سبک زندگی خانواده برتر از منظر قرآن

سبک زندگی خانواده برتر از منظر قرآن

نویسنده: ساجده العبدالخانی

چکیده

اسلام، در روش تـربيتى خود، انسان‌ها را به الگوها، ايده‌آل‌ها و نمونه‌هاى برتر توجه مـى‌دهد. تأثیر الگوها در ساخته‌شدن فرد و اجتماع بركسى پوشيده نيست. خانواده، كوچك‌ترين واحد اجتماعى است كه سلول اوليه آن را زن و شوهر تشكيل مى‌دهند. آرامش، انسان‌دوستی، مهربانی و ایمان به پروردگار از جمله اهداف بلند قرآن کریم در تبیین هدف تشکیل خانواده است که اعضای آن می‌توانند در رسیدن همدیگر به کمال حقیقی انسان، یاری رسان باشند؛ به‌ویژه اگر این خانواده بر اساس اندیشه توحیدی بنا نهاده شده و بتواند قوانین کلی جهت تطبیق با نیازهای روزانه و نحوه رفتار صحیح در سبک زندگی را رعایت نماید. مقاله حاضر با عنوان «سبک زندگی خانواده برتر از منظر اسلام» پس از بیان مقدمه به تبيين مفهوم خانواده و سبک زندگی پرداخته و سبک زندگی را در سه حوزه اعتقادی، اخلاقی و رفتاری، مورد بررسی قرار داده و به نمونه‌هایی از خانواده برتر در قرآن كريم پرداخته است؛ در پايان نیز نتيجه‌گيرى کلی از مباحث ارائه داده است.

واژگان کلیدی: خانواده، خانواده برتر، سبک زندگی.

مقدمه

خانواده، كانونى مقدس است كه در سايه پيوند زناشويى، دو انسان از دو جنس مخالف پایه‌گذاری شده و بـا پيدايش و توليد فرزندان کامل‌تر می‌شود. خانواده به‌عنوان اولین کانون زندگی در رفتار شخص در جامعه و میزان موفقیت وی تأثیر زیادی دارد؛ شیوه برخورد اعضای خانواده باعث شکل‌گیری اولیه شخصیت انسان بوده و با مرور زمان این شخصیت در کنار عوامل دیگر تأثیرپذیری خود را از خانواده از دست نمی‌دهد؛ همچنین اگر در خانواده‌ای برخورد شایسته‌ای با فرد صورت گیرد، در نحوه پذیرش اعتقاد او نیز تأثیر دارد، هرچند این تأثیرپذیری قطعی نیست و نمونه‌های تاریخی بیانگر آن است که فرد می‌تواند برخلاف هر آنچه در خانواده تربیت شده است رفتار نماید، ولی این موارد استثنایی باعث نمی‌شود که اعضای خانواده از تربیت صحیح در خانواده دست بردارند؛ به‌ویژه شیوه زندگی کردن در حوزه‌های مختلف رفتاری، اخلاقی و حتی اعتقادی را می­توانند به همدیگر یاد داده و یادآوری نمایند، به‌بیان‌دیگر سبک زندگی در حوزه‌های اعتقادی، اخلاقی و رفتاری را تبیین نمایند. البته تعیین این سبک زندگی اگر به‌صورت ارائه قوانین باشد، باعث خواهد شد تا اعضای خانواده بتوانند در موارد مشابه تصمیم‌گیری درستی داشته باشند، به‌طوری‌که بدون ذکر دلیل و بایسته‌های برتر یک خانواده، تطبیق آن در دین جهانی و جاودانی اسلام (قرآن در قرآن، 1381، 227-349) با موارد مشابه و نیازهای روز با مشکل مواجه خواهد شد؛ به‌ویژه که اگر بخواهیم سبک زندگی این خانواده‌ها و شیوه زیستن و نحوه تعامل میان اعضای آنها را مورد بررسی قرار دهیم؛ بی‌شک در این موارد باید به ذکر دلیل و مبانی کلی سبک زندگی نیز پرداخت؛ بر این اساس، می‌توان گفت: بررسی سبک زندگی خانواده برتر و متعالی ضرورت دارد، علی الخصوص که این سبک‌ها از دیدگاه خالق انسان و نگرش وحیانی قرآن مورد توجه قرار گیرد که به جنبه‌های مختلف دنیوی و اخروی انسان توجه داشته و هیچ جنبه‌ای از جنبه‌های گوناگون خلقت را فراموش نکرده است. بی‌شک این نگاه جامع بود و در صورت تدوین صحیح آسیبی را متوجه خود نخواهد ساخت. باید این نکته را نیز اضافه نمود که «خانواده‌های برتر و متعالی» را می‌توان خانواده‌ای دانست که روابط بین اعضای آن بر اساس اندیشه توحیدی بنا نهاده شده باشد و در مقابل برخی از خانواده­ها یگانگی پروردگار و ملزومات آن را در اعتقاد، اخلاق و یا رفتار خانواده اصل قرار نداده و «خانواده نااهل» گشته‌اند.

آنچه در این نوشتار مورد پژوهش قرار می‌گیرد، پاسخ به این سؤالات است که مراد از خانواده در منطق قرآن چه بوده و خانواده برتر چه تعریفی دارد؟ مراد از سبک زندگی در نگاه زندگی خانوادگی چیست؟ خانواده برتر، در حوزه اعتقادی از منظر قرآنی دارای چه مؤلفه‌هایی است؟ در نهاد اندیشه قرآنی، ارتباط خانواده‌های برتر در حوزه رفتار چگونه تبیین شده است؟ لازم به ذکر است که پاسخ به سؤالات فوق و تبیین سبک زندگی خانواده برتر قرآنی و بررسی کامل ویژگی‌ها و ویژگی‌های آن در این محدوده قابل‌شناسایی کامل نیست، لذا به ذکر کلیاتی از هر کدام بسنده می‌شود و لازم است هر یک از این سبک‌ها به‌صورت مجزا مورد بررسی قرار گیرند.

مفاهیم

بررسی معنای لغوی و اصطلاحی واژگان محوری پژوهش جهت یکسان‌سازی تلقی نویسنده و خواننده از واژگان، ضرورت دارد تا فرایند انتقال پیام کامل شود. بدین منظور به بررسی واژه «خانواده» و اصطلاح «سبک زندگی» خواهیم پرداخت.

