نگاهی به کلیات بایسته‌های عرفان پژوهی معاصر

نگاهی به کلیات بایسته‌های عرفان پژوهی معاصر

نویسنده: مرضیه شریعتی

کلیدواژه: عرفان، عرفان‌های نوظهور، ابن عربی، نقد عرفان، تصوف، صوفیه گری، طریقت، اقطاب( قطب).

مقدمه

از گذشته و به‌ویژه در سال‌های اخیر از یک‌سو به دلیل ورود عرفان‌های نوظهور به فضای فکری جامعه و از سویی دیگر گرایش‌های فرقه‌ای و انجام اعمال بدعت‌آمیز و منافی شرع توسط اقطاب و طریقت‌های صوفیه، مطالعات عرفانی با چالش‌های مختلف و فراوانی روبه‌رو بوده است؛ ازآنجاکه در بیشتر حوزه‌ها از ابن عربی به‌عنوان پدر عرفان نظری نام برده می شود و شخصیت و جهان‌بینی عرفانی وی همواره در محافل علمی در کانون توجه بوده است؛ از این‌رو نقد عرفان وی می‌تواند کلیت نظام عرفانی اسلام را با معضلات و چالش مواجه سازد؛ از این حیث ضروری است جامعه علمی کشور در رفع این شبهه‌ها و معضلات کوشش نماید تا فضای فکری کشور به‌جای فاصله گرفتن هر چه بیشتر از آموزه‌های عرفانی برای درک و دریافت باورهای عمیق عرفانی آماده شود. بدیهی است میراث عرفانی فرهنگ اسلامی - ایرانی بسیار غنی و پربار است و می‌تواند به‌عنوان اندوخته‌ای گرانبار معرف فرهنگ و تمدن این سرزمین باشد. با توجه به اهمیتی که آموزه‌های عرفانی اعم از عرفان نظری و عرفان و تأثیر فراوان آنها در تعمیق باورهایی دینی و نهادینه‌سازی اخلاق و معنویت در جامعه دارد و بخش مهمی از این رسالت، بر عهده قشر مبلغ جامعه قرار دارد؛ از این‌رو به نظر می‌رسد طرح و تحلیل نقدهای موجود در این حوزه از اهمیت بنیادین و اساسی برخوردار است؛ بدیهی است پاسخگویی به شبهات وارد شده در این خصوص، می‌تواند مسیر رشد و ترقی معنوی جامعه را هموارتر و درعین‌حال بستر مناسبی را جهت اشاعه عرفان مطلوب در سطح کشور فراهم سازد.

ضروری است در این مقطع، جامعه علمی کشور برای احیای تفکر ناب عرفانی اهتمام کند. شبهاتی نظیر مخالفت قاطبه عرفا چون شمس تبریزی، مولانا، ابن عربی با شیعیان و اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع)، ارادت و تعظیم خلفای راشدین، تحقیر و کوچک شمردن مقام و منزلت زن، دعوی رسالت و خاتمیت، قول به حلول و اتحاد، ضربات سهمگینی به بدنه باورهای عرفانی جامعه وارد ساخته است. عرفایی چون احمد غزالی و حلاج به دلیل مذاهب و دیدگاه‌های چالش‌برانگیزشان در معرض اتهامات فراوانی بوده‌اند؛ از سویی دیگر برخی صوفی مآبان به دلیل شطحیات، اباحی گرایی و ذکر شراب و می و خم، تقدیس ابلیس، در ادبیاتشان همواره مورد طعن و تکفیر واقع شده‌اند؛ همین امر سبب شده تا گروهی اعم از قشر روحانی و دانشگاهی روی آوردن به عرفان اسلامی را نفی و پیروی از آموزه‌های عرفانی را نامطلوب و گمراه‌کننده تلقی کنند.

باید خاطرنشان کرد که غالب علمای شیعه عرفان اسلامی را تائید می‌کنند و برخی از آنها خود از بزرگان عرفان اسلامی به شمار می‌آیند، اما شماری از ایشان آنچه را که در حال حاضر متصوفه یا صوفیگری خوانده می‌شود مردود دانسته و لعن می‌کنند. آنها متصوفه را افرادی منسوب به طریقت‌های خود ساخته، آمیخته با بدعت و متدین مآب تلقی می‌کنند. تعدادی از آنها با عرفان اسلامی و تفکرات صوفیانه مخالفت و آنها را تخطئه کرده‌اند؛ عرفایی چون مولوی، بایزید بسطامی، حلاج، ابن عربی و دیگران را مورد نقد قرار داده، با مبانی عرفان و عرفان علمای شیعه به مخالفت برخاسته و عرفان صاحب فصوص و فتوحات و ایده وحدت وجود را رد و نقض می‌کنند.

