سواد رسانهای چیست؟سواد رسانهای یک نوع درک متکی بر مهارت است که میتوان براساس آن انواع رسانهها را از یکدیگر تمیز داد، انواع تولیدات رسانهای را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
به نظر من هدف اصلی سواد رسانهای میتواند این باشد که بر اساس آن بتوان محصول نهایی یک رسانه را از این جنبه شناخت که آیا بین محتوای یک رسانه به مثابه یک محصول نهایی با عدالت اجتماعی رابطهای وجود دارد یا خیر.
سواد رسانهای آمیزهای از تکنیکهای بهرهوری مؤثر از رسانهها و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانهها از یکدیگر است. [سواد رسانهای در فصلنامه رسانه]
در واقع اگر زمانی به نقطهای از تعارض با یک رسانه برسیم، سواد رسانهای میتواند مانع قطع ارتباط با رسانه شود و ارتباط با رسانههای متفاوت و تبدیل رابطه یکسویه و انفعالی به یک رابطه فعالتر را توصیه کند.
نظام رسانهای دارای سلسله مراتب است و اجزای آن قابلیت تعقیب و شناسایی را دارد، همچنین هر رسانهای دارای محصول نهایی است یعنی مانند یک کارخانه تمام اجزای آن اعم از زیرساختها، نرم افزارها، نیروی انسانی و غیره دست به دست هم میدهند تا یک تولید و محصول نهایی را با اهداف از پیش تعریف شده تحویل مصرف کننده دهند. محصول نهایی یک رسانه میتواند در خدمت تثبیت یک طبقه یا در خدمت قدرت حاکمه باشد؛ طبقه و قدرتی که رهاییبخش و آزادیبخش نیست. بنابراین چنین محصول نهایی رسانهای نمیتواند در خدمت عدالت اجتماعی عمل کند، بلکه در خدمت نیروهایی است که درصدد سلب عدالت اجتماعی هستند. به دیگر زبان میتوان پرسید که آیا آگاهی و اطلاعاتی که از رسانهها به دست میآوریم به صلاح اجتماع هست یا خیر یا اینکه صرفا در خدمت یک طبقه است.
● مهارتهای سواد رسانهای
ابتدا دو مثال:
۱) مثال اول: اگر در یک فیلم پسرکی فرضا ده ساله در حال دویدن باشد و در همان هنگام دویدن تبدیل به یک مرد چهل ساله شود، برای کسی که فیلم زیاد دیده است؛ اتفاق عجیبی نیست. او متوجه خواهد شد که این پلان یک فلاشبک بوده است. اما برای کسی که اصلا فیلم ندیده باشد ممکن است همان پلان یک فلاشبک ایجاد سردرگمی کند و لذا از خودش بپرسد آن پسرک چه شد؟ و این مرد چهل ساله کیست؟
تماشاگر حرفهای سینما به تدریج به دانش و مهارتهایی مسلط شده که بر اثر آن نمادهای و موتیفهای دیداری در سینما را به خوبی میشناسد.
۲) مثال دوم: اگر بخواهیم در کابین خلبان یک هواپیما بنشینیم و آنرا به پرواز درآوریم نیاز به مجموعهای از مهارتها داریم تا بتوانیم هواپیما را به حرکت در آورده؛ به پرواز کشانده؛ کنترل کرده و به مقصد برسیم. مگر غیر از این است؟
سواد رسانهای هم به مهارتهای خاصی نیاز دارد. با این تفاوت که در مورد درک و نقد سینما و هواپیما زودتر به نقش مهارتهای خاص پی میبریم، فقدان مهارت به عدم درک فیلم و به سقوط و مرگ منجر خواهد شد.
