بررسی فقهی مراقبت از دید کودکان در مجامعت

بررسی فقهی مراقبت از دید کودکان در مجامعت

احمد امامی‌راد *

چکیده

«تربیت جنسی» یکی از ساحتهای مهم در عرصه تربیت بهشمار میرود. توجه به تربیت شایسته در این زمینه از بسیاری نابهنجاریهای مرتبط  کم خواهد کرد. یکی از روشهای تربیت جنسی که در متون اسلامی مورد توجه ویژه قرارگرفته، «مراقبت از دید کودکان، در تمتعات خاص جنسی» است؛ بدینمعنا که اولیاء و کسانی که در ارتباط با کودک هستند، در مجامعت با همسر، احتیاطهای لازم را جهت جلوگیری از فاش نشدن مجامعت انجام میدهند. مقاله حاضر بر اساس روش فقهی و با هدف استخراج احکام مربوطه در این زمینه تدوین شده است. برخی از روایات بر حرمت مجامعت ذکرشده دلالت دارند؛ اما با توجه به اینکه هیچکدام از سند معتبری برخوردار نیستند، فقط کراهت شدید این کار را میتوان استخراج کرد؛ البته این کراهت در صورت عدم اطمینان به گناه جنسی کودک بعد از بلوغش است؛ اما در صورت وجود چنین اطمینانی، طبق قواعد عام جاری در تربیت جنسی، مجامعت اولیاء در حضور کودک حرام است. کراهت هم در حضور پسربچه و هم در حضور دختربچه، هم برای زن و هم برای مرد است. ممیزبودن فرزند، ملاک حکم نبوده و شامل بچه غیرممیزی نیز که درکی از مسائل و توصیف آنها دارد، میشود؛ اما در شمول آن نسبت به کودک غیرممیزی که هنوز درکی از مسائل ندارد، تردید است و در صورت دلالت آن، فقط به کراهت میتوان قائل شد و کراهت شدید آن قابل اثبات نیست؛ همچنین در اینجا عدم حضور کودک در کل خانه، مراد نبوده و عدم حضورش در اتاق خلوت کفایت میکند.

واژگانکلیدی: تربیت جنسی، کودک، مجامعت، آمیزش، مقاربت.

مقدمه

«تربیت جنسی» یکی از ساحت‌های مهم در عرصه تربیت به‌شمار می‌رود. توجه به تربیت شایسته در این زمینه از بسیاری نابهنجاری‌های مرتبط کم خواهد کرد؛ این امر درحالی است که در صورت اهمیت ندادن به پیشگیری‌های لازم در این حیطه و مبتلاشدن متربی به‌ انحرافات جنسی، آفات فراوانی متوجه او شده و درمان آن نیز بسیار مشکل خواهد بود؛ از این‌رو «تربیت جنسی» به‌عنوان یکی از مهم‌ترین بخش‌های تربیت، از سوی نظریه‌پردازان و متولیان عرصه تربیت اسلامی، به‌ویژه علمای اسلامی، مورد توجه خاص قرار گرفته و فقهاء نیز بیشتر در باب نکاح به این امر و احکام مربوط بدان اشاراتی داشته‌‌اند (موسوی خویی، 1418، 32، 89؛ سبزواری، 1413، 24، 53؛ شبیری زنجانی، 1413، 3، 955؛ شیرازی، 1429، 3، 490 و ... ).

یکی از روش‌های تربیت جنسی که در متون اسلامی مورد توجه ویژه قرار گرفته، «مراقبت از دید کودکان، در تمتعات خاص» است؛ بدین‌معنا که اولیاء و کسانی که در تعامل با کودک هستند، در مجامعت با همسر احتیاط‌های لازم را جهت جلوگیری از فاش‌نشدن مجامعت انجام می‌دهند. برای بررسی این روش تربیتی، نخست روایات دلالت‌کننده بر این امر مورد بررسی قرار گرفته و سپس حدود دلالت و احکام فقهی آن مورد اهتمام قرار می‌گیرد.

روایت اول: روایت راشد

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ ابْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ j  يَقُولُ: «لَا يُجَامِعِ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ وَ لَاجَارِيَتَهُ وَ فِي الْبَيْتِ صَبِيٌّ فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُورِثُ الزِّنَا» (تمیمی آمدی، 1410، 304)؛ «موقعى كه در اتاق، كودكى حضور دارد، مردان با زنان يا كنيزان خود آمیزش نمی‌کنند؛ زيرا اين عمل، طفل را به راه زناكارى سوق مي‌دهد».

قاسم بن محمد جوهري‌ واقفی است (طوسی، 1381، 342، کشی، 1348، 452، حلی، 1411، 248). إسحاق بن إبراهيم جُعَفي، ابنراشد و پدرش‌ نیز توصیفی از این موضوع ندارند؛ از این‌رو سند حدیث با ضعف مواجه است.

امام صادق j مجامعت با همسر و کنیز را در اتاقی که کودکی حضور دارد، مورد نفی قرار می‌دهد؛ در ادامه نیز اشاره به حکمت این نفی که همانا به کشیده شدن کودک به زنا در آینده است، توجه دارد. چنانچه مشاهده می‌شود، این نهی مطلق است و شامل کودک ممیز و غیرممیز، خواب یا بیدار می‌شود؛ ذکر چند نکته در دلالت این روایت ضروری است که البته برخی از این نکات در ذیل روایات بعدی نیز بیان می‌شود. 

  1. در حرمت مجامعت بیان شده، از این حدیث استفاده نمی‌شود؛ حیث دلالی تعبیر «لَا يُجَامِعِ»، دلالت بر حُرمت این موضوع می‌کند؛ زیرا نهی با جمله خبریه، نه‌تنها دلالت بر لزوم ترک دارد، بلکه تأکید آن نیز بیشتر است؛ اما با توجه به ضعف سند روایت، نمی‌توان حرمت را از آن استخراج کرد.

