بررسی نقش الگوی تربیتی والدین در تربیت دینی فرزندان

بررسی نقش الگوی تربیتی والدین در تربیت دینی فرزندان

جواد آقامحمدی[1]

چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش الگوی تربیتی والدین در تربیت دینی فرزندان است. روش پژوهش در محدوده روش‌های توصیفی - پیمایشی و نوع تحقیق، کاربردی است. جامعة آماری پژوهش را کلیه دانش‌آموزان مقطع متوسطه شهرستان دیواندره تشکیل داده‌اند. نمونة آماری پژوهش شامل 215 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفیِ ساده به صورتی که همه اعضا شانس مساوی برای انتخاب شدن داشته باشند، صورت گرفته است. ابزار اندازه‌گیری تحقیق، به‌ جز منابع کتابخانه‌ای از قبیل کتب، فصلنامه، مجلات و پایان‌نامه، از پرسشنامه‌ای که محقق تهیه کرده برای سنجش نظرات سود برده شده است. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها به دو صورت توصیفی و تحلیلی و در قالب آماره «تی» و «ضریب همبستگی» استفاده شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهند که نگرش مذهبی والدین در تربیت دینی فرزندان تأثیر مستقیم داشته و رعایت آداب دینی از سوی والدین با تربیت دینی فرزندان آنها رابطه معناداری دارد. نتایج پژوهش رابطه بین ساده‌زیست بودن والدین با تربیت دینی فرزندان را در سطح قابل قبولی نشان داد. همچنین بین سطح سواد والدین و تربیت دینی فرزندان آنها اختلاف معناداری مشاهده نشده است.

واژگان کلیدی: تربیت، تربیت دینی، الگوی تربیتی والدین، فرزندان.

مقدمه

تحقق هدف آفرینش انسان، تنها در پرتو تعلیم و تربیت میسر است؛ به این منظور، خداوند متعال انسان را به نیروی عقل و ابزار معرفت تجهیز کرد و پیامبرانی را با براهین روشن و احکام و قوانین متین برانگیخت و رسالت سنگین تعلیم و تربیت انسان را به آنان سپرد. از این‌رو، تعلیم و تربیت مهم‌ترین بخش تعلیمات و معارف ادیان آسمانی، به‌ویژه اسلام را تشکیل می‌دهد (صالحی و یاراحمدی، 1387، 24). انسان تنها در پرتو تربيت صحيح است كه به ‌عنوان موجودي هدف‌مند و اندیشمند به اهداف و آرمان‌هاي خود دست یافته و قلّه رفيع سعادتِ مطلوب خويش را فتح مي‌نمايد؛ از اين رهگذر براي انسان مسلمان، تربيت اسلامي ضرورتي مضاعف دارد؛ زيرا وقتی انسان گردنبند مرواريدی که دانه‌های آن دين و بندگي خالق متعال است را برگردن آويخته، جز در پرتو تربيت صحيح اسلامي به مدال افتخار عبوديت و تسليم نائل نمي‌آيد.

خانواده یکی از گروه‌های ابتدایی اجتماعی است که ارتباطش با افراد به صورت رودررو و چهره‌به‌چهره خواهد بود. در طول تمام تاریخ بشری و در سرتاسر جهان، خانواده از تنوع ذاتی - فرهنگی برخوردار بوده و فرزندان هم تا مدت‌های مدیدی از نظر بقای زیست‌شناختی به بزرگان این نهاد تربیتی و مهم وابسته هستند. پارسونز در ارتباط با نقش خانواده در فرایند تربیتی و اجتماعی شدن، یادآور می‌شود که شخصیت انسان، مادرزاد نیست؛ بلکه یک فرآیند اکتسابی است و در اصل به همین دلیل است که خانواده یکی از نهادهای مهم و کلیدی به شمار می‌آید و شخصیت اصلی و اولیه انسان در این نهاد شکل می‌گیرد (جزایری، 1384، 33). خانواده، نهادی مهم، کلیدی و کانون رشد و آرامش بشری است که بر اساس طبیعت و فطرت الهی و نیازهای جسمی و روحی تشکیل می‌شود و انسان راه کمال خود را از این طریق می‌پیماید. خانواده، نهاد قدرت‌مندِ تربیتی است که در آیات و روایات بر نقش تربیتی آن تأکید فراوان شده است و استحکام و نقش‌آفرینی آن، برای رفع دغدغه‌های والدین، اجتناب‌ناپذیر است (حاجی بابایی، 1391، 3). در این میان، نقش والدین در رتبه نخست اهمیت قرار دارد و آنها باید تلاش کنند تا متربی از سر شوق و اشتیاق به تجارب درونی دست یابد، به نحوی که بتواند فطرت خداجوی خود را کشف و تجربه دینی را به ‌طور حضوری شهود نماید. پس والدین به عنوان الگوهای اصلی و بی‌بدیل زندگی کودک، می‌توانند احساسات، علایق، ویژگی‌های مثبت اخلاقی و ارزش‌های دینی را به او منتقل کنند. در بیان اهمیت موضوع همین کافی است که امام محمد غزالی می‌گوید: «کودک امانتی است در دست پدر و مادر که هرچه در آن کشت کنی همان را درو خواهی کرد».