- خانواده

«خانواده»، در لغت به معنای خاندان، دودمان، اهل خانه، زن و فرزند و فامیل به‌کار رفته است (دهخدا، 1377، 6: 943) و به‌اندازه‌ای معروف است که نیاز به تعریف ندارد؛ اما شايد تصور همه از آن يكسان نباشد، حتی برخی توصیف آن را کار مشکلی دانسته و طبق نظر اکثریت مردم چنین تعریف کرده‌اند: خانواده در نظر بسياري از مردم به‌منزله يك واحد اجتماعي است كه شامل يك زوج متأهل و فرزندانشان است كه در خانه‌ای در كنار يكديگر زندگي می‌کنند. (دانش خانواده،1387،77).

پس می‌توان عناصر اصلي تشكيل خانواده را زن و مردي دانست كه مطابق آداب‌ورسوم اجتماعي خويش زندگي را در كنار همديگر آغاز می‌کنند و احتمالاً فرزنداني به جمع آنها افزوده می‌شود. برخلاف نظر عموم مردم كه فرزندان را جزء ضروري خانواده می‌دانند از ديدگاه قرآن خانواده‌هایی وجود دارد كه خداوند هيچ فرزندي به آنها عطا نمی‌کند؛ «فرمانروايى [مطلقِ‏] آسمان‌ها و زمين از آنِ خداست هر چه بخواهد مى‏آفريند به هر كس بخواهد، فرزند دختر و به هر كس بخواهد، فرزند پسر مى‏دهد؛ يا آنها را پسر [ان‏] و دختر [انى‏] توأم با يكديگر مى‏گرداند و هر كه را بخواهد عقيم مى‏سازد. اوست داناى توانا» (شوری، آیات 49 و 50).

هدف از تشكيل و تداوم خانواده به‌تناسب زن و مردي كه آن را تشكيل می‌دهند، متفاوت است كه برخي از اهداف آن را به‌طور اجمال می‌توان، تحقق جامعه سالم، تداوم نسل، تأمین نيازهاي اساسي، تربيت اجتماعي نسل، حراست ايمان، جمال اجتماعي، رشد و بالندگي دانست (دانش خانواده،1387، 96-84)؛ ولي در منطق قرآن هدف از تشکيل خانواده آرامش انسان و دوستي و مهرباني (روم، آیه 21) ايمان به پروردگار و شکر نعمت پروردگار (نحل، آیه 72) معرفی‌شده است.

قرآن در تعبیری از زن به‌عنوان یکی از ارکان اصلی خانواده، تعابیر گوناگونی را به‌کار برده است؛ زمانی که از آدم و همسرش سخن به میان می‌آید، واژه زوج به‌کاررفته است (بقره، آیه 35)؛ ولی در مواردی چون همسر عزیز (یوسف، آیه 51)، همسر نوح (تحریم، آیه 10)، همسر لوط (تحریم، آیه 10) و همسر فرعون (قصص، آیه 9) از واژه امرأت استفاده کرده است؛ علت تفاوت تعبیر را می‌توان این‌گونه تبیین کرد که واژه زوج زمانی به کار می‌رود که مسئله زوجیت یا جفت بودن مرد برای زن محور و معیار سخن اصلی آیه بوده و حکمت و آیتی را بیان می‌کند یا در مقام تشریع و تبیین حکمی است؛ اما هر جایی که آیت زوجیت، یعنی آن آرامش، دوستی و مهربانی به سبب خیانت یا ناسازگاری در عقاید از میان رفته باشد، دیگر زوج نیست، بلکه امرأت است. همچنین در مواردی که فلسفه ازدواج با مسئله‌ای چون عقیم شده یکی از طرفین از میان برود، امرأت به‌کار رفته است. نه زوج (اعجاز بیانی قرآن، 1382، 224-246).

در منطق قرآن هر کسی که از پدر و مادر متولد شود، «اهل» آن خانواده به شمار نمی‌آید؛ همان‌طوری که درباره فرزند نوح علیه السلام می‌فرماید: يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ (نوح، آیه 46) و از عموی ابراهیم علیه‌السلام در آیاتی (مریم، آیه 42؛ انبیاء، آیه 52) به «اب» تعبیر نموده است (بحارالانوار، 1404 ق، 12: 48؛ الهدی الی دین المصطفی، 1405 ق، 2: 149)؛ پس می‌توان گفت: خانواده به كسي گفته می‌شود كه ارتباط ديني يا آييني با فرد دارد و به هر زن‌وشوهری در فرهنگ قرآن خانواده گفته نمی‌شود؛ لذا گاهی از هم کیشان به برادر تعبیر نموده است: (قَالَ ادْخُلُواْ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّن الْجِنِّ وَالإِنسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّي إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُولاَهُمْ رَبَّنَا هَؤُلاء أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِن لاَّ تَعْلَمُونَ؛) (تعبير به «اخت» (خواهر) در اينجا كنايه از ارتباط و پيوند فكرى و روحى در ميان گروه‏هاى منحرف است و از آنجا كه امت مؤنث لفظى است، تعبير به «اخت»، است شده نه «اخ» (تفسیر نمونه، 1374، ‏6: 166))؛ (اعراف، آیه 38).

همچنان که «اخ» علاوه بر اینکه به فرزند پدر و مادر انسان اطلاق می‌شود (نظیر قَالُواْ أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَآئِنِ حَاشِرِينَ؛ اعراف آیه 111؛ در این آیه منظور از «اخ» حضرت هارون علیه‌السلام است (المیزان فی تفسیر القرآن، 1417 ق، 8: 214))؛ به هموطن (و به‌اصطلاح امروزي يا همشهري) نيز اطلاق می‌شود، همان‌طوری كه به عاد (اعراف، آیه 65)، صالح (اعراف، آیه 73)، شعیب (اعراف، آیه 85) و نوح علیه‌السلام (شعراء، آیه 106) اطلاق شده است که به‌عنوان برادری به‌سوی قوم خود مبعوث گشته‌اند.

با این حال مراد از خانواده در این نوشتار همان والدین و فرزندان است با این توضیح که هر کدام به‌تنهایی موضوعیت دارند؛ یعنی وجود زن و شوهر می‌تواند به‌عنوان مصداق خانواده مطرح باشد (همان‌گونه که در مورد حضرت آدم علیه‌السلام ذکر می‌شود)؛ همچنین وجود یکی از والدین به همراه فرزند می‌تواند مصداق خانواده باشد (نظیر حضرت مریم و حضرت عیسی علیهم السلام)؛ همان‌طوری که وجود فرزندان به‌تنهایی نیز می‌تواند مصداقی از خانواده باشند (همانند حضرت موسی و هارون علیهم السلام).