برخی فقها نیز به کراهت این امر فتوا داده‌اند. نجفی در جواهر الکلام (نجفی، 1404، 29، 59)، حلی در الجامعللشرائط (حلی، 1405، 454) و نزهة الناظر (حلی، 1394، 101)، علامه حلی در تذکرةالفقهاء (حلی، 1388، 576)، کاشف‌الغطاء در سفینةالنجاة (كاشف‌الغطاء، 1423، 4، 97)، کرکی در جامعالمقاصد (کرکی، 1414، 13، 198)، عاملی در نهایةالمرام (عاملی، 1411، 1، 49)، طباطبائی‌حائری در ریاضالمسائل (طباطبائی حائری، 1418، 11، 36)، نراقی در رسائل و مسائل (نراقی، 1422، 1، 33) و مستندالشیعة (نراقی، 1415، 16، 25)، شوشتری‌ در النجعة (شوشتری، 1406، 8، 301)، شاهروردی ‌در موسوعه فقهی (شاهرودی، 1423، 11، 41) این کار را مکروه دانسته‌اند؛ حلی نیز در المهذب (حلی، 1407، 3، 186) به «استحباب تستر»‌ اشاره دارد.

  1. «بیت» به‌معنای اتاق خلوت اولیاء، نه کل خانه است؛ هرچند «بیت» در معانی و استعمالات خاص نیز به‌کار رفته (سبزواری، بی‌تا، 7، 420)، اما اصل معنای آن، همان «خانه» و «منزل» است (ابن‌منظور، 1414، ‌2، 14)؛ اما در این روایت، با توجه به مناسبات حکم و موضوع، نمی‌توان مجامعت را در کل خانه، مورد نهی دانست؛ زیرا فلسفه این امر که در روایات آینده نیز بدان‌ها اشاره شده، عدم شنیدن و دیدن کودک و اثرات ناشی از این امور است؛ و این امر با جدا بودن اتاق خلوت اولیاء با کودک محقق می‌شود و لزومی در جدایی کل خانه نیست؛ معنایی ندارد که اولیاء هنگام مجامعت در خانه‌ای دیگر غیر از خانه‌ای که فرزند حضور دارد، باشند؛ با توضیحاتی که در روایات بعدی بدان‌ اشاره خواهد شد،‌ این امر واضح‌تر نشان داده می‌شود.
  2. کراهت مجامعت نزد کودک، هم برای مرد هم برای زن است.

در حدیث ذکرشده، به اجتناب مرد از مجامعت در اتاقی که کودک است، اشاره می‌شود (لَايُجَامِعِ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ)؛ اما با الغای این ویژگی می‌توان به کراهت این عمل از سوی زن نیز قائل شد؛ زیرا ویژگی‌ای نسبت‌به مرد در این حکم نیست و زن را نیز شامل می‌شود.

  1. انصراف حکم به مواقعی که کودک بیدار است، بعید نیست؛ ولی نمی‌توان به‌طور یقین بدان قائل شد. در اینکه خواب یا بیداربودن کودک در حکم کراهت دخیل باشد، دو احتمال وجود دارد:

احتمال اول: احتمال اول به مطلق‌بودن این امر نظر دارد؛ بدین‌معنا که خواب یا بیداربودن کودک در کراهت این مجامعت نقش ندارد؛ زیرا روایت به‌طور مطلق می‌فرماید: «لَايُجَامِعِ ... وَ فِي الْبَيْتِ صَبِيٌّ»؛ لزوم دوری از چنین مجامعتی مطلق بوده و شامل کودک خوابیده نیز می‌شود. این احتمال به تأثیرات معنوی، تکوینی و وضعی این عمل در کودک نظر داشته و این امر را در حالت خواب‌بودن کودک نیز صادق می‌داند.

احتمال دوم: این احتمال به انصراف حکم به بیداربودن کودک نظر دارد؛ زیرا به‌ مناسبت حکم و موضوع، می‌توان دریافت که دیدن و شنیدن کودک و توجه او در این حکم دخالت دارد. نراقی نیز در رسائل و مسائل به این احتمال اشاره دارد (نراقی، 1422، 1، 33)؛ این احتمال بعید به‌نظر نمی‌رسد؛ زیرا عرف بدین امر نظر دارد که توجه کودک باعث کراهت این امر است. چنانچه در ادامه اشاره به حکمت حکم می‌فرماید: «فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُورِثُ الزِّنَا»؛ امکان منجرشدن این امر به زنای کودک در آینده، هنگامی است که توجه به این امر داشته و ذهن کودک نوعی تصویربرداری یا ضبط صدا داشته باشد. البته در صورت قبول احتمال اول، دو جواب به این مطلب می‌توان داد. اول اینکه «فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُورِثُ الزِّنَا» حکمت، حکم است، نه علت آن[1]؛ دوم آنکه حکمت ذکر شده به اثر تکوینی این عمل اشاره دارد و این اثر در خواب‌بودن کودک نیز جاری است؛ از این‌رو به‌طور قطعی نمی‌توان به دخالت خواب‌بودن کودک در این حکم دست یافت؛ ولی انصراف آن به خواب‌ بودن کودک قوی است؛ از این‌رو در صورت عدم ضعف سند حدیث و دلالت آن بر حرمت، در مورد کودک خوابیده، در مقام فتوا باید چنین آورد: بنابر احتیاط واجب نباید در اتاقی که کودک خوابیده است، مجامعت کرد؛ اما با توجه به اینکه قائل به کراهت شدیم، نهایتاً شدت کراهت در مورد کودک خواب و بیدار فرق خواهد کرد.

