("نمیتوانم حقیقت را بگویم!)
گاهی اوقات کودک دروغ میگوید، چون اجازه ندارد حقیقت را بگوید یا میداند که به دردسر میافتد. دروغگویی کودک، وقتی میگوید تختش را درست کرده درحالیکه آن را انجام نداده، به این دلیل است که باور دارد نمیتواند تمام تقاضاهایی که از او میشود را انجام دهد. دروغ میگوید تا از تنبیه در امان باشد. میخواهد از مسؤولیت شانه خالی کند و نهایتاً دروغ میگوید تا خود را بهتر نشان دهد، چون شخصیت خود را یکپارچه قبول نکرده و میخواهد غیرازآنکه هست باشد.
پیشگیری از مشکل
به فرزندتان کمک کنید تا خودش را دوست داشته باشد: کودک را مطمئن کنید که او را همانطور که هست دوست دارید، به او اطمینان دارید و دروغگویی این اطمینان را خدشهدار میکند. بایستی به او کمک کنید تا احساس و تصویر خوبی از خود داشته باشد. درنتیجه فرزند شما اعتمادبهنفس را در خود تقویت میکند. قبول خواهد کرد که خود را همانگونه که هست دوست داشته باشد و سعی نکند یک شخص ایدئال و غیرواقعی از خود بسازید.
به فرزندتان کمک کنید تا واقعیت را از تصور جدا کند: توجه داشته باشید که مابین دروغگویی و رؤیا دیدن (تصور) تفاوت است. گاهی کودک آنقدر در خوابوخیال است که مرز بین دنیای حقیقی و زویایی را نمیتواند تشخیص دهد و به این دلیل صحبتهایی میکند یا داستانهایی سرهم میکند. گاهی دروغ میگوید تا آنچه را واقعیت ندارد، در خیال به دست آورد. میتوان به کودک کمک کرد تا واقعیتها را از به فرزندتان کمک کنید تا احساس بهتری از خود داشته باشد: طبیعت کودک ساده و پاک است. این خانواده و محیط است که او را وادار به دروغگویی میکند. آنها خود نیز دوست ندارند دروغ بگویند و اگر شرایط طوری فراهم شود که شخصیت اصلی خود را بیابند و نیازی به دروغگویی نداشته باشند، احساس بهتری خواهند داشت.
فرزندتان را تشویق کنید تا حقیقت را بگوید: وقتی کودکتان حقیقت را میگوید، با گفتن جملات به او پاداش دهید. بگویید: "وقتی حقیقت را میگویی خوشحال میشوم. متشکرم که واقعیت را گفتی"
برای حقیقتگویی مدل او باشید: اگر شما خودتان دروغ بگویید یا قولهایی به او بدهید و عمل نکنید، اهمیت حقیقتگویی را نخواهد فهمید. بچهها در هر سنی نیاز دارند که حقیقت را از والدینشان بشنوند. ممکن است تفهیم مطلب به کودکتان مشکل باشد، ولی سعی کنید مطابق با سن او کلماتی پیدا کنید که دور از حقیقت نباشد.
برای اطمینان از حقیقتگویی فرزندتان، کار او را کنترل نمایید: بهجای اینکه از کودک خود سؤال کنید آیا تکالیفش را انجام داده یا نه، بخواهید تا آن را به شما نشان دهد. این کار به او نشان میدهد که شما تکلیفش را کنترل خواهید کرد. اگر نیمهکاره است او را تشویق کنید تا تمامش کند. در این صورت قبل از اینکه احتمالاً کودک برای دوری جستن از دردسر متوسل بهدروغ شود، زمینه را برای دروغ مهیا نکردهاید.
مثالهای زندهای برای کودک تعریف کنید: مثالهایی از زندگی واقعی و ماجراهایی که برایتان پیشآمده تعریف کنید که چگونه گفتن حقیقت و رفتن راه مستقیم کمک به حل مسئلهای کرده است.
