منیره عابدی*
چکیده
پاسخدهی به سؤالهای جنسی کودکان، بهعنوان بخشی از تربیت جنسی، از اهمیت زیادی برخوردار است؛ هدف این پژوهش، ارائة راهبردهایی برای پاسخدهی اصولی به اینگونه سؤالها است. روش مورد استفاده، روش کتابخانهای است. نتایج نشان میدهد راهبردهای پاسخدهی به سؤالهای جنسی کودکان در دو دستة راهبردهای زمینهسازی و راهبردهای پاسخگویی قابل بررسی است. راهبردهای زمینهسازی شامل پیشگیری از اشتغال زودهنگام به مسائل جنسی، افزایش اطلاعات فردی خود، پیشقدم شدن در ارائة اطلاعات و آموزش غیرمستقیم است. راهبردهای پاسخگویی در دو بخش سلبی، شامل مواردی چون پرهیز از تابوانگاری و افسانهسرایی و دروغ و بخش ایجابی، شامل مواردی چون رعایت حیا و عفت کلام و تناسب با ویژگیها و نیازهای رشدی مورد بررسی قرار گرفته است. این نتایج حاکی از این است که پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان با استفاده از راهبردهای مناسب، نهتنها آسیبزا نیست، بلکه امری ضروری است که باید موردتوجه خانوادهها قرار گیرد.
واژگان كليدي: تربیت جنسی، سؤالهای جنسی، سلامت جنسی کودک، پاسخدهی به سؤالهای کودک، کنجکاویهای جنسی.
مقدمه
انسان موجودی دارای ابعاد مختلف است که رشد و پیشرفت وی مستلزم پرورش همة این ابعاد است. یکی از ابعاد وجودی انسان، بعد مادی و جسمی است که باعث میشود وی نیازهایی داشته باشد و برای برآورده ساختن آنها به تلاش برخیزد؛ اما از آنجایی که هرگونه افراط و تفریط در رفع این نیازها مطرود است، باید بخشی از تربیت به آموزش چگونگی برخورد با آنها اختصاص یابد تا علاوه بر پرورش مؤثر بعد جسمانی و مادی، از به انحطاط کشیده شدن انسان توسط آن پیشگیری شود. یکی از ابعاد جسمانی انسان، غریزة جنسی است و وجود و قوت این غریزه، تربیت جنسی را یکی از ضروریترین ساحتهای تربیت میسازد.
تربیت جنسی نوعی پرورش و آموزش فرد در دورههای مختلف رشدی است که به آشنایی با جنسیت خود و پذیرش آن، یادگیری نقش جنسیتی خود از لحاظ اجتماعی، یادگیری احکام و آداب دینی در ارتباط با مسائل جنسی، یادگیری اصول ارتباطی با همجنس و جنس مخالف، آمادگی روانی برای ازدواج و تشکیل خانواده و آشنایی با مسائل مربوط به زندگی خانوادگی و روابط با همسر منجر شود و به ایجاد آرامش و توانمندی لازم برای بهکارگیری عواطف و فعالیتهای جنسی خود در جهت قرب و خشنودی خدا منجر میشود (فقیهی، 1388، 39). چنانکه در این تعریف مشهود است، آموزشهای مربوط به آشنایی با مسائل جنسی، بهعنوان بخشی از تربیت جنسی در نظر گرفته شده است؛ بهطورکلی، میتوان گفت تربیت اعم از آموزش است؛ چراکه تربیت به شکوفایی همة تواناییهای بالقوة انسان نظر دارد و به پرورش ابعاد وجودی مختلف (شناختی، عاطفی، اجتماعی و مانند آن) میپردازد؛ حال آنکه در آموزش صرفاً به انتقال معلومات و پرورش بعد شناختی پرداخته میشود (حاجیدهآبادی، 1377، 15). به این ترتیب، تربیت جنسی فعالیتی گسترده را در برمیگیرد که پاسخ به سؤالات کنجکاوانة جنسی کودکان قسمتی از آن است (قربانی و همکاران، 1394، 200). کودکان غالباً سؤالهایی در رابطه با بدن خویش و مسائل مربوط به جنسیت میپرسند که در بیشتر موارد غیرمغرضانه است، اما برخورد مناسب با آنها و ارائة پاسخ درست یکی از پرچالشترين وظایف تربيتي والدین محسوب میشود (قربانی و همکاران، 1394، 199)؛ بهویژه آنکه بسیاری از والدین از مواجهه با سؤالهای جنسی کودکان میهراسند و با این گمان که آگاهی جنسی کودکان نهتنها یک نیاز نیست، بلکه به انحراف آنها منجر میشود، از پاسخ دادن به آنها سر باز میزنند؛ این درحالی است که رشد سالم مستلزم شناخت صحیح هویت جنسی و داشتن انتظارات معقول در این زمینه است؛ از آنجا که رشد به صورت یک پیوستار در نظر گرفته میشود، کودک در نوجوانی و جوانی نیز قادر به داشتن فعالیت جنسی سالم نخواهد بود؛ در مقابل، ارائة آگاهیهای صحیح به کودک و داشتن انتظارات بهجا از هویت جنسی او، به فرد کمک میکند تا در بزرگسالی مسئولیتهای خود را متناسب با جنسیتش انجام دهد (نعمتی، 1386، 76)؛ از اینرو این موضوع، اهمیت پاسخگویی صحیح به سؤالهای جنسی کودکان، بهعنوان بخشی از تربیت جنسی را بیش از پیش نشان میدهد.
با وجود این، روشهای مختلفی وجود دارد که والدین برای پاسخگویی به اینگونه سؤالها مورد استفاده قرار میدهند و مسلماً همة این روشها صحیح نیست؛ روشهای بیان شده عبارتاند از: روش آگاهيدهنده که این روش ممکن است همراه با ارائة اطلاعات كافي یا ناکافی (مثل توضیحات خیالی یا نامفهوم) باشد، روش غیرآگاهیدهنده (نادیده گرفتن پرسشها) و روش واگذارکننده (سپردن آموزش به منابع دیگر، مثل دوستان یا رسانههای گروهی) (فقيهي، شكوهي يكتا و پرند، 1387، 61)؛ در این میان، روش آگاهیدهنده (مبتنی بر ارائة اطلاعات کافی)، بهتر از هر روش دیگری میتواند تضمینکنندة سلامت جنسی کودک در حیطة روان و رفتار باشد. علت این امر آن است که کودکان واجد آگاهی در رابطه با نحوة کارکرد بدن و مفهوم جنسیت از هویت محکمتری برخوردار هستند؛ درواقع، دانش به کودکان قدرت میبخشد؛ بنابراین آنها باید به منابع اطلاعاتی قابل اعتماد دسترسی داشته باشند (فریتاس، 1382، 14-15). وظیفة والدین در این رابطه آن است که ضمن پرهیز از ناديده گرفتن پرسشها يا دادن اطلاعات نامفهوم و خيالي، شيوههاي آموزشي مطلوب در ارائة اطلاعات و پاسخدهی به پرسشها را فراگیرند تا بتوانند خود عهدهدار آموزش جنسي فرزندان شوند (فقيهي، شكوهي يكتا و پرند، 1387، 61).