دقت در تعبیر «خانواده‌های قرآنی» بیان می‌کند که مراد از آن می‌تواند خانواده‌های برتر باشد كه در قرآن از آنها ذكري به ميان آمده است و همچنين می‌تواند مراد خانواده‌هایی باشد كه منش و اخلاق قرآني دارند؛ بی‌شک مراد از خانواده‌های قرآني در نوشته حاضر مورد اول است.

- سبک زندگی

سبك زندگي اصطلاحی که از سوی مقام معظم رهبری دامت برکاته در جمع جوانان استان خراسان شمالی مورد تأکید قرارگرفته و از آن زمان به‌عنوان یکی از کلیدواژه‌های محافل علمی و اجتماعی بیشتر مطرح شد؛ طبق نظر معظم له، سبک زندگی، يعني رفتار اجتماعي و شيوة زيستن که آشنایی با آن از دو جهت معنوی (برای رسیدن به هدف اصلی انسان، یعنی رستگاري، فلاح و نجاح) و مادی (زندگي راحت و برخوردار از امنيت رواني و اخلاقي)، برای انسان ضرورت دارد؛ علاوه بر اینکه شرط رسیدن به تمدن اسلاميِ نوين است و ایمان لنگرگاه اصلی انتخاب سبک زندگی خواهد شد. مصادیق متعددی نیز از سوی مقام معظم رهبری برای سبک زندگی شمرده شده که تقریباً همه جنبه‌های زندگی انسان را در برمی‌گیرد از نحوه رفتار با همسر و فرزندان در خانواده گرفته تا مسئله‌ نوع مسكن، نوع لباس، نوع خوراك، نوع آشپزي، تفريحات و مسئله خط، زبان، کسب‌وکار و نوع رفتار با دوست و دشمن که بخش­هاي اصلي تمدن بوده و متن زندگي انسان است. (سخنرانی معظم له در جمع جوانان استان خراسان شمالی در مورخه 23/07/1391 به نقل از سایت www.leader.ir)

نگاه کلی به آیات نشان می‌دهد خانواده‌های زيادي در قرآن مورد اشاره قرار گرفته‌اند، ولي آنچه اهميت دارد، خانواده‌هایی هستند كه سبك زندگي آنها بر مبناي تسليم در برابر اوامر الهي است؛ لذا خانواده‌هایی كه سبك زندگي، رفتار اجتماعی و شیوه زیستن آنها در قرآن ارائه نشده است، مورد بررسي قرار نمی‌گیرند يا به‌طور ضمني از آنها بحث می‌شود و در حقيقت جنبه فرعي، تبعي يا عرضي دارند (بی‌شک ذکر این خانواده‌ها در قرآن اهداف خاص خود را دارد و بحث از آن مجال دیگری می‌طلبد).

1- سبک زندگی اعتقادی خانواده برتر

بررسی خانواده‌های مذکور در قرآن برای تبیین سبک زندگی‌های خانواده برتر بیانگر آن است که می‌توان سبک‌ها را در سه حوزه مجزای اعتقادی، اخلاقی و رفتاری طبقه‌بندی نمود؛ مراد از سبک اعتقادی ذکر موارد مربوط به حوزه اعتقاد از قیبل توحید، همراهی و همدلی برای رسیدن به کمال مطلوب است؛ سبک اخلاقی به ذکر صفات اخلاقی از قبیل سعه صدر و برخورد مناسب بین اعضای خانواده مرتبط است و سبک رفتاری به رفتار اعضای خانواده با جوارح، از قبیل توجه به نیازهای مادی، مربوط است. مهم‌ترین سبک اعتقادی خانواده برتر را می‌توان به شرح زیر عنوان نمود:

1-1- همراهی و همدلی اعضای خانواده برای رسیدن به زندگی مطلوب الهی و کمال حقیقی

اعضای خانواده اعم از زن و شوهر یا فرزندان باید برای رسیدن همدیگر به حقیقت صحیح توحیدی و کمال نهایی یاور همدیگر باشند؛ همان‌گونه که در ماجرای توبه حضرت آدم و حوا مشاهده می‌شود؛ زمانی که خداوند به حضرت آدم و همسرش حوا دستور داد كه در بهشت سكونت اختيار كنند، نخستين تكليف و امرونهی پروردگار به اين صورت صادر شد که شما از هر نقطه‏اى و از هر درختى از درختان بهشت كه مى‏خواهيد، تناول كنيد، اما به اين درخت معين نزديك نشويد كه از ستمگران خواهيد بود؛ سپس شيطان كه بر اثر سجده نكردن رانده درگاه خدا شده بود و تصميم قاطع داشت تا آنجا كه مى‏تواند از حضرت آدم انتقام بگيرد و در فريب آنان بكوشد و به‌خوبی نيز مى‏دانست كه خوردن از درخت ممنوع، باعث رانده شدن از بهشت خواهد شد، درصدد وسوسه آنان برآمد؛ براى رسيدن به اين مقصود، انواع دام‌ها را بر سر راه آنان گسترد! و بالاخره حضرت آدم و حوا را فریفت و حضرت آدم و همسرش از آن درخت ممنوع چشيدند و بلافاصله لباس‌هايشان از تنشان فرو ريخت و اندامشان آشكار شد؛ در اين موقع از طرف خداوند ندا رسيد كه مگر من شما را از آن درخت نهى نكردم، مگر به شما نگفتم كه شيطان دشمن آشكار و سرسخت شما است، چرا فرمان مرا به دست فراموشى سپرديد و در اين گرداب سقوط كرديد؟ هنگامی‌که حضرت آدم و حوا، به نقشه شيطانى ابليس، واقف شدند و نتيجه كار خلاف خود را ديدند به فكر جبران گذشته افتادند و نخستين گام را اعتراف به ظلم و ستم بر خويشتن، در پيشگاه خدا قرار دادند و گفتند (تفسیر نمونه، 1374، 6: 126-115): «پروردگارا! ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر ما را نيامرزى و رحمت خود را شامل حال ما نكنى، از زيانكاران خواهيم بود» (اعراف، آیه 23).

دعای حضرت آدم و حوا در کنار همدیگر و آگاهی مشترک آنها به اغواگری شیطان بیانگر همراهی و همدلی زن و شوهر برای رسیدن به زندگی مطلوب و کمال نهایی هستند و می‌توانند به‌عنوان خانواده‌ای متعالی در رسیدن به اهداف خانواده باشند.

