نویسنده کتاب جامعهشناسی آنتونی گیدنز، آنتونی گیدنز با همکاری کارن بردسال است. که توسط نشر نی منتشر شده است. این کتاب از منابع معتبر علم جامعهشناسی است و گیذتر سعی کرده در این کتاب، مسائل گوناگونی را که در این دانش مطرح است، بررسی کند؛ مسائلی همچون جامعه، فرهنگ، حکومت، سیاست، دین و.... نویسنده در فصل هفدهم کتاب، مفهوم دین را بررسی میکند و سؤالات مطرح شده در لابهلای صفحات، در پی پاسخگویی به آنهاست. مثلاً، چرا دین در جوامع بشری تا این حد فراگیر است؟ نقش دین در جوامع مدرن اخیر، چه تغییرهایی کرده است؟ دین در چه شرایطی موجب وحدت افراد جامعه، و در چه شرایطی موجب تفرقه آنها میشود؟ دین چگونه میتواند چنان نفوذی در زندگی افراد داشته باشد که آنها حاضر باشند در راه آرمانهای دینی خویش را قربانی کنند؟ باشند. در این فصل او در ابتدا دین را تعریف میکند و در ادامه به بررسی نظریههای اصلی جامعهشناسی دین و تحلیل انواع گوناگون سازمانهای دینی میپردازد. و در سراسر این بحثها سرنوشت دین در دنیای مدرن را پی میگیرد، زیرا عقیده بسیاری بر این است که با ظهور دنیای مدرن، حضور دین در بین مردم کمرنگ شده است. او یهودیت، مسیحیت و اسلام را جزو ادیان توحیدی معرفی میکند و در ادامه به ادیان خاور دور همچون آیین هندو، بودا، کنوسیوس و تائوئیسم میپردازد.
انواع سازمانهای دینی: کلیسا و فرقهها
همه ادیان به طوری سازمان یافته شکلدهندهی اجتماعات مؤمنان هستند و این اجتماعات، در زیرگروه سازمانهای دینی طبقهبندی میشوند. یکی از روشهای طبقهبندی سازمانهای دینی را ماکس وبرو تروئلچ (Troeltsch1981) مطرح کرده است؛ مثلاً، کلیسا (church) پیکرهی دینی بزرگ و استقرار یافته است، همچون کلیسای کاتولیک و فرقه (sect) گروهبندی کوچکتر و سازمان یافتهای از مؤمنان است که معمولاً در اعتراض به یک کلیسا تشکیل میشود، مثل فرقه کالونیستها یا متدلیستها.
کلیسا معمولاً ساختاری رسمی و بروکراتیک و سلسله مراتبی از مقامات دینی دارد و افراد مربوط به آن غالباً نشانگر چهرهای محافظه کار دین هستند. فرقهها نسبتاً کوچکاند و در پی کشف و پیروی از طریقت حقیقی و از جامعهی پیرامون خود جدا شده و به کنج اجتماعات کوچک مختص به خویش پناه میبرند.
در این باره نویسندگان دیگری نیز به سنخشناسی سازمانهای دینی پرداختهاند. یکی از این نویسندگان، "هوارد بکر" است او دو نوع نهاد دینی دیگر را مطرح میکند: مذهبها (denomination ) و کیشها (cuits ).
مذهب همان فرقه است در مراحل اولیه که دورهای نسبتاً طولانی دوام میآورد و با گذشت زمان از آن شور و شوق اولیهی همراه با اعتراض، به وقار و متانت میرسد. کیشها شبیه فرقهها ولی سستترین و کم دوامترین سازمانهای دینی هستند.
از موضوعات دیگر، جنسیت و دین زنان در سازمانهای دینی است که نویسنده به تفصیل به آنها پرداخته است.
جنبشهای نوپدید دینی (New Religions movemnts)
این اصطلاح برای اشاره به کل طیف وسیع فرقهها، کیشها و گروههای دینی و معنوی جدید است. بسیاری از جنبشهای نوپدید دینی از آیینهای مرسوم، مثل مسیحیت یا آیین هندو و آیین بودائی برآمدهاند و بعضی دیگر اساساً بدعتهای نوین رهبران کاریزمایتکی هستند که فعالیتهای اعضا را هدایت میکنند.
درباره تبین محبوبیت جنبشهای نوپدید دینی نظریههای گوناگونی مطرح شده است. استدلال برخی بر این است که جنبشهای نوپدید دینی واکنشی در برابر ادیان سنتی هستند. برخی دیگر از جمله ویلسون (willson). این پدید را محصول تغییرات اجتماعی میدانند. عامل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که جنبشهای نوپدید دینی کسانی را جذب میکنند که از جریان اصلی حاکم به جامعه بیگانه هستند.
انواع جنبشهای نوپدید دینی: (wallis و1984)
والیس در کتاب «صورت بنیادی زندگی نوین دینی» جنبشهای نوپدید دینی را به سه دستهی کلی دستهبندی کرده است که عبارتاند از:
- جنبشهای جهانپذیر(world-off irming movemnts):
این جنبشها غالباً مناسک، معابد و الهیات رسمی نداشته، بیشتر به سعادت معنوی اعضای خود توجه دارند. کلیسای طریقت معنوی و یا دین عصر جدید(New Age movemnt) از جمله این گروهها هستند.
- جنبشهای جهان پرهیز (world- rejecting- movents):
این جنبشها برخلاف گروههای جهانپذیر، به شدت مخالف جهان بیرون و اکثراً گروههای بسته و انحصاری هستند. معمولاً این گروهها به شستشوی مغزی افراد متهم شدهاند. گروه ژاپنی "شینریکیو 1995" و آئوم (Aum shinrikyo) از جملهی این فرقهها هستند.
- جهان شکیب (world accommodating movements)
این نوع جنبشهای نوپدید دینی بیشتر به ادیان سنتی شباهت و معمولاً در مقابل علائق دنیوی بر اهمیت زندگی دینی درونی تاکید دارند. پنتکاستالیسم (pentecostalism) جزو این جنبشهاست.
نویسنده در انتهای کتاب به رابطه جنبشهای نوین دینی و دنیاگرایی میپردازد و به تفضیل این دو را واسطه میکند.