اولین نکتهای که در
مدیریت خانواده در فضای مجازی مهم است اینکه ما اگر مدل در این زمینه نداشته باشیم،
برای فهم آسیبشناسی و برای تغییر رفتار، درمان و پیشگیری حتماً دچار مشکل خواهیم
شد. یکی از مسائلی که الآن جامعه ما را دارد در بخش تربیت ما را اذیت میکند،
اینکه متأسفانه ما یا مدل نداریم یا به مدلهایمان وفادار نیستیم؛ این به چه معنا
است؟ به این معنا که مثلاً فرض کنید بنده میشوم مثلاً روحانی یک مسجد، خوب از صنف
خودم مثال بزنم تا جسارت به کسی نباشد، من میشوم بهعنوان روحانی یک مسجد، اگر
شما بیایید و از من بپرسید که براتان اینکه تبلیغتان چه جوری اتفاق بیفتد، میگویم
تلاش میکنم که یک تبلیغ خوب و موفق باشد، بعد اگر شما به من بگوید که این تلاش
خوب و موفق یعنی چه؟ میگم یعنی خوب سخنرانی کنم، خوب با مردم برخورد کنم و نتایجی
خوبی به دست بیاورم؛ یعنی جواب سؤال شما که چکار میخواهم بکنید، دارم دوباره یک
حرف مبهم میزنم، خوب برخورد میکنم، حرف بدرد بخوری نیست، حرف در زمینه تربیت
زمانی بدرد بخور است که من مدل داشته باشم؛ به چه معنا؟ به این معنا که بهصورت برنامهریزیشده
و هدفمند و گامبهگام با رویکرد کلی با آن اتفاقهای جزئی را بتونم در موردش صحبت
بکنم.
من امروز برای مطالعه دوری
زدم تا ببینم دیگران چه گفتند تا حرفهای من تکراری نباشد، دیدم در بسیاری از این خبرگزاریها،
عنوان زده مقابله با ترک اعتیاد؛ اعتیاد به اینترنت، مقابله و مواجه شدن با وابستگی
فرزند به گوشی و فضای مجازی، بعد همه آنها هم یکچیز گفتند، تلاش کنید، کمک کنید
به بچه خود و به خود که دیگر همچنین اعتیادی نداشته باشید، خوب مسئله هم همین بود
که من چکار کنم تا این اعتیاد را نداشته باشم؛ چکار کنم که بچهام این اعتیادِ را
نداشته باشد، باز قصه همان شد و دوباره یک حرف کلی زده شد. پس در گام اول خواهش میکنم،
همه شما بیایید دقت بکنیم و ببینیم راهبردها و راهکارهای اصلیمان در این زمینه چیست؛
بعد فنون و تکنیکهای جزئی و مرحلهبندی شده ما در مقابل با مباحث مختلف از جمله
بحث فضای مجازی چیست؟
نکته دوم
یک اتفاق عجیب در ایران ما
هست، من هیچ موقع در هیچ کشوری بهعنوان شهروند زندگی نکردم، تهش یک زیارتی رفتیم،
چون شهروند نبودم و زندگی نکردم، نمیدونم مردم عراق یا مردم عربستان یا مردم
سوریه، روحیه آنها چه جوری است؟ رفتیم آنجا زیارت و برگشتیم، پس اینکه دارم میگم
ما مردم ایران، اصلاً هیچ مقابله و مقایسه با هیچ کشوری نیست، چون من از جایی خبر
ندارم که بخواهم مقایسه کنم، این را گفتم که یک موقع تلقی توهین نشده باشد؛ ما
مردم ایران چند نکته در فرهنگمان داریم؛ اینکه ما ساده پنداری عجیبی داریم، ساده
پنداری خیلی عجیب، به چه معنی؟ به معنای اینکه گمان میکنیم اتفاقات مثل در فیلم هندیها،
حال نمیدانم خود هندیها نیز چنین تفکری دارند یا نه ولی در فیلماشون خیلی راحت
کسی یک نفری را نصیحت میکند و همه مشکلاتش رفع میشود؛ بچه فقیر بیعرضه، پاپتی
لاغر گرسنه، در حال مردن از گرسنگی، یکدفعه یک آدم خوشتیپ از آدمهای زیبای ما
هم خوشهیکلیتر، توانمندتر و پولدارتر میشود؛ آنها چهکار میکنند که اینجوری
میشوند؛ ولی در فضای ایران عزیز ما یک همچنین اتفاقی نمیافتد.
