساجد

روش‌ها و شیوه‌های آموزش مسائل دینی به فرزندان، در دوران کنونی بر چند اصل مهم استوار است که به‌کاربستن آنها در جهت مأنوس نمودن فرزندان با فضاهای معنوی توسط خانواده‌ها ضروری است؛ این اصول در زیر بیان شده است.

2-1. اصل زمینه‌سازی و آموزش تدریجی: زمینه‌های گرایش به فضائل معنوی و اخلاقى در مقطع کودکی و نوجوانی در فرد شکل می‌گیرد؛ از این‌رو بايد در این دوران، زمینه‌ای فراهم شود تا در فرزندان نسبت به تكاليف دینی، رغبتی ایجاد شود؛ لازمۀ این امر آشنا ساختن فرزندان با فضای عبادی به‌صورت طبیعی و غیرمستقیم است؛[1] در همین راستا حضرت علی(ص) این اصل را مورد توجه قرار داده و خطاب به فرزندش امام حسن(ص) می‌فرماید: «قلب نوجوان، چون زمين كاشته نشده، آماده پذيرش هر بذرى است كه در آن پاشيده شود؛ از این‌رو من -در ایام نوجوانی - در تربيت تو شتاب كردم و پيش از آنکه دل تو سخت شود و عقل تو به چيز ديگرى مشغول شود...» (شریف الرضی، 1379، 523)؛ بنابراین درست است كه پسر قبل از چهارده سال و دختر قبل از نه سال تكليفي ندارند، اما انجام تكاليف ديني را نمي‌توان تا سن بلوغ به تأخير انداخت و با رسیدن آنها به سن بلوغ، به‌یک‌باره آنان را توصیه به عبادت نمود؛ بنابراین بايد انسان از كودكي به انجام عبادات و تكاليف ديني عادت كند تا در سن بلوغ به آنها رغبت داشته باشد (امینی، 1385، 156).

 «بچه‌ها را از كوچكي بايد به نماز تمرين داد؛ دستور رسيده است كه به بچه از هفت‌سالگي نماز تمريني ياد بدهيد، البته بچه هفت‌ساله نمي‌تواند نماز صحيح بخواند؛ ولي صورت نماز را مي‌تواند بخواند؛ از هفت‌سالگی مي‌تواند به نماز عادت كند؛ چه پسر و چه دختر؛ يعني همان اولي كه بچه به دبستان مي‌رود، بايد نماز را در دبستان به او ياد بدهند؛ در خانواده نیز بايد آن را به او ياد بدهند» (مطهری، 1373، 100).

از جمله لوازم رعایت این اصل، این است که والدین و بزرگ‌سالان، خود را به شرایط روحی کودکان نزدیک کنند تا از این‌ جهت زمینه لازم برای تربیت دینی را فراهم سازند؛ از این‌رو پیامبر(ص) فرمودند: «مَنْ‌ كَانَ‌ عِنْدَهُ‌ صَبِيٌ‌ فَلْيَتَصَابَ لَهُ»؛ هر کس که کودکی نزد اوست، باید برایش بچگی کند (حر عاملی، 1409 ق، 21، 486).

2-2. اصل فطری بودن یا طبیعی بودنِ مسائل دینی: نیاز به پرستش و میل به نیایش در عمق وجود هر انسانی نهاده شده است؛ گاهی این میل طبیعی در مسیر صحیح قرار گرفته و به خداپرستی ختم می‌شود، اما گاهی بر اثر جهالت، انحراف و لجاجت، از مسیر صحیح خارج شده و به مسیری منجر می‌شود که رضایت الهی در آن نیست؛ به تعبیر استاد مطهری: «یکی از پایدارترین و قدیمی‌ترین تجلیات روح آدمی و یکی از اصیل‌ترین ابعاد وجود انسان‌ها، حس نیایش و پرستش است؛ مطالعه آثار زندگی بشر نشان می‌دهد، هر زمان و هرجا که بشر وجود داشته، نیایش و پرستش نیز وجود داشته است، چیزی که وجود دارد، شکل کار و شخص معبود متفاوت شده است» (مطهری، 1387، 21).

مرحوم شیخ صدوق بیان می‌دارد که حيا، ترحم، بخشش، سخاوت و الفت در زندگى از اخلاق فطريه و اوليه بشر است و اين اخلاق عاليه فطرى را بايد از كودكان‌ آموخت که موجوداتی حساس و معصوم هستند كه هنوز دچار كجروى‌هاى اجتماع بشر فاسد‌الاخلاق نشده‌اند؛[2] از نظر ایشان، این سوءتدبیر پدر و مادر و گاهى ضربت سيلى و شلاق به‌اصطلاح تأدیب آنهاست كه خوى پاك و فطرى کودک را در دوران نوجوانی و جوانی عوض مي‌كند، به‌گونه‌ای که دیگر مهرورزي‌هاى خالصانه را ندارند و به‌جاى تواضع و الفت دوران كودكى، تكبر و كناره‌گيرى را شعار خود مي‌سازند (ابن‌بابویه، 1377، 1، 4)؛ تأثير سوء تربيت پدران و مادرانِ بداخلاق در فساد مزاج پاك و معصوم فرزندان، در احادیث نیز بیان شده است؛ در این‌باره از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمودند: «من كودكان را به‌واسطه چند خصلت دوست دارم؛ يكى آنكه بدون تكبر بر خاك مي‌نشينند؛ دیگری آنكه ستيزه كنند، ولى كينه در سينه ندارند و به‌زودی با یکدیگر آشتى كنند و بر سر صلح و صفا باز آيند؛ البته بشر در ضمن معاشرت و اختلاط كه در زندگانى اجتماعى خود بدان گرفتار است، پی‌درپی تغيير روش می‌دهد و از محيط زندگانى اجتماعى، اخلاق تازه‌اى كسب می‌کند و در نتيجة محيط آلوده، اخلاق پاك فطرى خود را از دست مي‌دهد» (ابن‌بابویه، 1377، 1، 5)؛ حضرت در بیانی دیگر فرمودند: «هر نوزادى به فطرت خداشناسى و مسلمانى زائيده مى‌شود، جز آنكه پدر و مادرش او را منحرف مي‌سازند و یهودش مي‌كنند، نصرانش بار می‌آورند، كيش زرتشتی به او مى‌آموزند؛ که در اینجا مقصود، سوء‌تربيت و انحرافى است كه كودكان معصوم بر اثر محيط فاسد خانواده يا مدرسه و بازار بدان دچار مي‌شوند و آن آينه فطرت پاك خداجوى خود را از دست مي‌دهند» (ابن‌بابویه، 1377، 1، 6).

