بررسی تأثیر معنویت‌درمانی (با رویکرد بومی بر پذیرش خود و رشد شخصی در نوجوانان دختر)

بررسی تأثیر معنویت‌درمانی (با رویکرد بومی بر پذیرش خود و رشد شخصی در نوجوانان دختر)

مریم اسماعیلی[1]، نگین مرادی[2]

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر معنویت‌درمانی با رویکرد بومی بر رشد شخصی و پذیرش خود در نوجوانان دختر بود. رشد شخصی و پذیرش خود جزو مؤلفه‌های بهزیستی روان‌شناختی است. روش اجراي پژوهش به اين نحو بود که از جامعه آماری دانش‌آموزان متوسطه شهر اصفهان، در سال تحصیلی 95-94 به‌صورت تصادفی خوشه‌ای نمونه‌ای به تعداد سی نفر به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند و به پرسش‌نامه‌ها پاسخ دادند. برای گروه آزمایش یک دوره آموزش معنویت‌درمانی ارائه شد. در پايان جلسه‌ها، از هر دو گروه، پس‌آزمون به‌عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل نتایج از نرم‌افزار spss و تحلیل کواریانس استفاده شد. بر اساس یافته‌ها، تفاوت معناداری بین پس‌آزمون دو گروه آزمايش و کنترل وجود داشت (001/0>P). با توجه به نتایج مشخص شد مداخله معنویت‌درمانی، بر پذیرش خود و رشد شخصی نوجوانان دختر مؤثر است.

واژگان کلیدی: روان‌شناسی، رویکرد بومی، معنویت‌درمانی، رشد شخصی، بهزیستی.

مقدمه

 در سال‌های اخیر گروهی از پژوهش‌گران حوزه سلامت روانی، از روان‌شناسی مثبت‌نگر، رویکرد نظری و پژوهشی متفاوتی برای تبیین و مطالعه این مفهوم برگزیده‌اند. آنان سلامت روان را معادل کارکرد مثبت روان‌شناختی تلقی و آن را در قالب اصطلاح «بهزیستی روان‌شناختی» مفهوم‌سازی کرده‌اند. این گروه، نداشتن بیماری را برای احساس سلامتی کافی نمی‌دانند؛ بلکه سازگاري، شادمانی، اعتمادبه‌نفس و ویژگی‌های مثبتی از این دست نشان‌دهنده سلامت بوده و هدف اصلی فرد در زندگی، شکوفاسازي قابلیت‌های خود است. نظریه‌هایی مانند نظریه خودشکوفایی مازلو[3]، کارکرد کامل راجرز[4] و انسان بالغ یا بالیدگی آلپورت[5] در شکل‌بندی مفهوم سلامتی روان‌شناختی، این فرض بنیادین را پذیرفته و از آن بهره جسته‌اند (رایان، 2001: 141). این گروه معتقدند این واژه، ابعاد مثبت را در ذهن متبادر می‌کند (ریف، 1998: 2). در این جهت، الگوهایی مانند الگوی جاهودا[6]، الگوی بهزیستی ذهن داینر[7]  و الگوی 6 عاملی بهزیستی روان‌شناختی ریف تدوین شده‌اند که در تعریف و تبیین سلامت روانی، به‌جاي تمرکز بر بیماري و ضعف، بر توانایی‌ها و داشته‌های فرد متمرکز هستند. الگوی ریف از الگوهای مهم حوزه بهزیستی روان‌شناختی به‌شمار می‌رود که در این پژوهش از آن استفاده شده است. ریف بهزیستی روان‌شناختی را تلاش براي کمال در جهت تحقق توانایی‌های بالقوه واقعی فرد می‌داند. در این دیدگاه، بهزیستی به‌معناي تلاش براي استعلا و ارتقاست که در تحقق استعدادها و توانایی‌های فرد متجلی می‌شود (ریف، 1995: نقل از مکائیلی منیع، 1392: 66). او و همکارانش تلاش کردند بر اساس مبانی فلسفی کسانی مثل ارسطو و راسل، ملاک‌های زندگی مطلوب یا اصطلاحاً «زندگی خوب» را تعیین و دسته‌بندی کنند؛ بر این اساس، این شش مؤلفه را بهزیستی روان‌شناختی می‌دانند: 1. هدف‌مندي در زندگی: داشتن غایت‌ها و اهدافی که به زندگی فرد جهت و معنا می‌بخشد؛ 2. داشتن ارتباط مثبت با دیگران: داشتن ارتباط نزدیک و ارزشمند با افراد مهم در زندگی؛ 3. تسلط بر محیط: توانایی تنظیم و مدیریت امور زندگی به‌ویژه مسائل روزمره زندگی ؛ 4. خودمختاری: توانایی و قدرت پیگیري خواست‌ها و عمل بر اساس اصول شخصی، حتی اگر مخالف آداب‌ورسوم و تقاضاهاي اجتماعی باشد؛ 5و6. رشد شخصی و پذیرش خود که در این پژوهش به این دو خواهیم پرداخت.