در مورد استفاده از رسانهها ممکن است بر این گمان باشیم که از مهارت کافی برخوردار هستیم، در حالی که اینجا موضوع به مهارتهای یک ملوان ماهر و یک ملوان تازهکار شبیه است. هر چه در دریای توفانی ماهرتر و آگاه تر باشیم، میدانیم تا چه عمقی باید پیش رفت و چگونه از زیر امواج عبور کرد و به ساحل رسید
● ضرورت و فایده سواد رسانهای
چرا به سواد رسانهای نیاز داریم؟ امروز در دنیایی زندگی میکنیم که خواه ناخواه در شرایط اشباع رسانهای قرار دارد، فضای پیرامون ما سرشار از اطلاعات است وقتی تلفن همراه ما به صدا درمیآید در اطلاعات موجود در فضا پل این ارتباط شده است، یا زمانی که یک مودم ما را به جهان بی انتهای اینترنت میکشاند نشانهای است بر حاکمیت اشباع رسانهای و اینکه ما نیاز داریم که در برابر چنین فضایی، یک رژیم مصرف رسانهای اتخاذ کنیم و در انتخابهایمان دقت کنیم ، درست مثل غذایی که مراقب کلسترول، ویتامین و مواد دیگر موجود در آنها هستیم، در فضای رسانهای هم باید دانست چه مقدار باید در معرض رسانههای مختلف اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری بود و چه چیزهایی از آنها را برداشت.
به عنوان مثال زمانی که در بزرگراههای اطلاعاتی حرکت میکنیم، سواد رسانهای میتواند به ما بگوید چه مقدار از وقتمان را در چه سایتهایی - اعم از شناخته شده و ناشناخته - و چه مقدار از آنرا فرضا در چت رومها بگذرانیم. بنابراین میتوان گفت که هدف سواد رسانهای تنظیم یک رابطه منطقی و مبتنی بر هزینه - فایده است: در برابر رسانهها چه چیزهایی را از دست میدهیم و چه چیزهایی را به دست میآوریم و به عبارت بهتر؛ در مقابل زمان و هزینهای که صرف میکنیم چه منافعی در نهایت به دست میآوریم. شاید بتوان گفت اصلیترین هدف سواد رسانهای این است که یک نوع استفاده مبتنی بر آگاهی و با فایده از سپهر اطلاعاتی اطراف داشته باشیم.
● سطوح سواد رسانهای
سواد رسانهای قدرت درک نحوه کارکرد رسانهها و معنی سازی در آنها است.
سواد رسانهای را میتوان دسترسی، تجزیه و تحلیل و تولید ارتباط در شکلهای گوناگون رسانهای و مصرف انتقادی محتوا دانست.
سه جنبه سواد رسانهای عبارتند از:
الف) ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانهای و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانهای از منابع رسانه ای گوناگون
ب) آموزش مهارتهای مطالعه یا تماشای انتقادی
ج) تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست.
در واقع سواد رسانهای امروزیتر؛ به دنبال مقابله با کارکردهای رسانههای بزرگ غالب است که هدف شان تامین هژمونی فرهنگی؛ تعمیم فلسفه سیاسی و حفظ قدرتهائی است که خود این رسانهها محصول آنها هستند.
به نظر میرسد که سواد رسانه ای به عنوان دافعه این فضا و در ستیز با گفتمان غالب رسانههای بزرگ در شرایط اشباع رسانهای؛ در اینترنت نسبت به سایر رسانهها سریعتر رشد کرده و به نوعی میتوان آنرا نوه دیجیتال نقد رسانهای کلاسیک به حساب آورد
البته تسلط به یک زبان خارجی؛ مهارت استفاده از کامپیوتر و مهارت های استفاده از فضای سایبرنتیک میتوانند هم به بهرهوری مناسبتر از مباحث سواد رسانهای در اینترنت منجر شوند و هم به سور کلی خودشان جزو مهارتهای سوادرسانهای به شمار میآیند.
از آنجای بدون سواد رسانهای، نمیتوان گزینشهای صحیح از پیامهای رسانهای داشت؛ به گمان من نهادهای آموزشی، مدنی و انتشاراتی باید به این امر کمک کنند. نهادهای آموزشی مثل آموزش و پرورش، دانشکدهها و آموزشگاههای مختلف میتوانند مفهوم سواد رسانهای را در کتب درسی ارائه نمایند و نهادهای انتشاراتی هم میتوانند مفاهیم ساده شدهای از این بحثها را در دستور کار خود قرار دهند؛ نهادهای مدنی و صنفی که هر یک جمعی تخصصی را نمایندگی میکنند نیز میتوانند اعضای خود را تحت آموزش مستمر در زمینه سواد رسانهای قرار دهند.