مورد دیگر این همدلی مربوط به حضرت ابراهیم و هاجر علیهم السلام است؛ فارغ از روایاتی که درباره ساره همسر حضرت ابراهیم علیه‌السلام و هاجر وجود دارد (شرح اصول الكافي، 1388‏، 12: 409-513)، برخی آیات به تعامل واقعی بین همسر و آن حضرت اشاره می‌کنند؛ از جمله در زمانی که به دستور خدا هاجر را با فرزند خردسالش در سرزمین بی آب‌وعلف مکه ساکن می‌کند و دست به دعا برمی‌دارد که پروردگارا من [يكي از] فرزندانم را در دره‏اي بي‏كشت نزد خانه محترم تو سكونت دادم، تا نماز را به پا دارند؛ پس دل‌های برخي از مردم را به‌سوی آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزي ده باشد كه سپاسگزاري كنند (ابراهيم، آیه 37)؛ این آیه نهایت همکاری هاجر را با ابراهیم نشان می‌دهد، علاوه بر اینکه در موقع قربانی نمودن فرزندی که با سختی بزرگ کرده است (صافات، آیات 101-110)؛ با مراتب بالاتری از آن شخصیت مواجه هستیم که همچون ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام تسلیم فرمان خداست و جزع و بی‌تابی نمی‌کند (کشف‌الاسرار و عدة الابرار، 1371، 8:291).

البته رفتار حضرت ابراهیم علیه‌السلام در برخورد با حضرت اسماعیل را نباید از نظر دور داشت که این پدر و پسر برای کمال همدیگر در موقع قربانی شدن فرزند چه عکس‌العملی از خود نشان دادند؛ حضرت ابراهیم علیه‌السلام در کودکی اسماعیل را با هاجر در سرزمین مکه گذاشت و در زمان نوجوانی اسماعیل از سوی خداوند دستور یافت تا وی را به قربانگاه برده و ذبح کند؛ درباره اینکه ذبیح اسماعیل بوده یا اسحاق بین مفسران اختلاف‌نظر وجود دارد؛ هرچند این اختلاف ضرری به بحث نمی‌زند و در تعیین سبک زندگی تفاوت ایجاد نمی‌کنند، ولی باید خاطرنشان ساخت که طبق نظر تحلیلی بیشتر مفسران ذبیح «اسماعیل» است (المیزان، 1417 ق،7: 234؛ تفسیر نمونه، 1374،19: 118؛ بحارالانوار، 1404 ق، 12: 133؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، 1415 ق، 12: 185 - 186؛ تفسیر الکاشف، 1424 ق، 6: 352؛ تفسیر التحریر و التنویر،1420 ق، 23: 71؛ متشابه القرآن و مختلفه،1369، 1: 227؛ الکافی، 1407 ق، 8: 60 -61؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، 1422 ق‏، 8: 153 - 154)، آزمایش دشواری که هم ابراهیم از عهده‌اش بر آمد و هم اسماعیل علیه‌السلام: «پس او را به پسرى بردبار مژده داديم و وقتى با او به جايگاه «سَعْى» رسيد، گفت: «اى پسرك من! من در خواب [چنين‏] مى‏بينم كه تو را سر مى‏بُرَم، پس ببين چه به نظرت مى‏آيد؟» گفت: «اى پدر من! آنچه را مأمورى بكن، انشاء اللَّه مرا از شكيبايان خواهى يافت»؛ پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند، او را ندا داديم كه اى ابراهيم! رؤيا [ى خود] را حقيقت بخشيدى، ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم. راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود؛ و او را در ازاى قربانىِ بزرگى باز رهانيديم؛ و در [ميان‏] آيندگان براى او [آوازه نيك‏] به‌جای گذاشتيم» (صافات، آیات 101-108).

ذبح كردن فرزند با دست خود، آن هم فرزندى برومند و لايق، براى پدرى كه یک‌عمر در انتظار چنين فرزندى بوده، كار ساده و آسانى نيست، چگونه مى‏تواند دل از چنين فرزندى بركند؟ و از آن بالاتر با نهايت تسليم و رضا بی‌آنکه خم به ابرو آورد به امتثال اين فرمان بشتابد و تمام مقدمات را تا آخرين مرحله انجام دهد، به‌طوری‌که از نظر آمادگى‏هاى روانى و عملى چيزى فروگذار نكند؟ و از آن عجيب‏تر تسليم مطلق اين نوجوان در برابر اين فرمان بود، كه با آغوش باز و با اطمينان خاطر به لطف پروردگار و تسليم در برابر اراده او به استقبال ذبح شتافت (تفسیر نمونه، 1374،19: 116).

اگر سیر تاریخی را ادامه دهیم به حضرت یعقوب علیه‌السلام می‌رسیم که در حق فرزندان گناهکار، ولی نادم خود که یوسف را سال‌ها از پدر دور داشتند، دعا می‌کند: «گفتند اى پدر براى گناهان ما آمرزش‌خواه كه ما خطاكار بوديم؛ گفت: به‌زودی از پروردگارم براى شما آمرزش مى‏خواهم كه او همانا آمرزنده مهربان است»(یوسف، آیات 97 و 98).

و در نوادگان حضرت یعقوب علیه‌السلام، نحوه برخورد میان دو برادر، یعنی موسی و هارون علیهم السلام، به‌طور ویژه این همدلی و همراهی را تفسیر می‌کند؛ بیشتر تعامل حضرت موسی علیه‌السلام در آیات قرآن با هارون برادرش است که از زمان آغاز نبوت از خداوند درخواست نمود تا هارون را وزیرش قرار دهد: وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا (مريم، آیات 29-34)؛ براي من دستياري از كسانم قرار ده هارون برادرم را، پشتم را به او استوار كن و او را شريك كارم گردان تا تو را فراوان تسبيح گوييم و بسيار به ياد تو باشيم؛

بر این اساس حضرت موسی علیه‌السلام زمانی که می‌خواست به کوه طور برود هارون را جانشین خود قرار داد: «و موسى سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم تا آنكه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد و موسى [هنگام رفتن به كوه طور] به برادرش هارون گفت: در ميان قوم من جانشينم باش و [كار آنان را] اصلاح كن و راه فسادگران را پيروى مكن» (اعراف، آیه 142).