  1. مراد از کودک، اعم از مميز و غیرممیز است؛ در اینکه مراد از کودک ممیز است یا اعم از ممیز و غیرممیز، سه احتمال و قول وجود دارد:

احتمال اول: در احتمال اول، مراد حدیث «کودک ممیز» است؛ زیرا کودک غیرممیز درکی از روابط جنسی ندارد؛ از این‌رو حکم از او منصرف بوده و مجامعت نزد کودک غیرممیّز کراهت ندارد.

کرکی عاملی در جامعالمقاصد (عاملی کرکی، 1414، 13، 198)، موسوی عاملی‌ در نهایةالمرام (عاملی، 1411، 1، 49)، کاشف‌الغطاء در سفینةالنجاة (کاشف الغطاء، 1423، 4، 97) و شوشتری در شرح لمعه (شوشتری، 1406، 8، 301) به این نظر قائل شده‌اند. غروی‌ و جزیری در الفقه علی المذهب الأربعة (غروی، 1419، 4، 20) در دو وجه اختصاص به ممیز و عدم‌اختصاص اشاره داشته و نظری نمی‌دهند؛ اما ترحینی عاملی در الزبدة (ترحینی، 1427، 6، 126) با اشاره به دو وجه، حمل روایات مطلق را بر ممیز، اولی دانسته و کراهت این امر را مختص به محل حضور کودک ممیّز می‌داند.

احتمال دوم: این احتمال به کراهت مجامعت نزد کودک، اعم از ممیز و غیرممیز، نظر دارد؛ زیرا با اینکه کودک غیرممیز درکی از مسائل جنسی ندارد، ولی تأثیرات معنوی، تکوینی و تصویربرداری ذهنی در کودک غیرممیز نیز وجود دارد. این احتمال، انصراف حدیث به کودک ممیز را یقینی نمی‌داند. با توجه به تناسب حکم و موضوع، کودک غیرممیز نیز از تأثیرات این عمل مصون نیست و حکمت ذکر شده در حدیث (فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُورِثُ الزِّنَا) شامل این سنین نیز می‌شود. عرف نیز به تأثیرگذاری تکوینی و روحی مجامعت در محل دید و شنید کودک غیرممیز نظر دارد.

بحرانی در حدائق، نخست به اختصاص این حکم به ممیز اشاره داشته و به تعلیل حدیث (فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُورِثُ الزِّنَا) تمسک نموده است؛ اینکه خطر زنا‌کار شدن در مورد کودکی که می‌شنود، صدق می‌کند. ایشان در تأیید این سخن، به حدیثی که خواهد آمد، تمسک کرده است که در آن حدیث عبارتِ: «إِيَّاكَ وَ الْجِمَاعَ حَيْثُ يَرَاكَ صَبِيٌّ يُحْسِنُ أَنْ يَصِفَ حَالَكَ» (حر عاملی، 1409، 20، 134) آمده و چنین تعبیری نشان می‌دهد که کودک ممیز مراد است؛ زیرا کودک غیرممیز توانایی توصیف احوال را ندارد (حلی، 1394، 23، 136). ایشان در ادامه به حدیث دیگری که شامل غیرممیز نیز می‌شود، اشاره نموده که در آن رسول خدا(صلی الله علیه وآله)به‌طور مطلق به نهی از مجامعت در محل دید کودکی که در گهواره است، می‌پردازد «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ n أَنْ يُجَامِعَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ وَ الصَّبِيُّ فِي الْمَهْدِ يَنْظُرُ إِلَيْهِمَا» (ابن‌اشعث، بی‌تا، 96؛ نوری، 1408، 14، 228)؛ مفاد این حدیث اعم از ممیز و غیرممیز است؛ زیرا اشاره به کودک در گهواره شده و کودک در این سن، شیرخواره و غیرممیز است. صاحبحدائق درنهایت در وجه جمع بین دو دسته از روایات، به کراهت مجامعت در جایی که کودک است و به کراهت شدید در جایی که کودک ممیز است، فتوا داده است (حلی، 1394، 23، 137).

نجفی در جواهرالکلام (نجفی، 1404، 29، 59)، نراقی در رسائل و مسائل (نراقی، 1422، 1، 32) و طباطبائی حائری در ریاض المسائل (طباطبائی حائری، 1418، 11، 36) نیز به شمول این حکم به ممیز و غیرممیز نظر دارند. شهید ثانی در شرح لمعه به هر دو وجه اشاره داشته (شهید ثانی، 1410، 5، 95)، ولی در مسالک الأفهام (شهید ثانی، 1413، 7، 38) به اطلاق این حکم در ممیز و غیرممیّز قائل شده است.

احتمال سوم: احتمال سوم، اجتناب از جماع در منظر کودک را فقط شامل ممیز نمی‌داند؛ ولی تمامی غیرممیزین نیزاستثناء نیستند؛ بلکه دایره امر، کمی وسیع‌تر بوده و شامل کودکان غیرممیزی که درک مختصری نیز دارند، می‌شود؛ زیرا در حدیث دیگری که خواهد آمد، «کودک» با قید درک‌کننده، لحاظ شده است؛ «إِيَّاكَ وَ الْجِمَاعَ حَيْثُ يَرَاكَ صَبِيٌّ يُحْسِنُ أَنْ يَصِفَ حَالَكَ ...» (حر عاملی، 1409، 20، 134)؛ «بپرهيز از جماع در جايى كه كودك تو را مى‌بيند و رفتارت را آنچنان درك مي‌كند كه قادر است به‌خوبى براى دیگران توصيف و تشريح نمايد»؛ از این حدیث استفاده می‌شود که درک کودک و توصیف او، کفایت در صدق حرمت این عمل دارد؛ هر چند به سن تمییز نرسیده است، ولی می‌تواند توصیف و تشریح موقعیت‌ها داشته باشد. با توجه به اینکه درک کودک در این امر دخیل است، به‌نظر می‌رسد احتمال سوم از قوت بیشتری برخوردار باشد.

