Email: javadyaghobi97@yahoo.com
دکتر عباسعلی سلطانی؛ دانشیار و عضو هیئتعلمی فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
Email: soltani@um.ac.ir
چکیده
انقلاب اسلامی حامل روش تازهی زندگی و متکفل فتح باب جدیدی در شیوهی زیست انسان بود. از اینرو تحقیق در سبک زندگی، درواقع گام برداشتن در جهت تعمیق ارزشها و آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی است. سبک زندگی از موضوعهای جدید در جامعهی ما است که بعد از تأکیدات مقام معظم رهبری جای خود را بهعنوان یک بحث نوبنیاد در پژوهشها و تحقیقات پژوهشگران باز کرده است. نوشتار پیش رو، نگاهی چندوجهی به این موضوع دارد؛ از سویی در پی بررسی و مطالعهی شیوهی زندگیِ مردمِ جامعه امروز ایران و تشریح میزان نفوذ مدلهای غربی و غیر اسلامی- ایرانی بر زندگی ایرانیان است؛ از سوی دیگر به آثار فکری و علمی که توسط روشنفکران در این زمینه نگاشته شده، نظری افکنده و این هر دو را بهنقد کشیده و در فرجام نیز به تبیین و ترسیم زندگی آرمانی مبتنی بر ارزشها و اصول اسلامی- ایرانی پرداخته است؛ زندگی آرمانی که این نوشتار آن را زندگی بهشتی مینامد. در این مقاله آسیبشناسی سبک زندگی امروز جامعه و فرهنگ ما در مقایسه با سبک زندگی موردنظر قرآن، احادیث، سیرهی زندگی پیامبر (ص)، امامان (ع) و تفاوتهای اساسی میان این دو گونه زندگی تشریح شده و جهت اثبات این مدعا، مستندات و دلایل متعددی نظیر مستندات فقهی، قرآنی، روایی و نیز پرسشنامه اقامه شده است؛ بنابراین چارچوب این نوشتار چنین است: گام نخست: آسیبشناسی زندگی امروز ایرانیان از طریق مطالعهی شواهد و مدارک عینی موجود و در گام دوم، طراحی گونهای از زندگی بهشتی متفاوت با سبک زندگی مرسوم، از طریق ارائه مستندات فقهی، قرآنی، روایی و تاریخی از زندگی بزرگان دینی. روش این پژوهش کتابخانهای- میدانی است.
واژگان کلیدی: زندگی بهشتی، سبک زندگی آرمانی، سبک زندگی فقهی، سبک زندگی اسلامی، سبک زندگی غربی.
مقدمه
انسان برای زیستن به این دنیا قدم میگذارد، پس شیوه زیستن اهمیت غیرقابلانکاری دارد. آیا میتوان بدون توجه به هدف و بدون برنامه زندگی کرد؟ پاسخ یکسره منفی است؛ بنابراین پرداختن به مبحث سبک زندگی از ضروریات است که خوشبختانه با توجه مقاممعظم رهبری موردعنایت صاحبان قلم و اندیشه قرارگرفته است. اگرچه انسان همیشه بر اساس یک برنامه و هدف، زندگی کرده است هرچند خود به آن آگاه نبوده، اما مباحث تئوریک این موضوع بهتازگی مطرحشده است. در این نوشتار به دلیل اهمیت برنامهی زندگی و کیفیت آن، ما در بخش اول، سبک زندگی مورد تأیید و تأکید قرآن، نهجالبلاغه و ائمهی معصومین در موضوعات همسایه، والدین و حقوق آنها در فقه و حقوق و با توجه به اهمیت قانون و عدالت در سبک زندگی اسلامی، به این موضوعات میپردازیم که همان برنامه و کیفیت برنامه است و آنگاه در بخش دوم این مقاله به آسیبشناسی شیوه و منش زندگی امروز ایرانیان توجه میکنیم و آراء و نظریههای دانشمندان ایرانی و غربی را در باب شیوه زندگی مطرح میکنیم و در فرجامین بخشِ این نوشتار نیز به ارائه یک سبک زندگی که از قرآن برداشت شده میپردازیم.
الف. سبک زندگی آرمانی
1. همسایه
طرح عنوان همسایه در این نوشتار و ربط آن به موضوع مقالهی حاضر، چنین است که ما درصدد اثبات این حقیقت هستیم که در سبک زندگی امروز ایران اسلامی، همسایه، جایگاه و ارزش سابق، که بسیار مورد تأکید قرآن و پیامبران بوده را ندارد و این برخلاف قرآن، نهجالبلاغه، احادیث معصومین و اعمال و اقوال آنها است؛ چراکه آنها همواره در همهی شئون و جهات از حقوق همسایگی صحبت به میان آوردهاند و بر رعایت آن تأکید کردهاند که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
همسایه در لغت
واژه جار، از ریشه جور، به معنای میل و عدول است و فعل آن از باب مفاعله (مجاوره، جِوار) به معنای همسایگی است؛ الجَارُ هو الذي يُجَاوِرُك بَيْتَ بَيْتَ. (تاج العروس من جواهر القاموس 1414 ه ق؛ ج6: 217). بهطوریکه سایهی دیوار خانه همسایه در خانه ما میافتد. «هو الذي يجاورك في المسكن و يميل ظل بيته إلى بيتك، من الجور الميل» (طریحی، 1375، ج3: 251) و همچنین با عنایت به آیه 36 سورهی نساء و به اعتبار معنی آن، كسي كه نزديك است جار خوانده شده مثل «ثُم لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلا قَلِيلًا» (احزاب: 60) در آنجا جز اندكى همسايه تو نباشند. «قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ» (رعد: 4) قطعههاى نزديك هم. راغب گويد: چون حق همسايه نزد عقل و شرع بزرگ است، پس به هرکسی كه حق او بزرگ است و يا حق ديگرى را بزرگ ميداند جار گفتهاند مثل «لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ ... وَ إِني جارٌ لَكُمْ» (انفال: 48) يعنى من امان شمايم و حقتان را بزرگ ميدانم؛ و از اين حساب است آيهی «وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ» (مؤمنون: 88) او امان ميدهد و امان داده نمیشود (راغب اصفهانی، 1412: 212).
