مصاحبه: چیستی و چرایی تربیت تبلیغی

مصاحبه: چیستی و چرایی تربیت تبلیغی

مصاحبه: چیستی و چرایی تربیت تبلیغی

دکتر عصمت دانش، دانشیار گروه روان‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی و آزاد اسلامی واحد کرج

ایشان دارای مدرک دكتراي روانشناسي از دانشگاه تربيت مدرس می‌باشند. همچنین بعنوان روانشناس باليني و رواندرمانگر سالها فعالیت نموده و فعالیت‌های پژوهشی و کتب ارزشمند بسیاری را به جامعه علمی ارائه نموده‌اند.


با عرض سلام و خسته نباشید؛ از اینکه وقت شریفتان را در اختیار سایت پژوهش‌های معنوی گذاشتید، نهایت تشکر را داریم. به‌عنوان اولین سؤال اگر امکان دارد بفرمایید تربیت تبلیغی چه معانی مختلفی ممکن است داشته باشد و معنای صحیح آن چیست؟

در فرهنگ عمید، تربیت به معانی پرورش‌دادن، پروراندن، ادب و اخلاق به کسی یاددادن به‌کاررفته است. مؤلف مقاییس اللغه معتقد است که تربیت بر یک معنای اصلی دلالت دارد و آن، زیادت و رشدونمو است. ربُّیته و تربُّیته به معنای غذا دادن است و غذا دادن موجب رشد و نمو می‌شود و ممکن است تربیت به معنای اصلاح حال باشد. تعریف تربیت با توجه به آیات کریمه، روایات شریفه و مفاهیم و کاربرد این لغت در لسان عرب عبارت است از: برانگیختن شکوفا کردن و رشد دادن استعدادهای انسان در جهت کمال به وسیلة تلاش متربی همراه با فراهم کردن زمینه‌ها و عوامل مؤثر و لازم. تربیت، تنها ویژه انسان نیست. در قرآن، خدای متعال نیز کلمه «رب» را به معنای پرورش‌دهنده مطلق و «رب العالمین » را به معنای پرورش‌دهندة تمامی عالمیان و موجودات انتخاب فرموده و از اسمای حسنای خود قرار داده است. در تعریف اصطلاحی تربیت، تعریف‌های گوناگونی دیده می‌شود که دانشمندان مختلف طبق تخصص و دیدگاهشان نسبت به انسان و هدف زندگی او بیان کرده‌اند. به‌‌طور‌کلی می‌توان چنین بیان داشت که تربیت در اصطلاح عبارت است: از فعالیتی منظم و مستمر در جهت کمک به رشد جسمانی، شناختی، اخلاقی، عاطفی و به‌طور‌کلی پرورش و شکوفایی استعدادهای متربی به‌گونه‌ای که نتیجه آن در شخصیت متربی به‌ویژه در رفتارهای او ظاهر خواهد شد.