پذیرش خود به‌معنی داشتن نگرش مثبت به خود و زندگی گذشته خویش است. اگر فرد در ارزشیابی استعدادها، توانایی‌ها و فعالیت‌های خود در مجموع احساس رضایت کند و در رجوع به گذشته خود، احساس خشنودی کند، کارکرد روانی مطلوبی خواهد داشت. همه انسان‌ها می‌کوشند علی‌رغم محدودیت‌هایی که در خود سراغ دارند، نگرش مثبتی به خویش داشته باشند. این نگرش، پذیرش خود است. مؤلفه دیگر رشد شخصی است که به معنای استعدادها و توانایی‌های بالقوه فرد در طی زمان و در طول زندگی بالفعل خواهد شد (میکائیلی منیع، 1389: 66). از سویی، رشد شخصی، به گشودگی نسبت به تجربیات جدید و بهبود زندگی شخصی از طریق یادگیری و تجربه گفته می‌شود (ریف، کی یس، 1995، لیندفورس و همکاران، 2006: 1213). برخی از پژوهش‌گران، بهزیستی روان‌شناختی را از نظر مؤلفه‌ها و فرایندهایی نظیر فرایندهای عاطفی مفهوم‌سازی می‌کنند و برخی دیگر بر فرایندهای جسمانی تأکید کرده‌اند و خاطرنشان می‌سازند که بین سلامت جسمانی مطلوب و کیفیت زندگی رضایت‌مند رابطه وجود دارد. برخی دیگر از محققان بهزیستی، روان‌شناختی را بیشتر به‌صورت فرآیندی شناختی در زندگی وصف می‌کنند. عده‌ای نیز در وصف بهزیستی روان‌شناختی، بر نقش فرایندهای معنوی تأکید می‌کنند؛ بنابراین به‌نظر می‌رسد از جمله عواملی که می‌تواند بر بهزیستی روان‌شناختی، به‌ویژه مؤلفه رشد شخصی و پذیرش خود مؤثر باشد معنویت است. معنویت بخش مهمی از زندگی افراد است و تأثیر بسزایی بر سلامت و بهزیستی آن‌ها دارد (چراغی و مولوی، 1385: 2). دانشمندان علوم تجربی پس از تئوری‌پردازی‌ها و آزمون‌های بسیار، به این نظریه دست‌ یافته‌اند که علاقه‌های مذهبی و باورهای دینی، در کاهش یا حتی رفع بیماری‌های مختلف روحی و جسمی نقش بسزایی دارد. آنان معتقدند ایمان به خدایا به هر قدرت معنوی دیگر، به انسان مؤمن نیرویی می‌بخشد که در تحمل سختی‌های طاقت‌فرسای زندگی به کمک او می‌آید. این نیرو می‌تواند نگرانی و اضطراب را برطرف کند و انسانی را که تحت ‌فشارهای مختلف روحی‌روانی است یاوری کند (بزرگربفرویی، 1393: 128). الکینز (1999) معتقد است که معنویت برای شادی و سلامت روان ضروری است. اهمیت معنویت و رشد معنوی انسان تا حدی است که سازمان جهانی بهداشت در تعریف ابعاد وجودی انسان، به ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی اشاره می‌کند بُعد چهارم یعنی بعد معنوی را نیز در رشد و تکامل انسان مطرح می‌سازد (غباری بناب، 1382: 7). به نظر رابرت سالتزمن، روان‌درمانیِ مبتنی بر معنویت به این معناست که بشر می‌تواند فراتر از خودش و بدنش فکر کرده و به عمق شخصیتش بیندیشد و احساس وجودداشتن را فراتر از یک انسان در اولویت‌بندی نیازهایش، همدردی، خلاقیت، صداقت، پاکی و پرستش بگنجاند. سعی کند فراتر از گذران عادی زندگی بیندیشد و با شیوه معنویت، به درمان افراد کمک کند و به این نقطه برسد که بتواند دنیا و خود را فراتر از مادیات و خودش ببینند (بابایی، لطیفی، اسماعیلی، 1393: 42). اهمیت معنویت و رشد معنوی انسان در چند دهه گذشته، به‌صورت روزافزون، توجه روان‌شناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است (حبیب‌وند، علی‌مراد، 1386: 110) و موجب به‌وجودآمدن رویکردی به نام معنویت‌درمانی در درمان بیماری‌های روانی شده است (زره‌پوش، زارعی، کجباف، 1392: 159). اژدری فرد، قاضی و نورانی‌پور (1389) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که آموزش عرفان و معنویت باعث افزایش سلامت روان و بهبود عملکرد جسمانی و عملکرد اجتماعی و کاهش اضطراب و افسردگی دانش‌آموزان شده است. همتی مسلک پاک، احمدی و انوشه (1389) در پژوهشی کیفی به این نتیجه رسیدند که اعتقادات معنوی عامل مهمی است که کیفیت زندگی دخترانِ مبتلا به دیابت را تحت تأثیر قرار می‌دهد و یکی از عوامل مهم سازگاری دخترانِ نوجوانِ مبتلا به دیابت در موقعیت‌های تنش‌زا معنویت بوده و ضروری است که به‌عنوان یک جنبه از نیازهای مراقبتی بیماران دیابتی به آن توجه شود. همچنین نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که میان مذهب و سلامت روانی (تبرایی و همکاران، 1387 و غلامی و بشلیده، 1390) عزت‌نفس زیاد (قمری و گیوی، 1387) و کاهش افسردگی (چراغی و مولوی، 1385)، نوعی همبستگی مثبت وجود دارد. پژوهش‌ها نشان داد ایمان به خدا و انجام دستورهای آن، موجب ارتقای سطح سلامت و بهزیستی فرد شود (نقل از برزگربفرویی، 1393: 138)، همچنین برزگربفرویی (1393) در پژوهشی به این نتیجه رسید که معنویت‌درمانی از دیدگاه اسلام بر بهزیستی روان‌شناختی و عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان مؤثر واقع ‌شده است. دسر و سیرس و میلر (2007) در پژوهش خود نشان دادند کسانی که از اعتقادات مذهبی برخوردارند، در مقابله با فشارهای تحصیلی از سلامت روان بیشتری برخوردارند، همچنین مک گرگوری (2008) و کزدی و همکاران (2010) با انجام پژوهش‌های طولی نشان دادند که آموزش مسائل مذهبی و دینی در کودکی، باعث گرایش آن‌ها در نوجوانی و جوانی به دین و مذهب شده و روی سلامت روحی و روانی آن‌ها تأثیر مثبت به‌جای می‌گذارد. ویلیامز (2010) در پژوهشی دیگر نشان داد که میان انجام اعمال مذهبی و شرکت در این‌گونه مراسم‌ها با سلامت روان افراد، نوعی ارتباط وجود دارد (نقل از غلامی و بشلیده، 1390).

