راه‌هاى ايجاد و تقویت عزم و اراده‏ در مسیر تربیت دینی

راه‌هاى ايجاد و تقویت عزم و اراده‏ در مسیر تربیت دینی

نویسنده: حسین جماعتی

 

راه‌هاى ايجاد و تقویت عزم و اراده‏ در مسیر تربیت دینی چیست؟ «اراده» به معنای «خواست، خواسته، خواهش، ميل، قصد و آهنگ» است (دهخدا، 1372، ذیل واژه «اراده»). بعضى از بزرگان دین؛ نيّت، اراده و قصد را به يک معنا گرفته‌اند. ملا محسن فیض كاشانى در اين‌باره می‌گويد: «آگاه باش، نيت، اراده و قصد يک معنا دارند و آن حالتى درونى است كه با علم و عمل همراه است. علم بر اراده و نيت مقدم بوده و اساس آن شمرده می‌شود. عمل نيز تابع و ميوه آن است؛ زيرا هر عمل اختيارى با سه عامل به فرجام می‌رسد: علم، اراده و قدرت. انسان تا زمانى كه از چيزى آگاه نباشد، آن ‌را اراده نمی‌كند و تا اراده نكند، انجام نمی‌دهد. معناى اراده برانگيخته شدن دل به سمت چيزى است كه آن‌ را موافق هدف خود بداند» (فیض كاشانى، 1342، 8،  109).

به‌هرحال؛ از ظاهر کلمات علما و محتوای روایات چند نکته برمی‌آید:

الف. منظور از اراده، نوعى توانايى روانى ويژه انسان است كه شخص بر اساس آن، می‌تواند در قلمرو خاصى، تأثيرات زيستى و محيطى را تحت تسلط خويش درآورد و با گزينش خود، رفتار و مسير رشد را به‌طور آگاهانه انتخاب نمايد.

ب. نقش اراده در تربیت دینی در مراحل شكل‌گيرى رفتار آگاهانه؛ يعنى توجه، ادراک، احساسات و انگيزش ظهور می‌كند و می‌تواند با محدود كردن و كنترل نمودن تأثير عوامل زيستى و محيطى به‌طور فعّال وارد عمل شود. رشد اراده از طريق رشد آگاهى، تمرين اعمال ارادى و از طريق فرهنگ كلى جامعه امكان‌پذير است.

ج. شخص بااراده كسى است كه وقتى در مورد كارى، به‌خوبی انديشيد، تصميم به انجام آن می‌گيرد و باثبات قدم، آن ‌را اجرا می‌كند؛ بنابراين، پافشارى بر تصميمى نادرست يا داشتن ميلى قهرمانانه، ثبات‌قدم نخواهد بود. در مقابل، فرد سست اراده با كوچک‌ترين مشكل، از انجام كار دلسرد شده، كوشش خود را براى تحقق كامل آن متوقف می‌كند. شخص بااراده هدفى معقول دارد و تا زمانى كه به آن نرسيده است، از پيگيرى هدف خود باز نمی‌ايستد؛ مشكلات و موانع روانى يا مادى، به اراده و عزم او لطمه نمی‌زند و از پيشرفتش جلوگيرى نمی‌كند.

اهمیت اراده قوی

يكى از نعمت‌هاى بزرگ خداوند متعال كه فضايل اخلاقی و تعلیم و تربیت وابسته به آن است، اراده است؛ چنانچه

امام على(ع) در این زمینه می‌فرماید: «خداوند سبحان فرستادگان خود را در تصميماتشان نيرومند قرار داد» (سید رضی، 1414، 292).

همچنین امام زین‌العابدین(ع) هرگاه آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»(اى كسانى كه ایمان آورده‌اید! از خدا بترسید و با راستگویان همراه باشید)(توبه/ 119)؛ را تلاوت‏ می‌كرد، می‌گفت: «بار خدايا! مرا به بالاترين درجات اين دعوت بالا ببر و با عطا كردن تصميم و اراده‌ای استوار، ياريم كن» (اربلی، 1381، ‏2، 94).

امام صادق(ع) - در دعا- می‌گفت: «دانسته‌ام كه برترين رهتوشه مسافرِ كوى تو، اراده استوار و خلوص نيّت است» (سید ابن طاووس، 1411، 182).