در رابطه با موضوع پژوهش، مطالعات میدانی بسیار کمی صورت گرفته است. هر چند این تحقیقات به ‌طور مستقیم به بررسی نقش تربیتی والدین نپرداخته‌اند، لیکن به شکل‌های مختلفی به این مطلب اشاره کرده‌اند که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می‌شود. اما در زمینه تربیت دینی پژوهش‌هایی صورت گرفته است که به‌ طور عمده تحلیلی – اسنادی هستند و می‌توان به تحقیقاتِ نوروزی و بدیعیان(1388) با عنوان بررسی الگوی روابط انسانی در تربیت دینی با تأکید بر سیرة امام حسین(ع)، همت بناری(1385) در تکاپوی ارائه مفهومی نو از تربیت اسلامی با تأکید بر آیات و روایات، بهشتی و نیکویی(1390) کاوش‌هایی در باب فلسفة تربیت دینی از دیدگاه اسلام، جمالی‌زاده (1385) با عنوان تحلیل سیره‌شناسی و تربیت دینی برگرفته از الگوی عملی و روش تربیتی رسول اکرم(ص)، حسنی(1388)، روش‌های تربیت اسلامی در پرتو قرآن و نهج البلاغه و رحمانی(1382) که به بررسی روش‌شناسی تربیتی امام خمینی، پرداخته اشاره کرد. همچنین نیک‌نژاد و همکاران(1386) در تحقیقی پژوهشی با عنوان تأثیر آموزش روش‌های تربیتی بر اساس دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی بر تغییر نگرش مادران در تربیت فرزندان، به موضوع تربیت پرداخته و از دیدگاه خواجه طوسی هر یک از اعضای خانواده، تحت‌ تأثیر کیفیت و ماهیت روابط پدر و مادر قرار می‌گیرند و تربیت فرزندان در سال‌های اول زندگی تقریباً به‌ طور کامل از طریق خانواده صورت می‌پذیرد و در این تحقیق به نقش مهم مادران در تربیت فرزندان اشاره شده است. سبیلان اردستانی(1379) در طی تحقیقی به این نتیجه رسید که وضعیت اعتقادی والدین نقش مستقیمی در شرکت دانش‌آموزان در نماز ایفا می‌کند؛ البته این تحقیق میان میزان تحصیلات والدین و شرکت دانش‌آموزان در نماز جماعت تفاوت معناداری نیافته است. نصر و همکاران(1387) در تحقیقی با عنوان بررسی فرا تحلیلی عوامل مؤثر بر جذب و شرکت دانش‌آموزان در نماز جماعت مدارس از عوامل فردی، خانوادگی، هم‌سالان، محیط و غیره به عنوان عوامل تأثیرگذار در شرکت دانش‌آموزان در نماز جماعت نام برده‌اند. آقامحمدی و همکاران(1389) در تحقیقی با عنوان بررسی نقش والدین در هدایت فرزندان به نماز جماعت و مسجد که بر روی 360 نفر از دانش‌آموزان صورت گرفته است، به نقش مهم و بی‌بدیل والدین در هدایت و جذب فرزندان خود به فریضه الهی نماز اشاره کرده‌اند. کریمی(1380) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه نگرش مذهبی والدین و شیوه فرزندپروری آنان و نگرش مذهبی دختران، به رابطه مثبت و معناداری بین نگرش مذهبی والدین و دختران‌شان اشاره می‌کند.

جوادی و سادیی(1376) در مطالعه خود، گرایش دانش‌آموزان دختر راهنمایی و پسر متوسطه به نماز را مورد بررسی قرار دادند، نتایج این تحقیق نشان داد که عوامل مؤثر در گرایش دانش‌آموزان این مقطعه تحصیلی به نماز، شامل دبیران دینی، مربیان تربیتی، دوستان، هم‌سالان، والدین و محتوی کتب دینی هستند (به نقل از سواری و همکاران، 1380). حسینی و دلاویز(1371) پژوهشی را درباره علل عدم گرایش به نماز بر روی 1000 دانش‌آموز دوره راهنمایی و دبیرستان استان مازندران انجام داده‌اند و مهم‌ترین علل عدم گرایش دانش‌آموزان به نماز را به شرح زیر عنوان کرده‌اند: تنبلی و سستی، عدم آگاهی و شناختی پیرامون فواید و آثار نماز، عدم تأثیر نماز در اخلاق و رفتار نمازگزاران، عدم اهمیت افرادی چون پدر، مادر و دوستان آنها به نماز است ( به نقل از بشلیده و دیگران، 1382).

کانتر[2](2000) بیان می‌کند که میزان تأثیر والدین بر روی نگرش‌های فرزندان و رفتار آنها بسیار چشم‌گیر است. آنها نقش اساسی در شکل‌گیری اعتقادات فرزندانشان بازی می‌کنند و نگرش‌ها و اعتقادات خود را به طور مستقیم و غیرمستقیم به کودکان انتقال می‌دهند و کودکان این تأثیر را از روی مشاهده اعمال و رفتار والدین می‌پذیرند (نیک‌نژادی و همکاران، 1386، 26). مصاحبی(1368) در تحقیق خود به این نتیجه رسیده است که بین گرایش به نماز در جوانان و سطح تحصیلات والدین رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد؛ یعنی با افزایش سطح تحصیلات والدین، گرایش به نماز در جوانان افزایش می‌یابد (به نقل از احمدی و امیری،1381).

عمدة تحقیقات انجام شده نشان می‌دهند که تربیت دینی توسط خانواده‌ها نقش اساسی در سلامت روان و سازگاری اجتماعی فرزندان دارند. همچنین پژوهش‌ها مؤید این مطلب هستند که مذهب می‌تواند خویشتن‌داری که عنصر اساسی در تربیت است را افزایش دهد و در این میان خانواده و به‌ویژه والدین می‌توانند به‌عنوان اصلی‌ترین و اساسی‌ترین عنصر تربیت دینی تلقی شوند. با این تعابیر، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش الگوی تربیتی والدین در تربیت دینی فرزندان است و در این رهگذر چهار سؤال و فرضیة اساسی مطرح و به دنبال پاسخ‌گویی به آنها خواهیم بود.