همسایه در قرآن
در قرآنکریم، واژه جار دو بار در آیه ۳۶ نساء و یکبار در آیه ۴۸ انفال بهکار رفته است. جار در آیه اول، به معنای همسایه است و در باب معنی و تفسیر دو ترکیب «الْجارِ ذِی الْقُرْبی» و «الْجَارِ الْجُنُبِ» در این آیه، اقوال مختلفی نقل شده است؛ ابن عباس، مجاهد، قتاده، ضحاك و ابن زيد گويند: مقصود همسايگانى است كه با انسان خويشاوندى دارند و همسايگانى كه خويشاوندى ندارند. از پيامبر گرامى روایتشده است كه «همسايگان بر سه دستهاند. همسايهاى كه سه حق دارد: حق مسلمانى، حق همسايگى و حق خويشاوندى. همسايهاى كه دو حق دارد: حق همسايگى و حق مسلمانى و همسايهاى كه يك حق دارد و آن مشركى است كه از اهل كتاب باشد»؛ بنابراین همسايه مشرك هم حق همسايگى دارد، خواه اهل كتاب باشد خواه نباشد (مجمعالبیان في تفسير القرآن: 142).
سپس قرآن، درباره كسانى كه با انساندوستی و مصاحبت دارند، توصيه به نيكى مىكند «وَ الصاحِبِ بِالْجَنْبِ»... . این واژه معنایى وسيعتر از دوست و رفيق دارد و درواقع هرکسی را كه بهنوعی با انسان نشستوبرخاست کند، در برمیگیرد. بهاینترتیب، آيه يك دستور جامع و كلى است براى حسن معاشرت نسبت به تمام كسانى كه با انسان ارتباط دارند، اعم از دوستان واقعى، همكاران، همسفران، مراجعان، شاگردان، مشاوران و خدمتگزاران (مكارم شيرازى، 1374: 485).
همسایه در احادیث معصومین و نهجالبلاغه
در احادیث پیامبر (ص) و امامان شیعه (ع) مطالب فراوانی درباره رعایت حقوق همسایه آمده است. در حدیثی رسول خدا (ص) فرمودهاند: اگر از تو كمك خواست كمكش كنى، اگر از تو قرض خواست به او قرض دهى، اگر نيازمند شد نيازش را برطرف سازى، اگر مصيبتى ديد او را دلدارى دهى، اگر خيرى به او رسيد به وى تبريك گويى، اگر بيمار شد به عيادتش روى، وقتى مرد در تشییعجنازهاش شركت كنى، خانهات را بلندتر از خانه او نسازى تا جلوى جريان هوا را بر او بگيرى مگر آنکه خودش اجازه دهد...» (شهید ثانی، بیتا: 105). در حدیثی دیگر، حرمت همسایه در حدی دانسته شده که آزردن او باعث سلب ایمان میگردد و حتی چنین کسی لعن شده است. همچنین رسول خدا (ص) درباره اهمیت رعایت حقوق همسایه فرمودند: «ما زال جبرئيل يوصيني بالجار حتي ظننت انه سيورثه» آنچنان جبرئيل دربار همسايه به من سفارش میکرد، که تصور کردم همسايه از همسايه ارث میبرد (پاینده 1382: 700). در احادیث، همسایه از چنان منزلتی برخوردار است که حتی در هنگام دعا کردن باید وی را بر خود مقدم داشت، چنانکه بر اساس حدیثی، حضرت فاطمه (ع) تا صبح برای زنان و مردان پرهیزکار دعا کرد، اما در حق خود دعا نکرد و فرمود «الجار ثم الدار» (شیخ حر عاملی، 1409: 113).
امام علی (ع) تعصبهای غلط و افتخارهای بيهوده را به باد انتقاد ميگيرند و تأکيد ميکنند که اگر کسي بخواهد تعصب به خرج دهد و افتخار کند، بايد کردار نيک و خصال پسنديده را ملاک مباهات قرار دهد که نخستين اين حالات مستحسن از ديدگاه آن حضرت (ع)، حفظ حقوق همسايه است. وقتي هَمام، يکي از اصحاب پروا پيشه آن امام هُمام خواست که ویژگیهای پرهيزکاران را وصف کنند، حضرت (ع)، از ویژگیهای افراد باتقوا را ضرر نرسانيدن به همسايه برشمردند. همچنين در وصیتنامه خويش، خطاب به فرزندشان میفرمایند: «و الله الله فى جيرانكم فانهم وصية نبيكم ما زال يوصى بهم حتى ظننا انه سيورثهم» (نهجالبلاغه: 307).
امام سجاد (ع) در رساله حقوق، 51 حق را برشمردهاند؛ درباره حق همسايه فرمودند: اما حق همسايه، حفظ او در نهان، بزرگداشت وي در عيان و حمايت او است، درصورتیکه ستم ديده باشد و اگر احتمال تأثير انذار میدهی، او را نصیحتکنی، در وقت ناملايمات و سختیها او را رها نکني؛ از خطا و لغزش او درگذری، جرمش را ببخشي و با او از روي کرامت و بزرگوارانه معاشرت کني (ابنبابویه، 1382: 569) همچنين يکي از دعاهاي صحيفه سجاديه، به مسائل همسايگان و دوستان اختصاص يافته است (صحیفه سجادیه، دعای 26). و در مورد حد و حدود همسایگی احادیث فراوانی از ائمه نقل شده است که در یکی از آنها حضرت علی (ع) حد و حدود همسایگی را تا چهل منزل از هر طرف میدانند «وَالجِوارُ أَربَعونَ دارا مِن أَربَعَةِ جَوانِبِها» (ابن بابویه، 1382: 544).