رانندهای که من را در
تابستان به مقصد میرساند، میگفت که بچه 15 - 16 ساله من، من و مامانش را عاصی
کرده است، حاجآقا یک نکته بگو که من برم به خانمونم بگویم که انشاءلله مشکلم حل
بشود. من دو سه تا نکته به او گفتم و در انتها به او گفتم حتماً باید پیش مشاور
بروید؛ بعد امروز هم که در ماشین گوشی من زنگ خورد، منشی من داشت صحبت میکرد که
نوبت کی باشد، کی نباشد، جلسه را چکار کنیم نکنیم، بعد ایشان گفت تو همان کسی هستید
که تابستان من داشتم میبردمت فلان جا که سخنرانی کنید؛ ما این بچه 16 و 17 ساله
را چکار کنیم، در یک جمله بگو به او چی بگویم؛ گفتم آخر با یک جمله که مشکلش حل
نمیشه، گفت: اتفاقاً تابستان هم همینرو گفتید؛ من فکر کنم شش ماه دیگر هم من را
سوار کند، دوباره همین قصه بین من و اون آقا اتفاق میافتد. به حضرت عباس که ظاهراً
در فرهنگ ما از قسم به خدا بالاتر میشود، هیچ کاری به سهولت و سادگی محقق نمیشود،
بهویژه در فضای تربیتی، چرا من انتظار دارم دخترخانمی که در فضای مجازی به همه آرزوهایش
میرسد با نصیحت من حقیر سراپا تقصیر که عزیزم گوشی را بزار کنار و به درسات برس
و همه مشکلاتش حل بشود؛ پس ساده پنداری نکنیم.
نکته سوم
بنده امروز تلاش میکنم با
رویکرد رفتاریشناختی در خدمت شما باشم. حتماً اطلاع دارید رفتارگراها اعتقاد
دارند که همهچیز بر اساس آموزش، یادگیری و شرطیسازی اتفاق میافتد. من میدانم
عزیزانی در جلسه هستند که تحصیلات خوبی در زمینه مشاوره و روانشناسی دارند و لابد
همه شما دارید من بعضی را میشناسم.
