نویسنده: طاهره عطوفی کاشانی
چکیده
این مقاله درصدد است تا با رویکرد رسانهای به بررسی نقش خانواده و روابط خویشاوندی در سلامت اجتماعی جوانان بپردازد. این پژوهش با روش کیفی و از نوع اسنادی است. انسان در محیط جمعی زندگی میکند و در کنار سلامت جسمی و روانی، نیازمند سلامت اجتماعی است؛ جامعه مطلوب و سالم نیز به شهروندانی سالم نیاز دارد. سلامت اجتماعی که یکی از صفات جامعه و فرد است، از مقولاتی است که امروزه مورد توجه کارشناسان قرار گرفته و بسته به نوع فرهنگها، معانی متعددی پیدا میکند. سلامت اجتماعی در ایران، به دلیل وجود فرهنگ ایرانی و اسلامی، بیشتر شکل اخلاقی به خود میگیرد و به معنای عاری بودن فرد و اجتماع از هر نوع بیماری اجتماعی و نحوه ارتباط درست بین افراد است. در سلامت اجتماعی افراد، بهویژه جوانان، عامل خانواده و روابط خویشی ازاساسیترین عوامل بهشمار میآید که در ارتقاء و کاهش سلامت اجتماعی نقش عمدهای دارد. این پدیده اجتماعی را میتوان در 5 شاخص: همبستگی اجتماعی؛ مشارکت اجتماعی؛ پذیرش اجتماعی؛ شکوفایی اجتماعی؛ انطباق اجتماعی خلاصه نمود. روابط خانوادگی و خویشاوندی اگر سالم و درست باشند، در ارتقاء همبستگی، مشارکت، پذیرش، شکوفایی و انطباق اجتماعی جوانان، نقش فراوانی دارند.
واژگان کلیدی: خانواده، روابط خویشاوندی، صلهرحم، سلامت اجتماعی، همبستگی اجتماعی، مشارکت اجتماعی، پذیرش اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، انطباق اجتماعی.
مقدمه
واژه (Health )، برگرفته از واژه انگلیسی ( Heal ) به معنای کامل است که مبین مقولههای تندرستی کامل فرد، تمامیت و صحت و آسایش اوست. سلامت (health) موضوعی مطرح در همه فرهنگهاست و تعریف آن در هر جامعهای تا اندازهای به حس مشترک مردمان از سلامت و فرهنگ آنها باز میگردد (سجادی و دیگری، 1384: 244).
میتوان گفت سلامت و آرامش از بنیادیترین عناوینی است که حیات انسان به آن استوار است و نیز از مقولاتی است که از بدو پیدایش بشر و در قرون و اعصار متمادی مطرح بوده و انسان برای رسیدن به آن، همه امکانات و نیروهای خود را بسیج کرده است، ولی در بدو امر بیشتر بعد جسمانی آن مدنظر بوده و در مراحل بعدی به بعد روانی آن پرداخته شده و جنبه اجتماعی آن کمتر مورد توجه شده است، در حالی که رشد و تعالی جامعه در گرو تندرستی آن جامعه در همه ابعاد سلامت اعم از جسمانی، روانی و اجتماعی است (فدایی مهربانی، 1386: 8). افراد جامعه در شبکهای از روابط پیچیده و ساختارهای اجتماعی گوناگونی قرار میگیرند که گریزی از آن ندارند و همواره با برخوردهای اجتماعی و هنجارها و ناهنجاریهای مرتبط با آن مواجه میشوند.
عوامل تعیینکنندهای بر سلامت اجتماعی مؤثرند؛ این تبیینکنندهها هم میتوانند در سطح خرد و هم در سطح کلان مطرح باشند. تبیینکنندههایی چون عمل به قانون، برابری در ثروت، دسترسی عمومی به مشارکت در فرایند تصمیمگیری و سطح سرمایه اجتماعی، دسترسی همگان به غذا، درآمد، امنیت و امکانات رفاهی، سبب سلامت اجتماعی را در سطح کلان و در بستر تحولات اجتماعی جستجو میکنند؛ اما تحقیق حاضر در سطح خرد، به یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی میپردازد که بیشک این عامل میتواند رفع بسیاری از بیماریهای اجتماعی را تسهیل بخشد. خانواده و خویشاوندان از مهمترین گروههای نخستینی هستند که به دلیل تماس مستقیم و چهره به چهره و روابط صمیمی و غیررسمی اعضاء با یکدیگر، از پیوندهای عاطفی نیرومند و پایدار و میزان بالای محبت عمیق و درونی برخوردار است و از این حیث، سلامت اجتماعی اعضاء و بهویژه جوانان را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
این مقاله سعی دارد تا به این عامل مهم و با اهمیت بپردازد. ازاینرو ابتدا به مفهومشناسی سلامت اجتماعی و شاخصهای آن میپردازد و در ادامه نقش دو خرده نظام خانواده و خویشاوندی در نظام اجتماعی را بر روی سلامت اجتماعی جوانان بیان میکند.
بررسی مفهومی سلامت اجتماعی
واژه سلامت اجتماعی برگردان کلمه (social wellbeing) است، این واژه از دو کلمه (social) به معنای «اجتماع» و (wellbeing) به معنای «زندگی خوب داشتن» تشکیل شده که بیشتر ناظر به شادی و رضایت است و بر مفاهیم مثبت از سلامت تأکید دارد (Novo.etal, 2006: 5، به نقل از فقهی فرهمند و دیگری، 1390: 99).
بعد اجتماعي سلامت، پيچيدهترين و در عين حال، بحثانگيزترين جنبه از سلامت است. بهطور رسمی سازمان بهداشت جهانی[1] در سال 1947، سلامت را بهعنوان حالتی از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، نه صرفاً فقدان بیماری، تعریف میکند؛ بنابراین سلامت اجتماعی در کنار سلامت جسمی و روانی یکی از ارکان تشکیلدهنده سلامت محسوب میشود (فدایی مهربانی، 1386: 8) و شناسایی عوامل تعیین کننده و مرتبط با آن در جهت سیاستگذاری و برنامهریزی در سطوح خرد و کلان جامعه از دیدگاه سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی از مسائل اساسی هر کشوری به شمار میآید (مرندی، 1385: 20).
سلامت اجتماعی از مفاهیمی است که ارائه تعریف دقیقی از آن کار دشواری است. تنوع تعاریف موجود در این زمینه سبب ایجاد دیدگاههای متفاوتی شده که درست یا نادرست بودن آن را نمیتوان بهوضوح تشخیص داد (رارانی، موسوی و رفیعی،1390: 216.( میتوان گفت، بسته به آنکه از چه زاویهای به سلامت اجتماعی پرداخته شود و موضوع مرتبط با آن و نیز عوامل مؤثر بر آن در چه سطحی باشد، بالطبع تعریف از سلامت اجتماعی نیز فرق خواهد کرد؛ بهعبارتدیگر عواملی که بر سلامت اجتماعی تأثیرگذارند، در سه سطح خرد، میانه و کلان قابلبررسی هستند. اگر این عامل، خرد باشد، سلامت اجتماعی افراد در سطح روابط و مناسبات بین فردی و در گروههای اجتماعی تعریف میشود. اگر در سطح میانه و یا کلان بررسی شود، سلامت اجتماعی با نگاهی کلیتر و ساختاری دیده میشود؛ بنابراین تحقیق حاضر، سلامت اجتماعی افراد را با نگاه خُردگرایانه مورد مطالعه قرار میدهد: سلامت اجتماعی از نظر تجربی ریشه در ادبیات جامعهشناسی مربوط به ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی دارد. لارسن (1996) سلامت اجتماعی را گزارش فرد از کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروههای اجتماعی که عضو آنهاست، تعریف میکند و معتقد است مقیاس سلامت اجتماعی بخشی از سلامت فرد را میسنجد که شامل دستهای از پاسخهای درونی او (احساس، تفکر و رفتار) (keyes, 1998 and Huppert et al, 2006: 2) و نیز مبین رضایت یا نارضایتی فرد از زندگی و محیط اجتماعیاش است (لارسن، 1996: 183). سلامت اجتماعی در این مفهوم یعنی درک فرد از اجتماع بهصورت یک مجموعه معنادار، قابلفهم، دارای نیروی بالقوه برای رشد و شکوفایی همراه با این احساس که متعلق به جامعه است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن سهیم بداند (فقهی فرهمند، 1390: 104).
