انسان از منظر کریشنا مورتی

انسان از منظر کریشنا مورتی

هادی وکیلی*

 چکیده

اندیشه‌های کریشنامورتی در برخی موارد، یادآور اندیشه‌های لائوتسه، فیلسوف بزرگ چینی است. به نگرش وی، انسان در آغاز شادمان است، اما در نتیجه‌ی دگرگونی‌هایی که جامعه پدید می‌آورد، ناشاد می‌شود. بهترین راه شادمانی، دامن فرا چیدن از تمدن تصنعی کنونی و زیستن در پیوند آرام با طبیعت است. کریشنامورتی در جای‌جای گفته‌های خویش به موضوع دانستگی اشاره می‌کند و سرانجام پند او این است که باید از هر دانستگی رها شد تا آزاد گشت و انسان شد. در نگاه کریشنامورتی وظیفه‌ی آموزش، ساختن و پرورش انسانی است که تمام اندیشه‌ها، احساس‌ها و مهرورزی‌های او هماهنگ با یکدیگر رشد کند و فرد به «خودش» تبدیل شود. پافشاری بيش از اندازه‌ی وی بر درون‌گرايي به‌ویژه آموزه‌ی آزادی از ذهن‌گرایی، دیدگاه او را به یکی از بی‌تفاوت‌ترين و لاقيدترين دیدگاه‌ها نسبت به دغدغه‌هاي اجتماعي، تبديل کرده است. مورتی و پیروانش، زمانی‌که انسان را از مشغولیت‌های بیهوده‌اش آگاه می‌کنند و عمق غفلت را به او نشان می‌دهند، برای مخاطبشان هشیارکننده هستند، اما دیدگاه آنان در آنجا که انسان را یکسره به تعمق، سکوت و بی‌عملی می‌خوانند و هر فعالیتی را پوچ می‌پندارند، خود مشغولیتی پوچ می‌شود که پیروان مکتب خود را گرفتار کرده است؛ زیرا تنها مسئله اساسی انسان، رسیدن به آن آگاهی و اصالت نیست.

واژگان کلیدی: کریشنامورتی، ذهن‌گرایی، خودشناسی، خیال‌اندیشی، رهایی.

 

 

Human being from the Krishnamurti's perspective

Hadi Vakili[1]

Abstract:

In some cases, Krishnamurti's thoughts are similar to Lao-tzu's ideas, the great philosopher of China. According to Krishnamurti's attitude, humans are full of rejoicing at the beginning, but they afflicted in the society. The best way to rejoice is to throw away the present artificiality of civilization and live in connection with nature. Krishnamurti refers to the issue of knowledge in the context of his statements, and finally his point is that man should be abandoned from all consciousness to be free. In Krishnamurti's view, it is the task of education to grow the person in harmony. In this way, the person becomes "himself". His excessive insistence on introversion, in particular the doctrine of freedom from subjectivity, has transformed his view into one of the most indifferent views on social concerns. Krishnamurti and his followers, when they are aware of man's frivolous engagements and show him the depth of negligence, are alert to their audience, but their point of view, when they read the human being completely into contemplation, silence and disobedience, the followers of this school are wandering, because the only fundamental problem of man is not consciousness and originality.

Keywords: krishnamurti, subjectivity, self-knowledge, imagination, liberation.

 

* . استادیار پژوهشگاه فرهنگ و مطالعات اسلامی

[1] . Assistant Professor in Islamic Culture Research Center.

Powered by TayaCMS