به عنوان نمونه روزنامهنگاری که از راه تجربی این حرفه را آموخته با روزنامهنگاری که آموزش آکادمیک را نیز به این تجربه اضافه کرده است، از جنبه سواد رسانهای و مقهورسازی مخاطب؛ تفاوتهای عمدهای با یکدیگر دارند. پس بین فردی که مسلح به مطالعات سواد رسانهای است با فردی که بهرهای از سواد رسانه ای نبرده، تفاوت بسیار زیادی وجود دارد.
سواد رسانهای همچنین کمک میکند تا قضاوتهای صحیحتری از محیط پیرامون خود داشته باشیم. پارامترهایی که سوادرسانهای در اختیار میگذارد باعث میشود تا درک عمیقتری از آنچه میبیننم، میشنویم و میخوانیم داشته باشید. به طوریکه فاقدان سواد رسانهای را میتوان طعمه های اصلی در فضاهای رسانهای به شمار آورد.
یکی دیگر از اهداف سواد رسانهای نشان دادن اضافه بار اطلاعاتی است. در شرایط اشباع رسانهای و در فضای موجود افراد در معرض حجم بالایی از اطلاعاتی هستند که به هیچ وجه به برخی از آنها نیازی به آنها ندارند. به عنوان مثال امروزه بسیاری از نوجوانان مارکها و علائم تجاری جهان را به خوبی می شناسند، اما این اطلاعات در هیچ زمینهای به کار آنها نمی آید نه قدرت خرید دارند و نه قدرت مصرف ولی چون در معرض آگهی های پیاپی قرار دارند، در این زمینه اطلاعات دارند. پس باید از پیام ها و اطلاعات اطرافمان براساس نیازهایمان استفاده کنیم تا دچار سردرگمی نشویم. سوادرسانهای این امکان را هم در اختیار میگذارد
● نیاز به تولید ادبیات
باید در عرصه آموزش رسانهای و سواد رسانهای تولید ادبیات کنیم. بر آموزش رسانهای ۱۸ اصل حاکم است . مطالعه آرای لنمسترمن میتواند در این زمینه مفید باشد. او که از برجستهترین متفکران حوزه بینالمللی آموزشهای رسانهای است؛ پیش از این کتابی منتشر کرده بود که به سرعت به کتابی درسی در عرصه آموزش رسانهای تبدیل شد. این کتاب که Teaching the Media نام داشت در سال ۱۹۸۵ به علاقهمندان مباحث مربوط به آموزش رسانهای عرضه شد. حالا او کتاب دیگری دارد که انتشارات شورای اروپا آن را منتشر کرد. نام این اثر آموزش رسانهای در اروپای دهه ۱۹۹۰ (Media Education in ۱۹۹۰&#۰۳۹;s Europe) است. نویسنده این مقاله از جمله کسانی است که ترجیح میدهد از عبارت آموزش رسانهای (Media Education) به جای اصطلاح سواد رسانهای (Media Literacy) استفاده کند
تکرار میکنم باید در عرصه آموزش رسانهای و سواد رسانهای تولید ادبیات کنیم تا در گام اول مشخص شود دامنه و چارچوب سواد رسانهای چیست؛ باید ترجمه کنیم تا بتوانیم زمینه یک مطالعه تطبیقی را فراهم کنیم و به معیارهایی برای تعقیب اهداف سواد رسانهای دست پیدا کنیم. وضعیت سواد رسانهای در غرب به دلیل آن که تکنولوژی های مدرن تمرکز و غلظت بیشتری دارند، باعث شده تا تئوریسینها و مخاطبان زودتر خطر مسلح نبودن به سواد رسانهای را درک کنند، بنابراین مطالعات و تجارب بسیار خوبی هم در این زمینه دارند که میشود از آنها استفاده کرد. همچنین حمایت نهادهای آکادمیک از طریق گنجاندن مفاهیم سواد رسانهای در کتب درسی دانش آموزان، و دروس دانشکدههای ارتباطات میتواند مفید باشد.
حتی خود رسانهها به خصوص روزنامهها نیز با توجه به جغرافیای مخاطبینشان، میتوانند مفاهیم مرتبط با سواد رسانهای را منعکس کنند، منتقدین نیز میتوانند به ادبیات سواد رسانهای از طریق نقد سینمایی و نقد ادبی دامن بزنند و حتی فصلنامه رسانه نیز میتواند با همین گونه حرکتها در این زمینه مفید واقع شود.
دکتر یونس شکرخواه
منبع : روزنامه همشهری