اساساً عزم و اراده قوى می‌تواند توجه آدمى را دائمى كرده، او را در مسير هدايت و تربیت دینی به جلو ببرد. اراده، نيرويى شگرف و استعدادى ذاتى است كه پايه شخصيت انسان بر آن استوار است؛ يكى از برتری‌هاى اساسى انسان بر حيوان، برخوردارى او از اراده است. انسان می‌تواند با اراده و انتخاب خود، راه‌هاى تربیت دینی و موفقيت در این راه را طى كند. او اين قدرت را دارد كه به‌موقع تصميم بگيرد و براى عملى كردن تصميم خود، اقدام كند.

در آموزه‌هاى اسلامى بر تقويت اراده و عزم قوى سفارش بسيار شده است. امام على(ع) می‌فرماید: «بيمارىِ سستىِ دلِ خود را با تصميم قوى درمان كن و خوابِ غفلتِ ديده بصيرتت را با بيدارى» (سید رضی، 1414، 344). «بااراده و تصميم، به جنگ سستى برويد» (تمیمی آمدی، 1410، 427).

امام باقر(ع) می‌فرماید: «مؤمن از كوه استوارتر و مستحكم‌تر است؛ زيرا اجزايى از كوه جدا می‌شود، ولى از دين مؤمن، چيزى جدا نمی‌ شود» (کلینی، 1407، ‏2، 241). در این روایت؛ يكى‏ از صفات بارز مؤمنان، اراده استوار و عزم راسخ در راه عقيده و ارزش‌هاى دينى و انسانى بيان شده است. علامه محمدتقی جعفرى در اين‌باره می‌گويد: «اراده، قدرت فوق‌العاده‌اى است كه به انسان‌ها داده شده است؛ لذا هر انسانى اگر چيزى را به‌طور جدى بخواهد، آن چيز را به دست خواهد آورد. اراده، قدرت بس شگفت‌انگيزى است كه در نوع انسانى ديده می‌شود و چه موضوعات امكان‌ناپذيرى را كه امكان‌پذير می‌سازد و امكان‌پذيرها را محال می‌نمايد» (جعفرى، بی‌تا، 9، 278 – 279).

يكى از انديشمندان درباره اهميت و ضرورت اراده قوی می‌گويد: «افراد بی‌اراده، با هر ميزان هوش و استعداد، امكان استفاده از فرصت‌هاى مناسب را در خود نمی‌يابند و اغلب به دليل همين ضعف روانى، موقعيت‌هاى ارزشمند زندگى خود را از دست می‌دهند و به قولى اگر شانس هم به روى ايشان لبخند بزند، آنها بدان بی‌اعتنا خواهند بود» (مورفى، 1369، 131)؛ بنابراین، اراده در هر كار و فعاليت و رفتارى، نقش اساسى و بنيادين دارد و براى رسيدن به هدف، ضرورى و لازم است. ضرورت اراده به‌گونه‌اى است كه اگر تمام علل و عوامل تحقق كارى آماده باشد، ولى اراده وجود نداشته باشد، آن كار به سرانجام نخواهد رسيد. چه‌بسا، افراد زيادى را می‌بينيم كه وسايل و امكانات موفقيت و پيروزى آنها آماده است، ولى موفق نيستند. آنان يا اراده ندارند و يا اراده‌شان قوى نيست و به دليل مشكلات روان‌شناختى، نمی‌توانند تصميم جدى بگيرند.

شمارى از آسيب‌هاى زندگى در مسیر تعلیم و تربیت دینی، معلول ضعف اراده در برابر جاذبه‌ها و تمايلات نفسانی‌اند؛ چراکه ضعف اراده، مانع پيروى از عقل و علم و آگاهى می‌شود؛ ازاين‌رو در اين‌گونه موارد تنها شناخت آسيب براى پيشگيرى از آن كافى نيست؛ بلكه شناخت راه‌های تقويت اراده نيز ضرورى است.؛ به همین جهت در تحقیق حاضر به بحث درباره «راه‌های ایجاد و تقویت اراده» و «عوامل تضعیف اراده» می‌پردازیم. 