تأخیر ده‌روزه موسی از کوه طور باعث شد که تعدادی به گوساله‌پرستی روی‌آورند؛ قرآن نحوه برخورد بین موسی و هارون را در بازگشت از طور هنگام گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل به زیبایی به تصویر کشیده است: «چون موسى خشمناك و اندوهگين به‌سوی قوم خود بازگشت؛ گفت: پس از من چه بد جانشينى براى من بوديد؛ آيا بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد و الواح را افكند و [موى] سر برادرش را گرفت و او را به‌طرف خود كشيد، [هارون] گفت: اى فرزند مادرم اين قوم مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند؛ پس مرا دشمن‏شاد مكن و مرا در شمار گروه ستمكاران قرار مده، [موسى] گفت پروردگارا من و برادرم را بيامرز و ما را در [پناه] رحمت‏خود درآور و تو مهربان‌ترین مهربانانى» (اعراف، آیات 150-151). در آیه دیگری نیز علت اقدام هارون اتحاد بین بنی‌اسرائیل مطرح شده است: «گفت: اى پسر مادرم نه ريش مرا بگير و نه [موى] سرم را، من ترسيدم بگويى ميان بنی‌اسرائیل تفرقه انداختى و سخنم را مراعات نكردى» (طه، آیه 94).

  1. نگاهی به خانواده‌های نااهل و غیر متعالی ذکر شده در قرآن هم، بیانگر آن است که همان‌طوری که همراهی در امور معنوی و یکتا شناختی در رسیدن به معنویت تأثیر دارد، همراهی خانواده‌ها در گناه نیز باعث خذلان و عذاب الهی می‌شود؛ از جمله خانواده‌های که به علت همراهی همدیگر در آتش دوزخ خواهند سوخت، ابولهب و همسرش است که به آزار و اذیت رسول خدا پرداختند و تا جایی این آزار پیش رفت که سوره مسد در مورد آنها نازل شد (القمي، 1404 ق،2: 448؛ اسباب نزول القرآن، 1411 ق، 448 و 449؛ التبيان في تفسير القرآن، بی تا، 10: 427) و به این زن و شوهر وعده آتش داد: بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد؛ دارايي او و آنچه اندوخت‏ سودش نكرد؛ به‌زودی در آتشي پرزبانه درآيد؛ و زنش آن هيزم‏كش [آتش فروز]؛ بر گردنش طنابي از ليف خرماست (مسد، آیات 1-5).

1-2- امربه‌معروف و نهی از منکر در حوزه اعتقاد

امربه‌معروف و نهی از منکر در امور خانواده اهمیت بسزایی دارد، در برخی آیات و با نگرش سبک زندگی، نمونه­هایی مشاهده می‌شود که اعضای خانواده در حوزه مسائل اعتقادی، امربه‌معروف یا نهی از منکر می‌نمایند؛ از جمله ابراهیم علیه‌السلام موحدی بود که فقط خدا را پرستید و به علت بت‌پرستی عموی خود آذر (جمعى از مفسران سنّى، آزر را پدر واقعى ابراهيم مى‏دانند، درحالی‌که تمام مفسران و دانشمندان شيعه معتقدند آزر پدر ابراهيم نبود، بعضى او را پدر مادر و بسيارى او را عموى ابراهيم دانسته‏اند (تفسیر نمونه، 1374، 5: 303-307)) را مورد سرزنش قرار داد و به او چنين گفت: آيا اين بت‌هاى بى‏ارزش و موجودات بى‏جان را خدايان خود انتخاب كرده‏اى؟! بدون شك من، تو و جمعيت پيروان و هم مسلكان تو را در گمراهى آشكارى مى‏بينم (انعام، آیه 74)؛ چه گمراهى از اين آشكارتر كه انسان مخلوق خود را معبود خود قرار دهد و موجود بى‏جان و بى‏شعورى را پناهگاه خود بپندارد و حل مشكلات خود را از آنها بخواهد (تفسیر نمونه، 1374، 5: 302 و 303).

حضرت ابراهیم علیه‌السلام به سرنوشت فرزندان و نوادگانش نیز بسیار اهمیت داده است؛ ار این‌رو و به آنها وصیت می‌کند که تا آخرین لحظه عمر تسلیم اوامر الهی باشند؛ در آیه می‌فرماید: ابراهيم و يعقوب پسران خود را به همان [آيين] سفارش كردند [و هر دو در وصيتشان چنين گفتند] اى پسران من، خداوند براى شما اين دين را برگزيد؛ پس نبايد جز مسلمان بميريد (بقره، آیه 132).

حضرت ابراهیم علیه‌السلام پس از طی آزمایش‌های سنگین به مقام امامت رسید و از خدا درخواست نمود تا در ذریه‌اش نیز امامانی قرار دهد که خداوند ذریه ناصالحش را استثناء کرد؛ چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد؛ [خدا به او] فرمود: من تو را پيشواى مردم قرار دادم؛ [ابراهيم] پرسيد: از دودمانم [چطور]، فرمود؛ پيمان من به بيدادگران نمى‏رسد (بقره، آیه 124).

خداوند در آیاتی دیگر به پذیرش دعای ابراهیم علیه‌السلام، این‌گونه اشاره کرده است؛ اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم و در ميان فرزندانش پيامبري و كتاب قرار داديم، در دنيا پاداشش را به او بخشيديم و قطعاً او در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود (عنكبوت، آیه 27)؛ درباره اینکه عهد الهی به ظالمان نمی‌رسد با صراحت ذکر می‌کند که تعدادی از ذریه ابراهیم علیه‌السلام ایمان نیاورده و به جهنم می‌روند: «بلكه به مردم براى آنچه خدا از فضل خويش به آنان عطا كرده، رشك مى‏ورزند؛ در حقيقت ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم و به آنان ملكى بزرگ بخشيديم، پس برخى از آنان به وى ايمان آوردند و برخى از ايشان از او روى برتافتند و [براى آنان] دوزخ پرشراره بس است (نساء، آیات 54-55).

ابراهیم علیه‌السلام قبل از رسیدن به مقام امامت نیز در حق فرزندان خود دعا کرده و به درگاه خدا عرضه می‌دارد: «پروردگارا من [يكي از] فرزندانم را در دره‏اي بي‏كشت نزد خانه محترم تو سكونت دادم تا نماز را به پا دارند؛ پس دل‌های برخي از مردم را به‌سوی آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [موردنیازشان] روزی‌ده، باشد كه سپاسگزاري كنند» (ابراهيم، آیه 37).

در جای دیگر می‌فرماید: «پروردگارا ما را تسليم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما امتى فرمان‌بردار خود [پديد آر] و آداب دينى ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشاى كه تويى توبه‏پذير مهربان؛ پروردگارا در ميان آنان فرستاده‏اى از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر آنان بخواند؛ كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزه‏شان كند؛ زيرا كه تو خود شكست‏ناپذير حكيمى» (بقره، آیات 128 – 129).