با توجه به اهمیت این موضوع، هدف این پژوهش آن است که با بررسی و ارائة راهبردهای اساسی در پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان، گامی در مسیر بهبود این امر بردارد. اهمیت این هدف، بهویژه از آنرو است که پیشینة پژوهش، نشان میدهد تحقیقات معدودی در ارتباط با سؤالهای جنسی کودکان انجام شده است. در ادامه، به اختصار به این تحقیقات اشاره میشود.
پژوهش ویلسون، دالبرث، کو و هلن (2010) نشان داد كه والدين با وجود اعتقاد به صحبت در مورد مسائل جنسي با كودكان و مؤثر دانستن آن، به علت کم سن دانستن کودکانشان و عدم اطلاع از نحوة انجام چنین صحبتهایی، به انجام این کار مبادرت نمیورزند. آنها ارتباط خوب، استفاده از فرصتهای مناسب و شروع گفتوگو از سنین پایینتر را عوامل مؤثر در تسهیل گفتوگو با کودکان در این رابطه میدانند.
استون، اینگهام و گیبینز (2013) در پژوهش خویش، ضمن اشاره به غیرمغرضانه بودن سؤالهای جنسی کودکان، به موانع ارتباطی در این زمینه، همچون ضرورت حفظ معصوميت كودكانه، توضيحات متناسب با سن، احساس ناراحتي و ترس از نقدها و داوريهاي كودكان اشاره کردند.
جیلیام و همکاران (2016) در پژوهشی با عنوان «تغییرگر زندگی: یک طرح پژوهشی در مورد برنامهی درسی بازیمحور برای تربیت جنسی» نشان دادند که دانشآموزان به طرح پرسش در رابطه با مسائل جنسی و مشارکت در بحثهای مربوطه و درک این مسائل بسیار علاقهمند هستند.
قربانی و همکاران (1394) در مقالة «شناخت کنجکاویهای جنسی کودکانه: مقدمهای بر آموزش و ارتقای سلامت جنسی آنان» به این نتیجه رسیدند که سؤالهای جنسی کودکان، قابل دستهبندی در سه گروه هستند: ویژگیها و تغییرات جنسی، تفاوتهای جنسی و روابط بین دو جنس، باروری، تولد و پیشگیری.
بررسی این پیشینه، نشانگر جنبة نوآورانة پژوهش حاضر است. توضیح آنکه همة پژوهشهای فوق، یافتههای خود را بر مبنای بررسی دیدگاههای والدین یا کودکان به دست آوردهاند؛ از اینرو صرفاً به آنچه هست (و نه آنچه باید باشد) پرداختهاند؛ درواقع آنها، انعکاسگر دیدگاههای والدین یا واکنشهای کودکان در ارتباط با سؤالهای جنسی هستند و هیچ بحثی در مورد اینکه از نظر علمی چگونه باید با این سؤالها برخورد کرد، نمیکنند؛ علاوهبر این، هیچیک از این پژوهشها، نسبت به موضوع، نگاه دینی ندارند؛ حال آنکه در پژوهش حاضر، تلاش بر آن است که از طریق بررسی منابع علمی و دینی، راهبردهای پاسخگویی به سؤالهای جنسی تدوین شود. به این ترتیب، جنبة نوآورانة این پژوهش در آن است که به جای توصیف، صرف دیدگاهها و رفتارهای والدین در ارتباط با سؤالهای جنسی، به ایجاد آگاهی و ارائة شیوههای صحیح برخورد با این سؤالها میپردازد.
به این منظور از روش مطالعة کتابخانهاي (اسنادی) استفاده میشود؛ روشی که در آن، ابتدا منابع و اسناد مرتبط با موضوع (شامل کتابها، مجلات و سایتهای علمی) شناسایی و سپس اطلاعات مورد نظر از این منابع استخراج میشود. در مقالة حاضر نیز علاوهبر در نظر گرفتن قرآن و کتب حدیث، از طریق جستوجوی اینترنتی کلیدواژههایی، چون «تربیت جنسی»، «کنجکاویهای جنسی»، «سؤالهای جنسی» و مانند آن جستوجو شد و از مقالات و کتابهای به دست آمده بر حسب کیفیت و میزان ارتباط با موضوع پژوهش حاضر بهره گرفته شد.
نویسنده در این مقاله، به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که با چه راهبردهایی میتوان به سؤالهای جنسی کودکان پاسخ گفت؛ این سؤال در قالب دو سؤال فرعی زیر قابل بررسی است:
- با استفاده از چه راهبردهایی میتوان زمینههای لازم برای مواجهه با سؤالهای جنسی کودکان را فراهم آورد؟
- هنگام مواجهه با سؤالهای جنسی کودکان، از چه راهبردهایی برای پاسخگویی به آنها میتوان استفاده کرد؟
راهبردهای پاسخگویی به سؤالهای جنسی
با وجود ضرورت پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان و آگاهی والدین از این امر (مبردی، حسنپور ازغدی و امیری فراهانی، 1396، 35 و عمیدی مظاهری و ثابتقدم، 1384، 58)، بسیاری از آنها عملاً توجه و دانش کافی در زمینة چگونگی انجام آن را ندارند؛ این درحالی است که چگونگی آگاهسازی کودکان از حساسیت و درجة اهمیت بالایی برخوردار است و هرگونه واکنش نادرست به سؤالهای جنسی آنها، میتواند حاوی تأثیرات منفی درازمدت باشد؛ از اینرو در ادامه، راهبردهای مربوط به پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان، در دو محور زمینهسازی و پاسخگویی، بهطور جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد.
اول) راهبردهای زمینهسازی
به منظور توانمندسازی والدین در پاسخگویی به پرسشهای جنسی کودکان، لازم است به برخی از پیشزمینهها توجه داشت؛ درواقع والدین نباید منتظر بمانند تا کودکان سؤالهای جنسی خود را مطرح سازند و آنگاه به فکر چاره برای پاسخگویی و برخورد صحیح بیفتند.