 الف. راه‌های ایجاد و تقویت اراده

با نظر به آيات و روايات و راهنمایی‌های اندیشمندان دینی به راهكارهای زیر در ایجاد و تقویت اراده برمی‌خوریم:

1. تمرين و ممارست

همان‌گونه كه تمرين دادن اندام بدن و به‌کارگیری آنها، باعث رشد، تقويت و نيرومندى جسمى می‌شود و تمرين ندادن آنها، ناتوانى و عدم رشد را در پى دارد، درباره اراده نيز مسئله چنين است كه با تمرين و ممارست، می‌توان آن‌را تقويت كرد. مسائل روحى مانند قواى بدن، با تكرار و تمرين قوّت می‌يابد و با ترک و انجام ندادن‌ها، تنبلى و سستى ايجاد می‌شود. اگر كارهايى را كه متربی می‌تواند و اراده انجام آن‌را دارد به‌طور مداوم انجام دهد، قوّت اراده پيدا می‌كند و اراده و توان كارهايى كه قبلاً نمی‌توانست انجام دهد در او پديد می‌آيد. امام علی(ع) اين نكته اساسى را چنين بيان می‌كند:

«هر كس عمل كند، قوّت او زياد می‌شود» (لیثی واسطی، 1376، 454). «هر كس در عمل كوتاهى كند سستى او افزون شود» (همان).

2. مثبت‌اندیشی و پرهیز از تلقین منفی

يكى از موانع شكل‌گيرى اراده‌هاى قوی، روحيه يأس و نااميدى و توجه بیش‌ازحد به مشكلات و كم‌توجهى به داشته‌ها و توانايی‌ها است. انسان، يک موجود زنده و پيوسته در حال فعاليت، فكر كردن و سخن گفتن با خود و يا ديگران هستند. سخن گفتن با خود دقيقاً متأثّر از نوع شناخت‌هايى است كه ما در ذهن داريم و لذا اين صحبت‌ها در بيشتر مواقع، حالت تلقين به خود می‌گيرند و دائم، انديشه‌اى را القا می‌كند. اگر اين انديشه منفى باشد، باعث تأثيرات منفى و اگر مثبت باعث آثار مثبت می‌شود.

تلقين مثبت، يكى از شيوه‌هاى تقويت اراده است. البته بخشى از تلقين، به‌صورت غير ارادى در همه انسان‌ها وجود دارد و معمولاً بر اساس شناخت‌هايى كه در ذهن تشكيل شده است، اعمال می‌شود؛ امّا گاهى نيز ما می‌توانيم با هشيارى كامل، يک برنامه تلقين مثبت را براى خويش طراحى كنيم و از طريق آن، خود را در فضاى تقويت اراده قرار دهيم كه اگر شرايط پيرامونى هم مهيّا باشد، می‌توان به ثمربخشی اين برنامه اميدوار بود؛ لذا در راستاى انجام هر كار و حل هر مشكل، بايد همواره مثبت‌نگر بود و هرگز نبايد كلمه «نمی‌شود» و «نمی‌توان» را بر زبان جارى كرد؛ زيرا استفاده از الفاظ و مفاهيم منفى، به‌گونه‌اى شكست و عدم موفقيت را بر انسان تحميل می‌كند. بايد از مفاهيم و كلمات اميدبخش و دلگرم كننده‌اى بهره گيريم كه موجب اعتمادبه‌نفس بيشتر می‌شود و انرژی‌بخش و تحرک‌آفرین است و از همه مهم‌تر در این راه بر خداوند توکل نماید؛ همان‌طور که خداوند با قدرت بی‌انتهاى خود، در قرآن فرموده است: «هر كس بر من توكل كند، او را كفايت می‌كنم» (طلاق/ 3). «ما انسان‌ها را در رسيدن به مقاصد خودیاری می‌كنيم» (اسراء/ 20).

همچنین در حدیثی قدسی می‌فرماید: «من نزد گمان بنده مؤمن به خود هستم. اگر او به من خوش‌گمان باشد كه كمكش می‌كنم؛ پس ياری‌اش می‌كنم و اگر او گمانش اين باشد كه كمكش نمی‌كنم، پس من هم او را رها می‌كنم» (کلینی، 1407، ‏2، 72).

3. خودشناسى‏

هرچه شناخت انسان از خود و جهانى كه از آن آمده و دنيايى كه در آن زندگى می‌كند و آخرتش كه به آن پا می‌گذارد، بيشتر باشد و بزرگى هدف آفرينشش را بيشتر بشناسد، قدر و ارزش خود را بهتر دانسته و اراده قوی‌ترى خواهد داشت. حضرت على(ع) با بيانى كوتاه به همين نكته مهم چنين اشاره می‌كند: «اراده و عزيمت در كارها، به‌اندازه شناخت و تفكر افراد است» (لیثی واسطی، 1376، 327).

معمولاً اراده كسانى كه اسير شهوات قدرت مقابله با جاذبه‌ها را ندارد. چنين افرادى به عظمت و بزرگى خود و قابليت‌هاى خويش پى نبرده و شناخت كافى را ندارند و به همين دليل خود را خيلى ارزان می‌فروشند؛ بنابراين نخستين توصيه اين است كه متربّی با مطالعه بيشتر به شناخت كافى از خود، دنيا و آخرت و هدف خلقت انسان پى برد، آنگاه يک نيروى جديد به نام كرامت نفس در او توليد می‌شود و در پى آن، شهوت‌ها و جاذبه‌ها حقير می‌شوند؛ حضرت على(ع) فرمود: «هر كس خود را ارزشمند شمارد، خواهش‌هاى نفسانی‌اش نزد وى خوار و بی‌ارزش شوند» (سید رضی، 1414، 555). اگر انسان، خود را به‌درستی بشناسد و بداند عمرى محدود و اهداف بلند و وظايف بسيارى دارد، آنگاه براى انجام كارهاى لازم سر از پا نمی‌شناسد و از هرگونه تنبلى، سستى و اتلاف وقت پرهيز می‌كند.

4. آگاهى پيش از عمل‏

يكى از امورى كه در تقويت اراده بسيار مؤثر است، كسب آگاهى كامل درباره کاری است كه متربّی می‌خواهد آن ‌را انجام دهد يا ترک كند. اگر پيش از اراده كردن، به‌خوبی جوانب كار را بسنجد و آثار و پيامدهاى مثبت آن ‌را به‌خوبی درک كند، ناخودآگاه براى كسب آن آثار و پيامدها، اراده انجام آن كار در او پديد می‌آيد.

حضرت على(ع) دراین‌باره می‌فرمايد: «در امور تحقيق كن، تا تمام جوانب آن براى تو روشن شود و هنگامی‌که امر براى تو واضح شد، انجام آن كار را اراده بكن» (مجلسی، 1403، 68، 341 – 342).

بسيارى اوقات علت تهييج نشدن اراده انسان به‌طرف انجام كار اين است كه آثار و نتايج فراوان آن‌را انسان نمی‌داند يا اطلاع كافى و كاملى ندارد و با كمترين اطلاعات انجام آن ‌را اراده می‌كند؛ ولى وقتى با سختی‌هاى آن روبه‌رو می‌شود در انجام آن سستى می‌كند؛ از اين‌رو باید هم قبل از عمل آگاهى كامل را كسب كرد و هم در طول انجام آن، بايد اطلاعات قبلى را با خود مرور و تداعى و آن‌را تكميل نمود؛ امام على(ع) می‌فرماید: «قوّت اراده‌ها از دورانديشى در كارها نشئت می‌گيرد» (تمیمی آمدی، 1410، 672).

5. هدفمندی و برنامه‌ريزى برای آن

براى تقويت اراده، بايد در زندگى خود هدف داشت و براى رسيدن به آن برنامه‌ريزى نمود؛ چراکه انسان بدون هدف، دچار هرج‌ومرج و پوچى می‌شود. هدف باعث تحريک قوا و تهييج انسان می‌شود و به رفتار شخص، جهت و نيرو می‌دهد. هر چه اهداف بلندتر و متعالی‌تر باشد، در شخصيت انسان، بهتر تأثير می‌گذارد؛ ازاین‌رولازم است در مسیر تربیت دینی براى زندگى خود، اهداف کوتاه‌مدت، متوسط و بلندمدت تعريف نمود و براى هرسال و هرماه و هر هفته و هرروز خود هدف داشته باشيم و براى رسيدن به آنها برنامه‌ريزى كنيم كه در تقويت اراده تأثير بسزايى دارد.

  1. جلوگيرى از زیاده‌روی در تأمين نيازهای زندگی

يكى از امورى كه اراده انسان را ضعيف كرده و سستى و تنبلى را بر انسان غالب می‌كند، زياده‌روى در تأمين نيازها است. پُرخوابى، پُرخورى، زياده‌روى در شهوات هرچند حلال باشد، نشست‌وبرخاست‌های طولانى و بی‌فايده، استفاده زياد از رسانه‌ها و ...، همه اينها آدمى را سست و غافل كرده و جدّيت را از انسان دور می‌كند؛ لذا متربی با جلوگيرى از اين امور، موانع موفقيت خود را برطرف كند.

حضرت على(ع) می‌فرمايد: «تصميم راسخ و سورچرانى (تن‌پروری) با هم جمع نمی‌شوند. چه بسيار تصميم‌هاى روز را كه خوابِ شب می‌شكند، و چه بسيار تاريكی‌هايى كه ياد همّت‌هاى بلند را از خاطر محو می‌كند» (سید رضی، 1414، 359).

  1. همنشینی با انسان‌هاى با اراده

انسان، ناخودآگاه از افرادى كه با آنها رفاقت و همنشينى دارد، رنگ می‌پذيرد؛ لذا هر چه دوستان و هم‌نشینان ما افراد بااراده، منظم، معقول، جدى و مصمم باشند، ما هم به همين حالات نزديک می‌شويم. از طرف ديگر، اگر هم‌نشینان و دوستان ما اهل بطالت و اتلاف وقت، سستى و بی‌برنامگى باشند، ناخودآگاه ما هم به همين خصلت‌ها دچار می‌شويم. پیامبر خدا(ص) می‌فرمايد: «انسان، بر دين و مرام دوستان و نزديكانش است» (کلینی، 1407، ‏2، 375).

ب. عوامل تضعیف اراده

در مطالب بالا راهكارهاى علمى و عملى تقويت اراده را بيان كرديم و با توجه به اهميت بحث اراده، عوامل ضعيف شدن اراده را نیز مطرح كنيم. اینک مهم‌ترین عوامل تضعیف اراده به شرح ذیل است:

1. توجه بیش‌ازحد به اميال نفسانى‏

توجه به نيازهاى جسمى و روحى، امرى لازم است و بدون آن مشكلات فراوانى گریبان گیر انسان می‌شود؛ اما مهم، رعايت كردن حد و اندازه پاسخگويى است. اگر پاسخگويى به نيازها، فراتر از نياز واقعى باشد، باعث آفت‌هاى فراوانى می‌شود كه ضعيف شدن اراده انسان از آن جمله است. برای نمونه؛ خواب، نياز آدمى است؛ اما خواب بیش‌ازاندازه، دين و دنياى آدمى را خراب می‌كند (کلینی، 1407، ‏5، 84) و باعث از دست رفتن امورى می‌شود كه در طول روز، امكان جبران آنها نيست (لیثی واسطی، 1376، 436).

خوراک و طعام نياز انسان است؛ اما زياده‌روى در استفاده از خوراكی‌ها و نوشيدنی‌ها، باعث ضررهاى زيادى می‌شود. پیامبر خدا(ص) می‌فرمايد: «از خوردن بیش‌ازحد بپرهيزيد كه آن دل را سخت می‌كند و اعضاى بدن را در اطاعت خدا تنبل می‌كند و گوش همت‌ها را از شنيدن پند و اندرز، كر می‌نمايد» (دیلمی، 1408، 339).

اطاعت از شهوات، آدمى را مانند اسيرى می‌كند كه پيوسته بی‌چون‌وچرا به دنبالش می‌دود (لیثی واسطی، 1376، 341). از طرفى، رشد و تعالى و قوت اراده انسان در اين است كه با شهوت خود مخالفت كند (ابن شعبه حرانی، 1404، 214).

2. کم‌کاری‏

كارها از نظر سختى و آسانى متفاوتند، از طرفى اراده نيز داراى درجات متعدد است. هيچ انسانى را نمی‌توان يافت كه براى هيچ كار خيرى اراده نداشته باشد. هر يک از ما براى انجام برخى كارها اراده‌اى داريم كه همان می‌تواند نقطه شروع تقويت اراده باشد. هراندازه به آنچه مى‏توانيم و آن‌ را اراده داريم، عمل كنيم، اراده ما براى كارهايى كه تابه‌حال نمی‌توانسته‌ايم، تقويت می‌شود. پس يكى از عوامل ضعيف كننده اراده، كوتاهى در امورى است كه توان انجام آن‌ را داريم؛ همين سستی‌ها است كه ناتوانى و تنبلى و كسالت در وجود ما نهادينه می‌شود (لیثی واسطی، 1376، 472) و غم و اندوه را به ارمغان می‌آورد (سید رضی، 1414، 491).

3. آرمان‌گرايى افراطى‏

يكى از عواملى كه در رشد انسان تأثير بسزايى دارد، نگاه به افق‌هاى بلند و آرمان‌گرايى و راضى نبودن به وضع فعلى است. انسان‌هايى كه به وضع معنوى و روحى و علمى خود قانع هستند و آرمانى را دنبال نمی‌كنند، هميشه ايستا و راكد هستند و چه‌بسا به عقب هم برگردند؛ اما اگر همين آرمان‌گرايى، شكل افراطى به خود بگيرد و انسان، افق‌هايى را در نظر بگيرد كه از توان او خارج است و در راستاى آن حركت كند، موجب شكست و احساس ناتوانى و باعث احساس ضعف اراده می‌شود. پس آرمان‌گرايى معقول و متناسب با ظرفيت و توان، مفيد و سازنده است.

پس انسان در مسیر تربیت دینی خود؛ باید حتماً آرمانى را در نظر داشته باشد؛ اما آن آرمان بايد متناسب با توان و ظرفيت و قابل‌دسترسی باشد و براى رسيدن به آن آرمان و هدف برنامه‌ريزى داشته باشد، به‌عنوان‌مثال؛ اهداف كلان را به اهداف كوچک‌تر و جزئى تبديل كند و رسيدن به آن هدف كلان را چندمرحله‌ای كند. با رسيدن به هر مرحله، احساس پيروزى را به خود هديه دهد، تا درنهایت به آن هدف كلان برسد؛ مثلاً اگر در نظر دارد به كمال معنوى برسد و هرلحظه به ياد حق‌تعالی باشد تلاش براى رسيدن به آن‌را در چند مرحله تعريف كند، مانند نماز اول وقت، انس روزانه با قرآن، خواندن نماز شب و گفتن برخى اذكار كه در روايات وارد شده است، تا کم‌کم به آن هدف بلند برسد.

4. ترس و نبود اعتمادبه‌نفس‏

از عوامل مهم ديگر تضعیف‌کننده اراده، ترس و نبود اعتمادبه‌نفس در افراد است. ترس از شكست، ترس از سرزنش و تحقير ديگران، ترس از ضرر و ...، عواملى هستند كه جرئت و جسارت و در نهايت اراده را از انسان سلب می‌كنند. درمان اين مشكل بزرگ، خلوص نيت است. اگر كارى را كه انسان می‌كند، براى خدا باشد و با بررسى و مشورت و تدبير لازم، همراه باشد، مهم نيست كه موفق می‌شود يا نه. اگر شكست هم بخورد، خداوند، او را به سبب سعى و تلاشش پيروز محسوب می‌كند. حضرت على (علیه‌السلام) می‌فرمايد: «در راه خدا از ملامت و سرزنش ديگران نترسيد كه خداوند شما را برابر كسانى كه اذيت شما را قصد دارند، كفايت خواهد نمود» (کلینی، 1407، ‏7، 52).گفتنی است؛ ترس، يک عيب و كاستى (ابن شعبه حرانی، 1404، 202)  و آفت است (لیثی واسطی، 1376، 31) و منشأ آن، سوء ظنّ به خداوند است (تمیمی آمدی، 1410، 98) و از عجز نفس و ضعف يقين سرچشمه می‌گيرد (لیثی واسطی، 1376، 298). در طرف مقابل؛ اصل و ريشه قوت قلب و شجاعت، توكل بر خداوند متعال است (لیثی واسطی، 1376، 120).

5. نبود پاسخگويى صحيح به غرائز

يكى از مواقعى كه افراد از ضعف اراده خود ناله سر می‌دهند، هنگام رويارويى با غرائز و شهوات -به‌ویژه شهوت جنسى- است. در این هنگام، بسيارى احساس می‌كنند ديگر اراده و قدرت رويارويى با آن ‌را ندارند؛ درحالی‌که بايد ديد آيا واقعاً سركشى و طغيان و ويرانگرى لازمه غريزه است يا اين‌كه خود ما هستيم كه با عملكرد غلط يا پاسخ ندادن به‌موقع و صحيح و شرعى به غرائز، آن‌ را آماده سركشى می‌كنيم. وقتى کسی تنها به سبب قانع نبودن به حداقل‌ها، ازدواج را به تأخير می‌اندازد و زمينه پاسخ‌گويى صحيح به اين نياز را فراهم نمی‌سازد، زمينه را براى چيره شدن غريزه و سركشی‌هاى او فراهم می‌شود؛ درحالی‌که مؤمن واقعى بيش از اينكه فراهم بودن همه امكانات و برپايى جشن‌هاى آن‌چنانى برايش مهم باشد، دورى از معصيت برايش مهم است؛ لذا با حداقل امكانات به راهِ حلال و شرعى كنترل غريزه پناه می‌برد و خود را از اين پرتگاه نجات می‌دهد. حضرت على (علیه‌السلام) می‌فرمايد: «قبل از اين‌كه عادت شهوت، قوّت يابد، بر او غلبه كن؛ چراکه اگر او قوى شد، مالک تو و گريبان‌گير تو می‌شود و تو نمی‌توانى برابر او مقاومت كنى» (لیثی واسطی، 1376، 350).

 

منابع

قرآن کریم

  1. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی؛ تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله؛ محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
  2. اربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة؛ تبریز: نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق.
  3. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد؛ غرر الحکم و درر الکلم؛ قم: دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
  4. جعفرى، محمد تقى؛ تفسیر و نقد و تحلیل مثنوى؛ تهران: انتشارات اسلامى، بی‌تا.
  5. دهخدا، على اكبر؛ لغت‌نامه، تهران: دانشگاه تهران، 1372.
  6. دیلمی، حسن بن محمد؛ اعلام الدین فی صفات المؤمنین؛ قم: مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
  7. سید ابن طاووس، علی بن موسی؛ مهج الدعوات و منهج العبادات؛ قم: دار الذخائر، چاپ اول، 1411ق.
  8. سید رضی، محمد بن حسین؛ نهج البلاغة؛ محقق: صبحی صالح، قم: هجرت، چاپ اول، 1414ق.
  9. فیض كاشانى، محسن؛ محجة البیضاء؛ تهران: مكتبة الصدوق، 1342.
  10. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تهران: دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
  11. لیثی واسطی، علی؛ عیون الحکم و المواعظ، قم: دار الحدیث، چاپ اول، 1376.
  12. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الانوار؛ بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
  13. مورفى، ژوزف؛ تقویت و تمركز فكر؛ ترجمه: هوشیار رزم‌آزما؛ تهران: آرمان، 1369.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

ویژگی‌‌های معلمان تربیت دینی از منظر نهج‌البلاغه

ویژگی‌‌های معلمان تربیت دینی از منظر نهج‌البلاغه

یافته های پژوهش مدل فعالیت‌های معلمان را در دو بخش آمادگی و اصلی نشان می‌دهد. فعالیت های آمادگی اشاره به اقداماتی دارد که قبل از شروع امر تدریس لازم است معلم آن ها را انجام دهد که خود به دو بخش فعالیت های شناختی و عملی تقسیم می شود. بخش دوم شامل فعالیت های اصلی معلم است که چهار بخش را در بر می گیرد: انتقال مبانی، کاربرد روش ها، جهت گیری جریان تربیت در راستای رسیدن به اهداف و در نهایت ارزشیابی.
نقش قصه‌های قرآنی در تعلیم و تربیت نسل جدید

نقش قصه‌های قرآنی در تعلیم و تربیت نسل جدید

در این مقاله سعی بر آن است تا ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی قصه، اهمیت، انواع، ویژگی‌ها و ارزش‌های تربیتی قصه موردبررسی قرار گیرد، سپس جایگاه، اهمیت و ویژگی‌های قصه در قرآن موردبررسی قرار می‌گیرد و ...
راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

راه‌های تربیتی دور کردن ذهن و قلب، از افکار و تخیلات شیطانی

چگونه می‌توان افکار و تخیلات شیطانی را از ذهن و قلب خود دور کرد؟ انسانی كه برای تهذیب روح و تربیت دینی خود قدم برمی‌دارد، شیطان رأی قوه متخیله او را به‌جای وحی و عقل می‌نشاند و موهوم و مُتَخَیل را معقول جلوه می‌دهد...
میزان تأثیر وراثت و ژنتیک در تربیت

میزان تأثیر وراثت و ژنتیک در تربیت

اینکه گاهی مسئله جبر پیش می‌آید و فرد خویش را در فلان مسئله محکوم می‌داند و به واسطه توارث توان مقابله‌ای با آن نمی‌بیند، همگی از مسائلی است که می طلبد میزان تأثیر ژنتیک و وراثت را مورد بررسی قرار دهیم.
Powered by TayaCMS