تبليغ در لغت از ريشة «بلغ» به معني رسيدن و تبليغ از باب تفعيل به معني رساندن چيزي است؛ اما در اصطلاح در بنياد دائره‌المعارف اسلامي (دانشنامه جهان، 6، 448) به معنای رساندن مجموعه اطلاعاتي به مخاطب به‌منظور اقناع و برانگيختن احساسات او به سود يا بر ضد يك موضوع است. تبليغ، واژة عربي است كه معادل واژة «Propaganda» انگليسي قرار دارد و همچنين در عربي معادل‌هاي ديگري هم دارد، از قبيل اعلام، دعايه، دعوت، اعلان و جز آن؛ و در زبان فارسي برخي واژة «آوازه‌گري» را ـ به‌ظاهر نخستين بار ملك‌الشعراي بهار آن را در برابر «Propaganda» بكار برد ـ معادل واژة عربي تبليغ دانسته، ولي اين كاربرد، با اقبال روبه‌رو نشده است. زمانی ‌که واژه تبلیغات بر هدف تأکید دارد، در این حالت با کنترل همراه بوده و عبارت است از: تلاشی عامدانه در جهت برقراری موازنه‌ای از قدرت که به نفع تبلیغ‌کننده باشد. تلاش عامدانه، ارتباط نزدیکی با یک هدف و عقیده نهادی [رسمی] آشکار دارد. در حقیقت، هدف تبلیغات این است که یک عقیده و هدف مرتبط به آن را به مخاطبان منتقل کند. تبلیغ‌کنندگان ممکن است عبارت باشند از: سازمانی دولتی که سعی دارد موج وسیعی از احساسات میهن‌پرستانه در حمایت از جنگ ایجاد کند؛ گروهی پیکارجو که پیروانش را دعوت به جهاد می‌کند؛ رهبری نظامی‌ که سعی دارد دشمنانش را با اغراق در مورد قدرت ارتش خود بترساند؛ شرکتی که می‌خواهد وجهه‌ای معتبر از خود ارائه کند تا در نظر مشتریانش مشروع جلوه نماید و یا شرکتی که سعی دارد رقیب خود را بدنام سازد تا محصولاتش، رقیب دیگری نداشته باشند. با یک برنامه دقیق و از پیش طراحی‌شده، نمادها دستکاری می‌شوند و سپس به‌وسیله این نمادها، منظور و هدف خاصی به مخاطب منتقل می‌شود. هدف تبلیغات این است که نگرش‌ها یا رفتارهای مخاطب تغییر یابند یا تقویت شوند؛ بنابراين، مراد از اینکه مي‌گوييم تبليغ و پیشوند «تربیت» را بر آن مي‌افزاييم، مجموعه‌اي از فعاليت‌هايي است كه در جهت رساندن آموزه‌هايی به ديگران صورت مي‌گيرد؛ بنابر آنچه گفته شد، نخستین و روشن‌ترین معنی که از «تربیت تبلیغی» به ذهن متبادر می‌شود، این است که از طریق تبلیغ به تربیت کسی و یاد دادن مطالبی به او با آموزش حضوری، یا غیرحضوری به‌وسیله رسانه‌ها از قبیل راديو، تلويزيون، ‌اينترنت، مطبوعات و نشریات و جز آن، به‌منظور اقناع و برانگيختن احساسات او به سود يا بر ضد يك موضوع همت گماریم.

برداشت شما از مفهوم «تربیت تبلیغی» به‌عنوان یک متخصص در حوزۀ تربیت و تبلیغ چیست؟

تبليغ در دنياي امروز در دانش ارتباطات (Communication) مورد بحث قرار مي‌گيرد و منظور از ارتباطات اجتماعي، گونه‌هاي مختلفي از تبادل پيام در ميان انسان‌ها است؛‌ بر همين اساس، دانشي كه به بررسي و شناخت انواع مختلف پيام، روش‌هاي تبادل آن، ابزارهاي ارسال پيام و دريافت آن، كانال‌هاي انتقال پيام، اجزاي تشكيل دهندة پيام، سنجش ميزان انتقال پيام، پي‌آمدها و مباحث نظري آن مي‌پردازد، دانش ارتباطات اجتماعي شناخته مي‌شود؛ و تبليغ هم از جنس ارتباطات است؛ يعني قبل از هر چيز يك ارتباط است. لذا تكية اصلي بحث تبليغ و كلية مباحث ديگر علوم پيرامون آن، بايد حول محور ارتباطات قرار گيرد.

درهرصورت مهم اين است كه تبليغ با تمام اجزاء و اركان خود در دنياي امروز به‌عنوان يك علم مطرح است و كسي در اين ميدان پيروز خواهد بود كه تبليغ را به‌صورت علمي بياموزد و به‌كار گيرد؛ اما گونه‌هاي تبليغ در زمان كنوني به‌قدری متنوع‌اند كه شمارش آنها كاری دشوار است. امروزه انواع و اقسام رسانه‌هاي جمعي وجود دارد، از قبيل، راديو، تلويزيون، مطبوعات، ‌اينترنت، نشریات و ...، كه هرکدام به‌تنهایی از انواع گونه‌هاي تبليغي سود مي‌جويند. به‌ویژه گونة تصويري تبليغ در دنياي جديد از اهميت فوق‌العاده‌ای برخوردارند؛ زيرا مخاطب بسيار دارد؛ يك فيلم همزمان ممكن است، ميليون‌ها انسان بيننده داشته‌ باشد. به‌عنوان نمونه، در جمهوري اسلامي فيلم‌هايي با درون‌‌مايه‌هاي مذهبي به‌قدری مورد استقبال قرار مي‌گيرد كه قابل‌مقایسه با گونه‌هاي تبليغي رايج در حوزه‌هاي ديني نيست. بديهي است كه وقتي مخاطب زياد مي‌شود، ميزان كمّي موفقيت به همان اندازه رشد نشان مي‌دهد. حتي ممكن است از لحاظ كيفي هم با موفقيت‌هاي بي‌نظيری روبه‌رو شود.