لازمۀ پرورش این استعداد فطری در کودکان و جلوگیری از انحراف آن، فراهم ساختن شرایطی طبیعی است که متناسب با این استعداد فطری باشد. همراه ساختن کودکان با خود در فضاهای معنوی، از جمله فضای مسجد، درصورتی‌که نوعی سرگرمی و تفریح برای کودک باشد، می‌تواند در جهت پرورش این فطرت پاک، نقش قابل توجهی داشته باشد؛ امروزه بی‌رغبتی و عدم تمایل خیلی از جوانان به مسائل دینی از جمله نماز، ریشه در معنوی و مذهبی نبودن فضایی دارد که در آن رشد یافته‌اند؛ درواقع شرایط مناسب برای شکوفایی استعدادهای فطری این جوانان وجود نداشته است؛ از این‌رو استعدادهای طبیعیِ آنها در مسیر صحیح قرار نگرفته و به‌تدریج رو به انحراف گذاشته و از رسیدن به قلۀ کمالات معنوی محروم می‌شوند.

2-3، اصل اختیاری‌بودن مسائل دینی: انسان، موجودی ذاتاً مختار است و دلایل متعدد عقلی، نقلی[3] و تجربی بر این امر دلالت دارند. در دوران کودکی نیز انسان از اختیار برخوردار است، هرچند قلمرو و دامنه اختیار او متفاوت از ایام جوانی و بزرگ‌سالی است؛ بنابراین از جمله حقوق هر انسانی این است که به اختیار او احترام گذاشته شود؛ از همین‌رو تکریم کودک به‌عنوان یک انسان به این است که او را مجبور نسازیم، بلکه تلاش کنیم تا ضمن توجه به اقتضائات کودکی، او را در مسیر صحیح تربیت کنیم.

واگذاری حق انتخاب به فرزندان و عرضه نمودن دین در شرایط و فضای مناسب به آنها، باعث می‌شود تا آنها در قالب نوعی روش تربیت عقلانی و استدلالی رشد یابند و دلایل قابل دفاعی را هرچند در حد توان ذهنیِ خود برای اعتقادات خود مهیا سازند؛ این امر باعث می‌شود تا آنها اعتقادی را بپذیرند که نه وراثتی و تقلیدی، بلکه خالصانه و از روی رغبت باشد؛ در نتیجة این امر درصورتی‌که در ایام جوانی با شبهات اعتقادی مواجه شوند، به‌یک‌باره دست از اعتقاد خود نخواهند شست، بلکه با ذهنی فعال و منطقی، شبهات را تحلیل نموده و کنار آنها به‌سلامت خواهند گذشت؛ بر اساس این اصل، نباید هیچ‌گاه فرزندان را مجبور به دین‌داری کرد، بلکه همواره باید فضایی را برای آنها فراهم ساخت تا خود با قرار گرفتن در آن، بتوانند مسیر خود را انتخاب کنند.

 باز هم به نظر می‌رسد همراه ساختن کودک با خود هنگام رفتن به مسجد، درصورتی‌که منافی با بازی‌های کودکانه نباشد، بهترین فضایی است که زمینه‌ای را فراهم می‌سازد تا فرزندان مسیر درست را انتخاب کرده و به اعتقادی که نه به دلیل ترس از اجبار، بلکه متناسب با روح و فطرت الهی آنهاست، دست یابند؛ از این‌رو اگر والدین می‌خواهند فرزندان آنها نمازخوان و معتقد بار آیند، باید سعی کنند ضمن مأنوس ساختن آنها با فضاهای مذهبی، اختیار و انتخاب در پذیرش را به خود آنها واگذار نمایند.

2-4، اصل بصيرت‌دهي به فرزندان: در دوران نوجوانی، سؤالات زیادی در رابطه با مسائل اعتقادی و ماورائی در ذهن فرزندان وجود دارد؛ به تعبیر استاد مطهری، نوجوان همواره به دنبال این است که بداند از کجا آمده و به کجا خواهد رفت؟ او در خود احساس نیاز به پرستش و ارتباط با یک نیروی مطلق می‌کند، چراکه حس پرستش فطرتاً در وجود او قرار دارد (مطهری، 1373، 100)؛ از طرفی، به جهت اینکه فرزندان امروزی غالب اوقات خود را در اینترنت و فضای مجازی می‌گذرانند، تلاش می‌کنند تا پاسخ این سؤالات را در فضای مجازی بیابند و اینجاست که با پاسخ‌های انحرافی مواجه شده و گمراه خواهند شد؛ برای رهایی از این مشکل، بهترین راه، بصیرت دهی به فرزندان است؛ این بصیرت دهی از راه‌های مختلف می‌تواند انجام بپذیرد؛ به‌عنوان نمونه یکی از راه‌های بصیرت دهی به فرزندان، آموزش قرآن به آنهاست؛ فرزندانی که از کودکی با قرآن مأنوس شوند، به‌مرور زمان بسیاری از پاسخ‌های خود را از این کتاب جامع خواهند یافت؛ از این‌رو در روایات، پدران و مادران به تعلیم قرآن به فرزندانشان توصیه‌ شده‌اند؛ در حديثى از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمودند: «مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ دُعِى بِالْأَبَوَينِ فَيكْسَيانِ حُلَّتَينِ يضِى‌ءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ»؛ كسى كه به فرزندش قرآن تعليم دهد او و همسرش (پدر و مادر آن فرزند) را در روز قيامت مى‌آورند و دو لباس فاخر نورانى بر آنها مى‌پوشانند كه از نور آنها صورت بهشتيان روشن مى‌شود (کلینی، 1407، 6، 49)؛ همچنین در حديثى از اميرمؤمنان على(ص) نقل شده که خداوند گاه اراده مى‌كند، همه اهل زمين را هلاك كند و يك نفر را باقى نگذارد، اما چون كودكانى را ببیند كه مشغول فراگرفتن قرآن‌اند به تمام اهل زمین رحم مى‌كند و عذابشان را به تأخير ‌اندازد (حر عاملی، 1409، 6، 180).