2- عدالت و قانون
عدالت و قانون از موضوعاتی است که بسیار مورد تأکید اسلام قرارگرفته؛ خداوند در آیات بسیاری، مسلمانان را به اقامه عدل بر روی زمین و رعایت به قانون دعوت کرده است. در آیه 8 سوره مائده، راه پرهیزکاری را در رعایت عدالت میداند تا جایی که میفرماید: مبادا دشمنی با گروه یا جمعیتی باعث شود که شما عدالت را در مورد آنها رعایت نکنید. در آیه 25 حدید، هدف از بعثت پیامبران را اجرای عدالت در زمین میداند تا مردم را هدایت کنند. امام صادق (ع) در حدیثی اجرای عدالت را راه گشای تمام امور میدانند: «عدالت شیرینتر از آبى است كه به جگر سوخته رسد، چه گشايشى است در عدالت، زمانى كه در امرى عدالت شود؛ اگرچه كم باشد» (کلینی، 1369: 219). عدالت به معنای دادگری کردن است و در شریعت عبارت از استقامت بر طریق حق است به اجتناب از آنچه محظور است در دین (دهخدا، جلد نهم: 13904). واژه قانون، در اصل سریانی یا یونانی است و پس از انتقال به لغت عرب، در معنای اندازه، مقیاس اشیاء و قضیه کلی که بیانگر یک رشته جزئیات است و نیز به معنای اصل هر چیز بهکار رفته است. این کلمه در مجاز به معنای قاعده و دستور است (پاشا، 1335: 3304). قانون در اصطلاح علوم مختلف، معانی متفاوت دارد؛ همانند قوانین طبیعی، قوانین فلسفی، قوانین فیزیکی و قوانین ریاضی که هر یک بهگونهای خاص تعریف شدهاند. قانون در اصطلاح حقوق اساسی، قضایایی است که شیوه رفتار انسان را در زندگی اجتماعی تعیین میکند (جعفری لنگرودی، 1381: 518-517(.
در اصطلاح حقوقدانان، كاربرد اين واژه در مواضع مختلفي لحاظ شده است؛ گاهي مجموع رفتارهاي عملياتي دستگاه قدرت حاكمه و ضوابط حاكم بر آن را حركت قانوني در جهت سامان بخشي ساختار عملي حكومت ميخوانند. براين اساس حتي حركتهاي غير مدون نيز وجه قانوني داشته و تحتشعاع قانون توجيه پذیر است و نيازمند قوانين مدون و منصوص نخواهد بود (گروهی از مؤلفان، 1368: 291).
قانون و سبک زندگی
هدف از تدوین قانون در جوامع گوناگون و بهخصوص جوامع غربی و سکولار، کاهش قتل، دزدی و تجاوز و بهطورکلی کاهش جرم و مجازات است. از اینرو نگاه آنها به دنیا و متعلقات آن، یک نگاه مادی است و از قانون بهعنوان یک ابزار کارگشا برای پیشبُرد این هدف استفاده میکنند. این نوع نگاه به زندگی و این طرز تفکر، خود مُبدع سبک خاصی از زندگی در جوامع غربی شده که از آن بهعنوان سبک زندگی مصرفگرایی و مبتنی بر لذات و مادهگرایی یاد میکنند؛ اما نگاه اسلام و قرآن به قانون و زندگی بسیار فراتر از جنبه مادی است که در ادامه تشریح میشود.
عدالت و قانون در قرآن
هدف از تدوین قوانین الهی، علاوه بر مادی بودن آن، معنوی بودن آن است. در این نوع طرز تفکر، هدف، تعالی روحانی و معنوی زندگی است. پیامبران الهی نیز با اعمال و اقوال خود بر این حقیقت صحه گذاشتهاند. پیامبر اسلام در حدیثی میفرمایند: «الدنيا مزرعة الاخرة» (هاشمی خویی، 1400: 86) این حدیث نشان میدهد که رسول خدا هم به مادی بودن دنیا در سبک زندگی خود میاندیشد و هم به معنوی بودن آن. در سبک زندگی اسلامی، انسانها از احوال اقوام و همسایههاشان باخبر هستند به عدالت اعتقاد دارند و به قوانین احترام میگذارند و نسبت به والدین خویش خوشرفتار هستند. انسانها در سبک زندگی مبتنی بر قوانین الهی و قرآن، تلاش میکنند که رضایت خداوند را بهدست آورند. پرسشی که مطرح است در اینجا، آیا سبک زندگی مصرفگرای جامعه امروز ما همان چیزی است که در قوانین الهی و قرآن به آن اعتقاد داریم؟ جامعه ما در سبک زندگی خود دچار تعارض شدیدی در آنچه بدان اعتقاد دارد و آنچه بدان عمل میکند شده است. در واقع، ما بهجای اینکه مؤثر بر فرهنگهای دیگر باشیم بیشتر متأثر بودهایم. توجه به این نکته ضروری است که مفهوم غرب هیچگاه الزام جغرافیایی نداشته است؛ میتوان ازنظر جغرافیایی در شرق عالم بود، اما در فرهنگ غرب سهیم شد و از سبک زندگی آنها تأثیر پذیرفت، آنگونه که ژاپن جزئی از فرهنگ و تاریخ غرب است و همچنین میتوان در غرب جغرافیایی عالم بود و فارغ از فرهنگ و تاریخ غرب بود؛ مانند بومیان آمریکای لاتین. از اینرو، دگرگونیها و دگردیسیهای زمانی و مکانی تأثیری در غربیشدن کشورها ندارد.