در بیان اهمیت و ضرورت این پژوهش شایان‌ذکر است که در جامعه اسلامی‌ایرانی که بسیاری از رفتارهای ما متأثر از آموخته‌های دینی ماست، این موضوع به‌ویژه برای نوجوانان حائز اهمیت است که شالوده شخصیتی آنان در حال رشد و شکل‌گیری است. با ادامه روند کنونی و کم‌رنگ‌شدن ارزش‌های دینی و معنوی در جامعه از سویی و رویکرد جوانان به الگوهای به‌ظاهرمعنوی و عرفانی از سوی دیگر، سبب خواهد شد این شوروشوق جوانان و باورهای دینی و معنوی آن‌ها به انحراف و در نهایت به ورطه سقوط کشیده شود. نوجوانان و جوانان از سرمایه‌های ارزشمند هر جامعه‌ای به‌حساب می‌آیند و نیازمند حمایت آموزش‌ و پرورش صحیح هستند. عدم توجه به بعد معنوی و خودشناسی در زندگی، طبق نظر نظریه‌پردازان و براساس تحقیقات، مانع رشد و شکوفایی است. پیشگیری از به‌وجود آمدن چنین موردی که بی‌گمان هم سلامت و بهداشت روانی فرد را تخریب کرده و هم باعث فروپاشی اجتماعی و زوال ارزش‌های معنوی و دینی می‌شود (اژدری فرد و همکاران، 1389:110). این نتایج محقق را بر آن داشت که به بررسی تأثیر معنویت‌درمانی بر بهزیستی دانش‌آموزان دختر با رویکرد بومی بپردازد. طبق این هدف فرضیه پژوهش عبارت‌اند از:

  1. آموزش معنویت‌درمانی با رویکرد بومی بر رشد شخصی و «پذیرش خود» دانش‌آموزان دختر مؤثر است.

روش اجرا

روش اجراي پژوهش به اين نحو بود که در نمونه‌گيري خوشه‌ای تصادفی، درمانگر به کلاس‌هاي پايه اول تا چهارم دبیرستان شاهد مراجعه و از معلمان درخواست همکاری کرد. تعداد سی دانش‌آموز از دو کلاس به‌صورت تصادفی انتخاب و به‌عنوان گروه نمونه در نظر گرفته شدند و از آن‌ها خواسته شد در زمان تعیین‌شده، دانش‌آموزان گروه آزمايش و کنترل در مدرسه حضور يابند و با آن‌ها درباره ماهيت کار و لزوم مشارکت آنان گفت‌وگويي صورت گرفت. پس از توافق با آنان، درباره شرکت در اجراي پژوهش، پرسشنامه جمعیت‌شناختی و پرسش‌نامه بهزیستی روان‌شناختی «ریف» در دو محور رشد شخصی و پذیرش خود، در اختيار آن‌ها قرار داده شد و از آن‌ها خواسته شد آن را تکميل کنند. در دو گروه کنترل و آزمايش گمارده شدند. برای گروه آزمایش، یک دوره آموزش معنویت‌درمانی به مدت هشت جلسه و هر جلسه به مدت نود دقيقه به‌صورت هفتگي، در دوره‌ای دوماهه ارائه شد؛ در حالی ‌که آزمودنی‌های گروه کنترل، در ليست انتظار قرار گرفتند و چنين مداخله‌اي دريافت نکردند. پس از پايان جلسات، از آزمودني‌هاي هر دو گروه آزمایش و کنترل، پس‌آزمون به‌عمل آمد. در زمان ارائه مداخله براي گروه آزمايش، آزمودني‌هاي گروه کنترل مداخله‌اي دريافت نکردند و در ليست انتظار درمان قرار گرفتند. خلاصه جلسات درمانی به شرح زیر بود:

خلاصه جلسات مداخله معنویت‌درمانی

جلسات

محتوا

جلسه اول

1. معارفه و آشنایی با فرآیند کار و ایجاد یک رابطه دوستانه با دانش‌آموزان برای تأثیرگذاری مطالب آموزشی، 2. توضيح درباره «رشد شخصی و پذیرش خود» دو مؤلفه بهزیستی روان‌شناختی 3. تعريف معنویت و معنویت‌درمانی و فواید آن 4. اجراي پيش‌آزمون.

جلسه دوم

1. شناخت و باورکردن خدا و اینکه او در تمام لحظات زندگی ما تأثیرگذار بوده و همراه و یاور ماست. 2. تعریف مفاهیم و ویژگی‌های انسان معنوی 3. تعریف دین و معنویت و تفاوت میان این دو.

جلسه سوم

1. مروري بر جلسه قبل و بازخورد مطالب و تمرين‌هاي گفته‌شده، 2. آشنایی با انواع خودآگاهی با ذکر مثال و توضیحات کافی (خودآگاهی جسمانی و خودآگاهی روانی)، 3. تکمیل جدول ابعاد مختلف انسان و بیان خاطرات و تجربیات معنوی به‌عنوان تمرين عملي، 4. تکليف خانگي مطالب آموزش‌داده‌شده.

جلسه چهارم و پنجم

1. مروري بر جلسه قبل و بازخورد مطالب و تمرين‌هاي گفته‌شده 2. آشنایی با انواع خودآگاهی با ذکر مثال و توضیحات کافی (خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی معنوی)، 3. تکمیل جدول ابعاد مختلف انسان و بیان خاطرات و تجربیات معنوی به‌عنوان تمرين عملي، 4. تکليف خانگي مطالب آموزش‌داده‌شده.

جلسه ششم

1. مروري بر جلسه قبل و بازخورد مطالب و تمرين‌هاي گفته‌شده، 2. توضیح و شرح کامل معنای زندگی، همراه با ذکر مثال‌های عملی از هم‌سن‌وسال‌های خود نوجوانان، 3. تشریح اثرگذاری معنای زندگی بر جنبه‌های مختلف زندگی انسان، 4. اجرای تمرین عملی «مقصود و معنای زندگی شما چیست؟» 5. تکليف خانگي مطالب آموزش داده‌شده.

جلسه هفتم

1. مروري بر جلسه قبل و بازخورد مطالب و تمرين‌هاي گفته‌شده 2. بیان ویژگی‌های انسان معنوی 3. بیان کارکردهای بی‌بدیل گوهر دین و معنویت در زندگی از جمله پاسخ به احساس تنهایی، کاهش‌دادن ترس از مرگ، کاهش رنج و تعب و معنادادن به زندگی آدمی 4. یادداشت نمونه کارکردهای معنویت در زندگی شخصی نوجوانان به‌عنوان تکلیف خانگی.

جلسه هشتم

1. مروري بر جلسه قبل و بازخورد مطالب و تمرين‌هاي گفته‌شده در جلسه قبل 2. جمع‌بندي از کل جلسات و بررسي بازخورد کل مطالب گفته‌شده و تمرين‌شده و راه‌های عملي ايجاد مهارت‌های معنوی براي هميشه و رسيدن به ثبات رفتاري و 5.اجراي پس‌آزمون.