  1. مراد از «کودک» اعم از مذکر و مؤنث است.

در روایت ذکرشده از مجامعت در محلی که کودکی وجود دارد، نهی شده است. با توجه به اینکه در روایت به «کودک» اشاره شده، نه «کودک دختر»، ممکن است که اختصاص این واژه به کودک مذکر، موجب توهم شود.

اما با توجه به چند دلیل، این حکم مطلق است و شامل دختربچه نیز می‌شود:

الف. در لغت عربی، ذکر لفظ یا صیغه مذکر و اراده اعم از آن شایع است؛

ب. اثرات معنوی، تکوینی و روحی و روانی این امر، در دختربچه نیز قابل‌انکار نیست؛

ج. حکمت ذکرشده در حدیث شامل دختربچه نیز می‌شود؛

د. اعم‌بودن این امر با صراحت در احادیث دیگری که ذکر خواهد شد، مورد توجه واقع شده است[2].

حر عاملی در هداية الأمة نیز با عنایت به این اطلاق، در شمارش جماع‌های مکروه چنین آورده است: «الجماع‌ و في البيت صبيّ‌ أو صبيّة يريان و يسمعان أو خادم» (حر عاملی، 1412، 7، 125).

  1. عبارت «إن ذالك ما يورث الزنا» حکمت، حکم است، نه علت آن.

در حدیث ذکرشده، پس از اشاره به لزوم دوری از مجامعت در حضور کودک، چنین می‌فرماید: «فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُورِثُ الزِّنَا»؛ آیا این عبارت علت حکم است یا حکمت حکم؟

ثمره این دو امر در آنجا ظاهر می‌شود که اگر علت حکم در نظر گرفته شود، در صورت علم اولیاء به عدم منجرشدن این کار به زنای کودک، حرمت یا کراهت این امر برداشته می‌شود؛ اما در حکمت چنین نیست.

در پاسخ به سؤال فوق باید گفت: آنچه دست مکلف نیست، حکمت حکم است؛ با این توضیح که منجرشدن مجامعت والدین به زنای کودک، در اختیار والدین نبوده و نمی‌توانند تشخیص دهند که حتماً منجر به زنای او می‌شود یا نه. در این حدیث، منجرشدن به زنا به‌صورت یقینی مورد توجه نیست؛ بلکه اشاره به زمینه ارتکاب به زنا در اثر تصویربرداری و اثر روحی و روانی مجامعت والدین دارد.

در جمع‌بندی آنچه در دلالت حدیث اول توضیح داده شد، می‌توان چنین آورد:

این حدیث بر کراهت مجامعت اولیاء در حضور کودک بیداری که توانایی توصیف حالات را دارد، دلالت می‌کند.

روایت دوم: روایت حسین بن زید

روایت دوم دلالت‌کننده به مراقبت از دید کودکان در مجامعت، به‌قرار زیر است:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ j  قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ n: «وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ أَنَّ رَجُلًا غَشِيَ امْرَأَتَهُ وَ فِي الْبَيْتِ صَبِيٌّ مُسْتَيْقِظٌ يَرَاهُمَا وَ يَسْمَعُ كَلَامَهُمَا وَ نَفَسَهُمَا مَا أَفْلَحَ أَبَداً إِذَا كَانَ غُلَاماً كَانَ زَانِياً أَوْ جَارِيَةً كَانَتْ زَانِيَةً وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ  j إِذَا أَرَادَ أَنْ يَغْشَى أَهْلَهُ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَرْخَى السُّتُورَ وَ أَخْرَجَ الْخَدَم» (کلینی، 1366، 5، 501).

«قسم به آن‌که نفسم به‌دست اوست، همانا اگر مردی با زنش در حالی مجامعت کند که در خانه کودک بیداری باشد و آن‌دو را می‌بیند و کلام و نَفَسشان را می‌شنود، آن کودک هرگز رستگار نخواهد شد؛ اگر پسر باشد، زنا‌کننده و اگر دختر باشد، دختر زنا‌کننده می‌‌شود. علی بن حسین j زمانی که می‌خواست با أهلش (همسرشان) خلوت کند، در را می‌بست و پرده‌ها را انداخته و خادم‌ها را خارج می‌کرد (دور می‌کرد)».

درباره عبدالله بنحسين بنزيد و پدرش حسينبنزيد ذودمعة توصیفی وارد نشده و سند حدیث ضعیف است. در دلالت این حدیث بر ترک مجامعت در حضور کودک می‌توان به چند نکته اشاره داشت:

  1. علاوه‌بر ضعف سند این روایت، دلالت آن بر حُرمت مجامعت در حضور کودک، به روشنی دلالت حدیث قبلی نیست؛ زیرا تعبیر «لایُجامع» در حدیث قبل، دلالت بر حُرمت مؤکّد داشت؛ اما این روایت به‌صورت جمله توصیفی وارد شده و اشاره به آثار این‌گونه مجامعت دارد. در حدیث قبلی توضیح داده شد که آثار شمرده‌ شده برای چنین مجامعتی، علت حکم نبوده و به ایجاد زمینه برای زنای کودک در آینده اشاره دارد؛ از آثار ذکر شده در این روایت نیز نمی‌توان به دلالت آن بر حُرمت مجامعت در حضور کودک دست یافت؛ از این‌رو در دلالت این حدیث بر حُرمت آن، تردید وجود دارد و در نهایت می‌توان به کراهت این امر فتوا داد؛ البته با توجه به قَسمی که در ابتدای حدیث آمده است (وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ) و تعبیر «مَا أَفْلَحَ أَبَداً» می‌توان کراهت شدید آن را فهمید.
  2. چنانچه در روایت قبل نیز توضیح داده شد، مقصود از «بیت» مطلق خانه نبوده و به‌طور خاص، اتاق‌خواب اولیاء مقصود است.
  3. این حدیث، هم شامل پسربچه و هم شامل دختربچه می‌شود؛ این شمول، به خلاف حدیث قبلی، با صراحت آمده است؛ «إِذَا كَانَ غُلَاماً كَانَ زَانِياً أَوْ جَارِيَةً كَانَتْ زَانِيَةً»؛ این عبارت به‌عنوان مؤیّدی برای صحت الغای ویژگی ذکر شده در حدیث قبلی محسوب می‌شود.
  4. در این روایت بیداربودن کودک، دخیل در حکم است؛ زیرا با صراحت «کودک» را چنین مقید نموده که «صَبِيٌّ مُسْتَيْقِظٌ يَرَاهُمَا وَ يَسْمَعُ كَلَامَهُمَا وَ نَفَسَهُمَا»؛ یعنی کودک بیداری که زن و شوهر را می‌بیند و کلام و نَفَسشان را می‌شنود.
  5. این حدیث نیز به‌صورت مطلق،‌ شامل کودک ممیز و غیرممیز می‌شود.
  6. در این روایت، کراهت مجامعت در حضور کودک، مقید به دیدن و شنیدن شده است. ممکن است به نظر آید که «واو» در بین این فقرات به معنای «مع» بوده و طبق این معنا، مفاد حدیث چنین است که جمع بین این سه امر در حُرمت مجامعت دخالت دارد و در صورتی که کودک هم می‌بیند و هم‌ کلامشان و ‌نفسشان را می‌شنود، مجامعت اولیاء کراهت دارد؛ ولی به نظر می‌رسد «واو» در اینجا به معنای «عطف» است؛ یعنی تحقق یکی از فقرات در کراهت مجامعت کفایت می‌کند. این برداشت با توجه به آنچه در روایات دیگر که یا اطلاق داشته و یا فقط دیدن[3] یا شنیدن آمده است، تقویت می‌شود.
  7. در ادامه حدیث به سیره امام سجاد j چنین اشاره شده است که «وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ jإِذَا أَرَادَ أَنْ يَغْشَى أَهْلَهُ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَرْخَى السُّتُورَ وَ أَخْرَجَ الْخَدَم»؛ حضرت زمانی‌که می‌خواست با همسرش خلوت کند، درب را بسته، پرده‌ها را انداخته و خادم‌ها را خارج می‌کرد. از آن‌جایی‌که سیره ائمه اطهار (سلام الله علیها) اگر در کلام معصوم دیگر آید، حجت است و می‌توان حکم فقهی از آن استخراج کرد (اعرافی، 1395، 160)؛ از این‌رو می‌توان مؤکدبودن حکم کراهت ذکر شده را از این سیره فهمید. در مجموع، مفاد این روایت کراهت شدید مجامعت در حضور کودک، اعم از ممیز و غیرممیز؛ دختر و پسر است.

روایت سوم

«الْحُسَيْنُ بْنُ بِسْطَامَ وَ أَخُوهُ فِي طِبِّ الْأَئِمَّةِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْخَلِيلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ النُّعْمَانِ بْنِ يَعْلَى عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ  j: «إِيَّاكَ وَ الْجِمَاعَ حَيْثُ يَرَاكَ صَبِيٌّ يُحْسِنُ أَنْ يَصِفَ حَالَكَ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ كَرَاهَةَ الشُّنْعَةِ قَالَ لَا فَإِنَّكَ إِنْ رُزِقْتَ وَلَداً كَانَ شُهْرَةً عَلَماً فِي الْفِسْقِ وَ الْفُجُور» (حر عاملی، 1409، 20، 134)؛

«از مجامعت درجايى كه كودك مميزى تو را مى‌بيند و رفتارت را آنچنان درك مي‌كند كه قادر است به‌خوبى براى دیگران توصيف و تشريح نمايد،‌ بپرهيز؛ به رسول خدا(صلی الله علیه وآله)گفتم: کراهت شنیع دارد؟ فرمود: نه؛ پس همانا اگر از این مجامعت صاحب فرزندی شدی، در فسق و فجور شهرت آشکاری خواهد داشت».

حسين‌بن بسطام‌بن سابور و برادرش عبدالله‌بن بسطام‌بن سابور و نیز أحمد‌بن حسن‌بن خليل‌ و محمد‌بن إسماعيل‌ و نعمان‌بن يعلى توصیفی ندارند. درباره جابر‌بن يزيد جعفي[4]‌ نیز اختلاف وجود دارد؛ از این‌رو سند حدیث ضعیف است.

در این حدیث، جماع در جایی‌که کودکی دارای توانایی توصیف و تشریح است، مورد نهی قرار می‌گیرد. در ادامه حدیث، سائل از رسول خدا(صلی الله علیه وآله)می‌پرسد که آیا کراهت شنیع است؟ حضرت می‌فرمایند: «نه! (از کراهت شنیع هم بالاتر)، اگر از این مجامعت صاحب فرزندی شوی، مشهور در فسق و فجور می‌شود».

این روایت، غیرممیز درک‌کننده را نیز شامل می‌شود؛ با این توضیح که در حدیث ذکر شده، مجامعت در نزد کودکی مورد نهی واقع شده است که توانایی توصیف و تشریح وقایع را دارد. چنانچه ذکر شد، این تعبیر شامل کودک غیرممیز نیز است که معنای روابط زن و شوهر را نمی‌فهمد، ولی توانایی توصیف وقایع را دارد؛ اما شامل کودکی که هنوز به این درک هم نرسیده است،‌ نمی‌شود.