تعاریف و مفاهیم

تربیت: تربیت از ریشه «ربو» و باب تفعیل است و در این ریشه معنای زیادت و فزونی می‌دهد و با توجه به ریشه آن، به معنی فراهم آوردن موجبات فزونی و پرورش است؛ از این‌رو به معنی تغذیه طفل به‌کار می‌رود. علاوه بر این، تربیت به معنی «تهذیب» نیز استعمال شده که به معنی زدودن خصوصیات ناپسند اخلاقی است. گویا در این استعمال، نظر بر آن بوده است که تهذیب اخلاقی، مایه فزونی مقام و منزلت معنوی است و از این حیث می‌توان تهذیب را تربیت دانست (باقری، 1384، 37). اما معنی لغوی تربیت: نشو و نما‌ دادن، زیادکردن، برکشیدن و مرغوب یا قیمتی ساختن است. در این معنی اخیر، تربیت از حد افراط و تفریط بیرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن، تعریف شده است (شکوهی، 1378، 2). رشد دادن یا فراهم کردن زمینه مناسب برای رشد و شکوفایی استعدادها و به فعلیت رساندن قوای نهفته یک موجود را تربیت گویند که باید با اصولی همراه باشد تا به نحو احسن صورت گیرد(رهبر، 1385، 6). از دیدگاه صاحب‌نظران علم اخلاق، فراهم آوردن زمینه برای رشد و پرورش استعدادهای درونی هر موجود و به ظهور و فعلیت رسانیدن امکانات بالقوه موجود در درون او را تربیت می‌نامند (سادات، 1382، 7). بنابراین می‌توان گفت: هرگونه تغییر مطلوبی که باعث رفتار مثبت و مطلوب در انسان شود، تربیت نامیده می‌شود و این تغییرات باید در رفتار، گفتار، نگرش و اعمال آنها به ‌طور آشکار بروز و ظهور نماید.

تربیت دینی: تربیت دینی در ادبیات رایج، اصطلاحاً به مفهوم جنبه‌ای از روند تعلیم و تربیت، ناظر به پرورش ابعاد شناختی، عاطفی و عملی متربی از لحاظ التزام او به دینی معین است. در دایره المعارف بین‌المللی، تعلیم و تربیت چنین تعریف شده است: آموزش منظم و برنامه‌ریزی شده که هدف آن دست‌یابی فرد به اعتقاداتی درباره وجود خداوند متعال، حقیقت جهان هستی، زندگی و ارتباط انسان با پروردگارش و دیگر انسان‌هایی است که در جامعه با آنها زندگی می‌کند و بلکه ارتباط با همه احاد بشر است (قاسم پوردهاقانی و جعفری، 1388، 31). تربیت دینی به معنای فعالیت‌های نظام‌مند و برنامه‌ریزی شدة نهادهای آموزشی جامعه به منظور آموزش بینش، منش و آموزه‌های دین به افراد است، به‌گونه‌ای که در عمل نیز به آنها پایبند باشند یا به عبارت دیگر، تربیت دینی به هرگونه فعالیت هدف‌مندی گفته می‌شود که در نظام آموزش و پرورش کشور به منظور تقویت ایجاد شناخت و باور به معارف دینی، گرایش به ارزش‌ها و هنجارهای دینی و التزام عملی به احکام و دستورات دینی طراحی شده است (تقوی‌نسب و همکاران، 1388، 27). تربیت دینی فرایندی است که در راستای ارضای نیاز فطری به دین، بخش مهمی از زندگی افراد را دربر می‌گیرد. اگر الگوی مطلوبی برای تربیت دینی در دسترس متصدیان این امر نباشد، به خطا رفتن آنها در فهم اهداف، روش‌ها و محتوای تربیت دینی، لطمه بسیار سنگینی به رشد دینی افراد وارد می‌سازد (عطاران، 1366، 12). با این اوصاف، تربیت دینی آن هم در دین اسلام، عبارت‌انداز: ایجاد رفتار مطلوب در فرد که منبعث از قرآن کریم، احادیث و روایات است که در آن ضمن خودشناسی به خداشناسی رسیده باشد و در جهت تحصیل علم و معرفت و فضایل اخلاقی و دستورات دین کوشش نماید.

تربیت دینی فرزندان، امری لازم و ضروری است و این ضرورت، حداقل از دو دیدگاه فردی و اجتماعی قابل رسیدگی است. از لحاظ فردی، مذهب و دین، پایه و خمیرمایه همه جوانب و ابعاد زندگی فرد و سبب بسیاری از رشدها و ایستایی‌ها است. چه بسیارند امانت‌های الهی که در سایه بی‌توجهی اولیای فرزندان به جنبه‌های عقیدتی و مذهبی او، دچار تزلزل می‌شوند و یا اینکه کودکانی را می‌شناسیم که می‌توانند در آینده‌ای نزدیک، اعضای مفید به حال خود و اجتماع تربیت شوند. تربیت دینی، کنترلی برای اخلاق و ضابطه‌ای برای حیات فردی و اجتماعی به منظور رشد معنویت و آرمان‌گرایی است. دین می‌تواند تقویت‌کنندة جنبه فراخود یا وجدان اخلاقی فرد باشد و زمینه را برای وسعت بخشیدن به اطلاعات او فراهم آورد. حجاب‌های شک و تردید در سایه آن برداشته می‌شود و انسان به مراحلی از لحاظ رشد می‌رسد که در سایه استدلال عقلی میسر نیست. تربیت دینی فرد، را از سقوط حتمی می‌رهاند و موجب رشد و تعالی وی می‌شود. در جنبه اجتماعی، دین و مذهب عامل انس و الفت هستند و همچنین عاملی برای کنترل فرد در اجتماع که خود را از ایذا و شرارت‌ها و پلیدی‌ها دور نگه دارد (سادات نجومی، 1390، 21). اگر باور داریم که دین برای خانواده، اقتصاد، سیاست و آموزش، دستورات و تعالیمی دارد، باید قبول کرد که تربیت دینی فرزندان امری بسیار مهم و ضروری است و این امر مهم محقق نخواهد شد، جز اینکه والدین بدانند مسئول بخشی از شکست و صدمه فردی و جمعی فرزندان‌شان در آینده هستند، فرزندان بر اساس آنچه که دیده‌اند و شنیده‌اند، می‌آموزند و عمل می‌کنند و از این رهگذر نقش والدین پرمعنا خواهد بود.