موضوع مورد تبلیغ می‌تواند ارزش‌های جهان‌شمول انسان، مثل عدالت، شرافت، صداقت و یا ضد ارزش‌های انسانی، مثل فرهنگ برهنگی باشد. از سوی دیگر، چون هدف از تبلیغ، متقاعد کردن افراد برای انجام اموری یا خودداری از آنها است، بنابراین تربیت تبلیغی معانی منفی را نیز به ذهن متبادر می‌‌سازد؛ زیرا بنابر هدف، مبلغ می‌تواند ارزش‌های ضد اخلاقی را در فرد پرورش دهد.

تبليغ به‌عنوان گونه‌اي از فرآيند ارتباطي داراي اجزاي مختلفي است و هنگامی‌که همين اجزا را مورد تجزیه‌وتحلیل قرار دهيم، درخواهیم يافت كه مسئله تبليغ در دنياي امروز چه اهميتي دارد و چقدر پيچيده است و نيز درخواهیم يافت كه يك مبلغ تربیتی چاره‌اي ندارد جز اينكه خود را به علوم و فنون روز مجهز نمايد.‌ مهم‌ترين اجزاي تبليغ ازاین‌قرار است: 1. فرستندة پيام (مبلغ)؛ 2. وسيلة ارتباطي براي تبليغ؛ 3. گيرندة پيام (مخاطب)؛ 4. عمليات باز‌خورد. علاوه بر اجزاي فوق، مباحثي چون ‌ مباني و روش، زمان و مكان تبليغ نيز اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. بدون شك به اهميت موضوع، زماني پي خواهيم برد كه به طور دقیقی هر یک از اجزاي مختلف آن را بشناسيم و آنگاه دستگاه تبليغي خويش را بر آن تطبيق دهيم. ازاین‌رو، موضوع پیام (اخلاق‌ ضد اخلاق)، منبع پیام (فرد مبلغ) و وسیله ارسال پیام (حضوری غیرحضوری از طریق رسانه‌ها) بر تربیت تبلیغی اثرگذارند؛ و در این میان هرچه منبع یا فرستنده پیام نفوذ و مقبولیت بیشتری داشته باشد، اقناع فرد مخاطب و برانگيختن احساسات در گیرنده پیام، بیشتر و پایدارتر است. همچنین ویژگی‌های گیرندگان پیام در تربیت تبلیغی مهم هستند و هرچه اطلاعات، هوش، تجربه و اعتمادبه‌نفسشان کمتر باشد، زودتر متقاعد می‌شوند که به‌گونه‌ای تربیت شوند که هدف فرد مبلغ است.

آیا تربیت و تبلیغ در مبنا باهم نسبتی دارند؟ وجوه افتراق و اشتراک و همچنین ارتباط آن را بیان بفرمایید؟

بنابر آنچه تاکنون گفته شد، نتیجه می‌شود که تربیت و تبلیغ، هر دو از جنس ارتباطات هستند و ضمن تفاوت‌ها، با یکدیگر نسبت و وجوه اشتراک نیز دارند. اجزای تربیت نیز مانند اجزای تبلیغ است و متشکل از: 1. مربی و ویژگی‌های جسمی و شخصیتی او؛ 2. وسیله تربیت (وعظ، سخنرانی یا استفاده از رسانه‌ها)؛ 3. متربی و ویژگی‌های جسمی و شخصیتی او؛ 4. عملیات بازخورد است. همچنین مانند تبلیغ، مباحثی چون مباني، روش، زمان و مكان نيز در تربیت، فوق‌العاده اهميت دارد. وجه اشتراک مبلغ و مربی این است که هر دو از دانش‌هاي مختلفي چون روان‌شناسي،‌ جامعه‌شناسي و تمام رمز و رازهاي هنري و فنّاوری پيشرفته استفاده مي‌كنند و پيام‌ها‌یشان را در متن زندگي شخصي و حتي خانوادگي مي‌فرستند. دو فرایند جامعه‌شناختی و روان‌شناختی تربیت و تبلیغ با دو نوع ارتباط و تعامل خاصی که دارند، وجوه اشتراک و اختلاف آنها به شرح زیر است:

وجوه اشتراک

  1. هر دو هدفمندند؛ 2. هر دو نظامدارند؛ 3. هر دو برای تغییر دادن رفتار یا گرایش‌ها و ارزش‌های مخاطبان خود تلاش می‌کنند؛ 4. بازخورد رفتار مخاطبان برای هر دو تلاش، اهمیت دارد؛ 5. هر دو، مهارت یا مهارت‌هایی آموختنی و مستلزم تجربه و تمرین هستند؛ 6. هر دو از اثرگذاری مثبت در مخاطبان، خوشحال می‌شوند و لذت می‌برند؛ 7. وسیله‌ یا ابزار کار اساسی هر دو، اغلب کلام است؛ 8. هر دو به نوعی عشق و جرئت، امید، اعتمادبه‌نفس و اعتماد در مربی و مبلغ نیاز دارند؛ 9. هر دو اغلب با گذشت زمان انجام می‌شوند، اثر می‌گیرند و اثر می‌گذارند و شتاب‌زدگی را بر‌نمی‌تابند؛ 10. هر دو به‌طبع مستلزم پاداش، تقویت و پیگیری هستند؛ 11. هر دو نوعی فلسفه، علم، هنر و حتی صنعت هستند؛ 12. موفقیت در هر دو، مستلزم استعداد و تیزفهمی است؛ 13. هر دو مستلزم برخورداری از خوش‌بینی دربارة مخاطبان هستند؛ 14. هر دو به مهارت‌های خاصی در برقراری ارتباط و تعامل مؤثر نیاز دارند.

وجوه اختلاف

دو فرایند تربیت و تبلیغ با وجود اشتراک‌های مذکور، تفاوت‌هایی نیز باهم دارند که در زیر به آنها اشاره می‌شود:

  1. در تربیت اغلب اندیشه و اندیشیدن، تحریک و هدایت می‌شود؛ درصورتی‌که در تبلیغ اغلب گرایش‌ها و ارزش‌گذاری‌ها، تحریک و راهنمایی می‌شوند؛ و بُعد عاطفی، بیشتر مطرح است؛
  2. تربیت، نوعی تعیین‌کننده سرنوشت مخاطبان است؛ درصورتی‌که تبلیغ اغلب توجهی به آن ندارد؛
  3. در تبلیغ معمولاً چگونگی متاع یا مقوله، مطرح است؛ درحالی‌که در تربیت، متاع یا مقولة خاصی مطرح نیست؛
  4. آماده شدن برای تبلیغ، آسان‌تر و سریع‌تر از آماده شدن برای تربیت است؛
  5. ارزیابی یا ارزش‌یابی در حوزه تبلیغ، به‌سرعت و سهولت انجام می‌گیرد؛ درصورتی‌که ارزش‌یابی در حوزه تربیت (آموزش‌وپرورش) فرایند بسیار دشوار و پُرمسئولیتی است؛
  6. تبلیغ اغلب به مصرف می‌اندیشد؛ درحالی‌که تربیت، به‌طبع نوعی تولید است و به‌ آن می‌اندیشد؛
  7. در حوزه تبلیغ، به‌سرعت می‌توان به بازخورد دست‌یافت؛ درصورتی‌که در حوزه تربیت، برای دریافت بازخورد، زمان زیادی لازم است؛
  8. تربیت، فرایندی یکسره انسانی و در حوزه انسانیت است؛ درحالی‌که تبلیغ، همیشه چنین نیست؛
  9. تبلیغ اغلب محدود است و حدود مشخصی دارد؛ لیکن برای فرایند تربیت، نمی‌توان بادقت حدودی تعیین کرد؛
  10. مبلغ را آسان‌تر و سریع‌تر از مربی می‌توان تغییر داد یا عوض کرد؛
  11. در تربیت، شخصیت مربی، نخستین ویژگی مطرح است؛ درصورتی‌که در تبلیغ، مهارت ارتباطی، نخستین ویژگی تلقی می‌شود؛
  12. شرایط تبلیغ مؤثر را آسان‌تر و سریع‌تر از شرایط تربیت مؤثر می‌توان فراهم ساخت؛
  13. تبلیغ، فرایندی اغلب کلامی است؛ درحالی‌که تربیت، فر‌ایندی هم‌کلامی و هم عملی و همزمان است؛
  14. برای مربی هر پنج بُعد رفتار مخاطبان باهم و همزمان مطرح‌اند؛ درصورتی‌که برای مبلغ، عمدتاً دو بُعد روان‌شناختی و جامعه‌شناختی مطرح‌اند؛
  15. برای مربی هر سه بعد زمانی، باهم و همزمان مطرح‌اند؛ درحالی‌که برای مبلغ عمدتاً زمان حال مطرح است؛
  16. هرگونه لغزش رفتار مربی طبعاً عواقب ناگوار و اجتماعی دارد، درصورتی‌که چنین خطری در فرایند تبلیغ مطرح نیست؛
  17. تربیت یا آموزش‌وپرورش طبعاً به برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت گوناگونی نیاز دارند و اشتباه یا سهل‌انگاری در این برنامه‌ریزی‌ها، درهرصورت، به زیان مخاطبان تمام می‌شود؛ درحالی‌که تبلیغ، به برنامه‌ریزی محدودی نیاز دارد؛
  18. فرایند تربیت، همگانی است و مربی و متربی، هر دو مسئول‌اند؛ لیکن در فرایند تبلیغ، چنین مسئولیتی مطرح نیست؛
  19. در حوزه تربیت، از مخاطبان انتظار می‌رود که فعال باشند؛ چون مسئولیت نخست تغییر رفتار، خودشان هستند؛ درصورتی‌که در حوزه تبلیغ، از مخاطبان انتظار دارند که بیشتر منفعل (ایستا) باشند. به‌عبارت‌دیگر، تبلیغ، نوعی هیپنوتیزم است؛ درحالی‌که تربیت، تحریک بیداری است؛
  20. فرایند تربیت، طبعاً کنجکاوی و اندیشة انتقادی را برمی‌انگیزد؛ درصورتی‌که فرایند تبلیغ به تعطیلی آن دو علاقه‌مند است؛
  21. فرایند تبلیغ معمولاً مخاطبان ویژه دارد؛ درحالی‌که در فرایند تربیت، نه‌تنها همه شهروندان، بلکه همه افراد بشر، مخاطب هستند؛
  22. تبلیغ عمدتاً احساسات را تحریک می‌کند؛ اما تربیت عمدتاً شعور و اندیشیدن را برانگیخته می‌کند؛
  23. فرایند تربیت (آموزش‌وپرورش)، خلاقیت را برمی‌انگیزد و تشویق می‌کند؛ درصورتی‌که فرایند تبلیغ، تابعیت را می‌پسندد و تشویق می‌کند؛
  24. مبلّغ غالباً، تلویحاً یا تصریحاً، می‌گوید «بشنو، باور کن و اقدام کن»؛ درحالی‌که مربی معمولاً می‌گوید (باید) بگوید «ببین، بیندیش، بخوان، باور کن و در موارد لزوم، به کار ببر»؛