آيه 90 سوره نحل «إِن اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلكُمْ تَذَكرُونَ» جامعترین برنامه در زمینه مسائل اجتماعى، انسانى و اخلاقى را بيان مىكند. عدل همان قانونى است كه تمام نظام هستى بر محور آن مىگردد و به معنى واقعى كلمه آن است كه هر چيزى در جاى خود باشد؛ بنابراين، هرگونه انحراف، افراط، تفريط، تجاوز از حد، تجاوز به حقوق ديگران برخلاف عدل است؛ اما ازآنجا که عدالت با همه قدرت و شكوه و تأثير عميقش در مواقع بحرانى و استثنايى به تنهایی كارساز نيست، بلافاصله دستور به احسان را پشت سر آن مىآورد. در حديثى از على (ع) مىخوانيم: «عدل آن است كه حق مردم را به آنها برسانى و احسان آن است كه بر آنها تفضل كنى» (بابایی، 1382، ج2: 593).
عدالت و قانون در روایات
پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) نیز به پیروی از قرآن، اهمیت بسیاری برای عدالت قائل شدهاند. در روایتی از رسول اكرم (ص) آمده: ساعتى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است. (طبرسی، 1374: 544) روشن است که عبادت نیز در زندگی انسان تأثیر میگذارد اما در قیاس با عدالت اهمیت آن بسیار کمتر است. شاید یکی از وجوه اهمیت عدالت، تأثیر آن بر زندگانی اجتماعی انسان باشد؛ زیرا بیعدالتی یا رعایت عدالت میتواند بهسرعت بر روش زندگی انسانها تأثیر بگذارد. در روایت دیگری از امام صادق (ع) میخوانیم: اگر در ميان مردم عدالت برقرار شود، همه بىنياز مىشوند و به اذن خداوند متعال آسمان روزى خود را فرو مىفرستد و زمين بركت خويش را بيرون مىريزد (کلینی، 136، ج 3: 568).
3- والدین
در الگوی سبک زندگی اسلامی، پدر و مادر از جایگاه والایی برخوردار هستند؛ تا آنجا که خداوند در آیه 23 سوره اسراء، اُف گفتن به آنها را هم جایز نمیداند و حتی با اسناد نقل شده، امام رضا (ع) فرمودند كه پدرم جعفر (ع) فرموده: «پستترين درجه عاق والدين گفتن كلمه «اف» است؛ اگر از اين كلمهاى پستتر مىبود، همانا خدا از گفتن آنهم انسان را نهی میکرد.» اهمیت احترام به پدر و مادر در کلام معصومین (ع) نیز به چشم میخورد. امام زینالعابدین (ع) در دعای بیستوچهارم از صحیفه سجادیه تعظیم و بزرگداشت والدین در همه شرایع را مورد تأکید قرار داده، سپس میفرماید: «مردى بر رسول خدا (ص) گفت: مرا عملى بياموز كه بهوسیله آن به رحمت خدا نزديك شوم، فرمود: پدر و مادر دارى؟ گفت: آرى، فرمود: به ایشان نيكویى كن كه نيكویى درباره آنها از همهچیز به رحمت حق نزدیکتر است.» (امام زینالعابدین، ترجمه و شرح فيض الإسلام، 1376: 158).
نیکی به پدر و مادر و احترام به آنها سرچشمه خیرات و برکات زیادی است حتی میشود از آن به شناخت بیشتر خداوند رسید؛ امام صادق (ع) در ذیل حدیثی در اینباره میفرمایند: «... عبادتى نيست كه انسان را به رضاى پروردگار سريعتر برساند و بهتر باشد از نيكويى به والدين براى خدا. حق پدر و مادر از حقوق خدا جدا و متفرع مىشود، بهشرط آنكه بر طريقة دين و روى روش اسلامى سلوك كنند.» (منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم، 1400: 311) بنابراین در سبک زندگی دینی جایگاه والدین بسیار رفیع است. توجه به نکات فوق اهمیت همسایه و حقوق آن، عدالت و قانون و احترام به والدین را در سبک زندگی اسلامی نشان میدهد.
ب. آسیبشناسی سبک زندگی
در آسیبشناسی سبک زندگی باید گفت سبک کنونی زندگی ما کاملاً التقاطی و بههمریخته است؛ بنابراین باید برای پالایش آن اقدام کنیم. در این پالایش نباید تمامی متغیرهای سبک زندگی را تکتک ردیفکنیم و برای مثال بخواهیم همزمان ۵۰ مسئلهی سبک زندگی را تغییر دهیم. این کار شدنی نیست. ابتدا باید یک یا دو عامل اصلی را که دیگر عوامل تابع آنها هستند، انتخاب کنیم و روی آنها کارکنیم. اگر این عوامل اصلی تغییر کرد، خودبهخود عوامل فرعی هم تغییر میکنند.
فردگرایی و بیتوجهی به دیگران
مهمترین آسیب سبک زندگی که باید تغییر کند، «فردگرایی[1]» است. فردگرایی یک آسیب جدی در سبک زندگی است. دنیای امروز و حتی جهان شرق به دلیل جهانیشدن به سمت فردگرایی میرود. برای نمونه، جملهی «این مشکل شماست[2]» متعلق به فرهنگ فردگرا است، فرهنگی که رشد و رواج باورهای آن باعث میشود که مسئولیتپذیری در قبال دیگران کمرنگ شود. امروزه فردگرایی باعث شده که همسایهها یکدیگر را نشناسند و نسبت به یکدیگر کاملاً بیتفاوت باشند و این برخلاف سیره معصومین است؛ رسول خدا در مورد حقوق همسایه میفرمایند: «اگر از تو كمك خواست كمكش كنى، اگر از تو قرض خواست به او قرض دهى، نيازش را برطرف سازى، اگر مصيبتى ديد او را دلدارى دهى، اگر خيرى به او رسيد به وى تبريك گويى، اگر بيمار شد به عيادتش روى، در تشییع جنازهاش شركت كنى، خانهات را بلندتر از خانه او نسازى تا جلوى جريان هوا را بر او بگيرى...» (مسكن الفؤاد: 105).