دین: در اصطلاح دین را به معنای اعتقاد به آفریننده‌ای برای جهان و انسان و دستورهای عملی مطابق با این اعتقاد تعریف کرده‌اند (بهشتی و نیکویی، 1389، 157). علامه طباطبایی در ذیل تفسیر آیه 30 سورة روم، دین را این‌گونه تعریف می‌کند: «دین، عبارت است از اصول علمی و سنن و قوانین عملی که برگزیدن و عمل به آنها تضمین کنندة سعادت حقیقی انسان است. از این‌رو، لازم است دین با فطرت انسان هماهنگ باشد تا تشریع با تکوین مطابقت داشته باشد و به آنچه آفرینش انسان اقتضای آن را دارد پاسخ گوید» (نوروزی و بدیعیان، 93، 1388). جوادی آملی دین را این‌گونه تعریف می‌کند: «دین مجموعه‌ای از عقاید، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور فردی و اجتماعی انسان‌ها و تأمین سعادت دنیا و آخرت آنها تدوین شده است (رضایی زارچی و رهنما، 1388، 29). از نظر عده‌ای دیگر، دین همان تشکیلات ظاهری و انتظامات است و عده‌ای نیز می‌گویند: دین عبارتنداز: اخبار، احادیث، قوانین و مقررات است (حجتی، 1385، 4). با همه این تفاسیر و تنوع تعریف‌ها می‌توان دین را پدیده‌ای آسمانی نامید که از آغازین روزهای خلقت بشر به عنوان هدیه‌ای ارزشمند به او ارزانی شده و بر همه ابعاد زندگی انسان اعم از فرهنگی، اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است.

خانواده و تعلیم و تربیت: خانواده اساسی‌ترین رکن در تربیت و یک نهاد طبیعی، فطری، الهی و مهم‌ترین مکتب تربیت و تکامل انسان‌ها است و نخستین کانون رشد و آرامش بشری به شمار می‌آید. خانواده، نهادی طبیعی است؛ چون بر اساس طبیعت، آدمی به عنوان یک مخلوق، مانند سایر مخلوقات با اصل تکوین مطابقت دارد و همچون اصل کلی حاکم بر همه پدیده‌های عالم در حرکت از نقص به سوی کمال‌اند. پس تمام عالم بر طبق رحمت خلق شده و بر اساس حکمت به سوی کمال خویش در حرکت هستند. خانواده نهادی است فطری و الهی؛ زیرا که با فطرت و سرشت آدمی از نظر اشتیاق و احتیاج مطابقت دارد (حاجی بابایی، 1391، 3). خانواده در شکل‌گیری وجهه نظرها، ارزش‌ها و باورداشت‌های افراد نقش اصلی را برعهده دارد، و بر نوع روابطی که فرد با عوامل و نهادهای اجتماعی دیگر دارد، تأثیر می‌گذارد. از نظر تربیتی نیز تأثیر خانه و خانواده در فرد، بسیار نامحدود است و می‌توان گفت که پایه‌های تربیتی فرد در خانه نهاده شده است؛ چون محیط خانه با فضایی که استقرار روانی در کودک می‌نماید و با وسایلی که نیازمندی‌های روانی او را تأمین می‌کند و فرصتی که برای ارضاء تمایلات و غرایز او فراهم می‌سازد، همگی آنها در طرز رشد او مؤثر هستند. چنان ‌که خانه، اساس صحت اخلاقی فرد را بنیان‌گذاری می‌کند و ارزش‌های اخلاقی را در او نهادینه می‌سازد (آقامحمدی، 1390، 13).

فرضیه‌های پژوهش

1. بین نگرش مذهبی والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.

2. بین رعایت آداب دینی توسط والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.

3. بین ساده‌زیست بودن والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.

4. بین سطح سواد والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.

روش‌شناسی تحقیق

پژوهش حاضر از نوع توصیفی - پیمایشی است؛ چرا که به منظور جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه، جهت سنجش نظرات استفاده شده (پیمایشی) است؛ و همچنین برای به نمایش گذاشتن ویژگی‌های نمونه آماری، طرح و تحلیل سؤالات به منظور توصیف وضع موجود از درصد جداول فراوانی و انحراف معیار به‌کار (توصیفی) استفاده شده است. از سوی دیگر با توجه به موضوع پژوهش که به بررسی رابطه الگوی تربیتی والدین و تربیت دینی فرزندان می‌پردازد، نوع تحقیق، کاربردی و از نوع همبستگی است؛ چرا که تحقیقات کاربردی در جستجوی دستیابی به یک هدف عملی است و تأکید آن بر تأمین سعادت و رفاه توده مردم و مطلوب بودن فعالیت است.

جامعه و نمونه آماری پژوهش

جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، شامل کلیه دانش‌آموزان مقطع متوسطه شهرستان دیواندره است و نمونه آماری پژوهش حاضر شامل215 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران بدست آمده‌اند. روش نمونه‌گیری پژوهش حاضر، از نوع تصادفی ساده بوده و از هر کدام از مدارس، تعدادی به صورت تصادفی به طوری که تمام اعضای جامعه شانس مساوی برای انتخاب شدن داشته باشند، صورت گرفته است.

ابزار سنجش و گردآوری اطلاعات

ابزار اندازه‌گیری اطلاعات در این پژوهش به‌ جز منابع کتابخانه‌ای از قبیل کتب، مجلات، فصلنامه‌ها و پایان‌نامه از پرسشنامه محقق ساخته برای آزمون فرضیات استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از اجرای آزمون(پرسشنامه پژوهشی) به دو صورت توصیفی و تحلیلی و با استفاده از جدول، درصد و استفاده از آمار تحلیلی«t» و «ضریب همبستگی» صورت گرفته است.

