کودک دروغگو نمی‌خواهم

کودک دروغگو نمی‌خواهم

وقتي كودكان دروغ مي‌گويند گروهي از والدين از خشم بر افروخته مي‌شوند، به‌خصوص وقتی‌که دروغ فرزندان خيلي آشكار است؛ مثلاً شنيدن پافشاري كودك در اينكه به جعبه رنگ دست نزده است يا شكلات نخورده است، وقتی‌که صورت و پيراهنش خلاف گفته‌اش را مي‌رساند، براي والدين بسيار خشم آور و ناراحت‌كننده است. اما بايد بدانند كه دروغ‌ها بيان‌كننده حقايق مربوط به اميدها و دلهره‌ها هستند. دروغ‌ها آشكار‌كننده آن چيزي هستند كه فرد مي‌خواهد انجام دهد يا باشد. واكنش كامل و پخته نسبت به يك دروغ بيشتر بايد درك مفهوم آن دروغ را منعكس كند نه انكار مفهوم آن يا محكوميت فرد دروغ‌گو را؛  ما از طريق اطلاعاتي كه از دروغ‌ها كسب مي‌كنيم، مي‌توانيم به كودك كمك كنيم تا واقعيت‌ها را از افكار پوچ و خيالي تشخيص بدهد. وقتي پسر بچه‌اي به ما خبر مي‌دهد كه براي عيد، فيل زنده‌اي را به‌عنوان هديه سال نو دريافت كرده، اگر پاسخ دهيم تو دلت مي‌خواست اين‌طور بود يا تو دلت مي‌خواهد يك فيل داشتي، مفيدتر خواهد بود تا اينكه دروغ‌گویی او را ثابت كنيم و دست به انكار گفته او بزنيم يا او را در خفا يا در جمع سرزنش كنيم.

دروغ‌ها دودسته‌اند: دسته اول دروغ‌هايي هستند كه حقايق يا بخشي از آنها را بيان مي‌كنند، گاهي اوقات كودكان به اين دليل دروغ مي‌گويند كه اجازه ندارند حقيقت را بر زبان بياورند؛ وقتي كودك به مادرش مي‌گويد كه از برادرش متنفر است، مادر شايد او را به دليل اين حقيقت‌گويي تنبيه كند. اگر همين كودك در آن لحظه برگردد و آشكارا به دروغ اعتراف كند و بگويد كه حالا ديگر برادرش را دوست دارد، مادرش شايد به او پاداش بدهد و او را محكم در آغوش بگيرد و ببوسد. با اين تجربه كودك نتيجه مي‌گيرد كه انسان را به دليل حقيقت‌گويي تنبيه مي‌كنند و كتك مي‌زنند اما به دليل دروغ‌گویی ستايش مي‌كنند. دسته دوم دروغ‌هايي هستند كه محرك داشته باشند. والدين نبايد سؤالاتی از كودكان بكنند كه كودك به‌منظور دفاع از خود پاسخ دروغ به آنها بدهد. كودكان از اينكه پدر و مادر از آنها سؤال و پرس‌وجو كنند، متنفرند به‌خصوص هنگامی‌که گمان مي‌كنند والدینشان از قبل پاسخ‌ها را مي‌دانند. كودكان از سؤالاتی كه نقش دام را دارند بيزارند. سؤالاتی كه وادارشان مي‌كند دروغ بگويند يا حقيقت را بر زبان بياورند و خجالت بكشند. در اين صورت كودك مي‌آموزد كه مثلاً پدرش درك مي‌كند و او مي‌تواند مشكلاتش را به او بگويد.

خط‌مشی ما در برابر دروغ‌گويي مشخص است؛ از یک‌طرف ما نبايد بازپرس بازی در بياوريم و كودك را سؤال‌پیچ كنيم و موضوع را بزرگ جلوه دهيم، از طرف ديگر بايد حتماً و بدون ترديد، رك و پوست كنده با كودك حرف بزنيم. ما نبايد کودکانمان را تحريك كنيم تا براي دفاع از خود دروغ بگويند و نيز آگاهانه براي كودك فرصت ايجاد نكنيم كه دروغ بگويد. وقتي كودك قطعاً دروغ مي‌گويد، واكنش ما نبايد غيراخلاقي و داراي هيجان شديد بوده بلكه بايد واقعي و دور از احساس باشد چراکه ما مي‌خواهيم کودکمان بداند كه نيازي ندارد به ما دروغ بگويد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

اين نوشتار با روش توصيفي-تحليلي به جايگاه انسان كامل در نظام هستي ا ز منظر عارفان مسلمان پرداخته است. از منظر آنان انسان كامل، خليفه حق‌تعالي، قطب عالم امكان و واسطه دريافت فيض از حق‌تعالي است. به عقيده بسياري از عرفا، انسان كامل به منزله روح عالم هستي مي‌ماند؛ همان‌گونه که روح امور بدن را تدبير مي‌كند، انسان كامل هم امور عالم را تدبير مي‌نمايد؛ گرچه به لحاظ بشري خود وي توجه نداشته باشد. هرگاه انسان كامل از عالم دنيا به عالم آخرت منتقل شود، خزائن الهي نيز به آن عالم منتقل خواهند شد، بساط عالم ماده جمع خواهد شد و رستاخيز قيام خواهد كرد. اين باور اهل تصوف، با عقايد شيعي، بسيار هماهنگ است؛ زيرا روايات شيعي نيز در اين معنا، صراحت دارد كه هرگاه حجت خدا از روي زمين ارتحال يابد، زمين متلاشي خواهد شد؛ ويژگي‌هاي كه از زبان اهل تصوف براي اهليبت بيان شده است، حاكي از اين مطلب است كه از منظر آنان انسان كامل، منطبق بر اهلبيت (ع) مي‌شود.
حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي، حقيقتي است كه از هر قيدي رها است؛ از اين حقيقت به غيب الغيوب و هويت مطلقه و وجود من حيث هو هو، نيز تعبير كرده‌اند. اين حقيقت در مرتبه اطلاق هيچ حكمي را نمي‌پذيرد، به همه موجودات نسبت يكسان دارد؛ اما از لازمه آن، علم به ذات و شعور به كمال ذاتي و اسمائي است. علم به ذات موجب، افتادن بي‌تعين در دام تعين مي‌شود.
جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