روایت چهارم

«حُسَيْنُ بْنُ بِسْطَامَ وَ أَخُوهُ فِي طِبِّ الْأَئِمَّة عَنْ خَلَفِ بْنِ أَحْمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَلَمَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  j أَنَّهُ قَالَ: «إِيَّاكَ أَنْ تُجَامِعَ أَهْلَكَ وَ صَبِيٌّ يَنْظُرُ إِلَيْكَ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَكْرَهُ ذَلِكَ أَشَدَّ كَرَاهِيَةٍ» (حر عاملی، 1409، 20، 134)؛

«از مجامعت با أهلت درحالی‌که کودکی نگاه می‌کند، بپرهیز؛ همانا رسول خدا(صلی الله علیه وآله)کراهت بسیار شدیدی نسبت به این امر داشتند».

درباره حسينبن بسطام بن سابور و برادرش عبداللهبن بسطامبن سابور و همچنین خلفبن أحمر و محمدبن مروان‌ توصیفی وارد نشده است و سند حدیث را با ضعف مواجه می‌سازد.

در این روایت نیز از مجامعت با زن در حضور کودک پرهیز شده است. پرهیز وارد شده در این حدیث (إِيَّاكَ) بر حُرمت این کار دلالت می‌کند؛ از این‌رو ادامه حدیث (إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ n كَانَ يَكْرَهُ ذَلِكَ أَشَدَّ كَرَاهِيَةٍ) دلالت بر حُرمت این امر دارد؛ زیرا کراهت داشتن شدید رسول خدا(صلی الله علیه وآله)با حُرمت هم قابل جمع است؛ البته ممکن است که این تعبیر بر کراهت حمل شود؛ در این‌صورت تعارض صدر و ذیل پیش آمده و به قدر یقین که همان کراهت شدید است، حمل می‌شود.

روایت پنجم

«أخبَرَنا عَبد الله أخبَرَنا مُحَمّد حَدَّثَني مُوسى قالَ أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ j قَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ n أَنْ يُجَامِعَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ وَ الصَّبِيُّ فِي الْمَهْدِ يَنْظُرُ إِلَيْهِمَا» (ابن‌اشعث، بی‌تا، 96 و نوری، 1408، 14، 228)؛

«رسول خدا(صلی الله علیه وآله)از مجامعت مرد با زنش، در حالی‌که در گهواره کودکی به آنها نظاره می‌کند، نهی کرد».

سند «جعفریات» ضعیف است.

در این حدیث نیز به نظاره کودک اشاره شده است و به‌نوعی به بیداربودن کودک در تطبیق کراهت این امر دلالت دارد. از این حدیث نیز با توجه به ضعف سند، نمی‌توان حُرمت را استخراج نمود.

نکتة تربیتی

با توجه به آنچه از روایات ذکر شده گذشت، در کل می‌توان به رجحان حساس‌بودن زیاد مراقبت‌های جنسی، دست یافت. چنین مراقبت‌هایی در پیشگیری از ابتلاء به گناه جنسی کودک در آینده مؤثر است. تأثیرگذاری روحی و روانی و تکوینی عمل مجامعت در فضایی که حتی کودک غیرممیز در آن هست، به‌قدری زیاد است که امکان ابتلای به زنا را بسیار بالا می‌دانند. در متون دینی نگاه‌داشتن حریم در مسائل جنسی، به‌ویژه تمتعات خاص، بسیار مورد اهتمام است.

صحیحه زیر مؤیّد نکات تربیتی استخراج‌ شده از این دسته از روایات خواهد بود:

- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ j  قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَقَالَ: «هُوَ الْجِمَاعُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سَتِيرٌ يُحِبُّ السَّتْرَ فَلَمْ يُسَمِّ كَمَا تُسَمُّونَ» (کلینی، 1366، 5، 555)؛

«از امام صادق j درباره قول خداوند عزوجل «أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ» پرسیدم. حضرت فرمودند: مقصود جماع است؛ ولی خداوند پوشاننده است و پوشاندن را دوست دارد؛ از این‌رو اسم جماع را به همان شکل که نام می‌برند، نام نبرده است».

علی‌بن ابراهیم‌بن هاشم قمی (نجاشی، 1365، 260؛ حلی، 1411، 100) و پدرش إبراهيم‌بن هاشم قمي‌ (نجاشی، 1365، 16؛ طوسی، بی‌تا، 12؛ حلی، 1411، 5)، محمد‌بن أبي عمير زياد (طوسی، 1381، 365؛ نجاشی، 1365، 327؛ طوسی، بی‌تا، 405؛ کشی، 1348، 590)، حماد‌بن عثمان ناب‌ (نجاشی، 1365، 143؛ حلی، 1411، 56؛ کشی، 1348، 372؛ طوسی، بی‌تا 156) و عبيد‌الله بن‌علي حلبي‌ (حلی، 1411، 20 و 112؛ نجاشی، 1365، 231؛ طوسی، بی‌تا، 306)، همگی افراد مورد اطمینانی هستند.

آیه شریفه‌ای که روایت ذکر شده در تفسیر آن وارد شده، آیه 43 سوره نساء[5] است که در مقام بیان مواردی است که به جای غسل می‌توان تیمم نمود. یکی از این موارد در آیه شریفه، «ملامست با زنان» ذکر شده است؛ عبیداللهبن علی حلبی از امام صادق j در این‌باره سؤال می‌پرسد (گویی در ذهن این سؤال است که آیا مطلق لمس با زنان موجب غسل می‌شود و یا مراد از ملامسه، محدوده خاصی از مقاربت با زنان است؟) امام j در پاسخ می‌فرمایند: «مقصود جماع است (و مطلق لمس زنان نیست)».