  25. در فرایند تربیت، مربی از مخاطبانش انتظار دارد عشق و جرئت داشتن و اندیشیدن را در خویشتن رشد و گسترش دهند تا به خود اعتماد کنند؛ در فرایند تبلیغ از مخاطبان انتظار هست که به موضوع یا متاع تبلیغ، عشق‌ورزند و به داشتن آن افتخار کنند؛
  26. فرایند تبلیغ به ابزار شدن مخاطبان علاقه‌مند است؛ درصورتی‌که فرایند تربیت می‌کوشد از ابزار شدن مخاطبانش جلوگیری کند و تک‌تک ایشان را هدف بداند؛
  27. در فرایند تربیت، همیشه «انسانیت» (انسان بودن و انسان ماندن و انسانی عمل کردن) مطرح است و هدف غایی تلقی می‌شود؛ درحالی‌که در فرایند تبلیغ همیشه «موضوعیت» مطرح است؛
  28. فرایند تبلیغ همواره به مخاطبانش، تصریحاً یا تلویحاً، می‌گوید «با من باش و با من بیا»، درصورتی‌که فرایند تربیت از مخاطبانش می‌خواهد و انتظار دارد که «خودشان باشند» یا «خودگردان» باشند و از هرگونه وابستگی تا حد امکان، پرهیز کنند؛
  29. تربیت (آموزش‌وپرورش) ناگزیر است در هر گام خویش و مؤلفه‌هایش، انسانی بیندیشد، انسانی برنامه‌ریزی کند و انسانی عمل کند؛ درحالی‌که تبلیغ معمولاً چنین نیست؛
  30. فرایند تربیت، سراسر زندگی فرد را در برمی‌گیرد؛ درصورتی‌که فرایند تبلیغ معمولاً محدودیت زمانی و حتی مکانی دارد؛
  31. مربی حتماً باید از سلامت اندام، به‌ویژه سلامت حواس، برخوردار باشد؛ درحالی‌که مبلّغ غالباً چنین محدودیتی ندارد؛
  32. تبلیغ غالباً در هر شرایطی، امکان‌پذیر است؛ درصورتی‌که تربیت بدون فراهم بودن شرایط یا موقعیت مساعد یادگیری، تقریباً غیرممکن است؛
  33. در فرایند تبلیغ، مبلغ و مخاطب و موضوع تبلیغ، برابر نیستند یا نسبت‌های نابرابری دارند؛ درحالی‌که در فرایند تربیت، مربی، مخاطب شرایط (مدرسه، برنامه، وسایل و...) در حکم سه زاویه یک مثلث هستند و هر سه، محدودیت دارند.
  34. چندوچون فرایند تربیت یا آموزش ـ پرورش برای همه شهروندان، شاید همه جهانیان در دنیای امروز، مطرح و مهم است؛ درصورتی‌که در فرایند تبلیغ، چنین عمومیتی مطرح نیست؛
  35. در فرایند تبلیغ، معمولاً نوعی مقایسه و داوری مطرح است؛ لیکن فرایند تربیت غالباً از مقایسه و داوری پرهیز می‌کند؛
  36. فرایند تربیت معمولاً زندگی معنادار را مهم تلقی می‌کند؛ لیکن فرایند تبلیغ عمدتاً زندگی برخوردار از موضوع تبلیغ را ترویج و تشویق می‌کند؛
  37. تربیت زنده، همواره فرزند زمان است و از مخاطبانش انتظار دارد شرایط سازگاری در جهان امروز را در خویشتن رشد و گسترش دهند؛ درصورتی‌که تبلیغ به موضوع روز بودن خود و موضوعش می‌اندیشد و برای تلاش می‌کند؛
  38. موضوع یا مقوله (متاع) تربیت، زندگی سالم و خوشایند مخاطبان است؛ درحالی‌که در فرایند تبلیغ، زندگی سالم و خوشایند به برخورداری از موضوع تبلیغ،‌ وابسته است؛
  39. در فرایند تربیت، ارتباط و تعامل کلامی بیش از فرایند تبلیغ است؛
  40. تربیت (آموزش‌وپرورش) غالباً پرهزینه‌تر از تبلیغ است؛
  41. تربیت از بیت‌المال (پول شهروندان) هزینه می‌کند؛ درصورتی‌که هزینه تبلیغ به عهده خودش است؛
  42. تبلیغ عملاً قشربندی شهروندان را مطرح و ترویج می‌کند؛ درحالی‌که تربیت عملاً با قشربندی افراد بشر به‌ویژه مخاطبانش مخالف است؛
  43. تربیت همیشه می‌گوید «انسان را بپایید»؛ اما تبلیغ همیشه می‌گوید «موضوع مطلوب مرا بپایید»؛
  44. تبلیغ، مخاطبانش را به فرایند «داشتن» تشویق می‌کند؛ درصورتی‌که تربیت به فرایند «شدن» در مخاطبان می‌پردازد. به این دلیل است که می‌گویند: مدرسه باید مدرسه باشد و تنها به چندوچون فرایند تربیت شهروندان، به‌ویژه کودکان و نوجوانان بیندیشد، نه یک مؤسسه تبلیغاتی( شعاری زاده).