یافته‌های پژوهش

1. بین نگرش مذهبی والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.

جدول 1: نتیجه آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین نگرش مذهبی والدین و تربیت دینی فرزندان

شاخص

تربیت دینی فرزندان

نگرش مذهبی والدین

همبستگی پیرسون

842/0

Sig

000/0

N

215

P<0/01

با توجه به نتايج جدول شماره1، چون سطح معنا‌داري كوچك‌تر از مقدار خطای 01/0 است، درنتيجه فرضيه
فرضیه صفر رد شده و فرضیه یک که (فرضيه پژوهش) مبني بر وجود ارتباط بين نگرش مذهبی والدین با تربیت دینی فرزندان است، پذيرفته مي‌شود. همان‌گونه كه مشاهده مي‌شود، در سطح 99 درصد رابطه مستقیم و معناداري بين نگرش مذهبی والدین و تربیت دینی فرزندان وجود دارد و ضريب همبستگي آن برابر با 842/0 است.

2. بین رعایت آداب دینی والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.

بین رعایت آداب دینی توسط والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود ندارد. :

بین رعایت آداب دینی توسط والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد. :

جدول 2: نتیجه آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین رعایت آداب دینی توسط والدین و تربیت دینی فرزندان

شاخص

تربیت دینی فرزندان

رعایت آداب دینی توسط والدین

همبستگی پیرسون

868/0

Sig

000/0

N

215

P<0/01

با توجه به نتايج جدول شماره2، چون سطح معناداري كوچك‌تر از مقدار خطای 01/0 است، در نتيجه فرضيه رد شده و فرضيه که (فرضيه پژوهش) مبني بر وجود ارتباط بين رعایت آداب دینی توسط والدین با تربیت دینی فرزندان است، پذيرفته مي‌شود. همان‌گونه كه مشاهده مي‌شود، در سطح 99 درصد رابطه مستقیم و معناداري بين رعایت آداب دینی توسط والدین و تربیت دینی فرزندان وجود دارد و ضريب همبستگي آن برابر با 868/0 است.

3. بین ساده‌زیست بودن والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.

بین ساده زیست بودن والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود ندارد. :

بین ساده زیست بودن والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد. :

جدول 3: نتیجه آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین ساده‌زیست بوده والدین و تربیت دینی فرزندان

شاخص

تربیت دینی فرزندان

ساده زیست بودن والدین

همبستگی پیرسون

623/0

Sig

000/0

N

215

P<0/01

با توجه به نتايج جدول شماره3، چون سطح معناداري كوچك‌تر از مقدار خطای 01/0 است، درنتيجه فرضيه رد شده و فرضيه که (فرضيه پژوهش) مبني بر وجود ارتباط بين ساده‌زیست بودن والدین با تربیت دینی فرزندان است، پذيرفته مي‌شود. همان‌گونه كه مشاهده مي‌شود در سطح 99 درصد رابطه مستقیم و معناداري بين ساده زیست‌بودن والدین و تربیت دینی فرزندان وجود دارد و ضريب همبستگي آن برابر با 623/0 است.

4. بین سطح سواد والدین و تربیت دینی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.

جدول 4: نتایج آماری مربوط به مقایسه سطح سواد والدین در امر تربیت دینی فرزندان

سطح سواد

تعداد

میانگین

انحراف معیار

t

sig

زیر دیپلم

131

26/92

72/7

44/1

086/0

دیپلم و بالا

84

14/96

09/9

همان‌طور که در جدول شماره4، مشاهده می‌شود با توجه به اینکه عدد سطح معناداری مشاهده شده یا به عبارتی عدد 086/0 از سطح معناداری قابل قبول (05/0) بزرگ‌تر بوده، در نتیجه تفاوت معناداری بین سطح سواد والدین در امر تربیت دینی فرزندان مشاهده نشده است.

جمع‌بندی

خانواده، اولین و مهم‌ترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی می‌یابد. طبق تحقیقات بیشتر روان‌شناسان و جامعه‌شناسان، تجارت کودک در خانواده، زیربنای شخصیت و منش او را شکل می‌دهد. کودکان در محیط خانواده چنان پرورش می‌یابند که بتوانند راه و رسم زندگی والدین خود را دنبال کنند. والدین، واسطه انتقال آرمان‌های اجتماع به کودک هستند. آرمان‌های فرهنگی و تربیتی هر اجتماعی، تعیین‌کننده نوع و چگونگی آموزش‌هایی هستند که کودک باید فراگیرد. از آنجا که الگوها و آرمان‌های فرهنگی گوناگونی در یک جامعه وجود دارد، والدین نیز براساس الگوها و آرمان‌های فرهنگی تربیتی خویش، فرزندان را به شیوه‌های گوناگونی پرورش می‌دهند. به زعم ماسگرو[3]، محرومیت از والدین چه ذهنی و چه معنوی، رشد و شخصیت فرد را دچار نوعی نقصان خواهد کرد. با این اوصاف، والدین هنوز هم وظایف تربیتی خطیری برعهده دارند؛ زیرا کودکان معاصر بیش از کودکان گذشته، به پدر و مادر خود اعتنا می‌کنند و رفتار آنان را سرمشق و الگو قرار می‌دهند؛ پس هرگونه عملی که از والدین سر زند، چه مثبت و چه منفی، در حافظه فعال فرزند ثبت خواهد شد و بعدها مورد استفاده جدی قرار خواهد گرفت.