راهبردهای زیر در آمادگی برای مواجهه با پرسشهای جنسی کودکان اثربخش هستند:
- پیشگیری از اشتغال زودهنگام به مسائل جنسی
با آنکه هر کودکی، در فرایند رشد طبیعی خود، با مسائلی که در ارتباط با جنسیت هستند، درگیر میشود و در هر سنی میتوان انتظار مواجهه با سؤالها و کنجکاویهای جنسی کودکان را داشت، نمیتوان از همان ابتدا و به بهانة طبیعی بودن این جنبه از رشد، آنها را بهراحتی در معرض اطلاعات و کنشهای جنسی قرار داد؛ از اینرو اسلام، در عین پذیرش بعد جنسی زندگی، توصیههایی برای پیشگیری از مشغولیت ذهنی زودرس کودکان به مسائل جنسی ارائه کرده است که رعایت آنها مانع از این میشود که آنها، زودهنگام و بیشازاندازه به پرسشگری جنسی بپردازند.
برخی از این توصیهها عبارتاند از: پرهیز از آمیزش جنسی نزد کودک، جداسازی بستر، پرهیز از تماس بدنی، پوشش اندام جنسی و اجازه گرفتن برای ورود به اتاق والدین (افشاری، 1395: 82-86). در ادامه، شواهد قرآنی یا روایی مربوط به برخی از این توصیهها، بهعنوان نمونه، ارائه میشود.
پرهیز از آمیزش نزد کودک: امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «لَا یُجَامِعِ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ وَ لَا جَارِیَتَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبِیٌّ فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُورِثُ الزِّنَا: اگر زن و شوهری در حضور کودک بیدار با هم نزدیکی کنند، این کار باعث میشود که آن کودک در آینده زناکار شود» (کلینی، 1391 ق. 5، 500)؛ از اینرو والدین باید از انجام عمل زناشویی در حضور فرزندان در هر سنی خودداری کنند تا از تحریکات جنسی پیشگیری شود (فقیهی، 1388، 113).
جداسازی بستر: در این زمینه، میتوان بهعنوان نمونه به دو حدیث از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) اشاره کرد: «فَرِّقُوا بَیْنَ أَوْلَادِكُمْ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِینَ: وقتی فرزندانتان هفت ساله شدند، رختخواب آنها را جدا کنید» و «الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیَّةُ یُفَرَّقُ بَیْنَهُمْ فِی الْمَضَاجِعِ لِعَشْرِ سِنِینَ: رختخواب کودکان ده ساله، چه پسر با پسر، یا دختر با پسر، یا دختر با دختر باشد، باید از هم جدا باشد» (مجلسی، 1403 ق. 101، 97-96).
این دو حدیث، به دو سن متفاوت برای جداسازی بستر کودکان اشاره میکند؛ با این وجود، منابعی که به روایتی اشاره دارند که سن جداسازی رختخواب را ده سالگی میداند، هم به لحاظ تعداد بیشتر هستند و هم از نظر سند صحیحترند؛ از اینرو میتوان گفت به احتمال بیشتر، سن جداسازی بستر کودکان ده سالگی است؛ همچنین کلمة «صبی» در این حدیث، نشانگر آن است که جداسازی بستر، فقط در «دورة تمییز» موضوعیت دارد (زارعان و امامیزاد، 1395، 8-26).
اجازه گرفتن برای ورود به اتاق والدین: در این رابطه میتوان به آیات استیذان اشاره کرد که در آن به اجازه گرفتن برای ورود به اتاق خلوت همسران اشاره دارد (سورهی نور، آیات 58-59).[1] بر اساس این آیات، کودکان (فرزندان و سایر افراد نابالغ در خانه) باید قبل از نماز فجر، در نیمروز و بعد از نماز عشا که والدین با لباس راحت هستند، برای ورود به اتاق آنها اجازه بگیرند و افرادی که به سن بلوغ رسیدهاند و بزرگسالان، علاوهبر این سه وقت، در سایر اوقات نیز بدون اجازه وارد نشوند (طرقی و امامیراد، 1396، 65-66).
با رعایت موارد فوق، میتوان امیدوار بود که کودکان سیر رشد طبیعی خود را طی کنند و نسبت به مسائل جنسی، اشتغال ذهنی بیمورد نیابند.
- افزایش اطلاعات فردی خود
طبق روایات اسلامی، هرگونه اقدام و سخن در زندگی انسان، باید بر مبنای علم و دانش باشد. چنانکه امام سجاد(علیه السلام) از سخن گفتن بدون علم به خداوند پناه میبرد: «اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ ... أَوْ نَقُولَ فِي اَلْعِلْمِ بِغَيْرِ عِلْمٍ». (امام سجاد، 1375، 1، 59). این امر در ارتباط با تربیت نیز از اهمیت زیادی برخوردار است و شاید بتوان گفت اهمیت آن در تربیت جنسی، به علت حساسیت آن، بیش از سایر حیطههای تربیتی است. در بسیاری از موارد، عدم توفیق در تربیت جنسی که پاسخگویی اصولی به سؤالهای جنسی بخشی از آن است، به عدم آگاهی در این زمینه و یا وجود حجب و حیا برمیگردد (فرمهینی فراهانی، 1383، 1). پژوهش سبحانینژاد، همایی و علیین (1386) نیز مؤید این امر است که یکی از دلایل عدم توجه کافی والدین به آگاهسازی جنسی فرزندان، عدم آموزش کافی خود والدین است؛ همچنین این پژوهش نشان میدهد والدینی که سطح تحصیلات بالاتری دارند، به تربیت جنسی کودکان اهمیت بیشتری میدهند (همان، 46).
در اینجا میتوان به این حدیث از امام علی(علیه السلام) هم اشاره کرد که میفرمایند: «ألنّاس أعداء ما جهلوا: مردم بدانچه نادانند، دشمناند» (تمیمی آمدی، 1، 1386: 14). مسلماً در بسیاری از موارد، عدم پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان و برخورد نادرست با آنها به علت عدم دانش در زمینة ضرورت و کیفیت تربیت جنسی است که این امر باعث کراهت و اجتناب از ورود به چنین گفتوگوهایی با کودکان میشود؛ بر این اساس، یک گام مهم در پاسخگویی صحیح به سؤالهای جنسی کودکان آن است که والدین از قبل، اطلاعات و آگاهی خود را در رابطه با نیازهای رشدی، سؤالهای جنسی رایج کودکان و اصول مواجهه با این سؤالها و پاسخگویی به آنها افزایش دهند.