2-5. اصل مشاهده و تجربه محسنات: ارتباط معنوي با خدا در محيط مذهبی و از طريق مشاهده و تجربه در کودکان ایجاد می‌شود. تجربه نمودنِ احساس معنوی در محافل مذهبی و مشاهده نمودن دیگران در حال تضرع و عبادت، می‌تواند نقش قابل‌توجهی در رشد معنوی کودک داشته باشد. این تجربه و مشاهده، می‌تواند با قرار گرفتن کودکان در فضای مسجد، به‌ويژه هنگام نماز جماعت و یا برپایی مراسم مذهبی، حاصل شود. استاد مطهری در این رابطه معتقد است: «قرار گرفتن کودکان و نوجوانان در محیط و فضای مسجد، مشوق کودک و نوجوان به اعمال عبادی خواهد بود و زمينه گرايش به اعمال عبادي در او به‌صورت آگاهانه شكل مي‌گيرد» (مطهری، 1373، 100)؛ علاوه بر اینکه، روح و ذهن انسان در دوران كودكى بسيار تأثيرپذيرتر است و بر اساس احادیث منقول از اهل‌بیت(ع)، امری را که کودک، مشاهده و تجربه می‌کند، همچون نقشی بر «حجر» خواهد ماند. از رسول خدا صلی‌الله عليه و آله نقل شده است كه فرمودند: «مَنْ تَعَلَّمَ فِى شَبَابِهِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الرَّسْمِ فِى الْحَجَر وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ كَبِيرٌ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الْكِتَابِ عَلَى وَجْهِ الْمَاءِ»؛ كسى كه در جوانى (و نوجوانى) چيزى را فراگيرد، همچون مطلبى است كه بر سنگ ترسيم مى‌شود و كسى كه در بزرگ‌سالی چيزى را فراگيرد، همچون نقشى است كه برآب زنند (مجلسی، 1403، 1، 222)؛ با در نظر داشتن اصول مذکور، در این بخش راهکارهایی را بیان خواهیم نمود که بر اساس آنها می‌توان در مسیر مأنوس نمودن کودکان با مسجد و جذب نمودن آنها به محافل مذهبی، گام برداشت.

3. راهکارهای مأنوس ساختن کودکان با مسجد

3-1. ابراز محبت به کودکان

به‌طورکلی محبت، عامل مهمی در شکل‌گیری شخصیت در تمام دوره‌های رشد انسان است؛ اما این نیاز طبیعی در دوران کودکی از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است؛ چراکه اساساً شکل‌گیری شخصیت روانی کودک تا حد زیادی به ارضاء این نیاز بستگی دارد؛ ابراز محبت به کودک باعث ایجاد حس اعتمادبه‌نفس و خودباوری در او می‌شود و این امر در ثبات شخصیت او تأثیر بسزایی خواهد داشت؛ برعکس، بی‌احترامی و تحقیر کودک، باعث می‌شود در طولانی‌مدت اعتمادبه‌نفس و خودباوری خود را از دست داده و در مراحل رشد شخصیتی خود با مشکلات روانی متعددی مواجه شود؛ بر این اساس از جمله وظایف مبلغان و نیز نمازگزارن در مسجد، تکریم و احترام کودکان است و سفارش‌ها بسیاری در سنت نبوی و احادیث اهل‌بیت(ع) در این رابطه بیان شده است؛ از جمله بیان شده است که پیامبر(ص) نسبت به كودكان‌، مهربان‌ترین مردم بود (قطب‌الدین راوندی، 1378، 601)؛ از جمله سفارش‌های حضرت(ص) در این رابطه نیز این است که فرمودند: «أَحِبُّوا الصِّبْيَانَ‌ وَ ارْحَمُوهُمْ‌ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا يَرَوْنَ إِلَّا أَنَّكُمْ تَرْزُقُونَهُمْ»؛ به بچه‌ها محبت كنيد و بر آنان ترحم نماييد و هرگاه به آنان وعده‌اى داديد، بدان وفا كنيد، چون اينان شما را روزی‌رسان خويش مى‌دانند (ابن بابویه، 1413، 2، 483؛ کلینی، 1407 ق، 6، 49)؛ همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمودند: «کودکان را دوست بدارید و آنها را مورد محبت و مرحمت خود قرار دهید» (محمدی ری‌شهری، 1379، 10، 699)؛ ایشان در بیانی دیگر فرمودند: «كودكان‌ را دوست بداريد و به ایشان ترحم كنيد» (طبرسی، 1365، 1، 420؛ ابن فهد حلی، 1381، 1، 81). در جای دیگری سفارش شده که «كودكان‌ خود را ببوسيد كه هر بوسه‌اى درجه‌اى در بهشت براى شما خواهد بود كه هر درجه پانصد سال راه است» (طبرسی، 1365، 1، 421).

بیان‌های متعدد دیگری نیز در این رابطه وجود دارد[4] که در صورت رعایت آن از سوی متولیان و هیئتت امنای مساجد و روحانیونی که به‌عنوان مبلغ فعالیت می‌کنند، می‌تواند نقش قابل‌توجهی در جهت مأنوس نمودن کودکان به مسجد داشته باشد. ابن شهرآشوب در مناقب از لیث بن سعد نقل می‌کند که در مسجد هنگامی‌که پیامبر(ص) به سجده می‌رفت، حسین(ص) بر پشتش سوار می‌شد و پاهای خود را تکان می‌داد. هنگامی‌که پیامبر می‌خواست از سجده برخیزد او را می‌گرفت و در کنار خود می‌نهاد. این کار در سجده‌های متعدد ادامه یافت تا اینکه در پایان نماز، یکی از یهودیان گفت: شما با کودکان به‌گونه‌ای رفتار می‌کنید که ما نمی‌کنیم و پیامبر در پاسخ به او گفت:«لَوْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ لَرَحِمْتُمُ‌ الصِّبْيَان»‌؛ اگر شما هم به خدا و پیامبر اعتقاد داشتید، به کودکان رحم می‌کردید و با آنان به مهربانی رفتار می‌کردید (ابن‌شهر آشوب، 1379 ق، 4، 72)؛ این نکته نشان می‌دهد که اساساً مهربانی و محبت به کودکان، به‌ویژه در فضای مسجد، از ویژگی‌های ذاتی دین اسلام است و هر کس به خداوند و پیامبر راستین او ایمان داشته باشد، باید این‌گونه رفتار کند. در حدیث دیگری نقل شده که پیامبر(ص) در سجده بودند و حسن(ص) بر گردن ایشان سوار بودند؛ پیامبر در این حالت، سجده را به‌قدری طولانی کردند که اصحاب گفتند: فکر کردیم حادثه‌ای رخ داده یا وحی نازل شده است که پیامبر در پاسخ به آنها فرمودند: «إِنَّ ابْنِي‌ ارْتَحَلَنِي‌ فَكَرِهْتُ أَنْ أُعَاجِلَهُ‌ حَتَّى يَنْزِل»؛ فرزندم بر من سوار شده بود و خوش نداشتم تا عجله کنم، بلکه خواستم خود او فرود آید (مجلسی، 1403 ق، 38، 81)؛ اینها همه بیانگر برخورد محبت‌آمیز با کودکان، به‌ویژه در فضای‌های معنوی است که اهل‌بیت(ع) با عمل و رفتار خود ما را به این امر توصیه نموده‌اند.