مصرفگرایی:
در مسئله کیفیت و کمیت مصرف، غرب با نظریههای استعماري و پيشرفت فناوري و صنعتي خود، توانست جوامع ديگر را از حالت انسجام فرهنگي جدا کند و آنان را با هجوم ارزشهای خود، بهصورت چند پارچه فرهنگي درآورد. با هجوم فرهنگي خود صدها سبك لباس، مسكن و الگوهاي آرايشي را بر ديگر جوامع وارد كرد و روحيه مصرفزدگی و تجملپرستی را گسترش داد. باید اذعان کرد که ما نیز با واشکافی زندگی امروز ایرانی، با تضارب متعددی از ساختارهای قابلتأمل مواجه هستیم. اگر واقعبینانه به موضوع بنگریم، آنچه شاهد آن هستیم، التقاطی از فرهنگ غرب و فرهنگ مرسوم ایرانی و دینی است. آنچه میتواند از هجوم اين نوع فرهنگ بر ديگر جوامع جلوگيري كند، آگاهي و توجه كشورها به حافظه تاريخي، ارزشها، تمدن و فرهنگ خودي است.
نتایج یک تحقیق میدانی در باب تقلید از سبک زندگی غربی در ایران
بر همین اساس ما در روشی میدانی اقدام به توزیع 100 پرسشنامه در بین دانشجویان رشتههای مختلف دانشگاهی کردیم تا بر اساس همین پرسشنامه اثبات کنیم که نسل جوان ما که پیشقراول فرهنگ کشور هستند و آینده این مملکت را به دست خواهند گرفت چه برداشتی از سبک زندگی دارند. نتایج این پرسشنامه که در ادامه بهطور مفصل به آن خواهیم پرداخت به طرز حیرتآوری مهر تأیید بر این فرضیه زد که جامعه ما بیشتر علاقه دارد در مسیر فرهنگ مصرفزده و مادی غربی قدم بردارد تا فرهنگ اسلامی.
1.3.1. متن سؤالات پرسشنامه
سؤالات
|
کاملاً
موافقم
|
کاملاً
مخالفم
|
تاحدی موافقم
|
تاحدی مخالفم
|
1. در جامعه ما رشتههای فنی و مهندسی، شأن و منزلت بالاتری از رشتههای علوم انسانی دارا هستند.
|
|
|
|
|
2. در جامعه ما رشتههای علوم انسانی نسبت به رشتههای فنی و مهندسی از قدر و منزلت بالاتری برخوردار هستند.
|
|
|
|
|
3. هر شغل یا رشته دانشگاهی که درآمد بیشتری دارد، از جایگاه بالاتری برخوردار است.
|
|
|
|
|
4. مشاغلی که منافع معنوی بیشتری برای جامعه در پی دارد از ارزش بالاتری برخوردار است هرچند درآمد مادی آن قابلتوجه نباشد.
|
|
|
|
|
5. جایگاه اجتماعی انسانها در جامعه ما بر اساس درآمد شغلی معین میشود.
|
|
|
|
|
6. کم وکیف زندگی در جامعه ما، رابطه مستقیمی با شغل، میزان درآمد و رشته دانشگاهی دارد.
|
|
|
|
|
7. دانشجویان رشتههای پردرآمد دانشگاهی از اعتمادبهنفس و اطمینان خاطر بیشتری نسبت به تأمین آتیه زندگی خود، در مقایسه با سایر رشتههای دانشگاهی برخوردار هستند.
|
|
|
|
|
8. هدف اکثریت دانشجویان از ورود به دانشگاه، تأمین مالی آینده زندگی آنهاست تا ارتقاء دانش و معنویت و اخلاق و ... .
|
|
|
|
|
9. خانوادهها در جامعه ما، فرزندان خود را بیشتر به تحصیل در رشتههای با درآمد بالا تشویق و ترغیب میکنند.
|
|
|
|
|
10. درآمد مالی بالاتر مساوی است با سعادت و خوشبختی بیشتر.
|
|
|
|
|
نتایج پرسشنامه: اما نتایج پرسشنامه که بهصورت نمودار تنظیمشده است بیانگر تأیید و اثبات فرضیه ما است و بهنوعی سبک زندگی امروز جامعه ایران را به تصویر میکشد. همانطور که نمایان است نزدیک به 40 درصد از دانشجویان اظهار کردهاند که خانواده هاشان آنها را به تحصیل در رشتههای با درآمد بالا تشویق کردهاند و همچنین بیشتر از 30 درصد از دانشجویان هدف از ورود خود به دانشگاه را تأمین مالی زندگی آینده خود معرفی کردهاند و نتایج این نمودار پرده از این واقعیت برمیدارد که مردم جامعه ما بیشتر به سمت مادیگرایی سوق پیداکردهاند تا معنویتگرایی.
نمودار آماری نتایج پرسشنامه
ج. طراحی سبک زندگی فقهی و بهشتی مبتنی بر قرآن
انقلاب اسلامی حاوی نگرشی نو به جهان بود و دریچهی تازهای بهسوی انسانِ عصر مدرنیته گشود تا وی بتواند از دیوارهای بلند انحصار و خودبینی و تک بُعدی نگری رها شده و در بستری تازه و از دیدگاهی متفاوت به خود، هستی و خدا بنگرد. از دیدگاه ما اصلیترین ثمره این تفاوت دیدگاه، در شیوه زیست این دو نگاه ظاهر میشود. مدرنیته در پی بناکردن زندگی بر اساس دنیا و منافع دنیوی است و انقلاب اسلامی در پی احیای زندگی چندبعدی با تجمیع دنیا و آخرت. درواقع میتوان مدعی شد اگر انقلاب اسلامی شیوه زیست متفاوتی با دنیای مدرنیته عرضه نکند، تفاوت مهمی با غرب نخواهد داشت. بهعبارتدیگر پارادایم (الگوواره) متفاوت انقلاب اسلامی در حکومت، باید به پارادایم متفاوتی در سبک زندگی منجر شود. برای تشریح این مسئله، سبک زندگی در نگاه سکولاریسمی را بررسی کرده و آنگاه سبک زندگی پیشنهادی این نوشتار را مطرح میکنیم.