محل شاهد در این حدیث، این است که امام صادق j دلیل تعبیر «مجامعت» زن و مرد را با واژه «لامستم» (ملامسه)، پوشاننده بودن خداوند عزوجل برمی‌شمارد؛ به‌دلیل این صفت پوشانده‌بودن و دوست‌داشتن چنین صفتی از سوی باری‌تعالی، اسم جماع را به همان شکل که نام می‌برند، نام نبرده است. خلاصه آنکه رعایت حریم در مسائل جنسی و احتیاط‌های زیاد در این عرصه، از مسائل تربیتی مهم اسلام است که در «تقویت حیای متربی» مؤثر است.

جمعبندی

با اینکه هیچ‌کدام از روایات دارای سند قوی نبودند، ولی در کل، می‌توان کراهت شدید این امر را از مجموع روایات استخراج کرد. این کراهت در فتواهای مشهور هم آمده است که بدان اشاره شد؛ البته این کراهت زمانی است که اطمینان به منجرشدن به گناه کودک وجود نداشته باشد؛ در صورت وجود چنین اطمینانی، طبق قواعد عام جاری در تربیت جنسی،[6] مجامعت اولیاء در حضور کودک حرام است.

کراهت ذکرشده در موارد زیر از احادیث استخراج شد:

کراهت هم در حضور پسربچه و هم در حضور دختربچه است؛

این کراهت هم برای زن و هم برای مرد است؛

ممیزبودن فرزند، ملاک حکم نبوده و شامل بچه‌ غیرممیزی هم که درکی از مسائل و توصیف آنها دارد، می‌شود؛ اما در شمول آن نسبت به کودک غیرممیزی که هنوز درکی از مسائل ندارد، تردید است و در صورت دلالت آن، فقط به کراهت می‌توان قائل شد و کراهت شدید آن قابل اثبات نیست؛

عدم حضور کودک در کل خانه مراد نبوده و عدم حضورش در اتاق خلوت کفایت می‌کند.

منابع

* قرآن كريم.