3-2. سلام کردن به کودکان

سلام کردن به کودکان در مساجد، از دیگر راهکارهای مهم در جهت مأنوس نمودن کودکان با مسجد است. این حدیث را هم امام صادق(ص) و هم امام رضا(ص) به تواتر نقل فرموده‌اند که: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) خَمْسٌ‌ لَا أَدَعُهُنَ‌ حَتَّى الْمَمَاتِ الْأَكْلُ عَلَى الْحَضِيضِ مَعَ الْعَبِيدِ وَ رُكُوبِيَ الْحِمَارَ مُؤْكَفاً وَ حَلْبِيَ الْعَنْزَ بِيَدِي وَ لُبْسُ الصُّوفِ وَ التَّسْلِيمُ عَلَى الصِّبْيَانِ لِتَكُونَ سُنَّةً مِنْ بَعْدِي»؛ پنج چيز است كه تا آخرين لحظات عمر ترك نمي‌كنم‌؛ نخست غذا خوردن روى زمين (بدون فرش) با غلامان (و خدمتكاران خانه)؛ دوم سوار شدن بر الاغ كه فقط پالان داشته باشد؛ سوم دوشيدن بز با دست خودم؛ چهارم پوشيدن لباس پشمين‌ و پنجم، سلام کردن به کودکان تا اینکه این پنج مورد سنتی باشد و پس از من باقی بماند (ابن‌بابویه، 1376، 72؛ حر عاملی، 1409 ق، 12، 62؛ حر عاملی، 1380، 57)؛ در رابطه با پیامبر(ص) آمده است که «كان رسول اللَّه(ص) اذا مر على الصبيان‌ فيسلم عليهم لكمال تواضعه»؛ پیامبر(ص) هنگامی که از کنار کودکان می‌گذشت به آنها سلام می‌کرد؛ چرا که در برابر آنان بسیار متواضع بود (منسوب به امام جعفربن محمد، 1360، 243).

3 ـ 3. احترام گذاشتن به کودکان و برخورد محترمانه با آنها

خداوند کودکان را تکریم نموده و آنها را محترم شمرده است؛ چراکه اميرمؤمنان علی(ص) فرمودند: «هنگامی‌که مردم روى زمين مرتكب گناهان شوند و به زشتكاري‌ها دست يازند، خداوند آهنگ آن مى‌كند كه همه را بدون استثنا عذاب كند؛ ولى چون سالخوردگان را مى‌بيند كه براى نماز به‌سوی مساجد گام برمى‌دارند و كودكان‌ را می‌بیند که قرآن مى‌آموزند، بر آنان رحمت مى‌آورد» (ابن بابویه، 1382، 59). همان‌طور که ذات اقدس الهی، کودکان را محترم شمرده و به احترام آنان از عذاب گناهکاران در گذشته است، بر انسان‌ها، به‌ویژه روحانیون و هیئت‌امنای مساجد لازم است تا کودکان را تکریم کنند و به‌گونه‌ای عمل کنند که رفتار آنها برای کودکان الگو شود؛ از ‌این‌رو از امام رضا(ص) نقل شده است که «أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ‌ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُمْ يُغْفَرْ لَكُم»؛ فرزندانتان را اکرام کنید و آداب آنها را نیکو سازید تا مورد غفران خداوند واقع شوید (مجلسی، 1403 ق، 101، 95).

محترم شمردن کودکان و داشتن برخوردهای محترمانه با آنها در مسجد از سوی مسئولین فرهنگی و حتی نمازگزاران، باعث می‌شود تا آنها هنگام حضور در مسجد، تجربۀ خوبی را احساس کنند و این تجربه لذت‌بخش برای آنها ماندگار شود؛ سیرۀ اولیاء الهی به‌گونه‌ای بوده است که همواره در تجربه‌های لذت بخش دعا، کودکان را شریک می‌کردند؛ از امام جعفر صادق(ص) روايت است كه فرمودند: «عادت پدرم اين بود كه چون امرى او را غمناك مى‌كرد يا او را حاجتى رخ مى‌داد، كودكان‌ را جمع مى‌فرمود، بعد از آن دعا مى‌كرد و ايشان آمين مى‌گفتند» (کلینی، 1388، 4، 343؛ کلینی، 1375، 6، 71).

