موضوع بحث امروز، سواد رسانهای و آسیبهای فناوریهای
نوین است. در اینجا سعی خواهد شد مقدماتی درباره مباحث مربوط به سواد رسانهای خدمتتان
بیان شود. بحث مفهومشناسی سواد رسانهای، ضرورتهای سواد رسانهای برای مبلغان و
مربیان علوم دینی و همچنین بحث از چگونگی تحقق سواد رسانهای، سواد رسانهای در
حوزه فضای مجازی، سواد ماهوارهای در حوزه ماهواره و ...، از جمله مواردی است که
امروز به آن اشاره خواهد شد. بههرحال بحث سواد رسانهای مسئله روز جامعه ما است
که همه حوزهها با آن درگیر هستند؛ اعم از اینکه مصرفکننده و بهعنوان مخاطب یا بهعنوان
مربی، بهشدت درگیر آن هستیم. تکنولوژیهای رسانهای امروز به زندگیهای ما هجوم
آوردهاند و چارهای جز اینکه راهکارهای جدی و عملیاتی در این حوزه برای خودمان
تعبیه کنیم، نداریم.
یکی از بزرگترین
مشکلات در این حوزه، این است که خیلی از دستاندرکاران امر، هنوز بهضرورت این
ارتقاء سطح سواد رسانهای مخاطبان در عموم جامعه پی نبردند؛ ما در حوزة مباحث
مربوط به تکنولوژیهای رسانهای که امروز ما را فراگرفتهاند، معمولاً سه رویکرد
عمده را میتوانیم حدس بزنیم در مورد اینکه که وقتی این گستره فضای مجازی و شبکههای
متعدد اجتماعی اعم از اینکه مبتنی بر تلفنهای همراه باشد یا مبتنی بر وب یا شبکههای
تلویزیونی و ماهوارهای و رادیویی چه اتفاقی میافتد؛ در اینجا معمولاً 3 رویکرد
اتخاذ میشود؛ نخست، اینکه در مواجهه با این هجمه، یکسری هستند که خودشان را تسلیم
میکنند؛ اینها معتقد هستند که کار از گذشته و ما دیگر کاری از دستمان برنمیآید و
رسانهها ما را در برگرفتهاند و ما را حذف کردهاند.
بحث زمینبازی
همان موردی است که همیشه در طول تاریخ مطرح بوده و ما هم امروز در این حوزه خیلی
به او احتیاج جدی پیدا کردیم. بحث فضای مجازی یکی از حوزههای سواد رسانهای است که
برخی از کاربران، مربیان، مبلغان همچنان به او آشنایی بهاندازه لازم ندارند که
بخواهند آن را بشناسند. ما حتی در پژوهشکدههای مربوط به این حوزه هم مطالعه میکنیم
و در مجموعههای مختلف که کار میکنیم، میبینیم که هنوز برای خیلی از اساتید حوزه
ارتباطات و رسانه، فضای مجازی و ارتباطاتی که درون آن شکل میگیرد، نامفهوم است؛
حتی برای متولیان اصلی که خودش ایجاد کننده هستند نیز اینگونه است.
اگر یک نگاه جدیتری
به فضای مجازی داشته باشیم متوجه میشویم که واقعاً این بستر یک فرصت بزرگی برای
ارتباط برقرار کردن برای بشر است که در خیلی از حوزههایی که ما امروز درگیر آن
هستیم، میتوانیم از او بهعنوان یک تهدید نام ببریم؛ به جهت اینکه زمینبازی،
زمین ما نیست و هر حرکتی درون آن میکنیم، در اختیار دشمن قرار میگیرد؛ اطلاعات،
رفتارهای ما. سلیقهها و ذائقههای ما، فعالیتهای ما، ایدئولوژی ما، همه و همه در
اخبار دشمن قرار میگیرد. وقتی در این بستر ما تبلیغ دینی میکنیم و کانال ما بسته
میشود، یعنی اینکه شما در زمینبازی هستید، ما به یکی اجازه بازی میدهیم و به
یکی اجازه بازی نمیدهیم.