همچنین پس از حمد الهی، اقامه نماز فرزندان را از خداوند می‌طلبد: سپاس خداي را كه با وجود سالخوردگي اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد؛ به‌راستی پروردگار من شنونده دعاست. پروردگارا مرا و فرزندان من را برپادارنده نماز قرار ده، پروردگارا، دعاي مرا بپذير (ابراهيم، آیات 39-40).

از سایر نکات اعتقادی می‌توان به مباحثی اشاره کرد که حضرت یعقوب علیه‌السلام برای فرزندانش برخی صفات ذات اقدس احدیت را توصیف و یادآوری می‌کند: زمانی که برادران، برادر یوسف را نیز می‌خواستند تا با خود برای گرفتن آذوقه به مصر ببرند: [يعقوب] گفت: آيا همان‌گونه كه شما را پيش از اين بر برادرش امين گردانيدم، بر او امين سازم؛ پس خدا بهترين نگهبان و مهربان‌ترین مهربانان است (یوسف، آیه 64).

زمانی که دو پسرش را از دست داد، باز به خدا پناه برد: قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (یوسف، آیه 86) ؛ گفت: من شكايت غم و اندوه خود را پيش خدا مى‏برم و از [عنايت] خدا چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد. در این دو آیه یعقوب علیه‌السلام به صفاتی از قیبل رحمت و حافظ بودن پروردگار اشاره کرده است که هر کدام جای بحث فراوانی در مباحث اعتقادی و کلامی دارند. از خانواده‌های متعالی از غیر پیامبران در قرآن به توصیه‌های لقمان حکیم به فرزندش می‌توان اشاره کرد که بیانگر شیوه‌های تعامل پدر با فرزندان است؛ درواقع گونه‌ای از سبک زندگی و شیوه زیست را در حوزه اعتقاد می‌آموزد؛ که کسی را برای خدا شریک قائل نشود: وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (لقمان، آیه 13)؛ [ياد كن] هنگامي را كه لقمان به پسر خويش درحالی‌که وي او را اندرز مي‏داد، گفت: اي پسرك من به خدا شرك مياور كه به‌راستی شرك ستمي بزرگ است.

2- سبک زندگی اخلاقی خانواده برتر

بخشی از امور زندگی مردم، مرتبط با اخلاق است و اخلاق در خانواده‌ها با توجه به ارتباط دایمی و مستمر، نمود بیشتری داشته و اهمیت بیشتری نسبت به سایر مجموعه‌ها خواهد داشت، به‌ویژه که خانواده اولین جایی است که فرد در آن با نحوه برخورد و تعامل با دیگران آشنا شده و رفتارهای اجتماعی را آغاز می‌کند؛ آیات قرآن در حوزه رفتارشناسی خانواده‌ها نیز قابل‌تأمل است. از جمله جنبه‌هایی اهمیت قصه یوسف به‌عنوان احسن القصص (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ؛) (یوسف، آیه 3)، تعیین نحوه ارتباط بین برادران است که در آن بهترین برخوردها از حضرت یوسف علیه‌السلام ملاحظه می‌شود؛ از جمله می‌توان موارد زیر را بر شمرد:

2-1- سکوت در برابر تهمت دزدی علی‌رغم توان انتقام

حضرت یوسف علیه‌السلام وقتی خواست تا برادرش را نزد خود نگه دارد، پیمانه را در بار برادرش پنهان نمود؛‌ هنگامی‌که برادران پیمانه را در بار برادر یافتند، گفتند: اگر او دزدى كرده پیش ‌از این [نيز] برادرش دزدى كرده است؛ ‏يوسف اين [سخن] را در دل خود پنهان داشت و آن را برايشان آشكار نكرد، [ولى] گفت: موقعيت ‏شما بدتر [از او] ست و خدا به آنچه وصف مى‏كنيد، داناتر است. درحالی‌که یوسف توان و قدرتی داشت که از برادران انتقام بگیرد، ولی در عین قدرت، عفو نمود و سخن را تا موعدی مشخص در سینه پنهان داشت (یوسف، آیه 77).

2-2- برخورد کریمانه در برابر کارهای زشت برادران

به‌طوری‌که پس ‌از اینکه برادران یوسف را شناختند، چیزی از محنت‌های خود به آنها نگفت، بلکه فرمود: قَالُواْ أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَاْ يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيِصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (یوسف، آیه 90)؛‌ گفتند آيا تو خود يوسفى گفت: [آرى] من يوسفم و اين برادر من است به راستى خدا بر ما منت نهاده است، بى‏گمان هر كه تقوا و صبر پيشه كند، خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى‏كند. همچنین در برابر طلب آمرزش آنها گفت: قَالَ لاَ تَثْرَيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (یوسف، آیه 92)؛ امروز بر شما سرزنشى نيست‏، خدا شما را مى‏آمرزد و او مهربان‌ترین مهربانان است.

برخورد یوسف به‌اندازه‌ای بزرگوارانه است که وقتی پدر را دید، چیزی از اقدامات برادرانش و در چاه انداختن به زبان نیاورد، بلکه فقط به ذکر زندان اکتفا نمود: پدر و مادرش را به تخت برنشانيد و [همه آنان] پيش او به سجده درافتادند و [يوسف] گفت: اى پدر اين است تعبير خواب پيشين من به‌یقین پروردگارم آن را راست گردانيد و به من احسان كرد، آنگاه‌که مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بيابان [كنعان به مصر] باز آورد؛ پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را به هم زد، بی‌گمان پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است، زيرا كه او داناى حكيم است (یوسف، آیه 100).

در برخورد حضرت یعقوب علیه‌السلام با فرزندانش نیز بخش‌های اخلاقی جلب‌توجه می‌کند؛ پناه به خدا و صبر در برابر مصیبت‌هایی که از ناحیه فرزندان به وی می‌رسید و تأکید بر صبر جمیل که از صفات ستوده اخلاقی است؛ آیه قرآن می‌فرماید: پيراهنش را [آغشته] به خونى دروغين آوردند؛ [يعقوب] گفت: [نه] بلكه نفس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است اينك صبرى نيكو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصيف مى‏كنيد خدا يارى‏دهنده است. (یوسف، آیه 18)

همچنین نهایت تلاش برای یافتن فرزندان و امید به خدا که حتی پس از اینکه برادر یوسف را از دست داد، باز هم فرزندانش را به سراغ هر دو گمشده‌اش فرستاد و به فرزندانش آموخت که از رحمت خدا در هیچ حالی نباید ناامید شد؛ می‌فرماید: اى پسران من، برويد و يوسف و برادرش را جستجو كنيد و از رحمت‏ خدا نوميد مباشيد، زيرا جز گروه كافران، كسى از رحمت خدا نوميد نمى‏شود (یوسف، آیه 87).

