نظم و برنامه ریزی (تربیت فرزند)

نظم و برنامه ریزی (تربیت فرزند)

گاه می‌شود که بدکار کردن با طفل؛ طفل را ضایع می‌کند، درست کار کردن و منطقی با طفل برخورد کردن، طفل را زنده و احیاء می‌کند.مثالی از زندگی خود شما بزنم، قیچی روی لباس نمی‌گذارید. حالا اگر یکی که کم فکر می‌کند، زود قیچی دست می‌گیرد و پارچه را ضایع می‌کند، پارچه کم هم می‌آ‌ورد. یک‌تکه‌های بی‌هدفی را هم زیاد می‌آورد، یعنی هم کم می‌آورد، هم زیاد. کم می‌آورد چیزهایی را که لازم دارد، زیاد می‌آورد چیز‌هایی که لازم ندارید، اما آن‌که فکر می‌کند از کجای پارچه من این را کسر کنم که کمتر رفت و ریز بشود، نتیجه‌اش این می‌شود که انسان درست الگو را روی پارچه نصب کند.

درآمد یا شهریه‌ای که دارید، مثل پارچه است. اصل پارچه یک متر و دومتری کنار احتیاجات و مخارجی که دارید، مثل آن مقدار الگوست که روی پارچه است. اگر چنان الگو را بگذارید که نه زیاد بیاورید نه کم، این می‌شود: «تقدیر المعیشة. این می‌شود خیاطی که استاد و ماهر است و فکر می‌کند.

ھمین مطلب را در وقت و در فعلی آن فکر کنید. کاری که می‌کنیم الگو است، وقتی‌که داریم، پارچه است. کار را چنان در این وقت بگنجانیم که نه وقت زیاد بیاوریم و نه کم بیاوریم. اما کسی که درست مسلط به کارش نیست و منظم نشده است، هم برای کارهای اساسی وقت کم می‌آورد و برای کارهای بی‌نتیجه هم وقت‌هایی به دست می‌آورد که نمی‌تواند صرف کاری کند. «نظم»؛ یعنی این‌که کار را به‌دقت اندازه‌گیری کنید.

شما در شیر دادن بچه اگر نظم را رعایت نکنید و تا گریه کرد پستان به دهانش بگذارید این نظم ندارد، این بچه با یک‌دو تا مک زدن، یا خوابش می‌برد، یا پستان را رها می‌کند. اما اگر وقتی‌که گرسنه بود به او شیر دادید و سه ساعت دیگر یک‌بار، این برای او در این سن نظمی می‌شود و هرچه سنش بالاتر رفت، آن فاصله را بیشتر می‌کنید و روی این برنامه بار می‌آید.

اگر خوراک بچه روی نظم باشد، میدانید که میوه را کی به او بدهید، یک بیسکویت را کی به او بدهید، یک چای راکی به او بدهید. وقتی به او می‌دهید که بدنش احتیاج دارد و تنوعی هم هست، خستگی او هم برطرف می‌شود و خودش را برای برنامه جدیدش آماده می‌کند. این نظم است. خودتان هم که یک غذایی را در وقت مناسبش مصرف می‌کنید، جذب بدن می‌شود. رفع خستگی و کسب انرژی و قوت هم هست، لذت حلال هم هست، چون وقتی انسان گرسنه باشد، غذا هم برایشی لذیذ می‌شود. وقتی سیر باشد، آن غذا نه‌تنها لذیذ نیست، خوب هم جذب نمی‌شود؛ حتی ممکن است مسئله هم ایجاد کند.

برای انسان حرف زدن هم همین‌طور است. وقتی انسان کم گفت، یا مدتی سکوت و مکبث داشت، وقتی حرف میزند حرفش انرژی و محتوا دارد. شما می‌گویید فلانی کم‌حرف میزند، اما هر وقت حرف میزند حرف‌هایش به‌موقع و پرمعناست. این نظم در سخن است. زیاد صحبت کردن، بی‌موقع غذا خوردن، بی‌جا رفت‌وآمد کردن، بی‌مورد نگاه کردن، معنایش این است که چشم و گوشی رها شده است، آن‌وقت مجموعاً می‌گویید بچه رهاشده است، بچه اگر این‌طور شد، وقتش و عمرش هرز می‌رود. آب وقتی هرز برود، نه‌تنها محصول ندارد، بلکه لجن می‌شود. وقتی پای یک گلدان بی‌موقع آب ریختی، کرم میزند و لجن و عفونت می‌کند، پس این نظم، یعنی این‌که بچه عادت کند غذایش را سروقت، حرف زدنش در وقت مناسب، راه رفتنش، خوابیدنشی، بازی و تفریح و مطالعه کردنشی، تلویزیون نگاه کردنشی، رادیو گوشی کردنش همه روی برنامه باشد.

حال ممکن است بگوید: من بچه را چه طوری تربیت می‌کنم تا منظم شود و روی برنامه پیش برود! شما خودتان را منظم کنید، بچه خودش خودبه‌خود منظم می‌شود. اگر شما جلوی بچه بلند نشدید و بی‌موقع بروید بیسکویت بخورید، بچه هم هوس می‌کند. اکثر یک روز داشتید و زیادتر خوردید، یک روز نداشتید و کمتر خوردید، آن‌هم یاد می‌گیرد. یک میاورد. انسان می‌بایست مدتی روی خودش کار کند.

منبع: کتاب تمثیلات آیت‌الله حائری شیرازی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS