بخشی از سخنان نور آفرين و پندهاى عارفانه حضرت آيت الله بهاءالدينى(رحمت الله علیه) چنین است:
خداوند در وجود افراد استعدادهايى خاص قرار داده كه بايد آنها را فهميد و به دست آورد و از جهاتى نيز آنان را محروم كرده است. بنده در جوانى با كسى ملاقات كردم كه از نظر درسى شايد بيست مرتبه كتاب «سيوطى» را درس گرفته بود، اما به قول خودش چيزى از آن فرانگرفته بود؛ ولى همان شخص در معمارى آن چنان مهارت داشت و در دقت و سرعتعمل قوى بود كه قسمتى از ساختمان مدرسه فيضيه را بر عهده او گذاردند، توانست بخوبى آن را انجام دهد، به طورى كه آن قسمت هيچ عيبى نكرده و از استحكام، ظرافت و زيبايى خوبى برخوردار است.
اعتقاد به تقديرات الهى، زمينههاى خيرى براى انسانها فراهم مىكند، بسيارى از حوادث كه اطراف ما مىگذرد موجب خير و صلاح است هر چند در ظاهر تلخ و ناگوار باشد. كارها انجام مىشود و روزگار مىگذرد اما آنچه براى ما مىماند نيتهای ما است، انسان در گرو نيتها خويش است. مواظب باشيم نيت كار خلاف، حرف خلاف و انديشه خلاف نداشته باشيم.
تا انسان مراحلى از سازندگى را طى نكرده است نبايد در كارهاى اجتماعى وارد شود. بايد درسها را با حوصله و دقت خواند، از محضر استاد استفاده برد با او بود و حركاتش را ديد تا در نفس انسان تأثير كند. اگر از خود غفلت كنيم عاقبت خوبى نخواهيم داشت، با تهذيب نفس است كه علم به بار مىنشيند و قدرت مفيد مىشود و خدمت ارزش مىيابد.
فقر و تنگدستى اصلاحكننده طلبه است و عزت نفس و مناعتطبع امرى لازم و ضرورى براى اوست. تكامل در نتيجه فشار است، اگر پيشروى مىخواهيد، بايد سختى بكشيد.
ما تجربه زيادى به دست آوردهايم و وجدان نمودهايم كه براى رهايى از مشكلات راههايى هست كه بهترين آنها را خود حس كردهايم و به كمك آنها به حاجتهايمان رسيدهايم:
«نذركردن گوسفند براى فقرا، خواندن حديث كساء به طور پىدرپى، پرداخت صدقه و ختم صلوات»
برگرفته از کتاب «رفتارهای انسانساز»