معنویت یکی از نیازهای
روانی ما انسانهاست و زمانی بیش از پیش احساس میشود که در کوران زندگی روزمره و
تنشهای آن برای رسیدن به آرامش دستوپا میزنیم و به هر جایی و هر کسی مراجعه میکنیم
تا درد درون خود را التیام دهیم. در این مسیر گاهی راههای انحرافی و التیامدهندههای
کاذب سبب میشوند انسان در زندگی از هدفش دور شود و به جای موفقیت و آرامش دچار
سردرگمی شود. این همان سرگشتگی است که بشر امروز با آن دست به گریبان است و هر
کاری میکند تا از آن خارج شود، غافل از اینکه دوای دردش معنویت است.
در معنویت توجه انسان از ظاهر فراتر میرود و به
ریشههای بودن میرسد. پی بردن به شگفتی و غوغای حیرتبرانگیز هستی بهتآور است
اما دلهرهآور نیست. پی بردن به یک قدرت برتر مهربان که همه چیز را با قدرت و نظم
پیش میبرد، آرامشدهنده و امیدبخش است و چه بهتر که آغاز این آشنایی در دوران
کودکی باشد.
برای آشنایی بچهها با مذهب باید از اخلاقیات
گفت؛ از مهربانی و دوست داشتن انسانها شروع کنید و صفتهای خدا و مناسک و عبادتها
را متناسب با سن کودکان به آنها آموزش دهید. والدین معتقد با ارائه الگوی مناسب میتوانند
این حس را به کودک منتقل کنند که چطور میشود در سختیها به خدا توکل کرد. این
آموزشها بهتدریج به کودکان بینش میدهد و آنها را از سطح به عمق زندگی میبرد.
فهرستی از این بینشها از این قرارند: به کودک نظم هستی را نشان دهید و بگویید این
نظم بیناظم امکان ندارد؛ بگویید این همه نظم و شگفتی خلق شده تا ما از آن بهره و
لذت ببریم؛ از کتابهای علمی کمک بگیرید، مثلا آشنایی با نجوم و ستارگان و مشاهده
از راه تلسکوپ برای درک شگفتیهای آفرینش؛ برای بچهها از خدا بگویید و آنها را با
فلسفه عبادتهایی مانند روزه و نماز آشنا کنید؛ به آنها یاد دهید با خدا صحبت کنند
و خواستههای قشنگی مطرح کنند؛ آنها را به محافل مذهبی ببرید و برایشان از زندگی
انسانهای بزرگی مانند امامان بگویید.
دکتر میترا حکیمشوشتری فوقتخصص
روانپزشکی کودک و نوجوان
عضو هیئتعلمی دانشگاه
علومپزشکی ایران