- پیشقدم شدن در ارائة اطلاعات
غالب والدین گمان میکنند تا هنگامی که کودک سؤالی در مورد مسائل جنسی نپرسیده است، آمادگی و نیازی به دانستن این مسائل ندارد؛ از اینرو ضرورتی ندارد آنها در این مورد سخنی به میان آورند (فریتاس، 1382، 23)؛ بهویژه در شرایطی که والدین تجربة پیامدهای منفی از گفت وگو را داشته یا فاقد اعتماد به نفس کافی باشند، احتمال کمی وجود دارد که با کودک در مورد این مسائل حرف بزنند (ویلسون، دالبرت، کو و گارد، 2010: 56). حال آنکه ممکن است علت سؤال نپرسیدن کودک عدم آگاهی از چگونگی پرسش در این زمینه یا واکنشهای ضمنی والدین که نشانگر بیمیلی آنها به گفتوگو در مورد چنین مسائلی است، باشد؛ بنابراین حتی اگر کودک سؤالی نپرسد، گاه لازم است خود والدین در ارائة اطلاعات لازم پیشقدم شوند؛ بهویژه آنکه کودکان، خواه ناخواه در فرایند زندگی و روابط خویش با دیگران، اطلاعاتی در مورد جنسیت از منابع مختلف (رسانهها، همسالان و بهطورکلی جامعه) کسب میکنند که ممکن است برخلاف اصول و خواستة والدین باشد (فریتاس، 1382، 16-23)؛ اما اگر والدین از قبل اطلاعات لازم را به کودک داده و باب گفتوگو در این زمینه را گشوده باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که کودک اینگونه اطلاعات را با آنها در میان گذاشته و نظرشان را جویا شود؛ به این ترتیب، والدین امکان بیشتری برای نظارت بر آگاهی جنسی کودکانشان خواهند داشت؛ البته روشن است که پیشقدم شدن ارائة اطلاعات جنسی باید بر اساس سطح رشدی، درک و فهم و نیازهای کودک باشد؛ و بهطورکلی، راهبردهای پاسخدهی که در قسمتهای بعدی به آن پرداخته میشود، رعایت شود.
- آموزش غیرمستقیم
یکی از راهبردهای مؤثر در تربیت جنسی کودکان، آموزش غیرمستقیم مسائل به آنها است؛ بهویژه هنگامی که والدین درصدد هستند که در ارائة اطلاعات به فرزندان پیشقدم شوند، استفاده از روش غیرمستقیم میتواند اثربخش باشد.
آموزش غیرمستقیم به این معنا است که مربی به هیچ وجه به انتقال اطلاعات نمیپردازد، بلکه موقعیت را بهگونهای سازماندهی میکند که متربی بهطور خودگردان و با توجه به علایق و توانمندیهای خود وارد فرایند یادگیری شود (شعبانی، 1385، 202). حال باید دید چگونه میتوان از این نوع آموزش در تربیت جنسی و پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان استفاده کرد.
در این زمینه اقدامات متعددی وجود دارد؛ بهعنوان نمونه میتوان شرایطی را فراهم کرد که در آن کودک مراحلی از فرایند تولید مثل برخی از حیوانات و گیاهان را ببیند یا داستانهایی تعریف کرد که بهطور غیرمستقیم برخی از مسائل مربوط به سؤالهای جنسی کودکان را به طور ساده بیان کند (ثابت، 1390، 52). از این طریق، کودک بهطور کاملاً طبیعی و البته متناسب با سن خود با برخی از مسائل آشنا میشود و دیگر نیازی به توضیح مستقیم نخواهد بود.
آموزش غیرمستقیم در رابطه با مسائل مربوط به جنسیت در قرآن کریم نیز وجود دارد. چنانکه در داستان یوسف(علیه السلام) (سوره یوسف، آیات 23-57) و نیز داستان موسی(علیه السلام) و دختران شعیب(علیه السلام) (سوره قصص، آیات 23-27) حیا، عفت و پاکدامنی در برخورد با جنس مخالف، در قالب داستان به نمایش گذاشته میشود، بدون اینکه هیچ توصیة مستقیمی در این زمینه ارائه شود؛ بهعنوان نمونه، قسمتی از داستان یوسف(علیه السلام) چنین بیان میشود: «و آن زن كه يوسف در خانة او بود از او تمناي كامجوئي كرد و درها را بست و گفت بشتاب به سوي آنچه براي تو مهيا است. (يوسف) گفت پناه ميبرم به خدا، او (عزيز مصر) صاحب نعمت من است، مقام مرا گرامي داشته (آيا ممكن است به او ظلم و خيانت كنم؟) مسلماً ظالمان رستگار نميشوند. آن زن قصد او را كرد و او نيز -اگر برهان پروردگار را نميديد- قصد وي را مينمود، اينچنين كرديم تا بدي و فحشاء را از او دور سازيم؛ چراكه او از بندگان مخلص ما بود (یوسف: 23 و 24[2]). در این آیات، صحنهای به نمایش گذاشته میشود که در آن جوانی با وجود قرار گرفتن در موقعیتی ظاهراً مناسب برای ارضای امیال جنسی خود، به خدا پناه برده از خیانت چشم میپوشد و خدا نیز، به علت اخلاص وی، در این امر یاریاش میرساند. این داستان، اگرچه مستقیماً به پرهیز از کامجوئیهای خارج از حریم خانواده توصیه نمیکند، اما از توصیفاتی استفاده میکند که نادرستی این عمل را نشان میدهد؛ بهویژه آنکه یوسف با وجود مشکلات بسیاری که پشت سر میگذارد،[3] سرانجام بیگناهیاش ثابت میشود[4] و به مقامی بلند دست مییابد[5]. این امر خود نمایش غیرمستقیم آن است که پرهیز از فحشا، با وجود دشواریهای آن، به نتایجی مطلوب منتهی خواهد شد.
دوم) راهبردهای پاسخگویی
راهبردهای زمینهسازی تا حد زیادی در آمادهسازی والدین برای برخورد با پرسشهای جنسی کودکان مفید است، اما این راهبردها به تنهایی نمیتوانند متضمن پاسخگویی درست به چنین پرسشهایی باشند، بلکه نیاز است والدین در زمانی که مورد سؤال قرار میگیرند و شروع به پاسخدهی میکنند، نکاتی را نیز رعایت کنند. این نکات در قالب راهبردهای پاسخگویی و در در دو بخش راهبردهای سلبی و راهبردهای ایجابی مطرح میشود که در ادامه مورد بررسی قرار میگیرد.
الف) راهبردهای سلبی
راهبردهای سلبی، راهبردهایی هستند که به مواردی اشاره دارند که در پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان باید از آنها پرهیز کرد. در ادامه، سه راهبرد سلبی مورد بررسی قرار میگیرد.
الف-1) پرهیز از تابوانگاری
تابو در گذشته به معنای امری مقدس بود که تماس با آن ممنوع است (معین، 1381 407-408)؛ اما بهتدریج، لفظ تابو به هر آنچه پرداختن به آن، به نوعی در تحریم و ممنوعیت قرار میگیرد، اطلاق شد. سخن گفتن در مورد هر آنچه که در یک فرهنگ تابو شمرده شود، امری غیرقابل قبول خواهد بود که با آن مواجهه خواهد شد. یکی از اولین و مبناییترین راهبردهای پاسخگویی به پرسشهای جنسی کودکان، برخورد عادی و به دور از واکنشهای افراطی و پرهیز از تابو انگاری مسائل جنسی است.