ابزار پژوهش

پرسشنامه بهزيستي روان‌شناختی ریف: مقیاس بهزیستی روان‌شناختی را ریف در سال 1995 طراحی کرد. فرم اصلی 120 پرسش دارد ولی در بررسی‌های بعدی برگه‌های کوتاه‌تر 84 و 54 و 18 سؤالی نیز پیشنهاد شده است. در این پژوهش بر پایه پیشنهاد ریف (1995) به پژوهش‌گران فرم 84 سؤالی آن در دو محور رشد شخصی و پذیرش خود به‌کار برده شد. در فرم 84‌سؤالی هر عامل 14 پرسش دارد و طی اجرا از شرکت‌کنندگان درخواست می‌شود پرسش‌ها را خوانده و نظر خود را بر روی یکی از گزینه‌های شش‌گانه (از کاملاً مخالف تا کاملاً موافق) علامت بزنند. برای هر پرسش نمره‌های یک تا شش اختصاص داده می‌شود. نمره بالاتر بیانگر بهزیستی روان‌شناختی بهتر است. بیانی و همکاران (1387)، این مقیاس را هنجاریابی نمودند. همسانی درونی مقیاس برحسب روش تصنیف، برابر با 89/0 و پایایی آزمون به روش آلفای کرونباخ 82/0 گزارش گردید.

جدول 1 داده‌هاي توصيفي نمرات پيش‌آزمون و پس‌آزمون گروه‌ها در بهزيستي روان‌شناختی و زير مقياس‌هاي

جدول 1: داده‌هاي توصيفي نمرات پيش‌آزمون و پس‌آزمون گروه‌ها در دو محور پذیرش خود و رشد شخصی، از پرسش‌نامه بهزيستي روان‌شناختی

متغير

گروه

پیش‌آزمون

پس‌آزمون

ميانگين

انحراف معيار

میانگین

انحراف معیار

پذیرش خود

معنویت درمانی

45/49

78/7

30/53

12/6

کنترل

15/50

96/5

15/50

96/5

رشد شخصی

معنویت درمانی

75/58

58/9

05/61

09/7

کنترل

70/58

46/5

50/58

32/5

 

همان‌طور که در جدول 1 ملاحظه می‌شود، میانگین و انحراف معیار نمره‌های بهزیستی روان‌شناختی در دو زیر مقیاس رشد شخصی و پذیرش خود را در دو گروه آزمایش و کنترل در مرحلۀ پیش‌آزمون و پس‌آزمون نشان می‌دهد که میانگین نمرۀ پذیرش خود در گروه معنویت‌درمانی از پیش‌آزمون (45/49) به پس‌آزمون (30/53) و میانگین نمره رشد شخصی از پیش‌آزمون (75/58) به پس‌آزمون (05/61) افزایش ‌یافته است؛ اما در مؤلفه پذیرش خود در گروه کنترل میانگین آن تغییر معناداری پیدا نکرده است و در مؤلفه رشد شخصی پیش‌آزمون (70/58) به پس‌آزمون (50/58) کاهش ‌یافته است.

با استفاده از روش تحليل کوواریانس و با حذف تأثیر پيش‌آزمون از روي نمرات پس‌آزمون در گروه‌های آزمايش و کنترل، رشد شخصی و پذیرش خود گروه‌ها با يکديگر مقايسه مي‌شود. نتايج در جدول 2 ارائه ‌شده است.

جدول 2 نتايج تحليل کوواریانس تأثیر عضويت گروهي بر نمرات پذیرش خود و رشد شخصی در مرحله پس‌آزمون با كنترل نمرات پیش‌آزمون

توان آزمون

ميزان تأثیر

معناداري

 F نسبت

ميانگين مجموع مجذورات

درجه آزادي

مجموع مجذورات

منبع تغيير

000/1

8/0

001/0

70/233

65/53368

1

65/53368

پیش‌آزمون

000/1

6/0

001/0

87/41

04/9562

2

08/19124

عضويت گروهي

 

بر اساس نتايج جدول 2 تفاوت بين ميانگين‌هاي تعدیل‌شده پس‌آزمون دو گروه آزمايش و کنترل پس از كنترل نمرات پیش‌آزمون به لحاظ آماري معنادار است (001/0>P). درواقع مداخله معنویت‌درمانی بر مؤلفه‌های پذیرش خود و رشد شخصی در مرحله پس‌آزمون مؤثر بوده است. ميزان اين تأثیر 60/0 است؛ يعني 60 درصد واريانس تفاوت‌هاي فردي در مرحله پس‌آزمون، مربوط به تأثیر عضويت گروهي است. چنانچه مشاهده مي‌شود توان آزمون 1/000 است که بيانگر اين است که ميزان دقت اين تحليل در کشف تفاوت‌هاي معنادار، صددرصد بوده است و توان آماريِ جدول 1 نمايانگر کافی‌بودن حجم نمونه است.

