نویسنده کتاب نيم
نگاهي به خود خدايي شيطان گرايان ،حمزه شريفي
دوست است. این کتاب توسط- موسسه فرهنگي بهداشت معنوي عصر
آگاهي، منتشر شده است. فهرست عناوین این
کتاب شامل: تاریخچه، دوره انکشاف شیطانگرایی، جادوگری، شیطانگرایی مدرن (سیتنیسم، شاخه سیانسیم، نگاهی به کتاب مقدس شیطان پرستان، موسیقی در مرام شیطانی،
استفاده وسیع شیطان گرایان از نماد، هالیوود پیامبر شیطان پرستی، شیطان وافعی و
اخرین کلام شیطان است.
در تاریخچه این کتاب آمده است که چنانکه ويل
دورانت در تاريخ مشرق زمين يادآور شده است: گروههايي از انسانهاي بدوي، به علت
نسبت دادن پديدههاي منفي به موجودات شرير (از جمله شيطان) قائل به نوعي دوگانه
گرايي و ثنويت شدند و در کنار تعليمات انبياء به تعظيم و تجليل از قدرتهاي
شر گرايش پيدا نمودند. آنها تصور ميکردند امور منفي نميتواند از خداوند مهربان
صادر شود و اين کارها بايد از مبدا شرارت به جهان خلقت سرايت کند. از همين جهت،
براي جلب رضايت مبدا شرور، آيين هاي خاصي را
ابداع کردند و در اين آيينها به اعمالي که با مبدا شرارت همخواني داشته باشد مبادرت
ورزيدند. . .
در ادامه مقدمه نیز آمده است که گام دوم شيطانگرايي
که شيطان گرايي قرون وسطايي نام گرفته است؛ از شيطان، چهرهاي به عنوان «معلم آدم»
و «راهبرد معرفت» و «راهنماي درخت دانش» تصوير ميشود و به عنوان موجودي که ميتواند
علومي را به انسان بياموزد و راهبر انسان به دستهاي از معلومات شود؛ مورد توجه
قرار ميگيرد. . .
نویسنده درباره
جادوگري چنين ميگويد: منابع تاريخي از قوم يهود، چهرهاي انس يافته با خرافات
رايج و جادوگري گزارش ميدهد. آنها از اين ابزار براي بهرهجويي بيشتر از متاع
دنيا و تسلط بر دشمنان خود سود جستهاند. . . رواج جادوگري در روزگار کهن، نه فقط
در ميان مردان، بلکه در ميان زنان اسرائيل شگفت آور بوده است به گونهاي که شيمعون
بن شطح - قرن اول قبل از ميلاد – در يک روز 80 زن
جادوگر را اعدام کرد. نویسنده معتقد است شيطان
پرستي امروز، با مراسم و آيينهاي جادويي ارتباطي نزديک دارد و اساساً جادوگري،
محور و رکن آن محسوب ميشود. توجه خاصي که شيطان گرايان به اعمال جادويي دارند، به
عرفان رازآلود و جادويي کابالا برميگردد که از نظر تاريخي در همان گرايش عوام
يهود به جادو و باور ايشان به تاثير اعمال جادويي ريشه دارد. نگارنده ميگويد:
شيطان پرستي امروزه در دو جريان و شاخه رواج پيدا کرده است:
1- سيتنيسم؛ که همان شيطان گرايي لاوايي است و
با سرکردگي «آنتوان ساندور لاوي» شناخته ميشود.
2- ستيانيسم؛
اين شاخه از سوي مايکل اکينو که دوست آنتوان لاوي بود، پايه ريزي شد.
نویسنده در بخش
بعد به موسيقي در مرام شيطاني ميپردازد و ميگويد: تاکنون موسيقي متال و زير شاخههاي
اين سبک، خدمت شاياني به جريان شيطاني نموده است. سبک متال بهعلت ظرفيت بالا و
همخواني و سنخيت بالايي که با سنتها و آداب شيطاني دارد، توانسته است در انتقال
مفاهيم شيطاني و رضايت بخشي به مرام شيطان، چهره موفقي از خود به نمايش گذارد. از
نقطه نظر محتوا و مضمون، ابتذال و خشونت جزء لاينفک درون مايههاي ترانههاي
شيطاني است؛ پارهاي از گروههاي موسيقي مشهور با شيطان پرستي ارتباطي ناگسستني
دارند؛ به گونهاي که بعضي از سران اين گروهها به دلايلي، نظير جنون جنسي، تجاوز
به عنف، کتک کاري و افراط در مشروب خواري چند وقتي را پشت ميله هاي زندان گذراندهاند...
در این کتاب نهادهايي که شيطان گرايان جهت معرفي
خود استخدام نمودهاند چنين آمده است:
1- بافومت؛
اين نماد که در عرفان کابالا نيز جايگاهي دارد، بز ياقوچي به نام بافومت است که هم
با جانور شاخدار يوحنا در کتاب مکاشفات يوحنا همانندي دارد و هم در اسطورههاي
مصري خداي هوش و دانايي معرفي شده و آفرينش انسان بوسيلهي چرخ سفالگري را به او
نسبت ميدهند.
2- سر بز
در ميان ستاره پنج پر وارونه؛ ستاره پنج پر نماد ونوس الههي زيبايي و عشق شهواني
زنانه است.
3- 666
يا fff؛ عدد 666 که ششمين حرف حروف انگليسي است و
متناظر عددي آن 666 ميشود. اين عدد به گفته يوحنا
در بخش مکاشفات يوحنا در کتاب مقدس «عدد شيطان» است.
4- صليب
وارونه؛ اين نماد براساس تفکرات ضدمسيحي شيطان گرايان به نشان خصومت با دين مسيحيت
و توهين به آن استفاده ميشود.
5- دست
شاخدار؛ دو انگشت برافراشته شده در اين نماد نشان از دو شاخ بز بافومت ميباشد.
6- s شيطاني؛
اين نماد نشان اسلحه زئوس ميباشد و بعضا آن را به نشان اولين حرف کلمه استفاده مينمايند.
7- ابلسيک؛
ابلسيک ستوني است با قاعده چهار ضلعي رأس هرمي که سمبلي از رع خداي خورشيد در مصر
بوده است و در اثر افزايش قدرت فراعنه به ممالک ديگر راه يافت.
8- صليب
شکسته؛ اين نماد نيز در گروههاي شيطان گرا به نشانهي تمسخر و توهين به نماد دين
مسيحيت بکار مي رود و آن را نشان از صليبي که
شکسته شده است ميدانند.
شريفي دوست
معتقد است که يکي از پايههاي ترويج شيطان گرايي و بلکه قدرتمندترين ابزار تبليغي
اين جريان، سينماي هاليوودي است. به گونهاي که اگر اين مرکز فرهنگي نبود، هيچ گاه
اين گرايش انحرافي نميتوانست در ميان عموم به راحتي خود را موجه جلوه دهد...
امروزه مرکز
مهمي همچون هاليوود که در عرصه سينما فعال و البته تاثيرگذار است، به عنوان يک
پشتيبان جدي در خدمت فرقه شيطان گرايي انجام وظيفه ميکند. اين ايفاي نقش به گونهاي
پررنگ است که عنوان «پيامبر شيطان پرستي» براي اين رسانه صهيونيستي، به هيچ عنوان
دور از حقيقت نيست. ماهيت و ماموريت فرقه شيطان پرستي که امروزه در هاليوود تحت
آيين و مکتب از آن تبليغ ميشود، در محصولات هاليوودي انعکاس تام يافته است. آخرين
بحث کتاب مربوط به آخرين کتاب شيطان ميباشد.