نظر به اینکه كنجكاوي يكي از نیرومندترین پایههای تربيت کودک است، عدم پاسخگویی به سؤالهای وی و سركوب كردن کنجکاویها منجر به نابودی هرگونه كنجكاوي و پرسشگری در آينده میشود. حال آنکه برخورد با مسائل جنسی به مثابة مسائلی همردیف با سایر کنجکاویها و پرسشهای کودکان و پرهیز از تابو شمردن آنها، میتواند حلال بسیاری از مشکلات عصر حاضر باشد (قربانی و همکاران، 1394، 200)؛ چراکه اگر تابوهای اجتماعی مانع پرسش از والدین در رابطه با مسائل جنسی شود، فرزندان برای کسب اطلاعات به منابع نامطمئن روی میآورند که این امر میتواند به عواقب منفی از جمله سردرگمی، ناآگاهی و آسیبپذیری منجر شود (کومار و کومار، 2011، 24).
یکی از دلایلی که مانع از برخورد عادی والدین با سؤالهای جنسی کودکان میشود آن است که آنها به چنین پرسشهایی از دیدگاه بزرگسالان مینگرند؛ از اینرو ممکن است پاسخگویی به یک سؤال ساده، مثل «بچهها از کجا میآیند» را متضمن پرداختن به مسائل مربوط به آمیزش جنسی، عشق، بارداری ناخواسته، درد زایمان و مانند آن ببینند. دلیل دیگر ترس از عدم آمادگی کودکان برای دریافت اطلاعات جنسی، سوءدرک از این اطلاعات و از بین رفتن معصومیت کودکانه است؛ البته در زمان گفتوگو در مورد مسائل جنسی با کودکان، وجود شرم و حیا تا حدودی طبیعی است؛ اما لازم است این شرم در سطحی نگه داشته شود که مانع پرسشگری کودک در مورد مسائل جنسی و پاسخدهی صحیح والدین به آنها نشود (فریتاس، 1382، 18-34)؛ به این ترتیب، عادی برخورد کردن با سؤالهای جنسی، به معنی بیتوجهی به حساسیت اینگونه مسائل نیست و اتخاذ یک رویة متعادل و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط بهترین راهبرد در این زمینه است.
الف- 2) پرهیز از افسانهسرایی و دروغ
عدم رعایت راهبرد پیشین و تابوانگاری در برخورد با مسائل جنسی، گاه باعث میشود تا والدین به منظور منحرف کردن ذهن کودک از این مسائل، در پاسخگویی به سؤالهای آنها به افسانهسرایی و بیان مسائل غیرواقعی بپردازند؛ از اینرو یکی از راهبردهای سلبی در پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان، پرهیز از افسانهسرایی و دروغ است. از نظر اسلام، دروغگویی در هر زمینهای امری ناپسند است که عواقب منفی در پی دارد؛ بهعنوان نمونه میتوان به این حدیث از امام علی(علیه السلام) اشاره کرد که میفرماید: «عاقِبَةُ الْكِذْبِ مَلامَةٌ وَ نَدامَةٌ: سرانجـام دروغـگويى، سرزنش و پشيمانى است» (تمیمی آمدی، 1386، 2، 363)؛ حال باید دید افسانهسرایی و دروغ در واکنش به سؤالهای جنسی کودکان، چگونه چنین نتایج منفی را منجر میشود.
در این زمینه باید دانست کودک، دیر یا زود، به نادرستی پاسخهایی که از والدین دریافت کرده است، پی میبرد و احساس میکند والدینش او را فریب دادهاند. این امر باعث سلب اطمینان وی از والدین و گرایش به سایر منابع برای دستیابی به پاسخهایی برای سؤالهای جنسی میشود که خود ممکن است به کسب اطلاعات زودهنگام و نامناسبی منجر شود و زمینهساز انحرافات جنسی یا مشغولیتهای ذهنی نامناسب باشد (فقیهی، 1388، 48)؛ علاوهبر این، ارائة پاسخهای غیرواقعی، بهطور غیرمستقیم به کودک میفهماند که مسائل جنسی، اموری منفی هستند که نباید آزادانه و صادقانه در مورد آنها به گفتوگو پرداخت. این امر به تابوانگاری مسائل جنسی در کودک منجر میشود که عواقب منفی آن در قسمت قبل توضیح داده شد.
الف-3) پرهیز از تفصیل و جزئیگویی
در دو راهبرد قبلی اشاره شد که هنگام پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان شرم و حیای بیش از اندازه و طفره رفتن از پاسخدهی و نیز به هم بافتن افسانههای جعلی و ارائة آنها بهعنوان واقعیت، هیچ یک درست نیست. در عوض باید با چنین پرسشهایی برخوردی عادی داشت و به آنها صادقانه جواب داد؛ اما این امر بدین معنا نیست که با توجیه صداقت و تابوشکنی، میتوان هرگونه اطلاعاتی را در اختیار کودکان گذاشت.
در واقع، با آنکه صداقت بهترین سیاست است، نیازی نیست مسائل جنسی بهطور مستقیم و مفصل برای کودکان توضیح داده شود و حتی خود کودک نیز در پی کشف اطلاعات همراه با جزئیات مفصل نیست، بلکه صرفاً مایل است پاسخی برای سؤالی که پرسیده است، بیابد (امینی، 1375، 346-347)؛ بهویژه در سنین پایین، غالباً با اندکی اطلاعات کلی و مبتنی بر واقعیت قانع میشود؛ بنابراین هیچ ضرورتی ندارد که با ارائة اطلاعات غیرضروری و جزئیات مفصل، ذهن کودک را در سطحی نامناسب با سن و درک او و بهطور نابهنجار درگیر مسائل جنسی کرد.
ب) راهبردهای ایجابی
دستة دوم راهبردهای پاسخگویی، به مواردی اشاره دارد که در هنگام جواب دادن به سؤالهای کودکان باید مورد توجه قرار گیرند و رعایت شوند. در ادامه، به این راهبردهای ایجابی پرداخته میشود.
ب-1) رعایت حیا و عفت کلام
مطابق با این راهبرد، حساسیت و درجة بالای خصوصی بودن مسائل جنسی، باعث میشود که سخن گفتن در مورد آنها، با شرم و حیا همراه باشد (فریتاس، 1382، 23) و اين مسائل بهگونهای بیان شود كه به عوارض سوء منجر نشود؛ بهعنوان نمونه، مسائلی که ممکن است جنبة تحريككننده داشته باشند، بهصورت غيرمستقيم آموزش داده شود (فقيهي، شكوهي يكتا و پرند، 1387، 61)؛ این راهبرد، در واقع مکمل راهبردهای پیشقدم شدن در ارائة اطلاعات (در بخش راهبردهای زمینهسازی)، پرهیز از تابوانگاری و پرهیز از افسانهسرایی و دروغ (از راهبردهای سلبی) است؛ به این معنا که اجرای این راهبردها، به معنای مجوزی برای پردهدری و پایگذاری بر عفت و حیا نیست؛ بلکه والدین باید اطلاعاتی را که در ارائة آن پیشقدم شدهاند، با رعایت ادب و حیا مطرح سازند و حتی وقتی در مسیر تابوشکنی و برخورد عادی با طرح مسائل جنسی پیش میروند و به سؤالهای کودکان پاسخ صادقانه میدهند، لازم است حریم حیا محفوظ بماند.