این در‌حالی است که بسیاری از عرفای معاصر، مانند آقا محمدرضا قمشه‌ای، میرزا هاشم اشکوری، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، علامه ابوالحسن رفیعی قزوینی، آیت‌الله شاه‌آبادی، آیت‌الله قاضی طباطبایی، آیت‌الله خمینی، آیت‌الله بهجت و علامه حسن‌زاده آملی خود از ستون‌های اصلی تفکرات عرفانی بوده و میراث عرفانی کشور را تقویت و حفظ کرده و آن را در طول نسل‌ها به شاگردان خود و توده مردم انتقال داده‌اند؛ آنها سرمایه عرفانی نظام فکری اسلام را ارزشمند و شایسته غور و تأمل برشمرده‌اند. مطالعه آثار عرفانی این بزرگان در تعمیق ارزش‌های تعالیم ناب اسلامی و روشنگری نسل‌ها و ارائه طریقت صحیح سلوک معنوی تأثیر ماندگار و قابل‌ملاحظه‌ای داشته است. ایشان ضمن آسیب‌شناسی برخی طریقت‌ها همواره به رویکردها و مطالعات عرفانی بها داده و شطحیات و دعاوی فرعونت آمیز عرفا را تأویل‌پذیر تلقی می‌کنند.

در این میان باید در نظر داشت محققان کشور در مطالعات عرفان پژوهی می‌بایست با اتخاذ نگاه ایجابی نسبت به کلیات مباحث عرفانی چالش‌های پیش‌روی عرفان پژوهی معاصر را مطرح و برای هر یک چاره‌اندیشی نمایند؛ این امر در ارائه تصویری صحیح و اصولی از عرفان اسلامی کمک شایانی می‌کند. در این راستا پاسخ به سؤالات و شبهه‌های وارد شده با استناد به شواهد تاریخی، مستندات عقلی و نقلی و با تکیه‌بر آموزه‌های عرفا مهم به نظر می‌رسد؛ همچنین طرح و بسط دیدگاه‌های هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه آنها، تکیه‌بر تعالیم بزرگان شیعه و تبیین فلسفی مسائل و اشکالات می‌تواند در رفع شبهات و ابهامات مؤثر واقع شود. باید در نظر داشت که در حال حاضر سؤال اصلی طیف وسیعی از افراد این است که آیا در حقیقت امر آنچه امروز به نام عرفان اسلامی شناخته می‌شود، اسلامی است؟ یعنی منبعث از قرآن و سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام است؟ حقیقت آن است که عرفان اسلامی مقتبس از آموزه‌های ناب اسلامی و شیعی و با اصول دینی و شریعتی ما در انطباق کامل است و در طول تاریخ موجب رشد و بالندگی باورهای دینی مردم ایران بوده است.

آنچه در این خصوص حائز اهمیت است آن است که نقدهای وارد شده بر بدنه نظام تفکر عرفانی در حقیقت موجبات بالندگی هرچه بیشتر آن را فراهم می‌سازد و بر ژرفای تعالیم آن می‌افزاید. در این راستا آنچه باید مورد اهتمام محققان کشور قرار گیرد، عبارت است از: طرح انتقادات و پاسخگویی به آنها از دل تعالیم عرفانی که شامل بررسی نقد درونی عرفان اسلامی و ارائه رویکردهای انتقادی و توضیح ادله منکران و ارائه نقد بیرونی عرفان اسلامی، شامل ذکر موانع تعامل عرفان اسلامی با سایر سنن، گسترش و تعمیم آموزه‌های عرفانی در سطح جهان است؛ همچنین اشاره به عناصر و مؤلفه‌های جهان‌شمولی تعالیم عرفانی می‌تواند مسیر تعامل و گفت و‌گوی عرفان اسلامی را با معنویت‌های سنتی و نوین هموار سازد.