همان‌طور که بیان شد، تاکنون تحقیقات زیادی در زمینه تربیت دینی صورت گرفته است که هر یک از آنها از زوایای خاصی به موضوع نگریسته‌اند؛ محققانی که در این پژوهش نظرات خود را بیان کرده‌اند عبارت‌انداز: نوروزی و بدیعیان(1388)، همت بناری(1385)، بهشتی و نیکویی(1390)، جمال‌زاده(1385)، حسنی(1388)، رحمانی(1382)، نیک‌نژاد و همکاران(1386) و غیره؛ اما تحقیقات میدانی در این زمینه، زیاد به چشم نمی‌خورد و مقاله حاضر کوششی بوده است در جهت رفع کم‌وکاست این محدودیت و با تأکید بر نقش بی‌همتای والدین در تربیت دینی فرزندان؛ چراکه دغدغه تربیت کودکان از دیرباز در همه خانواده‌ها وجود داشته است و اولیاء به داشتن فرزندانی مؤدب، اجتماعی و دارای خصوصیاتی برتر، علاقه‌مند هستند. طبق تحقیقات صورت گرفته، فرزندانی که دارای خصوصیات نیکویی هستند در خانواده‌هایی رشد یافته‌اند که پدر و مادر طبق یک الگوی تربیتی واحد و خوب، رشد کرده و فرزندان خود را نیز آن‌گونه تربیت نموده‌اند.

نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نگرش مذهبی والدین نقش اساسی در تربیت دینی فرزندان به دنبال خواهد داشت و بین این دو مقوله ارتباط و وابستگی بالایی وجود دارد؛ یعنی داشتن دیدی مثبت یا منفی در مورد مذهب به‌ طور قطع بر ذهن فرزند تأثیر مثبت یا منفی به جای خواهد گذاشت. پس اینجا است که نقش خانواده و به‌ویژه نقش والدین در تربیت دینی فرزندان مشخص خواهد شد. بسیاری از رفتارها و گرایش‌های افراد، از قبیل گرایش به نماز و روزه، شرکت در کارهای خیر و اهمیت دادن به وظایف و تکالیف دینی، اغلب متأثر از تجارب خوشایند تربیتی آنان در خانه و خانواده است. بنابراین وظیفه ذاتی و اولیه والدین است که در دوران کودکی به دلیل اهمیت فوق‌العاده آن، آموخته‌های مذهبی و دینی را با تجارب و احساسات خوشایند گِره بزنند. که در این زمینه می‌توان به نتیجه تحقیق کریمی(1380) و کانتر(2000) اشاره کرد. در تحقیقات جانبی دیگری، نقش مذهب در سایر مؤلفه‌ها از جمله شادکامی بررسی شده است و نتایج نشان داده‌اند که مذهب یکی از فاکتورهای مهم در میزان شادکامی افراد است و بی‌شک این شادکامی توجه به ارزش‌ها و اهداف معنوی و عشق به خداوند متعال را صد چندان می‌کند که می‌توان به نتایج تحقیق صحرائیان و همکاران(1390) اشاره کرد.

از دیگر نتایج تحقیق، رعایت کردن آداب دینی والدین و تأثیرگذاری آن در تربیت دینی فرزندان است. برای اینکه الگوپذیری فرزندان از والدین به ‌خوبی صورت گیرد، نیاز است که کردار و گفتار یکی شود. آنچه والدین می‌گویند و به آن عمل می‌نمایند به منزلة حجت تلقی شده و از اعتبار خاصی برخوردار خواهد بود. اغلب رفتارهای انسان بر اساس یادگیری است و اولین و مهم‌ترین پایگاه یادگیری افراد، کانون خانواده است؛ چرا که بسیاری از نخستین مهارت‌ها در سال‌های اول زندگی فرا گرفته می‌شوند و در این مرحله است که نخستین نصف‌النهار شخصیت فرد شکل می‌گیرد. بدیهی است چون افراد انسانی عاشق کمال و جمال‌اند، وقتی به‌ طور عملی با رفتار پدران ومادران که مظاهری از این کمال و جمال هستند، برخورد کنند، بی‌اختیار شیفته و بی‌قرار شده و به‌سوی الگوی خوب جذب می‌شوند تا در پرتو این نزدیکی، به همانندسازی بپردازند. کودکان در تقليدپذيـري مشهور هستند؛ آنها بسياري از رفتـارها و حرکات را از طريق تقليد کـردن از ديگـران و بزرگ‌ترها مي‌آموزند. به همين دليل مي‌گويند وقتي که قصد آموزش رفتاري را به کودکان داريد، الگوي خوبي از آن رفتـار را در معـرض ديد آنان قرار دهيد تا آنها به تبعيت از آن الگو بپردازند. حضرت امام صادق(ع) فرمودند: «کونـوا دعاه الناس بغير السنتکـم»؛ يعني مردم را به غير زبان‌هايتان به راه خدا دعوت کنيد. ايشان دعوت با عمل را مؤثرتر از دعوت از طريق سخن مي‌دانست. خداوند براي هدايت انسان‌ها، الگويي ارزشمند و متعالي در معرض ديد آنها قرار داده است و مي‌فرمايد: «و قد کان لکم في رسول ا... اسوه حسنه»؛ پس به درستي که پيامبر(ص) براي شما اسوه نيکويي است. قرآن کريم نيز از تأثيرگذاري رفتار و گفتار خانواده بر فرزندان خبر مي‌دهد که بسياري از اقوام منحرف گذشته به خاطر آداب و رفتار خانواده‌هاي خود، به درة هولناک رذايل اخلاقي سقوط کردند، چنانچه مي‌فرمايد: «وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءنَا»؛ و هنگامي که کار زشتي انجام مي‌دهند، مي‌گويند: پدران خود را بر اين عمل يافتيم(قرآن کریم، سوره اعراف، آیه28) .در آيه ديگر مي‌فرمايد: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا»؛ و هنگامي که به آنها گفته شود؛ از آنچه خدا نازل کرده است، پيروي کنيد، مي‌گويند: نه، ما از آنچه که پدران خود را برآن يافتيم، پيروي مي‌کنيم (قرآن کریم، سوره بقره، آیه170). نتایج تحقیقات میدانی ثابت کرده‌اند، والدینی که در انجام مراسمات دینی به‌ طور عملی شرکت می‌کنند، فرزندان آنها نیز دقیقاً آن اعمال را انجام می‌دهند که می‌توان به نتایج تحقیقات نصر و همکاران(1387)، آقامحمدی و همکاران(1389)، جوادی و سادیی(1376) و حسینی و دلاویز(1371) که هر کدام از زوایایی خاص نتیجه تحقیق حاضر را مورد تأیید قرار می‌دهند، اشاره کرد.