شیوه زندگی در دیدگاه سکولاریسم
بهطورکلی نگاه دانشمندان دوران جدید غرب یعنی از حدود سده پانزدهم میلادی به زندگی بشر، نوعی نگاه مذهب گریز است و این دیدگاه در سدههای بعدی بهویژه در عصر روشنگری اروپا نیز تشدید میشود. (چارلز کاپلستون، 1389: 16) بهطوریکه برخی متفکران غربی خواهان حذف قوانین و مقررات دینی و یا حذف نهاد دین (کلیسا) از زندگی انسان شدند. جدایی دین از دنیا که با نام سکولاریسم شناخته میشود، از عمدهترین ثمرات و نتایج مدرنیته بود. اصطلاح عرفیشدن معمولاً معادل اصطلاح «secularization» بهکار میرود؛ واژه «secular» برگرفته از اصطلاح لاتینی «saeculum» یا «saecularum» به معنی قرن و سده است. تعبیر عامتر از این مفهوم، به هر چیز متعلق به این جهان اشارت دارد (شجاعی زند، 1381: 55). به نظر بسیاری از محققان، این واژه، معادل مشخص و جاافتادهای در زبان فارسی ندارد (سروش، 1384: 73). در فارسی، معانی زیر بهکار رفته: «نادینی، دینزدایی، دیانتزدایی، غیردینی کردن، دنیویسازی، دنیویکردن، دنیویشدن، دنیاگرایی، سکولارسازی و عرفیشدن» (شجاعی زند، 1381: 56 – 57).
برخی از نویسندگان آن را چنین تعریف کردهاند: «این اصطلاح نوعاً به دو فرآیند مرتبط به هم اطلاق میشود؛ الف: معنی اول عرفیشدن، دنیاویشدن ... در این معنی عرفیشدن عبارت است از عبور مفاهیم و مقولات از ساحت قدسی به ساحت ناسوتی... عرفیشدن به این معناست که نهاد دین[3] که در اعصار گذشته، دارای کارکردهای گوناگونی بوده وظایف خود را واگذار میکند و دولت بهعنوان اعقل عقلا، امور شهروندان را بر مبنای مصالح و منافع ملی رتقوفتق میکند. پس عرفی شدن بدین معناست که دولت منشأ اعتباریات حقوقی شود» (حجاریان، 1380: 77-79).
در نگاه سکولاریسمی، دین از حوزه زندگی انسان خارج میشود و درواقع نگاه انسان از یک دیدگاه جامع دنیوی – اخروی به یک دیدگاه تنگ و محدود دنیوی تغییر میکند. از تفاوتهای اساسی و بنیادین شیوه زیست در مدرنیته و انقلاب اسلامی در همین نگاه سکولاریسمی غرب به زندگی، نهفته است. در برابر این نگاه آخرتگریز، انقلاب اسلامی نگاه تجمیعی دنیا – آخرت را پیشنهاد میکند. ازجمله پیامدهای عمده این نگاه به زندگی در غرب، سستشدن کانون خانواده است؛ زیرا چنانکه روشن است بسنده کردن به دنیا به معنای نوعی لذتگرایی است و پیداست که لذتگرایی در ذات خود با خانواده و عنصر وفاداری که ستون اصلی پایداری خانواده است در تناقض و تضاد است.
بسیاری از روشنفکران جامعه ما خواسته یا ناخواسته به تبلیغ و ترویج نگاه سکولاریسمی و زندگی آخرتگریز پرداختهاند. سیاست رژیم منحوس پهلوی نیز دقیقاً در همین راستا قرار داشت که در بخش دوم این مقاله بهطور مفصل به این دیدگاهها پرداخته شد. طرحی که این نوشتار درصدد ارائه آن است مبتنی بر نوعی نگاه قرآنی به زندگی و خانواده است. در دو بخش نخست این مقاله به برخی از عناصر تشکیلدهنده خانواده که والدین بخشی از آن بود اشاره شد. البته در نگاه دینی میتوان خانواده را به جامعه نیز تعمیم داد. از اینرو در بخش نخست این نوشتار به بررسی مسائل مربوط به همسایه در نگاه اسلامی نیز پرداخته شد. اما اینک درصدد تشریح طرح قرآنی زندگی که این نوشته از آن به زندگی بهشتی تعبیر میکند هستیم.
نقش خانواده در طرح زندگی بهشتی از دیدگاه قرآن
چنانکه در بالا اشاره شد طرح زندگی بهشتی بر مفهوم خانواده استوار است؛ و خانواده در گام اول از زوجین آغاز میشود. قرآنکریم در آیه 21 سوره روم میفرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدةً وَ رَحْمَةً إِن في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكرُون» مفسران اسلامی در تشریح این آیه به مسائل جالبتوجهی اشاره کردهاند؛ علامه طباطبایی در تفسیر آیه فوق با اشاره به اینکه هر یک از زن و مرد با دیگری و در کنار وی کامل میگردد، مینویسد: كلمه مودت تقریباً به معناى محبتى است كه اثرش در مقام عمل ظاهر باشد... . يكى از روشنترين جلوهگاهها و موارد خودنمايى مودت و رحمت، جامعه كوچك خانواده است... و اگر اين رحمت نبود، نسل بهکلی منقطع مىشد، نظير اين مورد مودت و رحمتى است كه در جامعه بزرگ شهرى و در ميان افراد جامعه مشاهده مىشود، يكى از افراد وقتى هم شهرى خود را مىبيند، با او انس مىگيرد و احساس محبت مىكند و به مسكينان و ناتوانان اهل شهر خود ترحم مىکند كه نمىتوانند به واجبات زندگى خود قيام كنند؛ و بهطوریکه از سياق برمىآيد مراد از مودت و رحمت در آيه همان مودت و رحمت خانوادگى است، هرچند كه اطلاق آيه شامل دومى نيز مىشود (طباطبایی، 1374، ج16: 250).