3-3. الگو بودن یا ارائه الگوی تربیتی مناسب به کودک

انسان‌ها به‌صورت طبیعی، متمايل به اتصاف به صفات الگوها هستند (ابن فهد حلی، 1381، 1، 322)؛ درواقع نیاز به الگو در مرحله‌ای از زندگی انسان، به‌ویژه دوران کودکی، از نیازهای طبیعی انسان بوده و بهترین الگو برای کودک، پدر و مادر او هستند؛ آنها در طريق خالقيت و ربوبيت الهى قرار گرفته و مظهر اين دو صفت پروردگار متعال نسبت به اولاد خود هستند (منسوب به امام جعفربن محمد، 1360، 312)؛ از این جهت، بهترین و نزدیک‌ترین الگو برای فرزند محسوب شده و رفتار آنها در تعیین نوع رفتار فرزند، تأثیرگذار خواهد بود؛ از همین‌رو عدم حضور و یا حضور کم‌رنگ والدین در مسجد، می‌تواند بیشترین زمینه را برای بیگانگی کودک از مسجد فراهم سازد. اولياء اطفال بايد متوجه باشند كه فرزندان، اماناتی الهى نزد آنان هستند که باید با اعمال و رفتار خود نهایت تلاش در جهت تربیت صحیح آنها را داشته باشند؛ کوچک‌ترین انحراف اخلاقى و ضعف روحى و تسامح در انجام وظائف دينى كه از آنها ديده شود، در فرزند تأثیر می‌گذارد؛ چراکه کودک آنها را الگوی رفتاری خود تلقی کرده است؛ از این‌رو سپردن فرزند به دست مربی، معلم و هر الگوی دیگری که مقيد به برنامه صحيح دينى نيست و يا فرستان کودک به مؤسسه و محيطى كه برخلاف آداب و احكام الهى عمل می‌کند، بزرگ‌ترین خیانت به فرزند است (منسوب به امام جعفر بن محمد، 1360، 313)؛ پيامبر گرامی اسلام پیش‌تر، مضرات وجود پدر و مادران نالایق را گوشزد فرموده‌اند به این بیان که: «واى بر فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان، سؤال شد: اى رسول خدا، از دست پدران مشرکشان؟ حضرت فرمود: نه از دست پدران مؤمنشان كه چيزى از واجبات را به آنان نمى‌آموزند و هنگامى هم كه فرزندان‌شان بياموزند، پدران آنان را منع مى‌كنند و تنها به داشتن متاع كمى از دنيا از آنان راضى مى‌شوند؛ من از اين پدران و آنان از من بيزارند» (بروجردی، 1386 ق، 26، 851).

3-4. جذاب نمودن محیط فیزیکی مسجد

بر اساس این اصل که پیش‌تر بیان شد، «العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر»، تجربه‌های کودک در ایام خردسالی می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در روحیات او در بزرگ‌سالی داشته باشد؛ از این‌رو ایجاد فضای متناسب با طبیعت کودک، برای برخوردار شدن کودک از تجربه‌های ماندنی، از جمله لوازم تربیت صحیح و از راهکارهای مأنوس نمودن کودکان با مساجد است. موارد متعددی را می‌توان در فضای مسجد ایجاد نمود که باعث شود کودک، بیشتر با فضای درونی مسجد انس و ارتباط برقرار نموده و با برخوردار شدن از تجربه‌های لذت بخش، با این فضا مأنوس شود؛ به‌عنوان نمونه ایجاد پایگاهای تابستانی و برگزاری کلاس‌های هنریِ مورد علاقه کودکان، تزیین نمودن فضای درونی مسجد به گل و گیاه و درختان میوه، به‌گونه‌ای که با طبیعت و فطرت کودک سازگار باشد، ایجاد حوض آب کم‌عمق و زیبا و یا آب‌نما و یا آبشار کوچکی که صدای لذت بخش آب به نرمی در آن احساس ‌شود، می‌تواند زمینۀ ایجاد تجربۀ لذت‌بخش در وجود کودکان و در نتیجه زمینه مأنوس نمودن کودکان با فضای مسجد را مهیا سازد.

3-5. جذاب نمودن برنامه‌های معنوی مسجد

به لحاظ معنوی نیز می‌توان جذابیت‌های خاصی را در مساجد ایجاد کرد تا زمینۀ برخوردار شدن کودکان از تجربه‌های ماندنی و لذت‌بخش هنگام حضور در مسجد فراهم شود؛ به‌عنوان نمونه، اهمیت دادن به جشن‌ها و محافل شادمانی باعث می‌شود تا کودکان لحظات شادی را در مسجد تجربه کرده و این تصور در آنها ایجاد شود که مساجد تنها جای مرثیه‌سرایی و مراسم عزاداری نیست؛ اردوها، برنامه‌های ورزشی و تفریحی و دیگر برنامه‌های جذاب برای کودکان و...، که از سوی مساجد انجام می‌گیرد، نیز در این رابطه می‌تواند نقش قابل‌توجهی داشته باشد؛ همچنین ایجاد مهدهای قرآنی، ویژۀ ساعات خاص نماز با اقتضائات خاص مهدکودک جهت آموزش نمازخواندن، نحوۀ وضو گرفتن و آشنا نمودن کودکان با برخی احادیث و آیات قرآن و یا حتی ایجاد اتاق‌های ویژه بازی‌های فکری کودکان که موجبات سرگرمی آنان را فراهم می‌سازد، می‌تواند در ایجاد تجربۀ ماندنی و لذت‌بخش در کودکان، هنگام حضور یافتن در فضای مسجد موثر باشد.