کييز (2004) نيز مثل لارسن معتقد است سـلامت روانـي، کـيفيت زندگي و عملکرد شخصي فرد را نميتوان بدون توجه به معيارهاي اجتماعي ارزيابي کـرد و عـملکرد خـوب در زندگي چيزي بيش از سلامت رواني و هيجاني، شامل تکاليف و درگيريهاي اجتماعي است؛ ازاینرو او سلامت اجتماعي را ارزيابـي و شـناخت فـرد از چگونگي عملکردش در اجتماع و کيفيت روابطش با افراد ديگر و اطرافیان ميداند. به اعتقاد او و شاپيرو (2004) آنچه بيشتر به زندگي غنا و معنا ميبخشد، خويشاوندان، روابـط و تـجارب مـشترك است؛ لذا او به توانايي فرد در تعامل مؤثر با ديگران و اجتماع بهمنظور ايجاد روابط ارضـاءكننده شـخصي و به انجام رساندن نقشهاي اجتماعي، عنوان سلامت اجتماعي ميدهد. اخيراً نيز اوستون و جـيكوب (2005) سـلامت اجـتماعي را شامل سطوح مهارتهاي اجتماعي، عملكرد اجتماعي و توانايي شناخت هر شخص از خود بهعنوان عضوي از جـامعه بـزرگتر دانستهاند و به شرايط اقتصادي و اجتماعي، رفاه و تماميت شخص در شبكه اجتماعي او توجه كردهاند (مرسده و دیگران، 1389: 33-34)؛ بنابراین منظور از سلامت اجتماعی آن بعد از رفاه «well-being» هر فرد است که مربوط است به اینکه او چگونه با سایر افراد جامعه ارتباط برقرار میکند یا کنار میآید، دیگران چگونه با او برخورد میکنند، یا واکنش نشان میدهند و تعامل او با نهادهای اجتماعی و رویهها و اخلاق جمعی چگونه است؛ همچنین میتوان آن را بر حسب میزان تطابق و هماهنگی فرد با جامعه و بر حسب حمایت اجتماعی و نحوه ایفای نقشهای معمولش در جامعه تعریف کرد (میرزایی و دیگری، 1391: 53) که این وضعیت ارتباط فرد با دیگران، همان جامعهپذیری اوست که گویای میزان سلامت اجتماعی فرد و جامعه خواهد بود.
بسیاری از کارشناسان اجتماعی سلامت اجتماعی را یکی از ویژهایهای فرد و جامعه به شمار میآورند؛ بهنحویکه هر نوع قطع رابطه بین فرد و جامعه بیماری اجتماعی را منجر خواهد شد. از نظر دورکیم اگر افراد در چارچوبهای اجتماعی جذب نگردند، زمینهای آنومیک و مساعد برای رشد انحرافات فراهم خواهند کرد. در چنین حالتی هر نوع فردگرایی افراطی، خواستههای فردی را در مقابل حیات اجتماعی قرار خواهد داد (توسلی، 1382: 71)؛ اما باید گفت که سلامت اجتماعی مفهومی نسبی است؛ یعنی این مقوله دارای تعریف واحدی نیست که بتوان آن را در هر جامعه پیاده نمود؛ بلکه در هر جامعهای بنابر فرهنگ و اعتقادات آن تعریف میشود. در جامعه ایران سلامت اجتماعی، وضعیت ارتباطات و مناسبات افراد با یکدیگر با اخلاق اجتماعی، عرف اجتماعی، آموزههای مذهبی و اخلاق جهانشمول بشری ملازم است؛ پس سلامت اجتماعی ایرانی، زمانی محقق میشود که در جهت هنجارهای اخلاقی، مذهبی و عرفی پذیرفته شده حرکت کنند (مهربانی، 1386: 74).
چارچوب نظری سلامت اجتماعی- شاخصها
چارچوب نظری سلامت اجتماعی در قالب بررسی شاخصها مطرح میشود؛ اولین بار میرینگوف و همکارانش از انستیتوی دانشگاه فوردهام برای ابداع سیاست اجتماعی در سال 1978 شاخص سلامت اجتماعی را منتشر کردند. این شاخص از ترکیب 16 نشانگر تشکیل شده است که سالانه اندازهگیری و به گونه یک رقم گزارش میشود (سجادی و دیگری،1384: 6).
کییز ابعاد سلامت اجتماعی را با در نظر گرفتن الگوی سلامت مطرح میکند. درواقع مدل چندوجهی کییز از سلامت اجتماعی شامل پنج جنبه است که میزان کارکرد بهینه افراد را در عملکرد اجتماعیشان معلوم میکند. این 5 عنصر عبارتاند از:
- همبستگی اجتماعی[2]: منظور از یکپارچگی یا همبستگی اجتماعی، ارزیابی یک فرد با در نظر گرفتن کیفیت همراهی او با جامعه اطرافش است. احساس تعلق میتواند جنبهای محوری از سلامت باشد؛ لذا یکپارچگی با دیگران در محیط و جامعه اطراف میبایست حاصل یک تجربه مشترک شباهت با دیگران باشد. نبود حس انسجام اجتماعی در بالاترین سطح خود به خودکشی میانجامد. افراد سالم احساس میکنند که جزئی از جامعهاند، لذا یکپارچگی اجتماعی میان احساس اشتراک فرد با دیگرانی است که واقعیت اجتماعی او را میسازند و به جامعه خود تعلق دارند. از نظر دورکیم هماهنگی اجتماعی و سلامت اجتماعی بازتابی از ارتباط افراد با یکدیگر از طریق هنجارهاست (بنی فاطمه و دیگران، 1390: 40).
- مشارکت اجتماعی[3]: بیانگر ارزیابی فرد از ارزش اجتماعی خود و احساس اشتراک فرد با دیگرانی است که واقعیت اجتماعی او را میسازند و به جامعه تعلق دارند و شامل این عقیده است که آیا فرد جزئی مهم از جامعه است و چه ارزشی را به جهان خود اضافه میکند. مشارکت اجتماعی با مفاهیم بازدهی مسئولیتپذیری شباهت دارد. بازدهی فردی به این معناست که عقیده داشته باشیم، میتوانیم رفتار خاصی را از خود نشان دهیم و به اهداف ویژهای برسیم. مسئولیت اجتماعی عبارت است از تعیین الزامات فردی برای نقشآفرینی در جامعه؛ این بعد از سلامت اجتماعی معرف این است که این افراد فکر میکنند آنچه انجام میدهند برای جامعه ارزشمند است یا نه؟
کییز معتقد است مشارکت اجتماعی، با مفهوم سودمندی فرد، همپوشانی دارد و نیز میتواند بهعنوان نوعی مسئولیت اجتماعی تلقی شود، تلقی فرد از ارزشی که در جامعه میتواند داشته باشد. برای بسیاری از افراد سخت است که به این احساس دست یابند که سهم ارزشمندی در جامعه دارند. مشارکت اجتماعی تا اندازهای مرتبط با درک فرد از موضوع است که نقش حیاتی در جامعه به او سپرده شده است (کییز، 1998، به نقل از بنی فاطمه و دیگران، 1390: 40).
- پذیرش اجتماعی[4]: بیانگر درک فرد از ویژگیها و صفات افراد جامعه بهعنوان یک کلیت است. افرادی که نگرش مثبتی به شخصیت دارند و جنبههای خوب و بد زندگی خود را تؤامان میپذیرند، نمونههایی از سلامت اجتماعی و روانی هستند. پذیرش اجتماعی شامل پذیرش تکثر با دیگران، اعتماد به خوب بودن ذاتی دیگران و نگاه مثبت به ماهیت انسانهاست که همگی آنها باعث میشوند فرد در کنار سایر اعضای جامعه انسانی، احساس راحتی کند (همان).
- شکوفایی اجتماعی[5]: بیانگر ارزیابی فرد از مسیر حرکت جامعه و پتانسیلهای آن استKeyes,2002:31-32) ). این اصطلاح شامل درک افراد از این موضوع است که آنها هم از رشد اجتماعی سود خواهند برد و هم اینکه نهادها و افراد حاضر در جامعه به شکلی در حال شکوفاییاند که نوید توسعه بهینه را میدهد که برای همه افراد درست نیست. با این حال سلامت شامل دیدگاهی خوشبینانه از آینده احتمالی است. در حالی که خودمختاری عبارت است از: حس کنترل شخصی بر سرنوشت خویش؛ شکوفایی اجتماعی دربرگیرنده این درک است که جامعه کنترل آینده خود را در دست دارد. برکمن معتقد است که تأثیر شبکه اجتماعی بر سلامت فرد عبارت از پرورش روحیه مشارکت و درگیری اجتماعی فرد در فرایندهای اجتماعی، گرایش به فعالیتهای مذهبی و تفریح به همراه گروه است؛ بنابراین از طریق فرصتهایی که بهواسطه عضویت در شبکههای اجتماعی برای فرد فراهم میشود تا در رویدادهای اجتماعی مشارکت کند، نقشهای اجتماعی معناداری از قبیل نقشهای اجتماعی، خانوادگی و والدینی تعریف میشود و از این طریق سلامت اجتماعی ارتقاء مییابد (سامآرام، 1388: 17).
- انطباق اجتماعی[6]: مبین فهم فرد از کیفیت، سازمانبندی و طرز کار جهان اجتماعی است Keyes,2002:31-32)). انطباق اجتماعي قابل قياس با بيمعنا بودن زندگي است و شامل ديدگـاههايي دراینباره است كه جامعه قابلسنجش و قابل پيشبيني است. از حيث روانشناختي، افراد سالم زنـدگي شـخصي خـود را با معنا و منسجم ميبينند. آنتونوفسكي معتقد است كه احساس انطباق در وجود فرد ميتواند نشانهاي بـراي سـلامتي او باشد. افرادی که از انطباق برخوردارند، تلاش ميكنند در هنگام مواجهه با رويدادهاي غيرقابل پيشبيني، خـود را سـازگار نـموده و انطباق خود را حفظ كنند. انطباق اجتماعي درك فرد از كيفيت جهان اجتماعي خود و شيوه سازماندهی و عملكرد آن اسـت. اين مـقوله با قابليت معنابخشي به وجود شخص است. افرادي كه سالمترند به مـاهيت جـهان اجـتماعي خود علاقهمندند و ميتوانند شيوه عملكرد آن را درك كنند. كييز معتقد است که انطباق اجتماعي عبارت است از: درك اين موضوع كه جامعه را مـيتوان درك كرد و جـامعه عـقلاني و قابل پيشبيني استKeyes,2002:123)) .
کار کییز از یک اصل جامعهشناختی و روانشناختی نشأت میگیرد؛ طبق نظر کییز حلقه مفقوده در تاریخچه مطالعات مربوط به سلامت و بهویژه سلامت ذهن پاسخ به این سؤال است که آیا ممکن است کیفیت زندگی و عملکرد شخصی افراد را بدون توجه به معیارهای اجتماعی ارزیابی کرد. از نظر وی سلامت اجتماعی ترکیبی از چند عامل است که درمجموع نشان
میدهند چقدر یک شخص در زندگی اجتماعیاش مثلاً بهعنوان همسایه، همکار و شهروند عملکرد خوبی دارد. کییز معتقد است بهزیستی یک بنیان اجتماعی دارد و بدین ترتیب سلامت اجتماعی را ارزیابی شرایط و عملکرد فرد در جامعه تعریف میکند و عملکرد خوب در زندگی چیزی بیش از سلامت جسمی و روانی است و چالشهای اجتماعی را در برمیگیرد. همچنین وی بر این باور است که بین سلامت اجتماعی با رفتارهای اجتماعپسند و مسئولیتپذیری در جامعه و جایگاه اجتماعی رابطه مثبتی وجود دارد (سام آرام، 1388: 12).
اهمیت خانواده و صلهرحم در اسلام
انسان موجودی اجتماعی است که در پرتو پیوندها و علایق و ارتباطات وجود مییابد. بسیاری از نیازهای عالیه و شکوفا شدن استعدادهای او از طریق تعاملات فردی و اجتماعی فعلیت
مییابند. از یکسو با آفریننده و خالق هستی در ارتباط است، از سویی با پیامبر و امام بهعنوان راهبر و از سوی سوم با خویش ارتباط دارد و از سوی چهارم با تمام جامعه انسانی؛ بهویژه با آنها که حق بیشتری بر او دارند؛ همانند پدر و مادر، خویشان (احمدی و دیگری، 1379: 41).
قرآن یکی از وظایف و برنامههای خردمندان و صاحبان خرد (اولو الالباب) را حفظ همین پیوندها و پاسداری از آن میداند. مرحوم علامه طباطبایی ذیل آیه 21 سوره مبارکه رعد، لزوم محترم شمردن این پیوندها را یادآور میشود و میفرمایند: «باید همه پیوندها را محترم شمرد، حق همه را ادا کرد و کاری که منجر به قطع یکی از این پیوندها میشود، انجام نداد» (طباطبایی، تفسیر المیزان، 1387).اسلام علاوه بر ایجاد پیوند وسیع میان افراد بشر، پیوندهای محکمتری بین واحدهای کوچکتر و متشکلتر به نام «خانواده» و «فامیل» به وجود میآورد و لزوم برقراری ارتباط و حفظ آن را در قالب تکلیف شرعی متذکر میشود. دین مبین اسلام، ایجاد پیوند و رابطه با اقوام و خویشاوندان را تحت عنوان «صلهرحم» مطرح مینماید و ضرورت و اهمیت آن را در آیات و روایات مورد تأکید قرار میدهد. مرحوم عـلامه طـباطبایی میفرمایند: « رحم عبارت ازآنجهت وحدتی اسـت کـه به خـاطر تـولد از یـک پدر و مادر و یا یکی از آن دو در بین اشخاص برقرار مـیشود و در حـقیقت باعث اتصال و وحدتی است که در ماده و وجودشان نهفته است ( طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 2، ذیل آیه 1 سوره نساء). مرحوم مجلسی نیز چنین فـرمودهاند: « رحم هـر خویشاوندی را گویند که عرفاً مردم او را از ارحام و اقـوام خود بدانند» ( علامه مجلسی، بحارالأنوار، 1: 109). در حدیثی از امام صـادق (ع) نیز وقـتی از حضرتشان دربارۀ تفسیر آیۀ شرفیۀ «الذین یـصلون مـا امر الله به» سؤال شد، فرمودند: «قرابت»، یعنی منظور خویشاوندان تو است (تفسیر نور الثقلین، 2: 494).
از مجموع آنچه ذکر شد معلوم میشود، مراد از رحـم کـه صلۀ آن مورد تأکید و توصیۀ دیـن اسـلام اسـت، اقوام و خویشاوندان است که در عـرف مـردم بهعنوان نزدیکان و خـویشان تلقی میشوند؛ اما دربـارۀ مفهوم و معنای «صلۀ رحم» ابن اثیر چنین میگوید: « مراد از صلۀ رحم احسان نمودن به نزدیکان از خویشاوندان نسبی و سـببی و مـهربانی و عطوفت نشان دادن به آنها و رعایت کردن احـوال آنـان است» ( مجلسی، 71: 109). مرحوم نـراقی میفرمایند: «صلۀ رحـم» عبارت اسـت از شریک ساختن رحم و خـویشان در مال و مقام و دیگر خیرات دنیا که آدمی به آنها دست مییابد ( نراقی، 2: 256).
منظور از تعبیر «صله ارحام»، دیدار خویشاوندانی است که به لحاظ خویشاوندی از یک رحم هستند. قرآن در این زمینه میفرماید: (وَ اتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ﴾؛ «از خويشاوندان ( و قطع پيوند از آنها ) بپرهيزيد» (نساء/1). ذكر اين موضوع در اين آیه اولاً حاکی از اهميت فوقالعادهاى است كه قرآن مجید براى صلهرحم قائل شده تا آنجا كه نام ارحام بعد از نام خدا آمده است و ثانياً اشاره به مطلبى است كه در آغاز آيه ذكر شده و آن اينكه شما همه از يك پدر و مادر هستيد و در حقيقت تمام فرزندان آدم خويشاوندان يكديگرند و اين پيوند و ارتباط حکم میکند كه شما نسبت به همه انسانها از هر نژاد و هر قبيلهاى همانند بستگان فاميلى خود محبت ورزيد (مکارم شیرازی، 1374، 3: 248)؛ چراکه مدیر این جهان نظام آفرینش را بهسوی اهداف شایسته سوق میبخشد و تمام برنامهها و اجزای آن در مجموعه نظام، معنا می یابد و اگر کسی در زندگی اجتماعی خود به حقیقت صلهرحم توجه نکند یا قطع رحم کند، درواقع با خداوند متعال در تکوین او در افتاده است؛ در این صورت خداوند یا راه اصلاح را فراهم میکند و یا آنطور که در روایات آمده است، عمرش را قطع و ناتمام میکند (احمدی و دیگری، 1379: 42).
خداوند در جای دیگری از قرآن بر قطعکنندگان پیوند خویشاوندی لعنت فرستاده و میفرماید: ﴿وَ تُقَطِّعُواْ أَرْحَامَكُمْ* أُوْلَئكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَى أَبْصَرَهُم﴾؛ پيوند خويشاونديتان را ببريد؟ اينانند كه خدا لعنتشان كرده است و گوشهایشان را كر و چشمانشان را كور ساخته است (محمد/22 و 23). در تفسیر این آیه روايتى است از امام على بن الحسين علیهالسلام كه به فرزندش امام باقر (ع) فرمود: «اياك و مصاحبة القاطع لرحمة، فإنى وجدته ملعوناً فى كتاب اللَّه عز و جل فى ثلاث مواضع: قال اللَّه عز و جل فَهَلْ عَسَيْتُمْ»؛ فرزندم از دوستى با افرادى كه پيوند خويشاوندى را قطع كرده و نسبت به ارحام خود بدرفتارى مىكنند، بر حذر باش كه من آنها را در سه آيه از قرآن ملعون يافتم، سپس آيه مورد بحث را تلاوت فرمود (همان، 21: 466). پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: هر کس برای من یک چیز را ضمانت کند، من برای او چهار چیز را ضمانت خواهم کرد. هر کس صلهرحم انجام دهد، خداوند او را دوست دارد؛ روزیاش را توسعه میدهد؛ عمرش را طولانی میسازد و او را در بهشتی که وعده داده وارد میکند (بحارالانوار، 74: ۹۴(.
خانواده سالم
خانواده از بنیادیترین نهاد اجتماعی است که دارای کارکردهایی است که نقش مؤثری در پویایی، دوام و قوام، ارتباطات اجتماعی مناسب و سلامت اجتماعی دارد؛ ازاینرو بیتردید سلامت اجتماعی جوامع در گرو سلامت اجتماعی خانوادهها و روابط بین اعضاء آن است؛ سلامتی یعنی علاوه بر آنکه انسان رنجوری و بیماری ندارد، از آسایش کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی نیز برخوردار است؛ بنابراین سالم بودن به معنای نبود بیماری، رنج نبردن، احساس گناه نکردن، نداشتن افسردگی و یا نداشتن دیگر بیماریهای جسمی و روانی نیست؛ بلکه سلامتی به معنای داشتن نشاط و توانمندیِ اجرای نقش و کارکرد جسمی، عقلی و اجتماعی است. خانواده سالم در بینش اسلامی، خانوادهای است که عقاید، رفتارها و عملکردهای خویش در برابر خود و دیگران را بر اساس دستورات و آداب اسلامی مطابقت میدهد؛ ازاینرو خانوادۀ سالم نیز ویژگیهای چندی دارد.
در یک خانوادۀ سالم نقش اعضای خانواده بهطور کامل مشخص و تفکیک نقشها بهدرستی صورت گرفته و علاوه بر این، حدود و اختیارات اعضاء، بارز است و هیچکس در حوزۀ دیگری قدم نمیگذارد. از سوی دیگر یک خانوادۀ سالم دارای قوانین و قواعد خاصی است که در ارتباط با فرهنگ، ارزشهای حاکم بر خانواده و «جهانبینیِ بین نسلی» تنظیم شده و همه خود را ملزم به رعایت آن میدانند. ارتباط اصولی بین همسران و اعضای خانواده با یکدیگر از دیگر نشانههای خانوادۀ سالم است. در نهایت بهطور اجمال میتوان گفت: خانوادۀ سالم خانوادهای است که ضمن داشتن سلامت روانی و جسمی، در ایفای نقشهای اصلی نیز موفق است و در مسیر رشد، پیشرفت و تربیت اجتماعی اعضای خود گام بر میدارد. بیتردید در خانوادهای که از سلامت اجتماعی مطلوبی برخوردار است، اعضاء علاوه بر ارتباط متقابل با یکدیگر در محیط خانواده، با دیگران در بیرون از خانواده نیز ارتباط دارند و به دیدار اقوام، آشنایان و دوستان خود نیز میروند. با آنها همفکری و مشورت میکنند و در صورت نیاز به یاری آنها نیز میشتابند.
نقش خانواده سالم در سلامت اجتماعی جوان
اولین نهاد اجتماعی که فرد در آن وارد میشود و زندگی خود را در این جهان آغاز میکند، خانواده است که واحد اصلی جامعه نامیده میشود. در واقع خانواده بعد از عامل وراثت نخستین شکلدهنده رفتار انسان ( شعارینژاد، 1384: 28) و تولید کننده معنا و مفهوم است (گلدنبرگ، 2007: 124). خانواده نظام اجتماعی پویایی است که برای خود ساختار، اجزاء و قواعدی دارد و در بین تمامی نهادها نقش و اهمیتی خاص و بسزایی دارد (ابراهیمی ثانی و همکاران، 1387: 19). این نظام اجتماعی، در مفهوم کلی خود پدیدهای جهانی است که در همهجا وجود دارد و حالتی همهشمول و فراگیر دارد؛ زیرا به آن دسته از نیازهای آدمی پاسخ میدهد که برای تمامی نوع بشر مشترک هستند؛
ازاینرو در گستره جغرافیای انسانی و در عمق تاریخ تا آنجا که نشانی از حیات انسان مشاهده میشود، خانواده وجود داشته است (سیف، 1386: 44). چند دههای است که فرهنگ غرب، این نهاد اجتماعی، بهویژه در جوامع اسلامی را مورد هجمه خود قرار میدهند و قصد دارند با ساختارشکنی در بطن آن، خانواده را با سبک زندگی جدید و اباحهگری عجین سازند تا نسل جدید را با فرهنگ غنی اسلام بیگانه سازند. در جامعه اسلامی خانواده سالم که مطابق با موازین اسلامی پیش میرود، مهره اصلی در مهندسی سلامت اجتماعی آن محسوب میشود. تکتک خانوادهها در کنار هم میتوانند در جهت تغییرات اجتماعی مطلوب شرایطی فراهم کنند که این امر، در گرو وجود سلامتی در خانوادههاست. خانواده عاری از هر نوع آلودگی اجتماعی، مأمنی شاد و پر امید برای جوانان است تا در زمینه ایجاد موقعیتهای مناسب فردی و اجتماعی به آنها کمک کند.
حال با توجه به شاخصهایی که بهعنوان چارچوب سلامت اجتماعی بیان گردید، میتوان نقش خانواده سالم را در سلامت اجتماعی جوانان بازگو نمود:
الف) خانواده سالم و همبستگی اجتماعی
در حوزه اجتماعی، خانواده یکی از مهمترین بنیانهایی است که حفظ و بقای آن بهشدت منجر به افزایش همبستگی در جامعه خواهد شد. «امیل دورکیم» در این رابطه میگوید: اگر در جامعهای همبستگی اجتماعی؛ یعنی نیروی کششی که افراد یک جامعه را به هم پیوند دهد، قوی باشد، اعضای آن احتمالاً با ارزشها و هنجارهای اجتماعی همنوا میشوند، ولی اگر در جامعهای همبستگی اجتماعی ضعیف باشد، امکان دارد مردم به سمت رفتارهای ناهمگون سوق یابند. افراد همبسته به اجتماع، به تبعیت از مقررات آن تمایل دارند. پس از عوامل مؤثر بر رعایت ارزشها و هنجارها، اتحاد و انسجام اجتماعی است (Durkheim, 1978: 92-134). اعضای خانواده سالم با تعلقی که به یکدیگر دارند، در جهت رفع ناامیدی و حس گسستگی در خانواده تلاش میکنند و جوان در این محیط سالم وحدت و یکی شدن و به دنبال آن دوستی و مهربانی را فرا میگیرد که میتواند این حس علقه گروهی را در گروههای بزرگتر و در جامعه پیاده سازد.
خانوادههای سالم به سبب وجود روابط صمیمی و مهربان، مشکلات و معضلات احتمالی خود را در محیطی آرام و به دور از تشنج و با منطق حلوفصل مینمایند و به خود اجازه نمیدهند که به این وحدت، همدلی و این رابطه صمیمی و همراه با عشق، خدشهای وارد شود؛ مسلماً جوان با دیدن این تعاملات سالم در فضای گرم خانه، بهطور قلبی به این کانون، اقبال میآورد و وحدت و همدلی در گروه در وی درونی میشود.