تفسیر نمونه نیز ذیل تفسیر این آیه چنین آورده است:
بهراستی وجود همسران... مكمل يكديگر و مايه شكوفايى و نشاط و پرورش يكديگر است بهطوریکه هر يك بدون ديگرى ناقص است و طبيعى است كه ميان يك موجود و مكمل وجود او چنين جاذبه نيرومندى وجود داشته باشد... البته آيه مودت و رحمت را ميان دو همسر بيان مىكند؛ اما اين احتمال نيز وجود دارد كه تعبير «بينكم» اشاره به همه انسانها باشد كه دو همسر از مصاديق بارز آن محسوب مىشوند؛ زيرا نهتنها زندگى خانوادگى كه زندگى در كل جامعه انسانى بدون اين دو اصل يعنى مودت و رحمت امكانپذير نيست و از ميان رفتن اين دو پيوند و حتى ضعف و كمبود آن، مايه هزاران ناراحتى و اضطراب اجتماعى است» (مکارم شیرازی، 1374: 291 – 293). دو نکته اساسی در هر دو تفسیر فوق موج میزند: ابتدا تأکید قرآن بر رحمت بودن و مودت در خانواده و آرامش ناشی از آن است و سپس تعمیم همین رحمت و مودت و آرامش بهکل جامعه دینی.
پرسشی که اکنون میتوان مطرح کرد آن است که اگر زندگی در یک خانواده و جامعه بر پایه ایجاد آرامش برای دیگران پایهگذاری شود حاصل آنچه خواهد بود؟ فرض کنیم همه افراد جامعه از جانب دیگران در آرامش و امنیت قرار بگیرند نتیجه چه خواهد بود؟ آیا چنین جامعهای قطعهای از بهشت نخواهد بود؟! مگر نه این است که از ویژگیهای اصلی بهشت وجود امنیت و آرامش است؟! «لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيماً؛ إِلا قيلاً سَلاماً سَلاماً؛ در آن (باغهای بهشتى) نه لغو و بيهودهاى مىشنوند نه سخنان گناهآلود؛ تنها چيزى كه مىشنوند «سلام» است «سلام»!» (سوره واقعه: 25 -26).
تفاوت سبک زندگی سکولاریسمی و زندگی بهشتی
اینک میتوان این نگاه و روش زندگی را با شیوه زیست سکولاریسمی در قیاس قرار داد. آیا نتیجه نگاه دنیاگرایانه آن نیست که دیگران را بهمثابه ابزاری برای رسیدن به دنیای بهتر و لذت بیشتر بنگریم؟! این همان نکته مهمی است که در جامعهشناسی مارکسیستی از آن تعبیر به شیءشدگی انسان میشود (بشیریه، 1384: 203). در این نگاه، به انسانها نیز مانند اشیاء، ابزاری برای رسیدن به اهداف نگریسته میشود! بنابراین بهراحتی میتوان آنان را در راه رسیدن به اهداف قربانی کرد و از ایشان نردبان ساخت و به هدف نزدیک شد؛ این نتیجه حذف دین و خدا از صحنه زندگی است. نکته دیگری که طرح زندگی بهشتی درصدد تبیین و تأکید آن است اینکه در شیوه زندگی مبتنی بر دین اسلام و قرآنکریم، مایه اصلی آرامش خداست. قرآنکریم میفرماید: «الذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِن قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللهِ أَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِن الْقُلُوبُ» (رعد: 28).
در این آیه آرامش از نتایج ایمان به خدا برشمرده شده است. جالب آن است که دنیای مدرن ابتدا خدا را از زندگی حذف میکند آنگاه بنیان خانواده سست میشود و سپس زندگی بیمعنا میشود و نیهیلیسم بر در میکوبد و بحران معنا و هویت هویدا میشود و اینک همه به دنبال آرامش میگردند؛ متأسفانه در جامعه ما نیز اینگونه افکار ترویج و تبلیغ میشود. درحالیکه انسان باید مایه آرامش انسان باشد و در همین دنیا بهشت را تجربه کند، دیگران را بهمثابه وسیلهای پست و ناچیز برای کسب درآمد بیشتر و درنتیجه لذت بالاتر و برتر به قربانگاه میفرستد.
نتیجهگیری
از دیدگاه این نوشتار، طرح زندگی بهشتی مبتنی بر وجود پررنگ خدا در زندگی است. زندگی در سایه خدا مایه آرامش فراگیر است و در سایه همین آرامش است که همسران و فرزندان مایهی آرامش یکدیگرند و این آرامش از منبع و سرچشمه اصلی آنکه خدا است، پس از جریان در فضای زندگی خانواده بهکل جامعه سریان میکند و سراسر آن را در برمیگیرد. نمونه عینی این جامعه بهشتی را میتوان در شهر پیامبر در دوران حیات ایشان بهخوبی مشاهده کرد؛ بنابراین چنانچه جامعه در پی ایجاد سبک زندگی بر مبنای دین و آموزههای دینی است میتواند بر اساس این آیات و خطوط کلی به طراحی قواعد لازم بپردازد و ضمناً به اطلاعات تاریخی در باب شیوه زندگی پیامبر و اصحابش در مدینه نیز مراجعه کرده و آن را بهصورت سند و طرح عملی مدنظر قرار دهد.