در رفتارگرایی اعتقاد بر چیست؟ میگویند که اگر آدمها
از چیزی عامل تقویتی دریافت کردند؛ لذت و تشویق دریافت کردند، دفعه بعد احتمال
تکرار آن رفتار در آنها بالا میرود. بزارید من یک مثال برای شما بزنم؛ شما بار
اولی که دعوت به جلسهای شبیه به این جلسه میشوید، فکر میکنید باید سروقت برسید؛
با عجله میدوید و خودتان را به جلسه میرسانید، سروقت و سر ساعت 10 اینجایید، بعد
میبینید که جلسه کی شروع میشود، ساعت ده و بیست دقیقه، ولی این جلسه امروز خیلی
خوب شروع شد، چون آن عزیزی که به من زنگ زد، گفت: حاجآقا تا میآیید که جلسه شروع
بشود، حدوداً ساعت ده و نیم میشود؛ من گفتم عیب ندارد، من از ده و دو دقیقه آمدم
اینجا نشستم به این امید که هر وقت شروع شد، باشم؛ من وظیفهام را انجام بدم، ولی
واقع مطلب این است که شما بیشتر از من در جلسات شرکت کردید و اطلاع دارید که جلسه
سر ساعت شروع بشو نیست؛ لذا شما یکبار میآیید و میبینید، نه فرقی نکرده، بیایید
ده و پنج دقیقه، ده و 15 دقیقه ده و 2 دقیقه فرقی نمیکند؛ نه در بسته پیشنهادی که
به ما میدهند و نه در هیچ اتفاق دیگری، به اصل سخنرانی هم میرسیم وسلام؛ به همین
راحتی، دیگر تشویق نمیشوید که زود بیایید؛ زود بیاید شما جلو مینشینید و بعد میبینید
هم گردنتان خسته شد، چون بالا نگاه کردی و هم سخنرانی که تمام شد، موقع رفتن
ازدحام شد و شمایی که از همه جلوتر بودی آخر از همه بیرون رفتید؛ دفعه بعد که دیر
آمدی، همینکه از راه میرسید، همان اول مینشینید و جلسه که تمام شد، هم زودتر از
همه بیرون میروید. گردن شما هم خسته نمیشود، چون جایی نشستهاید که تسلط کامل
دارید؛ پس اول نشستن برای شما تنبیه بود و بلعکس آخر آمدن و نشستن تشویق بود؛ فضای مجازی بر
اساس نگاه رفتارگرایی ما باید تشویقی دریافت کرده باشیم که ماندگار میشویم و بیشتر
استفاده میکنیم ما با این تشویقها بعداً کار داریم.
چه تشویقهایی در
فضای مجازی ما دریافت میکنیم؟ تقریباً تمامی نیازهای
ما در فضای مجازی پاسخ داده میشود.
سؤال
برای اعتیاد
والدین به تلویزیون چه راهکاری دارید؟
جواب
هیچ راهی نداره،
هیچ راهی نداره، بیخودی خودتو خسته نکن.
سؤال
بچهها شاکیاند
حاج آقا، شما زیاد اخبار نگاه می کنید ما برنامه دیگر؟
جواب
همان چیزی است
که توی خونه نظم ندادیم؛ یعنی بگیم تو خونه سه تا اتفاق باید بیفته، بابات خبرو
ببینه؛ دو، مامان دوست داره اون برنامه آشپزی را ببینه، سه هممون دوست داریم سریال
ببینیم، چهار، تو دوست داری پویا را ببینی، پنج، تو اون را، حالا بیاییم و برنامهریزی
کنیم.
سؤال
برنامهها با هم
همزماناند؟
جواب
عیب نداره دستهبندی
کنیم، من میتونم تکرارش رو ببینم؛ الان توی خونه ما ساعت ده خبر است؛ ساعت هشت
اون میخواهد چی ببینه، اون میخواهد چی ببینه، خوب باشه عیب نداره، من ساعت ده،
ولی ساعت ده تا ده ربع، دیگر کسی اجازه نداره روی حرف من حرف بزنه، دیگر نوبت من
است، یک ربع توی بیست و چهار ساعت تلویزیون، مال من است؛ بقیهاش دیگر برام مهم
نیست، واقعاً برام مهم نیست؛ مثلاً تلویزیون فیلم داره نشون میده، ممکن است بشنوم،
ممکن است نشنوم، فلان ساعتم مال بچه، بزرگترها لطف بکنن پاشن و یک فکری بهحال
خودشان بکنن او ساعت برنامه مال بچه است؛ خیلی سخت است. تو گام اول شما سه ماه وقت
بگذارید، اون وقت لذت نظم حال بچهها را خوب میکنه من تازه حسرت یکی از دوستامو
میخورم که ایشان کلاً تو خانه تلویزیون نداره و خونه را خودش اداره میکند.
سؤال
ساعت خواب را چه
جوری تنظیم میکنید؟
جواب
ساعت خواب بستگی
به افراد، کارهاشون و نیازهاشون داره، اون یک کمی سخت میشه ولی این تکرارها کار را
حل میکند.