3- سبک زندگی رفتاری خانواده برتر

بررسی رفتار خانواده‌های مذکور در قرآن ما را به بایسته‌های رفتاری خانواده‌های قرآنی رهنمون می‌کند، اما آنچه در اینجا مورد دقت قرار می‌گیرد، فقط ذکر مواردی است که در تبیین سبک زندگی تأثیر دارند و در حوزة اعتقادی و اخلاقی از فراوانی بیشتری نیز برخوردار است، مهم‌ترین آنها به شرح زیر است: (البته گاهی برخی از این رفتارها از دیدگاه دیگر، می‌توانند جزء سبک زندگی اخلاقی و حتی اعتقادی دانست).

3-1- ایجاد صمیمیت بین پدر و فرزند

نحوه تعامل و برخورد یعقوب علیه‌السلام با فرزندانش را به‌عنوان یکی از نمونه‌های کامل تبیین کننده شیوه زیست و نحوه رفتار می‌توان معین کرد، به‌طوری‌که یوسف علیه‌السلام همه اسرار خود را با پدر در میان می‌گذارد: إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ (یوسف، آیات 4 ـ 5)؛ [ياد كن] زمانى را كه يوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] يازده ستاره را با خورشيد و ماه دیدم [آنها] براى من سجده مى‏كنند يعقوب] گفت: اى پسرك من، خوابت را براى برادرانت حکایت مكن كه براى تو نيرنگى مى‏انديشند، زيرا شيطان براى آدمى دشمنى آشكار است.

3-2- نهایت تلاش برای سازش دادن میان برادران و جلوگیری از اختلافات

در رفتار حضرت یعقوب علیه‌السلام با فرزندانش ملاحظه می‌شود که وقتی برادران می‌خواهند یوسف را با خود به گردش (و در واقع برای کشتن) ببرند، علت ممانعت از فرستادن یوسف را به خود منتسب می‌کند که من ناراحت می‌شوم؛ و اشاره‌ای به اهداف برادران نمی‌کند؛ گفت: اينكه او را ببريد، سخت مرا اندوهگين مى‏كند و مى‏ترسم از او غافل شويد و گرگ او را بخورد (یوسف، آیه 13).

3-3- نهایت دلسوزی برای فرزندان

حضرت یعقوب علیه‌السلام حتی فرزندانی که داغ عزیزترین کسانش را بر دلش نهادند و یوسفش را برای مدت‌ها از پدر دور کردند، باز به فکر فرزندانش بود که گفت: اى پسران من [همه] از يك دروازه [به شهر] در نياييد، بلكه از دروازه‏هاى مختلف وارد شويد و من [با اين سفارش] چيزى از [قضاى] خدا را از شما دور نمى‏توانم داشت، فرمان جز براى خدا نيست بر او توكل كردم و توكل‏كنندگان بايد بر او توكل كنند (یوسف، آیه 67).

جمع‌بندی

توجه به سبک زندگی خانواده برتر از دیدگاه وحیانی قرآن به دلیل ارائه قوانین جامع و قابلیت تطبیق با نیازهای روزانه و موارد مشابه اهمیت دارد. می‌توان عناصر اصلي تشكيل خانواده را زن و مردي دانست كه مطابق آداب‌ورسوم اجتماعي خويش زندگي را در كنار همديگر آغاز می‌کنند و احتمالاً فرزنداني به جمع آنها افزوده می‌شود و هدف از تشکیل آن در منطق قرآن، آرامش انسان، دوستي و مهرباني، ايمان به پروردگار و شکر نعمت‌های او معرفي شده است.

سبک زندگی، يعني رفتار اجتماعي و شيوة زيستن که آشنایی با آن از دو جهت معنوی (برای رسیدن به هدف اصلی انسان، یعنی رستگاري، فلاح و نجاح) و مادی (زندگي راحت و برخوردار از امنيت رواني و اخلاقي) برای انسان ضرورت دارد و علاوه بر اینکه شرط رسیدن به تمدن اسلامي است.

بررسی خانواده‌های مذکور در قرآن برای تبیین سبک زندگی خانواده برتر، بیانگر آن است که می‌توان سبک زندگی را در سه حوزة مجزای اعتقادی، اخلاقی و رفتاری طبقه‌بندی نمود. مهم‌ترین سبک زندگی اعتقادی خانواده برتر را می‌توان در همراهی و همدلی اعضای خانواده برای رسیدن به زندگی مطلوب الهی و امربه‌معروف و نهی از منکر، در حوزه اعتقاد عنوان نمود که در زندگی برخی از انبیاء از قیبل حضرت آدم و حوا، ابراهیم علیه‌السلام نمود پیدا کرده است. سبک زندگی اخلاقی خانواده برتر در مواردی از قبیل سکوت (علی‌رغم توان انتقام)، برخورد کریمانه در برابر اقدامات غیراخلاقی اعضای خانواده قابل توجه است.

بررسی رفتار خانواده‌های مذکور در قرآن ما را به سبک زندگی رفتاری خانواده‌های قرآنی رهنمون می‌کند که مهم‌ترین آنها را می‌توان به شرح زیر مطرح نمود: ایجاد صمیمیت بین پدر و فرزند، تلاش برای سازش دادن میان برادران و جلوگیری از اختلافات، دلسوزی برای فرزندان که اغلب در خانواده حضرت یعقوب و حضرت موسی علیه‌السلام قابل‌رؤیت است.