وقتی ما نرمافزار
یا اپی را در فضای مجازی نصب میکنیم، یکسری قراردادهایی را شما اکی میکنید و رد
میشوید که یکی از آنها این است که اگر محتوای شما به درد نخورد ما خودمان پاکش میکنیم؛
یعنی به درد چی بخوره؟ به در چه کسی قرار است بخورد؟ این سؤالات مجموعه سؤالاتی است
که در این حوزه وجود دارد و ما اگر از مخاطب خودمان، یعنی به مخاطبان خودمان
بگوییم که اینها را از خودشان بپرسند، این منجر به این میشود که فکر بکنند که ما
قرار است در این محتوایمان را در اختیار چه کسی قرار بدهیم؟ ما در حوزه فضای مجازی
و گاهی اوقات در این شبکههای اجتماعی چکار میکنیم؛ یکی از دوستان حزباللهی
تعریف میکرد که به یکی از اقواممان فلشم را دادم و گفتم شما که در اینستگرام و یا
در پروفایل تلگرامت عکس میگذاری، فلش من را بگیر و عکسهای شخصیات را برای من هم
بریز، خانم اقواممان بود؛ ایشان گفتند: شما نامحرم هستید و....، گفتم من نامحرم
هستم ولی در فضای مجازی در آن را اختیار همه قرار میدهی یا اصلاً خصوصیاش میکنی،
داری در اختیار دستگاه امنیتی کل جهان قرار میدهی؛ یعنی این تعبیر خیلی درستی است
که شما در اتاق شیشهای نشستهاید و دارید کار میکنید و حواستان نیست که در یک
اتاق شیشهای هستید که یک جمعیت گستردهای شما و هر کاری را انجام میدهید را میبینند؛
مخاطب ما، واقعاً من مخاطبان زیادی را دیدهام که اصلاً درکی را نسبت به اینکه
دارند در فضای مجازی چتی میکند که ممکن است یک تصویر را بار گزارش میکند که اصلاً
باورش نمیشود که دارد در معرض دید یک جمعیت گستردهای آن کار را انجام میدهد. حالا
بعضیها این شبهه را وارد میکنند میگویند که اصلاً مگر به چه درد مثلاً سرویسهای
موساد، سیآی، ام آی سیکس میخورد؟ مگر بیکار هستند که ببینید ما چکار کنیم؟ اینطور
نیست واقعاً همانهایی که این دادههای گسترده را مگو دیتاها را فراهم میکنند و
فرآوردههای دیتایی که صورت میگیرد منجر به این میشود که خیلی از ویژگیهای فردی
اجتماعی شما و جامعه شما را بدانند؛ مردم قم امروز به چی فکر میکنند. جلسه اگر
تعاملیتر بود، میتوانستیم باهم گفتوگوی راحتتری داشته باشیم، سؤال کنیم شما از
چه غذایی خوشتان میآید؟ مثلاً شما میگویید من از قورمهسبزی خوشم میآید و از
آبگوشت بدم میآید. بعد یک روزی روزگاری اگر بخواهد کسی شما را ترور بکند، خیلی
راحت به من میگوید من از شما سؤال بکنم که بهتر است که سم را تو چه غذایی بریزد،
آبگوشت یا قورمهسبزی؟ شما خیلی واضح همینالان من سؤال از شما بپرسم جواب میدهید
از چه غذایی بیشتر خوشتان میآید و از چه غذایی بدتان میآید؟ حیطه اینکه من چه
اقدامی را در این نوع سلیقه کوچک، حالا مثلاً همه شخصیتها بزرگان هستند؛ به همین
راحتی کنش و تراکنشهای فوقالعاده زیادی در فضای مجازی توسط هر کدام از ما صورت میگیرد؛
مثلاً یکسری از ویژگیها از مردم قم و اینکه از کدام محله هستند و ...، از ایران
در اختیار این فناوری قرار میدهد، یکدفعه ما میبینیم مردمی که سال 1384 و 1385،