به منظور روشنتر شدن مفهوم حیا در طرح مسائل جنسی با کودکان، لازم است به دو نوع حیا که در روایات ذکر شده است، اشاره کرد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) میفرمایند: «الْحَيَاءُ حَيَاءَانِ حَيَاءُ عَقْلٍ وَ حَيَاءُ حُمْقٍ فَحَيَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَيَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْل: حيا دو گونه است: حياء عقل و حياء حماقت، حياء عقل، علم است و حياء حماقت، نادانى است (کلینی، 1391ق، 2، 106). به این ترتیب، حیا میتواند ناشی از عقل و در نتیجه ممدوح یا ناشی از حمق و در نتیجه مذموم باشد؛ یعنی فرد از چیزی حیا کند که عقل صحیح یا شرع، حکم به ناپسندی آن دارد، نه از چیزی که قبح واقعی و عقلی ندارد، اما مردم آن را بد میشمارند (مجلسی، 1403 ق، ۷۱، ۳۳۲-۳۳۱).
بر این اساس، حیاء مورد نظر در این راهبرد، از نوع اول (حیاء عقل) است؛ از اینرو تا جایی مورد قبول است که مانع از طرح مسائل نامناسب یا استفاده از روش و کلام نامناسب در پاسخگویی به سؤالهای جنسی شود؛ اما حیاء حمق که بهطورکلی هرگونه سخن در مورد این نوع مسائل را ممنوع و ناپسند میداند، مورد نظر نیست و تأیید نمیشود.
ب-2) تناسب با ویژگیها و نیازهای رشدی
تناسب آموزش با نیازهای فردی و سطح درک و فهم کودکان، یکی از راهبردهای کلی مهم در امر تربیت و یادگیری است که در تربیت جنسی نیز بسیار کاربردی و حائز اهمیت است؛ بر اساس این اصل، آموزش باید بر مبنای مراحل رشد ذهنی کودکان و تواناییهای متفاوت آنها در سنین مختلف پیریزی شود (سیف، 1386، 74). این امر در حدیثی از از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نیز دیده میشود که میفرمایند: «نحن معاشر الانبياء نکلم الناس بقدر عقولهم: ما پيامبران با مردمان به قدردرک و فهمشان سخن ميگوييم (کلینی، 1391 ق، 1، 23).
به این ترتیب، توجه به ویژگیهای رشدی و میزان درک کودک، در پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان و ارائة اطلاعات مربوط به جنسیت از اهمیت در خور توجهی برخوردار است. در واقع، آموزش مفاهیم جنسی نیز مانند آموزش مفاهیم سایر موضوعات درسی و آموزشی باید بهتدریج و بر اساس سطح درک و نیازهای رشدی کودک صورت گیرد. این آموزش، از مفاهیم پایهای و عینی آغاز میشود و همگام با رشد کودک و ارتقاء سطح درکش برای دریافت جزئیات، افزایش مییابد (فریتاس، 1382، 24-34).
توجه به نیازهای رشدی از یک سو به این معنا نیز هست که در ارائة اطلاعات به متربی به تغییرات بدنی و رسش جنسی او نیز توجه شود و در زمان مناسب، اطلاعات کاربردی در این زمینه به وی ارائه شود؛ بهعنوان مثال، بر اساس پژوهش وایکاف و همكاران (2008) دورة پیش از بلوغ، بهترين سنی است که والدین میتوانند پیش از آغاز رفتارهاي جنسي، پیامهای لازم برای پيشگيري از خطرات جنسي را به فرزندان خود ارائه کنند. پژوهش فقیهی، شکوهی یکتا و پرند (1387) نیز نشان میدهد مواردی چون شیوههای کنترل خود در برابر انحرافات جنسی، احکام فقهی مربوط به روابط دختر و پسر و اطلاعات مربوط به آمادهسازی برای ازدواج، متناسب با دوران نوجوانی است که افراد به بلوغ رسیدهاند و به زودی با چنین مسائلی مواجه خواهند شد.
ب-3) آموزش ارزشهای مرتبط با مسائل جنسی
اگرچه ممکن است اصولی کلی در مورد تربیت جنسی وجود داشته باشد، این نوع تربیت تا حد زیادی وابسته به مبانی فکری و ارزشهای موجود در هر جامعه و خانواده است؛ بنابراین آموزش ارزشهای مرتبط با مسائل جنسی، همواره بخش مهمی از تربیت جنسی است؛ بر اساس این راهبرد، پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان باید همراه با ارائة مطالبی باشد که به شناخت قواعد و هنجارهای تعینکنندهی رفتار جنسی، آشنایی با مفاهیم اخلاق جنسی، مانند حیا، عفاف و محجوبیت، درک ارزشهای اخلاقی و احترام به هویت جنسی خود کمک کند (محمدبیگی، فقیهی و ناطقی، 1396، 33) و به این ترتیب، کودکان را برای داشتن یک زندگی سالم و طبیعی آماده سازد.