این رویکرد می‌تواند ثمرات زیر را به همراه آورد:

  • ترویج علمی، مبنایی و نظامند آموزه‌های عرفانی در سطح کشور؛
  • پاسخ به شبهات، حل معضلات و تنویر افکار عمومی نسبت به موضوعات عرفانی؛
  • تحکیم مبانی و زیر ساخت‌های علمی مطالعات عرفانی در سطح کشور؛
  • تبیین مبانی دینی عرفان ایرانی و تصوف شیعی؛
  • تعمیق دیدگاه‌های دینی و عقیدتی جامعه ایرانی؛
  • دعوت به معنویت‌گرایی پویا در جامعه؛
  • جلوگیری از نفوذ معنویت‌گرایی‌های سکولار و اخلاق گریز در جامعه؛
  • از میان برداشتن مرزبندی‌های موهوم میان شریعت، فلسفه، سیاست، حقوق و عرفان؛
  • نزدیکی و تقریب فرهنگ‌ها و سنن؛
  • تحکیم بنیان‌های فرهنگی و تمدنی با تکیه‌بر ارزش میراث ادبی و عرفانی کشور.

نتیجه‌گیری

در حال حاضر سه نوع نگرش منفی نسبت به جریان عرفان اسلامی در کشور پدید آمده است: یکی معطوف به دیانت اهل عرفان است. چراکه غالب چهره‌های مطرح عرفانی از اهل تسنن بوده‌اند‌؛ از این‌حیث آنها را مخالف اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) بر شمرده‌اند؛ دیگری نیز معطوف به اعتقادات و باورهای ایشان است. ذکر شراب و می و خم، شاهدبازی، تقدیس ابلیس، حلول و اتحاد، در آثار متصوفه آنها را در مظان اتهامات قرار داده است؛ دیگری نیز رواج آداب‌ورسوم بدعت‌آمیز توسط برخی اقطاب و سلسله‌های صوفیه است که سبب گشته است نظام فکری آنها دین گریزانه تلقی شود. توجه به این مسائل و تلاش برای تنویر افکار عمومی در این راستا می‌تواند دو دستاورد مهم در پی داشته باشد: 1- بالندگی و شکوفایی عرفان اصیل اسلامی ؛ 2- ترویج ایمان و معنویت در جامعه.

آثار ذیل بخشی از تلاش‌ها در راستای بسط عرفان مطلوب در جامعه است.

  • خسروپناه، عبدالحسین؛(1388)؛ آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر؛تحلیل دین‌شناسی شریعتی، بازرگان و سروش،قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
  • روحانی نژاد، حسین؛( 1394)؛ نقد عرفان‌های صوفیانه،قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
  • شکرابی، حسین،(1393)؛ عرفان اسلامی در آیینه مطالعات معاصر؛ قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
  • ایلانلو، مژگان؛(1384) عرفان و انسان امروزی (در گفت وگو با غلامحسین ابراهیم دینانی، یحیی یثربی و دیگران)، تهران: موسسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

این پژوهش نشان می‌دهد که ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل خود، ایجاد رابطه درست بین فرد و دیگران و ایجاد رابطه با خدا و کسب آرامش در پرتو آن از آثار رشد معنوی است؛ همچنین، تفکر، ایمان، انجام خوبی و ترک زشتی از علل رشد معنوی و جهل، کفرورزی و پیروی از شهویات از موانع رشد معنوی است.
عرفان اشو

عرفان اشو

انسان از منظر کریشنا مورتی

انسان از منظر کریشنا مورتی

کریشنامورتی در جای‌جای گفته‌های خویش به موضوع دانستگی اشاره می‌کند و سرانجام پند او این است که باید از هر دانستگی رها شد تا آزاد گشت و انسان شد...
نسبت معنویت و روان‌شناسی

نسبت معنویت و روان‌شناسی

در این پژوهش در پی یافتن سیر تحول علم روان‌شناسی از منظر توجه به موضوع معنویت و یافتن ارتباط و نسبت روان‌شناسی و معنویت هستیم...
بررسي انديشه‌هاي جنبش‌هاي نوپديد در ايران

بررسي انديشه‌هاي جنبش‌هاي نوپديد در ايران

هدف اين مقاله، بررسي علل گرايش به عرفان‌هاي نوظهور و بررسي مهم‌ترين دلايل و بسترهاي اصلي گرايش به اين فرقه‌ها در كشور ايران است...
Powered by TayaCMS