فهرست منابع
- قرآنکریم (ترجمه آیتالله مکارم شیرازی).
- ابنبابویه، محمد بن على (1382ش) الخصال؛ ترجمه یعقوب جعفرى، قم، انتشارات نسیم کوثر.
- اردبیلی، حسین بن شرفالدین (قرن دهم) ترجمه نهجالبلاغه؛ بیجا، انتشارات دفتر فرهنگ اهلبیت.
- اسکین، دنیل و کِرن، روی (1389ش) ارزیابی و درمان سبک زندگی؛ مترجمان: حمید علیزاده، محسن سیفی، فروزان کرمی، تهران، انتشارات رَسش.
- اصفهانى، حسين بن محمد راغب (1412 ه ق)، مفردات ألفاظ القرآن؛ جلد اول، لبنان- سوريه، انتشارات دار العلم - الدار الشامية.
- آل احمد، جلال (1390ش) غربزدگی؛ تهران، انتشارات آدینه سبز.
- بابايى، احمدعلی (1382ش) برگزيده تفسير نمونه؛ تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه.
- بشیریه، حسین (1384ش) تاریخ اندیشههای سیاسی قرن بیستم؛ جلد اول، تهران، انتشارات نی.
- پاشا (متخلص به شاد فرهنگ)، محمد (1335) فرهنگ لغت آنندراج؛ جلد چهارم، به تصحیح محمد دبیر سیاقی، تهران، انتشارات شاهنامه فردوسی.
- پاينده، ابوالقاسم (1382ش) نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول ص)؛ تهران، انتشارات دنیای دانش.
- منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم (علیهالسلام) (1400ق) مصباح الشريعة؛ بيروت، انتشارات اعلمی.
- جعفری لنگرودي، محمدجعفر (1381ش) مبسوط در ترمينولوژي حقوق؛ تهران، انتشارات گنج دانش.
- چارلز کاپلستون، فردریک (1389ش) تاریخ فلسفه؛ جلد ششم، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگ نیا، تهران، انتشارات علمی فرهنگی.
- حجاریان، سعید (1380ش) از شاهد قدسی تا شاهد بازاری؛ تهران، انتشارات طرح نو.
- پایگاه اطلاعرسانی آیتالله خامنهای(1391ش) khameneyi.ir بخش سفر به خراسان شمالی.
- دهخدا، علیاکبر (1377ش) فرهنگ لغت دهخدا؛ جلد نهم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
- سروش، عبدالکریم و دیگران (1384ش) سنت و سکولاریسم؛ تهران، انتشارات صراط.
- شجاعیزند، علیرضا (1381ش) عرفی شدن در تجربه مسیحی و اسلامی؛ تهران، انتشارات باز.
- شهيد ثانى، زینالدین بن على(بیتا) مُسكن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد؛ قم، انتشارات بصیرتی.
- شيخ حر عاملى، محمدبنحسن (1409ق) وسائل الشيعة؛ قم، بینا، چاپ اول، جلد هفتم.
- طباطبایی، محمدحسین (1374ش) المیزان فی تفسیر القرآن؛ ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، جلد 16، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- طبرسى، علىبنحسن (1374ش) مشكاة الأنوار؛ ترجمه عطاردى، تهران، انتشارات عطارد، چاپ اول.
- طريحى، فخرالدين (1375ش) مجمع البحرين؛ جلد سوم، تهران، انتشارات کتابفروشی مرتضوى.
- على بن الحسين، امام چهارم علیهالسلام (1376ش) الصحيفة السجادية؛ ترجمه و شرح فيض الإسلام، تهران، انتشارات فقیه.
- على بن موسى، امام هشتم علیهالسلام (1406ق) صحيفة الإمام الرضا علیهالسلام؛ ترجمه حجازى، مشهد، انتشارات کنگره جهانی امام رضا (ع).
- قرشى، سيد علیاکبر (1371ش) قاموس قرآن؛ جلد دوم، تهران، انتشارات دار الكتب الإسلامية.
- کاویانی، محمد (1391ش) سبک زندگی و ابزار سنجش آن؛ قم، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- كلينى، محمد بن يعقوب (1369ش) أصول الكافي؛ جلد سوم، ترجمه مصطفوى، تهران، انتشارات کتابفروشی علمیه اسلامیه.
- گروهی از مؤلفان (1368ش) دفتر همكاري حوزه و دانشگاه؛ تهران، انتشارات سمت.
- مترجمان(1360ش) ترجمه مجمعالبیان فى تفسير القرآن؛ جلد پنجم تهران، انتشارات فراهانى.
- مكارم شيرازى، ناصر (1374ش) تفسير نمونه؛ جلد سوم، تهران، انتشارات دار الكتب الإسلامية.
- مکارم شیرازی، ناصر (بیتا) 50درس اصول عقائد براى جوانان؛ بیجا، بیتا.
- مهدوی کنی، محمدسعید (1387ش) دین و سبک زندگی (مطالعه موردی شرکت کنندگان در جلسات مذهبی)؛ تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق.
- واسطى، زبيدى، حنفى، محبالدين، سيد محمد مرتضى حسينى (1414 ه ق)، تاج العروس من جواهر القاموس؛ جلد ششم، بيروت، انتشارات دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع.
- هاشمى خويى، ميرزا حبیبالله (1400ق) منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة؛ جلد شانزدهم ترجمه حسن حسنزاده آملى و محمدباقر كمرهاى، تهران، انتشارات مكتبة الإسلامية.
--------------------------------------------------------------
پانویسها:
[1]. Individualism.
[2]. that's your problem.
[3]. church-state differention.