سؤال
ما در دبیرستان
با این بچههایی که گوشی میارن، ما اول سال میگیم که گوشی اگر آوردید بیایید
تحویل بدید، بعد میبینم توی این گوشی آهنگ است، اینها را چکار کنیم؟
جواب
اصلاً و ابدا
نباید کاری کنید.
سؤال
نگیریم؟
جواب
اصلاً نباید بگردی
که ببینی چی توش هست، پیشنهاد من است، من هیچ وقت معلم مدرسه نبودم، مدیر مدرسه
نبودم، اجازه ندارم و از بیرون دارم نظر میدم، من اگر مدیر مدرسه شدم، روز اول
قوانین را توضیح میدم و بعد دیگر خلاف اون قوانین نمیزارم رفتار بشه، اما یک خواهش
ازتون دارم و اینم اگر قرار نیست موبایل بیارند، موبایل را تحویل بگیرید، رسیدش را
تحویل بدید و به بچه بگید بابات یا مامانت این رسید را آوردن ما به اونا تحویل
میدیم، چون روز اول با پدر و مادرتون موقع ثبت نام همچین قراری گذاشتیم که اگر کسی
موبایل آورد به پدر و مادرش تحویل میدیم، بعد هم هر موقع پدر و مادر اومدن اونجا،
یک رسید کتبی ازشون بگیرین که فلان موبایل با فلان مشخصات دست ما بود و تحویل پدر
دادیم؛ قرار شد دیگر نگذارند بچه بیاره؟ اما روشنش نکن ببین توش چه چیزی است؛ لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ
تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا
...
سؤال
حاج آقا همان که
شما گفتی، بچه از ما زرنگ تره و رمز میزاره، اینکه من میگم آهنگ میزاره آهنگی که گوش
میکرده و ما متوجه آن شدیم، منظور بود.
جواب
نه فرقی نمیکنه،
روی همان اهنگ متمرکز نشین، یک تجربه ای که من دارم این است که ما اگر لایههای
زیری را درست بکنیم، لایههای رویی حتماً خود بهخود درست میشه، من شاید این دویست
سیصد تا مراجع که در مورد خود ارضایی دیدم، هیچ کدومشون در مورد خودارضایی با
هاشون صحبت نکردم، همین که میفهمیدم مشکلش خود ارضایی است، میگفتم خب حالا این
میزاریم کنار و از یک جای دیگر شروع میکنیم به این هم میرسیم ها و تقریباً هیچکدومشون
دیگر نمیرسیدیم که در مورد این صحبت کنیم؛ لایههای زیری که درست بکنی، لایه
بالایی خودش درست میشه، دانشآموزی که میاره آهنگ گوش میده یک جوری که شما صدای آهنگ
را می فهمی، احتمالا میخواهد نشون بده من قویم، مدیر گفته گوشی نیار، میخواهد به
بچهها نشون بده من قویم، بگرد ببین کجاش نقطه ضعف داره، احتمال بسیار زیاد توی
ارتباط با باباش مشکل داره، احتمال بسیار زیاد چون بسیاری از نوجوانان تو سن
نوجونی با مراجع قدرت که باباشون میشه، معلمشون میشه، مدیر مدرسه یا هر کی که میخواهد
بهشون زور بگه مشکل پیدا میکنن و میخواهد یک جای دیگر و به یک شکل دیگر، خودشون
را قوی جلو میدهند، اگر این را پیدا بکنیم و حل بکنیم، او دیگر گوشی را نمیاره که
آهنگ گوش بکند.
سؤال
در مورد خود
مهارگری، همین که شما فرمودید، مدیریت بحران یا مدیریت فضای مجازی، بچهها میپرسند
و براشون جالب اینجا بود ما میدونیم که باید مدیریت کنیم ما میدونیم که باید مرزبندی
کنیم، ولی اینقدر این هیجانات بر ما غالب است که نمیدانیم این را چهطوری حل
کنیم.