جمعبندی
در این پژوهش راهبردهای صحیح پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان بررسی شد. یافتهها نشان داد که والدین بهمنظور مواجهة اصولی با سؤالهای جنسی کودکان، لازم است هم با راهبردهای زمینهسازی آشنا باشند که در آمادهسازی برای مواجهه با پرسشهای جنسی کودکان اثربخش هستند و هم با راهبردهای پاسخگویی که در حین ارائة پاسخ بهکار میآید. اولین راهبرد در محور زمینهسازی به تمهیداتی چون پرهیز از آمیزش جنسی نزد کودک و جداسازی بستر اشاره دارد که با رعایت آنها میتوان امیدوار بود کودکان نسبت به مسائل جنسی، اشتغال ذهنی بیمورد نیابند. طبق راهبرد دوم (افزایش اطلاعات فردی خود)، از آنجایی که به فرمودة امام علی(علیه السلام) «مردم بدانچه نادانند دشمناند»، عدم دانش در زمینة ضرورت و کیفیت تربیت جنسی میتواند باعث برخورد نادرست با سؤالهای جنسی کودکان شود؛ از اینرو افزایش آگاهی والدین در این زمینه از اهمیت برخوردار است. راهبرد سوم (پیشقدم شدن در ارائة اطلاعات) از آنرو اهمیت مییابد که باعث میشود کودک اطلاعات جنسی خود را که از سایر منابع به دست آورده است با والدین در میان گذاشته نظرشان را جویا شود؛ به این ترتیب، والدین امکان بیشتری برای نظارت بر آگاهی جنسی کودکانشان خواهند داشت. آخرین راهبرد در محور زمینهسازی مربوط به آموزش غیرمستقیم است، چنانکه سورة یوسف نیز برای آموزش حرمت روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده، به داستان پرهیز یوسف از ارتباط نادرست با همسر عزیز، سختیهای وی در این مسیر و سرانجام گشایش و نیل به نتایج مطلوب اشاره میکند، اما مستقیماً دستوری در این زمینه ارائه نمیدهد. راهبردهای پاسخگوی زمانی که سؤالی مطرح میشود و والدین شروع به پاسخدهی میکنند بهکار میآید. این نکات در قالب راهبردهای پاسخگویی و در در دو بخش راهبردهای سلبی و راهبردهای ایجابی قابل دستهبندی است. اولین راهبرد در بخش اول، پرهیز از تابوانگاری مسائل جنسی است؛ زیرا اگر تابوهای اجتماعی مانع پرسشهای جنسی کودک از والدین شود، وی برای کسب اطلاعات به منابع نامطمئن روی میآورد و ممکن است دچار سردرگمی و آسیب شود. در راهبرد دوم، به پرهیز از افسانهسرایی و دروغ در هنگام پاسخگویی به سؤالها اشاره میشود. چراکه دروغ، باعث سلب اطمینان از والدین، گرایش به سایر منابع برای پاسخگویی به سؤالهای جنسی یا تابوانگاری مسائل جنسی در کودک میشود. در سومین راهبرد سلبی به این مطلب اشاره میشود که نباید مسائل جنسی بهطور مستقیم و مفصل برای کودکان توضیح داده شود و حتی خود آنها نیز در طلب آن نیستند؛ بلکه صرفاً مایلند پاسخی برای سؤال خود بیابد. اولین راهبرد ایجابی، رعایت حیا و عفت کلام است که در تکمیل راهبردهای پیشقدم شدن در ارائة اطلاعات، پرهیز از تابوانگاری و پرهیز از افسانهسرایی و دروغ مطرح میشود. در این راهبرد حیاء عقلانی مدنظر است که مانع طرح مسائل نامناسب یا استفاده از روش و کلام نامناسب در پاسخگویی به سؤالهای جنسی میشود؛ اما حیاء حمق که بهطورکلی هرگونه سخن در مورد این نوع مسائل را ممنوع و ناپسند میداند، مورد تأیید قرار نمیگیرد. در دومین راهبرد ایجابی توجه به ویژگیهای رشدی و میزان درک کودک، در پاسخگویی به سؤالهای جنسی کودکان مطرح میشود. مثلاً در دوران پیش از بلوغ، پیامهای لازم برای پيشگيري از خطرات جنسي به کودکان ارائه شود و در مرحلة بلوغ و بعد از آن مواردی احکام فقهی روابط دختر و پسر و اطلاعات مربوط به آمادهسازی برای ازدواج مورد توجه قرار گیرد. آخرین راهبرد (آموزش ارزشهای مرتبط با مسائل جنسی) به لزوم همراهسازی پاسخگویی به سؤالهای جنسی با ایجاد شناخت از هنجارهای رفتار جنسی، اخلاق جنسی، درک ارزشهای اخلاقی و احترام به هویت جنسی خود همراه باشد. با رعایت این راهبردها میتوان انتظار داشت کودکان بدون آسیب دیدن به پاسخهای مناسب برای سؤالهای جنسی خود دست یابند و از این طریق به رشد مناسب در این حیطه دست یابند. شکل زیر، راهبردهای مذکور و ارتباط آنها با یکدیگر را نشان میدهد. در این شکل، خطوط نقطهچین، نشانگر ارتباط راهبردهای مختلف با یکدیگر هستند.
منابع
* قرآن کریم
- ابنادريسحلّى، کلینی، محمد بن یعقوب؛الکافی؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه؛ 1391 ق.
- افشاری، محمد حسین؛ «تربیت جنسی کودک در روایات اهل بیت»؛ حدیث و اندیشه، 20: 74-96، 1396.
- امام سجاد(علیه السلام)؛ الصحیفه السجادیه؛ ترجمهی عبدالمحمد آیتی؛ تهران: صدا و سیمای جمهوری اسلامی، 1375.
- امینی، ابراهیم؛ آیین تربیت؛ تهران: اسلامی، 1375.
- بلندهمتان، كيوان؛ «بازنمايي تجربه زيسته والدين از چگونگي آموزش اخلاق جنسي به فرزندان خود» مشاوره و روان درماني خانواده، 4 (4). 719-747. 1393.
- تمیمیآمدی، عبدالواحد؛ غررالحکمو دررالکلم؛ ج 1-2، (هاشم رسولی محلاتی، مترجم)؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1386.
- ثابت، حافظ؛ تربيت جنسي در اسلام؛ قم: مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1390.
- حاجیدهآبادی، محمدعلی؛ درآمدی بر نظام تربیتی اسلام؛ قم: مرکز جهانی علوم اسلامی، 1377.
- زارعان، محمدجواد و امامیراد، احمد؛ «بررسی فقهی جداسازی بستر کودکان»؛ مطالعات فقه تربيتی، 3 (5): 1-39. (1395).
- سبحانينژاد مهدي؛ همايي، رضا؛ عليين، حميد؛ «بررسی تحلیل سبک تربیت جنسی خانوادههای شهر تهران»، تازهها و پژوهشهای مشاوره، 6 (21). 27-48، 1386.
- سيف، علی اکبر؛ روانشناسي پرورشي (روانشناسي يادگيري و آموزش)؛ تهران: انتشارات آگاه، 1386.
- شریف الرضی، محمد بن حسین؛ نهج البلاغه؛ (محمد. دشتى، مترجم)؛ قم: مشرقین، 1379.
- شعبانی، حسن؛ مهارتهای آموزشی، روشها و فنون تدریس؛ ج 2، تهران: سمت. 1385.
- طرقی، مجید و امامیراد، احمد؛ «بررسی فقهی روش تربیت جنسی اجازهخواهی فرزندان هنگام ورود به اتاق خلوت اولیا (استیذان)» مطالعات فقه تربیتی، 4 (7). 63- 89. 1396.
- عمیدی مظاهری، مریم و ثابتقدم، مرتضی؛ «دیدگاه مادران در مورد رفتارهای جنسی»؛ تحقیقات علوم رفتاری، 3 (1)، 55-60. 1384
- فرمهینی فراهانی، م؛ «محتوای مناسب برای تربیت جنسی در کتب درسی دوره متوسطه» دانشور رفتار، 11 (9): 1-14، 1383.