نتیجه‌گیری

 هدف این پژوهش، تعیین تأثیر آموزش معنویت‌درمانی بر رشد شخصی و پذیرش «خود» دانش‌آموزان دختر با رویکرد بومی بود. در بررسی اثربخشیِ معنویت‌درمانی بر رشد شخصی و پذیرش خود با رویکرد بومی با توجه به سطح معنی‌داری می‌توان گفت: آموزش معنویت‌درمانی بر رشد شخصی و پذیرش خود دانش‌آموزان دختر مؤثر بوده است. نتایجِ این تحقیق با نتایج پژوهش‌های زیر، هم‌سو است: بترایی و همکاران (1387)، غلامی و بشلیده (1390)، چراغی و مولوی (1385)، فایریکتور و هندال (2004)، برزگر و بفرویی (1393)، دسر و سی رس و میلر (2007)، مک گرگوری (2008)، کزدی (2010)، بیتز و تویس (2009)، کوهن و همکاران (2007)، مایو (2009)، کروس و باستیدا (2009) زیلانی و سیمور (2010)، مک فارلند (2011)، کمپل و همکاران (2010)؛ ازاین‌رو، فرضیه پژوهش که تأثیر آموزش معنویت‌درمانی بر رشد شخصی و پذیرش خود دانش‌آموزان دختر با رویکرد بومی بود، تائید می‌گردد. جلسات معنویت‌درمانی این پژوهش بر این امور تأکید داشت: شناخت و باور کردن حضور خدا و همراهی او در تمام لحظه‌های زندگی، خودآگاهی جسمی و روحی، اجتماعی و معنوی، معنای زندگی و کارکردهای دین و معنویت در زندگی، پاسخ به احساس تنهایی، کاهش‌دادن ترس از مرگ و کاهش رنج و تعب و معنادادن به زندگی آدمی. باور به حضور خدا و همراهی او در تمام لحظات زندگی بر رشد شخصی نوجوانان دختر اثرگذار است؛ به این دلیل که سنین بلوغ سرشار از بحران‌های روحی است که احساس حضور خداوند و اطمینان قلبی حاصل از آن، به این نوجوانان آرامش بیشتری در برخورد با سختی‌ها می‌دهد. نوجوانانی که از خودآگاهی برخوردارند و آن را به تمام ابعاد زندگی خود تعمیم می‌دهند، احساس پذیرش خود بالاتری گزارش می‌کنند و سازگاری بهتری با تغییرات سریعی که در این سن با آن مواجهند دارند و راحت‌تر با آن کنار می‌آیند؛ چراکه با توجه به نظر نظریه‌پردازان، بی‌توجهی به بعد معنوی، مانع رشد و شکوفایی می‌شود و سلامت روانی را به خطر می‌اندازد. از طرفی هدفمندی و توجه به معنای زندگی برای نوجوانان دختر که در آستانه انتخاب‌های مهمی در زندگی خویش هستند کمک می‌کند تا آگاهانه و هدفمند بیندیشند و تصمیم بگیرند. خداوند سرچشمه آرامش روحی و روانی انسان است و در تنهایی و سختی‌های زندگی تکیه‌گاه انسان است. پس چه خوب است با آگاهی و آموزش این حقیقت به نوجوانان آنان را در برابر ناملایمات زندگی واکسینه کنیم. توضیح پدیده مرگ و آموزش‌های معنوی در این جلسه‌ها، به نوجوانان کمک کرد تا با ترس ناشی از ناآگاهی از واقعیت مرگ کنار آمده و تلاش کنند با خودآگاهی به‌گونه‌ای زندگی کنند که بتوانند هم توشه‌ای برای آخرت خود بیندوزند و هم از لحظه‌های زندگی خود بهره ببرند. از علت‌های اساسی دین‌گریزی نوجوانان ایران اسلامی، آموزش‌های غلطی است که والدین یا محیط آموزشی، به این نوجوانان می‌دهند؛ بنابراین خوب است با اطلاع از آموزه‌ها و الگوهای آموزشی گامی در جهت بهبود رابطه نوجوانان با معنویت برداشته شود به این دلیل که در روح و فطرت همه انسان‌ها به‌ویژه نوجوانان، گرایش به معنویت وجود دارد؛ بنابراین توصیه می‌شود با آموزش‌های علمی و دور از افراط، به آموزش معنوی نوجوانان پرداخته شود چراکه سلامت روحی و روانی نوجوانان، سلامت خانواده و در نهایت سلامت و پیشرفت جامعه را در پی دارد.