زندگی و یادگیری، شامل یک رشته آزمایش است که آدمی به وسیلة آنها سعی می‌کند چندوچون تعامل خود با محیط را کنترل و هدایت کند.

آیا یک مبلغ (به معنای عام که شامل معلّم، مبلّغین دینی، استادان و ... است)، می‌تواند یک مربی در حوزۀ تربیت تلقّی شود؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، لوازم این امر چیست؟

با توجه به وجوه اشتراک بین تبلیغ و تربیت که مهم‌ترین آنها، هدفمند و نظامدار بودن و داشتن اجزای مشترک بین این دو مفهوم است؛ بنابراین یک مبلغ می‌تواند یک مربی در حوزۀ تربیت تلقّی شود. لوازم این امر عبارت است از: 1. گزینش افرادی که شخصیت سالمی دارند و از سلامت روانی برخوردارند؛ 2. گزینش افرادی که به تعلیم و تربیت عشق می‌ورزند و معلمی را شغل انبیاء می‌دانند؛ 3. تربیت صحیح خود مبلغ تربیتی. امام علی (ع) می‌فرماید: «مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِنَّاسِ اِماماً فَلیَبدَاء بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ، وَلیَکُن تَادِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبلَ تَادِبِهِ بِلِسَاِنهِ؛ وَمُعَلِمُ نَفسِهِ وَ مُوءَدِّبُهَا اءَحَقُّ بِالاءِجلالِ مِن مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُوءَدِّبِهِم» (نهج‌البلاغه، ترجمة محمد دشتی، 638، حکمه 73) (کسی که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد، خود را بسازد و پیش از آنکه به گفتار تربیت کند، با کردار تعلیم دهد؛ زیرا آن‌کس که خود را تعلیم دهد و ادب کن، سزاوارتر به تعظیم است نصبت به آنکه دیگری را تعلیم دهد و ادب بیاموزد) اگر مربی در بخش اعتقادات و اخلاقیات، تربیت صحیح نیافته باشد از دو جنبه به متربیان خود در تربیت آسیب می‌رساند که این دو جنبه عبارتند از: الف) اولین آسیب از حیث تأثیر‌گذاری اخلاقی و انتقال بینش و تفکر غلط اعتقادی به متربیان است؛ زیرا کودکان و نوجوانان شدیداً تحت تأثیر مربی و معلم هستند و از آنها الگو گیری می‌کنند و اگر این اعتقاد و بینش غلط یا رفتار ناصحیح در وجود متربی رسوخ کند، اصلاح آن به‌سختی ممکن است؛ زیرا آنچه در فرایند تعلیم و تربیت به متعلم انتقال می‌یابد تنها معلومات و مهارت‌های معلّم نیست، بلکه تمام صفات، خلقیات، حالات نفسانی و رفتار ظاهری او نیز به شاگردان منتقل می‌شود. رابطه دانش‌آموز با معلّم یک رابطه باطنی و معنوی است دانش‌آموز و یا دانشجو معلّم را شخصیتی محترم و ممتاز می‌داند که او را در بزرگ شدن و به استقلال و آزادی رسیدن و به عضویت رسمی جامعه درآمدن، کمک و مساعدت می‌نماید. معلّم با روح و جان دانش‌آموز و یا دانشجو سروکار دارد و به همین جهت به‌عنوان یک الگوی محبوب و مطاع پذیرفته می‌شود. اگرچه دانش‌آموز قبلاً در محیط خانواده، علوم و اطلاعات فراوانی را کسب کرده و رفتارهایی را آموخته و به اموری عادت کرده و تا حدودی شخصیت او شکل‌گرفته است ولی هنوز شکل ثابتی به خود نگرفته و تا حد زیادی قابل‌انعطاف و تغییر است؛ ب دومین آسیب به علت رفتار و منش ناشایست مربی در برخورد با متربی است که دین‌گریزی و عدم اعتماد متربی به دینداران و دل‌زدگی از یادگیری در او به‌ وجود می‌آید. 4. آگاهی از دانش و فنّاوری روز؛ 5. استفاده از شیوه‌های هنری در تربیت تبلیغی؛ 6. رعایت اعتدال و خودداری از افراط در تبلیغ و گرایش صرف به یک جنبه (سیاسی – اخلاقی)؛ 7. هنر لحظه شناسی؛ 8. مخاطب‌شناسی؛ 9. تعلیم مسائل و ارزش‌های موردنیاز زمان بر اساس واقعیات دنیای کنونی؛ 10. پرورش مبلغین و معلمینی که هم در رشته علمی خود مختصص باشند و هم آگاه به معارف دینی در حد نیاز جامعه آگاه بوده و برای قشر‌های مختلف جوان، نوجوان، کودک و جز آنکه آشنا به فنون نوین تبلیغ و تدریس با توجه به خصوصیت مخاطب بوده‌اند، از روش پژوهش و مطالعه برای به‌روز کردن مطالب خود استفاده کنند؛ 11. الگو‌سازی صحیح و قابل اقتدا از ائمه (ع) و صلحای مؤمنین برای نسل جوان تشنه معارف و یادگیری.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

