نویسنده کتاب «عرفان، ذهن، آگاهی»، رابرت کی. س فورنس و مترجم آن عطاء انزلی است. این کتاب توسط انتشارات دانشگاه مفید منتشر شده است. نویسنده کتاب نگاهی فلسفی ـ تحلیلی به عرفان و تجربه حاصل از آن دارد و سعی میکند به شکل فلسفی معرفت عرفانی را در معرض و آزمون قرار دهد و میتوان گفت که در این راه موفق بوده است. وی در کتاب مورد درباره سه محور اساسی به بحث و بررسی پرداخته است: حکمت خالده (perernial philos ophy)، ساخت گرائی (constuciuis) و نظریه آگاهی محض که خود از طرفداران نظریه سوم است.
او با نقد و بررسی نظریههای اول و دوم، با روش فلسفی مبنای معرفتشناختی آنها را به چالش میکشد و در آخر از نظریه آگاهی محض دفاع و آن را نظریه درست معرفی میکند.
این کتاب از آن روی در حوزه ادیان جدید تعریف میشود که جنبشهای نوپدید معنوی همگی بر پیکریه عرفان ایستادهاند و بر طبل خود نوای عرفانی نواختهاند، لذا باید دید که چنین ادعایی بر کدامین نگرش استوار است و یا نه آنها پایه اساسی نو بر پا کردهاند و بناهای دیگر را ویران شده قلمداد میکند.
كتاب حاضر در بخش نخست، شامل گزارشهای متعددی است از رخداد آگاهی محض ـ پدیدهای عرفانی با حالتی گذرا ـ و تفصیل این نكته كه آیا ساختگرایی، تبیین مناسبی برای آن خواهد بود یا خیر؟ فصل سوم و چهارم به كندوكاو دربارهی ساختگرایی و زیرساختهای فلسفی آن، اختصاص دارد. در فصل پنجم نیز با توجه ـ به دیدگاه"پرمارته" ـ یكی از متفكران شرقی قرن نهم میلادی ـ نگارنده به این نتیجه میرسد كه ساختگرایی برای توضیح این تجارب عرفانی ـ انفسی وسیلهای نامناسب است. در بخش دوم، به نقش زبان در ایجاد رخدادهای آگاهی محض، نیز جایگاه آگاهی در این رخدادها، اشاره شده است. در بخش سوم نیز مطالبی در خصوص "حالت عرفانی ثنوی" و ویژگیهای پدیدار شناختی آن و مقایسهی این تجربه در "سارتر" و "هویی ننگ"، مطرح میشود. نگارنده در پایان خاطرنشان میسازد: "آنچه عرفان، عرضه میكند، نهایتاً یك حقیقت زبانی نیست، بلكه راهی است برای زدودن لایههای توهم و خودفریبی و اجازه به حضور غیر زبانی درونی تا خود را به نحو بازتابی برای خود، آشكار كند: یعنی آگاهی خود را برای آگاهی، نشان دهد.