نقل داستانهای حقیقی: هنگامیکه طفل در نخستین مراحل زندگی است باید مهمترین قدم را برداشته، یک ایدئال شريف و عالی در نهاد وی ایجاد نمود تا به راستگویی عادت و از دروغگویی دوری کند. بهترین روش برای عملی نمودن این منظور نقل داستانهای حقیقی و شرح زندگی رادمردان درستکار و راستگو است. شنیدن ماجرای چند قهرمان که در سختترین تجربیات خود راستگویی را پیشه خود ساختند و حتی برای رهایی از مرگ نیز بهدروغ متوسل نگشتند، کودک را برمیانگیزد که شخص راستگو را تحسین و فضیلت راستگویی را ستایش کند. همچنین نقل داستانهایی که مربوط به دروغگویی و نتایج ناگوار آن باشد، بچه را وامیدارد که نسبت به آن صفت زشت با چشم تحقیر بنگرد.
حل مشکل کارهایی که باید انجام داد
وقتی کودکتان دروغ میگوید، خونسردی خود را حفظ کنید: اگر برخورد شما با مسئلهای همراه با هیجان و عصبانیت باشد، باعث خواهد شد که دفعه بعد برای اینکه شما به خشم نیایید، مسئله را به صورتی که خوشایند شما باشد با دروغی بیان نماید.
راستگویی را با او تمرین کنید: وقتی فرزند شما دروغ میگوید، به او بگویید بگذار ببینم گفتن حقیقت در این مورد به چه صورت میتواند باشد. لطفاً بگو: "بله مامان، من توپ را بهطرف پنجره پرت کردم و باعث شکستن آن شدم. کودک نباید برای دفاع از خودش دروغ بگوید، بلکه باید به او تفهیم کرد که نیازی به گفتن دروغ نیست.
کارهایی که نباید انجام داد
کودکتان را به خاطر دروغگویی محکوم نکنید: به کودکتان برچسب "دروغگو" نزنید. این برچسب به او یک باور منفی از خودش را میدهد. رفتارش را از شخصيتش جدا کنید تا تصویر ذهنی که او از خودش ساخته خراب نشود.
اگر جواب را میدانید سؤال نکنید: اگر کودکتان شیرینیهایی را که اجازه نداشته خورده و حالا دور دهنش آثار آن است پرسیدن اینکه آیا او این کار را انجام داده، معمولاً کودک را وادار به دروغگویی میکند. بهتر است صاف و ساده بگویید: "پسرم، تو شیرینیها را خوردهای. من به تو گفتم آنها را نخور. از این کار تو عصبانیام."
دروغهای مؤدبانه نگویید: سبب دروغگویی کودکان غالباً این است که در محیط خود از پدر یا مادر و معاشران دیگر سخنان نادرست میشنوند. مثلاً شما در حضور کودک از خانم یا آقایی تمجید و ستایش میکنید، ولی بهمحض اینکه آن شخص دور شود، به همسرتان پشت سر او بدگویی میکنید. اگر واقعاً از صفت بخصوصی از آن شخص خوشتان نیامده بود، لزومی نداشت که چیزی بگویید. اگر هم واقعاً نکته مثبتی در او دیده بودید، چرا به همسرتان آنطور میگویید؟ بچهها این ضدونقیض صحبت کردن شما را میشنوند و شما را دروغگو حساب میکنند.
یا در هفته گذشته بیاندازه مشغول بودید و به کودک خود گفتید: "امیدوارم هیچکس حتی نزدیکترین دوست به دیدنم نیاید." هنوز سخن دردهانتان بود که دوستتان همراه سه دخترش به دیدن شما آمدند و چون چشمتان به آنها افتاد با زبان هر چه فصیحتر شروع به تعارف کرده، گفتید: "بسیار خوشحالم که تشریف آوردید. قدم بر چشم، بفرمایید. درهرصورت بچه شما درک میکند که حرفهایتان از روی صداقت نیست.