اینها در خیابانها داد میزدند که انرژی هستهای حق مسلم ماست، سال 92 میآیند و
در انتخابات رأی میدهند که انرژی هستهای خیلی هم حق مسلم ما نیست، تغییر این
مسیر طبیعتاً باعث تحریمهای وضع شده، فشارهای آمده که یکبخشی از مردم را مثلاً
از گفتمان مقاومت و اینها دور کرده است؛ اما چه تحریمی؟ تحریمها اصلاً در چه حوزههایی
باید اثر بکند. عناوین تحریمها آنهایی که ما خیلی در اطلاعرسانیهای عمومی و ما
اینها را نمیبینیم؛ اصلاً کدام تحریم است؟ آیا باید برویم بحث دارویی را تحریم
بکنم؟ چرا در اوج تحریمها که حتی دارو را تحریم میکردند، این نرمافزارها و تلفنهای
هوشمند تحریم نشد و روز به روز همه این نرمافزارها و این اپلیکشنها، سختافزارها
و این محصولات تکنولوژی در جامعه بیشتر میشد. برخی از دوستان میگویند ما که از
تکنولوژی باید استفاده بکنیم؛ ما مبلغ هستیم و مبلغ اگر از تکنولوژی استفاده نکند
که نمیتواند با مخاطب خودش ارتباط مؤثری برقرار بکند؛ طبیعتاً همینطور است،
منتهی اینها تکنولوژی نیستند، اینها محصول تکنولوژی هستند؛ محصولات تکنولوژی در
راستای اهداف صاحبان آن تکنولوژی هستند و ما باید حتماً از آن استفاده کنیم، ولی
استفاده هوشمندانه و آگاهانه باید باشد. ما باید بدانیم که در این بستر باید چکار کنیم؛
وقتی ما تلفنهای هوشمند داخلی داریم و سراغ تلفنهای هوشمند خارجی میرویم.
مراحل کسب سواد رسانهای را خدمتتان بگویم. بحث
اصلاح رژیم مصرف رسانهای که خدمتتان عرض شد. قرار دادن رسانههای مختلف در سبد
محصولات مصرفی که قرار است ما داشته باشیم؛ ما سبد محصولات رسانهای بهشدت لازم
داریم؛ اینکه از کتاب چقدر باید استفاده کنیم؛ روزنامه چقدر بخوانیم؛ تلویزیون،
سینما و فضای مجازی باید حد و اندازه داشته باشد؛ ما این را باید برای بچههای
خود و خانوادههایمان، اطرافیان و شاگردانمان تعبیر بکنیم؛ بحث داشتن نگاه
انتقادی، تفکر انتقادی به رسانهها یکی از چیزهایی که معمولاً من خودم این را میگویم
و خیلی هم واهمهای هم ندارم و این است که ما تفکر انتقادی را در هر حوزهای باید
داشته باشیم، حتی محصولات رسانهای داخلی؛ سریالهای داخلی خودمان کم مشکلات ندارند،
اگر شما سریالهای داخلی را بخواهید با نگاه انتقادی نگاه بکنید، میبینید که با
سریالهای شبکههای ماهوارهای ترکیهای و فارسی و اینها صرفاً یک حجاب خانمها است که موهایشان بیرون نیست والا بقیه سوژه و
اینها، انواع و اقسام عشقهای مثلثی، خیانت، ترویج خیانت و اینها صورت میگیرد؛
آسیبها وجود دارد؛ ما باید به مخاطبمان بگوییم که باید تفکر انتقادی داشته باشید؛ میخواهید
محصولات جمهوری اسلامی را در حوزه رسانه مصرف بکنید، انتقادی نگاه کن، خبر جمهوری
اسلامی ساعت 14 و 2:30 را نگاه میکنید، دنبال این باشید که این خبر را انتقادی
نگاه بکنید و کامل نپذیرید. با فکتهای دیگری بپذیر که این واقعه تا چه حدی روی داده
است، این حرف منجر به این میشود که مخاطب بیطرفی را حس بکند، باور و اعتماد میکند
و آنوقت وقتی بیبیسی را میبیند، هم انتقادی یاد میگیرد که انتقادی نگاه بکند.