3-6. بازی‌های کودکانه در مسجد و فضاهای معنوی

بازی کردن از ویژگی‌های ذاتی کودکان است و باید از این ظرفیت طبیعی نیز در جهت مأنوس نمودن کودک با مساجد استفاده نمود. صالح بن عقبه می‌گويد از امام هفتم(ص) شنيدم كه مي‌فرمود: ميل بسيار کودک به بازى، خوب است و علامت متانت و پختگى او در بزرگى است‌ (ابن‌بابویه، 1367، 5، 178)؛ از پیامبر(ص) نیز نقل شده که فرمودند: «عرامة الصّبيّ‌ في صغره زيادة في عقله في كبره»؛ شیطنت و سركشى طفل در دوران كودكى، مايه فزونى عقل او در بزرگى است (پاینده، 1382، 564). این ظرفیت طبیعی در وجود کودکان، از این جهت می‌تواند در مأنوس ساختن آنها با مساجد موثر باشد که استعدادهای درونیِ کودک در حین بازی یا مسابقه شکوفا می‌شود و درصورتی‌که بازی‌های او در فضایی معنوی که فضای آن با طبع کودک سازگار است، صورت پذیرد، موجب می‌شود که استعدادهای شکوفا‌ شده او با نوعی معنویت عجین شود؛ به‌عنوان‌ مثال: کودک هنگام بازی در فضای مسجد، تحت‌تأثیر فضای معنوی مسجد، ناخواسته با تقلب و جرزنی مخالفت خواهد نمود و به‌تدریج این روحیه را پیدا خواهد کرد تا فراتر از بازی و در خارج از فضای مسجد نیز تقلب و دورویی در کارهای خود نداشته باشد؛ همین‌طور کودکی که در بازی‌های خود در فضای معنوی مسجد، صمیمیت و محبت با همبازی‌های خود را حس و تجربه کند، ناخواسته این روحیه را در خود تثبیت خواهد کرد تا با افراد جامعه با صمیمیت و محبت برخورد کند؛ علاوه‌بر‌این، انواع بازی‌ها و تفریحات برای رشد جسمی و فکریِ کودکان نیز لازم است و بازی‌های معمول بدنی، بنیۀ جسمانی آنها را تقویت می‌کند؛ از این‌رو پیامبر(ص) نقل شده است که «عَلِّمُوا أَوْلَادَكُمُ‌ السِّبَاحَةَ وَ الرِّمَايَة»؛ به فرزندان خود شنا و تیراندازی بیاموزید (کلینی، 1429 ق: 11، 442). خود پیامبر نیز در موارد بسیاری با کودکان وارد بازی می‌شدند تا در حین بازی، هم نیاز طبیعی کودکان را برطرف ساخته و هم در جهت تربیت صحیح کودکان بکوشند. از جابربن عبدالله انصاری چنین نقل شده که فرمود: «دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ هُوَ يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ يَقُولُ نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُكُمَا وَ نِعْمَ‌ الْجَمَلَانِ‌ أَنْتُمَا»؛ پیامبر خدا بر چهار دست‌وپا راه می‌رفت و حسنین سوارش بودند و می‌فرمود: مرکب شما مرکب خوبی است و شما بر دوش این مرکب، بار خوبی هستید (اربلی، 1381 ق: 1، 562)؛ همچنین در روایات متعددی آمده است که امام حسن و امام حسین(ع) با بچه‌ها بازی می‌کردند (اربلی، 1382، 2، 244؛ بروجردی، 1386 ق، 26، 867)؛ ابورافع‌ که رابطۀ نزدیکی با امیرالمؤمنین(ص) داشت می‌گويد: «من با امام حسن(ص) در زمان كودكى بازى مى‌كردم؛ هر وقت سنگ‌هاى من به سنگ‌هاى او برخورد مى‌كرد و من برنده مى‌شدم و مى‌گفتم: مرا ببر، وى مى‌گفت: واى بر تو آيا مى‌خواهى بر پشتى سوار شوى كه پيامبر(ص) او را بر دوش خود سوار مى‌كند؛ من نيز او را رها مى‌كردم و هر وقت سنگ‌هاى او به سنگ‌هاى من برخورد مى‌كرد و او برنده مى‌شد، من به وى مى‌گفتم: همان‌طور كه تو مرا نبردى، من نيز تو را نمى‌برم و امام حسن(ص) مى‌فرمود: آيا خشنود نيستى از اينكه بدنى را بر پشت خود سوار مى‌كنى كه پيامبر اكرم(ص) آن را مى‌برد؟ من نيز او را سوار مى‌كردم» (بروجردی، 1386 ق، 24، 347)؛ این نوع بازی‌ها درصورتی ‌که در قالب فضایی معنوی و درعین‌حال صمیمی و شادمانه صورت گیرد، می‌تواند تأثیر بسزایی در سلامت جسمی و روحی کودک داشته باشد و در طولانی‌مدت او را با فضای معنویِ مسجد مأنوس سازد.

3-7. آشنا نمودن کودکان با احادیث ورود کودکان به مسجد

آشنا نمودن کودکان با احادیث و سخنان اهل‌بیت(ع) نیز از جمله اموری است که در طولانی‌مدت، می‌تواند در مأنوس نمودن آنها با محافل مذهبی تأثیرگذار باشد؛ در توصیه‌های امامان معصوم آمده است که به كودكان،‌ احادیث اهل‌بیت و مطالب سودمند بياموزيد تا مخالفان بر آنها غالب نشوند (ابن‌شعبه حرانی، 1382، 159)؛ این دستور در راستای اصل بصیرت‌دهی که پیش‌تر از آن سخن گفته شد و به هدف آماده ساختن اطفال از خردسالى براى دفاع از حريم عقايد و مبارزه كردن با وسوسه‌هاى شياطين و شبهات اغواگران، از سوی ائمه(ع) به مسلمانان ابلاغ شده است. امام صادق(ص) فرمود: «در آموزش حديث به نوجوانانتان شتاب كنيد، پيش از آنکه مرجئه (فرقه ضاله) قبل از شما به سراغ آنان بروند» (بروجردی، 1386 ق، 26، 851)؛ این امر در سیرۀ عملیِ ائمه نیز مورد توجه بوده و به همین جهت، ابوهارون مكفوف نقل كرده است كه امام صادق عليه السلام به من خطاب كرد و فرمودند: اى پدر هارون! ما كودكان‌ خود را به تسبيح حضرت زهراh فرمان مى‌دهيم (ابن‌بابویه، 1381، 415).

جمع‌بندی

بر اساس آنچه در این مقاله بررسی شد، می‌توان با استفاده از سیره و احادیث اهل‌بیت (ع)، راهکارهایی را در جهت جذب نمودن کودکان به مسجد و مأنوس نمودن آنها با محافل مذهبی ارائه داد؛ این راهکارها، در صورتی مفید و موثر خواهند بود که متکی بودن آنها بر اصول بنیادین تربیتی، از جمله اصل تدریجی و فطری بودن مسائل دینی، اصل اختیاری بودنِ پذیرش مسائل دینی و اصل بصیرت‌دهی، مورد توجه و دقت قرار داده شود. در صورت توجه به این اصول و به‌کار بستن راهکارهای ارائه شده در این تحقیق، می‌توان نسلی را تربیت کرد که اُنس و الفت با مساجد و اماکن مذهبی به‌صورت طبیعی با وجود آنها عجین شده است؛ بدیهی است چنین نسلی، علیرغم فعالیت گستردة شبکه‌های مجازی و سایت‌های منحرف اعتقادی، به‌راحتی مورد انحراف واقع نخواهد شد و خود در جهت مقابله با آنها اقدام خواهد کرد؛ ازاین‌رو بر والدین، متولیان مساجد و حتی نمازگزاران لازم است تا با به‌کارگیری راهکاری مذکور و با توجه داشتن به اصول بنیادینِ تربیتی، در جهت مأنوس ساختن کودکان با مساجد و محافل مذهبی بکوشند. طبیعی است اگر راهکارهای مذکور در رابطه با کودک و نوجوانِ امروزی به‌کار گرفته نشود، جوان فردا نیز بخش زیادی از وقت خود را با گردش بی‌هدف در فضای مجازی و سرگرم شدن با بازی‌های بی‌هدف رایانه‌ای خواهد گذراند و با فضاهای نامناسبی اُنس خواهد یافت که عامل انحرافات اخلاقی است.