ب)خانواده سالم و مشارکت اجتماعی
چنانچه گذشت یکی از شاخصهای سلامت اجتماعی، مشارکت اجتماعی است؛ واضح است که خانواده نقش بسزایی در پرورش این ویژگی در جوان دارد. این نظام اجتماعی کوچک و در عین حال، مهم، بهمثابه بنیادیترین رکن جامعه علاوه بر افزایش همبستگی، میتواند مانع بسیاری از هنجارشکنیها در جامعه باشد. خانواده در جامعهپذیری و پذیرش نقشهای اجتماعی کودکان و جوانان تأثیر عمدهای دارد. جامعهپذیری فرایندی است که از راه آن، افراد، نگرشها، ارزشها و کنشهای مناسب هر فرد را بهعنوان عضوی از یک فرهنگ خاص میآموزد. در اینکه خانواده نقش اساسی در این فرایند ایفا میکند، تردیدی نیست؛ با توجه به اینکه در کنار عامل خانواده، عوامل دیگری نیز سهیم هستند، نقش این نهاد در فرهنگهای مختلف تغییر میپذیرد؛ اما آنچه مسلم است خانواده نسبت به دیگر عوامل جامعهپذیری از تقدم زمانی برخوردار است (بستان نجفی و دیگران، 1389: 82). کودکان در فرایند جامعه پذیری و احترام به ارزشها، فرهنگ و آدابورسوم را در خانواده تقلید و بازتولید میکنند. خانواده میتواند فرزندان خود را از همان آوان کودکی با سپردن مسئولیتهای کوچک در خانه و یا در بین بچههای همسنوسال، کودک را به سمت مشارکت در گروههای بزرگتر سوق دهد و در این راستا به تقویت و افزایش اعتمادبهنفس در او کمک نماید. در این میان در کودک یکسری ارزشها و هنجارهای مثبت و رایج، درونی شده و جامعهپذیر میشود. سلامت اجتماعی جوان در گرو جامعهپذیر شدن و انطباق شخصیت او با فرهنگ جامعه خود است. متأسفانه جامعه کنونی شاهد عدم جامعهپذیر شدن و درنتیجه بیماری اجتماعی در بین جوانان است که شاید بهخاطر اهمال برخی خانوادهها و یا دستگاههای فرهنگی باشد.
ج)خانواده سالم و پذیرش اجتماعی
جوان در پرتو جامعهپذیری و اجتماعی شدن، روابط اجتماعی خود را وسیعتر و قویتر میسازد و در این راستا خواهان ارتباط، گفت وگو، تبادل افکار و اطلاعات بیشتر با بخش وسیعی از اعضای گروه است که این امر موجب پذیرش اعضای گروه در کنار خود میشود؛ بنابراین خانواده سالم در جهت درونی کردن ارزش پذیرش اجتماعی در جوان که یکی از شاخصها و ویژهایهای سلامت اجتماعی است، بر آمده است. در این راستا جوان، اطرافیان خود را همانگونه که هستند میپذیرد و با مثبتاندیشی و خوشبینی مؤثر از افکار منفی و انحرافی نسبت به آنان پرهیز مینماید و از این طریق از تجسس و کنجکاوی در زندگی دیگران که در اسلام منفور به شمار میآید، جلوگیری میکند و به دنبال حواشی نمیگردد. جوان سالم در دایره دوستی وسیعی که دارد، دوستان و اطرافیان خود را با رفتار و کردار درست خود تحت تأثیر قرار میدهد و با اخلاق اسلامی خویش، همه را جذب خود میسازد. افراد ناسالم به دلیل وجود نوعی خودبرتربینی در درونشان، با اعمال خویش دیگران را از خود دور ساخته و دافعه شدیدی در شخصیتشان موج میزند و با این ویژگی، محدوده دوستی خود را تنگتر میسازند.
د)خانواده سالم و شکوفایی اجتماعی
نقش خانواده سالم در شکوفایی اجتماعی جوانان نیز بارز و حائز اهمیت است. این نظام اجتماعی دارای کارکرد حمایتی است؛ والدین فرزندان خود را چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ عاطفی حمایت میکنند؛ چهبسا کارکرد حمایت عاطفی خانواده تا پایان عمر فرد تداوم یابد. اسلام با ارائه مجموعهای از دستورهای وجوبی و استحبابی، زمینه تحقق این کارکرد را فراهم آورده است. فرزندان بهعنوان افراد واجبالنفقه معرفی شدهاند. بدین معنا که تأمین هزینههای زندگی فرزندان در صورت نیازمندی بر عهده پدر است (همان: 80). زمانی که نیاز امنیتی جوان در محیط گرمخانه تأمین و از جوانب مختلف، بهویژه جنبه عاطفی، مورد حمایت واقع شد، جوان با دیدی خوشبینانه و روشنبینانه به آینده فکر میکند و امید به فردایی بهتر را در خود پرورش میدهد و با تکیهگاهی محکم در پرتو عضویت در شبکههای اجتماعی به کار و تلاش میپردازد. جوان سالم در پرتو خانواده سالم، با روحیهای مضاعف درباره آینده زندگی و کار خود برنامهریزی میکند و در این راستا از ابزار مشورت و همفکری با بزرگترها و مجربین نیز بهرهمند میشود. در این میان آینده خود و جامعه خویش را به نحو مطلوبی رقم میزند.
ذ) خانواده سالم و انطباق اجتماعی
بیشک سلامت اجتماعی در خلأ اتفاق نمیافتد و در این میان، پیوندها و ارتباطات، حمایت و تجانس اجتماعی جایگاهی ممتاز و از اهمیت فروان برخوردارند که خانواده نقش ارزندهای در این امر دارد. خانواده سالم اعضای خود را بهنحوی تربیت مینماید که با هر شرایطی وفق یابد و بتواند خود را با مشکلات جهان اجتماعی انطباق بخشد و درصدد حلوفصل و رفع معضل برآید. چنین فردی بیشتر به سمتوسوی سلامت اجتماعی و رضایت از زندگی قدم خواهد گذارد تا اینکه به دنبال شکایت و نق زدن و ناسپاسی از شرایط پیشآمده باشد و حیاتی پرمعنا و هدفمند برای خویش رقم خواهد زد. او صبر را پیشه خویش میسازد و با استعانت از پروردگار متعال و با توکل بر پیشوایان و اهلبیت علیهمالسلام، بهدنبال شکستن سدهای بستهای است که با صبر و حوصله گشوده میشود؛ باید گفت که سلامت اجتماعی جوانان زمانی محقق خواهد شد که خانوادهها، بهویژه والدین به عقاید و ارزشهای جامعه پایبند باشند. خانواده سالم بهسلامت روانی و اجتماعی اعضای خود اهمیت میدهد و در جهت تحقق آن تلاش میکند و در صورت بروز هر نوع ناهنجاری و بیماری در این جوانب به درمان آن میپردازد تا تبدیل به بیماری مزمن و صعب العلاج نشود.
نقش روابط خویشی در سلامت اجتماعی جوان
در پارهای از موارد خویشاوندان منسوبین بـه یـک نـیای مشترک تلقی میشوند؛ اما خویشاوندی شبکهای وسیع و در برگیرنده «مجموعهای از پیوندهاست که به دلیل قرابت نسبی و سببی یـا رضاعی بین عدهای از افراد به وجود میآید و موجب تعهد و مسئولیت افراد نسبت بـه یکدیگر میشود. در نتیجه، شـبکهای را بـه وجود میآورد که از قدرت زیادی برخوردار است» (وثوقی،1380: 133). بهوسیله نظام خویشاوندی، میتوان مناسباتی را که میان خانوادهها موجود است، سازمان داده و مشخص کرد (کوئن، 1388: 172).
سلامت اجتماعی که در این تحقیق در 5 شاخص خلاصه شده است، رسیدن به آرامش و احساس رضایت از زندگی فردی و جمعی را فراهم میآورد؛ در این میان روابط خویشاوندی سهم عمدهای در ایجاد سلامت اجتماعی و رسیدن به آرامش درونی ایفا میکند. خداوند روابط خویشاوندی را عامل آرامش و آسایش میداند که خود همه زندگی انسانی را معنا میکند. در آیه 91 سوره هود، خویشاوندان را مهمترین عامل امنیت بشر معرفی مینماید؛ چراکه خویشان حضرت شعیب علیهالسلام بودند که ترس را در دل دشمنان آن حضرت میافکندند و دشمنان از ترس خویشان آن حضرت متعرض وی نمیشدند (مجمعالبیان، 5-6: 284)؛ بنابراین خویشاوندی، عامل امنیت وی بوده و آرامش و امنیت را برای او به ارمغان میآورد. نقش روابط خویشی را نیز همانند روابط خانوادگی میتوان با توجه به شاخصهای سلامت اجتماعی مطرح نمود:
الف)روابط خویشی و همبستگی اجتماعی
وحدت و همبستگی اجتماعی یکی از آثار و برکات صلهرحم و روابط بین اقوام است که نیاز تعلق به گروه را در جوان ارضاء و تقویت میکند. این نیاز در تمام مراحل رشد انسان وجود دارد و هر فرد برای تأمین آن تلاش میکند. ارتباط با گروه تنها برای تأمین احتیاجات مادی نیست، بلکه فرد از راه حضور در گروه به ویژگیهای اخلاقی، استعدادها و توانمندیهای خویش پی میبرد. خویشان حکم یک گروه منسجم اجتماعی هستند و هر فردی در سایه تعلق به آن، به تأمین این نیاز روانی میپردازد. حفظ پیوندهای خانوادگی و ارتباط با آنان مانع بروز احساس طرد شدن و عدم تعق به گروه خاص میشود. شخص با تماس مداوم با اقوام و نزدیکان خویش و دریافت واکنش مثبت از طرف آنان مطمئن میشود که مورد تنفر و خصومت دیگران نیست، بلکه به گروهی خاص تعلق دارد و تنها نیست. هر کسی در پرتو تأمین این نیاز از طریق ارتباطات خانوادگی و شناخت هویت جمعی و گروهی و تکیه بر توانمندیهای خویش و گروه فامیلی، کمتر دچار بیماری ازخودبیگانگی خواهد شد. احساس تنهایی که یکی از نشانههای اصلی افراد ناایمن است، با رعایت آموزههای دینی صلهرحم به احساس تعلق و ایمنی اعضای خانواده تبدیل خواهد شد و بر کارآمدی و میزان سازگاری آنان خواهد افزود (صفورایی پاریزی، 1388:159-160). وحدت و همبستگی در بین اقوام مانع بروز مشکلات اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی و نیز رفع مشکلات احتمالی در میان خویشان میشود و نشاط، شادمانی و احساس آرامش را در میان خویشان به وجود میآورد.