ساده‌زیست بودن والدین، مؤلفه دیگری بود که در جریان پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفت و با تربیت دینی فرزندان پیوند خورد و همبستگی نسبتاً بالایی میان آن دو به دست آمد؛ اگرچه تاکنون هیچ تحقیق میدانی در این زمینه با بررسی‌های که صورت گرفته، یافت نشده است، اما می‌توان نتیجه تحقیق را با نمونه‌های عینی که عبارت‌ است از: راه و روش بزرگان دین از جمله رسول مکرم اسلام (ص)، علی(ع) و حضرت زهرا (س) که هر سه بهترین الگو از یک انسان کامل بوده و خواهند بود، پیوند داد. که در اینجا به ساده‌زیستی شاگرد راستین مکتب نبوی و علوی، حضرت زهرا (س) اشاره خواهیم کرد؛ روزی سلمان فارسي چادر کهنة ايشان را ديد که با ليف خرما دوازده جاي آن وصله شده بود، متعجب شد و با گريه چنين گفت: «دختران قيصر و کسري در سندس و حريرند و دختر محمد (ص) روپوشي کهنه بر تن دارد که دوازده جاي آن وصله شده است». آن حضرت گفت: «يا رسول الله (ص)! سلمان از لباسم تعجب کرده است، قسم به آنکه تو را به حق مبعوث فرمود، پنج سال است که من و علي جز يک پوست گوسفند نداريم که روزها بر روي آن به شترمان علف مي‌دهيم و چون شب فرا مي‌رسد آن را فرش مي‌کنيم و بالش ما از پوستي است که درون آن از ليف خرما پر شده» است (بحار‌الانوار، ج8، 303).

میزان تحصیلات والدین به عنوان آخرین مؤلفه در تربیت دینی فرزندان به بازی گرفته شد که تفاوت معنادار و آشکاری میان سطح سواد والدین و تربیت دینی فرزندان مشاهده نشد. اگرچه مصاحبی(1368) و آقامحمدی و همکاران(1389) در تحقیقات خود به نقش تحصیلات والدین در گرایش فرزندان آنها به نماز اشاره می‌کنند و می‌افزایند هرچه سطح سواد والدین بالاتر باشد، میزان گرایش به نماز در فرزندان آنها افزایش خواهد یافت.


منابع

* قرآن کریم.

1. آقامحمدی، جواد؛ نگاهی به مبانی نظری آسیب‌های اجتماعی در حوزه خانواده؛ سنندج: انتشارات نوبیان، 1390.

2. آقامحمدی، جواد و همکاران؛ «بررسی نقش والدین در هدایت فرزندان به نماز جماعت و مسجد»؛ ماهنامه مهندسی فرهنگی، سال سوم، شماره39و40، 1389، صص87-78.

3. احمدی، غلامرضا و سید‌محمدرضا امیری؛ «بررسی پاره‌ای از ویژگی‌های شخصیتی، خانوادگی و آموزشی دانش‌آموزان نمازگزار پسر دورة راهنمایی منطقه جی شهر اصفهان»، فصلنامه علمی-پژوهشی علوم انسانی الزهرا(س)، سال12،شماره42، 1381.

4. باقری، خسرو؛ نگاهی دوباره به تربیت اسلامی؛ جلد اول، تهران: انتشارات مدرسه، 1384.

5. بحار‌الانوار، ج8،ص303.

6. بشلیده، کیومرث و همکاران؛ «بررسی عوامل مؤثر درون مدرسه‌ای جذب دانش‌آموزان مقطع متوسطه استان خوزستان به نماز»؛ مجله علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، دوره سوم، سال دهم، شماره‌های 3و4، 1382، صص 90-63.

7. بهشتی، سعید و روشنک نیکویی؛ «کاوش‌هایی در باب فلسفة تربیت دینی از دیدگاه اسلام»؛ فصلنامه روان‌شناسی تربیتی، سال ششم، شماره18، 1389، صص178-153.

8. تقوی نسب، سیده نجمه و همکاران؛ «ضرورت نوآوری در روش‌های تربیت دینی از منظر مبانی علمی، دینی و فلسفی»؛ دو فصلنامه تربیت اسلامی، سال چهارم، شماره9، 1388، صص45-25.

9. جزایری، مهناز؛ شخصیت پیشرفته؛ تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی، 1384.

10. جمالی زاده، احمد؛ «سیره‌شناسی و تربیت دینی، مجله مطالعات ایرانی»؛ سال پنجم، شماره10، 1385، صص90-71.

11. حاجی بابایی، حمیدرضا؛ «نقش خانواده در تربیت اسلامی»؛ ماهنامه پیوند، شماره397، 1391، صص5-3.

12. حجتی، سید محمد باقر؛ اسلام و تعلیم و تربیت؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1385.

13. حسنی، سیدمحمدابراهیم؛ «روش‌های تربیت اسلامی در پرتو قرآن و نهج‌البلاغه»؛ دوماهنامه علوم انسانی، سال چهاردهم، شماره57، 1384، صص 160-144.