 منابع

* قرآن کریم

  1. شريف الرضي، محمد بن حسين؛ نهج البلاغه، ترجمه دشتى، چاپ اول؛ قم: ایرانسال نشر، 1379.
  2. ابن بابويه، محمد بن على؛ الأمالي (للصدوق)؛ چاپ ششم، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، 1376.
  3. ----------؛ الخصال، ج 1، ترجمه كمره‌اى، چاپ اول، تهران: کتابفروشى اسلامیه، 1377.
  4. ----------؛ پاداش نيكيها و كيفر گناهان؛ ترجمه ثواب الأعمال، چاپ اول، قم: انتشارات سرور، 1381.
  5. ----------؛ ترجمه من لا يحضره الفقيه؛ ج5، چاپ اول، تهران: نشر صدوق‌، 1367.
  6. ----------؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال؛ ترجمه انصارى، چاپ اول، قم: تسنیم کوثر، 1382.
  7. ----------؛ علل الشرائع؛ ج1، ترجمه ذهنى تهرانى، چاپ اول؛ قم: ایرانسال نشر، 1380.
  8. ---------؛ من لا يحضره الفقيه؛ ج 1 و 2، چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1413 ق.
  9. ابن شعبه حرانى، حسن بن على؛ تحف العقول، ترجمه جنتى، چاپ اول، تهران: امیرکبیر، 1382.
  10. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على؛ مناقب آل أبي طالب(ع) (لابن شهرآشوب)، ج 4، چاپ اول، قم: انتشارات علامه، 1379 ق.
  11. ابن فهد حلى، احمد بن محمد؛ آداب راز ونياز به درگاه بى نياز (ترجمه عدة الداعي)، ج 1، چاپ اول، تهران: دارالکتب اسلامی، 1381.
  12. اربلى، على بن عيسى؛ كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة)؛ ج 1، چاپ اول، تبريز: دارالکتب اسلامی، 1381 ق.
  13. --------؛ كشف الغمة؛ ترجمه و شرح زواره‌اى، ج 2، چاپ سوم، تهران: اسلامیه، 1382.
  14. اميني، ابراهيم؛ تربيت؛ قم: بوستان كتاب، چ 2، 1385.
  15. بروجردى، آقا حسين؛ منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة)؛ ج 26، چاپ اول، تهران: انتشارات فرهنگ سبز، 1386 ق.
  16. پاينده، ابو القاسم؛ نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول(ص)؛ چاپ چهارم، تهران: انتشارات جاويدان، 1382.
  17. حر عاملى، محمد بن حسن؛ آداب معاشرت از ديدگاه معصومان(ع) (ترجمه وسائل الشيعة)؛ چاپ پنجم، مشهد: مؤسسه آل البیت، 1380.
  18. ----------؛ وسائل الشيعة؛ ج 6 و 12 و 21، چاپ اول، قم: مؤسسه آل البیت، 1409 ق.
  19. حلى، علامه حسن بن يوسف بن مطهر؛ نهج الحقّ و كشف الصدق؛ ترجمه كهنسال، چاپ اول، تهران: عاشورا، 1379.
  20. خوانسارى، آقا جمال محمد بن حسين؛ شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم؛ ج 4، چاپ چهارم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1366.
  21. طبرسى، حسن بن فضل؛ مكارم الأخلاق، ترجمه ميرباقرى، ج 1، چاپ دوم، تهران: ایرانسال نشر، 1365.
  22. فقيهي، علي‌نقي؛ شيوه‌هاي ترغيب و جذب به نماز؛ تهران: مؤسسة مهر تابان، چ 1، 1384.
  23. قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله؛ جلوه‌هاى اعجاز معصومين (ع)؛ چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامى، 1378.
  24. كريمي‌نيا، محمدعلي؛ الگوي‌هاي تربيت اجتماعي؛ چ 2، قم: پيام مهدي (ص)، 1386.
  25. كلينى، محمد بن يعقوب؛ اصول الكافي؛ ج 6، ترجمه كمره‌اى، چاپ سوم، قم: ایرانسال نشر، 1375.
  26. -------------؛ الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج6، چاپ چهارم، تهران: ایرانسال نشر، 1407 ق.
  27. ------------؛ تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى)؛ ج4، چاپ اول، قم: مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، 1388.
  28. ---------------؛ كافي (ط - دار الحديث)؛ ج11، چاپ اول، قم: دارالحدیث، 1429 ق.
  29. --------------؛ گزيده كافى، ج3 و 4؛ چاپ اول، تهران: مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1363.
  30. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج1، و 38 و 101، چاپ دوم، بيروت: مؤسسة الوفاء، 1403 ق.
  31. محمدی ری شهری؛ میزان الحکمه؛ ج10، قم: انتشارات دارالحدیث،
  32. مطهری، مرتضی؛ انسان در قرآن، (مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی)؛ تهران: انتشارت صدرا، 1387.
  33. -----------؛ گفتارهاي معنوي؛ تهران: صدرا، چ 14، 1373.
  34. منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم (ص)؛ مصباح الشريعة؛ ترجمه مصطفوى، چاپ دوم، تهران: ، 1360.
  35. هلالى، سليم بن قيس؛ أسرار آل محمد (ع)؛ ترجمه كتاب سليم، چاپ اول، قم: نشر الهادي، 1416 ق.
  36. ------------؛ تاريخ سياسى صدر اسلام؛ ترجمه كتاب سليم، چاپ اول، تهران: انتشارات رسالت قلم، 1377.