ب) روابط خویشی و مشارکت اجتماعی
دیدوبازدید و رفتوآمد در بین فامیل و اقوام باعث میشود، یک حس مشترکی بین آنها ایجاد شود و یک انگیزه جمعی برانگیخته شود که در آن افراد به ایجاد کارهای گروهی و رونق آن گرایش پیدا کنند و در مسیر موفقیت این عمل گروهی به یاری یکدیگر بشتابند. این عمل گروهی در قالب جشنهای تولد، عروسی، سوگواری، مراسم مذهبی و هیئت و یا یک کار دستهجمعی متبلور میشود که موقعیتی برای ابراز محبت و حمایتهای اجتماعی به شمار میآید. در این مواقع معمولاً خویشاوندان، چه دور و چه نزدیک، از انجام هیچ کاری دریغ نداشته، سعی در اثبات پیوندها و علقههای خویشی دارند. همیاری و همکاری به میزان بالایی در اینگونه موارد دیده میشود و موجب پیوستگی و انسجام روابط فامیلی میشود که شاید یکی از کارکردهای برگزاری مراسم و آدابورسوم نیز تقویت ارتباطات خویشاوندی باشد (اطیابی، 1386: 54). در این میان، جوانان بهره بیشتری میبرند؛ چراکه در این کار جمعی و در این فرایند جامعهپذیری شخصیت جوان شکلگرفته، حس مسئولیتپذیری به او منتقل شده و تقسیمکار و نیز چگونگی مواجهه با پیچیدگیها و سختیهای کار را فرا میگیرد؛ از تجربیات و عملکرد بزرگان فامیل استفاده برده و از عیوب رفتاری و عملی، استعدادهای نهان، میزان صبر و اراده خویش آگاهی مییابد؛ بدین ترتیب از اعتمادبهنفس بالایی برخوردارمیشود و راحتتر و با دقت بیشتری رشته تحصیلی و شغل آینده خویش را پیدا میکند و بهتدریج آمادگی بیشتری نسبت به دیگران دارد تا با عضویت در گروههای وسیعتر، دستاوردهای حاصل از این مشارکت اجتماعی فامیلی را با کمترین اشتباه به منصه ظهور برساند.
ج) روابط خویشی و پذیرش اجتماعی
روابط خویشاوندی سالم، جوان را به گروه متمایل میکند و او را از گوشهگیری دور میسازد و خود را در کنار اعضاء و اعضاء گروه را در کنار خود میپذیرد. این پذیرفته شدن از طرف گروه، موقعیت اجتماعی فرد را در نظر خود او و دیگران مشخص و معین میسازد. جوان، مواردی مانند طرز برخورد با دیگران، رعایت مصالح عمومی، تحمل افکار و عقاید مختلف و اعتمادبهنفس را در گروه میآموزد و در نهایت موقعیت اجتماعی خویشتن را استوار میسازد (همان:159).
عزتنفس و احساس ارزشمندی یکی دیگر از نیازهای روانی هر انسانی، بهویژه جوان است. در واقع همه نیازمند آن هستند که خود را ارزشمند و دارای شأن و منزلت اجتماعی بیابند؛ اما اینکه احساس مزبور چگونه تحقق پیدا میکند، باید گفت: این نیاز صرفاً در تعاملات اجتماعی و ارتباط گرم و صمیمی با دیگران ارضا میشود. وقتی این نیاز انسان تأمین شد، از اعتمادبهنفس بالایی برخوردار میشود و میتواند از تواناییها و قابلیتهایی که در خودش میبیند، نهایت استفاده را ببرد. صلهرحم و معاشرت با آنها باعث میشود، فرد در میان خانوادهاش محبوب و از جایگاه ویژهای برخوردار شود. از آنجایی که صلهرحم یک تکلیف و وظیفه همگانی است، میتوان گفت، این عمل باعث تأمین احساس ارزشمندی نسبت به خود و دیگران و درنتیجه دو قطب احساس خود بزرگبینی و خودکمبینی مهار و کنترل میشود؛ یعنی از آنجهت که فرد خود را ملزم به ملاقات دیگران میداند، احساس خودبزرگبینی او کنترل و از آن جهت که دیگران خود را ملزم به ارتباط صمیمی با او میدانند، احساس ارزشمندی میکند و خود کمبینی او کنترل میشود (سایت دیدار آشنا، 1377).
پدران، مادران و نزدیکان بهعنوان محبوبترین و مؤثرترین الگوهای رفتاری در تعلیم و تربیت و پرورش مهارتهای اجتماعی کودکان و نوجوانان محسوب میشوند؛ زیرا کودکان و نوجوانان همواره بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم در بسیاری از رفتارها با والدین و بزرگسالان همانندسازی میکنند؛ طبیعی است ابتدا خود والدین باید در روابط اجتماعی با دیگران این نقش را بهخوبی ایفا کنند تا بتوانند الگوهای مناسبی برای فرزندان خویش باشند. یکی از بهترین و مؤثرترین راههای اجتماعی شدن و تقویت مهارتهای ارتباطی، ایجاد روابط عاطفی و صمیمی با خویشاوندان است؛ از آنجایی که ارتباط با پدر و مادر، خواهر، برادر، عمو، دایی و سایر خویشاوندان نوعی بار عاطفی در بردارد، بهتر میتوان کودک را با محیط بیرون از خانواده آشنا کرد. وقتی کودک در چنین موقعیتهای نیمه آشنا و آشنا نحوه روابط والدین با دیگران و خویشاوندان را مشاهده میکند، هم روند اجتماعی شدن او تسهیل میشود و هم مهارتهای ارتباطی را فرا میگیرد و هم این آمادگی را پیدا میکند تا با افراد غریبه در مکانهای ناآشنا نیز ارتباط برقرار کرده و کمتر دچار اضطراب و ترس شود؛ بنابراین صلهرحم و معاشرت با اقوام هم در تأمین نیاز ایمنی و هم تأمین نیاز احساس به ارزشمندی و هم در کاهش اضطراب اجتماعی و جلوگیری از کمرویی نقش بسزایی دارد (همان).
د) شکوفایی اجتماعی
امید و دید خوشبینانه به آینده، موتور حرکت انسان بهویژه جوان است. ناامیدی سرچشمه بسیاری از بیماریهای جسمی، روانی و اجتماعی است که به سلامت اجتماعی افراد و جامعه لطمه وارد میکند. جوان در سایه پیوندهای فامیلی، احساس دارا بودن پشتوانهای محکم میکند و با در میان گذاردن مشکلات خود با بزرگترها و ریشسفیدان فامیل از یک امنیت خاطری بهرهمند میشود که میتواند ضمانت اجرایی برای تحقق اهداف و آرزوهایش در آینده باشد. از این حیث با دیدی روشن به آینده، مقاصد خود را به نحوی روشنفکرانه ترسیم و اجرا مینماید.