در مورد این پژوهش باید این مسئله را در نظر داشت که نتایج این پژوهش تنها به دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطه شهر اصفهان تعمیم‌پذیر است و نقاط و سایر گروه‌های سنی را در بر نمی‌گیرد. به‌منظور دستیابی به نتایج جامع‌تر پیشنهاد می‌شود این پژوهش در سطحی وسیع‌تر اجرا شود تا نتایج بهتر و محققانه‌تری حاصل شود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

این پژوهش نشان می‌دهد که ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل خود، ایجاد رابطه درست بین فرد و دیگران و ایجاد رابطه با خدا و کسب آرامش در پرتو آن از آثار رشد معنوی است؛ همچنین، تفکر، ایمان، انجام خوبی و ترک زشتی از علل رشد معنوی و جهل، کفرورزی و پیروی از شهویات از موانع رشد معنوی است.
سنخ‌شناسی عشق در اندیشه‌ی مولوی و کریشنا مورتی

سنخ‌شناسی عشق در اندیشه‌ی مولوی و کریشنا مورتی

عشق در عرفان مولوي و کریشنامورتی اهميت والايي دارد؛ مولوی و کریشنا ویژگی‏‌هایی را برای عشق شمرده‏‌اند...
عرفان اشو

عرفان اشو

انسان از منظر کریشنا مورتی

انسان از منظر کریشنا مورتی

کریشنامورتی در جای‌جای گفته‌های خویش به موضوع دانستگی اشاره می‌کند و سرانجام پند او این است که باید از هر دانستگی رها شد تا آزاد گشت و انسان شد...
جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

عقل در نظام سلوکی عرفا، دارای دو جایگاه مجزا است. عقل در مراحل ابتدایی سلوک هدایتگر، راهگشا و روشنگر است؛ اما در مراحل عالی‌تر سلوکشان هدایتگری و راهبری از عقلانیت و تعقل جدا می‌شود؛ در این راستا باید توجه داشت که منزلت عقل نفی نمی‌شود، بلکه عقلانیت در صیرورت وجودی عارف به امری فراعقلی و نه غیرعقلی تبدّل و تحول می‌یابد. متاسفانه نزد برخی راهروان طریق سلوک این امر به مثابه ضد عقلی بودن تعالیم عرفانی تلقی می‌شود، حال آن‌که میان امر فراعقلی و امر غیر عقلی تفاوت و تمایز معناداری است که می بایست مورد توجه و تأمل عرفان پژوهان و سالکان راه قرار گیرد؛ در این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم انسان‌شناختی و وجودشناختی مفهوم عقل، به تفاوت و تمایز میان این دو ساحت اشاره و لوازم معرفت شناختی آن استخراج خواهد شد.
Powered by TayaCMS