در حوزه سواد رسانهای چندین سؤال داریم که آقای لارسون
مطرح میکند. اینکه این خبر خیلی واضح است؛ این مطلبی را که الآن شما دارید میشنوید از
کجا، مدلهای ارتباطی وجود دارند، 5 سؤال و 7 سؤال و اینها.. آقای لارسون میگوید:
5 تا سؤال در مورد هر محصول رسانهای و هر ارتباطی وجود دارد. فرستنده این پیام چه
کسی بوده است؟ الآن متنی در شبکههای اجتماعی مخاطب میبیند، به او بگوید این را
چه کسی گفته است؟ فرستنده چه کسی بوده است؟ از کجا آمده است؟ با چه هدفی این را
فرستاده است؟ مثلاً دعوت به یک تجمع خیابانی میشود. در جریان پلاسکو میگویند:
بیاید همه هشتک استعفای شهردار تهران را انجام بدهیم، متأسفانه بخش عمدهای از
مخاطبین که همراهی میکنند، اصلاً سواد رسانهای ندارند، صرفاً همراهی میکنند،
اصلاً نمیفهمند این هشتکِ از کجا درآمده است؟ این ذهنیت برایش ایجاد نمیشود؛
یعنی ناراحت پلاسکو است؛ یعنی از هیجان مخاطب، از افسردگی، غصه و غم مخاطبش
استفاده میکند؛ طراح آن جنگ روانی را میخواهد و این را در این راستا میخواهد و
این حواسش نیست که هدفش چیست. هدفش باید
جمع بشود. اگر فکر بکند که آیا انتخابات ریاست جمهوری در پیش است و نامزد انتخابات
پیشرو را میخواهند بزنند و الا این غصه، این فروریختن، این ساختمان و آتشنشانها،
چه ربطی الآن دارد که در این شرایط
بخواهیم، مقصری را پیدا بکنم و مقصر را هم تقاضای استعفایش را داشته باشیم. این
چندین سؤال را اگر مخاطب از خودش بپرسد، خوب است. واقعاً این نگاه
انتقادی منجر به این میشود که خیلی از مشکلات، تأثیرات رسانهای کم بشود. ما در
یک فرایند ارتباطی چندین گارد جلوی پیام ارتباطی داریم.
نگرشها، بینشها، ارزشهای خانوادگی و بومی و
اینها که این بچه و این نوجوان ما درونش شکلگرفته در یک خانواده و اجتماع است، عقبهای که دارد
این منجر میشود که هر پیامی که به او وارد میشود یکسری گارد جلویش است که اینها
از این یکییکی رد میشود. هرکدام از اینها را به یک ترفندی در حوزه جنگ رسانهای
دارند آموزش میدهند که چگونه باید اینها را رد کنیم. برای همین یادگیری این تکنیکها
و روشها فوقالعاده مهم است؛ ابزارهای اغنایی خیلی مهم است که باید یاد بگیریم که
چگونه تجزیهوتحلیل پیام و جریانهای رسانهای داشته باشیم؛ اگر هشتک استعفای
شهردار تهران را میبینیم، میبینیم که یک جریان رسانهای دارد شکل میگیرد، تحلیل
این جریان رسانهای را به مخاطبمان یاد بدهیم. دشمن آقای قالیباف هم باشد، میفهمد
که الآن وقتش نیست، الآن که آوار روی سر یک عدهای ریخته و الآن وقتش نیست. الآن که
دشمن میخواهد از این فرصت انشقاق در داخل جامعه استفاده بکند، الآن وقتش نیست. الآن
که ما از بیرون رئیسجمهوری مثل ترامپ را در آمریکا داریم، دولتی داریم که همه تخممرغهایشان را در سبد برجام چیده و مشکلات اقتصادی را
نتوانسته حل کند و برجام الآن زیر سؤال رفته است. دولت تحتفشار انتخابات ریاست
جمهوری داریم که رقابتهای انتخاباتی در پیش است؛ از داخل و خارج تحتفشار هستیم و
الآن دعوای یک جریان رسانهای این وسط دارد شکل میگیرد، بیایم همراهیاش بکنیم؟ ضدانقلابترین آدم هم باشند، ناسیونالیسم
باشد، ملیگرا باشد، میتواند این را درک بکند و همراهی نکند؛ اگر سواد رسانهای
داشته باشد. بفهمد این
جریان رسانهای از کجاست؟ برای چیست؟ الآن به نفع ملت ما و ایرانی بودن ما است که
این کار را انجام بدهیم؟ این جریان را همراهی بکنیم؟ یکی از مراحل جدیدی که به این
حوزه اضافه شده این است که تولید محتوای رسانهای سالم بکنیم. همانطور که خدمتتان
گفتم، بحث خیلی جدی است.