ذ) انطباق اجتماعی
جوان در روند ارتباطات سالم خانوادگی، فرهنگ و سبک زندگی خود را مطابق با ارزشها و هنجارهای جامعه خویش فرا میگیرد و بهطور عینی درصدد پیاده کردن آن ارزشها در زندگی خویش است؛ بهعنوان نمونه در فرایند ارتباطات خانوادگی با فامیل، جوان پای سخنان و مواعظ بزرگان و سالخوردگان مینشینند و با آنان در مورد مشکلات، بلایا و نحوه برخورد با آن و نیز در مورد مباحث مذهبی و تأکید اسلام بر صبر در برابر مصائب روزگار به گفت وگو و تبادل اطلاعات میپردازند. بیشک جوان بهطور طبیعی درون تجربیات و زندگی گذشته بزرگترها غور شده و تفکر میکند و هرگز راه اشتباه و یا احیاناً بیراههای که دیگران رفتند و به سراب رسیدند را در زندگی خویش تکرار نمیکند. او بهطور قاطع و منطقی هدف خود را بر قله کوهی نظاره خواهد کرد که در مسیر رسیدن به آن حتماً سنگلاخهایی خواهد بود که باید یکی پس از دیگری آنها را پشت سر نهد؛ او یاد خواهد گرفت که بهجای فغان و زاری در مورد مشکل پیش آمده، باید با سازگاری و انطباق با محیط اجتماعی خویش، آستانه تحمل و صبر خود را افزایش دهد تا فرصت تفکر و حلوفصل آن را بیابد؛ چراکه زاری و شکوه و کفران در زمان بروز حادثه، جز اتلاف وقت و گذر جوانی و نرسیدن به سر منزل مقصود، چیزی دیگر در پی نخواهد داشت. چنین جوانی همواره موفق و از سلامت روانی و اجتماعی بالایی برخوردار خواهد بود که آن را در پرتو ارتباطات، پیوندهای خویشی و همنشینی با اقوام زبده و کاردان و با تجربه کسب نموده است.
کارکرد رسانه ملی در شناسایی و نشان دادن جایگاه روابط خانوادگی و خویشی در ارتقاء سلامت اجتماعی جوانان
بیشک در مهندسی سلامت اجتماعی جوان در پرتو روابط سالم خانوادگی و خویشاوندی، توجه رسانهها به این مقوله حائز اهمیت بسیاری است؛ رسالت رسانه حفظ، تثبیت یا تقویت باورها و پویایی فرهنگ غنی اسلام و انتقال آن به نسل حاضر است. از نگاه کارلسون و همکارانش، فرهنگسازی از طریق رسانه به معنای انتقال محتویات فرهنگی شامل اعتقادات، باورها، تصاویر، برداشتها و ارزشهایی است که بر رفتارها، پوششها و سبک زندگی افراد در جامعه تأثیرگذار است (carlsson etal, 2008: 136، به نقل از حسن بشیر و دیگری، 1390: 11). همچنین بهزعم استوارت هال، یکی از نظریهپردازان حوزه بازنمایی، کارکرد اساسی و بنیادین رسانهها عبارت است از بازنمایی واقعیات جهان خارج برای مخاطبان؛ غالباً دانش و شناخت ما از جهان بهوسیله رسانهها ایجاد شده و درک ما از واقعیت بهواسطه میانجیگری روزنامهها، تلویزیون، تبلیغات و فیلمهای سینمایی شکل میگیرد (بشیر و دیگری، 1390: 9).
یکی دیگر از وظایف رسانهها، بررسی، انتقاد و نقطهسنجی منسجم و منطقی از شرایط و وضعیت فرهنگی موجود جامعه، بررسی میزان سلامت اجتماعی و عوامل تأثیرگذار بر آن است. بیتردید اگر فضای فرهنگی حاکم بر جامعه منطبق بر ارزشها و هنجارهای اخلاقی و اسلامی جامعه باشد و انحرافی در هنجارهای اجتماعی صورت نپذیرد، سلامت اجتماعی جامعه تضمین شده خواهد بود. از این حیث، رسانهها حکم شمشیر دولبه خواهند بود؛ یعنی هم میتوانند در جهت تخریب سلامت اجتماعی حرکت کنند و هم در جهت بازتولید و پیشرفت آن؛ بنابراین باید گفت: برای آنکه رسانهها در جامعه ایران، سلامت اجتماعی را ارتقاء بخشند، در وهله اول سلامت اجتماعی را بر مبنای فرهنگ جامعه ایرانی- اسلامی تعریف کنند؛ سپس به واکاوی، بررسی و تشریح عوامل مؤثر بر پدیده سلامت اجتماعی بپردازند. این تحقیق که به نقش روابط اجتماعی در گروههای صمیمی خانواده و خویشاوندی میپردازد و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی را بررسی میکند، کارکرد رسانهای این مقوله را نیز بیان میدارد.
تاکنون رسانه ملی که ابزاری برای آگاهیبخشی جمعی است، در مورد خانواده کارهای زیادی در قالبهای فیلم، سریال، مصاحبه، میزگرد و سخنرانی انجام داده است؛ اما باید دید که رسانه در برنامههای خود تا چه میزان به مقوله سلامت اجتماعی پرداخته و تا چه میزان توانسته سلامت اجتماعی را ارتقاء بخشد که پی بردن به این موارد تحقیق دیگری را میطلبد؛ اما بهطور بالقوه رسانهها در برطرف کردن بیماریها و معضلات اجتماعی، بهویژه در حوزه خانواده نقش بهسزایی دارند. رسانهها برای تقویت انسجام اجتماعی در خانوادهها با تولید سریالها و فیلمهای سینمایی که در آنها همگرایی اجتماعی بین اقوام و اعضای خانواده تا حد زیادی در پیشبرد اهداف فردی مؤثر است و یا توصیه به جمعگرایی از طریق نمایش برنامههای دینی و تشویق به فهم این پیامها، بیواسطه میتواند راهکارهای مناسبی را برای افزایش جمعگرایی و در نتیجه کاهش فردگرایی در خانوادهها باشد (همان: 18).
بیگانگان به روشهای رسانهای متعدد و با پخش فیلمها و زنجیرههایی دنبالهدار بهوضوح به این نهاد اساسی جامعه حمله بردهاند و در برنامههای خود، نقش خانواده و روابط خویشی را در امر جامعهپذیری و تقویت حس وحدت و جمعگرایی در جوانان کمرنگ و حتی بیاثر و بالعکس تقید به خانواده را امری سنتی و غیر روشنفکری نشان میدهند. در این سریالها، اعمال بهشدت منفور و حرام از دید شرع و عرف جامعه تبدیل به اعمال مباح و گاه ضروری جامعه میشود. زیر سؤال بردن ازدواج و ایجاد شبهه و تردیدهای مکرر در مورد افرادی که به زندگی خود پایبندند و در مقابل، ارائه دیدگاهها و پاسخ به سؤالاتی شبههافکنانه برای اقناع مخاطب درخصوص تغییرات زمانه، اباحیگری افراد متأهل و بیتکلیفی آنها در برابر همسر و تسهیل خیانت به وی و نیز لزوم فاصلهگیری از جامعه سنتی از برجستهترین موضوعات این رسانههای بیگانه است. بر این اساس رسانه ملی بهویژه تلویزیون میبایست با مطالعه کارشناسانه بر ابزارهای فرهنگی همچون موسیقی، معماری، هنر و شناسایی آنها به ساخت تیزرهایی همت گمارد که مبتنی بر مشاجرههای والدین و اثرات سوء آن بر رفتار جوانان در محیط اجتماع، تولید برنامههایی درباره انحرافهای اجتماعی با منشأ خانوادگی، مصاحبه با هنجارشکنان در پی اثبات این مطلب که عامل اصلی ارتکاب این اعمال خانواده بوده است، نمونهای از این کارهاست (بشیر، 1390: 20).
رسانهها با اخبار و تبلیغات میتوانند بهطور گامبهگام در سطح باورهای بنیادین و سپس ارزشها و هنجارها تغییراتی ایجاد کنند که باعث تغییرات تدریجی در آدابورسوم و درنهایت سبک زندگی افراد در سطح جامعه خواهند شد. با توجه به نظرات مخاطبان در متن جامعه، بسیاری از برنامههای تلویزیون که معمولاً در ساعات شب پخش میشود، مانند سریالهای مستمر روزانه، دورهمیها و برنامه خندوانه پرمخاطبترین برنامههای رسانه ملی بهشمار میرود؛ تلویزیون در این برنامهها بهعنوان یک فرصت طلایی میتواند خانواده سالم را به مخاطب تعریف و جایگاه سلامت در ارتباطات اجتماعی و نقش خانواده، روابط خویشی و صلهرحم را در روابط سالم اجتماعی برجسته و پررنگ و به مردم عرضه نماید.