جواب
عرض کردم ما اگر
در بحث هوش هیجانی که بداند من چه هیجانهایی دارم؛ همان دختر خانمی که به شما میگه
من خیلی هیجان دارم و نمیتونم هیجان را مدیریت کنم، خود همونو را موظف کنی که خود
این هیجان را توضیح بده؛ توی نگاه شناختی رفتاریها وقتی شما علائم هیجان را
بشناسی راحتتر میتونی مدیریتش بکنی، یعنی بدونی وقتی خوشحال میشی، گونههات
میره بالاتر، مردمک چشمات گشادتر میشه، ضربان قلبت بیشتر میشه، نمیدونم، تنفست
عمیقتر میشه، خب وقتی شما این را میشناسی ضدش را که انجام بدهی هیجانت مدیریت
میشه؛ یعنی دختر خانم میآید به شما میگه فلان اتفاق میافتد، شما بگو همه علائمش
را یاد داشت کن، حالا ضد اون علائم را انجام بده، ضد علائم را که بیاری هیجان 50
درصدش مدیریت میشود.
سؤال
موضوع دیگر
اینکه فلج میشه با اینکه درسخونه اگر بدونه امروز دیگر نمیتونه این بازیها را
انجام بده، مثلاً توی سه روز توی این سه روز فلج فلج شد، دیگر نمیتونه درس بخونه
این را چجوری حلش کنیم.
جواب
این اعتیاد است؛
من اینجوری توضیح بدم خدمت شما، میگن نشانه اعتیاد چیه؟ میگن اگر به اون چیز خاص
هر چی میخواهد باشد، دسترسی نداشتی، شرایط عادی زندگیت دچار تشنج و ناآرامی بشه،
خب الان شما داری به من میگی که این بچه موبایل نداره، یک ساعت با موبایل بازی کنه،
دیگر نمیتونه درس بخونه و بی تاب و بی قرار است؛ اینها میشه نشانگان ترک، مثل اون
تریاکی که یک دود میگیره بیست و چهار ساعت زندگی میکنه، این دقیقاً همونه، وقتی
اعتیاد شد با توصیههای عمومی درمان نمیشود، معتاد به تریاک را میبرن کمپ و میخوابونن
زیر نظر یک روانشناس روانپزشک ترکش میدن؛ این هم از اون مواردی که حتماً باید به
مشاور نشونش بدی، نمیشه بگی حالا با دو تا سه تا توصیه درست بشه؛ یکی از نکاتی که
حتماً در استفاده از موبایل و فضای مجازی حتماً باید رعایت بشه این است یک برنامهای
است به اصطلاح به اسم روزهای بدون فضای مجازی، استانداردش ماهی یک روز است، میگویند
حتماً ماهی یک روز شما باید همه چیز را کنار بگذارید؛ واقعاً بدون موبایل بیایی
بیرون و بیست و چهار ساعت بدون موبایل باشید.
سؤال
نمیشه مثلا بهش
بگیم جمعه به جمعه نباید بازی کنی یا هر چند وقت یک بار باید بازی را عوض کنی؟ این
کارها را قبول می کنه، ولی یک دفعه مواجه شده با اینکه الان سه روز، شاید عملاً
باید سرش را با کارهای دیگر گرم کرد.
جواب
این و فکر میکنم
باید دقیقتر بررسی بشود.