 پی‌نوشت‌ها

* . استادیار دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی.   R.dehghan88@yahoo.com  

[1]. به همین جهت، مستحب است هنگام تولد در گوش نوزاد، نواي ملكوتي اذان و اقامه نواخته شود؛ شايد اين بدان علت باشد كه اين عمل آثار رواني و تربيتي بسيار مفيدي را در كودك به‌جای مي‌گذارد، گرايش فطري كودك را به خدا و پرستش رشد مي‌دهد و نخستين بذر نماز را در دل كودك مي‌كارد (فقيهي، علي‌نقي، شيوه‌هاي ترغيب و جذب به نماز، تهران، مؤسسه مهر تابان، چ 1، 1384، ص 30).

[2]. مرحوم علامه حلی در بیان ذاتی بودن حسن و قبح بیان می‌دارد که كودكان‌ نيز این‌گونه ضروريات را مى‌شناسند درحالی‌که چه‌بسا هنوز شناخت ضروريات (ديگر) براى ايشان حاصل نشده باشد (علامه حلى، حسن بن يوسف بن مطهر، نهج الحقّ و كشف الصدق / ترجمه كهنسال - تهران، چاپ: اول، 1379، ص 98).

[3]. از جمله بیان شریف قرآن که فرمود: «اِنّا هَدیناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکراً و اِمّا کفوراً» (انسان: 3)؛ ما راه راست را به او (انسان) نشان دادیم؛ یا شکرگزار خواهد بود یا کفران خواهد ورزید.

[4]. از جمله اینکه رسول خداq فرمود: «هر كس فرزندش را ببوسد خداوند عزوجل برايش حسنه‌اى مى‌نويسد و هر كس او را شاد سازد، خداوند در روز قيامت وى را شاد كند و هر كس به فرزندش قرآن بياموزد، پدر و مادر او را مى‌آورند و دو لباس بر تن آنان مى‌كنند كه از نور آن دو لباس چهره‌هاى بهشتيان نورانى مى‌شود» (بروجردى، آقا حسين، منابع فقه شيعه (ترجمه جامع احادیث الشيعه)، 26، 863.)؛ همچنین از پيامبرq نقل شد که فرمودند: «فرزندانتان را ببوسيد چون براى شما در برابر هر بوسه‌اى يك درجه بهشت است و فاصله بين هر دو درجه‌اى پانصد سال است» (همان، 1386 ق، 26، 865.)؛ همین‌طور امام صادقg فرمود: «مردى نزد پيامبر آمد و گفت: بچه‌ای را هرگز نبوسيده‌ام، چون آن مرد رفت، رسول خداq فرمود: اين مردى است كه نزد من از اهل جهنّم است» (همان، 26، 865).

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

جایگاه و نقش بازی در تربیت دینی کودکان

جایگاه و نقش بازی در تربیت دینی کودکان

بازی از اولین ابزارهای تربیتی است که کودکان با آن آشنا می‌شوند؛ ابزاری که گاه تا سال‌های متمادی با آنان همراه است. رعایت برخی ضوابط در بازی از جانب مربیان تربیتی، می‌تواند این ابزار تربیتی را که از ویژگی‌های خاص آن، عنصر علاقه‌مندی برای کودکان است به یکی از رویکردهای مهم در جهت ایجاد و تقویت تربیت دینی تبدیل نماید...
تربیت فکری و عقلانی کودکان در الگوی تربیتی اسلام با نگاهی تطبیقی به طرح «آموزش فلسفه به کودکان»

تربیت فکری و عقلانی کودکان در الگوی تربیتی اسلام با نگاهی تطبیقی به طرح «آموزش فلسفه به کودکان»

گستردگی توصیف اسلام از تفکر و تعقل، گشودن باب وسیعی از ارزش‏‌های عقلی، آموزش ضمنی و تدریجی ارزش‏‌های عقلی بر اساس اولویت‏‌های یادگیری سنین مختلف و کاربرد طیف وسیعی از روش‏‌های بینشی، علاوه بر روش‏‌های گرایشی و رفتاری برای آموزش تفکر به فرزندان، نشان‏‌دهنده تمایز اساسی الگوی اسلامی تربیت فکری و عقلانی با الگوهای سکولار، به‏‌ویژه طرح آموزش فلسفه به کودکان است. این تحقيق با رویکردی تطبیقی و با بهره‏‌گیری از روش توصیفی – تحلیلی به تبیین و تحلیل تفاوت‏‌های اساسی این دو الگو می‏‌پردازد...
راهکارهای تربیت عبادی نوجوانان

راهکارهای تربیت عبادی نوجوانان

. یافته‏‌های پژوهش نشان داد که می‏‌توان از راهکارها و روش‏‌هایی، مانند زمینه‏‌سازی مناسب، بصیرت‏‌بخشی، الگودهی مناسب، تشویق و تنبیه، تکریم، آموزش مراقبه و محاسبه، تذکر و یادآوری، تمثیل، تلقین به نفس، موعظه، دعا، ارتباط با اماكن مذهبي در جهت تربیت عبادی نوجوانان استفاده نمود...
نهادینه‏‌سازی آموزه‏‌های مهدوی در کودکان

نهادینه‏‌سازی آموزه‏‌های مهدوی در کودکان

هدف اصلی این پژوهش، تبیین مهدی‌باوری و نهادینه‌سازی معارف مهدوی با در نظر گرفتن حیطه‌های شخصیتی کودک است. به همین منظور، نوشتار پیش‌رو به شیوه کتابخانه‌ای و با روش توصیفی- تحلیلی، پس از تبیین «نهادینه‌سازی آموزه مهدوی» به بازشناسی ویژگی‌های دوره کودکی می‌پردازد تا دلیل انتخاب این مرحله سنی جهت ایجاد مهدی‌باوری روشن شود...
روش‏‌‏‌های تربیت تبلیغی در کودکان و نوجوانان

روش‏‌‏‌های تربیت تبلیغی در کودکان و نوجوانان

آشنایی با روش‏‌‏‌های متنوع در تربیت تبلیغی، نقش مؤثری در توفیق آن دارد؛ از این‏‌رو محقق بر آن بود تا با مبنا قرار دادن اصول کلی تبلیغ، روش‏‌‏‌های تربیت تبلیغی را تدوین نماید. روش مورد استفاده جهت تحقق این هدف، روش کتابخانه‏‌ای است...
Powered by TayaCMS