عقل در نظام سلوکی عرفا، دارای دو جایگاه مجزا است. عقل در مراحل ابتدایی سلوک هدایتگر، راهگشا و روشنگر است؛ اما در مراحل عالی‌تر سلوکشان هدایتگری و راهبری از عقلانیت و تعقل جدا می‌شود؛ در این راستا باید توجه داشت که منزلت عقل نفی نمی‌شود، بلکه عقلانیت در صیرورت وجودی عارف به امری فراعقلی و نه غیرعقلی تبدّل و تحول می‌یابد. متاسفانه نزد برخی راهروان طریق سلوک این امر به مثابه ضد عقلی بودن تعالیم عرفانی تلقی می‌شود، حال آن‌که میان امر فراعقلی و امر غیر عقلی تفاوت و تمایز معناداری است که می بایست مورد توجه و تأمل عرفان پژوهان و سالکان راه قرار گیرد؛ در این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم انسان‌شناختی و وجودشناختی مفهوم عقل، به تفاوت و تمایز میان این دو ساحت اشاره و لوازم معرفت شناختی آن استخراج خواهد شد.
الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

قرآن کریم با استفاده از آیات خویش انسان را به‌سوی کمال سوق می‌دهد؛ پس باید بر طبق این فرمان‌ها روند زندگی را در مسیر رویش قرارداد. با بررسی و تحلیل الگوی رویش می‌توان اصلی‌ترین نقش را در خود فرد و آن جامعه جستجو کرد که ایمان را در درون خویش حس نمودند و فطرتشان علی‌رغم، القائات منفی افراد دیگر، ایشان را به این مسیر نزدیک نمودند، مانند همسر فرعون که با توجه به محیطی دور از معنویات، به دیندار شد...

پر بازدیدترین ها

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

این پژوهش نشان می‌دهد که ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل خود، ایجاد رابطه درست بین فرد و دیگران و ایجاد رابطه با خدا و کسب آرامش در پرتو آن از آثار رشد معنوی است؛ همچنین، تفکر، ایمان، انجام خوبی و ترک زشتی از علل رشد معنوی و جهل، کفرورزی و پیروی از شهویات از موانع رشد معنوی است.
عرفان اشو

عرفان اشو

عناصر معنوی دین اسلام و علم روان‌شناسی در ایجاد سلامت روان

عناصر معنوی دین اسلام و علم روان‌شناسی در ایجاد سلامت روان

از مسائل مهم حوزه بهداشت روانی، سلامت روان است. اسلام و روانشناسی هدف، موضوع و راهکارهای مشترکی برای رسیدن به ‌سلامت روان یا همان فلاح و رستگاری ارائه می‌دهند. انسان موضوع مشترک دین و روانشناسی است و نقطه تلاقی راهکارهای اسلامی و روانشناسی در رسیدن به هدف مشترک این دو حائز اهمیت است. سازه‌های شفقت خود و ذهن‌آگاهی، محاسبه نفس، توبه و حضور قلب، هماهنگی هرچه تمام‌تر دین و روانشناسی را در رسیدن به‌سلامت روان و رهایی از اضطراب و دل‌مشغولی‌های حاصل از پیشرفت‌های فناوری نشان می‌دهد.
جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

عقل در نظام سلوکی عرفا، دارای دو جایگاه مجزا است. عقل در مراحل ابتدایی سلوک هدایتگر، راهگشا و روشنگر است؛ اما در مراحل عالی‌تر سلوکشان هدایتگری و راهبری از عقلانیت و تعقل جدا می‌شود؛ در این راستا باید توجه داشت که منزلت عقل نفی نمی‌شود، بلکه عقلانیت در صیرورت وجودی عارف به امری فراعقلی و نه غیرعقلی تبدّل و تحول می‌یابد. متاسفانه نزد برخی راهروان طریق سلوک این امر به مثابه ضد عقلی بودن تعالیم عرفانی تلقی می‌شود، حال آن‌که میان امر فراعقلی و امر غیر عقلی تفاوت و تمایز معناداری است که می بایست مورد توجه و تأمل عرفان پژوهان و سالکان راه قرار گیرد؛ در این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم انسان‌شناختی و وجودشناختی مفهوم عقل، به تفاوت و تمایز میان این دو ساحت اشاره و لوازم معرفت شناختی آن استخراج خواهد شد.
پایه ‌گذاران و نخستین مروجان قانون جذب؛ طرح و نقد پنداره‌هایی چند از جِری و استرهیکس

پایه ‌گذاران و نخستین مروجان قانون جذب؛ طرح و نقد پنداره‌هایی چند از جِری و استرهیکس

قانون جذب همواره بر آن بوده تا با حذف‌کردن علل گوناگون فراانسانی که ازجمله مهم‌ترین آنها خواست و اراده الهی در سلسله نظام طولی هستی است، تمام توجه را به انباشته‌های ذهن بشری و خواسته‌های او متمرکز و محدود کند...
Powered by TayaCMS