منابع

* قرآن کریم

  1. آلوسی، محمود، 1415 هـ ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: علی عبدالباری عطیة، 16 جلد، بیروت، دار الکتب العلمیة.
  2. ابن بابويه، محمد بن علي، 1386 هـ ق، علل الشرايع، 2 جلد، نجف، حيدرية.
  3. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، 1369، متشابه القرآن و مختلفه، 2 جلد، قم، دار بیدار للنشر.
  4. ابن شهرآشوب، محمد بن علي،1379 هـ ق، مناقب آل ابي طالب علیهم‌السلام،4 جلد، قم، علامه.
  5. ابن عاشور، محمد طاهر، 1420 هـ ق، تفسیر التحریر و التنویر، 30 جلد، بیروت، موسسة التاریخ.
  6. ابن قولويه، جعفر بن محمد، 1365، کامل الزيارات، نجف، مرتضويه.‏
  7. ابن کثیر، اسماعیل بن عمرو، 1419 هـ ق، تفسير القرآن العظيم، تحقيق: محمد حسين شمس‌الدین، 9 جلد، بيروت: دار الكتب العلمية منشورات محمدعلى بيضون.
  8. اندلسی، محمد بن یوسف، 1420 هـ ق، البحر المحيط فى التفسير، تحقيق: صدقي محمد جميل، 11 جلد، بیروت، دار الفکر.
  9. بانوي ايراني، سيده نصرت بيگم،1361، مخزن العرفان في تفسير القرآن،15 جلد، تهران، نهضت زنان مسلمان.
  10. بلاغی، محمد جواد،1405 هـ ق، الهدی الی دین المصطفی،2 جلد، بیروت، موسسة الاعلمي.
  11. بنت الشاطی، عایشه عبد الرحمن، 1382 هـ ش، اعجاز بیانی قرآن، ترجمه حسین صابری، تهران، شرکت انتشارات علمی فرهنگی.
  12. ثعلبی، احمد بن ابراهیم، 1422 هـ ق، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، 10 جلد، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  13. جوادی آملی، عبدالله، 1381 هـ ش، قرآن در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء.
  14. جوادی آملی، عبدالله، 1389، نزاهت قرآن از تحریف، قم، مرکز نشر اسراء.
  15. دهخدا، علی‌اکبر، 1377، لغت‌نامه دهخدا،16 جلد، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
  16. سیوطی، محمد بن ابی بکر، 1404 هـ ق، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور،6 جلد، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی.
  17. صفار، محمد بن حسن، 1404 هـ ق، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم‏، تحقیق: محسن بن عباسعلی کوچه باغی، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي.
  18. طباطبایی، محمدحسین، 1417 هـ ق، المیزان فی تفسیر القرآن، 20 جلد، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
  19. طبرسی، فضل بن حسن، 1372 هـ ش، مجمع‌البیان فى تفسير القرآن، 10 جلد، تهران، انتشارات ناصر خسرو.
  20. طبری، محمد بن جریر، 1412 هـ ق، جامع البيان فى تفسير القرآن،30 جلد، بيروت، دار المعرفه.
  21. طوسي، محمد بن حسن، بی‌تا، التبيان في تفسير القرآن، 10 جلد، بيروت، داراحياء التراث العربي.
  22. قرائتي کاشاني، محسن، 1383، تفسير نور، 10 جلد، تهران، مرکز فرهنگي درس‌هایی از قرآن.
  23. قطب، سید،1412 هـ ق، فی ظلال القرآن، 6 جلد، بیروت: قاهره، دار الشروق.
  24. قمي، علي بن ابراهيم، 1404 هـ ق، تفسير علي بن ابراهيم القمي،2 جلد، قم، دارالکتاب.
  25. کلینی، محمد بن یعقوب،1407 هـ ق، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و مرتضی آخوندی، 8 جلد، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
  26. مازندراني‏، ملا صالح، 1388، شرح اصول الكافي‏،12 جلد، تهران، دار الكتب الاسلاميه‏.
  27. مجلسی، محمدباقر بن محمد تقی، 1404 هـ ق، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار علیهم‌السلام، 110 جلد، بیروت، موسسه الوفاء.
  28. محموديان، حسين و ديگران، 1387، دانش خانواده، تهران، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه‌ها سمت.
  29. مدیرشانه چی، کاظم، بی‌تا، علم الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
  30. مغنیه، محمدجواد،1424 هـ ق، تفسیر الکاشف، 7 جلد، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
  31. مفيد، محمد بن نعمان،1413 هـ ق، الامالي، قم، کنگره جهاني هزاره شيخ مفيد.
  32. مقاتل بن سليمان، 1423 هـ ق، تفسير مقاتل بن سليمان،5 جلد، بيروت، داراحياء التراث.
  33. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران،1374، تفسیر نمونه، 27 جلد، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
  34. میبدی، احمد بن ابی سعد،1371، کشف‌الاسرار و عدة الابرار، 10 جلد، تهران، امیرکبیر.
  35. نجفي خميني، محمدجواد، 1398 هـ ق، تفسير آسان، 18 جلد، تهران، کتاب‌فروشی اسلامي.
  36. واحدی نیشابوری، علی بن احمد، 1411 هـ ق، اسباب نزول القرآن، تحقيق: كمال بسيونى زغلول، بیروت، دار الکتب العلمیة.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

بررسی تطبیقی سبک زندگی غربی و اسلامی

بررسی تطبیقی سبک زندگی غربی و اسلامی

پژوهش حاضر کوششی در جهت استخراج و بررسی تطبیقی و تحلیلی سبک زندگی در غرب و اسلام است. به بیانی دقیق‌تر هدف کلی این پژوهش، بررسی تطبیقی سبک زندگی غربی و اسلامی است...
نقش خانواده در گسترش سبک زندگی اسلامی

نقش خانواده در گسترش سبک زندگی اسلامی

ضرورت شکل‌گیری فرهنگ دینی، ذهن را به سبک زندگی خانواده که نخستین آموزشگاه فرد است، رهنمون می‌سازد؛ خانواده با نقش‌های تربیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می‌تواند در اصلاح سبک زندگی تأثیرگذار باشد. سبک زندگی اسلامی...
چرایی و چگونگی تبدیل ضد ارزش به ارزش در سبک زندگی

چرایی و چگونگی تبدیل ضد ارزش به ارزش در سبک زندگی

آنچه ما در اینجا به دنبال آن هستیم، این است که چرا گاهی یک ضد ارزش در نظر مردم آن جامعه به‌صورت ارزش تلقی می‌شود؛ ازاین‌رو با استفاده از روش تحقیق استنتاج منطقی در پی بیان احتمالاتی چون تحول در سرشت آدمی، باورهای نادرست، تغییر در نفس فعل، تقلید نابه‌جا، وسوسه‌های نفسانی، عدم اعتقاد قلبی و برخی علت‌های نسبی دیگر خواهیم بود.
سبک زندگی و فرهنگ ازدواج

سبک زندگی و فرهنگ ازدواج

در این مقاله سعی شده با تبیین مفاهیم سبک زندگی و زندگی اسلامی - ازدواج در ادیان - کشورها و فرهنگ‌های مختلف بررسی، موانع و مشکلات موجود در مسیر ازدواج را بیان کرده و پیشنهاداتی برای ازدواج و تشکیل زندگی مطابق فرهنگ و آموزهای دینی و اسلامی ارائه شود...
Powered by TayaCMS