  1. ابن أشعث کوفی، محمد بن محمد؛ الجعفریات؛ تهران: مکتبة النینوی الحدیثیّة، بی‌تا.
  2. ابن منظور، محمد‌بن مكرم، لسان العرب؛ دار صادر؛ بیروت: چاپ سوّم، 1414 ق.
  3. اعرافی، علی‌رضا؛ تحقیق و نگارش: احمد امامی‌راد؛ فقه تربیتی؛ آداب تعلیم و تعلّم؛ قم: مؤسسة اشراق و عرفان، 1395 ش.
  4. بحرانى آل عصفور، يوسف‌بن احمد‌بن ابراهيم‌؛ الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1405 ق.
  5. ترحينى عاملى، سيد‌محمد حسين؛ الزبدة الفقهية في شرح الروضة البهية؛ قم: دار الفقه للطباعة و النشر، 1427 ق.
  6. تمیمی آمدی،‌ عبدالواحد‌بن محمد؛ غررالحکم و دررالکلم؛ دفتر تبلیغات اسلامی؛ قم: 1366.
  7. حر عاملی، محمد‌بن حسن؛ وسائلالشیعة؛ قم: مؤسسة آل‌البیت (سلام الله علیها)، 1409 ق.
  8. حر عاملی، محمد‌بن حسن؛ هداية الأمة إلى أحكام الأئمة عليهمالسلام‌؛ مشهد: مجمع البحوث الإسلامیّة، 1412 ق.
  9. حلی، حسن‌بن یوسف‌بن مطهراسدی؛ خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال؛ قم: دارالذخایر، 1411 ق.
  10. حلی، حسن‌بن یوسف‌بن مطهر اسدی؛ تذکرة الفقهاء (ط القدیمة)؛ قم: مؤسسة آل‌البیت، 1388 ق.
  11. حلی، یحی‌بن سعید؛ الجامع للشرائع؛ قم: مؤسسة سید الشهداء العلمیّة، 1405 ق.
  12. حلی، یحی بن سعید؛ نزهة الناظر في الجمع بين الأشباه و النظائر؛ قم، منشورات رضی، 1394 ق.
  13. حلّى، احمد‌بن محمد اسدى‌ جمال الدين؛ المهذب البارع في شرح المختصر النافع؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1407 ق.
  14. راغب اصفهانى، حسين‌بن محمّد؛ مفردات الفاظ القرآن؛ دارالعلم و الدار الشاميّة؛ بیروت: 1412 ق.
  15. سبزواری، سید عبدالأعلی؛ مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام؛ قم: مؤسسة المنار، 1413 ق، ج 24.
  16. سبزوارى نجفى، محمد‌بن حبيب الله؛ الجديد فى تفسير القرآن المجيد؛ بیروت: دار التعارف للمطبوعات، بی‌تا.
  17. شبیری زنجانی، سید موسی؛ کتاب النکاح؛ قم: مؤسسه رای‌پرداز، بی‌تا.
  18. شوشتری، محمدتقی؛ النجعة فی شرح اللمعة؛ تهران: کتاب‌فروشی صدوق، 1406 ق.
  19. طباطبايى حائرى‌، سيد على‌بن محمد؛ رياض المسائل في تحقيق الأحكام بالدلائل (ط- الحديثة)؛ قم: مؤسسة آل‌البیت، 1418 ق.
  20. طوسي، أبو جعفر محمّد بن حسن، الفهرست، نجف، المكتبة المرتضويّة‌، بي‌تا.
  21. طوسي، أبوجعفر محمّد‌بن حسن؛ رجال الطوسي؛ انتشارات حيدريّه؛ نجف: 1381 ق.
  22. عاملى، شهيد ثانى، زين‌الدين‌بن على‌؛ الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (المحشّى- كلانتر)؛ قم: کتاب‌فروشی داوری، 1410 ق.
  23. ------؛ مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام؛ قم: مؤسسة المعارف الإسلامیّة، 1413 ق.
  24. عاملى، كركى و على‌بن حسين‌محقق ثانى؛ جامع المقاصد في شرح القواعد؛ قم: مؤسسه آل‌البیت (سلام الله علیها)، 1414 ق.
  25. عاملى، محمد‌بن على موسوى‌؛ نهاية المرام في شرح مختصر شرائع الإسلام؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1411 ق.
  26. غروى، عبد‌الرحمن و سيد محمد ياسر مازح جزيرى‌؛ الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البيت وفقاً لمذهب أهل البيت عليهمالسلام؛ بیروت‌: دارالثقلین، 1419 ق.
  27. فراهیدی، خلیل‌بن احمد؛ کتاب العین؛ انتشارات هجرت، قم: 1410 ق.
  28. فیومی، احمد‌بن محمد‌بن علي المقري، مصباح المنیر؛ موسسة تحقيقات و نشر معارف اهل البيت؟ عهم؟ قم: بی‌تا.
  29. کشی، محمد‌بن عمر، رجال الکشی؛ انتشارات دانشگاه مشهد؛ مشهد: 1348.
  30. کليني؛ الکافي؛ دارالکتب الإسلامية؛ تهران: 1365.
  31. كاشف الغطاء، احمد‌بن على‌بن محمدرضا نجفى؛ سفينة النجاة و مشكاة الهدى و مصباح السعادات؛ نجف: مؤسسه کاشف الغطاء، 1423 ق.
  32. مصصطفوی، حسن؛ التحقیق في کلمات القرآن الکریم؛ بنگاه ترجمه و نشر کتاب؛ تهران: 1360 ش.
  33. مکارم شیرازی، ناصر؛ الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل؛ قم: مدرسة الإمام علی بن أبی‌طالب، 1379 ش.
  34. موسوی خویی، سید أبوالقاسم؛ موسوعة الإمام الخویی؛ قم: مؤسسة إحياء آثار الإمام الخوئي ره‌، 1418 ق، ج 32.
  35. موسوی عاملى‌، محمد‌بن على؛ نهاية المرام في شرح مختصر شرائع الإسلام؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1411 ق.
  36. نجاشی، احمدبن علی؛ رجال النجاشي؛ قم: جامعة مدرسین حوزه علمیه قم، 1365 ش.
  37. نجفى كاشف الغطاء، احمد‌بن على‌بن محمد رضا، سفينة النجاة و مشكاة الهدى و مصباح السعادات؛ نجف: مؤسسة کاشف الغطاء، 1423 ق.
  38. نجفى، محمدحسن‌؛ جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1404 ق.
  39. نراقی، احمدبن محمدمهدی؛ رسائل و مسائل؛ قم: کنگره نراقین ملامهدی و ملااحمد، 1422 ق.
  40. نراقی، احمد بن محمدمهدی، مستندالشیعة فی أحکام الشریعة، قم، مؤسسة آل‌البیت، 1415 ق.
  41. نوری، حسین؛ مستدرک الوسائل؛ بیروت: مؤسسة آل‌البیت، 1408 ق.
  42. هاشمی شاهروردی، سیدمحمود؛ موسوعة الفقه الإسلامي طبقا لمذهب أهلالبيت (سلام الله علیها)؛ قم: مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت (سلام الله علیها)، 1423 ق.

پی‌نوشت‌ها

* دکتری فقه تربیتی؛ جامعۀ المصطفی العالمیّۀ Email: ahmademamimoshaver@gmail.com.

[1]. دلیل این امر در نکته هفتم توضیح داده خواهد شد.

[2].«إِذَا كَانَ غُلَاماً كَانَ زَانِياً أَوْ جَارِيَةً كَانَتْ زَانِيَةً».

[3]. «إِيَّاكَ وَ الْجِمَاعَ حَيْثُ يَرَاكَ صَبِيٌّ».

[4]. کشی در چند جا او را توثیق می‌نماید (کشی، 1348، 192 و 195 و 196) و در جای دیگر او را مذموم می‌داند؛ «زرارة قال سألت أبا عبد الله (علیه السلام) عن أحاديث جابر فقال ما رأيته عند أبي قط إلا مرة واحدة و ما دخل علي قط». نجاشی نیز او را «مختلط» می‌داند؛ (نجاشی، 1365، ص 129).

[5]. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‌ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِري سَبيلٍ حَتَّى‌ تَغْتَسِلُوا و إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‌ أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْديكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُورا»؛ (نساء، 43)؛ «اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، در حال مستى به نماز نزديك نشويد، صبر كنيد تا مستى شما زايل شود و بفهميد چه مى‌گوييد و نيز در حال جنابت به نماز نزديك نشويد، مگر آنكه مسافر باشيد و دستتان به آب نرسد، در غير اين صورت با جنابت نماز نخوانيد تا غسل كنيد اگر بيمار و يا در راه سفر بوديد و يا يكى از شما از بيت خلوت آمده و با زنان تماس جنسى پيدا كرديد و براى غسل آبى نيافتيد، با خاك پاك تيمم كنيد؛ يعنى دست به خاك زده صورت و دو دست خود را مسح كنيد، كه خدا بخشنده و آمرزنده است».

[6]. مثل روش وقایه؛ «یا أیّها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا»؛ تحریم، 6.

Powered by TayaCMS