- فریتاس، کریستال؛ کلیدهای آموزش و مراقبت از سلامت جنسی در کودکان و نوجوانان؛ (سارا رئیسی طوسی، مترجم)، تهران: صابرین. 1382
- فقیهی، علی نقی؛ تربیتجنسی، مبانی، اصولو روشها از منظر قرآن و حدیث؛ قم: دارالحدیث، 1388.
- فقيهي، علي نقي؛ شكوهي يكتا، محسن؛ پرند، اکرم؛ «آموزش جنسي به کودک و نوجوان از ديدگاه اسلامي و مطالعات روان شناختي»، تربيت اسلامي، 3 (۷)، 51-80، 1387.
- قربانی، مهسا؛ زمانی علویجه، فرشته؛ شهری، پروین؛ زارع، کوروش و مرعشی، طیبه؛ «شناخت کنجکاویهای جنسی کودکانه: مقدمهای بر آموزش و ارتقای سلامت جنسی آنان؛ آموزش بهداشت و ارتقای سلامت. 3 (3): 198-210. 1394
- مبردی، کتایون؛ حسنپور ازغدی، بتول و امیری فراهانی، لیلا؛ «آگاهی و نگرش مادران نسبت به تربیت جنسی کودکان پیش دبستانی»، پرستاری ایران، 30 (106): 35-45، 1396
- مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ بیروت: دار إحیاء التراث العربی. 1403 ق.
- محمدبیگی، رضا؛ فقیهی، علیرضا و ناطقی، فائزه؛ «طراحی الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت جنسی در دورة ابتدایی» روانشناسی تربیتی؛ 13 (45). 21-39. 1396.
- معین، محمد؛ فرعنگ فارسی؛ ج 1، تهران: کتاب راه نو، 1381.
- نعمتی، شهناز؛تربیت غریزه جنسی کودکان و نوجوانان، تهران: مهزیار، 1386.
- Gilliam, M. Jagoda, P. Heathcock, S. Orzalli, S., Saper, C., Jessyca, D., &Wilson , C., Life Changer: A pilot study of a game-based curriculum for sexuality education. Pediatr Adolesc Gynecol, 29: 148-153. 2016.
- Kumar, Vipan B. & Kumar, Pratibha, Right to sexuality education as a uuman right. The Journal of Family Welfare. 57 (2). 23-29. 2011
- Stone, N., Ingham, R., Gibbins, K., ‘Where do babies come from?’ Barriers to early sexuality communication between parents and young children. Sex Education. 13 (2): 228-40. 2013
- Wyckoff, S. C., Miller K. S., Forehand, R., Bau, J., Fasula, A., Long, N., et al., Patterns of sexuality communication between preadolescents and their mothers and fathers. Journal of child and family studies. 17 (5): 649-62. 2008
- Wilson, Ellen K., Dalbert, Barbara T., Koo, Helen P., «We're the Heroes!»: Fathers' perspectives on their role in protecting their preteenage children from sexual risk. Perspectives on sexual and reproductive health; 42 (2): 117-24. 2010.
- Wilson, Ellen K., Dalbert, Barbara T., Koo, Helen P., Gard, Jennifer C., Parents' perspectives on talking to preteenage Children about sex. Perspectives on sexual and reproductive health. 41 (1): 56-63. 2010
پینوشتها
* دانشجوي دكتری فلسفه تعلیم و تربیت Email: monir81@gmail.com.
[1]. يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لِيَستَأذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَت أَيْمانُكمْ وَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الحُْلُمَ مِنكمْ ثَلَاثَ مَرّاتٍ مِّن قَبْلِ صلَاةِ الْفَجْرِ وَ حِينَ تَضعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظهِيرَةِ وَ مِن بَعْدِ صلَاةِ الْعِشاءِ ثَلَاث عَوْراتٍ لَّكُمْ لَيْس عَلَيْكمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُنَاحُ بَعْدَهُنَّ طوَّافُونَ عَلَيْكم بَعْضكمْ عَلى بَعْضٍ كَذَلِك يُبَينُ اللَّهُ لَكُمُ الاَيَاتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ وَ إِذَا بَلَغَ الاَطفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَستَأذِنُوا كمَا استَأذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَلِك يُبَينُ اللَّهُ لَكمْ ءَايَتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكيمٌ (نور: 58 و 59)؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بايد بردگان شما و همچنين كودكانتان كه به حد بلوغ نرسيدهاند در سه وقت از شما اجازه بگيرند: قبل از نماز فجر و در نيمروز هنگامى كه لباسهاى (معمولى) خود را بيرون مىآوريد، و بعد از نماز عشاء، اين سه وقت خصوصى براى شما است. اما بعد از اين سه وقت گناهى بر شما و بر آنها نيست (كه بدون اذن وارد شوند) و بر گرد يكديگر طواف كنيد (و با صفا و صميميت به يكديگر خدمت نمائيد) اينگونه خداوند آيات را براى شما تبيين مىكند و خداوند عالم و حكيم است و هنگامى كه اطفال شما به سن بلوغ رسند بايد اجازه بگيرند، همانگونه كه اشخاصى كه پيش از آنها بودند اجازه مىگرفتند، اينچنين خداوند آياتش را براى شما تبيين مىكند و خدا عالم و حكيم است ترجمهی مکارم شیرازی).
[2]. وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ.
.[3] ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ: بعد از آنكه نشانههاي (پاكي يوسف) را ديدند تصميم گرفتند او را تا مدتي زنداني كنند (یوسف: 35، ترجمه مکارم شیرازی).
[4]. وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ: ملك گفت او را نزد من آوريد، ولي هنگامي كه فرستادهی او نزد وي (يوسف) آمد گفت به سوي صاحبت باز گرد و از او بپرس ماجراي زناني كه دستهاي خود را بريدند چه بوده؟ كه خداي من به نيرنگ آنها آگاه است. (ملك آنها را احضار كرد و) گفت جريان كار شما -به هنگامي كه يوسف را به سوي خويش دعوت كرديد- چه بود؟ گفتند منزه است خدا، ما هيچ عيبي در او نيافتيم. (در اين هنگام) همسر عزيز گفت: الان حق آشكار گشت. من بودم كه او را به سوي خود دعوت كردم. و او از راستگويان است. (یوسف:50-۵1، ترجمهی مکارم شیرازی).
[5]. وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ: ملك (مصر) گفت: او (يوسف) را نزد من آوريد تا وي را مخصوص خود گردانم. هنگامي كه (يوسف نزد وي آمد و) با او صحبت كرد (ملك به عقل و درايت او پي برد و) گفت تو امروز نزد ما منزلت عالي داري و مورد اعتماد هستي (یوسف:۵۴، ترجمهی مکارم شیرازی).