مصاحبه با دکتر حسینعلی رحمتی

مصاحبه با دکتر حسینعلی رحمتی

مدتي قبل ساعت يك يا دو بعد از نیمه‌شب بود كه هنگام كار با اينترنت متوجه شدم يكي از جوان‌هایی كه می‌شناختم، به‌قول‌معروف «آنلاين» است؛ وقتي از او پرسيدم چرا اين وقت شب نخوابيده است، گفت: «الان برنامه‌هاي «وايبر»، «واتس آپ» و «لاين» در تلفنم فعال است و با چند نفر از دوستانم با اين برنامه‌ها در تماس هستم». طبیعتاً اگر شما از والدين اين جوان دربارة اين برنامه‌ها سؤال كنيد ممكن است اصلاً نام آنها را هم نشنيده باشند، چه رسد به اینکه از آنها استفاده كنند يا از خوب و بد آنها خبر داشته باشند. اين تفاوت و فاصله بين والدين و فرزندان را می‌توان «شكاف ديجيتالي» ‌بين دو نسل ناميد.
 مصاحبه با حجت الاسلام دكتر محمد جواد رودگر

مصاحبه با حجت الاسلام دكتر محمد جواد رودگر

بعضي از عزيزاني كه ما در محضرشان هستيم كاملاً به اين مقولات و آنچه در اين عرصه گذشت توجه دارند؛ تا اينكه به تعبير مقام معظم رهبري، تهاجم به قتل‏ عام و غارت فرهنگي تبديل شد و به تدريج يك ناتوي فرهنگي عليه جبهة تفكر ديني و اسلامي به جا آمد و در اين اواخر هم تعبير به «جنگ نرم» شد.
مصاحبه: چیستی و چرایی تربیت تبلیغی

مصاحبه: چیستی و چرایی تربیت تبلیغی

با توجه به وجوه اشتراک بین تبلیغ و تربیت که مهم‌ترین آنها، هدفمند و نظامدار بودن و داشتن اجزای مشترک بین این دو مفهوم است؛ بنابراین یک مبلغ می‌تواند یک مربی در حوزۀ تربیت تلقّی شود. لوازم این امر عبارت است از...
مصاحبه با حجت الاسلام دكتر عليرضا قائمی نيا

مصاحبه با حجت الاسلام دكتر عليرضا قائمی نيا

بايد در اين جدال معايب «عرفان سنتي» را دنبال كرد. همان‏ظور كه بايد معايب عرفان‏هاي جديد را مورد بررسي قرار داد و به سمتي رفت كه عرفان اسلامي از لحاظ ادبيات و محتوايي مشكلات بشر جديد را حل كند.
 مصاحبه باحجت‏ الاسلام حميد رضا مظاهري‏ سيف

مصاحبه باحجت‏ الاسلام حميد رضا مظاهري‏ سيف

با كدام مباني؟ ما که درباره عرفان‏هاي كاذب در حوزه علميه قم كار كنيم مي‏گويند اسم «عرفان» را نياوريد! ما مي‏خواهيم نقد كنيم، مي‏گويند «عرفان» يعني چه؟ همه‏ي «عرفان» كاذب است! صادق آن هم كاذب است
Powered by TayaCMS