در اخبار روزانه گزارشگرانی هستند که در حوزه سلامت جسمی در روند پیشرفت و یا افت بخشهایی از حوزه پزشکی ایران، گزارش تهیه و نیز در تغییر و درنتیجه بهبود سبک غذایی افراد جامعه اطلاعرسانی میکنند و آگاهی عمومی جامعه را بالا میبرند؛ اما تابهحال با این جهد و جدیت، بهطور خاص به پدیده سلامت اجتماعی افراد نگاه نشده است. گزارشگران میتوانند با موضوع سلامت اجتماعی، ابتدا به تعریف درست و بومی این پدیده در ایران پرداخته و بهطور گامبهگام و منسجم و پیوسته به موضوعات مرتبط با آن و عینیسازی شاخصهای آن و اهمیت خانواده و پیوندهای خویشی در پیشبرد سلامت اجتماعی با نمایش الگوها و نمونههای موفق بپردازند. متأسفانه در برخی برنامههای دورهمی، شاهد هستیم که پیامهای اخلاقیای که برنامهسازان آن در متن گفت وگوها و نشستوبرخاستهایی که با مهمانان آن برنامه گنجاندهاند، بسیار حالت گذرا و خلاصهوار مطرح میشود و آن پیام اخلاقی، پررنگ جلوه داده نمیشود که این امر، باعث محو و پنهان ماندن پیام میشود. در بحث سلامت اجتماعی که تا حدی انتزاعی است، برنامهسازان و نویسندگان میبایست با توجه به شاخصهای آن، به عینیسازی و انضمامی کردن این مقوله همت گمارند و در بازآفرینی و مهندسی سلامت اجتماعی بسیار کوشا و متبحرانه عمل نمایند.
با توجه به مطالب بیان شده، بدین ترتیب میتوان برای نشان دادن جایگاه خانواده و روابط خویشاوندی در سلامت اجتماعی چشماندازی معرفی نمود:
- ساخت تیزرهایی متناسب با فرهنگ ایرانی در راستای تقویت بنیان خانواده و اهمیت آن در زندگی مدرن؛
- شناسایی و نمایش خانوادههایی که ارتباطات فامیلی و مشورت با بزرگان عامل مهم موفقیت خانوادگی و شغلی افراد شده؛
- ترغیب خانوادهها به ازدواجهای ارزان و بدون تجمل؛
- ساخت برنامههایی درباره انحرافهای اجتماعی با منشأ خانوادگی؛
- ساخت تیزرهایی مبتنی بر گسست خانوادگی و اثرات آن بر کودکان و نوجوانان؛
- مصاحبه با هنجارشکنان در پی اثبات این مدلها که عامل اصلی ارتکاب این اعمال خانواده بوده است؛
- تولید برنامههای مستند درباره ارتباطات زناشویی و تولید نسلی سالم (شبکه آموزش یا مستند)
- تولید برنامههای مستند بهمنظور ذائقهسازی در قشر کودک و نوجوان درباره مسائل روز جامعه؛
- تولید برنامههایی که در آن جمعگرایی و گروهمحوری ترویج شده باشد؛
- ساخت و تولید برنامههایی بهمنظور ترویج محصولات دینی و ارتباط آن با موضوعات خانواده؛
- تولید برنامههایی درباره میراث و تمدن ایرانی بهمنظور اعتماد باوری؛
- تشریح و تفسیر آیات مرتبط با صلهرحم از بیان بزرگان گذشته و حال در تمامی شبکههای تلویزیونی، نه مختص یک شبکه؛
- بیان مشکلات جامعه غربی در موضوع خانواده و ارتباطات فامیلی؛
- نقد برخی سریالها و فیلمهای شبکههای ماهوارهای در تلویزیون (در صورت امکان) و آگاهی مخاطبان از پیامهای موجود در این برنامهها؛
- معرفی کتب مرتبط با موضوعات سلامت اجتماعی.
منابع
- قرآن کریم.
- ابراهیمی ثانی، ا و دیگران، (1387)، «استراتژی خانواده در عفاف، حجاب و امنیت فردی- اجتماعی». فصلنامه اصلاح و تربیت. 27 (11).
- اطیابی، اعظم، (1386)،«روابط خویشاوندی و تأثیر آن در زندگی اجتماعی»، مجله پیوند، 330 و 331.
- بستان نجفی، حسین،(1389)، با همکاری محمد عزیز بختیاری و سید حسین شرفالدین، اسلام و جامعهشناسی خانواده، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- بشیر، حسن، علی اسکندری، (1390)، «فرهنگسازی و بازنمایی نهاد خانواده در تلویزیون با توجه به سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران»، نامه پژوهش، 46(12).
- بنی فاطمه، حسین، محمد عباسزاده، نگار چایچی تبریزی، (1390)، «بررسی میزان سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و عوامل آن»، فصلنامه مطالعات جامعهشناسی، 11.
- توسلی، عباس، (1382)، «مشارکت اجتماعی در شرایط جامعه آنومیک – رابطه آسیبها و انحرافات اجتماعی با مشارکت اجتماعی»، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران.
- سامآرام، عزتاله، (1388)، «نقش خانواده در تأمین امنیت و جایگاه پلیس در ارتقاء آن»، دوماهنامه توسعه انسانی پلیس»، 26 (6).
- سامآرام، عزتالله، (1391)، «سلامت اجتماعی، نظریه مددکاری اجتماعی»، مددکاران اجتماعی، 1.
- سامآرام، عزتالله، (1388)، «بررسی رابطه سلامت اجتماعی و امنیت اجتماعی با تأکید بر رهیافت پلیس جامعهمحور». فصلنامه علمی پژوهشی انتظام اجـتماعی. 1 (1).
- سجادی، حميرا سجادي؛ سيد جلال صدر السادات، (1384)، «شاخصهای سلامت اجتماعی، مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی»، فصلنامه اقتصادی- سیاسی. 207 و 208 (20).
- سیف، س، (1386)، تئوری رشد خانواده، تهران: دانشگاه الزهرا (س).
- شعارینژاد، عبدالله، (1384)، روانشناسی رشد، تهران: انتشارات اطلاعات.
- صفورایی پاریزی، محمدمهدی، (1388)، «صلهرحم و کارآمدی خانواده»، مجله راه تربیت، 9.
- طباطبایی، محمدحسین، (1387)، تفسیر المیزان، ترجمه: استاد سید محمدباقر موسوی همدانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- فدایی مهربانی، مهدی، (1386)، «شهرنشینی، رسانه و سلامت اجتماعی (رسانههای جوامع در حال گذار و سلامت اجتماعی شهروندان) »، فصلنامه پژوهشهای ارتباطی (پژوهش و سنجش)، 49.
- فقهی فرهمند، ناصر، (1390) مدیریت پویای سازمان، تبریز: انتشارات فروزش.
- فقهی فرهمند، ناصر، سعید زنجانی، (1390)، بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی با امنیت خانواده، فصلنامه مطالعات جامعهشناسی، 10 (3).
- کوئن، بروس، (1388)، مبانی جامعهشناسی، ترجمه: غلامعباس توسلی و رضا فاضل. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
- گلدنبرگ، ا و دیگری، (2007)، خانواده درمانی، ترجمه: ح، شاهی و همکاران، تهران: انتشارات طیف نگار.
- مرندی، علیرضا،( 1385)، بهداشت عمومی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
- مكارم شيرازى ناصر، (1374)، تفسير نمونه، تهران: دارالكتب الإسلامية.
- میرزایی، خلیل، پروین پژمان، (1391)، «مسجد، خانواده، سلامت اجتماعی»، اصلاح و تربیت، 128.
- مجلسی، محمد بـاقر، (1398)، بحار الانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء.
- نراقی، ملامهدی، (1396)، جامع السـعادات، نجف: مطبعه النـجف الاشـرف.
- وثوقی، منصور، (1380)، مبانی جامعهشناسی، تهران: انتشارات پیام نور.
- Durkheim,e. (1978), The Elementery Form of the Religios Life. New York: Free Press
- Keyes, Cory Lee. M. (1998). Social Well-being. Social Psycholigy Quarterl. Vo1.61,N.2,PP121-190...
- Carlsson, u (2008); Tayie samy: Jacquinot- Delavnay, Genevieve and Tomero, Jose mannuel perez (Eds). Empowerment through. Education: Intercultural Dialogue, Sweden: Goteborg university.
- نقش دید و بازدیدها در سلامت روان، 1377، سایت دیدار آشنا، 9.
پینوشتها
[1] - world Health Organization.
[2] - Social Integration.
[3] - Social Contribution.
[4] - Social acceptance.
[5] - Social Actualization.
[6] - Social Coherence.