14. رحمانی، جعفر؛ «روش‌شناسی تربیتی امام خمینی»؛ مجموعه مقالات همایش آسیب‌شناسی تربیت دینی در آموزش و پرورش، تهران: موسسه فرهنگی محراب قلم، 1382، صص95-61.

15. رضایی زارچی، رضا و اکبر رهنما،؛ «بررسی نسبت جهانی شدن با تربیت دینی»؛ ماهنامه مهندسی فرهنگی، سال سوم، شماره38، 1388، صص37-32.

16. رهبر، محمدتقی؛ اخلاق و تربیت اسلامی؛ تهران: انتشارات سمت، 1385.

17. سادات، محمدعلی؛ اخلاق اسلامی؛ تهران: انتشارات سمت، 1382.

18. سادات نجومی، زهرا؛ «تربیت دینی کودکان و خانواده»؛ ماهنامه پیوند، شماره381، 1390، صص23-21.

19. سبیلان اردستانی، شمسی؛ راه‌های گسترش فرهنگ نماز در بین دانش‌آموزان مقطع متوسطه شهرستان اردستان؛ دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، 1379.

20. سواری، کریم و همکاران؛ «بررسی دیدگاه‌های فلسفی- عقیدتی دانش‌آموزان پسر پایه سوم مقطع متوسطه شهر اهواز در مورد نماز»؛ مجله علوم تربیتی و روان‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، دوره سوم، سال هشتم، شماره‌های 1و2 ، 1380، صص 10-1.

21. شکوهی، غلامحسین؛ تعلیم و تربیت و مراحل آن؛ مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1378.

22. صالحی، اکبر و مصطفی یاراحمدی؛ «تبیین تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه علامه طباطبایی با تأکید بر هدف‌ها و روش‌های تربیتی»؛ دو فصلنامه تربیت اسلامی، سال سوم، شماره7، 1387، صص50-23.

23. صحرائیان، علی و همکاران؛ «رابطة نگرش مذهبی و شادکامی در دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز»؛ فصلنامه افق دانش، دانشگاه علوم پزشکی گناباد، دوره هفدهم، شماره1، 1390، صص 74-69.

24. عطاران، محمد؛ آرای مربیان بزرگ مسلمان درباره تربیت کودک؛ تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366.

25. قاسم‌پور دهاقانی، علی و سیدابراهیم جعفری؛ «سازواری‌ها و ناسازواری‌های تلقین در تربیت دینی»؛ دو فصلنامه تربیت اسلامی، سال چهارم، شماره8، 1388، صص90-65.

26. کریمی، منیره؛ بررسی رابطه نگرش مذهبی والدین و شیوه فرزندپروری والدین و نگرش مذهبی دختران؛ دانشگاه الزهرا، دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، 1380.

27. نصر، احمدرضا و همکاران؛ «بررسی فراتحلیلی عوامل مؤثر بر جذب و شرکت دانش‌آموزان در نماز جماعت مدارس»؛ فصلنامه نوآوری‌های آموزشی، سال هفتم، شماره26، 1387، صص 86-65.

28. نوروزی، رضاعلی و راضیه بدیعیان؛ «الگوی روابط انسانی در تربیت دینی با تأکید بر سیرة امام حسین(ع)»؛ فصلنامه اندیشه دینی، دانشگاه شیراز، شماره33، 1388، صص108-91.

29. نیک‌نژادی، فرزاد و همکاران؛ «تأثیر آموزش روش‌های تربیتی بر اساس دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی بر تغییر نگرش مادران در تربیت فرزندان»؛ فصلنامه دانش و پژوهش در علوم تربیتی، شماره 14، 1386، صص42-23.

30. همت بناری، علی؛ «در تکاپوی ارائه مفهومی نو از تربیت اسلامی با تأکید بر آیات و روایات»؛ دو فصلنامه تربیت اسلامی، سال دوم، شماره3، 1385، صص 40-7.



[1]. دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی تهران. Email: javad_am_59@yahoo.com

[2]. Canter.

[3] Musgrove.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

سرمقاله

سرمقاله

چالش عمده در تربیت الگویی (تقلید کورکورانه)  و راه برون‏رفت از آن

چالش عمده در تربیت الگویی (تقلید کورکورانه) و راه برون‏رفت از آن

این مقاله ضمن تبیین تربیت الگویی، چالش عمدۀ آن را در دور ماندن از فرهنگ تحقیق و تفکّر و در نهایت روی آوردن به مسئله مریدپروری جستجو کرده و راه برون‌رفت از این چالش را در ترویج الگوی تربیت عقلانی دانسته است.
پیامد های تربیتی و اخلاقی شکاف دیجیتالی بین نسلی

پیامد های تربیتی و اخلاقی شکاف دیجیتالی بین نسلی

چه عواملی باعث ایجاد شکاف دیجیتالی بین خانواده و فرزندان می‌شود؟ اين شكاف يا گسل يا فاصله‌ای كه بين دو نسل پيش می‌آید از نظر تربيتي چه پيامدها، آسیب‌ها و عوارضی را در بر دارد؟
بررسی نقش الگوی تربیتی والدین در تربیت دینی فرزندان

بررسی نقش الگوی تربیتی والدین در تربیت دینی فرزندان

هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش الگوی تربیتی والدین در تربیت دینی فرزندان است. روش پژوهش در محدوده روش‌های توصیفی - پیمایشی و نوع تحقیق، کاربردی است.
آسیب‌شناسی روش تدریس درس تعلیم و تربیت اسلامی

آسیب‌شناسی روش تدریس درس تعلیم و تربیت اسلامی

پژوهش حاضر با هدف شناسایی آسیب‌های روش تدریس درس تعلیم و تربیت اسلامی در مقاطع کارشناسی‌ارشد دانشگاه‌های تهران، صورت گرفته است.
Powered by TayaCMS