سؤال
دانشآموز
ابتدایی که توی فضای مجازی خیلی بیشتر از سنش بوده و تأثیر گذاشته است، چکار باید
بکنیم، سواد ما در اون حد نیست که بتونیم گام به گام اینها را پیش ببریم تا به
نتیجه برسیم، اینجا چه باید بکنیم؟
جواب
سؤال شما دقیقاً
مثل این میمونه که بگید یک خانوادهای بچهشون تصادف کرده و هم دستش شکسته و هم پایش،
پول هم ندارن تا گچ بگیرن، پول هم ندارن جراحیها، ارتوپت و فلان و بهمان را
بدهند؛ اینو یک جمله بگید، من میگم باز هم برن هرجوری شده پول تهیه کنن و ببرنش
بیمارستان، چون هم دستش شکسته، هم پایش شکسته، بچهای که توی فضای مجازی صحنههایی
دیده که نمیتونه هضمش بکنه به سنش نمیخوره، یکی از احتمالات بسیار زیاد اینه که
خودارضایی را شروع کرده و شما اگر رفتارهاشو نگاه بکنی، حتماً خود ارضایی را شروع
کرده، بعد جالب است که خودارضایی هم لذت نیست، خودارضایی انتقام است، خودارضاییها
هم با هم فرق میکنه، خودارضایی انتقام یعنی چی؟ یعنی اون اندامهایی که باعث شد
که یک اتفاقاتی بیفتد که من ببینم و اینجوری به خاک سیاه بشینم، باید حتماً فشرده
بشن، باید حتماً تنبیه بشن، بعد تنبیه میکنه، هم عصبانیتش بیرونریزی میشه و هم
لذت دریافت میکند؛ پس این اعتیادش به خود ارضایی، دو برابر میشه، خیلی پیچیده میشه،
از اینرو هر جوری است، حتماً باید اقدام بکنی، مراکزی مثل بهزیستی 123 زنگ بزنید
یا این 096400 مال دفتر تبلیغات است، زنگ بزنی و از آنها راهکار بگیرید، برای
مشاوره نسبتا دائم اما کاری که بکنید این است که این دو سه تا توصیه اورژانسی که
امدادهای اولیه به درد بخوره و در حد اتلبندیها وگرنه گچگیری و جراحی و ارتوپت
نیست، اینکه به اون بچه توضیح بدید این اتفاقات، اتفاقات عجیب و غریبی نیست، مال
سن تو نیست که تو تعجب کردی، انشاءالله شما هم بزرگ میشی و تو بزرگسالی ازدواج میکنی،
شما و همسرتون این رفتارها را انجام میدی، نه تنها گناه نیست، نه تنها بد نیست،
بلکه پیامبران خدا همین اتفاقاها بین خودشون و خانمشون بوده، اما این مال سن تو
نیست، هر سنی یک چیزی داره، بعد مثالهایی برایش بزنید، مثلا ببین بچه کچولو غذا
نمیخوره، شیر مامانشو میمکه، اما این بچه که زشته که ده سالش شد دوباره به مامانش
بگه من غذا نمیخورم بیا به من شیر بده، زندگیش عوض میشه، کلا عوض میشه زندگیش،
اون موقع اگر شیر نمیخورد غذا میخواستیم بزاریم تو گلویش خفه میشد، الان که
بزرگ شده، دیگر نمی شه بهش شیر بدیم؛ پس آدم در هر دوره از زندگیش یک نیاز متفاوت
داره و یک سبک زندگی و روش زندگی متفاوت داره؛ بنابراین نمیترسونمش که وای این آدم
بدهای زندگیاند، وای اینها چهقدر بد هستند؛ نه اینها نباید این کار را میکردن و
این کارها باید مخفی باشه و کسی خبردار نباشه و چیز عجیبی نیست؛ همه دارن ولی
مربوط به سن بالاست و مال بعد از ازدواج است؛ دین ما هم گفته این آدمهایی که فیلمبرداری
میکنن از خودشون بد هستند؛ اما اصل کار انشاء الله خوبه و مشکلی نداره، شما هم
بزرگ میشی، خیلی طبیعی براش توضیح بدید؛ چون اگر خود شما هم بترسید، بلرزید و وحشت
کنید، بچه میگه حتماً یک چیزهای مهمتری است و بیشتر میترسه و میلرزد.